واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نوشته شده توسط: مارك هامفريس ترجمه: مهشيد گوهرى
هوش مصنوعى(هوش مصنوعى) شاهد خوبى بر اين مدعاست كه چگونه گاهى اوقات ، دانش خيلى آرامتر از آنچه پيش بينى كرده ايم، حركت مى كند. برخى در آغاز اختراع كامپيوترها ،معتقد بودند كه ما سرانجام توانسته ايم ابزارى را در اختيار بگيريم كه ميتواند مشكلات ذهنى را حل كند، اما كاملاٍ اينگونه نبوده و هر چند در طول سالهاى اخير با نسل جديدى از ماشينهاى هوشمند مواجه شده ايم، اما نتايج آنگونه كه انتظار مى رفت نبود. كامپيوترهايى كه در گذشته بر ما تاثير بسيار زيادى مى گذاشتند، در حال حاضر ديگر چندان تاثير گذار نيستند و ما به دنبال اين هستيم كه چه مشكلاتى بر سر راه هوش مصنوعى(هوش مصنوعى) قرار دارد.هوش مصنوعى مهندسى الهام گرفته از زيست شناسى است، آنگاه كه ما به حيوانات و به انسانها نگاه مى كنيم و مى خواهيم ماشين هايى بسازيم كه آنچه آنها انجام مى دهند را انجام دهند.ما ماشينهاى را مى خواهيم كه قادر باشند مانند انسانها و حيوانات ياد بگيرند، بفهمند، صحبت كنند، استدلال كنند و در يك كلام «هوشيار» باشند.
تاريخچه پيچيده هوش مصنوعى
هوش مصنوعى كارش را با نوعى زيست شناسى مصنوعى آغاز كرده است ، با نگاه كردن به زندگى جانداران و گفتن اينكه … آيا ما مى توانيم اعمال آنها را توسط ماشينها مدل سازى كنيم؟…فرض بر اين بوده است كه موجودات زنده ، سيستمهايى فيزيكى هستند كه ما آنها را مورد آزمايش قرار مى دهيم تا ببينيم در كجا مدل سازى آنها براى ما مفيد است و در كجا مناسب نيست. زيست شناسى مصنوعى به سير تكامل سيستمهاى فيزيكى، فرآيند رشد از كودكى تا بلوغ، تركيبات داخلى عصبى واين قبيل مسايل مى پردازد. يك زير مجموعه از زيست شناسى مصنوعى ، نوعى جانور شناسى مصنوعى است كه رفتارهاى حركتى، بينايى ، آموزشهاى زبان شناسى و برنامه ريزى و غيره را مورد توجه قرار مى دهد. زير مجموعه بعدى آن ، روانشناسى مصنوعى است كه به رفتارهاى بشرى در آنجا كه با استدلال ، زبان و سخنورى ، تمدنهاى اجتماعى و همه مسايل فلسفى مانند حس هوشيارى ، آزادى وغيره سر و كار دارد، مى پردازد. مردم با اعمالى مانند انجام محاسبات رياضى پيچيده واجراى يك بازى خوب شطرنج تحت تاثير قرار مى گيرند، اما در مقايسه با آن ، توانايى راه رفتن چندان مهم به نظر نمى رسد. شما نمى توانيد با افتخار به دوستانتان بگوييد: «نگاه كنيد ، من دارم راه مى روم.» چون آنها هم مى توانند مثل شما راه بروند.بنابراين مشكلاتى كه يك كودك نو پا هر روز با آن دست به گريبان است، به نظر خسته كننده و بسيار پيش پاافتاده مى آيد. بنابراين به نظر مى رسد پيچيده ترين مشكلات، آنهايى است كه نياز به انديشيدن دارد، مانند شطرنج و اثبات قضيه هاى رياضى. اما آنچه در ۵۰-۴۰ سال اخير اتفاق افتاده است، اين بوده كه چيزهايى از قبيل بازى شطرنج به طورى باور نكردنى براى كامپيوترها آسان شده است، در حاليكه ثابت شده است آموزش راه رفتن و حركت كردن بدون افتادن، براى يك كامپيوتر بسيار مشكل است. اعطاى توانايى داشتن احساسات و چيزهاى ناملموس ديگرى كه بيشترين رفتارهاى هوشمند انسانى را طلب مى كند، به ماشينها، بسيار مشكل است. بنابراين حيوانات و كودكان شايد الگوى مناسب و متقاعد كننده اى براى هوش مصنوعى باشند. ميليونها سال طول كشيده تا سير تكامل ميمونها كامل شود و تنها چند ميليون سال طول كشيده است تا همه چيزهايى كه ما تحت تاثير آنها قرار داريم پديد بيايد و ممكن است الگو بردارى از اعمال ساده وروزمره موجودى زنده به نظر ساده بيايد.
•هوش مصنوعى جديد و هدف گذارى جديد
تحولى در زمينه هوش مصنوعى ، با نامهايى از قبيل زندگى مصنوعى (AL) و رفتارهاى تطبيقى به وجود آمده است كه به ترتيب تلاش مى كنند تا دوباره هوش مصنوعى را در مفهوم زيست شناسى مصنوعى و جانورشناسى مصنوعى قرار دهد.
در اينجا راهكار اصلى اين است كه ، ما بيشتر نياز داريم تا لايه هاى حيوانى رفتارهاى بشرى را بشناسيم و بفهميم، قبل از آنكه بتوانيم روياى هوش مصنوعى را در ايجاد هوشى كامل و متقاعد كننده تحقق بخشيم. هوش مصنوعى، هنوز و مثل هميشه توسط مدلهاى علمى آموزشى رو به پيشرفت است . تلاش هاى بسيار زيادى توسط افرادى مانند راجر پنرز و جرالد ادلمن ، انجام شده است، تا هوش مصنوعى را تكذيب كنند و نشان بدهند اجراى آن غير ممكن است . اما هيچ يك از اين تلاش ها تا كنون به نتيجه نرسيده است و اين تنها به خاطر عدم توافق با تحليلگران فلسفى آنها است و همچنين شايد به اين علت است كه آنها نتوانستند الگوى منطقى و جايگزينى تهيه كنند. پيشرفت ما در علم ، از ساختن اشيا و اجراى آزمايشها حاصل مى شود و خروج ماشينهاى جديد و عجيب از آزمايشگاه هاى هوش مصنوعى ، ابدا پايان نيافته است. بر عكس، اخيرا توسط دستاوردهاى بيولوژيكى جديد تقويت شده است.
در حقيقت هدف گذارى قديمى احيا شده است. پروفسور كوين وارويك اخيرا پيش بينى كرده است كه روشهاى جديد ما را به هوش مصنوعى در سطح بشرى هدايت مى كند. من و بسيارى ديگر مانند من در هوش مصنوعى جديد، تصور مى كنيم كه هنوز هوش مصنوعى در مرحله »فيزيك پيش از نيوتن» است؛ و علت اين است كه راه مشخصى براى رسيدن به هوشى در سطح بشرى ، از طريق ربات هاى بى مصرف قديمى و برنامه هاى نرم افزارى شكننده كه ما امروزه در اختيار داريم، وجود ندارد. يك سرى كنكاشهاى علمى عميق لازم است. آنچه كه ما تلاش مى كنيم تا در نسل بعدى انجام دهيم ، اين است كه بفهميم مسايل ضرورى و مهم ، كدام ها هستند.
• ممكن است هرگز اتفاق نيفتد اما نه به آن دليلى كه شما فكر مى كنيد
من فكر مى كنم افرادى كه فكر مى كنند رباتها دنيا را پريشان مى كنند ، بايد به كنفرانس هاى رباتيك بروند و ببينند كه چگونه رباتها تلاش مى كنند تا فقط راه بروند! آنها به زمين مى خورند ، به ديوارها بر خورد مى كنند و با پاها يا چرخهايشان در هوا معلق هستند. آنها بيشتر درمانده هستند تا تهديد آميز. آنها واقعا شيرين هستند. من يك بار در آزمايشگاه رباتيك MIT بودم و به COG ، آخرين رباط رادنى بروك ، نگاه مى كردم . شبيه انسان بود ، اما پا نداشت، يك پيكره از نيم تنه به بالا ، با دو چشم و....من آن را در يك بعدازظهر يكشنبه در آزمايشگاهى تاريك ديدم كه همه به خانه هايشان رفته بودند و من برايش واقعا احساس تاسف كردم. اگر شما به فرق بين اين موجود وآنچه بيشتر جانداران در زندگى شان تجربه مى كنند، كه توسط گروهى از بزرگسالان در احاطه هستند و كنار پدر و مادرشان رشد مى كنند كه دايم مراقب آنها هستند، توجه كنيد،آن وقت متوجه مى شويد كه اين سيستمهاى مصنوعى نوعى زندگى هاى بسيار محدودى دارند. بحثى كه من بيان مى كنم اين است كه ممكن است براى سيستم هاى هوش مصنوعى محدوديتهايى وجود داشته باشد ، اما نه به دليل فرضيه …هوش مصنوعى نيرومند غلط است… ، بلكه به دلايل ديگرى. شما نمى توانيد انتظار داشته باشيد كه هوشمندهاى مصنوعى منفرد و منزوى ، تنها در آزمايشگاهها ، بسازيد؛ مگر اينكه اين موجودات بتوانند فرصت داشتن فرهنگ وتمدنى را داشته باشند كه كنشهاى اجتماعى آنها را با چيزهايى كه شبيه شان هستند، تعريف كند. اما ما نميتوانيم ميليونها از اين روباتها را بسازيم و اين امكان را براى آنها فراهم كنيم كه تمدن، زبان و اجتماعات ابتدايى خود را توسعه دهند. ما نمى توانيم، زيرا زمين قبلا پر شده است.
•بنابراين چه اتفاقى مى افتد؟
در سى سال آينده كه انواع جديدى از ماشينهاى القا شده از حيوانات (كه بسيار آشفته تر و غير قابل پيش بينى تر از آنچه تا كنون ديده ايم خواهند بود) به وجود آيند، چه اتفاقى خواهد افتاد؟ اين ماشينها در طول زمان ، در جهت هماهنگ با ما ودنيا ، تغيير خواهندكرد. اين ماشينهاى صامت وشبه حيوان، هيچ شباهتى به انسان ندارند، اما به تدريج شبيه نوعى جانور عجيب ونا آشنا خواهند شد. ماشينهاى شبه جانور چه مشكلاتى خواهند داشت؟ نوعى از مشكلات كه ما با آنها مواجه هستيم ، مقدارى خطا و اغتشاش و نويز است. تمركز ويژه بر روى رفتارهايى خواهد بود كه آموزش آنها آسانتر از انجام آنهاست،( ما مى دانيم كه چگونه راه برويم ، اما نمى توانيم به راحتى توضيح بدهيم چگونه آن را انجام مى دهيم). بدنهاى مختلف ، ديناميكهاى مختلفى دارند. ربات هايى كه مى توانند راه رفتن را ياد بگيرند، مى توانند ساير مهارتهاى حركتى را نيز ، انجام دهند.
برخى از كاربردهاى اين جانوران مصنوعى در كارهايى است كه مردم آنها را خسته كننده يا تكرارى و يا خطرناك مى دانند، مثل : تصفيه زباله هاى سمى ، تصفيه معادن، كشاورزى، استخراج معادن، مين گذارى، انهدام و كاوش هاى رباتى. همچنين هر كارى كه در حال حاضر توسط حيوانات انجام مى شود ، مورد توجه قرار دارد .
ما با رادار ردياب سياره مريخ آشنا هستيم و نمونه هاى ديگرى هم هست كه ما مى توانيم روبات هاى خودكار را نه تنها به مكان هاى ناشناس ، بلكه به ماموريتهاى انتحارى نيز بفرستيم.( البته هيچ ماشينى نمى ميرد، زيرا ما مى توانيم مغز آن را در بدن جديدى راه اندازى كنيم.)
اين كه آيا اين رباتها در آينده جايى در خانه هاى ما خواهند داشت ، سوال جالبى است. اگر اين اتفاق بيفتد، من فكر مى كنم به علت اين خواهد بود كه روباتها مثل نوعى حيوان اهلى رفتار خواهند كرد و بيشتر جذاب خواهند بود تا وحشتناك. اگر موجود زنده شما بميرد ، شما هرگز نمى توانيد يكى ديگر مثل آن را زنده كنيد. ماشينها در آينده شبيه اين خواهند بود و خانواده روباتها بعد از چندين سال مانند يك حيوان اهلى ، غير قابل تعويض خواهند شد.
سخت افزار نيز عامل مهمى در نحوه پيشرفت و ترقى هوش مصنوعى است. هيچ كس يك جارو برقى رباتيك را با قيمت بسيار بالا نمى خرد هر چند كه چشمهاى درشت بسيار زيبايى برروى آن نقاشى شده باشد يا حتى صدايى داشته باشد كه به شما بگويد : … من عاشق شما هستم …!بسيارى از فعاليتهاى فكرى نياز به ايجاد يك حيوان مصنوعى دارند . مهمترين فرضيه اى كه بايد حل شود اين است كه : … زبان چيست و چگونه مى توانيم جهان را طبقه بندى كنيم … . ما مى گوييم … اين ميز است … و اسامى ديگرى براى ساير اشيا به كار مى بريم . اما يك حشره چه كار مى كند؟ يك حشره چگونه اشيا را تشخيص مى دهد؟ چه اطلاعاتى از درون آن مى گذرد ؟ آنها از چه نوع ساختمان اطلاعاتى استفاده مى كنند؟ هر روباتى بايد يك زبان درونى كه براى سيستم آن در نظر گرفته شده است ، ياد بگيرد ، و او بايد اين زبان را خودش بياموزد ، چون هر تعريفى كه ما سعى كنيم به آن تحميل كنيم ، از يك دنياى حسى حركتى متفاوت ناشى ميشود كه براى اين روبات معنايى ندارد.
•پيش بينى ها
اجازه دهيد اندكى بعضى از پيش بينى هاى هوش مصنوعى را بررسى كنيم. اولا، خانواده روباتها ممكن است به طور دايم به خانواده اينترنت بى سيم متصل شوند و اطلاعات را به كسانى كه شما مى خواهيد تا از مكان شما آگاه شوند، بدهند. شما هرگز لازم نيست نگران افراد مورد علاقه خود كه دور از شما هستند، باشيد. زيرا شما به طور دايم با آنها در ارتباط هستيد. ممكن است جرم و جنايت مشكل شود ، اگر همه افراد خانواده داراى ماشينهاى وفادار و شبه آگاه باشند. در آينده ما هرگز واقعا تنها نمى شويم .
اندكى پس از اين ، اگر بعضى اسبهاى هوشمند به جاى اتومبيلها قرار بگيرند، هزاران زندگى نجات ميابد. چنانچه ماشينها از مستى صاحبانشان عصبانى شوند و از رفتن به موقعيتهايى كه آنها در سرعت بالا سقوط مى كنند و خطرناك است ، جلوگيرى كنند. در آينده افراد مست قادر خواهند بود از ماشينهايشان مانند اسبهايى وفادار استفاده كنند تا آنها را به خانه هايشان ببرد. و نه تنها افراد مست ، كه كودكان ، پيرها، افراد ناتوان و نا بينايان همه اين قدرت را خواهند داشت. اگر همه ماشينها شبكه اى بى سيم شوند وانسانها نيازى به رانندگى نداشته باشند ما مقدار بسيار زيادى از سيستمهاى جاده اى ، چراغهاى ترافيكى و... را كنار مى گذاريم و جاده ها مانند قرن ۱۸ كم ترافيك مى شوند.
•افق واقعى
من سعى كرده ام نظريه چگونگى مفيد بودن حيوانات مصنوعى را ارايه بدهم . اما دليل علاقه من به اين بحث اين بوده است كه اميدوارم اين حيوانات مصنوعى ، روشى را براى ايجاد انسانهاى مصنوعى فراهم كنند . كه البته اين انسانهاى مصنوعى در زمان حيات ما به وجود نخواهند آمد. در چند دهه آينده ، انتظار نداريم كه نسل بشرى منسوخ شود و روباتها جايگزين آن شوند . ما تنها ميتوانيم انتظار داشته باشيم كه هوش مصنوعى ، عمليات بسيار پيشرفته ترى انجام دهد. اما هر زمان كه انتظار داشتن احساسات بشرى را براى آنها داشته باشيم ، مانند گذشته نا اميد خواهيم شد. ما هوش مصنوعى كامل و انسانى را در طول زندگى خود نخواهيم ديد، اما ممكن است فرزندان ما در آينده بتوانند به آن دست پيدا كنند.
* استاد دانشگاه شهر دوبلين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]