محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853243332
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: روزنامه هاي آفرينش، آفتاب يزد، اعتماد ملي، حزب الله، دنياي اقتصاد، رسالت، صداي عدالت، كارگزاران، كيهان و مردم سالاري در سرمقاله هاي امروز خود به مسائل مهم سياسي داخلي و خارجي پرداختند كه به شرح زير مي آيد:
به گزارش روز سه شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز"سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران بدين شرح است:
**آفرينش :سينما سينما ست.فقط سينما
روزنامه آفرينش در سرمقاله امروز خود عملكرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را در حوزه سينما بررسي كرد و نوشت:
چندي قبل آقاي جعفري جلوه معاونت سينمايي وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي طي اقدامي ماندگار سراپاي سينماي ملي را برانداز كرده وماحصل آن را در قالب طرحي جامع وقطعا بي سابقه براي اعتلاي سينماي ملي تحت عنوان" طرحي براي اكنون "به زيور طبع آراسته اند.شعار محوري اين طرح "سينما كليد پيشرفت كشور" است كه اگرچه به حسب ظاهر متضمن گونه اي تجليل ارزنده از سينماست ليكن ازآن حيث كه سينما را بر مسندي رفيع مي نشاند،چه بسا تاحدي دردسر ساز هم باشد. براي توجيه حضور وادامه حيات يك بخش صنعتي-فرهنگي والبته اشتغال زا نيازي به ارتقاي منزلت آن درحد اغراق آميز"كليد پيشرفت كشور".نيست كافي است كه مسئولين ومتوليان امور اين پديده را حتي در حد يك رسانه با كاركرد عمده سرگرم كننده پذيرا گرديده وزمينه را براي استيفاي حقوق آن والبته دريافت سهم عادلانه آن از بازارتمهيد فرمايند.آنگاه بي ترديد سينماي ايران وجاذبه هايش به تنهايي شايستگي خود را براي تداوم وارتقا ي خويش به اثبات مي رساند.انتظارات عجيب وغير واقعي تنها وتنها اوضاع وشرايط را براي سينما دشوارتر از آنچه امروز هست خواهد ساخت.قائل شدن به چنين قدرت افسانه اي وبه تبع آن تعريف چنين رسالت عالمگير وبنياني موجب مي شود تا سينما ي امروز ايران وداشته ها وتوانمنديهايش درمقابل آنچه از آن انتظار مي رود آنچنان كوتوله وحقير وبي خاصيت جلوه كند كه دست اندركاران آن مستوجب همه گونه سرزنش ونكوهش باشند.سرمايه سينما مردم هستند.اين عبارت به رغم اشتهارآن چنانكه بايد وشايد درك نشده ويا جدي گرفته نمي شود.طرحي براي اكنون گويي با نوميدي كامل از امكان اداره سينماي ملي وتداوم حيات آن ازطريق همين سرمايه وپشتوانه طبيعي آن،با نگاهي الحق جامع به تمامي بخش ها ي گوناگون كشور وهمه ارگانها ودستگاه ها واشاره فهرست وار به همه ظرفيت ها ي موجود كشور براي توسعه سينماي ملي كوشيده است.اگر پيش از اين اميد خودرا براي ادامه حيات سينما به عنوان يك صنعت براساس اصل اوليه اقتصاد يعني عرضه وتقاضا يكسره از دست نداده باشيم چه بسا براي ارتقاي سينما ناگزير از كوبيدن هر درودروازه اي نباشيم.سينما سينما ست.فقط سينما
طرحي نو دريك نگاه دقيق وبا همه جزئيات راه ها وزمينه هاي مشاركت همه بخش ها را با سينما ي ملي نشان داده است وبرهمه آنچه كه ممكن است متوليان امور مختلف را به صرافت توجه به سينما بياندازد انگشت گذارده است
**آفتاب يزد:ماهيگيري از گزارش البرادعي
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود در خصوص گزارش البرادعي در مورد ايران نوشت:
همانگونه كه پيشبيني ميشد مدير كل آژانس بينالمللي انرژي اتمي آخرين گزارش خود در مورد ايران را نيز به گونهاي نوشت كه كسي در حقانيت انتخاب نام براي او ترديد نكند. او از يك سو با كارشناساني در آژانس سروكار دارد ولذا ناچار است ابعاد فني گزارش خود را نيز حفظ كند و از سوي ديگر، از تاثير قدرتهاي جهاني بر معادلات و تحولات آگاه است ولذا بايد نقاطي در گزارش خويش بگنجاند تا كسي گمان نكند دوره اثرگذاري برخي قدرتها بر مجامع جهاني به پايان رسيده است. البته گزارش اخير در شرايط متفاوت بينالمللي نسبت به گزارشهاي قبلي منتشر شد و به نظر ميرسد فرصت يابي دقيقتر دستگاه ديپلماسي و تفكيك دقيق بعضي از اختلافات داخلي از اين پرونده ملي، ميتوانست موجب انتشار گزارشي گردد كه از تنور آن، نانهاي كمتري براي آمريكا و همپيمانان آن كشور در آيد. كشورهايي كه به بهانه ماجراهاي گرجستان، در برابر يكديگر سنگر گرفتهاند در موضوع هستهاي ايران، سربازان يك سنگر بودهاند و تمام تلاش خود را براي محروم ساختن ايران از حقوق خود به كار گرفتهاند. ضمن آنكه حتي در اوج درگيريهاي لفظي اخير، باز هم سعي كردند همزباني خود را عليه ايران به نمايش بگذارند. لذا به نظر ميرسد هيچ يك از طرفهاي درگير در جنگ سرد اخير، قرابت بيشتري با ايران نداشته و ندارد و دستگاه ديپلماسي ايران، اين امكان را داشت تا به امتيازگيري هوشمندانه از طرفي بپردازد كه از امكانات سياسي و اقتصادي بيشتري برخوردار است. در حـالي كه عليرغم اخـتـلافنـظـرهـاي مـوجـود در عرصههاي گوناگون و انتقاداتي كه به راهبردها و راهكارهاي دولت نهم – حتي در تاكتيكهاي هستهاي يا اظهارنظرهاي مرتبط با آن – وجـود دارد، امـا قـاطـبـه سياستمداران و مردم ايران، پيشرفت كشور خود را دوست دارند و در پيگيري هر چه كه براي اين پيشرفت لازم باشد – از جمله دسترسي به آخرين تكنولوژيهاي روز – از مسئولان حمايت ميكنند. البته حمايت ملي، همراه با اين خواسته طبيعي است كه با كمترين هزينه بيشترين دستاورد تقديم مردم شود.
متاسفانه رفتار اخير دولت با منتقدان و حتي حاميان اصولگرا در چند موضوع كه همه امور كشور را تحتالشعاع قـرار داده است به گونهاي بود كه برخي از طرفهاي خارجي ايران را دچار توهم نسبت به قدرتمندي متولي اجرايي موضوع هستهاي – دولت نهم – نمود و شايد بتوان گزارش اخير البرادعي و ابهام افكنيهاي مشكوك او را نيز تحت تاثير همين وضعيت دانست.
نـگـارنده وظيفه خود ميداند ضمن پافشاري بر انـتـقادات خود نسبت به دولت نهم، لزوم يكپارچگي داخلـي در بـرابـر حقكُشيهاي بينالمللي در موضوع هـستهاي را نيز مورد تاكيد قرار دهد. اما وظيفه سران دولت در اين ميان سنگينتر است.آنها موظفند برخي رفتارهاي خود را مورد بازنگري قرار دهند و aكنند. نخستين نشانه اين پايبندي آن است كه مسئولان دولـتي، از گزارش اخير البرادعي براي تحتالشعاعقرار دادن و بايگاني كردن بعضي پروژهها و پروندههاي اخير كه مورد توجه جدي مردم و رسانهها قرار گرفته است بهرهگيري نكنند!
**اعتماد ملي :واقعيت هاي يك گزارش
روزنامه اعتمادملي نيز امروز در سرمقاله خود نقبي به گزارش البرادعي زد و نوشت:
همانگونه كه پيشبيني ميشد، روح گزارش محمد البرادعي حاوي نكات مبهم، دوپهلو و بعضا منفي عليه منافع حقوقي و فني جمهوري اسلامي ايران است. با توجه به بحران گرجستان و اهميت نقش و جايگاه ايران در تحولات منطقهاي و اشاراتي كه گاه و بيگاه به منزلت ايران از سوي روسيه و ديگر طرفهاي درگير ميشد، چندان سخت نبود كه بتوان حدس زد، گزارش جديد از چه ماهيتي برخوردار باشد. از آغاز، ماجراي پرونده هستهاي ايران بيش از آنكه حقوقي و فني باشد، سياسي به نظر ميرسيد.
در حالي كه همزمان با پرونده هستهاي ايران، پرونده كشورهاي برزيل، هند، مصر و كرهجنوبي هم در آژانس مطرح شد اما مشكل آنها با كمترين مزاحمت و تنشي حل و فصل گرديد.
. اما معلوم است آمريكا كه در داستان گرجستان به گونهاي احساس نگراني ميكند تا مبادا روسيه نسبت به سياست تبعيت محض از شوراي امنيت درخصوص پرونده هستهاي ايران تجديدنظر كند، آژانس را زيرفشار قرار داده است. آمريكا به مستمسكي به نام پرونده هستهاي ايران نياز دارد. با اين حربه آنها ضعفهاي خود در افغانستان، عراق، آمريكاي لاتين و خاورميانه را توجيه ميكنند.
هرگاه آمريكا توانست پرونده عراق، افغانستان، صلح اعراب و اسرائيل را حل و فصل كند، ميتواند اميدوار باشد كه بر ايران فشار بنيادين وارد آورد. در غير اين صورت جمله معروف مائو تسهتونگ به ذهن متبادر ميشود: ما تنها با يك روبهرو خواهيم بود.
**حزب الله :لزوم تعامل بيشتر با روسيه
روزنامه حزب الله د رسرمقاله امروز خود مي نويسد:
با خروج نيروهاي روسيه از بندر پوتي گرجستان بسياري گمان ميكنند بحران قفقاز تقريباً فيصله پيدا كرده و عملا مناقشه خاصي به جا نمانده است. گرچه به رسميت شناخته شدن دو جمهوري آبخازياو اوستياي جنوبي از سوي روسيه معادله را تا حدود زيادي به نفع مسكو تغيير داد و در كشاكش هميشگي قدرت ميان روسيه و غرب اين بار روسيه با مديريت ولاديمير پوتين ثابت كرد قدرت بالايي براي تسلط بر چالشهاي فزاينده منطقه دارد.
در اين بين بازي كثيف آمريكا در مسئله گرجستان، روسيه را بر آن داشت تا سطح روابط خود با دول مخالف آمريكا را افزايش داده و از طرفي با تشديد و تقويت فعاليتهاي ديپلماتيك با سوريه، ايران در خاورميانه همكاريهاي نظامي را نيز با ونزوئلا آغاز كرده و درست بيخ گوش آمريكا، جنگندههاي روسي شروع به قدرتنمايي كردند، مسئله ايران و نقش روسيه در ادامه تصويب تحريمها بر مسئله هستهاي نيز از همين قاعده پيروي ميكند. به نظر ميرسد روسيه در وضعيت جديد فعلا تمايلي به اعطاي امتياز به آمريكا ندارد و تقريباً ميتوان تصويب دور چهارم تحريمها عليه ايران را غيرممكن خواند چرا كه رويكرد روسيه پس از مسئله گرجستان به ايران رويكردي است مبتني بر ارائه تضمينهاي مختلف و در اين راستا تهديدهاي آمريكا در عمل كاركردي نخواهد داشت. به هر حال اگر چنين مسئلهاي رخ دهد و روسيه قطعنامههاي ضدايراني را وتو كند آن وقت بايد انتظار داشت كه دستگاه ديپلماسي كشور با آغوشي بازتر به استقبال روسيه رفته و با گسترش هر چه بيشتر روابط تجاري و اقتصادي با مسكو، راه تعامل دوجانبه را در اين ميان بيشتر باز كند. البته ترس قديمي از نزديكي زياد به روسيه و دوري از غرب همواره مردان ديپلماسي را آزار ميداده اما به نظر ميرسد بحران قفقاز و مسئله گرجستان، فصلي جديد از معادلات را در منطقه گشوده كه ايران نيز ميبايست در درك و استفاده از آن بيشتر بكوشد.
**دنياي اقتصاد: كارآيي توزيع و عدالت توزيعي
روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امرو زخود عدالت توزيعي را موضوع خود قرار داد و نوشت:
رهبر خبرساز ليبي هفته گذشته اعلام كرده بود كه در چارچوب برخي تحولات اقتصادي – سياسي ميخواهد سود ناشي از درآمد ارزي نفتي كشور را به طور مستقيم بين مردم كشور توزيع كند و ...
او يكي از دلايل توزيع مستقيم درآمد نفتي را مساله فساد در نظام بوروكراتيك دولتي كشور برشمرده است. اين كه كم و كيف سياستهاي توزيعي دولتها بر سطح زندگي مردم تاثير كليدي دارد و رونق دين و دنياي مردم را تحتتاثير قرار ميدهد از زمان ظهور دولت – ملتها و حتي قبل آن موضوعي شناخته شده است.
دولتها يكي به كمك مالياتها و پرداختهاي انتقالي و ديگري با سياستهاي بلندمدتي چون اصلاح نظام مالكيت، قوانين ارث، اشتغال، سياستهاي ضدتورمي و تثبيتي، تامين آموزش و پرورش، بهداشت همگاني و بهبود خدماترساني در حوزه تامين اجتماعي بر توزيع درآمدها و اهداف عدالتي آن اثر گذارند. تمامي اين سياستها در بستهاي به نام سياستهاي توزيع مجدد درآمد خلاصه و فرموله ميشوند. به جاي آنكه به تئوريهاي توزيع بر پايه عدالت اشاره كنم، در درس اقتصاد وقتي به بحث دو مقوله حياتي پيشرفت و عدالت يعني كارآيي و برابري و نقش اين دو در رشد و توسعه اقتصادي ميرسيم براي آنكه بحث را كمي تا قسمتي شفافتر كنيم، مثال ميزنيم.
كارآيي در توزيع به وضعيتي گفته ميشود كه امكان ندارد با بازتوزيع عرضه كالاهاي موجود، خواستههاي يك فرد يا خانواده را بيشتر تامين كنيم، بدون آنكه به رضايتمندي فرد يا خانواده ديگري لطمه وارد نشود. قواعد بازي در الگوي توزيع جامعه بر الگوي توليد آن جامعه اثربخشي كليدي دارد. براي مثال به الگوي عرضه نيروي كار كه منبع اصلي درآمد بيشتر مردم است و تقاضاي نيروي كار يا همان بنگاهها كه ميزان دستمزدها را به عهده دارد، توجه كنيد كه اين دو به كم و كيف عدالت توزيعي منابع محدود كشور برميگردد. دليل ديگر آن كه قواعد حاكم بر توزيع در جامعه انگيزه اصلي كارآفريني است و نوآوريها را ميسازد. برخي مردم سخت كار ميكنند تا راههاي جديدي براي توليد محصولات بيشتر و بهتر پيدا كنند تا مصرف يعني رفاه اقتصادي جامعه را بالا برند. اين الگوي توزيع درست منابع محدود است كه موتور حركت آنها است. اين رسالت براي دولتها و مجلسها كه در عمر محدود خويش بايد هم كيك جامعه را بزرگ كنند و هم نحوه توزيع آن را عادلانه، بهترين معيار براي كارآمدي اين دو نوع نهاد كارآيي توزيعي و عدالت توزيعي است.
پايه عدالت توزيعي را بر چه بايد بنا نهاد؟ در اينجا خلق فرصتها و توزيع درست آن مطرح ميشود كه ديگر فرصت بحث باقي نمانده و بايد در نوشتاري ديگر به آن پرداخت، درباره مدل آلاسكا يعني روش تقسيم مستقيم پول نفت و مدل صندوق ذخيره ارزي و آثار توزيعي آنها در مقاله بعد بحث خواهم كرد.
**رسالت :شعار ما عدالت است
روزنامه رسالت در سرمقاله امرو ز خود در خصوص سخنان اخير خاتمي مي نويسد:
هر چند نگراني دوم خردادي ها درباره كاهش تدريجي نقش جبهه اصلاحات در معادلات سياسي كشور و زوال بطئي جايگاه آنها در بين ساير اضلاع رقابت كاملا طبيعي است اما اظهارات اخير نامزد احتمالي حزب مشاركت و سازمان مجاهدين گارد مناسبي براي شروع منطقي رقابتهاي انتخاباتي تلقي نمي شود.
خاتمي اخيرا در ديدار جمعي از هواداران خود در خوزستان با اتخاذ مواضع تندي عليه دولت!! از دوم خردادي ها خواست تا از حالت تدافعي بيرون بيايند و حالت تهاجمي به خود بگيرند.
بدون ترديد منظور رئيس جمهور سابق كشورمان تدارك يك فضاي ستيزآلود و راديكال در آستانه رقابتهاي انتخاباتي رياست جمهوري دهم نيست اما ناخواسته اين دست اظهارات آب به آسياب جريان افراطي مي ريزد كه در دوره آقاي خاتمي شعارهايي نظير حاكميت دوگانه، عبور از حاكميت، خروج بر حاكميت و حتي عبور از خاتمي را سر دادند. كساني كه با تعميق شكافها و گسلهاي دوم خرداد، كشور را در يك دوره هشت ساله با بن بست سياسي مواجه كردند.
اهتمام اصولگرايان به تكثر سياسي درون گروهي و التفات به سلايق مختلف و متفاوت نيروهاي معتقد به انقلاب براي اداره كشور مهمترين علت افول جايگاه دوم خردادي ها در بين ساير اضلاع رقابت است. امري كه امروز از جانب دوم خردادي ها مغفول واقع شده و عده اي سعي دارند براي تن بي سر اصلاحات يك “كله اختصاصي و سفارشي” تدارك ببينند.التزام اصولگريان به بايسته هاي نقد درون گفتماني و ربودن گوي رقابت و انتقاد مصلحانه يكي ديگر از دلايل كم رنگ شدن نقش دوم خردادي ها در معادلات سياسي كشور است. رويكردهاي سلبي و تخريبي گروههاي دوم خردادي و روزنامه هاي وابسته به آنها با مسائل كلان كشور و سياهنمايي دستاوردهاي دولت و مجلس اصولگرا نه تنها بر پايگاه اجتماعي آنها نيفزوده بلكه بالعكس روند زوال آنها را نيز تشديد و تسريع كرده است.
خاتمي در سخنراني اخير خود متاثر از گفتمان دولت نهم مدعي شده است كه “ شعار ما نيز عدالت است.” وي همچنين اصلاحات را جريان مظلومي برشمرد كه “هم اسلاميت اش و هم پايبندي اش به معيارهاي انقلاب و مايه گذاري اش براي اسلام و ايران و انقلاب بيشتر از بسياري از مدعيان بوده است.” در اين ترديدي نيست كه گفتمان عدالت از جنس گفتمان انقلاب اسلامي است و براي همگان خوشايند است كه دوم خردادي ها نيز زير پرچم و تابلوي انقلاب و منطق امام خميني(ره) تاكتيكها و مواضع كلان خود را راهبري كنند.
اما آنچه مهم است به تعبير رهبر معظم انقلاب صبر و استقامت بر اين آرمانها و ارزشها است.. رهبر فرزانه انقلاب اسلامي دو سال پيش در تبيين اصولگرايي و شاخص ترين مولفه هاي آن فرمودند: “اصولگرايي در مقابل نحله هاي سياسي رايج كشور نيست. اين غلط است كه ما كشور يا فعالان سياسي را به اصولگرا و اصلاح طلب تقسيم كنيم. اصولگرايي متعلق به همه كساني است كه به مباني انقلاب معتقد و پايبندند و آنها را دوست مي دارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد.”
در نهايت به نظر مي رسد انتخابات رياست جمهوري آينده سنگ محك مناسبي براي سنجش ميزان پايبندي گروههاي سياسي از جمله دوم خردادي ها به شعارها و ارزشهاي انقلاب اسلامي و همچنين اهتمام به افزايش كيفيت مردمسالاري ديني با احترام و التفات به كليه سلايق و علايق درون گروهي است.
**صداي عدالت :دولت نهم و اين دلارهاي نفتي
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود در مورد انتقادات اخير روحاني نسبت به دولت نوشت:
سخنان اخير حسن روحاني بازتابهاي گسترده در محافل سياسي كشور داشت. موافقان دولت نهم سخنان وي را انتخاباتي قلمداد كرده و منتقدان دولت از باب "جانا سخن از زبان ما ميگويي" از ديدگاههاي طرح شده استقبال نمودند. واقعيت اين است كه جوهره سخنان دكتر روحاني را نوعي نگراني از بيتوجهي به مقوله توسعه و لوازمات آن از سوي دولت نهم شكل ميداد. موضوعي كه وي آن را در سه عنوان تبيين نمود. اول، موضوع استفاده نادرست از درآمدهاي نفتي، دوم، بيتوجهي به مقوله خصوصيسازي و به خصوص عدم اهتمام جدي به عملياتي شدن اصل 44 و سوم عدم درك مقتضيات زمان در قضيه سياست خارجي. در اين باره نكات زير قابل توجه است: 1- دولت نهم طي سه سال اخير با سومين شوك نفتي در تاريخ كشور روبهرو گرديد، اما نتوانست آن را به شكل صحيح و درست مديريت نمايد. اقتصاد نفتي كشور طي چهار دهه اخير با سه شوك نفتي روبرو گرديده است. دولت نهم ميتوانست با درك درست از تبعات شوكهاي نفتي از عوارض و عواقب آن بكاهد، اما ذوقزدگي ناشي از فراواني دلارهاي نفتي، بيتوجهي به تاريخ نفت و به خصوص تاثير مخرب شوكهاي آن و تعجيل در به نتيجه رسيدن پروژههاي زودهنگام و تاكيد بر اصل روزمرگي در جهت مصرف دلارهاي نفتي، اجازه نداده تدابيرلازم در جهت استفاده درست از درآمدهاي نفتي صورت پذيرد وشد آنچه كه شد!
دولت نهم فراموش كرده نفت يك سرمايه بين نسلي است و ميبايست صرف عمران، سازندگي و توسعه كشور شود تا فرداي ايران صاحب دهها پالايشگاه، مجتمع پتروشيمي، نيروگاههاي گاز، برق و ... باشد.
واقعيت اين است كه در كشور ما همچنان موتور توسعه، دولت ميباشد و انتظار ميرفت دولت نهم به سرمايهگذاريهاي استراتژيك اولويت دهد. 2- كمتوجهي به عملياتي شدن اصل 44 قانون اساسي در جهت كاستن از فربهي دولت و واگذاري امور صرفاً ضروري به آن از ديگر محورهاي سخنان اخير حسن روحاني بود.
كمتر كسي است كه منكر نقش بخش خصوصي در رشد و توسعه كشور گردد. بنابراين بايسته است، بيش از گذشته اين بخش از اقتصاد كشور را در فرايند توسعه به بازي گرفت. كشور ما سالها است كه از بوروكراسي حجيم رنج ميبرد. بوروكراسي مانع بزرگي براي رشد و توسعه كشور بوده است. در فرآيند توسعه ميبايست به پارادايم مديريت اولويت داد و از دخالتهاي غيرضروري دولت كاست. 3- استفاده نكردن از فرصتهاي لازم در سياستهاي خارجي آن هم در زماني كه "آمريكاييها" در باتلاق "افغانستان" و گرداب "عراق" گرفتارآمدهاند، محور ديگري از سخنان "حسن روحاني"بود. واقعيت اين است كه رشد و توسعه كشور، مقدمات و لوازمات خاص خود را دارد. براي مثال، دولت توسعهگرا بايد اصل تنشزدايي را سرلوحه كار خود قرار دهد و از دامنه تنشها بكاهد، چرا كه توسعه نيازمند ثبات است. رعايت شعار "تعامل در حد امكان وتقابل در حد ضرورت" براي سياست خارجي توسعهگرا يك ضرورت است. حال با توجه به ضعف آمريكاييها در منطقه طي سه سال گذشته، آيا نميتوانستيم از اين فرصت بهتر بهرهبرداري كنيم؟ تا براي فرداي ايران دير نشده، گفتمان توسعه را به گفتمان غالب و اصلي ايران تبديل نماييم. انتخابات آتي رياستجمهوري محمل خوبي براي رسيدن به اين منظور است.
**كارگزاران :خاتمي يا كروبي؟
ذهنيت دوگانهانديش و خير و شرگراي ايراني، اين روزها مصروف دوگانه كروبي- خاتمي است كه كداميك پرچم اصلاحطلبان را در انتخابات رياستجمهوري دهم به دست گيرند. گروهي از اصلاحطلبان كه به دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا پايبندي بيشتري نشان ميدهند، به انتخاباتي دو قطبي ميانديشند كه در شكل منطقي و نه الزاما واقعي آن احمدينژاد در راس قطب اصولگرا و خاتمي در راس قطب اصلاحطلب قرار ميگيرد تا در آن صورت با توجه به سوءتدبير در مديريت كلان سه سال گذشته كشور و انتقاداتي كه از هر سو بر دولت كنوني وارد است، محمد خاتمي يك بار ديگر به رياستجمهوري برگزيده شود. اينان معتقدند كه خاتمي نامزد جريان اصلي اصلاحات و با پشتوانه قوي مردمي است كه كس ديگري نميتواند اين هر دو را نمايندگي كند. گروه ديگر كه بيشتر در حزب اعتماد ملي متمركز است، به مديريت و البته بيشتر از آن اطرافيان سيدمحمد خاتمي از حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب انتقاد دارند و با توجه به سابقه حمايت كروبي از خاتمي در خرداد 76، رئيسجمهور دوران اصلاحات را مديون دبيركل خود ميدانند كه بايد حق نمك را ادا كنند تا شيخ اصلاحات، اصلاحطلبان را در رقابت با نامزد اصولگرايان نمايندگي كند. گزينه سومي هم در اين ميان است كه از بيم دوقطبي شدن اصلاحطلبان و شكست محتوم آنان و نيز از سر انتقاد به خاتمي و كروبي، نه اين و نه آن را پيشنهاد ميدهد و اين گزينه سوم البته در ميان احزاب و جريانهاي اصلاحطلب، هوادار كمتري دارد. در واقع دو ديدگاه اصلاحطلبانه ذكر شده به قاعده سنتي منطق صوري خاتمي و كروبي را در حكم نقيضين ميداند كه اجتماع و ارتفاع هر دو به يكسان محال مينمايد و ديدگاه سوم نيز به اجتماع دو ضد قائل نيست بلكه حذف هر دو را طلب ميكند. حال آنكه ميتوان گزينه چهارمي را هم تصور كرد كه ميكوشد، اثبات كند كه كنار رفتن هر يك از اين دو به نفع ديگري نه ممكن است و نه مطلوب و حضور هر دو نيز بر فقدان آن دو برتري دارد. ممكن نيست از آن جهت كه حزب اعتماد ملي از پيش عزم خود را بر حضور حزبي در انتخابات و معرفي مهدي كروبي جزم كرده و با توجه شخصيت دبيركل اين حزب، كمترين احتمال كنارهگيري وي به نفع سيدمحمد خاتمي است. در سوي مقابل هم دوگانه مشاركت و مجاهدين كمترين انعطافي نسبت به حضور كانديدايي غير از خاتمي و بهويژه كروبي از خود بروز نميدهند. حزب كارگزاران سازندگي هم اگرچه گوشه چشمي به حضور خاتمي در انتخابات دارد، ولي نميخواهد ميان دو قطبي خاتمي- كروبي دست به انتخاب بزند اما در عين حال در تلاش براي قانع كردن كروبي براي كنارهگيري به نفع خاتمي ناكام مانده است. اما مطلوب نيست، از آن جهت كه حضور توامان كروبي و خاتمي برخلاف اظهارنظرهاي رايج با توجه به پايگاه راي اين دو و ويژگيهاي شخصيتيشان ميتواند گزينه مكمل اصلاحطلبان باشد. پايگاه آراي خاتمي از نظر فكري بيشتر طيف خاكستري جامعه و گروههاي پيشرو را نمايندگي ميكند كه در انتخاباتهاي اخير حضور كمرنگي داشتهاند- و از نظر اجتماعي و اقتصادي نيز طبقات متوسط شهري، جوانان، روشنفكران و البته اقليتهاي قومي و مذهبي را دربرميگيرد.
پايگاه آراي كروبي بيشتر در مناطق پيراموني حاشيهنشين و عمدتا مناطق غرب و جنوب غربي كشور گسترده است. از اين جهت مهدي كروبي داراي پايگاه مشترك آرا با محمود احمدينژاد است و با توجه به قطعي بودن حضور احمدينژاد در انتخابات ميتوان گفت كه حضور كروبي چندان آسيبي به پايگاه راي خاتمي نخواهد زد و متقابلا كنارهگيري خاتمي هم چيزي بر آراي كروبي نخواهد افزود. حسن ديگر حضور دو اصلاحطلب بهويژگي شخصيتي و شجاعت و صراحت كروبي برميگردد كه ميتواند به صيانت بيشتر از آرا در انتخابات كمك كند. از طرف ديگر، حضور اين دو دستكم در مرحله اول انتخابات از دوقطبي شدن آن و بسيج همه نيروهاي اصولگرا در پشت احمدينژاد جلوگيري ميكند و در طيف اصولگرا هم شاهد تعدد نامزدها خواهيم بود. از اين جهت اصلاحطلبان به جاي آنكه نيروي خود را مصروف خنثي كردن همديگر و دادن فضا به رقيب اصولگرا كنند، بهتر است با خودداري از تخريب چهره نامزدهاي اصلاحطلب به حضوري قوي در انتخابات 22 خرداد 88 بينديشند و با اعتماد به نفس بيشتري در اين راه دشوار گام بردارند
**كيهان :دولت و 4 گونه داوري
روزنامه كيهان امروز در يادداشت روز خود مي نويسد:
قضاوت و داوري درباره دولت فعلي و هر دولت ديگري امر سهل و ممتنعي است. سهل از آن جهت كه معمولاً هر شخصي با هر ميزان از اطلاعات، مي تواند احساس كلي خود را بيان كند و ممتنع از آن جهت كه عملكرد سازمان گسترده دولت وسعتي دارد كه بايد جزء جزء آن را با حوصله به ارزيابي نشست و نمره داد و نهايتاً معدل كلي گرفت ضمن اينكه اغلب، داوران ضوابط گونه گون و پراكنده اي را در نظر مي آورند و محورها و متغيرهاي متفاوتي را پيش مي كشند كه بازهم قضاوت را سخت تر مي كند. در عين حال دولت ها و از جمله دولت فعلي همواره مورد انواعي از داوري ها، از احساسي ترين و حب و بغضي ترين تا دقيق ترين و جزئي ترين داوري ها بوده اند.
هر چند كه دولت فعلي يك سال فرصت طراحي و اجرا دارد و طبيعتاً اين سال پاياني مي تواند در داوري نهايي تاثيرات اساسي برجاي بگذارد اما از آنجا كه فصل انتخابات نزديك است، طبيعتاً قضاوت ها هم وسعت مي يابد. گويا نقد و ارزيابي از هر دولتي، گرانيگاه هر انتخابات رياست جمهوري و پلي براي ترسيم تصوير دولت آينده است. رقباي دولت و رئيس جمهور در اين ميان معمولاً از ساير داوران پيشي مي گيرند اگر چه اغلب نزد افكار عمومي درباره دقت و صحت «داوري» آنها- با توجه به از پيش معلوم بودن موضعشان و تصميمي كه گرفته اند- ترديد وجود دارد.
در اين ميان مهم اين است كه داورها از هم تفكيك شوند همچنان كه ملاك ها و استانداردهاي داوري. قضاوت كنندگان مي توانند چند طيف باشند:1- مردم به عنوان موكلين و روي كار آورندگان دولت فعلي در ماراتن سخت خرداد و تير ماه .84 2- طيف هاي گسترده اصولگرا 3- رقباي گوناگون رئيس جمهور و دولت در انتخابات قبلي و انتخابات آينده 4- قدرت هاي متخاصم بيگانه و اپوزيسيون ضدانقلاب.
قضاوت اين 4 گروه داوران در طول سه سال و نيم گذشته گاه به هم نزديك و حتي منطبق شده است مانند فهم مشترك اصولگرايان و مردم در حمايت از روي كار آمدن احمدي نژاد. يا نزديكي و بعضاً انطباق برخورد انكارآميز، تخريبي و خصمانه برخي گروه هاي رقيب دولت با قدرت هاي بيگانه. هر چه انطباق اول شيرين و افتخارآميز است اين قرابت يا انطباق دومي، سؤال برانگيز و تلخ مي باشد و چه بسا در داوري مردم درباره داوري اين قبيل رقبا، تأثيرات منفي شديدي گذاشته است حاكي از اين كه رقابت به چه قيمت و تا زير پا گذاشتن كدام مرزهاي اعتقادي و منافع ملي؟
اما ملاك هاي داوري كدام است؟ شايد با نگاهي بومي وملي بتوان اين معيارها را براي ارزيابي برشمرد: عزت و استقلال و غرور ملي در برابر دشمنان، عدالت خواهي و مبارزه با فساد و تبعيض و فقر، ساماندهي اقتصاد ملي و معيشت مردم، پاكدستي و خدمتگزاري، تحول خواهي و اصلاحگري در ساختارها و رويه هاي ناكارآمد، اهتمام به ارزشهاي اسلامي و ملي و گسترش فضايل در عرصه فرهنگ عمومي.
دولت را مي توان ازنظر رويكرد و عملكرد نسبت به هر يك از اين محورها يا مجموعه آنها سنجيد. يعني با آرمان هاي ملي و با شعارهاي خود دولت كه نوعاً به تاييد آراي مردم هم رسيده است، يك نگاه كاملاً آرماني و البته ضروري. نوع ديگر قضاوت، مقايسه دولت در اين عرصه ها در قياس با دولت هاي پيشين است. نوع سومي از قضاوت هم هست كه در واقع سنجش نيست بلكه پيشداوري است از آن جنس كه فرموده اند «حب و بغض، انسان را كور و كر مي كند.» يا شيفتگي تام است يا كينه توزي و عقده گشايي مطلق. داوري منصفانه بايد از اين حب و بغض مبرا باشد. نه به هر قيمت بخواهد دفاع و ستايش كند و نه به هر ترتيب سيماي دولت را مخدوش نشان دهد.
اصولگرايان اگر چه حامي دولتند و حمايت از دولت را اقتضاي تعهد و انصاف و منافع ملي مي دانند اما انصافاً در نقد دولت هم كم نگذاشته اند، چه گروه كم شمارتري كه با دولت به دلايل مختلف رقابت دارند و چه اكثريتي از اصولگرايان كه نقد و امر به معروف را در جهت اصلاح امور ضروري مي دانند و براي دولت، طريقيت قائلند و با همه احترام و علاقه به آن، حق را محترم تر مي شمرند. در ارزيابي اصولگرايان- كه به ارزيابي عمومي كاملاً نزديك است- دولت ضعف هايي هم دارد كه بايد متذكر شد و اصلاح كرد اما در مجموع، داراي نقاط قوت بسيار بارز و بعضاً منحصر به فرد در قياس با دولت هاي قبلي است. اهتمام به پاكدستي، پركاري، خدمتگزاري، مردم محوري، عدالت طلبي و دشمن داشتن تبعيض و فساد، ترويج فرهنگ كار و ايثار و تعهد در عمل، رويكرد تحول خواهانه به ساختارها و رويه هاي ناكارآمد، و ستم ناپذيري و باج ندادن و برخورد عزتمندانه با دشمنان زياده طلب از جمله ويژگي هايي است كه اصولگرايان بدان خاطر بر خود تكليف مي دانند به انتخاب و اعتماد ملت به ديده احترام و حمايت بنگرند اگر چه از كاستي ها و احياناً خطاها و نقض غرض ها هم چشم پوشي نكنند. شايد اصلي ترين مطالبه برآورد نشده در اين ميان كه مردم و اصولگرايان- و شخص رئيس جمهور و دولتمردان- را رنج مي دهد مسئله اقتصاد و معيشت است. در كنار لحاظ كردن بحران هاي كم سابقه در اقتصاد جهاني كه تا مرز ورشكستگي شركت ها و بانك هاي بزرگ در دنيا- آخرين آن ورشكستگي بانك ليمن برادرز يكي از بزرگترين بانك هاي سرمايه گذار آمريكا- پيش رفته، توقع از دولت آن است كه طرح ساماندهي اقتصادي را با جديت مضاعف و در عين حال كارشناسي وسيع تر پيش ببرد. اما در اين باره احساس عمومي نوعاً اين است كه دولت تافته اي جدابافته از مردم و رنج هاي آنها نيست. آنچه درباره عملكرد كلي دولت در نسبت با مردم و اصولگرايان مهم است اين است كه برخي سازهاي فردي مخالف و رفتارهاي مغاير با جهت گيري هاي كلي دولت، با واكنش به هنگام و بموقع از سوي دولت و رئيس جمهور محترم مواجه نمي شود كه نمونه آن ماجراي اظهارات آقاي رحيم مشايي يا بحث هاي پيش آمده درباره آقاي كردان است و حال آن كه مسائلي از اين دست به سادگي قابل پيشگيري يا فيصله است.
در نقطه مقابل دشمناني هستند كه از اصولگرايي دولت و پايمردي اش بر آرمان هاي ارجمند ملت، لطمه هاي اساسي در منطقه و دنيا ديده اند. براي آنها هر دولت جمهوري اسلامي كه به اصول و آرمان هاي انقلاب تاكيد بيشتري كند، مبغوض تر است و در قضاوت ها و داوري ها بايد بيشتر كوبيده شود. نيروهاي ميداني قدرت هاي بزرگ در اين تخطئه و تخريب، اپوزيسيون ورشكسته اي هستند كه مدام پشتيباني رسانه اي و تبليغاتي و سياسي و مالي مي شوند تا با پژواك صدا، مهم و موثر و پرشمار قلمداد شوند. و متاسفانه در حد فاصل اين جبهه دشمن و جبهه ملت، برخي جريان ها و نيروهايي ايستاده اند كه در قضاوت نسبت به دولت، به گونه اي مشي مي كنند كه نوعا شليك به جبهه خودي را تداعي مي كند آنها يا عملكرد مثبت و قوي دولت در بسياري از عرصه ها را زير سؤال رفتن عملكردهاي سابق خود مي بينند و ضروري مي بينند ارزش ها و معدل دولت را آنقدر پايين بياورند كه هم قد اين جريان هاي زير سؤال شود يا مي خواهند وارد رقابت در انتخابات آينده شوند اما چيزي در چنته ندارند و بنابراين اثبات خود را در انكار يا پوشاندن امتيازات برجسته دولت جست وجو مي كنند. و يا عناصر نفوذي اي هستند كه نقطه ضعف برخي رقباي رئيس جمهور را پيدا كرده اند و به نام حمايت از آن نامزد، به نفع دشمنان كشور و ملت- اما از توپخانه ظاهرا خودي- شليك مي كنند. تفاوت آنها با شليك هاي مستقيم تبليغاتي دشمن اين است كه حملات تبليغاتي مستقيم دشمنان فقط دافعه برانگيز است و محبوبيت و مقبوليت دولت را مضاعف مي سازد اما با بومي كردن تخريب و گريم نقد بر آن كردن شايد بتوان در بخش هايي از افكار عمومي موثر واقع شد.
ماه هاي آينده برهه زماني مهمي است.تحقق شعارها و آرمان ها همچنان برعهده دولت است آن گونه كه مردم اعتماد كرده اند و همچنان كه دولت و اصولگرايان حامي، بار مسئوليت آن آرمان ها را بر دوش احساس مي كنند. بنابراين اولويت براي دولتمردان و جريان اصولگرايي، همدلي و اهتمام دسته جمعي در خدمت آرمان ها و برنامه هاست. بايد از اتفاقات كم ارزشي كه صرفا سوءتفاهم درست مي كند يا فاصله مي آورد يا فرصت هاي كار و خدمت را به هدر مي دهد، پيشگيري كرد. احترام متقابل، ترجيح اصول بر فروع يا اشخاص، مزمن نكردن جروبحث ها و اختلاف نظرها و فيصله بخشيدن به بگومگوهاي كم عمق، و تدوين برنامه هاي ميان مدت و بلندمدت در جهت ساماندهي و بهبود روندهاي اجرايي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي از جمله محورهايي است كه توجه به آن، به تقويت خدمات دولت و ستاندن بهانه از بهانه گيران در داوري خواهد انجاميد. در عين حال دولت نبايد به اين بهانه كه كساني بهانه جويي و دشمني و كارشكني مي كنند، خود را از نقد و انتقادهاي اصولي محروم يا خداي نكرده در برابر آن لجاجت كند. انسان اصولگرا همانقدر كه بر سر حق متعصب است، بايد در پذيرش خطا و جبران آن منعطف و فروتن باشد. اين چنين تواضعي، مرتبت دولتمردان خدمتگزار را از جايگاه والايي كه در قضاوت عمومي برخوردارند، بالاتر خواهد برد.
**مردم سالاري :دومين ستاره امامت
روزنامه مردم سالاري امرو زد ر سرمقاله خود د رخصوص ولادت امام حسن مجتبي (ع) نوشت:
در پانزدهم رمضان سال سوم هجري در مدينه منوره امام حسن مجتبي (ع) ولا دت يافت.
درباره سيره اين امام بزرگوار روايات بسياري موجود است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
امام حسن (ع) بارها پاي پياده به حج رفت ودر اين راه قدم هايش ورم كرد. هرگاه ياد قبر و قيامت مي افتاد مي گريست و گاه ناله اي ميزد و بيهوش مي شد.
به هنگام وضو رنگ مي باخت. ايشان بيست بار به حج رفتند واموال خود را سه بار در راه خدا تقسيم كردند در هنگام قرائت قرآن چون به آيه «ياايها الذين امنوا» مي رسيد، مي فرمود: لبيك، اللهم لبيك.
ايشان از روزي كه علي (ع) به خلا فت رسيد در خدمت پدر بود. در عزل و نصب ها دستي بازداشت. براي بسيج كردن مردم كوفه از سوي پدر بدان جا اعزام شد او با آن كه بيمار بود با سخنراني شور انگيز خود ده هزار نفر ازمردم كوفه را بسيج كرد در تمام جنگ هاي پدر از جمله جمل و صفين و نهروان حضور جدي داشت.
در فرمان جنگي كه براي ابن عباس نوشت چنين آمده است: با سربازان نرمخو باش،با روي گشاده برخورد كن هرگز خود به جنگ آغاز مكن، ولي اگر آنها جنگ را آغاز كردند تو از مبارزه شانه خالي مكن.
زماني ازفردي مزرعه اي خريداري كرد و پولش را تماما پرداخت نمود ولي بعدها خبر يافت كه فروشنده به علت نيازش آن را فروخته، امام بدون پس گرفتن پول، مزرعه را دوباره در اختيار صاحبش گذاشت.
زماني سوار بر اسب زيبايي بود، به شاعري كه قبلا درباره او بد گفته بود برخورد نمود. وي گفت: چه اسب زيبايي! همين كه امام علا قه او را به آن اسب دانست از آن پياده شد و آن را به وي سپرد.
روزي در اعتكاف و در حال طواف بود كه مردي آمد و گفت: طلبكار مرا تهديد كرده و آبرويم در خطر است. امام طواف را قطع كرد و با او به نزد طلبكار به راه افتادند. ابن عباس گفت: گويا فراموش كرده ايد كه در اعتكاف هستيد و نبايد از مسجد بيرون برويد. امام فرمود: رفع حاجت مومن امري ضروري است و برابر با ساليان دراز عبادت پرودگار.
داستان آن حضرت با مرد شامي معروف است كه وي آنچه از بغض و كينه با آل علي داشت در حضور امام بر زبان آورد. امام با تبسمي به او فرمود: ظاهرا غريب هستي ما عذر تو را مي پذيريم،مشكلت را برطرف مي كنيم، اما اگر بي پناهي پناهت مي دهيم.
آن مرد با شنيدن اين سخنان به گريه افتاد و پس از اقرار به امامت آن حضرت گفت: تا به حال تو و پدرت مغبوض ترين افراد نزد من بوديد و اينك محبوبترين خلا يق در نزد من هستيد.
با چند سخن از امام مجتبي(ع) مطلب را به پايان مي بريم:
هر كه به حسن اختيار خدا اطمينان داشته باشد، هرگز آرزو نكند بر غير حالي باشد كه خدا براي او خواسته است.
از ايشان پرسيدند: زندگي چه كس از همه نيكوتر است؟ فرمود: آن كس كه مردم را در زندگي خود شريك سازد.
پرسيدند: زندگي چه كس از همه بدتراست؟ فرمود: آن كس كه در زندگي او احدي نتواند خوب زندگي كند.
شنواترين گوش ها آن است كه پند را بشنود و از آن سود برد. سالمترين دلها آن است كه از شك و شبهه پاك باشد./110
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]
-
گوناگون
پربازدیدترینها