تحريريه آزاد / اتمام حجت درباره دولت نهم و تاريخ سازي مجدد خاتمي

واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تحريريه آزاد / اتمام حجت درباره دولت نهم و تاريخ سازي مجدد خاتمي
مهم‌ترين ويژگي‌هايي كه موجب اعتماد شديد رهبري به دولت نهم شده است همان ويژگي‌هاي دولت اسلا‌مي و انقلا‌ب است...خاتمي تنها متعلق به خود نيست كه بگويد نمي‌آيم، بلكه اين ملتند كه خواهان حضور او در قامت كانديداي رياست جمهوري دوره دهم هستند.
عصرايران - "تحريريه آزاد" ، عنوان بخش جديد عصرايران است .
از آن جا كه عصرايران از همان آغاز فعاليت خود ، استقلال تحليلي و پوشش خبري همه فعالان سياسي جامعه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا را سرلوحه فعاليت خود قرار داده و در اين عرصه توفيق "نسبي" هم داشته است ، در نظر دارد از اين پس ، در بخش " تحريريه آزاد" فضاي بيشتري را براي صاحبان انديشه هاي گوناگون اختصاص دهد تا زمينه واقعي تضارب آرا ، بيش از اپيش فراهم آيد .

از اين رو ، از همه كساني كه حرفي براي گفتن دارند ، فارغ از گرايش هاي سياسي و جناحي ، دعوت مي شود ، در تحريريه آزاد حضور داشته باشند .

علاقه مندان مي توانند ، آثار خود را در بخش "تماس با ما" ي سايت ، برايمان ارسال دارند و البته در صدر مطلب حتماً قيد كنند " مربوط به تحريريه آزاد".

عصرايران ، خواهد كوشيد تمام مطالب ارسالي را به نام ارسال كنندگان منتشر كند و البته اين حق را براي خود محفوظ مي دارد كه از انتشار مطالبي كه حاوي توهين يا ادعاهاي ثابت نشده است ، خودداري نمايد و همچنين از انتشار مطالبي كه ادامه حيات سايت را با مشكل مواجه مي كنند.

در اين ستون ، سعي خواهيم كرد ، حتي المقدور ، دو مطلب از دو نگاه مختلف و گاه متضاد را در معرض مطالعه ، انديشه و قضاوت كاربران عزيز عصرايران قرار دهيم.

------------

1
نگاه اصولگرا - حامي احمدي نژاد

حجت بر همگان تمام شد

قاسم روان‌بخش - سخنان مقام معظم رهبري در جمع اعضاي هيأت دولت حاوي نكات مهم و اساسي بود كه توجه خاص خواص جامعه و به‌تبع آن عموم مردم را مي‌طلبد؛ سخنان حكيمانه‌اي كه سراسر حكمت و پيام بود و بسان آب سردي بر آتش فتنه‌گران سياسي. برجسته‌كردن اين نكات مي‌تواند در شفاف‌شدن و رساندن آن پيام‌ها به مردم نقش بسزايي ايفا كند:

1- دولت نهم از ابتدا تاكنون از سرمايه عظيم حمايت خاص ولي‌امرمسلمين برخوردار بوده است، به‌طوري كه در ميان دولت‌هاي پس از انقلا‌ب كم تر دولتي مي‌توان يافت كه در اين حدّ از اعتماد رهبري برخوردار بوده باشد. و عجيب است كه برخي همواره درصددند اين‌گونه وانمود كنند كه از اين اعتماد كاسته شده است در چند ماه گذشته كه مقام معظم رهبري در سخنان خود تأييد مستقيمي نسبت به دولت نداشتند مخالفان دولت اين‌گونه تبليغ مي‌كردند كه معظم‌له چتر حمايت خود را از دولت برداشته و ديگر به آن اعتمادي ندارد. سخنان صريح و حمايت‌آميز رهبري نسبت به دولت نهم نشان داد كه ذره‌اي از اعتماد معظم‌له به دولت كاسته نشده بلكه شدت يافته است.

2- مهم‌ترين ويژگي‌هايي كه موجب اعتماد شديد رهبري به دولت نهم شده است همان ويژگي‌هاي دولت اسلا‌مي و انقلا‌ب است كه از ميان آن‌ها به موارد مهم اشاره كردند.

2-1- انرژي، تحرك، نشاط كار و جدّيت در خدمت به مردم
2-2- زنده‌كردن و بازسازي برخي خصوصيات جوهري انقلا‌ب و منطق امام(ره)
2-3- مقابله با كساني كه به‌دنبال منسوخ‌كردن ارزش‌ها و مفاهيم اساسي انقلا‌ب بودند
2-4- خارج‌شدن از حالت انفعال و گرفتن روحيه تهاجمي در مقابل زورگويان جهاني
2-5- مردمي‌بودن و همسطح‌بودن با مردم و ساده‌زيستي و تماس و انس مستمر با مردم

چنين ويژگي‌هايي در هر دولتي در هركجاي دنيا باشد مايه مباهات و فخر آن ملت است و درست به همين دليل است كه مقام معظم رهبري از چنين دولتي حمايت خاص مي‌كندو مردم شريف ايران نيز به آن مي‌بالند. به‌راستي كساني كه اين روزها براي به‌دست آوردن كرسي رياست‌جمهوري دهم تلا‌ش مي‌كنند آيا به‌ اين ويژگي‌ها فكر كرده‌اند؟

3- يكي ديگر از نكات سخنان مقام معظم رهبري، ارائه شيوه صحيح انتقاد و پرهيز از تخريب بود. معظم‌له سخنراني خود را طوري تنظيم‌كرده‌بودند كه در ابتدا امتيازات و برجستگي‌هاي دولت نهم و رئيس‌جمهور را يادآور شدند. سپس مواردي كه لا‌زم به تذكر بود مطرح كردند و در نهايت نسبت به تخريب‌كنندگان هشدار دادند.

اين‌گونه سخن گفتن كلا‌س درسي بود براي كساني كه مي‌خواهند از دولت يا هر مجموعه‌اي انتقاد كنند. طبيعي است كه هر فرد و گروهي كه باشد -اگر عناد نداشته باشد- اگر اين‌گونه مورد نقد قرار بگيرد به تذكرات مشفقانه توجه خواهد كرد ولي كساني كه در طول دوران سه‌سال عمر دولت نهم يك‌بار از عملكرد مثبت دولت حمايت نكرده‌اند و حتي يك تذكر خيرخواهانه جهت اصلا‌ح‌ كارها از آن‌ها صادر نشده و همواره بر طبل مخالفت و تخريب مي‌كوبند چگونه انتظار دارند كه تذكرات آن‌ها پذيرفته شود! به‌راستي آيا در نگاه چنين افرادي در طول سه‌سال فعاليت دولت، حتي يك كار مثبت هم انجام نگرفته كه مورد حمايت اين‌گونه افراد قرار گيرد؟!

4- مقام معظم رهبري تهاجم رسانه‌اي خارج و داخل عليه دولت نهم را به جنگ احزاب تشبيه كردند كه همه گروه‌ها و احزاب خارجي و داخلي بر ضدّ پيامبر(ص) و اسلا‌م و مسلمانان متحد شده بودند. در جنگ احزاب ميان ابوسفيان، بت‌پرستان و اهل كتاب و منافقين مدينه تفاوتي نبود چرا كه همه نابودي اسلا‌م و قرآن و پيامبر(ص) را هدف گرفته بودند. صاحبان قلم و تريبون كه اين روزها مرزهاي انصاف و يا به اصطلا‌ح مدارا را درنورديده!، بي‌محابا دولت نهم را مورد تخريب شديد قرار داده‌اند اندكي تأمل كنند در اين جنگ احزاب رسانه‌اي با دشمنان انقلا‌ب و اسلا‌م يعني راديو فردا و اسرائيل و تلويزيون‌هاي ضدانقلا‌ب همراه شده‌اند! و «گفتمان امام و انقلا‌ب» را نشانه رفته‌اند.
مقام معظم رهبري در اين‌باره فرمودند: «دولت نهم به اين علت، هدف حملا‌ت بي‌وقفه قرار دارد كه گفتمان آن، گفتمان امام و انقلا‌ب است.»

5- انگيزه‌هاي متفاوت تخريب‌گران ؛ مقام معظم رهبري كساني كه در عمليات گسترده تخريب بر ضدّ دولت نهم مشغولند را طيف گسترده‌اي معرفي مي‌كند كه از انگيزه‌هاي متفاوتي برخوردارند ولي همه خواسته يا ناخواسته گفتمان امام و انقلا‌ب را هدف گرفته‌اند! برخي بي‌اطلا‌ع يا كم‌اطلا‌ع، گروه دوم با غرض‌ورزي‌هاي شخصي و سطحي و گروه سوم به دليل داشتن كينه امام و غرض‌هاي عمقي كه يا از ابتدا امام را قبول نداشته‌اند و يا در وسط راه با انقلا‌ب دچار مشكل شده‌اند. اكنون صاحبان قلم و تريبون اندكي به خود آيند و ببينند در كدام گروه قرار گرفته‌اند؟ گمان نمي‌كنم صاحبان قلم و تريبون كه به‌طور مستمر تخريب دولت را در دستور كار قرارداده‌اند انسان‌هاي بي‌اطلا‌ع يا كم‌اطلا‌ع باشند.

پس حتماً در يكي از سه دسته ديگرند برخي از تخريبگران كساني‌اند كه آن روزها در زمان حيات امام(ره) نيز صريحاً در مقابل حكم صريح اسلا‌م مثل لا‌يحه قصاص ايستادند و به جنگ با امام و انقلا‌ب رفتند. و امام (ره) حكم ارتدادشان را صادر فرمود. از اينگونه افراد جاي تعجب نيست كه امروز به تخريب كسي بپردازند كه گفتمان رايج دولتش گفتمان امام و انقلا‌ب است.

دسته دوم غالباً از اصول‌گراياني هستند كه بنا به دلا‌يل شخصي و گروهي و حزبي دست به تخريب مي‌زنند. اين‌گونه افراد از صميم دل گفتمان انقلا‌ب و امام را دوست دارند و به آن عشق مي‌ورزند ولي از اين‌كه شخص آن‌ها يا حزب و گروه‌شان به رياست نرسيده نارحتند! و چه بسا ناخودآگاه دست به تخريب مي‌زنند تا در دوره بعد فضا براي آن‌ها فراهم گردد! زيرا به‌خوبي احساس كرده‌اند بدون تخريب دولت نهم راهي براي مطرح‌شدن آن‌ها وجود ندارد.

گروه سوم؛ كساني‌اند كه در ابتدا همراه امام و با انقلا‌ب بوده‌اند ولي در وسط راه بريده و پشيمان شده‌اند. اين‌گونه افراد غالباً در جبهه به‌اصطلا‌ح اصلا‌ح‌طلبي قرار دارند؛ كساني كه كاريكاتور امام(ره) را مي‌كشند، انديشه به موزه تاريخ سپردن امام(ره) در سرمي‌پروراندند. كساني كه نقد تفكرات و انديشه‌هاي حضرت امام(ره) را ضروري مي‌شمرند. طبيعي است كه احياكننده انديشه‌هاي امام راحل و شعارهاي انقلا‌ب را گناهكار و مجرم به حساب آورند! و كينه‌هاي بدر و احد خود را كه از امام(ره) به دل گرفته‌اند نسبت به گفتمان امام(ره) و انقلا‌ب و احياگر آن به‌سختي اعمال كنند...! به هر حال آنان كه به‌خاطر اهداف شخصي دولت مورد اعتماد مقام معظم رهبري را تخريب مي‌كنند، به خود آيند و ببينند با چه كساني همراه و همگام شده‌اند؟!

6- يكي ديگر از پيام‌ها، پيام غيرمستقيم به كساني بود كه در 8 سال دورهِ رياست‌جمهوري خود تلا‌ش كردند ارزش‌ها و مفاهيم اساسي انقلا‌ب را منسوخ كنند و در برابر بيگانگان زياده‌خواه، احساس انفعال و شرمندگي مي‌كردند روند بسيار خطرناك غربزدگي و گرايش‌هاي سكولا‌ريستي در بدنه مديريتي كشور نفوذ مي‌دادند. آن‌ها بايد بدانند پرونده سياه آنان در نزد رهبري نظام و ملت قهرمان ايران فراموش‌شدني نيست. ملت ايران ديگر نخواهند گذاشت كه گفتمان امام و انقلا‌ب به‌گفتمان اباحي‌گري غربي بازگردد چرا كه «عزت ملي و استقلا‌ل حقيقي» كه امروز به‌دست آوردهايم محصول گفتمان انقلا‌ب و امام است كه به دست توانمند دولت نهم ايجاد شده است.

پيام ديگر به كساني است كه فكر مي‌كنند اصول‌گرايي يك حزب يا مرام حزبي است و با پيشنهاد تشكيل «دولت وحدت ملي» درصددند به كاخ رياست‌جمهوري راه يابند يا حداقل چند كرسي از كابينه را از آن خود سازند! مقام معظم رهبري با برجسته‌كردن امتيازات دولت نهم به اينگونه افراد هشدار مي‌دهند كه اصولگرايي يك انديشه و منش است نه يك حزب سياسي، از اين‌رو در انتخابات آينده ملت ايران به شخصيتي اقبال خواهد كرد كه مثل خود احمدي‌نژاد باشد. شعار تشكيل دولت وحدت ملي و امثال آن براي اين‌گونه افراد امتيازي ثبت نمي‌كند.

7- پيام ديگر اين سخنان، ضرورت حمايت از دولت براي مبارزه با اژدهاي هفت‌سر فساد است قطعاً اين چنين اژدهايي در ميان مردم نيست، جايگاه چنين اژدهايي به اندازه‌اي محكم است كه مقام معظم رهبري دولت نهم -كه اسرائيل و آمريكا را به روزگار سياه نشانده- در تحقق آن چندان موفق نمي‌دانند گرچه به‌خاطر جرات مقابله با آن، مورد ستايش قرار گرفت. به‌راستي اين اژدهاي هفت‌سر فساد از كدام پشتوانه‌برخوردار است كه هم رهبري، هم ملت و هم دولت از آن مي‌نالند ولي باز هم به حيات خود ادامه مي‌دهد؟!

8- نكته مهم ديگر اين‌كه دولت سفارش‌هاي خيرخواهانه مقام معظم رهبري را بسان بزرگ‌ترين هديه تلقي كرده در عملياتي كردن آن‌ها بكوشد.

9- و آخرين پيام اين‌كه نصيحت معظم‌له مبني بر پرهيز از موضع اتهام را جدي بگيرند تا اين سرمايه عظيم كه اميد ملت و رهبري به آن بسته است با چنين بهانه‌هايي مورد تهاجم مهاجمان قرار بگيرد و نيروهاي خود نيز بر اثر اصطكاك هدر نرود.

10-فرمايش‌هاي مقام معظم رهبري حجت را بر همگان اعم از مخالفان و موافقان دولت تمام كرد.

------------
2

نگاه اصلاح طلب - حامي خاتمي

خاتمي بار ديگر تاريخ ساز خواهد شد

بهنام رزمجو ؛ استان اردبيل- با نگاهي به انتخابات مجلس هشتم و تركيب نمايندگان آن و نحوه انتخاب هيأت رئيسه و با نظر به رانده شدن حدادعادل از سيستم تصميم گيري نظام و بروز و ظهور كانديداهاي متعدد در جبهه اصولگرايان زمينه موفقيت اصلاح طلبان چندين برابر شده است.

گراني‌هاي اخير، تصميمات خلق‌الساعه و اظهارنظرهاي غيركارشناسانه از سوي دولت نهم زمينه را براي ريزش آراء در جبهه اصولگرايان تشديد كرده بطوريكه در انتخابات مجلس دوره هشتم اين ريزش كاملاً مشهود و براي سران اين جناح كاملاً خطرناك و ناراحت كننده بود.

ريزش آراء در اين دوره از انتخابات سبب شده است تا اكثر قريب به اتفاق نمايندگان حامي و آمين گويان دولت از راهيابي به مجلس هشتم بازمانند و نمايندگاني تازه نفس كه عمدتاً غيرسياسي هستند به مجلس راه يابند كه انتخاب لاريجاني به سمت رئيس مجلس شوراي اسلامي و رانده شدن حدادعادل از بطن نظام به حاشيه از نتايج مهم آن به شمار مي‌رود.حدادي كه تا ديروز خود را پيروز ميدان انتخابات رياست‌جمهوري و حريف قدر براي اصلاح‌طلبان و احمدي‌نژاد مي‌دانست، امروز تنها در قامت يك نماينده مجلس مي‌تواند در انتخابات شركت كند.

در اين بين اصلاح‌طلبان بايد با اجماع و ائتلاف و اتفاق نظر در اردوگاه خود به دنبال فردي باشند كه هم بتواند صلاحيت خود را از مراجع نظارتي كسب كند و هم بتواند آراي خاموش را به پاي صندوق‌هاي رأي بياورد.

با تأمل در كانديداهاي جبهه اصلاحات براي رياست جمهوري دهم، خاتمي وكروبي مي‌توانند صلاحيت خود را از مراجع كسب كنند ولي در اين بين تنها خاتمي است كه مي‌تواند با تكيه برگفتمان سياسي خاص خود و تجربه هشت‌سال رياست جمهوري خويش، آراي خاموش را به ميدان آورده و در اين صورت پيروز ميدان شوند.

انتخابات رياست جمهوري دهم، انتخاب بين دو جريان اقتدارگرا در يك سوي ميدان و ديگري جريانهاي مستقل و اصلاحات در سوي ديگر ميدان خواهد بود و لذا هرنوع تفكيك قوا بين مجموعه اصلاحات ومستقل به طور طبيعي به سود جريان اقتدارگرا تمام شده و ريزش آراء و امكانات اصلاح‌طلبان و افراد مستقل را به همراه خواهد داشت.

با تأمل در وضع حساس مملكت و تفكر در كانديداهاي جبهه اصلاحات و اصولگرايان،آنچه در اين بين مشهود است نقش تاريخي وحساس خاتمي به عنوان پرچمدار اصلاحات است.

در حركتهاي سياسي هيچ ائتلافي برمبناي شخص انجام نمي‌گيرد و خصوصاً در جبهه اصلاحات هيچ حركتي متكي به شخص يا اشخاص نيست.

در هر انتخاباتي طيف‌هاي همفكر وهمسو در كنار يكديگر قرار مي‌گيرند و طبيعي است براي رفع اختلافات احتمالي نياز به يك مرجع عالي دارند. در واقع خاتمي در اين صحنه دو نقش اساسي ايفاء ميكنند: اولاً حضور ايشان در انتخابات رياست جمهوري دهم محور حل اختلافاتي است كه ممكن است در جبهه اصلاحات به وجود آيد. و ثانياً خاتمي اين قابليت منحصر به فرد خويش را دارد كه بتواند آراي خاموش را به پاي صندوقهاي رأي بكشاند.

البته هر چند خاتمي تمايلي به رهبري چند گروه اصلاحات ندارد وليكن خاتمي چه بخواهد و چه نخواهد عملاً پرچمدار جنبش اصلاحي مردم ايران زمين است.

ترديدي نيست كه اقدامات اخير آقاي خاتمي در جهت جمع‌آوري تمامي تفكرات اصلاح‌طلبانه است. از اين رو فعاليت‌هاي ايشان منحصر به 18 يا 22 گروه اصلاح طلب نمي‌شود و در عين حال ايشان فرمانده اين گروه‌ها نيست بلكه سعي مي‌كند از پتانسيل‌خود استفاده كند تا ائتلاف بزرگ اصلاح‌طلبان جهت پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري شكل بگيرد.

خاتمي به عنوان فردي كه داراي تفكر و انديشه منحصر به فرد در سطح‌بين‌المللي است هيچ وقت خود را قهرمان نناميد. زماني كه او با نهايت توانش سعي بر ترسيم چهره‌اي لطيف و اصلاح‌طلب از ايران و اسلام داشت و دارد همه توطئه‌گران از هر سو سنگ كينه و حسد بسويش روانه كرده‌اند كه نمونه بارز آن قضاياي بعداز سخنراني اخير خاتمي در گيلان بود كه حتي تا آنجا پيش رفتند كه خواستند خاتمي را به دست قانون سپرده و خلع لباسش سازند!

همه ما خوب مي‌دانيم كه در بين مردان حاضر در عرصه سياسي كشورمان كه در جبهه موسوم به اصلاحات حضور دارند، هيچ فردي تماميت خاتمي را براي بدست گرفتن رياست جمهوري دهم ندارد.

ليكن او نيز اگر با توجه به تجربه هشت ساله قبلي‌اش به اين امر تمايلي نشان ندهد، آنگاه چه كسي در حد و اندازه او وجود دارد كه پرچمدار اصلاح‌طلبي باشد؟

هم اكنون اگرچه رياست‌جمهوري در دست اصولگرايان است ولي چنانچه به هر دليلي آنان بخواهند فرد ديگري را جانشين احمدي نژاد كنند آيا نمي‌توانند گزينه بهتر يا هم اندازه او در اردوگاه خود بيابند؟ قاليباف- حدادعادل- رضائي و چندين نفر ديگر همزمان قادرند جاي او را به نحو بهتري پر كنند و آب از آب تكان نخورد.

در ديگر سوي اگر اصلاح‌طلبان نتوانند رضايت خاتمي را براي حضور در صحنه انتخابات جلب كنند، آيا آن چنان انسجام و يكدلي در بين آنان وجود دارد تا در بين خودشان گزينه واحدي را معرفي نمايند؟

تجربه رقابت درون گروهي دكتر معين و كروبي در انتخابات گذشته درس بسيار بزرگي براي اصلاح طلبان بود ليكن تا به حال هيچك از آن دو بزرگوار و يا احزاب حامي آنان اصل آن رقابت اشتباه را صادقانه زير سؤال نبرده‌اند و به اشتباه تاريخي شان صحه نگذاشته‌اند . اعتراف بايد كرد كه خاتمي در اردوگاه اصلاح‌طلبان يك سرمايه عظيم و محور اشتراك همه است ومتأسفانه از ايشان كه بگذريم فرد ديگري نيست كه مورد اقبال همه گروهها باشد.

كروبي از هم اكنون براي كابينه آينده‌اش دنبال تعيين وزير است و شايد با طرح شعاري از جنس حقوق 50هزار توماني ماهيانه، به تفرق آراي دوباره اصلاح طلبان مي‌انديشد و ديگر كانديداهاي احتمالي اصلاح‌طلبان نيز هنوز فاصله خود با توده مردم را به اندازه لازم كم نكرده‌اند و يا جامعيت لازم براي رياست جمهوري ندارند.

خاتمي سرمايه‌اي گروهي و حزبي نيست. او متعلق به همه است و نبايد با تار و پودي كه دوستان بدورش مي‌تنند در حلقه گروهي خاصي اسير شود.

بايد بدانيم و باور كنيم كه حركت در مسير اصلاح طلبي غالباً بسان حركت از جهت خلاف مسير رودخانه است و از اين رو همت والا و مردان پرتلاش و بي ادعا مي‌طلبد وخودخواهي و قدرت طلبي تنها اصلاحات را به بيراهه مي‌برد و جامعه را دچار يأس و بي‌اعتمادي مي‌كنند.

اصلاح طلبي هرگز از حوزه اهداف و انقلاب اسلامي و تأمين معيشت و رفاه مردم خارج نيست و با كساني كه در پي براندازي و تغيير رژيم و خواسته هاي بدخواهان انقلاب‌اند هرگز همراه نخواهد شد آنگونه كه خاتمي همراه نشد. اين خواست تاريخي و نياز ملت و مملكت در اين برهه از تاريخ نظام است كه نقش خاتمي را به عنوان فردي آزاديخواه و اصلاح‌طلب كه در سطح بين‌الملل و داخلي داراي ارزشي بسيار مي‌باشند بيش از پيش بارز مي‌كند پس خاتمي تنها متعلق به خود نيست كه بگويد نمي‌آيم، بلكه اين ملتند كه خواهان حضور او در قامت كانديداي رياست جمهوري دوره دهم هستند.

------------

يادآوري:مطالب بخش "تحريريه آزاد" الزاماً بيانگر مواضع "عصرايران" نيست و صرفاً در راستاي تحقق عملي " تضارب آرا" منتشر مي شوند.

------------
سه شنبه 26 شهريور 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]

[مشاهده در: www.asriran.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]