پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849269185
باخت استراتژيک بازيگران نزديک بين
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «با نصف نظر شما موافقيم !»،«تهديد اختلاس را به فرصت حسابرسي تبديل کنيد»،«پس جاي نظارت همگاني کجاست؟»،«دولت پاك»،«باخت استراتژيک بازيگران نزديک بين»،«تضمین موثر حقوق شهروندی»،«اختلاس 3 هزار ميليارد توماني و ضرورت مصونسازي»،«نقطه اميد»،«طلای اجارهای و قیمت طلا» و... كه برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان:با نصف نظر شما موافقيم !
«با نصف نظر شما موافقيم !»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛
1- مهرماه سال 1376 بود. تقريبا 2 ماه قبل از اجلاس سازمان كنفرانس اسلامي كه قرار بود 16 آذرماه همان سال و براي اولين بار در كشورمان برگزار شود، آقاي دكتر حسن روحاني دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي از مسئولان رسانه ها براي رايزني و تبادل نظر پيرامون ابعاد رسانه اي و تبليغاتي اجلاس دعوت كرده بود. آن روزها، كيهان سلسله گزارش هاي مستندي را درباره «ثروت هاي بادآورده» منتشر مي كرد. در اين گزارش ها به چگونگي غارت بيت المال از سوي مفسدان اقتصادي اشاره مي شد و ضمن ارائه اسناد اين غارتگري ها، اسم و مشخصات غارتگران نيز به اختصار و با حروف اول نام آنها درج مي گرديد. در جلسه آن روز شوراي عالي امنيت ملي، ضمن بحث و تبادل نظر در اطراف موضوع جلسه، مدير مسئول يكي از روزنامه ها كه مسئوليت مهمي نيز داشت، خطاب به آقاي دكتر روحاني گفت؛ پيشنهاد مي كنم روزنامه كيهان در فاصله اين دو ماهي كه به برپايي اجلاس باقي مانده است، سلسله گزارش هاي خود درباره «ثروت هاي بادآورده» را متوقف كند و به اين «دله دزدي»ها نپردازد تا آبروي نظام نزد ميهمانان شركت كننده در اجلاس كه از سران كشورهاي اسلامي هستند، حفظ شود! رئيس جلسه نظر نگارنده را در باره اين پيشنهاد پرسيد كه به ايشان گفتم؛ ضمن تقدير! از «همت بلند»! آقاي... كه غارتگران كلان بيت المال مسلمين را «دله دزد»! مي نامند، پيشنهاد بنده اين است كه به اين «دله دزدها» بگوئيد در اين 2 ماه باقيمانده تا برپايي اجلاس سران، دست از دله دزدي بردارند و با آبروي نظام بازي نكنند. چرا آقاي... به جاي آن كه عليه غارتگران بيت المال خروش بردارند، به كيهان كه نسبت به اين غارتگري ها هشدار مي دهد، اعتراض مي فرمايند؟! در كجاي دنيا دزد را به حال خود وامي گذارند و كسي را كه از آمدن دزد خبر داده است، به سكوت دعوت مي كنند؟!
2- چند ماه قبل روزنامه كيهان، اسناد و شواهدي ارائه كرد كه از وقوع يك سوءاستفاده كلان در سيستم پولي كشور و در چرخه تعدادي از بانك هاي تازه تاسيس و خصوصي نظير «تات»، «آريا»، «گردشگري» و... خبر مي داد. در گزارش كيهان به دست هاي پيدا و پنهان جريان انحرافي در اين سوءاستفاده كلان نيز اشاره شده بود، و اما، از آنجا كه جريان انحرافي متاسفانه در برخي از حساس ترين كانون هاي تصميم ساز دولت نفوذ كرده است، انتظار آن بود كه مسئولان محترم دولتي و دست اندركاران امور پولي و اقتصادي كشور، مخصوصا روساي محترم بانك ها كه گزارش ياد شده به حوزه مسئوليت آنها مربوط مي شد، گزارش كيهان را تكذيب كنند و يا در پي پيشگيري از سوءاستفاده كلاني برآيند كه در حال وقوع بود. ولي مسئولان و دست اندركاران محترم نه فقط گزارش كيهان را تكذيب و انكار نكردند- كه قابل انكار نبود- بلكه دست روي دست گذاشته و كوتاهي ورزيدند تا آن حادثه شوم به وقوع پيوست و ماجراي غارت 3هزار ميلياردتوماني بيت المال مسلمين از پرده بيرون افتاد و تازه پس از آن بود كه برخي از مسئولان محترم به ميدان آمده و هر كدام افتخار كشف و پي گيري اين سوءاستفاده كلان و بي سابقه را به خود اختصاص دادند كه به قول آيت الله سيداحمد خاتمي در خطبه هاي نمازجمعه ديروز تهران، دستشان درد نكند!... ولي چرا با اينهمه تاخير؟!
3- روز چهارشنبه هفته گذشته، آقاي دكتر احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم كشورمان در ديدار با مردم شريف اردبيل، بخشي از سخنان خود را به اين ماجرا اختصاص داده و گفت «برخي در تلاش هستند پاكترين دولت تاريخ كشور را با جنگ رسانه اي، سياسي و با دروغ و تهمت متهم كنند»! و با اشاره به اختلاس نجومي صورت گرفته در سيستم بانكي كشور اظهار داشت «مسئولين وزارت اقتصاد و بانك مركزي هوشمندانه عوامل اين تخلف را شناسايي كردند... بنده شخصا نسبت به تلاش جريان سوئي براي تاسيس بانك و تخلفات اقتصادي هشدار داده بودم».
ساعاتي بعد از سخنراني رئيس جمهور محترم، آقاي مشايي، رئيس دفتر ايشان با صدور يك بيانيه و توسل ناشيانه به شگرد نخ نماي «فرار به جلو» كوشيد تا ضمن رفع اتهام دخالت خود در ماجراي اخير، «ضمير مبهم» در سخنراني آقاي دكتر احمدي نژاد را نيز «گويا» كرده و توضيح بدهد منظور رئيس جمهور از رسانه هايي كه «پاك ترين دولت تاريخ كشور» را در اين ماجرا متهم كرده اند، «روزنامه كيهان» و سايت هاي مشرق و خبرگزاري فارس بوده است!
و اما، براي روشن شدن بيشتر ماجرا و پيشگيري از فرار مجرمان پشت صحنه اين اختلاس كلان و بي سابقه و مخصوصا هشدار دلسوزانه - و البته، چند باره- به رئيس جمهور محترم، اشاره به چند نكته ضروري است. بخوانيد!
4- اين ادعاي آقاي مشايي كه «اختلاس بانكي اخير توسط دولت شناسايي و مورد رسيدگي قرار گرفته بود»! كذب محض است زيرا، همانگونه كه اشاره شد، چندماه قبل روزنامه كيهان از اين سوءاستفاده كلان خبر داده و مخصوصا از «بانك آريا» به عنوان يكي از عوامل اصلي در اين ماجرا ياد كرده بود و گزارش هاي موثق ما- كه چرخه اعلام شده نيز آن را تائيد مي كند- نشان مي دهد اولا؛ مسئولان محترم دولتي گزارش كيهان را خوانده بودند. ثانيا؛ اقدامي براي پيشگيري از اين اختلاس بزرگ انجام نداده بودند. ثالثا؛ مسئولان مربوطه اعلام كرده اند كه اواسط مردادماه جاري -13مردادماه/سوم ماه مبارك رمضان- متوجه اين اختلاس بزرگ شده و در پي برخورد با آن برآمده اند و حال آن كه گزارش كيهان نزديك به 2ماه قبل از آن تاريخ بوده است و مسئولان محترم دولت علي رغم اطلاع از ماجرا تا برملا شدن آن دست روي دست گذاشته بودند!، رابعا؛ كشف ماجرا - بخوانيد علني شدن آن- در پي يك اتفاق كه براي غارتگران غيرمنتظره بود، صورت گرفته است. توضيح آن كه اميرمنصور آريا (ا-خ) براي فروش يكي از اسناد پولي كلان و جعل شده به يك بانك خصوصي مراجعه مي كند و مسئول بانك مورد اشاره از بانك صادرات-غير از شعبه شركت فولاد كه تحت نفوذ اميرمنصور آريا بوده است- درباره صحت سند پولي ياد شده پرسش مي كند و... ماجرا لو مي رود.
اكنون رئيس دفتر آقاي احمدي نژاد بايد توضيح بدهد چگونه ادعا مي كند كه اختلاس بانكي اخير توسط دولت شناسايي و مورد رسيدگي قرار گرفته بود و چرا اين دروغ بزرگ را به رياست محترم جمهوري انتقال داده و ايشان نيز در سخنراني خود با قاطعيت آن را تكرار كرده اند. رئيس جمهور محترم كه به گفته خودشان روزنامه نمي خوانند! بنابراين، دروغ ياد شده به يقين- يا به احتمال زياد- بايستي از سوي رئيس دفتر آقاي احمدي نژاد به ايشان القاء شده باشد!
5- در اين بخش از سخنان رئيس جمهور محترم كه مي فرمايند «عده اي به بهانه هاي گوناگون در پي متهم كردن پاك ترين دولت تاريخ كشور هستند» با ايشان اتفاق نظر كامل داريم و تنها تفاوت نظر ما و ايشان درباره «هويت» اين عده است كه بايد از جناب احمدي نژاد پرسيد؛ اين عده چه كساني هستند؟ روزنامه اي مانند كيهان كه براي اولين بار خطر حضور حلقه انحرافي در كنار حضرتعالي را با ارائه اسناد و شواهد غيرقابل انكار گوشزد كرد؟ يا حلقه انحرافي ياد شده كه هر از چند گاه براي دولت شما حاشيه مي آفريند؟! جريان منحرفي كه ماهيت فرهنگي برخاسته از اسلام ناب محمدي(ص) دولت حضرتعالي را زيرسوال كشيد، سياست خارجي مقتدرانه حضرتعالي را مخدوش كرد، علاوه بر ياران دلسوز، بسياري از توده هاي مردم مومن و متعهدي كه به جنابعالي راي داده و دل بسته بودند را نسبت به رئيس جمهور منتخب و محبوب خود بدگمان ساخت، برخي از كساني را كه شما از ضرورت برخورد شديد با آنان سخن مي گفتيد، به حلقه نزديكان جنابعالي راه داد... و اكنون يكي از اصلي ترين ويژگي هاي ديگر دولت حضرتعالي را كه مقابله با مفاسد اقتصادي بود، به زير سوال كشيده است؟! گذر ايام طي چند سال اخير به وضوح نشان داد كه هشدار دلسوزان درباره حلقه انحرافي هوشمندانه بوده و امروزه هويت واقعي اين حلقه برملا شده است. جناب احمدي نژاد، يكي از بزرگترين خيانت هاي جريان انحرافي در حق شما اين است كه جنابعالي را وادار به دفاع از برخي پليدي ها كرده است و... بنابراين، چرا هنوز هم...
6- آقاي مشايي در بيانيه كذايي آورده است كه نامه افشا شده ايشان خطاب به وزير محترم امور اقتصادي و دارايي كه در آن وزير ياد شده را به فروش 5/50 درصد سهام شركت فولاد خوزستان سفارش كرده است، «در راستاي مسئوليت ذاتي و طبيعي»!! رئيس دفتر رئيس جمهور محترم بوده است. كه دراين باره بايد پرسيد؛ آيا ترك تشريفات قانوني و از جمله «مزايده» آنهم در يك معامله كلان، مي تواند غير از «رانت خواري»! «سوءاستفاده مالي»! «دور زدن قانون»! و «شركت در اختلاس كلان»! مفهوم ديگري داشته باشد؟ راستي جناب رئيس جمهور! جنابعالي كه به حمايت از محرومان و مستضعفان شهرت داريد و بارها اعلام كرده ايد كه از ويژه خواران و مفسدان اقتصادي بيزاريد، لطفا از رئيس دفتر خود بپرسيد كه اگر يكي از مردم عادي براي دريافت يك وام كوچك به ايشان مراجعه مي كرد نيز مي توانست چنين سفارش غليظ و پررنگي دريافت كند؟! از همان توصيه هاي رسمي! كه فلان مفسد اقتصادي به آساني دريافت كرده است؟!
7- و بالاخره، جناب آقاي احمدي نژاد، خود را از محاصره حلقه انحرافي خارج كنيد تا به جاي فريادهاي به حق مبارزه با مفاسد اقتصادي كه بر زبان داشتيد، مجبور به حمايت از فساد اقتصادي كلان اين و آن نشويد؟!
برادر عزيز! نيروهاي مومن و انقلابي كه در تمامي مراكز و كانون هاي نظام حضور دارند با ارائه اسنادي به كيهان خبر داده اند يكي از معاونان رئيس سازمان ميراث فرهنگي، كه از اعضاي حلقه انحرافي نيز هست، تعداد قابل توجهي از اشياء عتيقه و گرانبها را از موزه ملي خارج كرده و با واسطه چند دلال، به فروش رسانده- يا در حال فروش بوده- است. استدعا داريم دراين باره تحقيق بفرمائيد، تا چند روز ديگر و يا چند هفته و ماه ديگر كه ماجراي اين سوءاستفاده اقتصادي برملا شد، حلقه انحرافي، با توهم پراكني و ارائه اطلاعات غلط به حضرتعالي ، شما را مجبور به حمايت از اين فساد اقتصادي كلان نيز نكند!
اين نيز گفتني است كه برخي از مسئولان محترم دولتي، از جمله رؤساي محترم بانك هاي دولتي، اگرچه به دليل بي توجهي و غفلت درخور ملامت هستند ولي به گواهي تمامي شواهد موجود،از اين سفره حرام نه كمترين بهره اي برده و نه خواسته اند.
خراسان:«تهديد» اختلاس را به «فرصت» حسابرسي تبديل کنيد
«تهديد اختلاس را به فرصت حسابرسي تبديل کنيد»عنوان يادداشت روز روزنامهي خراسان به قلم غلامرضا بني اسدي است كه در آن ميخوانيد؛چه خبر است در کشور؟ چطور در زماني که بسياري براي گرفتن وام ازدواج با هزار اما و اگر مواجه مي شوند و بايد هفت خان رستم را پشت سر بگذارند، برخي ها، ميليارد، ميليارد به چنگ مي آورند؟ چطور وقتي من کارگر، توي کارمند، آن آقاي کاسب، براي گرفتن تسهيلات جزئي به بانک ها مراجعه مي کنيم جز تکان سر آقايان به جاي نمي شود، سهم ما نمي شود اما برخي ها، ميليارد، ميليارد و اين روزها هم هزار ميليارد، هزار ميليارد برمي دارند و خم به ابرو نمي آورند که گاه از عالم و آدم هم طلبکار مي شوند. از يک سوي ديگر، هم طبق معمول برخي مسئولان بازي تکراري، که بود که بود من نبودم راه مي اندازند و انگار کساني از کره اي ديگر آمده اند و ۳ هزار ميليارد تومان پول اين مملکت را اختلاس کرده اند. مگر حساب و کتاب در کار نيست؟
چطور ما بايد حساب حرف به حرفي که مي نويسيم را داشته باشيم اما متوليان حساب و کتاب بايد چنين وضعي داشته باشند؟ آيا حق نداريم فرياد برآوريم که چرا چنين مي شود؟ چرا کساني از روي شهدا و امام شهدا شرم نمي کنند؟ اجازه بدهيد در ادامه، يک نکته و يک سوال مطرح کنم. اما نکته؛ من خبر دارم اکثريت قريب به اتفاق مسئولان تراز بالا سالم و ساده زندگي مي کنند. زندگي خيلي شان در حد زندگي متوسط مردم است. حتي گاه از متوسط به پايين. اين را مطمئنم شما هم مطمئن باشيد که به شما دروغ نمي گويم.
مخالفان و حتي دشمنان هم اين را مي گويند اما سوال اين است که چرا وقتي حکومت در دست پاکدل ترين و پاکدست ترين هاست و بسياري از مردم هشتشان گرو «نه» شان است، بعضي ها چنين فرصت ها و ثروت هايي پيدا مي کنند؟ آيا نبايد مسئولان براي پاسخ به اين پرسش کاري بکنند؟ يادمان رفته است فرمايش مولا علي(ع) که هيچ کاخي سر به فلک نکشيده مگر آن که پايش کوخ ها ويران شده است و... من معتقدم واقعيت ماجرا و اين رقم ها و خانه ها و خودروها و ويلاها و آلاف و الوف در بسياري از مواقع همان است که سعدي عليه الرحمه گفته است:
هر که افزون گشت سيم و زرش زر نباريده زآسمان به سرش
از کجا جمع کرده اين زر و مال يا خودش دزد بوده يا پدرش...
تازه بايد به اين گفته سعدي آشنايي با اين و آن را هم اضافه کرد پس باز هم بگذريم!
اما حالا که به «برکت»؟! اختلاس ۳هزار ميليارد توماني فرصتي فراهم شده است تا يقه بعضي ها گرفته شود و رئيس جمهور بر آن تاکيد دارد و رئيس قوه قضاييه نيز براي رسيدگي قاطع نماينده تعيين کرده است. بالا غيرتا کوتاه نيايند مسئولان و کوتاه نيايند رسانه ها که بايد چشم بيدار جامعه باشند. باور کنيد، گاه تهديدها را مي شود به فرصت تبديل کرد و دنيا به اين راهبرد رسيده است.
ما هم چنين کنيم و با «جهاد قضايي و اطلاعاتي» در سال «جهاد اقتصادي» براي يک بار هم که شده «مو» را از ماست همه بيرون بکشيم و دزدان و دزدسازان را در هر جايگاهي که هستند به زير کشيم. اين هم عين عدالت است و مگر فلسفه وجودي حکومت غير از اين است؟ نظام بايد دامن خود را از اين پلشتي هاي عارضي پاک کند، جامعه بايد خود را از اين بيماري به ساحت سلامت برساند و در اين رهگذار هم دست فزونخواهان قطع شود و هم مسئولاني که با غفلت يا ندانم کاري و ياخداي نکرده خيانت محاکمه و مجازات شوند.
اين خيلي بد است در کشوري که اکثريت مسئولانش در سطح متوسط زندگي مي کنند و با انباشت ميلياردي ثروت بيگانه اند، برخي دانسته يا ندانسته بسترساز ميلياردر شدن «گرگان آدمي نما» شوند که به همه کس و همه چيز به شکل پول نگاه مي کنند و حرف آخر؛ در ماجراي حضرت سليمان(ع) داريم که حضرت وقتي از غيبت «هدهد» باخبر مي شوند، مي فرمايند اگر دليل قانع کننده اي نداشته باشد، بايد کشته شود! نکته اين است که هدهد، چشم بيدار و ناظر حکومت است.
غفلت و غيبت او مي تواند فاجعه به بار بياورد. لذا غيبت او چنين مجازات سنگيني دارد. حال بايد گفت ناظران و نهادهاي اطلاعاتي و بازرسي و نظارتي را بايد هشدار داد که بيدار شوند و هوشيار باشند تا ماجراهايي چنين پرهياهو ديگر اتفاق نيفتد، بلکه همه بتوانند به حق شان برسند.
جمهوري اسلامي:دولت پاك
«دولت پاك»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور، در سفر به اردبيل در اصليترين نطق خود در اجتماع مردم اين شهر ضمن اشاره به ماجراي اختلاس سه هزار ميليارد توماني و با انتقاد از اتهاماتي كه به دولت وارد ميشود گفت: "اين دولت، پاكترين دولت در طول تاريخ است و ما به احترام رهبري و مردم سكوت كرده ايم، اما بدخواهان بدانند سكوت عدالت هميشگي نخواهد بود" (روزنامه جمهوري اسلامي 24/6/90 صفحه اول و سوم).
اين، اولين بار نيست كه آقاي احمدي نژاد دولت خود را "پاكترين دولت" و يا "دولت پاك دست" مينامد. قبلاً نيز بارها همين تعابير از ايشان شنيده شده و البته هر مسئولي حق دارد خود و زيرمجموعه خود را پاك بداند و آحاد مردم ايران نيز همواره آرزو دارند دولتمردانشان پاك دست و دولت هايشان پاك باشند. اقتضاي نظام جمهوري اسلامي نيز همين است كه دولتها از هر انحرافي مبرا و دولتمردان امين مردم باشند، اما صرف ادعا كافي نيست و دولتمردان بايد در عمل نيز آنچه را كه ميگويند به اثبات برسانند.
اين سخن آقاي احمدي نژاد كه "اين دولت پاكترين دولت در طول تاريخ است و ما به احترام رهبري و مردم سكوت كردهايم اما بدخواهان بدانند سكوت عدالت هميشگي نخواهد بود" از چند جهت قابل تأمل است.
اول آنكه ادعاي "پاكترين دولت در طول تاريخ" ادعاي بسيار بزرگي است كه حتي شامل دولتهاي معصومين هم ميشود و بهتر است همگان در بكار بردن كلمات و عناوين دقت داشته باشند و چيزي نگويند كه كسي آن را باور نكند. در ميان دولتهاي غيرمعصومين هم دولتهائي كه اين قياس با آنها معقول نيست وجود داشتهاند.
دوم آنكه اگر منظور آقاي احمدي نژاد از "طول تاريخ" تاريخ ايران باشد، اين نيز قابل اثبات نيست. زيرا حتي در همين 32 سال اخير يعني يعني دوران استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران، ايشان نميتواند ادعا كند دولتهاي نهم و دهم از دولتهاي سوم و چهارم يعني دولتهاي حضرت آيتالله خامنهاي پاكتر است. البته اطلاعات موجود نشان ميدهند دولت آقاي احمدي نژاد در مقايسه با ساير دولتهاي نظام جمهوري اسلامي يعني دولتهاي اول و دوم و پنجم تا هشتم نيز نميتواند ادعاي پاكتر بودن را داشته باشد ولي شرايط فعلي ايجاب ميكند قضاوت درباره اين موضوع به بررسي نهائي و جامعي واگذار شود كه اميد است با انجام دستور روز پنجشنبه رئيس قوه قضائيه به دادستان كل كشور بخشي از اين امر تحقق يابد.
سوم آنكه ادعاي سكوت به احترام رهبري و مردم، از تأمل برانگيزترين فرازهاي اظهارات آقاي احمدي نژاد است. زيرا ايشان در مناظره تلويزيوني معروف خود كه در تبليغات انتخابات رياست جمهوري سال 88 انجام داد برخلاف نظر رهبري، شخصيتهاي مهمي را متهم كرد كه به فرموده رهبري در خطبه نماز جمعه 29 خرداد همان سال هيچيك از اتهامات درباره آنها به اثبات نرسيده و اگر قرار بود ايشان به احترام رهبري و مردم سكوت ميكردند، در آن مناظره كه 50 ميليون بيننده داشت، ميبايست چنين ميكردند. علاوه بر اين، خانه نشيني 11 روزه آقاي احمدي نژاد در بهار سال جاري پس از حكم حكومتي رهبر انقلاب به ابقاء وزير اطلاعات، ميزان پاي بندي ايشان به نظر ولايت فقيه را بر همگان آشكار ساخت و با وجود نمونههاي فراواني از اين قبيل، اكنون حناي اظهاراتي از قبيل "سكوت به احترام رهبري و مردم" رنگي ندارد.
چهارم آنكه تعبير "عدالت" در عبارت "اما بدخواهان بدانند سكوت عدالت هميشگي نخواهد بود" از ساير تعابير اين اظهارات تأمل برانگيزتر است. تركيب "سكوت عدالت" چيزي شبيه تركيب "زيد عدل" است كه به معناي اينست كه اين دولت از عدالت پيشگي فراتر رفته و عين عدالت است! چنين ادعائي براي دولتي كه در بخش اقتصادي با اينهمه پرونده اتهامي مواجه است و در بخش رعايت حرمت و حقوق افراد، كه عدالت اخلاقي يعني مهمترين بخش عدالت است، بدترين پرونده را دارد، از پديدههايي است كه حتي مادران فرزند مرده را نيز به خنده وا ميدارد. ارائه آمارهاي مقايسهاي براي اثبات كارائي اين دولت نيز از همين قبيل اقدامات است.
وقتي دولتمردان كنوني آمار ميدهند كه ما مثلاً ده برابر دولتهاي قبلي تلفن يا انشعاب گاز دادهايم و يا فلان خدمت را ارائه كردهايم، مثل اينست كه يك ساختمان كاملاً ساخته شده و حتي سيمكشي شده را كه فقط لامپهاي آن نصب نشده در اختيار يك فرد بگذارند و او تعداد زيادي لامپ در اطاقها و راهروهاي اين ساختمان به سيمهاي آماده وصل كند و سپس در بوق و كرنا بدمد كه ايها الناس من در مقايسه با كساني كه اين ساختمان را ساختهاند صد برابر لامپ وصل كرده ام! اين قبيل تبليغات، ممكن است افراد بياطلاع را مجذوب خود كند ولي كساني كه اهل اطلاع هستند ميفهمند كار اصلي را كساني كردهاند كه در سالهاي بعد از جنگ، با هيچ شروع كردند و كشور را با زحمات زياد ساختند و زيرساختهاي آماده را تحويل شما دادهاند و حالا شما با درآمد نفتي فراوان و امكانات زيربنائي آماده، خدمات از پيش فراهم شده را توزيع ميكنيد. البته همين كار هم خدا قوت دارد ولي اينگونه نيست كه ادعا كنيد چند برابر قبليها كار كرده ايد.
اين قبيل ادعاها موجب ميشود اهل فن از خود بپرسند چرا دولتمردان ما براي اثبات خود به نفي ديگران ميپردازند و زحمات مسئولان قبل از خود را ناديده ميگيرند؟ اين، درست نقطه مقابل عدالت است و دولتمرداني كه بخواهند عدالت را رعايت كنند بايد از مديراني كه كشور ويران شده بعد از جنگ را با دست خالي به نقطهاي رساندند كه از انواع زيرساختها و امكانات برخوردار شد و زمينه را براي خدمترساني آماده و آسان فراهم ساختند همواره قدرداني كنند و اين روحيه قدرداني از پيشينيان را به يك فرهنگ تبديل نمايند.
پنجم آنكه معني سكوت هم گويا در فرهنگ اين دولت، غير از آنست كه در كتابهاي لغت آمده و در اذهان مردم است. آنهمه حمله به اين و آن در همين سخنراني اردبيل و آنهمه نسبت دادن غارت و چپاول و مافياي قدرت و ثروت به بزرگان انقلاب و نظام در طول شش سال اخير، اگر سكوت است، پس بايد براي تهمت زدنهاي بيمدرك و اثبات نشده، كلمه و عنوان جديدي در كتابهاي لغت و عرف جامعه اختراع كرد.
اينها واقعيتهائي هستند كه همه ميدانند و حتي بسياري از مسئولان نيز در خلوت به زبان ميآورند ولي از ترس آنكه مبادا شغل خود را از دست بدهند يا دچار مشكلات ديگر شوند از بيان آشكار آن خودداري ميكنند. همين هم خلاف عدالت است كه در نظام مقدس جمهوري اسلامي، كه به بركت خون شهدا و فداكاريهاي جانبازان و ايثارگران تأسيس شده و بايد همه براي بيان آنچه در دل دارند آزاد باشند، فقط كساني امكان گفتن و نوشتن پيدا ميكنند كه از آنچه در ذهن دارند و ميفهمند و معتقدند فقط آنچه را كه با تمايلات دولتمردان منطبق است به زبان بياورند و بقيه را يا نگويند و يا در محافل خصوصي به زبان بياورند. دولتمردان ما بايد فضائي در جامعه ايجاد كنند كه همه همكارانشان در هر ردهاي كه هستند بتوانند در چارچوب آزاديهاي مشروع و قانوني آنچه را كه در ضمير خود دارند بيان نمايند. قطعاً چنين وضعيتي به نفع نظام است و موجب پايداري و تضمين استمرار آن خواهد بود.
اكنون مردم بيصبرانه در انتظار تعيين تكليف پرونده اختلاس سه هزار ميليارد توماني هستند. نه فقط اين پرونده، بلكه پروندههاي پولهاي گم شدهاي كه رئيس ديوان محاسبات هفته گذشته از آنها صحبت كرد، پرونده سيصد ميليارد توماني شهرداري تهران، پروندههاي مقامات ارشد دولتي كه مدت هاست نقل محافل است و متهمان اين پروندهها با استفاده از بالاترين امكانات كشور از موضع بالا سخن ميگويند و حتي دم از مبارزه با مفاسد ميزنند! عجيب اينست كه در كشورهاي ديگر اگر در بدنه نظام اجرائي فقط يكي از اين پروندهها وجود داشت، دولت آن كشور استعفا ميداد و كنار ميرفت ولي در جمهوري اسلامي ايران اختلاس سه هزار ميليارد توماني رخ ميدهد و آب از آب تكان نميخورد! اين وضعيت، حتي با دولتهاي گذشته همين نظام هم قابل مقايسه نيست. در دولتهاي سازندگي و اصلاحات، شهردار تهران و فاضل خداداد و مرتضي رفيق دوست و شهرام جزايري به صورت علني محاكمه شدند و اخبار و حتي جريان محاكمات اكثر آنها از تلويزيون پخش شد و در روزنامهها به چاپ رسيد ولي اين دولت با چندين برابر اتهام و پروندههاي متعدد همچنان از جواب پس دادن مصون است و رئيس آن اعلام ميكند "اين دولت، پاكترين دولت در طول تاريخ است"!
آرزوي ما هم اينست كه همهي دولتهاي نظام جمهوري اسلامي پاك باشند، ولي چه كنيم كه ميان حرف تا عمل فاصله زياد است. البته صبر خدا هم زياد است و با تمام وجود اعتقاد داريم كه نظام جمهوري اسلامي مورد نظر خداست و عالم هم محضر خداست.
رسالت:باخت استراتژيک بازيگران نزديک بين
«باخت استراتژيک بازيگران نزديک بين»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دکتر امير محبيان است كه در آن ميخوانيد؛اخبار اختلاس و تقلب و... هرروزه به هر دليلي به تيتر اول رسانه ها تبديل مي شود و مسئولان با افتخار رقم اختلاس را در رقابتي با همديگر فزوني مي بخشند!رقابت هاي سياسي هم مزيد بر علت شده وتخلفات و تقلبات را چونان سلاحي براي درهم کوبيدن رقيب بکار مي گيرند و در اين ميان در ذهن توده هاي تماشاگرافکاري شکل مي گيرد که قرباني آن وجهه نظام سياسي کشور است.اين چشمان نزديک بين در نبردي براي قدرت، آينده نظام سياسي را نيز هدف گرفته اند و اين به ظاهرپيروزمندان در تاکتيک ؛بازي استراتژيک را پيشاپيش باخته اند.
يکي از مهمترين وظايف هر حکومتي ايجاد تصويري مناسب از خود در ذهن مردماني است که حکومت برآنان را بر عهده دارد؛اين وظيفه اکنون از طريق فرآيندي بنام "مديريت ادراک" صورت مي گيرد.فرآيندي علمي و تخصصي که به فن و بلکه هنرمبدل شده است.
درحالي که نظام هاي سياسي غربي مي کوشند با اين فنون به مشاطه گري سياسي پرداخته و حتي زشتي ها را به مثابه زيبايي در اذهان توده ها جايگزين نمايند دانسته نيست بر اساس چه توجيه خردمندانه اي پاره اي از مسئولان آنچنان در رقابت هاي سياسي با هم عنان از کف مي دهند که بدون توجه به نظاره گري توده ها تصويري فاسد و ناسالم از نظام ارائه ميکنند.
طبعا مبارزه با فساد بايد در هر سطحي و بدون اغماض صورت پذيرد ولي همين اقدام درست که در راستاي عدالت طلبي نظام است چنانچه با پيوست تبليغي درست و مديريت ادراک خردمندانه همراه نباشد به سوژه اي براي تخريب نظام در اذهان توسط رسانه هاي مخالف تبديل خواهد شد. هنر تصويرسازي درست از اعمال حتي بيش از خود اعمال درست بويژه در حوزه تعاملات اجتماعي اهميت دارد.هنري که متاسفانه اگر هم مسئولان سياسي کشور مي دانند از آن بهره مناسب را نمي برند.هر عمل سياسي يا غير سياسي که از چهره ها يا سازمان هاي سياسي و اقتصادي سر مي زند ؛نشانه اي است که ذهن مخاطب را بسوي يک مفهوم يا حتي يک ارزش هدايت مي کند.
روانشناسان بدرستي تاکيد کرده اند که جهان هستي با گذر از دريچه نگاه انسانها شكل ميگيرد. ديد و نگرش انسانهاست كه به حقايق هستي، رنگ واقعيت ميپوشاند و ديده ميشوند آن طور كه آنها ميبينند. نگرش انسان مرز بين حقايق و واقعيتهاست. بدليل سرعت وقايع و کثرت اخبار عملا قدرت تشخيص از افراد ستانده شده است و حرکت توده هاي مردم بجاي فضاي شفاف در فضاي ابهام صورت مي گيرد. بنابراين سرعت و حجم تغييرات پرده اي از ابهام بر رويدادها كشيده است ، تاجايي كه همه ما پديده ابهام همه جانبه اي را تجربه مي كنيم .پس در اين فضاي ابهام هر نشانه غلطي موجب شکل گيري نگرشي غلط خواهد بود.نگرشي که رفتار خاص خود را در پي خواهد داشت.مثلا در جامعه اي که حکومت مستضعفان را آرمان نظام سياسي خود مي داند و الگويي چون علي(ع) را همواره براي مردم مورد تاکيد قرار داده است ؛اگر مردمي مستضعف که به قول مولانا" قرص مه را قرص نان پنداشته / دست سوي آسمان برداشته" در خبرها بخوانند که مسئولان با افتخار از سرو بستني طلاي چهارصد هزارتوماني در برج ميلاد خبرمي دهند؛چه تصويري از نظام سياسي خود بايد در ذهن شکل دهند و اگر آن تصوير نازيبا بود چه کسي را بايد مقصر شمرد؟
نگارنده هشدار مي دهد که سرعت رقابت بين بعضي ازسياسيون و مديران براي تطهير خويش و تخريب نظام متاسفانه شدت گرفته است؛تخريبي که گوهر اعتمادبه نظام سياسي را از توده هاي مردم مي ستاند ؛اعتمادي که بازگرداندن آن سخت دشوار است.
خوشبختانه مردم مسلمان بر حسب باورهاي خويش فيلتري ذهني در برابر بعضي از تخريب هاي نابخردانه بهاصطلاح خودي ها را بهکار ميگيرند که دانسته نيست تا چه زماني همچنان کارآمد باشد. بر اين باورم که مديريت ادراک توده ها بر اساس ارزش هاي عدالت محورانه ؛آزادمنشانه و ديني نظام آنچنان ارزشي دارد که نظام به آن به گونه اي جدي بپردازد و حتي آن را نهادينه سازدزيرا در صورت کوتاهي در اين امر درآينده ؛آن هنگام که ذهنيت ها دگرگون شده باشد؛کسي را نمي توان مقصر شمرد جزخود.البته به شرط آنکه مجددا بوروکرات هاي هميشه حاضر در هر پستي آن را به کيسه ارتزاق جديدي مبدل نسازند.
ايران:نقطه اميد
«نقطه اميد»عنوان سرمقالهي روزنامهي ايران به قلم علياكبر جوانفكر است كه در ان ميخوانيد؛رئيس جمهور و اعضاي هيأت دولت، چهارمين دور سفرهاي استاني را با ديدار از استان اردبيل آغاز كردند. اين سفر در حالي انجام شد كه جريان اقتدارگرا، از مدتها قبل با سازماندهي فضاي مسموم تبليغاتي، تخريب وجهه خادم ملت و دولت وي را در دستور كار خود قرار داده است.
اين جريان كه به استفاده از ادبيات تكفيري شهرت دارد، روند برخوردهاي خود را به جايي رسانده است كه حتي در برخي از پايگاههاي خبري، به طور تلويحي از مردم خواستند تا در مراسم استقبال از رئيس جمهور حضور پيدا نكنند.
از مظلوميتهاي دكتر احمدينژاد، رئيس جمهور محترم آن است كه همين جريان تماميتخواه، در واكنشهايي مذموم و قابل پيگرد، به سفرهاي استاني دولت، رنگ و بوي تبليغاتي و انتخاباتي ميزنند تا از رهگذر آن به اهداف بيمقدار و قدرتطلبانه سياسي دست پيدا كنند و اين درحالي است كه رئيس جمهور به عنوان منتخب ملت، از سفرهاي استاني هيچ هدفي جز تحكيم هرچه بيشتر پيوند ميان دولت و ملت را دنبال نميكند. كيست كه نداند، حضور قريب 85 درصد از واجدين شرايط در انتخابات رياست جمهوري سال 1388، بيش از هر چيز مرهون احياي گفتمان امام و انقلاب و رويكرد دولت و بويژه جهتگيري متعهدانه آقاي احمدينژاد در انجام سفرهاي استاني و آشنا كردن تصميمگيران اصلي عرصه اجرايي كشور با مسائل و مشكلات واقعي و در صحنه مردم بوده است؟
كساني كه آشكارا رئيس جمهور پرتلاش و خستگيناپذير، همكاران نزديك وي و دولت او را آماج تبليغات دروغين و دامنهدار خود قرار ميدهند و با پاشيدن بذر يأس و سرخوردگي در ميان مردم، قصد دارند فضايي از تحرك سياسي را براي خود ايجاد كنند، خواسته يا ناخواسته به عنوان ستون پنجم دشمن عمل ميكنند و منافع ملي را آماج سياست پيشگي خود قرار ميدهند.
دستگاههاي مسئول برخورد قانوني و قضايي با تخريبكنندگان سفرهاي استاني دولت، با چه توجيهي سياست سكوت و مماشات را در پيش گرفتهاند؟ آيا نسبت به اين واقعيت ترديدي وجود دارد كه سفرهاي استاني رئيس جمهور، عامل مهم و تعيين كننده اقتدار ملي و افزايش اعتبار بينالمللي نظام جمهوري اسلامي ايران بويژه در شرايط حساس منطقه و جهان محسوب ميشود؟ آيا حمايتهاي بيدريغ و مستمر رهبر فرزانه و حكيم انقلاب از سفرهاي استاني به عنوان يك الگوي جديد در عرصه مديريت اسلامي، كافي نيست تا مسئولان ذيربط از حالت انفعال و سكوت در قبال آسيب زنندگان به منافع ملي خارج شوند؟
همدلي، همراهي و همصدايي دولت و ملت كه از دستاوردهاي بديهي و طبيعي سفرهاي استاني رئيس جمهور است، به نفع كيست و چه كساني يا جرياني از آن زيان ميبينند؟ وزارت اطلاعات، شوراي عالي امنيت ملي و دستگاه قضايي، بايد به اين امر واقف باشند كه هرگونه اقدام، موضع و سخن تخريبي عليه اين رويكرد هدفمند و هوشمندانه دولت به نفع نظام سلطه، امريكا و رژيم صهيونيستي است. ما خواستار برخوردهاي قهرآميز با برخي عناصر مشخص و وابسته به يك جريان پر مدعا يا بسته شدن فضاي باز سياسي و رسانهاي كشور نيستيم، اما به عنوان رسانه ارتباط جمعي حق مطالبهگري از دستگاههاي مسئول را براي خود قائليم و نميتوانيم چشم خويش را بر روي آثار ويرانگر ناشي از برخي مسامحهكاريها نسبت به اين جريان و برخورد با كساني كه دلسوزانه و متعهدانه پاي اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي و آرمانهاي ملت ايران ايستادهاند، فروبنديم و خود را به نديدن و نشنيدن بزنيم.
نقطه اميد بزرگتري وجود دارد كه عميقاً مايه دلگرمي همه علاقهمندان و دلسوزان نظام است و آن نيز هوشمندي و درك عميق خيل عظيم مردمي است كه با حضور آگاهانه و قدرشناسانه در استقبال از منتخب خود، يك بار ديگر نشان دادند كه راه را از چاه تشخيص ميدهند، خادم را از خائن باز ميشناسند و با تصميمي خردمندانه، به سينه همه نااهلان و ناجوانمردان دست رد ميزنند.
حمايت:تضمین موثر حقوق شهروندی
«تضمین موثر حقوق شهروندی»عنوان يادداشت روز روزنامهي حمايت است كه در آن ميخوانيد؛بر اساس اصل دوم قانون اساسی کشورمان از مبانی نظام حقوقی ایران ابتناي قوانین و اصول رفتاری بر قواعد و موازین اسلامی است. این قواعد الهام بخش، راهبردهای ایران پیشرفته در افق چشمانداز نیز هستند (اجزاي (9) و (11) بند (الف) سياستهاي كلي دوره چشمانداز)، قواعدی که در پیریزی دولت، میان طرفین حکومت - اتباع و کارگزاران - حقوق و مسوولیتهایی را در نظر میگیرد که سعادت انسان و جامعه انسانی را در پناه یک دولت پاسخگو و دینی فراهم خواهد آورد. به عبارتی مبتنی بر این قواعد کارآمد و اصیل كه ضامن «حقوق شهروندی» هستند موجبات «استصلاح» اهل مملکت بر مبناي حقوق فطري و انساني تأمین خواهد شد. در این یادداشت قصد داریم به برخی از اصول متمایز و برجسته حقوق شهروندی بر اساس آموزههای اسلامی بپردازیم.
اخلاق مداری دینی
بعد از سالها حکومت قواعد مکانیکی كه آموزههاي بي روح ليبرال از قرن نوزدهم مروج آن شده بود و با توسل به ضمانت اجراي كيفري و مدني و تعبيري كه از «گرگ بودن انسان» ارايه داده بود، دولت افراد مکلف به رعایت حقوق يكديگر ميكرد، ظاهراً جز بازگشت به درون راهکار دیگری برای تضمین موثر و همیشگی حقوق شهروندی وجود ندارد. ایده مفهوم «اخلاق حرفهای» متأثر از این واقعیت است که غیر از مقررات لازمالاجرا، باید قواعد دیگری نیز وجود داشته باشد تا شهروندان و اینبار بطور ویژه کارمندان – در همه سطوح حتی مدیران- نسبت به انجام مسوولیتهایشان دلسوز باشند.
احتمالاً سوءاستفاده از مراجعات مردم و تبعیض میان ایشان، و یا بی رغبتی به کار و انجام صوری وظیفه محوله کافی نیست، بلکه کارگزار در هر ردهاي هست باید مطمئن گردد آنچه از حقوق دیگران در قالب مسئولیت به عهدهی او قرارداده شده به نحو احسن انجام گرفته است. چنین اطمینانی نیز نه با الزامات قانون و مقررات و نه با مقرراتي كه از آن به اخلاق حرفهای تعبير ميشود تأمین میگردد چون انگیزهای درونی لازم است از رحمت و محبت میان افراد تا به یکدیگر همچون افراد خانواده احساس تعهد به سرنوشت و اثرگذاری نتیجه عمل فردی نمایند. کارگزار باید احساس کند کار را برای خانواده و برادرش انجام میدهد و تا نتیجه قطعی از هیچ عملی فروگذار ننماید. متأسفانه چنین «همبستگی»ای به علت بی معنا شدن جایگاه خانواده و ارتباطات گرم انسانی در نظامهای حکومتی دینگریز امکان نمو ندارد. كارمند در نظام اداري بروكراتيك، صرفاً يك ابزار احتمالاً هوشمند انجام تكاليف قانوني است هوشي كه فاقد انسانيت و دلسوزي است و سعي ميكند تا با سادهانگاري و كم كاري زحمات ناشي از ارايه خدمت مطلوب به مراجعهكننده را از خود دور نمايد.
آموزههای دینی در تشریح این اخلاق به کارگزاران توصیه میدارد که «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرارده، و با همه دوست و مهربان باش، مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دوستهاند: دستهای برادر دینی تو و دستهای دیگر همانند تو در آفرینش میباشند.» (فرازی از نامه امیرالمومنین به مالک اشتر)
اخلاق مداری امروزه رکن ارتباط شهروند و دستگاههای اداری است. با اين وجود در نظام اسلامي تعبيري كه از اخلاق ميشود نه نسبي است و نه ناشي از ضرورت. بلكه اخلاق امري است انساني و وجداني كه نه لازمه زندگي اجتماعي بلكه جزيي از انسانيت فرد محسوب ميشود. چنانکه ماده (25) قانون مدیریت خدمات کشوری نیز در تنظیم ارتباط کارگزار و شهروندان مقرر میکند: «مديران و كارمندان دستگاههاي اجرايي، خدمتگزاران مردم هستند و بايد با رعايت موازين اخلاق اسلامي و اداري و طبق سوگندي كه در بدو ورود ادا نموده و منشور اخلاقي و اداري كه امضا مينمايند وظايف خود را به نحو احسن در راه خدمت به مردم و با درنظرگرفتن حقوق و خواستههاي قانوني آنها انجام دهند.» البته در طرف مقابل شهروندان نیز با درک اختیارات و صلاحیتهای دستگاههای اجرایی، بابت خدماتی که با حسن نیت از کارمندان دریافت میکنند محترمانه قدردان بوده و آنها را در اخلاقمداری با انگیزهتر میکنند. شهروندان بر اساس اطلاعرسانی جامع میدانند هر کارگزار قانوناً چه مسوولیت و اختیاری دارد و از او صرفاً در صلاحیت قانونیش توقع ارایه خدمات را دارند.
رضایتمداری مراجعان
همانطور که در اخلاق مداری، کارمندان دلسوزانه نسبت به انجام تعهدات خود سعی میکنند، دقت میکنند تا موجبات رضایت مراجعان خود را فراهم آورند، رضایتی که بر مبنای اختیارات قانونی و بدون تبعیض برای هر مراجعهکنندهای با کیفیت و سرعت حاصل شود. امیرالمومنین در ارایه سیاستهای حکومتداری به مالک بیان میدارد: «دوستداشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق میانهترین و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد.» خشنودی عموم مردم در واقع هم تامین گوارای حق ایشان است و هم مبارزه با رانتمحوری و خواصگرایی، چنانکه حضرت امیر میفرماید «همانا خشنودی عمومی مردم، خشنودی خواص را از بین میبرد و خشم خواص را خشنودی همگان بیاثر میکند.»
نظارت درون شهروندی
مهمترین ویژگی قواعد دینی در نسبت با قواعد بشری، ساختن شهروندانی است که در گام اول خودساخته باشند یعنی «نفس خود را به اطاعت از خدا لگام زده باشند.» چرا که «فإنَّ النفس اماره باسوء» (نامه 53 نهجالبلاغه). به این ترتیب این شهروندان چه آنکه در دولت قدرتی پیدا کنند و کارگزار گردند و چه آنکه یک شهروند ساده باشند، چون در انتخاب و تصمیمگیری صرفاً تابع نفس و منافع شخصی خود نیستند راه انصاف و عمل درست را خواهند پیمود هرچند که درک از عمل درست برای همگان کاملاً یکسان نیست ولی به هر حال قابل دفاع است. خودسازی در واقع نظارت از درون بر رفتار شهروندی است. این ابزار همان تقوایی است که از ارزشهای ناب دینی محسوب میگردد، نظارتی که در نسبت با هر یک از ابزارهای تحمیلی بیرونی موثرتر و نتیجهبخشتر است چه فرد یک شهروند ساده باشد و چه یک کارگزار عالی رتبه. مبتنی بر این اصول، تأمین «حقوق شهروندی» فرای قانونگرایی، چون بر علقههای انسانی استوار میگردد و چون از درون و به تعداد شهروندان بر عملکرد آن نظارت میگردد بیشتر تضمین و افراد بصورت خودجوش از آن صیانت میکند.
آفرينش:نقش مهم کشاورزي در امنيت
«نقش مهم کشاورزي در امنيت»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛اگر نگاهي به دو مقوله کشاورزي و امنيت داشته باشيم امري که واضح و مبرهن است نقش مهم کشاورزي در امنيت وامنيت غذايي هر کشور و جامعه است. در اين بين هرچه جامعه اي وابستگي کمتري به محصولات غذايي و کشاورزي خارج داشته باشد ضريب امنيتي و امنيت غذايي خود را بالا برده و در زمان هاي اضطراري مي تواند مستقلانه تر به حيات خود ادامه دهد .
در اين راستا بايد گفت که اصولا کشورهايي که وابستگي بيشتري به واردات مواد غذايي خود دارند در واقع همواره ضريب امنيتي پايين داشته و بشدت آسيب پذيرند همين امر کشورها را واداشته تا در راستاي خودکفايي حداکثري در محصولات غذايي و استرا تژيک خود بکوشند . در اين راستا اين امر نيز در کشور ما از گذشته داراي نقش واهميت بوده و در راه آن نيز تلاشهايي انجام شده است.
اما امر نگران کننده افزايش وابستگي ايران به محصولات غذايي وارداتي است .چنانچه اخيرا اعلام شده است وابستگي ايران به محصولات کشاورزي وارداتي طي يک دوره پنج ساله، از 1384 تا 1389 از 35 درصد به 75 درصد افزايش پيدا کرده است. امري که هر چند مورد استقبال و تاييد برخي نيست اما از آنجا که اين آمار در مورد يکي از مهمترين بخش هاي اقتصادي کشور که رابطه تنگاتنگي با امنيت غذايي ايران دارد حائز اهميت بسيار است و بي شک نمي توان با ديده اغماض بدان نگريست .
آنچه مشخص است خودكفايي در محصولات كشاورزي راهبرد قطعي کشور است و اين امر مورد توجه قانون اساسي، مقامات کشور و اسناد بالادستي بوده است.
در اين بين در مقابل ارقام بخشهاي مختلف بخش كشاورزي طي سالهاي 84 تا 89 نشان ميدهد به راهبرد قطعي کشور در خودكفايي محصولات كشاورزي از سوي دستگاههاي اجرايي توجه نشده است و اکنون کشور ما با موجي از واردات يا افزايش وابستگي در بخش استراتژيک کشاورزي روبرو بوده است. به طور مثال ضريب خودكفايي كشور در روغن نباتي در سال 84، 17 درصد بوده است كه اين رقم در سال 89 به ده درصد کاهش يافته است يعني اينکه روغن نباتي مورد مصرف ايرانيان تقريبا کاملا وارداتي شده است.
[align=RIGHT][font=tahoma][size=small]در اين حال اين وابستگي روزافزون در واردات کالاهاي کشاورزي بيانگر آن است که دروازههاي باز کشور بر محصولات خارجي بازتر شده است در حالي که آنچه در سطح جهان شاهد آن هستيم توجه راهبردي به اين بخش چنان مورد توجه کشورهاي توسعه يافته است که کالاهاي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-