واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دهكده پناهندگان - مسيح علينژاد
همزمان كه اين روزها وزارت علوم ايران از تدوين آييننامه جديد دانشجويان بورسيه به كشورهاي مختلف با خبرنگاران سخن ميگويد و در بخش ديگري از نهادهاي تصميمگير به مدرك دكتري وزيري از دانشگاه آكسفورد اعتراض شده است، شايد بد نباشد نگاهي به ساختمانهاي ديگري در آكسفورد و شهرهاي ديگر انگليس انداخت كه به جز بهانه تحصيل، بهانههاي ديگري نيز وجود دارد تا ايران و ايراني را در صدر خبرها بنشاند. در فضايي كه وزارت علوم اعلام كرده است به دليل رفتار نامتناسب انگليس و كانادا، در وزارت علوم تصميم گرفته شد كه از اعزام دانشجو به اين دو كشور خودداري شود، بايد ديد آيا اين رفتارهايي كه از سوي مسوولان، نامتناسب اعلام شده است، جوانان و ايرانيان ديگر را نيز از مهاجرت و پناهنده شدن در اين كشورها باز ميدارد يا آنكه همچنان دشواري هجرت را به جان ميخرند تا نام ايران در كنار نام افغانستان، اريتره، عراق و زيمبابوه صدرنشين آمار درخواست پناهندگي در انگليس باشد.
وقتي كولهبار ميبندي و ميبيني كه انگلستان و شهرهاي معروف و نيكنامش تنها دانشگاه و ندارند بلكه كمپها و ساختمانها و ديوارهاي بلند ديگري نيز دارند كه سهم حضور ايرانيان در آن اندك نيست و درست در سالي كه وزارت علوم تصميم ميگيرد تعداد 800 دانشجو را براي دورههاي كوتاهمدت و دوره دكتري روانه كشورهاي مختلف كند بايد ديد كه ميزان پناهندگان به انگلستان به مراتب بيشتر از اين آمار اعلام شده است. انگلستان سبز سبز است. چنان بيوقفه سبز ميدود در نگاهت در انگلستان هميشهباراني كه باورت نميشود در انتهاي اين دهكدههاي سبز متصل به هم، ديوارهايي بلند و خاكستريرنگ، ميشود تمام چشمانداز جماعتي به نام يا همان كه به هر نامي هم بخواني آنان را قصه پرغصه اين جمع را تلطيف نكردهاي. چنانچه اينجا در فاصله 80 كيلومتري شمال شرقي لندن نيز نامي كه بايد بر سردر اين ديوارهاي بلند قرار گيرد، فرسنگها فاصله دارد با مفهوم واقعي ساختماني كه سيمهاي خاردار، چهارسويش را حصاري آشنا كشيدهاند. بر اساس مفاهيم آشنايي كه در قاموس و قانون زندگي طبيعي بشر شكل گرفته است، بر سردر آنجا كه جمعي نزديك به 30 نفر در يك اتاق بزرگ كنار هم ميخوابند و غذايي يكشكل و يكطعم و يكسان در طول سالهايي طولاني ميخورند و اجازه خروج از اين حصار را ندارند، قطعا به جز ، نام ديگري نيز ميتواند گنجانده شود؛ اما اينجا كمبريج است. شهري كه انگلستان در سرشماري سالانهاش بر دانشجويي بودن اين شهر و ميزان تحصيلات بالاي ساكنانش چنين باليد كه از ميان 108863 نفر از ساكنان اين شهر، 22153 نفر دانشجو بودهاند و شايد اين دليل روشني است كه در چشمانداز نگاه همه آنان كه نام كمبريج برايشان تداعيگر دانشگاه تاسيس شده در سال 1209 است بهتر است به جاي نام واژه تلطيفشده حك شود.
اما واقعيت اين است وقتي از حومه شهر كمبريج به ميرسي، تا زماني كه پاي صحبت كساني كه روزها را در آنجا به سختي به شب رساندهاند، ننشيني، آنگاه درست همانند اهالي خود كمبريج با ديدن تابلوي سبزرنگ اين مركز، خاطر و خيالت چندان پريشان نميشود. محوطه آن سوي سيمهاي خاردار پيش از اين يك پادگان نظامي بود و اينك تنها موسسات خيريهاي كه در انگليس به پناهجويان كمك ميكنند ميتوانند وكيل براي هر پناهجو برگزينند و آنگاه در همان محوطه حضور يك وكيل به همراه يك مترجم ميتواند قوت قلبي باشد براي آنان كه روزشماري ميكنند تا شايد از وزارت كشور انگليس برگ رضايتي براي درخواست پناهندگيشان امضا شود و خارج از اين حصار بلند سهمي از آسمان سبز كشوري آزاد ببرند.
وزارت كشور انگلستان هرساله گزارشي از ميزان مهاجراني كه از اين كشور درخواست پناهندگي ميكنند منتشر ميكند. آنگاه وقتي ايراني باشي و بخواني كه نام كشورت درست در صدر اين آمار قرار دارد بيشك اولين سوال اين است كه مهاجران از چه چيزي فرار كردهاند و دشواري هجرت و پناهنده شدن به كشوري ديگر را به ماندن در ايران ترجيح دادهاند؟
پرسشي كه هيچيك از پناهندگان پاسخ روشن و شفافي به آن نميدهند و حتي مادر نيماي 8 ساله نيز ترجيح ميدهد بيشتر و پيشتر از آنكه از چرايي مهاجرت بگويد از دشواري آن بنالد:
نيماي 8 ساله كه اينك با نظر پزشكان انگليس به بيماري افسردگي ملايم گرفتار شده است، شايد به خيال كودكانهاش فكر ميكرد كه مهاجرت به يك كشور اروپايي هيچ اگر برايش نداشته باشد، هديه صبح كريسمس را حتما دارد غافل از آنكه سهم او و مادرش اتومبيل پرسروصداي اداره مهاجرت بود كه آنها را با وحشتي مضاعف به سمت فرودگاه هيترو در لندن هدايت ميكرد تا به ايران بازگردانده شوند اما پايان اين قصه تلخ براي نيما چنان رقم خورد كه مادر با ضجه و فرياد در برابر ماموران مقاومت كرد و از بازگشت سر باز زد تا آنكه در نهايت ماموران راضي شدند در آغاز سال نو ميلادي آنها را به مركز پذيرش مهاجران تحويل دهند.
وزارت كشور انگليس نيز در گزارش خود همواره يادآور ميشود كه پناهندگان به دنبال كار و تحصيل بهتر روانه اينجا ميشوند و در نهايت براي آنكه دلايلشان موجه جلوه داده شود گاهي مباحث سياسي را عنوان ميكنند. با اين همه اما در سال 2006 تنها 17درصد از درخواستهاي پناهندگي مقبول نظر مقامات انگليس افتاد و 80 درصد ناموجه اعلام شد كه البته باز به گفته خود وزارت كشور انگليس آن 80 درصد نيز براي اعتراض به روند رسيدگي درخواست پناهندگي خود، زمان بيشتري در انگلستان ميمانند و با يافتن شيوهها و روشهاي متفاوت، راههاي ماندن براي هميشه را پيدا ميكنند. سال 2007 افغانستان با 2495 درخواست پناهندگي و ايران با 2210 نفر در راس ليست وزارت كشور انگليس بودند با اين همه صف متقاضيان پناهندگي در انگليس همچنان دراز است و قصه صدرنشيني ايران در ليستي كه هرساله وزارت كشور انگلستان از ميزان درخواست پناهندگي منتشر ميكند نيز همچنان كشدار. از كمبريج به سمت آكسفورد روانه ميشويم و هنوز به مقصد نرسيده زندان ديگري است كه با همان عنوان مركز پذيرش پناهجويان در انتهاي دهكده سبز قامت خاكسترياش را به رخ ميكشد تا حواسمان باشد در گوشهگوشه شهرهايي كه اين روزها تنها نام دانشگاههايش در ذهن مسوولان و حتي عامه مردم ايران ثبت شده است، مركزهاي پذيرشي نيز قرار دارد كه آمار رسمي ورود ايرانيان پناهنده به اين ساختمانهاي بلند آن سوي سيمهاي خاردار دل ميلرزاند. دهكدههاي بهغايت سبزي كه براي پناهندگان هرگز سبز نيست و نفس ايرانياني در آن تنگي ميكند كه به خيال نفس تازه كردن بار سفر بستهاند و تاكنون هيچ نهاد رسمياي در ايران آمار دقيقي از ميزان اينگونه مهاجرتهاي خاكستري نداده است و ابعاد پيدا و پنهان آن نيز مطالعه و بررسي نشده است و حتي مجلس هفتم كه تا مرز تشكيل فراكسيوني براي حمايت از ايرانيان خارج از كشور پيش رفته بود نيز كار را نيمه رها كرد و در اين مجلس نيز فعلا ماجراي مدرك دكترايي كه از دانشگاه آكسفورد رسيده مهمتر از بررسي وضعيت اسفبار پناهندگان ايراني در آكسفورد و كمبريج است.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]