تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834993170
جنگ نرم ،استراتژى جديد آمريكا در برابر ايران
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جنگ نرم ،استراتژى جديد آمريكا در برابر ايران
مهسا ماه پيشانيان مقدمه جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقيقت شامل هرگونه اقدام روانى و تبليغات رسانه اى كه جامعه هدف يا گروه هدف را نشانه مى گيرد و بدون درگيرى نظامى و گشوده شدن آتش رقيب را به انفعال يا شكست وا مى دارد، است. جنگ روانى، جنگ رايانه اى، اينترنتى، براندازى نرم، راه اندازى شبكه هاى راديويى و تلويزيونى و شبكه سازى از اشكال جنگ نرم هستند. جنگ نرم در پى از پاى درآوردن انديشه و تفكر جامعه هدف است تا حلقه هاى فكرى و فرهنگى آن را سست كند و با بمباران خبرى و تبليغاتى در نظام سياسى - اجتماعى حاكم تزلزل و بى ثباتى تزريق كند. جنگ نرم به وسيله كميته خطر جارى در سال هاى پايانى دهه ۱۹۸۰ طراحى شد. كميته خطر جارى در اوج جنگ سرد و در دهه ۱۹۷۰ با مشاركت اساتيد برجسته علوم سياسى و مديران سابقه دار سازمان سيا و پنتاگون تاسيس شد. در آن مقطع و در پى اصلاحات گورباچف مبنى بر ايجاد فضاى باز سياسى و تغيير در قوانين اقتصادى (پروسترويكا) اين كميته با منتفى دانستن جنگ سخت و رودررو با اتحاد جماهير شوروى تنها راه به زانو درآوردن بلوك شرق را جنگ نرم و فروپاشى از درون معرفى كرد. سياستگذاران پنتاگون و سيا با سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه اى و سامان دهى نافرمانى مدنى اتحاد شوروى را به فروپاشى و شكست واداشتند. ايران نيز امروزه به لحاظ وسعت سرزمينى، كميت جمعيت، كيفيت نيروى انسانى، امكانات نظامى، منابع طبيعى سرشار و موقعيت جغرافيايى ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بين الملل به قدرتى كم نظير تبديل شده است كه از ديد كارشناسان سياسى كشورهاى غربى ديگر نمى توان با يورش نظامى و جنگ سخت آن را سرنگون كرد بلكه تنها راه سرنگونى نظام جمهورى اسلامى پيگيرى مكانيسم هاى جنگ نرم و به كارگيرى تكنيك هاى عمليات روانى با استفاده از سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه اى و سامان دهى و پشتيبانى از نافرمانى مدنى است. راه اندازى پروژه جنگ نرم عليه ايران در مقطع كنونى را بايد ناشى از گسترش حس تنفر از آمريكا در جهان دانست كه به نظر سران كاخ سفيد ايران مركز اصلى ايجاد اين تنفر و گسترش آن است. در آمريكا براى مقابله با اين موج، نيروى واكنش سريع تشكيل شد تا اولا در قالب پروژه دموكراتيزه كردن كشورها به خنثى سازى نفوذ معنوى ايران در كشورهاى اسلامى و منطقه خاورميانه بپردازد و ثانيا با القاى خطرناك بودن ايران براى امنيت همسايگان اذهان عمومى از اقدامات و نقشه هاى ايالات متحده منحرف شود. نكته مهم اينكه آخرين نظرسنجى كه به وسيله شوراى روابط خارجى آمريكا در بيشتر كشورهاى خاورميانه مانند مصر، عربستان سعودى، اردن، لبنان و امارات متحده عربى صورت گرفته حاكى از آن است كه كمتر از ده درصد مردم اين كشورها طرفدار دموكراسى به سبك آمريكايى اند. اكثريت مردم اين كشورها معتقدند هدف اصلى آمريكا از پروژه دموكراسى سازى در خاورميانه دستيابى آسان به نفت، امنيت اسرائيل و تضعيف مسلمانان است. نوشتار حاضر بر اين اعتقاد است كه استراتژى آمريكا براى مقابله با جمهورى اسلامى ايران در شرايط كنونى مبتنى بر اقدامات غيرنظامى و نرم در كنار تهديد به اقدام نظامى است. جنگ نرم استراتژى جديد آمريكا براى مقابله با جمهورى اسلامى ايران پديده جنگ نرم كه هم اكنون به عنوان پروژه اى عظيم عليه جمهورى اسلامى ايران در حال تدوين است در شاخص هايى مانند ايجاد نابسامانى اقتصادى، شكل دادن به نارضايتى در جامعه، تاسيس سازمان هاى غيردولتى در حجم گسترده، جنگ رسانه اى، عمليات روانى براى ناكارآمد جلوه دادن دستگاه ادارى و اجرايى دولت، تضعيف حاكميت ايران از طريق روش هاى مدنى و ايجاد ناتوى فرهنگى متبلور مى شود. در برايند جنگ نرم، عوامل براندازى يا از زمينه هاى موجود در جامعه براى پيشبرد اهداف خود بهره مى برند يا به طور مجازى سعى در ايجاد نارضايتى در نزد افكارعمومى و سپس بهره بردارى از آن دارند. به طور كلى تهديدات عليه امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران در برهه زمانى كنونى را مى توان در گونه تهديدات نظامى و تهديدات نرم تقسيم بندى كرد. در همين راستا كميته صلح جارى براى مقامات آمريكايى، نيز تنها راه تغيير نظام جمهورى اسلامى ايران، را پيگيرى جنگ نرم به جاى جنگ سخت مى داند. اين استراتژى كه دلتا نام دارد سه محور اصلى آن استفاده از تاكتيك هاى دكترين مهار، نبرد رسانه اى و ساماندهى نافرمانى مدنى مى باشد. استفاده از مشكلات اقتصادى، تنوع كثرت قومى ايران، ايجاد و دامن زدن به نافرمانى مدنى در تشكل هاى دانشجويى و نهادهاى غيردولتى و صنفى، تلاش در نزديكى به مردم تحت پوشش حمايت از حقوق بشر و دموكراسى در ايران، ايجاد شبكه هاى متعدد راديو - تلويزيونى فارسى زبان حمايت از اپوزيسيون (سفر فعالان جوان خارجى از كشورهاى متحد با آمريكا به ايران تحت عناوين جهانگرد كه در صورت نياز، به جنبش هاى مدنى و نافرمانى ها بپيوندند)، تسهيل فعاليت ان. جى. ا آمريكايى در ايران، دعوت فعالان جوان ايرانى به خارج براى شركت در سمينارهاى كوچك (اين افراد بايد از سوى مقامات آمريكايى انتخاب شوند نه نهادهاى ايرانى)، استفاده از سفارتخانه هاى كشورهاى ديگر و به طور كلى تضعيف ستون هاى حمايتى حكومت ايران از جمله راهكارهاى اجراى استراتژى دلتا به شمار مى آيند. (www.aei.org/ publications) رژيم صهيونيستى نيز با همكارى آمريكا در راستاى جنگ نرم عليه جمهورى اسلامى ايران چندى پيش در نظر داشت كه با درج آگهى در روزنامه هاى وابسته به خود تعدادى جاسوس فارسى زبان را با عنوان انتخاب شغلى جالب و چالشگر به استخدام موساد درآورد. علاوه بر اين، اين رژيم ها با همكارى اتحاديه اروپا و آمريكا در نظر دارد يك شبكه راديو - تلويزيونى براى ايرانيان راه اندازى كند. طرح ياد شده شامل راه اندازى يك كانال تلويزيونى، يك ايستگاه راديويى و يك وب سايت اينترنتى است كه اخبار فورى، برنامه هاى زنده و تكرارى را به صورت ۲۴ ساعته براى ايرانيان پخش مى كند. هدف از اين طرح تاثيرگذارى بر افكارعمومى جامعه ايران و فراهم نمودن زمينه جنگ نرم جمهورى اسلامى ايران عنوان شده است. دلايل به كارگيرى قدرت نرم عليه جمهورى اسلامى ايران قدرت نرم، به آن دسته از قابليت ها و توانايى هاى كشور اطلاق مى شود كه با به كارگيرى ابزارى چون فرهنگ، آمال و يا ارزش هاى اخلاقى به صورت غيرمستقيم بر منافع يا رفتارهاى ديگر كشورها اثر مى گذارد. استفاده از راهكارهاى قدرت نرم در جنگ نرم از اهميت زيادى برخوردار است. ژوزف ناى از پيشگامان طرح قدرت نرم در سال ۱۹۸۹ مى گويد: «قدرت نرم، توجه ويژه به اشغال فضاى ذهنى كشور ديگر، از طريق ايجاد جاذبه است و نيز زمانى يك كشور به قدرت نرم دست مى يابد كه بتواند (اطلاعات و دانايى) را به منظور پايان دادن به موضوعات مورد اختلاف به كار گيرد و اختلافات را به گونه اى ترسيم كند كه از آنها امتياز بگيرد. مونوپولى اطلاعات و دانايى مركز ديپلماسى نيست، بلكه خود دانش و گسترش آن است كه بايد نقطه قوت ديپلماسى باشد. قدرت نرم، تبليغات سياسى نيست بلكه مباحث عقلانى و ارزش هاى عمومى را شامل مى شود. هدف قدرت نرم افكارعمومى خارج و سپس داخل كشور است. وسايل ارتباط جمعى در جهان امروز، جهان هاى ذهنى و غيرواقعى را به دنيا مخابره مى كنند. آنها ديگر به انتقال واقعيت فكر نمى كنند، بلكه واقعيت ها را مى سازند. هدف رسانه ها از قدرت نرم در ابتدا مديريت افكارعمومى نيست، بلكه رسانه اى در اين دنيا موفق است كه بتواند با افكارعمومى حركت كند و خود را سازگار با آنها نشان دهد. در عصر رسانه هاى نوين جهانى، به يارى فناورى هاى نوين ارتباطات و اطلاعات كسب قدرت نرم به مراتب راحت تر از به دست آوردن و نگهدارى قدرت سخت است. دولت ها اگر بتوانند مفاهيم جديد امنيتى را براى خود، بازتعريف كنند، در آن صورت مجبور نيستند لشكرهاى عظيم نظامى خود را تقويت كنند. (كوآت. بى،اى. ماتيو)راهكارهاى رسيدن و در اختيار داشتن قدرت نرم محورهاى ذيل را دربر مى گيرد: ۱. داشتن كانال هاى چندگانه ارتباطى داخلى و خارجى ۲. نزديك كردن سنت ها و ايده هاى فرهنگى اجتماعى و سياسى بر نرم هاى جهانى ۳. حركتى آرام، پراكنده و پيوسته در جهت تسخير افكارعمومى به وسيله رسانه هاى همراه و همگام با مردم (نه رسانه اى كه قصد مديريت افكار را داشته باشد) ۴. ايجاد گفتمان هاى خبرى - رسانه اى در خارج و داخل به زبان هاى مختلف. البته در شرايط فعلى به نظر مى رسد قدرت متراكم و سخت آمريكا دچار بحران اساسى شده است، به همين منظور آمريكا در صدد به كارگيرى قدرت نرم براى مقابله با حريفان خود به خصوص ايران است. بر همين مبنا دونالد رامسفلد طى سخنانى در شوراى روابط خارجى آمريكا ضمن دفاع از استراتژى مقابله با تروريسم و ادامه جنگ در عراق بر نقش اثرگذار و خصمانه محيط رسانه اى گروه هاى رقيب براى مقابله با تروريسم تاكيد كرد. نكته مهم و برجسته سخنان رامسفلد، هشدار وى در مورد ناتوانى دولت آمريكا در روند مواجهه با واقعيت عصر رسانه اى است كه موجب ضرر و زيان و از دست رفتن جان هزاران آمريكايى در سراسر جهان شده است. وى اشاره مى كند كه برخى از صحنه هاى نبرد ممكن است در كوهستان هاى افغانستان يا خيابان هاى عراق اتفاق نيفتد، بلكه در اتاق هاى خبر در نيويورك، لندن و قاهره يا هر جاى ديگر شكل بگيرد. از ديد اكثر كارشناسان آمريكايى در حالى كه القاعده و جنبش هاى افراطى سال ها از اين سكو - رسانه خبرى استفاده كرده و به طور موفقيت آميزى توانسته اند افكارعمومى مسلمانان را عليه غرب مسموم نمايند، ولى اين كشور هنوز در مرحله آغاز رقابت براى جلب مخاطبان قرار دارد. علاوه بر اين، تلاش رسانه اى و ارتباطى مقامات آمريكا در پنتاگون و ديگر سازمان ها، به جاى آنكه فعال باشد بيشتر متمايل به افدامات واكنشى است. اين كارشناسان به دولت بوش پيشنهاد در پيش گرفتن استراتژى ارتباطات را مى نمايند كه بر بازنگرى در تلاش هاى جارى رسانه اى به ويژه در نحوه فعاليت سازمان اطلاعات آمريكا و راديو اروپاى آزاد و نيز شناسايى واقعيت هاى رسانه هاى تصويرى و ديجيتالى و لزوم تغيير در شيوه هاى كارى و تجارى بخش هاى روابط عموى مبتنى است. به نظر مى رسد قدرت سخت آمريكا در چنبره قدرت نرم رسانه ها گرفتار شده است و خاورميانه با پيچيدگى ها و تنوع خاص فرهنگى، سياسى و رسانه اى خود، به خطرناك ترين دام براى آمريكا تبديل شده است. به گونه اى كه ايجاد و رشد شبكه هاى خبرى مستقل در اين منطقه ضربه سختى را بر وجهه و موقعيت آمريكا در منطقه وارد نموده است. شبكه هاى خبرى همچون الجزيره، روند هدايت افكارعمومى و مسلمانان عليه آمريكا را وارد فاز جديدى كرد. علاوه بر اين با اشغال عراق و افغانستان و فشار بر سوريه و لبنان از يك سو و بهانه جويى و شرارت آمريكا در خصوص پرونده هسته اى ايران، بازى باخت - باخت آمريكا در خاورميانه، بسيار روشن تر و خطرناك تر شده است، گروه هاى ضدآمريكايى با گرايش هاى سلفى - تكفيرى رشد و توسعه برق آسايى را تجربه كردند و افكارعمومى منطقه خاورميانه هم به شدت ضدآمريكايى تر شد. افتضاح زندان هاى ابوغريب و گوانتانامو، بحران افكارعمومى را براى آمريكايى ها، سياه تر و مشكل تر كرد. ورود مستقيم آمريكا به بحران انرژى در منطقه خاورميانه و عقد قرارداد هسته اى با هند از جمله مصاديق همين قمار آمريكايى و ورود سخت به بازى هاى نرم منطقه است. از سوى ديگر چالش هسته اى ايران و آمريكا نيز تاكنون با ناكامى و البته خشم آمريكايى ها روبه روابط عمومى، شده است و آنها عملا نتوانسته اند ايران را در چارچوب شوراى امنيت تحت فشار بگذارد. رشد سريع شبكه هاى خبرى در منطقه خاورميانه كه با الگوبردارى از الجزيره تاسيس شده اند و به موفقيت هاى قابل قبولى در ايجاد فضاى رسانه اى و هدايت افكارعمومى منطقه دست يافته اند، دورنماى بسيار تاريكى را براى موقعيت آمريكا در منطقه خاورميانه ايجاد كرده است بنابراين، اگر در دوره نخست رياست جمهورى بوش استفاده از قدرت سخت براى مقابله با كشورهاى خاورميانه به خصوص ايران در ميان بود اكنون قدرت نرم در مركز توجه مقامات سياسى واشنگتن قرار گرفته است، به گونه اى كه براساس بررسى انجام شده از سوى پروژه گرايش هاى جهانى پيو بيشتر جهانيان فكر مى كنند جنگ آمريكا در عراق خطر بزرگ ترى براى صلح جهانى است تا ايران و اين جنگ جهان را به مكانى خطرناك تر تبديل كرده است. همچنين، اين گزارش تاكيد مى نمايد كه در كشورهايى كه اكثر جمعيت شان مسلمان اند آمريكا بايد احتمالا بيشتر بر قدرت نرم متمركز شود، با اين حال اين كشور وجهه اى منفى دارد، اما ايران در اين كشورها تصويرى بسيار مطلوب از خود بر جاى گذاشته است. (دبليو،ى، آستين) ناتوى فرهنگى چهره اى ديگر از جنگ نرم پس از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى در سال ۱۹۹۱ و پايان يافتن جنگ سرد (۱۹۴۵ - 1991) دنيا به سمت تك قطبى شدن پيش رفت، بنابراين آمريكا كه رقيب اصلى اش (اتحاد جماهير شوروى) ديگر توان مقابله با او را نداشت احساس كرد رقيب ممتازى ندارد به همين علت تلاش كرد سيطره خود را در عرصه هاى نظامى، اقتصادى، فرهنگى و سياسى بر جهان تحميل كند. بنابراين به فرهنگ سازى جهانى مبتنى بر فرهنگ ليبرال دموكراسى، متوسل شد از همين روابط عمومى، به يك مجموعه مقتدر فرهنگى نياز بود و شايد از اين زمان به بعد عملا ناتوى فرهنگى موجوديت يافت. در همين راستا اندكى پيش از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى نظريه پايان تاريخ فوكوياما - استاد اقتصاد سياسى دانشگاه جان هاپكينز - در سال ۱۹۸۹ در سطح جهان مطرح گرديد. وى در مقاله اش خاطرنشان مى كند: «واقعيتى كه اينك شاهد عينى آن هستيم تنها پايان جنگ سرد يا عبور از يك دوران تاريخى جنگ سرد نيست بلكه اين واقعه نقطه پايان تحول ايدئولوژيكى و بشرى و جهانى سازى ليبراليسم غربى به عنوان شكل نهايى حكومت بشرى است. » همچنين همزمان با نظريه مذكور نظريات ديگرى مانند موج سوم آلوين تافلر، دهكده جهانى جرج اورول و مك لوهان، برخورد تمدن هاى ساموئل هانتينگتون، جهانى شدن و جهانى سازى رابرتسون هابرماس و گيدنز و نظريه عدالت جهان راولز به عنوان مكمل هاى نظريه پايان تاريخ فوكوياما مطرح شدند، در نتيجه حس جهانشمولى و به تعبير ديگر احساس كدخدا بودن براى دنيايى كه در چارچوب دهكده جهانى گنجانده شده است، سبب گرديد كه ناتوى فرهنگى عينيت يابد. همچنين مى توان دلايل روى آوردن به ناتوى فرهنگى را نسبت به ناتو با رويكرد نظامى به شرح ذيل بيان نمود: - گستره و دوربرد ناتوى فرهنگى فراتر از مرزهاى جغرافيايى - بلكه مرزهاى فكر، انديشه و فرهنگ ملت هاست ، لكن دوربرد ناتوى نظامى مرزهاى جغرافيايى يك يا چند كشور است. - استراتژى و رهيافت ناتوى فرهنگى قبضه كردن باورها، ايدئولوژى و جهان بينى ملت ها و فرهنگ هاست، لكن استراتژى با رويكرد نظامى تصرف زمين و كسب منابع و مراكز مهم اقتصادى است. - ويرانى ها، تلفات و خرابى ها در كاركرد نظامى و جنگ سخت، محسوس و ملموس است ضمن آنكه با هزينه كردن، قابل بازسازى است، ولى در ناتوى فرهنگى ويرانى ها و تلفات و به تعبير بهتر آسيب ها نامحسوس است، بنابراين تخريب فكرى و فرهنگى به آسانى بازسازى نمى شود. - ناتوى فرهنگى جنگ نرم، بدون خاكريز و بى سروصداست اما ناتو با رويكرد نظامى درگير جنگ سخت و پرسرصداست. - كاركرد ناتوى فرهنگى بلندمدت، پرجاذبه، پربازده، كم دردسر و كم هزينه تر است، ولى ناتو با رويكرد نظامى كوتاه مدت، خشك و سخت، كم بازده و پردردسر و پرهزينه تر است. - تلفات انسانى در جبهه نظامى مقدس، با ارزش و ماندنى است و به خصوص در فرهنگى دينى تحت عنوان شهادت از آن ياد مى شود اما در عرصه فرهنگى ذهن ها و انديشه ها آسيب مى بيند. به طور كلى فرهنگ هر قوم و آيينى و به تعبير ديگر فرهنگ هر ملت و كشورى دربر گيرنده باورها، ارزش ها، آداب، رسوم و بايدها و نبايدهايى است كه به عنوان زيربناى اصلى هويت هر كشورى به شمار مى آيد، بنابراين از جمله اهداف ناتوى فرهنگى به حاشيه راندن فرهنگ ملى و دينى جوامع و ملت هاست تا با حاكم كردن فرهنگ ليبرال دموكراسى در راستاى فرهنگ سازى جهانى خواسته هاى خود را در تمام ابعاد تامين كنند و در عمل اداره كشورها و به تعبير صحيح تر اداره امور جهان را به دست گيرند. (سريع القلم، محمود)آمريكا و جريان صهيونيسم بين الملل براى عملياتى ساختن و جنگ نرم در قالب ناتوى فرهنگى عليه جمهورى اسلامى ايران طى سال هاى گذشته و همچنين براى سال هاى آينده راهبردها و شيوه هاى زير را طراحى كرده اند: - پيگيرى پرونده هسته اى ايران و القاى غيرصلح آميز بودن اين فناورى تبليغ و اينكه ايرانى ها تلاش دارند بمب اتمى بسازند كه نه تنها براى امنيت و ثبات منطقه و جهان خطرناك است بلكه موجب تقويت جبهه تروريست ها و جريان بنيادگرايى افراطى در جهان خواهد شد. - سرمايه گذارى در رسانه هاى ديدارى و شنيدارى، سازمان هاى تبليغاتى و خبرى و كمپانى هاى فيلم سازى براى ارائه تصويرى سياه و خطرناك از جمهورى اسلامى ايران براى افكارعمومى جهان كه آخرين نمونه آن ساخت و پخش فيلم ضدايرانى ۳۰۰ بوده است. فيلم ديگرى نيز تحت عنوان فرار از تهران توسط كمپانى برادران وارنر در حال توليد است. - ايجاد فضاى رسانه اى درباره دخالت ايران در عراق، لبنان و در نقش بزرگ ترين مدافع تروريسم كه به عوامل ناامنى در اين كشورها تسليحات مى رساند و آنها را آموزش نظامى مى دهد. - تقويت و ايده جنبش دموكراسى به سبك آمريكايى و مستمسك قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن زدن به مطالبات صنفى و اجتماعى همچنين سازمان دهى نارضايتى ها و نافرمانى به اصطلاح مدنى به وسيله مطبوعات خاكسترى، احزاب و ...- راه اندازى سايت هاى اينترنتى و ارائه نرم افزارهاى جاسوسى به عوامل خود در داخل كشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه اى به شكل اثربخش تر طراحى و اجرا شود. - تلاش براى تحليل مغرضانه از اوضاع داخلى و ايجاد فضاى وحشت زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادى و مشكلات عظيم ناشى از آن. - سوءاستفاده تبليغاتى از اجراى طرح هايى چون طرح امنيت اجتماعى به عنوان محدودكننده آزادى و حقوق زنان و نقش آزادى هاى مدنى و اجتماعى. - ايجاد تقابل هاى سياسى بين سران ارشد نظام اسلامى و القاى اينكه جنگ قدرت در جمهورى اسلامى بين چند طيف در جريان است و در نهايت فلان طيف يا فلان گروه پيروز و يا شكست مى خورد. جنگ رسانه اى آمريكا عليه جمهورى اسلامى ايران بنيادى ترين تعريف از جنگ رسانه اى استفاده از رسانه ها براى تضعيف كشور هدف و بهره گيرى از توان و ظرفيت رسانه ها (اعم از مطبوعات، خبرگزارى ها، راديو، تلويزيون، اينترنت و اصول تبليغات) به منظور دفاع از منابع ملى است. جنگ رسانه اى يكى از برجسته ترين جنبه هاى جنگ نرم و جنگ هاى جديد بين المللى است. اگرچه رسانه اى عمدتا به هنگام جنگ هاى نظامى كاربرد بيشترى پيدا مى كند، اما اين به آن مفهوم نيست كه در ساير مواقع جنگ رسانه اى در جريان نبوده و يا مورد استفاده قرار نمى گيرد. جنگ رسانه اى تنها جنگى است كه حتى در شرايط صلح نيز بين كشورها به صورت غيررسمى ادامه دارد و هر كشورى از حداكثر توان خود براى پيشبرد اهداف سياسى خويش با استفاده از رسانه ها، بهره بردارى مى كند. جنگ رسانه اى ظاهرا ميان راديو و تلويزيون ها، مفسران مطبوعاتى، خبرنگاران خبرگزارى ها، شبكه هاى خبرى و سايت هاى اينترنتى جريان دارد، اما واقعيت آن است كه در پشت اين جدال ژورناليستى، چيزى به نام سياست رسانه اى يك كشور نهفته است كه به طور مستقيم توسط بودجه هاى رسمى مصوب پارلمان ها يا بودجه هاى سرى سازمان هاى اطلاعاتى و امنيتى و سرويس هاى جاسوسى تغذيه مى شود. (روبين، مايكل) سربازان جنگ رسانه اى، متخصصان تبليغات، استراتژيست هاى تبليغات بين المللى و كارگزاران رسانه ها هستند. پيچيدگى هاى ابعاد مختلف جنگ رسانه اى موجب شده تا تصميم گيرى درباره طراحى، تدوين استراتژى، چارچوب ها، تكنيك هاى كاربردى، نحوه عملياتى كردن اهداف و ماموريت هاى تعريف شده، استفاده از حداكثر از توان هر رسانه با توجه به امكانات انتشار مكتوب، چاپى، صوتى، تصويرى، چندرسانه اى، اينترنتى و سرانجام انتشار آنلاين تنها به ژنرال هاى نظامى واگذار نشود. جنگ رسانه اى مقوله اى است كه همكارى هماهنگ و نزديك بخش هاى نظامى، سياسى، اطلاعاتى، امنيتى، رسانه اى و تبليغاتى يك كشور را مى طلبد. طراحان جنگ رسانه اى نه لزوما ژنرال هاى پادگان نشين، بلكه ممكن است پروفسورهاى كالج ها و دپارتمان هاى رسانه اى در دانشگاه هاى معتبر هر كشور باشند. جنگ رسانه اى برخلاف جنگ هاى نظامى كه عمدتا ميان دو يا چند كشور به عنوان ائتلاف با يك كشور جريان مى يابند، مى تواند ميان يك گروه از كشورها با گروه بزرگ ديگرى از كشورها با ويژگى هاى مشخص جريان يابد. جنگ رسانه اى غرب عليه جهان اسلام و جنگ رسانه اى غرب عليه كشورهاى جهان سوم، دو نمونه بارز از موضوعى هستند كه مى توانيم آن را به جنگ جهانى رسانه اى تعبير كنيم. (كاگن، رابرت) بهره بردارى چندمنظوره از فناورى جديد ارتباطاتى، يكى از شيوه هاى جنگ رسانه اى عليه ايران است. از سويى شبكه تلويزيون ماهواره اى مخصوص كامپيوتر و اينترنت راه اندازى مى كنند و از سوى ديگر با استفاده از اينترنت، سايت ها و وبلاگ ها، به تشريح روش استفاده از آنتن ها و رسيورهاى ماهواره اى و نحوه عبور از پارازيت ها مى پردازند. در تعدادى از سايت ها و وبلاگ هاى مخصوص ماهواره آنچنان از جزئيات فنى كانال ها، فركانس ها، سيگنال ها و مشخصات آنتن ها و ان ال پى سخن به ميان آمده كه هر مخاطبى با داشتن سطح اطلاعات اندكى مى تواند تشخيص دهد كه در پشت چنين سايت يا وبلاگى يك طراح حرفه اى و يك برنامه از پيش تعيين شده براى گسترش فرهنگ استفاده از ماهواره در ايران و حل مسائل و مشكلات فنى استفاده كنندگان وجود دارد. اگرچه توجه مطبوعاتى آمريكايى به مسائل ايران بسيار اندك بوده و به ندرت رويدادهاى جارى ايران در اين رسانه ها بازتاب مى يابد، اما يك خط مشى كلان و محورى بر اين رسانه ها حاكم است كه بر اساس آن فقط اخبار منفى از ايران بر روى صفحات اين نشريات نقش مى بندد و عمده گزارش هاى خبرنگاران مطبوعات غربى از ايران، يا مربوط به بحران هاى سياسى، اجتماعات، زدوخوردها و تضاد حاكميت با مردم و يا مربوط به موضوعات كليشه اى و تكرارى مانند نقض حقوق بشر، تلاش براى دستيابى به سلاح هاى هسته اى و كشتارجمعى و نقش آزادى هاى سياسى و مدنى است. اين رسانه ها همچنين با انتشار اخبار سرى و محرمانه يا اخبار هدايت شده از سوى دستگاه هاى سياست خارجى و اطلاعاتى كشور متبوع خود، به ايجاد فضا و جوسازى عليه ايران مى پردازند. ريشه يابى بسيارى از جريان سازى هاى رسانه اى عليه ايران، براى اولين بار نشان مى دهد كه اين رسانه ها كه عمدتا وابسته به محافل صهيونيستى بوده اند با جعل يا انتشار عامدانه برخى اطلاعات، اقدام به ايجاد محور فشار عليه ايران كرده و بيشتر رسانه هاى بين المللى تحت تاثير فضاى ايجاد شده، به دنباله روى از آن مسئله و دامن زدن به بحران خبرى و سياسى پرداخته اند. در سال هاى اخير، با محوريت يافتن مسائل سياسى ايران، بسيارى از مطبوعات آمريكا، اقدام به اعزام خبرنگار يا تاسيس و تقويت دفاتر نمايندگى در ايران كرده اند. اين مسئله، عينا در مورد خبرگزارى هايى نظير رويترز، آسوشيتدپرس، يونايتدپرس، فرانس پرس و شبكه هاى تلويزيونى بى. بى. سى و سى. ان. ان نيز مصداق دارد. (ميلانى، عباس و مايكل مك فول).
چهارشنبه 27 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]
-
گوناگون
پربازدیدترینها