تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819497830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آسيب شناسي اقامه نماز


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: آسيب شناسي اقامه نماز
از ابتداي خلقت تاكنون،انسان همواره در پي يافتن پناهگاهي مطمئن و تكيه گاهي قدرتمند بوده تا او را در برابر مشكلات و مصائب ياري داده و به وجود او آرامش بخشد، در اين مسير هر كس به چيزي دل بسته و او را گمشده خويش تلقي مي كند، عده اي به سراغ بت پرستي رفته و به او دل مي سپارند،عده اي زر اندوزي را پيش خود قرار داده و پول و ثروت را درمان همه دردهاي خود ميدانند و عده اي....
اما در اين ميان خدا شناسان و انسان هاي مومن تنها دل به خدا سپرده و شب و روز مشغول ذكر خدا هستند و معتقدند كه تنها ياد خدا آرامش بخش دلهاست.
نماز ياد و ذكر خداست، نماز تسلي بخش و آرامشگر دل هاي مضطرب و خسته و مايه صفاي باطن است. در اين ميان در جامعه اسلاميافرادي را مي بينيم كه كم كم از نماز فاصله گرفته و به جرگه غافلان در مي آيند، آنچه در اين نوشتار به طور گذرا به بحث و بررسي آن خواهيم پرداخت همين موضوع است كه چرا برخي افراد (مخصوصا جوانان) با اهميت ويژه اي كه نماز در دين اسلام دارد و كليد سعادت بشر است از اين فريضه غفلت مي ورزند و نسبت به آن بي توجه هستند.
در ابتدا ويژگي هاي جوانان را بر شمرده ايم و با دسته بندي جوانان به سه دسته: جوانان معتقد، جوانان اعتقاد گريز و جوانان متزلزل، عوامل باز دارنده در باورمندي جوانان به نماز را مورد بررسي قرار داده و در ادامه چند مورد از آسيب هايي كه جوانان در اثر غفلت از نماز به آنها دچار ميشوند را بيان نموده ايم و بعد از نتيجه گيري، چند پيشنهاد ارائه شده است.
اسلام دين فطرت است و آموزه هاي حيات بخش آن چونان زلالي گوارا بر كوير دل مينشيند و عطش خداجويي و خداخواهي را فرو مي نشاند. جواني بهار عمر است و نماز، شبنم طراوت بخش اين فصل است. بايد جوان را شناخت و نماز را به او شناساند. بايد به او اجازه داد تا با نيروي فطري و زلال خود آزادانه حقايق را بكاود و گوهر فطرت را از كاوش در صدف طبيعت بيابد.
لذا قبل از ورود به بحث در مورد جوان، بي توجهي و غفلت او از نماز و آسيب هايي كه در اين رهگذر بر پيكره جامعه و جوانان وارد ميآيد. بهتر است نگاهي گذرا داشته باشيم بر ويژگي هاي جوانان سپس وارد مقوله غفلت آنان از نماز شويم:
در بررسي نظرات و ديدگاه هاي روانشناسي به تعاريف متفاوتي از دوره نوجواني و جواني برميخوريم.
مجموع يافتههاي تعاريف نشان ميدهد كه نوجواني و جواني از ديد روانشناسان، دورههايي است كه فرد در آنها، داراي جنبههاي افراطي و اغراق آميز در سلوك و رفتار، توفان و فشار جسماني، بحراني ترين دوران زندگي، مرحله دگرگوني ژرف شخصيتي، نابساماني در ساختار فيزيولوژيكي، بحران خودشناسي، مشكل اجتماعي شدن، مساله جنسي، بيماري هاي رواني و مانند آنهاست.
اسلام نيز اين دوره را سكرالشباب تعبير ميكند كه بيانگر در هم بودن انديشهها و عقايد، زمان قدرت نيروي بدني، شور و توان، رشد توانمندي هاي جسماني و عقلاني، آمادگي پذيرش مسووليت، شكل گيري شخصيت، دوران ابهام و پوشيدگي، شعله وري نيروي شهواني وشكل گيري احساسات ظريف و سرگردان است.
همه جوانان، بحران انقلاب ژرف و شديد شخصيتي را ميگذرانند و دگرگوني بلوغ، بر حسب وضعيت اجتماعي، شخص و حتي محيط جغرافيايي و فرهنگي جوانان تغيير ميكند.
مهمترين نكته اي كه در دوره جواني قابل ذكر است، آن است كه جوان، همه پذيرفتههاي دوران كودكي، به ويژه مسائل مربوط به مذهب را زير پرسش ميبرد و ميخواهد با توجه به شخصيت شكل پذير و استقلال جو، نظامياز ارزش ها درباره دين، حقيقت، زيبايي و قدرت به دست آورد. نظام ارزش ها، مبتني بر شيوه نگران جوان از زندگي وموقعيت او در جهان و در مورد پديدههاي پيراموني است.
جوانان را از ديدگاه باورمندي ميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1) جوانان معتقد
2) جوانان اعتقاد گريز
3) جوانان متزلزل
1) جوانان معتقد:
در برگيرنده جواناني است كه افزون بر تثبيت ويژگي هاي شخصيتي و انگيزشي در آنان، داراي كنش اجتماعي تعريف شده، روشن و شكل يافته اي هستند. اينان با درك شرايط محيطي، شناخت نسبتا دقيق از ماهيت و هويت خود، آگاهي از هنجارها، ارزش ها، اخلاق و آيين اجتماعي جامعه خود، به مرحله اي از ديدگاه كاركرد رسيده اند كه با شناسايي شاخصهاي هدفمندي در حال و آينده توانايي نگريستن به چشم اندازهاي پيراموني دارند.
2) جوانان اعتقاد گريز:
در بر گيرنده جواناني است كه به دليل نابساماني هاي موجود در محيط خانوادگي، آموزشي و اجتماعي از يك سو و نبود پرورش و آموزش درست، برخوردار نبودن از ديدگاه هاي انديشه اي و شناختي، برخورداري از امكانات مالي و رفاهي مهار نشده، اثرپذيري از تجددگرايي و رفاه زدگي، تهيدستي فرهنگي و شناختي در مقولههاي گوناگون،خودشيفتگي ناشي از پوچ گرايي فرهنگ خانواده و گروه همسالان، خود باختگي اعتقادي و انديشه، پذيرش ضد ارزش هاي طبقه اي و نابهنجاري هاي ديگر، بر گريبان جامعه و خانواده در آويخته اند. اينان همواره در تعليق فكري، روحي شخصيتي و رفتاري، بي آنكه ارزش زمان را دريافته باشند، صرفا رفاه پسندي خويش را معيار سرزنش طبقات اجتماعي جامعه مي دانند.
3) جوانان متزلزل:
در بر گيرنده جواناني است كه در طبقههاي گوناگون (بالا، متوسط، پايين) وجود دارند.پيشينه اين گروه، نشانگر آن است كه باورمندي مذهبي، ناشي از شرايط موجود در محيط خانه بوده است و با برخي از ارزش ها و اخلاقيات و معتقدات آشنايي داشته اند. از ديدگاه روان شناختي، از شخصيتي متزلزل برخوردارند. آسيب پذيري آنان،ناشي از نفوذپذيري احساساتي، دنباله روي كامل و بدون بررسي از همسالان و حتي شخصيتهاي كاذب ذهني، نرمش ناپذيري، خواست غريزي، رايگان گذراندن زمان خود در برنامه بهره گيران آنان است.

عوامل بازدارنده در باورمندي
جوانان به نماز:

عوامل متعددي در باورمندي جوانان نقش بازدارنده دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره ميشود، پر واضح است كه بازدارندگي اين عوامل با يكديگر برابر نبوده و برخي تاثير بيشتر و تعدادي تاثير كمتري را دارا مي باشند.
1) نقش منفي محيط خانواده:
عوامل بازدارنده در محيط خانواده كه به گونه اي در ارتباط با اقامه نماز است. ناشي از چند عامل عمده است كه سازش گذراي دوره خردسالي را به نوعي ايستادگي و ناسازگاري روحي و رفتاري تبديل ميكند، اگر چه بحث اجزاي آن بسيار گسترده ونيازمند بررسي بيشتر ميباشد، اما به دليل محدوديت در زير اشاره اي مختصر به آنها خواهيم داشت:
الف) رفاه زدگي و تجدد:
در برخي از محيطهاي خانوادگي، پدر و مادر، يا داراي نقش انفعالي يا صريحا نقش بازدارنده دارند، اگر پدر و مادر در برابر فريضه نماز، بي تفاوت باشند يا آن را كاري عبث و بي نتيجه و ناسازگار با مسائل علمي روز بدانند، بي گمان آثار نامطلوبي در روحيه جوان بر جا ميگذارد كه عامل مهمي براي ايستادگي دوباره در برابر ارزشها خواهد بود.
ب) عدم هماهنگي گفتار و كردار بزرگسالان:
وجود حالت دوگانگي انديشيدن، به دليل پيدايش دگرگوني هاي ذهني در جوان، همزمان با رويارويي با تناقصها و تضادهاي رفتاري و گفتاري والدين، موجب گسستن رشتههاي وابستگي اعتقادي مي شود.
ج) خودفتوايي:
بسياري از بزرگسالان اين گونه خانوادهها، خود نيز دچار فرافكني رفتاري، از راه توجيه گرايي آن به عنوان ابزار گريز از آگاهيهاي سطحي علم زدگي ميشوند. در اين حالت، ابزار توجيه به عاملي سيستماتيك براي توسل به اصالت عقل، اصالت انسان، بي نيازي ذات باريتعالي، بي خبري از جهان، خودگريزي، شيوه برخورد با تعارض ها و ناسازي ها و سرانجام، خود فتوايي تبديل ميشود.
د) بي توجهي والدين:
اگر كانون خانواده را مهمترين عامل در شكل گيري شخصيت جوانان بدانيم مسلم است كه هر گونه برخورد و واكنشي نسبت به مسائل مذهبي و نماز تاثير مستقيمي در نحوه نگرش جوان به اين مسئله خواهد داشت، در برخي از خانوادهها، اوليا، خود به نماز اهميت نداده و اهميتي نيز به روي آوردن جوانان به نماز نخواهند داد.
در برخي ديگر، پدر و مادر عليرغم خواندن نماز نسبت به فرزندان خود بي تفاوت بوده و به امر پايبندي فرزندان به نماز هيچ وقعي نمي نهند.
به هرحال اين جوان كه نسبت به ساير امور زندگي فردي و اجتماعي سربه زير و تسليم است. اهل نماز و ديانت نيست. اين بدان جهت است كه والدين در آن امور تاكيد داشته اند اما در امور ديني اصراري به خرج نداده اند. مطمئنا اگر به بعد ديني آنها نيز توجه ميشد قطعا خللي در او مشاهده نمي شد.
2) نقش منفي محيط آموزشي:
از آنجا كه زندگي اخلاقي جوان، بازتابي از نفوذ و تاثير محيط آموزشي بر رفتار اوست، هر گونه نقش راستين يا انفعالي و ناسازي محيط و تعيين كننده ايده گرايي و رفتاريابي نوجوان و جوان خواهد بود.
آنگاه كه محيط آموزشي، بدون آگاهي و شناخت از بازتاب هاي درونگرايي و برونگرايي و ويژگي هاي دروني جوان، و به صرف بخشنامه، در شرايطي نابسامان و به اجبار، به نماز در مدرسه و اميد دارد تا بهانه اي براي گزارش به مديران داشته باشند. ترديدي نمي توان داشت كه ميزان وازدگي و بيزاري، گريز و انفعال، خود فتوايي و... چنان افزايش مييابد كه سال هاي پياپي بايد تا كارشناسان و عالمان اسلامي با بكارگيري راهكارهاي جبراني مطالعه شده بكوشند تا با خنثي كردن اين گونه نقشهاي منفي، جوان را به مقطع بي تفاوتي اوليه برسانند.
3) نقش منفي مربيان ديني و پرورشي:
فطرت انسان، بسيار نرمش پذير است. به اين مفهوم كه براي فرهنگ و محيط، از بين بردن كامل يا تضعيف تواناييهاي بالقوه ژنتيكي، كاري آسان است. از سويي، تواناييهاي بالقوه انسان در محيط نامطلوب و نامساعد، به آساني تباه يا نابود مي شود; مطالعه اجتماعي شور و هيجان مذهبي و گرايش جوانان به مذهب، نمايانگر آنست كه اگر مذهب در راستاي درست آن قرار گيرد، جوان را شيفته و مجذوب ميكند.
نكته اي كه مربيان ديني و پرورشي از آن غافل هستند و يا تخصص آن را ندارند. از اين رو، هر گونه خشك انديشي ناآگاهانه و توجيه كننده هدف، بويژه در مورد ارزش هاي ديني، و بخصوص در مورد نماز، باز پس زدن احساس و خواست جوان است. هرچه ميزان پافشاري بر اينگونه الزام ها، نابخردانه شدت يابد، بنا به ويژگي ها و طبيعت و ماهيت جسمي - رواني جوان، ستيز گرايي و جدال و موضع گيري و حس خود درست بيني را در او تقويت خواهد كرد.
4) نقش منفي محيط اجتماعي:
ارضا نشدن نيازهاي آرماني و ارزشي جوان، يا ناشي از كردار و رفتار نابهنجار اوست و يا از نابساماني و نابهنجاري و تسامح موجود در جامعه سرچشمه ميگيرد. اگر چه ميتوان در شعار گفت كه جامعه باز، جامعه اي است كه با ارضاي نيازهاي اساسي انسان، به والاترين هدف هاي وي مجال بروز ميدهد، اما از يك سو، همه نيازها را نمي توان مشروع و بخردانه دانست و از سوي ديگر، ارزش هاي دگرگون شده و مفاهيم ارزشي در دوره جواني نيز مورد پرسش قرار ميگيرند. بنابراين آيا ميتوان الگوي بزرگسالي را بر جوان تحميل كرد ؟
5) نقش منفي برخي نهادهاي ارشادي جامعه:
هنگاميكه بزرگسالان، به جوان اجازه مخالفت كردن يا طرح پرسش ذهني خود را نمي دهند. در حقيقت او را از درك مفاهيم ضمني گوناگون، بي بهره ميسازند.
جوان از سن 14 سالگي، در زمان اجتهاد فطرت بسر مي برد; زيرا مباني اجتهاد و اظهار نظر در او رشد ميكند و به دنبال شناخت راه است. در اين حالت نبايد ابزار تقليد و تلقين را بكار گرفت. در اين سن او بايد طرف رايزني قرار گيرد تا حس مسووليت، واكاوي مساله و درك آنها در او بالنده شود. وي در اين دوره، اراده و تصميم گيري و رهبري محيط پيرامون را تمرين ميكند. دريغا كه اين دو نيروي سازنده و ارشادي، هنوز بدون مطالعه ويژگي هاي گروه سني جوان و رها از شناخت فراگير آنان، بر اين باورند كه آنچه خود پذيرفته اند و انجام مي دهند; جوان بايد بي چون و چرا بپذيرد و انجام دهد.
فرايند دگرگونيهاي دوران «بحران هاي من» در جوان، او را بر اين پندار ميكشاند كه مبلغان، رهبران و ارشاد كنندگان، از نابسامانيهاي او شادمان هستند.
روحانيت و نهادهاي ارشادي، گاه از ارزش هاي سنتي استفاده ميكنند و ارزش هاي پيش بيني نشده در جوان را ناديده مي گيرند يا نمي شناسند; ارزش هايي كه به وسيله فرهنگ منتقل نمي شوند و شرايط زمان آنها را براي جوان جالب و داراي جاذبه ميسازد.
ميزان و ملاك بهنجاري جوان، نهايت درجه سازگاري اوست نه سازش، زيرا سازش; تسليم بي قيد و شرط است ولي سازگاري، همنوايي آگاهانه با اصول و مباني است. دامنه دانستههاي جوان را بايد متناسب با شرايط، سليقه و ويژگي او افزايش داد، نه متناسب با خواست و سليقه خود.
اگر جواني احساس امنيت فردي و اجتماعي نكند، هيچگونه آموزه اي از سوي نهادهاي ارشادي اجتماعي، در او تاثير نخواهد گذاشت و اگر از پذيرش ظاهري و مقطعي او دلخوش باشيم. دامچاله دراز مدتي، براي خود حفر كرده ايم. از سويي، نا آگاهي جوان از دانش ضد اسلامي، به آساني او را در تعليق نگه ميدارد و توان قياس و استقرار و نتيجه گيري را از وي مي گيرد.
6) نقش منفي علم زدگي و روشنفكر گرايي:
گزند شايان توجه علم زدگي امروز آنست كه چشم طبيعت بين علم زده، باز و چشم فطرت بين او بسته مانده است. بي گمان، آنگونه انسان شناسي كه به قلم اين گونه علم زدگان نگاشته ميشود راهي به جز رويارويي با مذهب ندارد. از ديدگاه چنين انسان شناسي، سرگرم نگه داشتن انسان به هر پديده اي كه بتواند بقاياي فطرت را به فراموشي سپارد و ريشه ارزش گذاري در راستاي فطرت را بسوزاند و نوعي ارزش هاي دروغين را جايگزين ارزش هاي فطري كند اصل دانسته مي شود. علم زدگي و روشنفكر گرايي پنهان امروز، بديهي ترين امور فطري انسان و به ويژه جوان را انكار ميكند به گونه اي كه شرايط زيربنا و شناخت و ارزش گذاري انسان را روبنايي بيش نمي دانند. در حاليكه در جهان بيني فطرت، كمال انسان سازي در ارج نهادن به دستگاه شناخت است.
تلاش اين گونه علم زدگان بر آنست كه جوان زير پوشش خود، خواه در محيط خانواده آموزشي، اجتماعي و خواه با كاربست رسانههاي گروهي به ويژه روزنامه و مجله و... را به اين سو جهت دهند كه اعتماد به ادراك، ضد دانش و پيشرفت است، علم گراست و اگر شك نكند خودگراست. آنگاه كه رقابت روشنفكري، مبتني بر تشكيك باشد، هر كس كه در مسيرهاي بيشتري شك را سرايت دهد، روشنفكر تر است.
اين گونه علم زدگان طبيعت گرا ميكوشند با تحميل خود انديشيهاي طبيعت گرايانه خود، بريدگي از سنت، دليل جويي علمي براي هر پديده مذهبي، حتي دستورهاي صريح و روشن حضرت حق، تقدير گرايي مذهبي و نه خرافي، ناباورمندي ايماني و دل آگاه و مانند آنها را به جوانان زير پوشش آموزش و انديشه خود تحميل كنند و دريغا كه جوانان بسياري بدون پژوهش و آگاهي، از آبشخور آنان سير ميشوند و بدون مطالعه، پذيراي قلم و بيان آنان هستند.
7) نقش منفي فشارهاي ناشي از جامعه:
يكي از علل مستقيم افت جوانان نسبت به مسايل ديني به خصوص فريضه نماز، فشارهاي ناشي از جامعه است. گاه جوان در يك محيط معتقد به نماز و ياد خدا بزرگ ميشود، سپس به منظور تحصيل يا به خاطر كار به محيط ديگر منتقل ميشود. محيطي كه انگيزه شرارت و جاذبه جاهليت نسبت به مسائل ديني در آن شديدتر است. اينجاست كه يك كشمكش خشونت بار دروني در او شكل ميگيرد كه در نتيجه يا در برابر شرارتها، مقاومت مي كند يا آن جاذبههاي جاهليت و شرارت را ميپذيرد، به قول معروف هم رنگ جماعت ميشود.
8) نقش منفي احساس گناه در دل جوان:
«يكي از علت هاي مهم بي نمازي بچهها، احساس گناه است، نوجوانان بعد از اينكه دچار يك خطاي جنسي يا يك انحراف ميشوند كه در سنين نوجواني (و جواني) زياد به چشم ميخورد از خودشان بدشان ميآيد و چون فكر ميكنند نماز خوان واقعي نيستند، نماز را ترك ميكنند.»
9) نقش منفي گروه همسالان:
بسياري از غفلت ها از مسائل مذهبي ناشي از مجالست با افراد غافل ميباشد به طوري كه گفته اند «نقش گروه همسالان آنقدر جدي است كه گاهي ميتوان انديشه اي را واژگون كنند و حتي در اين افراد و اعتقادات آنها اثر مي گذارند»، «المر» علي دين خليله قرينه»: وچه بسيارند افرادي كه بر اثر مباشرت هاي گروه دوستان به بيراهه و فساد كشانده شده اند.
10) نقش منفي رسانه هاي تبليغاتي احزاب سياسي:
توسعه شبكههاي ماهواره اي و اينترنت توسعه دامنه تاثيرگذاري مطبوعات مبدل و سينما و مشكلات اقتصادي و بروز اختلاف ميان احزاب و تشكل هاي سياسي ميتواند ارزش هاي ديني و بنيان هاي اعتقادي جامعه را تحت تاثير قرار داده و آسيب پذير سازد.
11) نقش منفي ساير عوامل:
علاوه بر مواردي كه بيان شد عوامل ديگري نيز موجب غفلت جوان از نماز مي شود كه به جهت اختصار فقط به چند مورد اشاره مي كنيم:
الف) عدم آگاهي و بينش كافي از فرايض مذهبي بخصوص نماز
ب) تسويف (واگذاري امور به آينده): كه اين طبيعت نفس بشر است كه انسان را به ويژه در كارهايي كه به مراقبت و دقت نياز دارد را به بعدا موكول مي نمايد. مسلما نماز نيز از اين قاعده مستثني نيست.
ج) سستي و تنبلي: بسياري از افرادي كه نسبت به نماز پايبند نيستند، علت بي توجهي خود را نسبت به نماز تنبلي ذكر مي كنند و بيان مي كنند كه به نماز اعتقاد دارند و حتي وجوب آن را نيز ذكر مي كنند، ولي به علت سستي و بي حوصلگي از انجام آن سر باز مي زنند كه البته علت اصلي آن ضعف اعتقادي است. چون اگر از عمق به نماز اعتقاد داشتند هر چند سخت نيز باشد آن را به خاطر تنبلي كنار نخواهند گذاشت.

آسيب هاي ناشي از غفلت از نماز

با توجه به مطالب ذكر شده و با توجه به اينكه از نماز در دين اسلام با عنوان هايي نظير ستون دين، سيماي دين و ... نامبرده شده است و اثرات بسياري نيز چه از بعد فردي و چه از جنبه اجتماعي براي آن شمرده شده است. بديهي است كه اگر جواني گرفتار يك يا چند مورد از موارد بازدارنده از نماز شد، از بركات و آثار نماز بي بهره شده و به علاوه دچار آسيب هايي نيز خواهد شد. در ادامه به برخي از آسيب هايي كه فرد به علت غفلت از نماز به آنها مبتلا مي شود بطور مختصر اشاره خواهد شد:
1) ابتلا به تنگي معيشت در دنيا:
مي دانيم كه از مهمترين مصاديق ذكر در دين مقدس اسلام نماز است. كسي كه از نماز غفلت مي ورزد و از ذكر خدا روي بر مي گرداند، فرموده خداوند متعال در قرآن كريم، دچار زندگي سخت و تنگي در معيشت مي شود:
و من اعراض عن ذكري فان له معيشه ضنكا
و هر كس از ياد من اعراض كند همانا (در دنيا) معيشتش تنگ مي شود (طه 124)
علامه طباطبايي (ره) در تفسير اين آيه مي فرمايند:
«اگر خداوند فرموده كسي كه از ذكر من اعراض كند معيشتي ضنك يعني تنگ دارد براي اين است كه كسي كه خدا را فراموش كند و با او قطع رابطه نمايد، ديگر چيزي غير دنيا نمي ماند كه به آن دل ببندد و آن را يگانه خود قرار دهد، در نتيجه همه كوشش هاي خود را منحصر در آن كند و فقط به اصلاح زندگي دنيايش بپردازد و روز به روز آن را توسعه بيشتري داده وبه تمتع از آن سرگرم شود و اين معيشت او را آرام نمي كند، چه كم باشد و چه زياد، براي اينكه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضي نمي شود و دائما چشم به اضافه تر از آن مي دوزد بدون اينكه اين حرص و تشنگي اش به جايي منتهي شود. پس چنين كسي دائما در فقر و تنگي بسر مي برد.
2) ابتلا به اضطراب و افسردگي:
كسي كه از نماز غفلت ورزد چون تكيه گاه مطمئني در برابر مشكلات و مسائل خود ندارد دچار اضطراب و نگراني شده و نهايتا به افسردگي مبتلا مي شود، چون خود نماز يكي از عوامل اصلي از بين برنده اضطراب و افسردگي مي باشد.
«بيماري رواني به عنوان اصلي ترين مساله در غرب مطرح است، اضطراب و افسردگي به عنوان بزرگترين بيماري رواني غرب دامنگير همه كساني شده كه از مذهب و رفتارهاي مذهبي گريزان بوده اند. در كتاب عوامل فراموش شده در بهداشت رواني، ذكر شده كه روانشناسان به كمك محققان ديگر به اين نتيجه رسيده اند كه اگر بخواهيم بيش از 50 درصد از كساني كه به عنوان بيماري رواني بستري شده اند و تخت ها را اشغال كرده اند را درمان كنيم. ناگزير بايد از مذهب بعنوان مهمترين عامل درمان اين بيماران رواني بهره مند شويم.
يكي از نكات مثبت نماز، راز و نياز با خدا و بيان مشكلات و مسائل در درگاه خدا و طلب ياري از او است كه اين مساله در كاهش اضطراب و ناراحتي فرد بسيار موثر است چرا كه روانشناسان معتقد اند يادآوري و بازگويي مشكلات به وسيله شخص موجب كاهش شدت اضطراب و تخفيف ناراحتي ها و مشكلات مي شود.
3) از بين رفتن تكيه گاه براي غافل و عدم آرامش:
كسي كه از ذكر خدا كه به گفته قرآن تنها عامل آرامش بخش است، روي گردان و غافل شود، بتدريج آرامش خود را از دست مي دهد. بنحوي كه براي بدست آوردن آن بايد به نماز متوسل شود. دكتر توماس هايسلوپ مي گويد: «مهمترين عامل خواب آرامش بخشي كه من در طول سال هاي متمادي تجربه و مهارتم در مسائل رواني بدان پي بردم، همين نماز است. همچنين پيامبر اكرم (ص) هنگام فرا رسيدن وقت نماز مي فرمودند: اي بلال با اذان ما را به آرامش برسان.
علاوه بر اين كه شخص مومن با نماز به آرامش دست پيدا مي كند، پس از نماز به عنوان تعقيقات نماز به دعا و نيايش مشغول مي شود كه اين خود به تداوم آرامش دروني باري مدتي پس از نماز كمك مي كند. يكي ديگر از عواملي كه سبب آرامش فرد مي شود وجود تكيه گاهي مطمئن است تا در مشكلات به آن تكيه زده و آرامش خود را از دست ندهد، قرآن كريم اين تكيه گاه مطمئن را نماز دانسته ومي فرمايند: يا ايهاالذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرين
اي اهل ايمان در پيشرفت كار خود صبر و مقاومت پيشه كنيد و به ذكر خدا و نماز توسل جوييد كه خدا ياور صابران است ( سوره بقره آيه 153 )
4) سقوط و اسارت فرد غافل:
به نظر كارل فيزيولوژيست معروف فرانسوي يكي از شرور ناشي از فقدان نيايش در ميان يك ملت سقوط آن ملت است، بر اساس اين بينش مي شود گفت: بي نمازي پذيرش بند اسارت بيگانه و مقدمه سقوط قطعي يك ملت اسلامي است و نماز برج و بارويي است كه جامعه هاي مسلمان را از جملات و آسيب هاي شيطان حفظ مي كند. امام علي (ع) مي فرمايند:
انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداو و البعضا» في الخمر و المسير و يصدكم عن ذكرالله و عن الصلوه
فهل انتم منتهون
شيطان قصد دارد كه بوسيله شراب و قمار ميان شما عداوت و كينه برانگيزد و شما را از ذكر خدا و نماز باز دارد پس شما آيا از آن دست بر مي داريد.
(تا با فتنه و فريب شيطان مبتلا به انواع بلاها نشويد)؟
5) دست و پا زدن در درياي شك و ترديد:
«به گفته يكي از روانكاوان بزرگ، دينداري و ايمانداري در عصر ما يك ضرورت است از آن بابت كه ايمان ستوني است كه ما را در طوفان زندگي از افتادن و مغلوب شدن نگاه مي دارد. آن كسي كه مذهب ندارد همچون غريقي است كه مداوم در درياي شك و ترديد و بي تكليفي دست و پا مي زند و هر روز و هر ساعت ايده اي دارد و با خود و طبيعت خود و اهل دنيا پيوسته در جدال و كشمكش است.تقويت دين مخصوصا براي نسل نوجوان به دليل كنترل اضطراب دروني كه از خصايص اين سن است كنترل و تعديل غريزه جنسي كه آغاز بيداري اش در نوجواني است و ... در كل آشنا كردن و پايبند كردن نوجوان حب وجود حسابرسي دقيق در آفرينش ضروري است.
6) كاهش قوه تخيل و خلاقيت در فرد غافل:
تحقيقات نشان داده است كه بچه هايي كه با احساس مذهبي رشد كنند از قدرت تخيل بيشتر برخوردارند و بالطبع خلاقيت بيشتري دارند.
اگر ما به زندگي مخترعان و مكتشفان و نام آوران تاريخ علوم و تكنولوژي در دنيا مروري بكنيم، خواهيم ديد كه از جمله ويژگي هاي اين افراد اين بود كه از احساس مذهبي زيبايي برخوردار بوده اند و وقتي بحث از احساس مذهبي است بالطبع رفتار مذهبي كه نمودش در نماز تجلي مي كند بيشتر به ذهن متبادر مي شود.
7) تبعيت غافلان از هدايت شيطاني در جامعه:
وجعلناهم ائمه يهدون الي النار
و ما قرار مي دهيم ايشان را پيشواياني كه پيرامون خودشان را هدايت مي كنند به سوي راه هاي شيطنت و راه هاي آتش و دروازه هاي كفر و فساد و شهوت و تباهي.
و ايشان هستند كه با تفكر و انديشه و با شيطنت و تبهكاري خودشان براي مردم نيايش ها و راه و روش هايي را درست مي كنند تا آنان را به سوي فساد و تباهي سوق بدهند و از آنجا كه پيروي و قدرت و ثروت خود را از طريق ظلم و ستم به دست آورده اند، پيرامون خود را نيز به ظلم و ستم، البته به نام علم و صنعت و رفاه و سعادت دعوت مي كنند.
همانند اين رفتاري كه امروز در جهان غرب و در آمريكا ملاحظه مي شود و اينان طبيعتا جامعه ها را به سوي تباهي و عناد و فراموشي ياد خداوند و فرو رفتن در شهوات و دور شدن از اخلاق انساني سوق مي دهند.
8) بي تفاوتي غافل نسبت به حجاب اسلامي:
زن بي حجاب همچون ميوه شاخه اي است كه از ديوار باغ به بيرون آويزان است و هر رهگذري به سوي آن دست دراز مي كند و حجاب برترين حفاظ و حصاري است كه زن را از خطر بيگانه حفظ مي كند و بهترين كلاس تمرين و آموزش درس حجاب، خواندن نماز از سوي بانوان است. چه اينكه زن موظف است در هر شبانه روز پنج مرتبه با حجاب كامل رو به درگاه پروردگار يكتا بايستد و با او راز و نياز كند و درست به همين دليل است كه نوك حمله تهاجم فرهنگي دشمن مساله حجاب و نماز است و در كتاب «بدون دخترم هرگز» كه به وسيله دشمنان انقلاب اسلامي نوشته شده و بعدا به صورت فيلم درآمده است دو موضوع بيشتر مورد تهاجم واقع مي شود، يكي نقش زن و ارزشي كه زن در جمهوري اسلامي دارد و ديگر مساله نماز، چه نماز جماعت و چه نماز جمعه.
9) حضور در محافل غير ارزشي:
پر واضح است كه شخصي كه با نماز رابطه اي ندارد با مسجد نيز قطع رابطه مي كند و اوقات خود را بيشتر در مجالس لهو و لعب و مراكز خريد و ... مي گذرانند و مسلم است كه از نظر پروردگار عالم، برترين جاها مساجد هستند، در اين مورد به ذكر يك حديث از نبي مكرم اسلام (ص) بسنده مي كنيم كه مي فرمايند: «محبوبترين جاي شهرها نزد خداوند مسجد است و منفورترين جاي دنيا نزد او بازار است.»
10) گرفتار شدن غافل در شهوات:
همانگونه كه در سوره عنكبوت، خداوند متعال نماز را عامل دوري انسان از فحشا و منكرات بر شمرده اند در آياتي نيز اولين اثر غفلت از نماز و ضايع كردن نماز را تبعيت از شهوات و گرفتار شدن در باتلاق شهوات برشمرده است از جمله در آيه 59 سوره مريم مي فرمايند:
اولئك الذين انعم الله عليهم ... . اذا تتلي عليهم آيات الرحمن خرو سجدا و بكيا فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصوه و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا
آنان كساني بودند كه مورد انعام پروردگار واقع شدند... مردمي كه هر گاه آيات خداي رحمان بر آنان تلاوت مي شد ، سجده كنان و گريه كنان به روي مي افتادند. سپس مردمي جانشين آن قوم خدا پرست شدند كه نماز را تباه و خواهش هاي دل را پيروي كردند. زود است كه گمراهي خود را ببينند و گرفتار شر شوند.
براي بيان تاثير شديد غفلت از نماز در ابتلا به شهوات و گناهان به روايت زير اشاره مي كنيم: «روايت شده كه زني خدمت پيامبر(ص) رسيد و عرض كرد اي رسول خدا به يارانت بفرماييد بروند با شما كاري دارم ... سپس گفت شوهر دار بوده ام ، مرتكب زنا شدم ..، بچه به دنيا آمد او را در خمره سركه خفه كردم و سركه نجس را به مردم فروختم. رسول خدا (ص) پس از بيان حكم گناه وي، فرمودند: آيا مي خواهي بداني چرا درون اين چاه افتاده اي و اين گناهان را مرتكب شده اي؟ من گمان مي كنم كه تو نماز عصر نمي خواني؟
11) سستي در انجام وظايف:
غفلت از نماز عامل غرق شدن در شهوات، و شهوات نيز عاملي است براي سست شدن در انجام وظايف، كندي مي گويد: آمريكا آينده دردناكي پيدا خواهد نمود. چه جوانان غرق شهواتند و ديگر حاضر نيستند وظايفي را كه به آنان محول مي گردد بخوبي انجام دهند و از ميان هر هفت جواني كه به سربازي اعزام مي شوند شش تن آنان نالايق و سست از آب در مي آيند.
12) قطع ارتباط غافل با علماي دين:
از جمله مواردي كه دشمنان انقلاب اسلامي به دنبال آن هستند قطع ارتباط جوانان با علماي دين است.
«مستر همفر جاسوس كهنه كار انگليس مي نويسد: بايد اساس هر گونه نماز جماعتي را با اشاعه اتهامات به ائمه جمعه و جماعات بر هم زد و از استقبال مردم ار آن كاست مخصوصا لازم است دلايلي بر فسق و فجور امام جماعت ارائه داد تا هر گونه رابطه اي بين امام و مردم با سوظن و دشمني با او از ميان برود.
آسيب هاي فراوان ديگري نيز بر سر راه غفلت كنند از نماز وجود دارد كه به علت محدوديت و رعايت اختصار از آنها صرف نظر مي كنيم.

نتيجه گيري

امروزه ما بيش از هر زمان ديگر نيازمند تفكر و انديشه درباره اتخاذ مناسب ترين و موثرترين و روش هاي پرورش و تقويت احساس مذهبي و رفتارهاي خداجويانه در ميان شكوفه هاي حيات و سرمايه هاي راستين جامعه فرداي كشور اسلاميمان هستيم تا آنها را از گزند طوفان هاي سهمگين بي اعتقادي و بي بند و باري حفظ كرده و از آسيب هاي غفلت از معنويات به ويژه نماز مصون داريم.
اهميت تقويت احساس مذهبي براي نسل ما در عصر حاضر به چند دليل است:
1)گسترش آلودگي در جهان امروز
2)توسعه خطر اعتياد به همه صورت هايش در جهان
3) توسعه تبليغات زهرآگين خصم در عصر جهاني بويژه در سركوبي اسلام
4)سو» استفاده از مذهب پذيري مردم و القائات وارونه هر اسم مذهبي
5) وجود دوراهي و شك و ترديدهاي ناشي از ايسم هاي موجود در جهان
6)وجود تمايل به بي قيدي ها و احساس رهايي از همه آنچه تحت عنوان قيدي است و به همين ترتيب نياز به تعديل خود پرستي ها و خودمداري هاي بشر امروز و ايجاد قيد و كنترل براي هواي نفس انسان بحث خود را در كلامي از استاد قرائتي خلاصه مي كنيم، ايشان مي فرمايند:
«حقيقت آن است كه در كار معرفي نماز كوتاهي هاي زيادي شده است و نتيجه آنكه نماز هنوز جايگاه شايسته خود را حتي در نظام اسلامي ما بدست نياورده است. اين مسووليت سنگين بر دوش دانشوران و آشنايان به معارف اسلامي است كه نماز را به همه و به خصوص به نسل جوان بهتر و گوياتر بشناسند. از كودك دبستاني تا پژوهشگر دوره هاي عالي، هر يك به فراخور ذهن و معرفت خود مي توانند در راه شناختن نماز و رازهاي آن قدم هايي بردارند و با ناشناخته هايي آشنا شوند، حتي عرفاي بزرگ نيز براي سالكان وادي معرفت، اسرار الصلوه نوشته و آموخته اند. يعني اعماق اين اقيانوس همچنان ناشناخته و پيمودني است.
پيشنهادات (راهكارهاي عملي) :
1)آموزش مربيان در رابطه با نحوه برخورد با دانش آموزان و جذب آنها به نماز.
2)برگزاري كلاس هاي آموزش خانواده با موضوع نماز و چگونگي جذب جوانان به نماز.
3)جوان در برابر تحميل تجربه بزرگسالان به او، حساس و موضع گير است، بنابراين آنان بايد به جاي تكرار واگويي تجربه هاي خود خواستار دريافت يافته هايي از تجربه هاي جوان و بحث و گفت وگو پيرامون آن باشند.
4) تاليف و معرفي كتب سودمند كه مورد علاقه جوانان نيز باشد.
5) بررسي و شناخت عوامل جاذبه و دافعه و به كارگيري آنها.
6) پرهيز از سختگيري هاي بيجا و غير منطقي.
7) برقراري ارتباط صميمي بين دو نهاد خانه و مدرسه و هماهنگ نمودن روش هاي تربيتي در اين دو كانون
8) گوش دادن به سوالات دانش آموزان و پاسخ به شبهات القا شده با حضور صاحب نظران در مدرسه يا تلويزيون.
9) هماهنگ كردن گفتار و كردار در خانه و مدرسه توسط اوليا و مربيان.
10) گنجاندن آثار و اسرار نماز در كتب درسي.
11) پرهيز از هرگونه برخورد قهرآميز و اجباري يا تحكمي با جوان براي اقامه نماز.
12) تنوع بخشيدن به برنامه هاي تبليغاتي در مورد نماز جهت جذب سليقه هاي مختلف.
13) تبليغ نماز به شيوه و روش هاي نوين.
14) ترك شيوه هاي سنتي و تبهر مبلغين به علوم جديد رفتاري- روانشناسي و ... .
15) آموزش صحيح خانواده با كمك گيري از رسانه هاي گروهي.
16) توجه به معنويت در تمام اجزاي نظام.
17) تنزل سطح اقتصادي و معشيتي مسوولين جهت مقبوليت در ميان جوانان و نوجوانان به خاطر توجه به سخنان آنها.
18) ساخت مساجد و نمازخانه هاي مناسب با توجه به شرايط روز و روحيات جوان.
19) بهره گيري از روش هاي علمي، خصوصا از طريق تكريم و تشويق نوجوانان و جوانان.
20) انطباق علم و عمل و رفتار و كردار مسوولين و مبلغين ديني.
21) در كتب درسي به مباني علمي نماز توجه شود.
22) تشكيل جلسات مستمر بين اوليا و مربيان جهت همسو كردن امر تربيت در محيط خانه و مدرسه.
23) مبلغ دين بايد آگاه ، مقبول و آراسته به صفاتي باشد كه نوجوان را قانع كند.
24) استفاده از فيلم، تمثيل و ادبيات غني جهت تشويق دانش آموزان به نماز.
25) استفاده از هنر براي ترسيم زيبايي دين.
 چهارشنبه 27 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن