واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب - هيولاي شهر
كتاب - هيولاي شهر
مهدي يزدانيخرم:در سالهاي پاياني قرن هجدهم و آغازين قرن نوزدهم در حالي كه فرانسويها انقلاب و بعد ظهور ناگهاني امپراتوري ناپلئون بودند، رمانيستها نوعي از بيان و امر زيباييشناسانه را دنبال ميكردند كه در آن سخن از «جان عاشق» ميرفت. اينان كه با درك واقعيتهاي بيروني طبقههاي اجتماعي بهوجود آمده در انقلاب و عوض شدن استراتژي اشرافيت مواجه شده بودند، به آرامي پيدايش رئاليسم را باور كرده و شاهد تحقق ادبيات و رماني شدند كه ميل به رويارويي با ساختار قدرت حاكم داشت و در باورهايش برپا ساختن قدرت انتقادي متن در مواجهه با قدرت حاكم يك اصل محسوب ميشد. آن سوي اروپا و در بريتانيا قصه چيز ديگري بود.
ساختار قدرت امپراتوري و جدايي جغرافيايي اين كشور از تنه اصلي اروپا، اصولا شكل ظهور رئاليسم را بهگونهاي ديگر رقم زد. جين آستين از جمله نويسندگاني است كه به شكليـ سمبليك ميتوان در ذهنيت او تلقي از واقعيت به معناي امر درون متني اقتدارگريز و واقعيت را در معناي باوري كه از بيرون به متن تحميل ميشود، بهخوبي ديد. رمان «نورثنگر ابي» يكي از آخرين نوشتههاي اين داستاننويس است كه در آن باور تن دادن به واقعيتهاي پيرامون براي دور شدن از ماليخوليا و توهم ديده ميشود. نورثنگر ابي روايتي است از يك دختر جوان روستايي كه به شهر ميرود. او كه دلبسته قهرمانها و شواليههاي رمانسها و منظومههاي كلاسيك است، براي يافتن عشق خود معيارهاي برآمده از اين قهرمانها را هدف خود قرار ميدهد تا اينكه درمييابد زندگي بيرون از اين متنها بسيار متفاوت است با آنچه كه ادبيات تغزلي آن دوران در ذهنش ساخته است.
داستاني كاملا اخلاقي و محافظهكار كه در نهايت پايان خوشي نيز براي آن ترسيم شده است. رمان از منظر رويارويي با مفهوم واقعيت و جايگاه ابژكتيو آن از اهميت برخوردار است. آستين كه در آثار قبلي خود نيز به شكلي ديگر با برتري دادن واقعيتهاي زيستي پيرامون قهرمانهايش به نقد رفتارهاي احساسگرا و ايدهآليستي پرداخته بود، در اين رمان نيز به شكلي شفاف مفهوم شهر را به مثابه مجموعهاي از رفتارها و رابطههاي برتر و فاقد شاعرانگي مقابل مفهوم و هويت روستا يا شهرستان كوچك قرار ميدهد كه بهزعم او طبيعت به عنوان حاكم اصلي روابط انساني آنجا برتري را بهوجوه ايدهآليستي انساناش ميدهد.
او قهرمان خود را از دل طبيعت و اخلاق سنتي به شهر ميبرد تا واقعيتي را مقابل «اوهام» او علم كند؛ واقعيتي كه بهزعم نويسنده قرن هجدهمي انگليسي دوران جديدي است براي ذهن. قهرمان او مقابل مفهوم كاركردگرا و نامتعين زندگي شهري شكست ميخورد. جان عاشقش توانايي درك اين روابط تازه را از كف ميدهد و او تسليم ساختار قدرت و شيوهاي ميشود كه واقعيتهاي شاعرانه ذهن او را نابود ميكند. ساختاري كه امپراتوري در حال گسترش بريتانيا با توجه به نيازهاي روزگار خود آنها را آفريده است. شهر به عنوان بازوي اقتصادي و سياسي قدرت در حال گستردهشدن و كمرنگ كردن اقتدار فئودال نشينهاي متعددي است كه ممكن است يكپارچگي قدرت امپراتوري را به خطر بيندازند. از اين منظر نورثنگر ابي رماني است كه در آن رئاليسم نه به مثابه امري درون متني و منتقد رفتارهاي ساختار قدرت بلكه در جايگاه امري متصور ميشود كه از بيرون داخل شده و پايان دوران ذهنيت رمانتيك را اعلام ميكند. هر چند شايد توقع زيادي باشد كه از نويسندهاي چون جين آستين كه در آغازين سالهاي شكلگيري مدرنيته شهري بود، انتظار رفتاري انتقادي چون استاندال فرانسوي داشت. سنتي كه آستين در آن رشد كرده، بسته و اخلاقي و تن داده به ساختارهاي مقدسنماي امپراتورياي بود كه با تاكيد بر ناسيوناليسمي مفرط تلاش ميكرد تجربه انقلاب فرانسه را از جان و تخت شاه دور كند. به همين دليل رماني چون نورثنگر ابي در شكل روايي خود به سنت مذكور پايبند ميماند. هر چند اعلام ضمني پايان دوران رمانس و پذيرش تلويحي ساختار زندگي شهري در اين رمان از منظر جامعهشناسي ادبيات جالب توجه بهنظر ميرسد، اما در مقايسهاي كوتاه ميان اين اثر و آثاري كه در همان دوره زماني در فرانسه متحول شده نوشته ميشد، ميتوان دريافت كه تلقي نويسندهاي مانند آستين، شاخهاي از رئاليسم را پيش روي ما قرار ميدهد كه مدعي بازآفريني جهان و فضايي است كه در عالم بيرون درك ميشود؛ نوعي ايده افلاطوني كه در ذهن آستين چه در اين رمان و چه در رمانهاي قبلش بهخوبي ديده ميشود، هر چند آستين را نميتوان با رئاليست انتقادي شگفتانگيزي چون چارلز ديكنز مقايسه كرد اما بايد گفت او نمادي از ذهنيت داستاننويسي شهرستاني است.
مقابل ساختار فكري برآمده از شهر، آستين در اين رمان بهخصوص مقابل واقعيت بيروني تسليم ميشود و حتي براي آن شان و مرتبهاي اخلاقي متصور ميشود. اينكه قهرمان رويابين او بايد توقع و خواستههايش از زندگي را با توجه به واقعيت نهچندان حماسي و باشكوه بيروني تنظيم كند. بهزعم من اين رمان برعكس چهار كار قبلي جين آستين، آنچنان در روانشناسي قهرماناش در موقعيتي جديد نيز توفيق نداشته است. تجربه درك شهر به اين شكل متمركز آستين را وادار به درك روشي و شيوهاي در پذيرش واقعيت ميكند كه به هيچ وجه با عوالم روايي آثار قبلياش قابل قياس نيستند. او در نورثنگر ابي نميتواند محوريت و مركزيتي براي قهرمان خود به وجود بياورد كه به مثابه واقعيتي مقابل واقعيت بيروني ساختار ديالكتيكي را موجب شود.
نورثنگر ابي دربردارنده شكست و تسليم نويسندهاش است مقابل شهر و واقعيتي كه بايد جايگزين اوهام و روياها شود. اين شكست را نميتوان آگاهانه روايي دانست زيرا آستين در مقام مولف با وضعيت و موقعيتي مواجه شده كه تنها ميتواند با ارائه نوعي ذهنيت اخلاقي شخصيتاش را از فضاي آن برهاند و دور كند؛ تسليم، مقابل واقعيت و آفتابي كه امر بيروني به امر دروني تحميل كرده است.
نورثنگر ابي
جين آستين
ترجمه: رضا رضايي
ناشر: نشر ني
چاپ اول، 1387
شمارگان: 3300 نسخه
قيمت: 5600 تومان
سه شنبه 26 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]