واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: چرا كشورهاي ثروتمند خاورميانه فقيرند
روزنامه آلماني تاگس اشپيگل چگونگي حيف و ميل كردن و هدر رفتن ثروت سرشار نفت كشورهاي خاورميانه را مورد ارزيابي قرار داد.روزنامه آلماني تاگس اشپيگل در تحليلي به قلم «كنت پولاك» عضو ارشد مشاوران «مركز سياست خاورميانهاي» و موسسه بروكينز با انتقاد از حيف و ميل درآمدهاي ناشي از افزايش قيمت نفت در كشورهاي نفت خيز خاورميانه، اين كشورها را نسبت به نتايج سياست هاي غلط اقتصادي شان كه باعث تيره روزي و افزايش فقر در اين جوامع مي شود،
هشدار داد.كنت پولاك در اين مقاله مي نويسد:« ممكن است فكر كنيد نفت 140 دلاري اگر حداقل براي يك منطقه از جهان خوب بوده باشد، آن منطقه جايي نيست جز خاورميانه. اما بايد گفت اين ناحيه جزء مناطقي است كه بيشترين رنج را از بابت افزايش قيمت نفت متحمل شده است؛ به همان دردناكي ركورد اقتصادي آمريكا كه با افزايش قيمت هاي نفت آغاز شده است.»اين عضو ارشد مشاوران مركز سياست خاورميانه اي موسسه بروكينز ادامه داد:« بايد اين مساله را در نظر گرفت كه وقتي پول نفت بدون دقت و ملاحظه سرمايه گذاري شود، اين نوع سرمايه گذاري نه تنها تاثير اندكي را از خود نشان مي دهد بلكه حتي مي تواند موجب بروز مشكلاتي نيز شود. با وجودي كه به نظر مي رسد از منظر اقتصاد كلان مولفه هايي چون توليد ناخالص داخلي، توازن تجاري و سرمايه گذاري هاي خارجي، همگي در اين منطقه به گونه اي فزاينده در حال رشد و پيشرفت است، اما بيكاري و كم كاري در اين منطقه افزايش يافته و همزمان تورم نيز به سرعت در حال صعود است. به همين علت است كه مسائل و مشكلات مهمي در سطح اقتصاد كلان قابل شناسايي است كه تصوير اميدبخش زرورق اقتصاد كلان اين منطقه را دروغي آشكار مي نماياند.»به اعتقاد كنت پولاك، بسياري از سرمايه ها و پول هاي كشورهاي خاورميانه در طرح هايي سرمايه گذاري مي شوند كه به جاي آنكه مزاياي سياسي و اقتصادي بلندمدتي را براي كشورهاي منطقه در بر داشته باشند، تنها سود و منفعتي زودهنگام را نصيب سرمايه گذاران مي كنند.تاگس اشپيگل با اشاره به اينكه« بخش عظيمي از اين پول ها به جاي به كارگيري در صنايع اشتغال زا، در بخش هاي غير مولد نظير خريد و فروش مستغلات يا تصفيه و پالايش نفت جريان پيدا كرده اند»،اضافه كرد: «در اين ميان حتي نيروهاي كار اين منطقه نيز به جاي به خدمت گرفتن نيروهاي بومي از جنوب آسيا و آسياي جنوب شرقي وارد و به كارگيري مي شوند.»كنت پولاك در بخشي از اين مقاله با اشاره به سياست كشورهاي غربي به ويژه آمريكا براي عدم وابستگي به نفت خام خاطرنشان كرد: «گرچه مي توان گفت هر بشكه نفت خام به ارزش 140 دلار دست كم از يك طرف مي تواند براي بخشي از دنيا يعني خاورميانه به عنوان يك مزيت مطرح باشد و از طرف ديگر مايه ركود و كسادي آمريكايي ها شود، اما در هر صورت همين آمريكايي ها ديگر متقاعد شده اند كه بايد وابستگي به نفت خام را كاهش داد كه اين مساله در بلندمدت براي اقتصاد محيط زيست و امنيت ملي غرب دستاورد بزرگي به حساب خواهد آمد.»نويسنده اين تحليل با اشاره به اينكه« امروز منطقه خاورميانه نوعي جهش اقتصادي را تجربه مي كند كه در عين حال عميقاً با مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي ريشه دار مرتبط شده» افزود:« پيدايش و ظهور گروه هاي تروريستي همچون القاعده در نتيجه رويارويي با چنين مسائلي است در واقع درست است كه مردم اين منطقه به آينده اميدوارند اما همزمان اين خطر نيز وجود دارد كه سرريز شدن درآمدهاي سرشار نفتي به اين منطقه موجبات بي ثباتي و ناپايداري آن را افزايش دهد.»كنت پولاك در ادامه اين تحليل خود افزود:« در سال هاي1970 و 1980 ميلادي وحين نخستين جهش بزرگ اقتصادي در اين منطقه، توليد كنندگان نفت بيشترين بخش ثروت خود را حيف و ميل كردند و هدر دادند. آنها چندين نظام رفاهي بسيار گسترده را در جوامع خود پديد آوردند كه تامين بهداشت و سلامتي مردم را بهبود مي بخشيد. همين موضوع حتي دليلي بر رشد انفجارگونه جمعيت ظرف 30 سال گذشته در اين منطقه شد. علاوه بر اين آنها در طول اين مدت سرمايه هاي خود را از كشورشان خارج كردند. در واقع اين جماعت براي توسعه يا حتي تنوع و دگرگوني اقتصاد خود هيچ كاري نكردند.»اين تحليلگر مسائل اقتصادي افزوده است:« درست زماني كه جهش اقتصادي در دهه 90 ميلادي براي كشورهاي نفت خيز خاورميانه رو به افول نهاد، مشكلات و مسائل اقتصادي به همراه نارضايتي سياسي، ترور و شورش و طغيان گريبان شان را گرفت. اما در اين ميان چند توليد كننده نفت خام منطقه بودند كه هوشمندانه رفتار كردند. آنها ميلياردها دلار در كشورهاي خودشان سرمايه گذاري كردند، صنايع را گسترش دادند، راه سازي و جاده سازي كردند، كارخانه ها را احيا كردند و از همه مهم تر مشاركت اجتماعي را در ميان مردم خود افزايش دادند.»پولاك مي افزايد: «اين امر موجب شد نخبگان منطقه و بسياري ديگر از دنياي سرمايه از پيدايش عصر نويني در خاورميانه سخن به ميان آورند چرا كه درآمدهاي جديد نفتي اين توان و ظرفيت را دارند كه اقتصاد منطقه را متحول، فرصت هاي شغلي را براي همگان ايجاد و كشورهاي نفت خيز را به ابرقدرت اقتصادي جهان تبديل كنند.»اين مقاله در بخش ديگري با اشاره به افزايش شديد تورم در كشورهاي نفت خيز خاورميانه نوشته است:« صعود بهاي انرژي و گسيل درآمدهاي نفتي، منطقه را به تورم قيمت ها دچار كرده است به طوري كه به عنوان مثال در قطر نرخ تورم به 14 درصد افزايش يافته است. اين رقم 6/2 درصد بيش از سال هاي 2002 تا 2004 در اين كشور بوده است.تاگس اشپيگل مي نويسد: مثل هميشه طبقات متوسط و پايين جوامع اين منطقه از تورم و افزايش قيمت ها رنج مي برند و حتي در چند كشور عربي تورم طبقه متوسط جامعه را از بين برده و به بخشي از فقرا و محرومان تبديل كرده است. بسياري از اين تهيدستان به عنوان نيروهاي ضددولتي درصدد سقوط حكومت هاي خود برمي آيند.»پولاك با اعلام اينكه« افزايش جهاني هزينه هاي زندگي منطقه خاورميانه را نيز تحت تاثير قرار داده است»،تصريح كرد:« به همين منظور در مبارزه با تاثيرات تورم دولت هاي عربستان سعودي، قطر، عمان و امارات متحده عربي، حقوق و مستمري كارمندان خود را از 15 تا 70 درصد افزايش داده اند. درست است كه اين افزايش در كوتاه مدت مي تواند كمك حال باشد اما با توجه به آنكه تورم روز به روز بيشتر مي شود، نمي تواند در مشكلات ساختاري عرصه اقتصاد تغييري ايجاد كند.»نويسنده كتاب جديدالانتشار« راهبرد بزرگ آمريكا براي خاورميانه» در ادامه به نقش كارگران خارجي در كشورهاي عربي اشاره و تصريح كرد:« اساساً كشورهاي عربي به علت آنكه اين نيروهاي كاري در مقايسه با نيروهاي بومي اكثراً ارزان تر و باپشتكار هستند، به طور چشمگيري به وجودشان وابسته شده اند. با اين حال نارضايتي اين كارگران با توجه به رفتارهاي كارفرمايان به وضوح از رخسارشان پيداست. همين نيروهاي ارزان قيمت خارجي كه در كشورهاي كوچك خليج فارس 80 تا 95 درصد نيروي كار بخش خصوصي را به خود اختصاص داده اند، به تازگي در بحرين و امارات متحده عربي در مقابله با تحليل درآمدهاي ناشي از تورم، اعتصاباتي را به راه انداخته اند.»
چهارشنبه 27 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]