واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: ايجاد گرايش در رشتهي زبان و ادبيات فارسي احمد تميمداري: سرفصلهاي رشتهي زبان و ادبيات فارسي عوض شود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
احمد تميمداري با انتقاد از شيوهي تئوريك بودن آموزش دانشگاهي در كشورمان، گفت: درسها و سرفصلهاي رشتهي زبان و ادبيات فارسي بايد عوض شود.
اين استاد زبان و ادبيات فارسي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي ايجاد گرايش در رشتهي زبان و ادبيات فارسي، ابراز داشت: دانشگاههاي ما و استادانمان نسبت به جمعيتمان كم هستند. مثلا نسبت به كشور انگليس، ما حدود 900 دانشگاه كم داريم، در مقايسه با كشوري مانند آمريكا به نسبت جمعيت، 1300 دانشگاه كم داريم و به همين دليل، نميتوانيم مثل كشورهايي كه دانشگاه زياد دارند، در رشتههاي خودمان گرايش ايجاد كنيم. اينجا گرايش تنها در تز دكتري روشن ميشود و كسي كه گرايش خاصي دارد، تنها در پاياننامهي خود ميتواند آن را بهكار گيرد.
او همچنين افزود: رشتهي زبان و ادبيات فارسي حداقل از سههزار سال سابقه برخوردار است كه به ادبيات قبل و بعد از اسلام مربوط ميشود. ما در اين رشته، 40 واحد شعر ميخوانيم و 20 واحد نثر. چرا نثر را نصف شعر ميخوانيم؛ در صورتيكه نثرنويسي براي دانشجو لازمتر است؟ يكسري درسها هستند كه بايد به صورت عملي درآيند؛ مثلا در دانشگاه انگليس، از همان ترم اول كه دانشجوي ادبيات وارد دانشگاه ميشود، مجبورش ميكنند كه اگر قصهنويسي ميكند، قصه بنويسد؛ اگر شاعر است، شعر بگويد؛ اگر گزارشگر است، گزارشنويسي كار كند و يا در حوزهي مطبوعات و روزنامهنگاري فعاليت كند. او از همان اول، كار را به صورت عملي ياد ميگيرد؛ اما اينجا همهچيز تئوري است. دانشجو بايد دستش را روي زانويش بگذارد، بنشيند و تئوري گوش كند. اين در حالي است كه درسها و سرفصلها ميبايست عوض شود.
تميمداري در ادامه عنوان كرد: در دانشگاههاي اروپايي، واحدهاي انتخابي وجود دارد؛ يعني دانشجو ميتواند برود از گروه روانشناسي، جامعهشناسي، هنر، نقاشي، موسيقي، تئاتر و سينما، مثلا 10 واحد درس بگيرد و بخواند، و اين ميانرشتهيياش را تأمين ميكند. ما نيز ميبايست اين اجازه را به دانشجويان بدهيم تا بتوانند بهصورت تركيبي از واحدهاي تخصصي يا دروس اصلي، از گروههاي ديگر بگيرند. مثلا براي دانشجويي كه به ادبيات و سينما علاقهمند است، نميتوانيم در گروه ادبيات، گرايش سينما ايجاد كنيم يا گرايش تئاتر، نقاشي يا موسيقي و... . اگر دانشجو به ادبيات و معماري علاقهمند است، او را به دانشكدهي معماري بفرستيم تا مثلا 10 واحد معماري آنجا بگذراند.
اين مترجم و پژوهشگر در همينباره افزود: پيشنهاد من اين است كه دانشجو بتواند حركت كند؛ چون اساتيد ميخواهند هفتهاي 40 ساعت تدريس كنند و اجازه نميدهند دانشجو برود از رشتههاي ديگر واحد انتخاب كند. مثلا دانشجو بايد بتواند چهار واحد دروس اصلي آن رشته را بخواند و چهار واحد هم بهصورت تخصصي، كه در آن حوزه تسلط پيدا كند.
او در ادامه گفت: براي مثال، در دانشگاههاي آلمان، تاريخ اديان درس ميدهند و تا دورهي دكتري، پايهي آن كلي است؛ ولي مثلا يك دانشجو تزش را فقط تاريخ مذهب تشيع ميگيرد. آن وقت در دانشگاه، مؤسسهاي وجود دارد بهنام مؤسسهي شيعهشناسي يا مثلا هنرشناسي. دانشجو ميرود با اين مؤسسات پژوهشي همكاري و از اطلاعات آنها استفاده ميكند. اين امر نياز به پژوهش دارد و همهي آن در دانشگاه قابل تدريس نيست، كه جاي آن در دانشگاه ما خالي است. در زمان قديم، دانشجويان ميرفتند در لغتنامهي دهخدا همكاري ميكردند و فرهنگنويسي را آنجا ياد ميگرفتند؛ ولي امروزه ضرورت دارد انستيتويي در كنار دانشگاه وجود داشته باشد، كه دانشجو فرهنگنويسي را عملا در آنجا بياموزد.
تميمداري به اشاره به نقش پژوهش در دانشگاهها ابراز داشت: در حال حاضر، هر استادي كه نتواند آموزش دهد، تنبيهش اين است كه پژوهشياش ميكنند؛ در صورتيكه پژوهش تنبيه آموزش نيست. پژوهش بايد بهنفسه به وجود بيايد. بايد در هر دانشگاه، چند انستيتو و آكادمي داشته باشيم كه اينها به قسمتهاي پژوهشي سرويس دهند و وظيفهي پيگيري اين مسأله به عهدهي وزارت علوم است.
او در پايان با اشاره به پيشنهاد ايجاد دكتري پيوسته در رشتهي زبان و ادبيات فارسي اظهار داشت: اين پيشنهاد به وزارت علوم داده شده است كه در رشتهي زبان و ادبيات فارسي، دورهي دكتري را با دورههاي ليسانس و فوق ليسانس پيوند بزنند و دورهاي پيوسته داشته باشد و بتوان در قالب دورهي متمركز و پيوسته، يكسره دكتري گرفت؛ كه البته اين طرح مخالفاني هم دارد، چرا كه معتقدند نميتوان دوره را به اين شكل ادامه داد و شش يا شش و نيم سال براي دورهي دكتري كم است؛ چون حجم درس زياد است.
انتهاي پيام
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]