محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828688437
عشق dehasht( بلادشاپور) شهر آريوبرزن سردار هخامنشي
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
دهدشت یکی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد میباشد. این شهر در قسمت گرمسیری استان واقع شدهاست و تابستانهایی گرم و زمستانهایی سرد دارد. قدمت بافت تاریخی دهدشت معروف به «شهر قدیم دهدشت» (بلاد شاپور) بهدوران ساسانی میرسد. مردم این شهر از اقوام لر هستند و بافت سنتی عشیرهای هنوز ارتباطات داخلی مردم را تعیین میکند. دهدشت ازدوجز ده و دشت گرفته شدهاست که به معنی دهی/روستایی /در دشتی است این معنی به خاطر وسعت زیاد دهدشت است
این شهر مرکز شهرستان کهگیلویهاست و جمعیتی بیش از ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارد.در بین شهرهای جنوب غرب و جنوب کشور شهر دهدشت نقشه کشی منحصر به فرداست به گونهای که از یکی از شهرهای زیبای آلمان الگو برداری شدهاست، باخیابانها و کوچهای عریض و منظم ولی متاسفانه بدلیل عدم توجه به این شهرستان آمار بیکاری زیاد بوده و هیچ گونه صنایع ای تقریبا در این شهر دیده نمیشود. این شهر یک شهر خدماتی است و روزانه جمعیت زیادی از روستاها و شهرهای کوچک اطراف برای خرید به این شهر میآیند. این شهر در قدیم به بلادشاهپور معروف بوده و اکنون بافت قدیمی شهر مترکه و بر بالای تپهای بر فراز قسنت جدید شهر قرار دارد. قسمت جدید شهر کمتر از ۵۰ سال پیش بنا نهاده شدهاست.طبیعت دهدشت بسیار زیبا میباشد. درشمال آن کوه نیر که در زمستان پوشیده از برف است.
شهر من دهدشت( نگین سبز جنوب) یکی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد میباشد. این شهر در قسمت گرمسیری استان واقع شدهاست و تابستانهایی گرم و زمستانهایی سرد دارد. قدمت بافت تاریخی دهدشت معروف به «شهر قدیم دهدشت» (بلاد شاپور) بهدوران ساسانی میرسد. مردم این شهر از اقوام لر هستند.و سردار بزرگ هخامنشی آریو برزن در این مکان در برابر اسکندر خونخوار دفاع جانانه ای از خود نشان داد..
سنت ها و آداب و رسوم ازدواج :
آداب و رسوم و سنت هايي كه در مراسم عروسي وجود دارد داراي ريشه هاي تاريخي و كاركردهاي مشخص است . در اين نوشتار تنها آداب و رسوم و سنت هاي رايج در مراسم ازدواج توصيف مي شود . اين آداب و رسوم از گذشته هاي دور وجود داشته و كم و بيش امروزه نيز در مناطق مختلف استان كهگيلويه وبويراحمد رواج دارد .
كچه زني ( كنايه زني )
مادر يا يكي از بستگان داماد پس از مشورت بسيار خصوصي با يكي از والدين دختر مورد نظر كنايه اي را مي زند و با زرنگي خاصي سعي دارد كه در نگاه اول تمايل و رضايت والدين دختر به وصلت با پسرش را مورد سنجش قرار دهد ، در اين مرحله حرف صريح و رك نبايد گفته شود .
آداب و روسم و سنت هايي كه در مراسم عروسي وجود دارد ، داراي ريشه هاي تاريخي و كاركردهاي مشخص است .
كدخداگشوني ( خواستگاري مقدماتي ):
در مرحله نخست براي خواستگاري ، خانواده داماد ، فردي از نزديكان و بزرگان خويش را به خانه عروس مي فرستند تا به طور آشكار از عروس مورد نظر خواستگاري كند . خانواده عروس در اين مرحله ، نظر قاطع خويش را ابراز نمي كنند ، ولي مي توان از لحن آنها فهميد كه آيا رضايت دارند يا خير ؟ اگر خانواده عروس در اين مرحله قصد داشته باشند كاملاً جواب منفي بدهند به نحوي پاسخ مي دهند كه طرف مقابل وارد مراحل بعدي نشود . اما اگر رضايت داشته باشند ، با خنده و گشاده رويي بامهمانان رضايت خود را نسبت به اين وصلت نشان مي دهند .
خواستگاري ( گپ زني ) :
خانواده داماد در اين مرحله دست به شگرد جالبي مي زند . كليه افراد فاميل نزديك يا ده خويش را به منزلش دعوت مي كند و پس از صرف شيريني و ميوه و چاي ، يكي از افراد خانواده داماد لب به سخن مي گشايد . وي هدف از اين دعوت را بيان مي كند و از حاضران مي خواهد اگر با اين وصلت موافقت دارند ، كساني را براي رفتن به منزل دختر مورد نظرشان براي خواستگاري تعيين كنند . بديهي است در اين جلسه در هر صورت كساني كه با موضوع موافقت ندارند مجلس را ترك مي كنند و موافقين كساني را براي خواستگاري انتخاب مي نمايند . آنها در زماني كه تعيين شده است جهت خواستگاري به خانواده دختر مي روند و به طور رسمي از دختر خواستگاري مي كنند . خانواده دختر جواب قطعي خود را مشروط به توافق بستگان نزديك خويش مي داند . البته وي در مرحله « كد خدا گشوني » از نظر بستگان درجه اول و آنهايي كه در محل نفوذ دارند با خبر شده است . به هر حال خانواده عروس اعلام مي كنند كه چند روز ديگر جوابتان را به فلاني ( يكي از خواستگاران ) خواهيم داد . از اين رو خانواده دخترجلسه اي همانند آن جلسه اي كه خانواده داماد ترتيب دادند ، تشكيل داده و جواب قطعي را به نماينده تعيين شده خواهند داد و پس از اين در صورت جواب مثبت دختر و پسر به طور رسمي نامزد يكديگر شناخته مي شوند .
بردن داماد به خانه همسر آينده اش ( خسي ) :
با نامزد شدن دختر و پسر ، داماد به همراه چند نفر از كسان خود با اعلام قبلي به صرف شام يا ناهار به خانه خسي ( خانه همسر آينده اش ) مي رود تا از آن روز به بعد ، داماد بتواند به خانه همسر آينده اش رفت و آمد كند .
رخت كنوني نامزدي ( نشانه بندون ) :
« رخت كنون » مراسمي كاملاً زنانه است و در اين مراسم مقداري لباس و طلا ، و زينت آلاتي همانند گوشواره ، حلقه ، دست بند و ... طي مراسمي ويژه ، به خانه دختر برده مي شود . با اجراي اين مراسم ، خانواده پسر نشانه اي بر روي دستان يا گوش هاي عروس خويش مي گذارند .
كد خدا كشوني :
در اين مرحله با موافقت خانواده ها ، زمان عروسي مشخص مي شود . در اين مرحله با اطلاع قبلي مجدداً عده اي از ريش سفيدان ( فاميل و كسان ) داماد جهت تعيين روز دقيق عروسي و تعيين « مهريه وميزان پول نقدي » به خانواده عروس مي روند . در اين جلسه بين ريش سفيدان فاميل داماد و ريش سفيدان فاميل عروس ، جهت انجام مراسم بعدي ، توافق صورت مي گيرد . البته در همه اين مراحل اصل بر توافق طرفين است .
مهريه :
مهريه كه در اصطلاح محلي به آن « پشت قباله » يا « حق مهر » مي گويند ، همان « صداق » يا « مهريه » است كه در دفاتر در سند رسمي ازدواج درج مي شود و محمل
« شرعي » نيز دارد .
ميزان مهريه در وهله اول تضميني است براي جلوگيري از طلاق و برآورد عموم اين است كه هر چه سنگين تر گرفته شود ، از قدرت بازدارندگي بيشتري برخوردار
مي شود . در هر صورت « پشت قباله » نسبت به عوامل زير متغير است :
1- خويشاوندي : بديهي است كه وقتي عروس و داماد از يك ده يا خويشاوند نزديك باشند ، به احتمال پشت قباله وي اندك است ؛ بر عكس در صورتي كه خويشاوند نباشد و مخصوصاً از دو طايفه يا از دو روستا باشند سعي مي شود كه تا حد امكان پشت قباله بيشتر باشد .
2- موقعيت اجتماعي و اقتصادي خانواده : هنگامي كه دختر از طبقه و قشر بالاي جامعه باشد ، ا حتمالاً ميزان پشت قباله وي بيشتر است .
3- موقعيت مذهبي : هنگامي كه دختر از اعضاي خانواده هاي مذهبي باشد و يا احتمالاً از وابستگان روحانيون سرشناس باشد ، احتمالاً ميزان « پشت قباله » وي كمتر است .
4- وضعيت ظاهري دختر : وجاهت و ميزان زيبايي دختر نيز در ميزان مهريه وي مؤثر است .
بايد متذكر شد كه مهريه هر چند مطابق قوانين حقوقي و شرعي و در شمار حق زن است ، و او مي تواند آن را طلب كند ، ولي تا جايي كه بررسي شد ، هيچ كس مبلغ مهريه را نپرداخته است ، مگر در مواردي كه طلاق صورت گرفته باشد .
شيربها :
شير بها مبلغي است كه خانواده شوهر به خانواده دختر مي دهد تا به ازاي آن خانواده زن جهيزيه دختر خود را تدارك نمايند و از طريق آن مقدمات عروسي را فراهم نمايند . با وجود اين چه مبلغ را « عروس بها » معني كنيم و چه شيربها در استان كهگيلويه وبويراحمد با اين معاني چندان كاربردي ندارد
تفاوت اساسي كه بين عروسي هاي استان كهگيلويه وبويراحمد با مناطق ديگر وجود دارد در اين است كه در ديگر مناطق معمولاً خانواده دختر بايد كل جهيزيه وي را تهيه كنند و سپس او را به خانه بخت بفرستند ، ولي در اين منطقه اولين رسم وشرطي كه وجود دارد « كاغذ خانه داري » است كه شرح آن خواهد آمد . اجراي رسم « كاغذ خانه داري » بر عهده خانواده پسر است و بايد اين لوازم را تهيه كرده و تحويل بدهند . بر اساس « كاغذ خانه داري» خانواده دختر در مقابل وسايلي كه به دختر خويش مي دهند ، مقداري پول مي گيرند كه خانواده دختر ميزان آن را درمراسم
« كدخدا بروني » تعيين مي كند . اين مبلغ نسبت به توان خانواده پسر و وسايلي كه خانواده دختر براي فرزندشان تهيه مي كند متفاوت است .
كاغذ خانه داري :
كاغذ خانه داري رسيدي است كه در مجلس « كدخدا كشوني » از خانواده داماد گرفته مي شود . در آن رسيد ، كليه وسايل عروسي و لوازم خانه بسته به شرايط روز نوشته مي شود و خانواده پسر ملزم به تهيه آنها به هنگام عروسي است . در روزگار قديم كه برق نبود ، وسايل برقي جزو اين وسايل نبود ، ولي در حال حاضر لوازم برقي همانند يخچال ، پنكه ، كولر و وسايلي همانند كمد و ظرف چيني ، فرش و رختخواب و ... را شامل مي شود . در مواردي نيز ماشين لباسشويي ، آبميوه گيري و ... كالاهاي لوكس ديگري را ضافه مي كنند كه بستگي به شرايط اقتصادي طرفين دارد . البته اگر در مجلس ياد شده قرار شد كه بعضي وسايل به وسيله خانواده دختر تهيه شود ، آن كالاها از ليست ياد شده حذف مي شود .
به هر حال پس از تعيين ميزان مهريه « پشت قباله » ، ميزان پول نقد و گرفتن
« كاغذ خانه داري » روز عروسي مشخص مي شود و ضمن آن ميزان تقريبي وسايل خوراكي مورد نياز جهت انجام مراسم و دعوت بستگان درخواست مي شود . در اين مرحله خانواده داماد از خانواده عروس مي خواهند نيازهاي خود را در مورد تعداد گوسفند ، بز و مرغ (براي كشتار ) ، مقداري برنج ، قند ، چاي و ... اعلام كنند . بديهي است در صورتي كه خانواده دختر قصد دعوت كليه بستگان را داشته باشد ، خانواده داماد نيز كليه بستگان خويش را دعوت كند و در اين صورت هزينه ها نيز بالا مي رود.
دو طرف نمايندگاني هم انتخاب مي كنند تا در صورتي كه بستگان و اقوام مشترك داشته باشند ، دعوت كردن از آنها بين خانواده دختر و پسر تقسيم شود .
عروسي :
در روزي معين كه قبلاً مورد توافق طرفين قرار گرفته است مراسم عروسي آغاز مي شود .
مكان پذيرايي :
پذيرايي هم ازطرف خانواده داماد انجام مي گيرد و هم از ناحيه خانواده عروس . با اين حال پذيرايي از طرف خانواده عروس معمولاً كوتاهتر و به صرف شام يا ناهار صورت مي گيرد ، در حاليكه پذيرايي از ناحيه داماد معمولاً چند روز وبه صرف چند شام وناهار انجام مي گيرد . تاكنون معمولاً مكان پذيرايي خانواده عروس و پذيرايي خانواده داماد در منزل پدر عروس و پدر داماد صورت گرفته است ، ليكن امروزه با در برخي از خانواده ها مراسم عروسي در اماكن تفريحي يا هتل ها صورت مي گيرد .
مراسم دعوت :
همانگونه كه ذكر شد قبلاً تعيين مي شود چه گروهي را چه كسي دعوت كند ، يك روز قبل از موعدي كه قرار است مدعوين دعوت شوند به وسيله كارت عروسي يا به صورت شفاهي از آنها دعوت مي كنند كه فردا ظهر يا شام به منزل فلاني « معمولاً پدر عروس يا پدر داماد » تشريف آوريد و در قديم رسم بود كه به كسي جهت دعوت قدم رنجه مي كرد مبلغي عنوان «رنج پا يا پارنجون» داده مي شد . بدين ترتيب طي يك روز يا چند روز بسته به شرايط و تعداد ميهمانان مراسم پذيرايي طول مي كشد .
ميهمانان هنگامي كه جهت صرف غذا به عروسي حركت مي كنند ، گروه گروه خود را به مراسم مي رسانند . خانواده ها يا فاميل با همديگر خواهند رفت . آنها قبل از حركت در يك نقطه جمع مي شوند و مشورت مي كنند كه هر فرد چه ميزان پول بدهد . مبالغ را به يك نفر مي دهند و روانه مي شوند . هنگامي كه وارد شدند وظايف ميزبان شروع مي شود ، با نظارت پدر ومادر عروس و يا داماد ، ابتدا براي آنها شيريني و چاي برده مي شود . اگر دعوت شده از طرف خانواده عروس باشد ، پدر عروس و اگر از طرف خانواده داماد دعوت شده باشد ، پدر داماد بايد به كنار آنها رفته و به آنها خوش آمد بگويد . پس از صرف غذا پدر داماد و يا پدر عروس بايد دم در بايستد تا ميهمانان را بدرقه كنند .
رخت كنون :
پارچه هاي ( رخت ها ) كه قبلاً خريداري شده اند طي مراسمي بريده مي شوند و تا هنگام عروسي دوخته شوند . همراه اين رخت ها چند عدد « سر كالا» كه شامل پيراهن يا لباس هايي جهت بستگان عروس است برده مي شود .رخت ها طي مراسمي در روزهاي آخر عروسي باز مي شود و سركالاها تقسيم مي شوند عروس كه توسط عده اي از بستگان وي در همانجا آرايش شده است ، لباس ها را همراه با هلهله و شا دي مي پوشد و براي نكاح آماده مي شود .
نكاح كنان :
در قديم در مجلس عقد كنان ، عاقد كه معمولاً روحاني بود ابتدا از پدر عروس و داماد ، اجازه جاري كردن صيغه عقد دائم را مي گرفت . سپس براي گرفتن وكالت از عروس با « تركه اي چوبي » به مجلس زنانه مي رفت . عروس زير چادر بود و يكي از بستگان عروس نيز وي را هدايت مي كرد . روحاني با تركه چوب به سر عروس اشاره مي كرد و مي گفت : بي بي فلاني ، آيا اجازه مي دهي كه شما را به عقد آقاي فلاني با مهريه بهمان و اين مقدار مثقال طلا و يك جلد كلام الله مجيد ، در آورم . عروس در اينجا با هدايت همان زن زير چادر از پدر ، مادر ، برادر ، دايي و عمو و ... ( بسته به نوع هدايت زن زير چادر همراه وي ) اجازه مي گرفت . پس از چند مرتبه ، فرد روحاني همان موارد را ، تكرار تا عروس « بله » را مي گفت . سپس حاضران هلهله و شادي و «كل » مي كردند و روحاني صيغه عقد دائم را جاري مي كرد .
هديه دايي ( قباله حالو ) :
تا همين اواخر و شايد در بعضي مناطق الان هم در مواردي عروس براي دايي خود قبل از نكاح « قبايي » را مي طلبد كه منظور هديه اي است كه بايد خانه داماد به دايي عروس ( حالو ) بدهند . بديهي است كه دايي عروس نيز در اين صورت هديه اي گرانبها تر و بهتر به عروس خواهد بخشيد .
برد ن عروس از خانه خودشان :
عروس را بايد پدرش از زمين بلند كند و وي را به دست داماد سپرد . به اين ترتيب عروس جهت حركت براي رفتن به خانه بخت آماده مي شود . امروزه عروس با اتومبيل به خانه داماد برده مي شود . ولي در گذشته به وسيله اسب يا چهار پاي ديگر اين مراسم صورت مي گرفته است . همراه با عروس يكي از اعضاي خانواده عروس مي آيد كه راهنماي عروس است .
دم خونه گروني ودم حيله ( حجله ) گروني يا پاگشون:
عروس با راهنمايي همراهش دم خانه داماد مي نشيند تا اين كه داماد با دادن هديه اي مثل طلا يا پول وي را راضي كند كه بلند شود . خانواده داماد در همين مرحله با قرباني كردن بز يا گوسفند ورود عروس را به منزل شان جشن مي گيرند . عروس با ولوله شادي به سمت حجله اي كه از قبل تزئين شده است رهنمون مي شود . عروس بار ديگر مي نشيند و منتظر دادن هديه ديگري از جانب داماد است كه به آن « دم حيله گروني » مي گويند و پس از آن ، عروس را به حجله مي برد .
حجله رون ( حجله روان ):
معمولاً بانويي با تجربه ، راهنمايي هاي لازم در خصوص زندگي مشترك با شوهر آينده را در اختيار عروس قرار مي دهد . متقابلاً مردي جوان كه از دوستان و نزديكان داماد و متأهل است مسائل زندگي مشترك را به داماد گوشزد مي كند ، داماد به عنوان پاك دامني و شكر خداوند دو ركعت نماز شكر با سجاده ايي كه معمولاً چادر عروس است ، به جاي مي آورد و زندگي مشترك آنان با دعا به درگاه الهي آغازمي شود .
يوزي :
يوزي اصطلاحي محلي آن عبارتست از بيان واقعيت بكارت عروس و درصورت لزوم شهادت در اين موضوع و اعلام آن به خانواده عروس .
ديدار با عروس و داماد در حجله :
از فرداي مراسم ، بستگان داماد و عروس ، مرد و زن همراه با هدايايي جنسي و نقدي خويش به ديدن عروس رفته و به آنها تبريك مي گويند . عروس و داماد نيز بايد به خوبي از آنها پذيرايي كنند .
مراسم جشن نهايي :
پس از دو يا چند روز ، خانواده عروس هدايايي را كه خريداري كرده بودند ، به همراه زنان وابسته خود به خانه داماد مي برند در آنجا با استفاده از گوشت و برنجي كه پس از پايان مراسم عروسي در خانواده عروس گذاشته بودند ، غذايي درست كرده و با دعوت از وابستگان داماد و كساني كه در عروسي متحمل زحماتي شدند ، از آنها تشكر و قدرداني مي شود . خانواده عروس و زنان همراه پس از چيدن وسايل عروس و صرف غذا به خانه خويش بر مي گردند . اين رسم در برخي مناطق استان " پس پرده" نيز گفته مي شود .
مراسم واطلبان :
پس از انجام مراسم عروسي ، عروس به همراه داماد به خانه پدرش دعوت
مي شود كه پس از آن بتواند به همراه شوهرش به خانه پدرش رفت و آمد كند . با انجام اين مراسم ، عروسي از آن لحظه به بعد پايان مي پذيرد و زندگي مشترك چرخه اي ديگر را آغاز مي كند . با وجود اين ذكر اين نكته مهم به نظر مي رسد كه آئين هايي مربوط به عروسي و ازدواج در استان كهگيلويه وبويراحمد در مسير زمان دچار تحول و دگرگوني شده است . بدين معني كه بعضي آئين ها و همچنين نگرش ها و باروها يا كهنه شده و ديگر كاربردي ندارد و بعضي از آنها هم منطبق با مقتضيات كنوني شده و به اصطلاح امروز پسند شده اند . فرضاً امروزه مراسم « حنا بندون » كه عروس و داماد با كسان نزديك خود يك شب قبل از پايان عروسي به دست ها هم حنا مي مالند رسمي است كه الان رايج شده است . همينطور رواج آيين هاي جشن و پايكوبي و تركه بازي در مراسم عروسي و يا واطلبان و ... شايد علت اصلي اينكه مراسم عروسي و ازدواج دچار تغييرات و دگرگوني هايي شده ، رواج زندگي شهرنشيني و رشد تحصيلات عالي ميان جوانان در استان باشد .
.
آموزش واژگان لري کِرِنجال:kernjal:خرچنگ کِتُو : keto :سگ گِلُو : gelo :گربه
گا :ga : گاو گُوَر : govar :گوساله پِِلِوُ : pelo : گاو نر
وَرزا : varza :گاو نر اخته شده مُشک : moshk: موش مُشکارو: moshkaro:موش کور
تِرکِ: terke : سنجاب مَیمین:maimin: میمون موری: mori: مورچه
رُوَه:roa : روباه گُنج:gonj : زنبور کَیک: kaik : کِک
شُش:shosh: شپش کَلا:kala : کلاغ پَرپَرُشک:parparoshk: پروانه
کَموتر:kamotar:کبوتر شُوک :shok: جغد باهِندِ:bahende:پرنده
اَلُ :alo: شاهین بِنگِشت:bengesht:گنجشک شِکال:shekal:fc :بز کوهی
غِروس:gheros:خروس مُرگ:morg : مرغ خاگ: khag:تخم مرغ
باروک:barook:مرغ ماده خسی:khasi :خروس اخته شده ماده خیگ:khig:گراز ماده
بِرا:bera:گرازه نر جیره:jire: توله گراز نَروک:narook: نره خر
نَوپالون:naopalon:ماده خر هولی خر:haoli:کره خر تیشتر:tishtar:بز ماده جوان
چَپُش:chaposh:بزنر کاوه:kave:گوسفند نره اخته شده وَرَندیل:varandil:گوسفند ماده که هنوز نزاییده
جوله(julah)=جوجه تیغی زوزوک(zozuk)=خارپشت گندور(gondor)=عنکبوت
کل دارکن(keldarkan)=دارکوب
اشعار عاشقانه لری
شو سِهون مِنِِ پَهلَلِت مَه مِنِ پیشونیت دلــــــــــــم ایخُو کَهره دلم وابو قربونیت
*******************
پهللت زرد و ملوس چی گل برنجاس سر لوت نهاده بی یه برگ ریواس
(زلف هایت زرد و زیبا مانند گل برنجاس) (و روی لبهایت انگار گل ریواس گذاشته اند)
قد تو ساقه کلوس دم چرنگ برف او رهتنت چی کوگ در ز دلم گرو خو
(قد تو مانند ساقه کلوس در آب برف است) (راه رفتنت مانند کبگ دری قرار را از دلم گرفته)
گل حسرت ز مو بی تو چی بهاری مو ذلیل عشق تونم خور نیاری
(من مانند گل حسرت غمگین و تو چون بهاری) (من ذلیل عشق تو شدم و تو خبر نداری)
دانلود آهنگ پاپ لری
آلبوم نازک دل از امیر محمودی خواننده لر بختیاری آلبومی زیباست
تراکت اول(آستاره) دانلود
تراکت دوم دانلود
تراکت سوم دانلود
تراکت پنجم دانلود
تراکت ششم دانلود
تراکت هفتم دانلود
میدان شهید ضیایی دهدشت
عكس هاي از بقاياي شهر قديم و باستاني دهدشت
اثر باستاني "بلاد شاپور" يا شهر قديمي دهدشت متعلق به دوران ساساني در کهگيلويه و بويراحمد به مکاني براي استعمال موادمخدر و چراي دام بدل شده است که براي حفظ اين اثر با ارزش و رونق گردشگري در اين منطقه بايد تدابيري از سوي مسئولان امر اتخاذ شود. به گزارش مهر، شهر قديمي دهدشت بر اساس دست نوشته هاي تاريخي، "بلاد شاپور" نام داشت و توسط شاپور اول ساساني، فرزند اردشير اول ايجاد شده و بر اساس فارسنامه ناصري اين شهر باستاني زماني يک شهر بزرگ بوده است. اين شهر حدود دو هزار خانه، مسجد، حمام و کاروانسرا داشت که بسياري از اين آثار هنوز برجاي مانده است. بلاد شاپور در اواخر دوره صفويه به خاطر عدم امنيت در راه هاي بازرگاني آن صدماتي ديده و در زمان هرج و مرج دوره زنديه غارت و ويران شد.اين شهر باستاني از معماري خاصي بر خوردار است و آثار زيبايي از قبيل آب انبار، امامزاده ها، ارگ حکومتي و برج و باروها در آن مشخص است که توجه محققين و صاحب نظران آثار تاريخي را به خود جلب کرده است.مصالح به کار برده شده در اين بناها از نوع گچ ساروج، آهک، لاشه و تنها در سقف گنبدي حمام آن آجر به کار رفته است.اما مکاني که مي توانست با جذب گردشگران داخلي و خارجي صنعت توريسم اين شهر را رونق بخشد و به افزايش سطح درآمد مردم کمک کند، اکنون به مکاني امن و بي خطر براي معتادين پر خطر و نقطه اي کور و هراس انگيز براي شهرونداني بدل شده که شايد آرزو کنند هرگز اين ميراث کهن و نشان تمدن را نداشتند که اينک به دليل بي توجهي مسئولان به جاي هويت بخشي بستري براي هويت سوزي و زوال جوانان اين شهر شده است.شايد آن روز که شاپور ساساني بناي اين شهر را نهاد تا آباداني را به مردمانش هديه دهد، هيچگاه گمان نمي برد که روزي به جاي زندگي، مرگ در آن سکني گزيند و بوي تلخ نيستي در کوچه پس کوچه هاي آن به مشام برسد. يکي از فعالين فرهنگي اين شهر گفت: تاکنون جنازه بيش از 30 معتاد را از اين منطقه باستاني جمع آوري کرده اند که بر اثر استعمال مواد مخدر جان سپرده اند. شهر تاريخي بلاد شاپور که قدمتي بيش از هزار و 500 سال دارد، اکنون محل گردهمايي معتادان اين شهر شده است.اگر هر روز به اين منطقه تاريخي برويد معتادان پرخطري را مي بينيد که يا آنجا خواب هستند يا مشغول استعمال مواد مخدر هستند. همچنين در اين بافت تاريخي امامزاده اي قرار دارد که تا چند سال پيش زائران فراواني به آنجا مي رفتند اما در حال حاضر درب امامزاده بسته شده و مردم به خاطر ترس از معتادين به اين زيارتگاه نمي آيند.هم اکنون هيچ توريستي به خاطر نبود امنيت از اين مکان تاريخي ديدن نمي کند.يکي ديگر از فعالين فرهنگي اين شهر نيز گفت: باتوجه به اينکه بافت ساختمانهاي اين شهر تاريخي از سنگ و گچ تشکيل شده است، طي سالهاي گذشته برخي از افراد اقدام به تخريب اين بناها مي کردند و مصالح ساختماني آن را براي ساخت خانه مورد استفاده قرار مي دادند. در طول بيست سال گذشته عده اي که داراي خانه و جا و مکان نبوده اند در بخشي از اين محل سکونت کرده اند و به همين دليل بخشي از بافت تاريخي ويران شده است.برخي از افرادي که در حاشيه اين منطقه زندگي مي کنند نيز از ابناي شهر تاريخي بلاد شاپور دهدشت براي نگهداري احشام خود استفاده مي کنند و يا احشام خود را براي چرا به اين منطقه مي آورند.ميراث فرهنگي استان هم اکنون تنها ابنيه کاروانسراي شهر قديمي را مورد حفاظت و مرمت قرار داده و ساير ابنيه در حال نابودي است.وي يکي از دلايل تخريب اين بناهاي تاريخي را نبود اداره ميراث فرهنگي در اين شهرستان و عدم حفاظت از اين منطقه عنوان کرد و بيان داشت: براي جلوگيري از ورود معتادان و احشام به اين مکان، بايد اطراف اين منطقه تاريخي حصار کشي شود و محدوده آن از تعرض افراد مصون
پژوهش ِ میدانیی ِ آگاهانندهی ِ «دکتر محمود دهقانی» در بخشی از تاریخ ِ معماریی ِ ایران
وقتی برای پژوهش در راستای تاریخ معماری پرآوازهی دورهی صفویه از طرف دانشگاه تکنولوژی سیدنی استرالیا به ایران سفر کردم سعیام بر این شد تا پیش از هر چیز از نخستین پایتخت آن دودمان، تبریز، دیدن کنم. پس از تبریز به دومین پایتخت صفویها، قزوین، رفتم. هدفم از این تقسیمبندی این بود تا با آشنا شدن به آغاز کار شهرسازی آن دودمان، در تبریز و قزوین، به دیدار ساختمانها و نقشونگارههای فیروزهای سومین پایتخت صفویه، اصفهان، بروم. با اندوختن توشه از ریشهی ذوق و سلیقهی معماران آن دوران، پس از آن به مازندران سفر کردم. شهرهای قزوین، اصفهان، بهشهر، تبریز، کرمان و شیراز از شهرهایی بودند که در سفر پنجماههی من برای پژوهش گنجانده شده بودند هر چند در تهران نیز دوستان فقید، شادروانان دکتر پرویز ورجاوند و دکتر باقر آیتاللهزادهی شیرازی، به من کمکها و راهنماییهای شایستهای کردند. در نظر داشتم اطلاعاتی مکتوب از شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به دست بیاورم ولی آگاه شدم که کارهای پژوهشی عمیق، بهویژه در گسترهی تاریخ معماری، در شهرهای کوچکی چون دهدشت صورت نگرفته است. در این مورد خاص، تنها تاریخنویس و جهانگرد اروپاییای هم که صحبتی به میان آورده «هانس گاوبه» است که تهیهی کتابهایش در خارج آسانتر از خود دهدشت است.1 هانس گاوبه، ضمن مطالعهی آثار پیشینیان از جمله احسن التقاسیم مقدسی، برای پژوهش دربارهی شهرسازی به دهدشت سفر کرده است. هر چند استو کلر، بل، استین و هاریسن هم دهدشت را توصیف کردهاند، اما در تحقیقات آنها چندان به ساختمانهای شهر اشاره نشده که چه کسی آنها را ساخته است. ولی هانس گاوبه مینویسد: «این را باید تنها نمونهی معماری و شهرسازی دوران صفویه دانست».
ناگزیر، با برادرزادههای دانشجوی خیلی جوان رشتهی معماری دانشگاه خورموج بوشهر، ابزار کار و دوربینهای فیلمبرداری را برداشتیم و در قلب تابستان با ماشین از طریق بوشهر و با پشت سر گذاشتن مسافتی حوصلهسوز به دهدشت رسیدیم تا از نزدیک به ساختار شهر، و بهویژه ساختمانهای مخروبهی بازمانده از گذشته، نظری بیندازیم و من در آن مورد مطالبی بنویسم که آیا معماری و شهرسازی بافت قدیم دهدشت بازمانده از دوران صفویه است یا دودمانی دیگر. با تکههایی از تنبوش و سرامیکهای دهدشت بهویژه قطعهای از لولهی آب حمام و بردن آنها به مازندران، و مقایسه با لولههای حوضچههای ساختمان چشمهعمارت صفوی در بهشهر، شواهد و قرینههای بافت قدیم دهدشت نشان از طعم و بوی معماری صفوی میداد هر چند که احتمالا در دورانهای دیگر نیز تعمیر و مرمت و شاید گسترش داده شده باشد.
در گرمای بیش از ۴۱ درجهی دهدشت با نعمت کولر گازی، در اوقات استراحت، بر ما سخت نمیگذشت و در نشستی که از طرف مسؤولی در دهدشت برای من و همراهان تدارک دیده بودند همصحبت با چند تن از سرشناسان فرهیخته شدم که مشعلی در تاریکی هزارهها بودند. در بحث با آنها متوجه این حقیقت شدم که پا به جایی گذاشتهام که هر چند در دورهی قاجار، پهلوی و متأسفانه در حال حاضر هم با کوتاهیها و سختیهای عدیدهای روبهروست ولی شهری تاریخی است که، مضاف بر بلاد شاپوربودن در دوران ساسانیان، در دوران صفویه نیز از اهمیت راهبردی ویژهای برخوردار بوده است.
وقتی از خیابان و کوچهی امامزاده جابر به پایگاه میراث فرهنگی دهدشت پا گذاشتم با مسؤول پایگاه، آقای علیزاده، برخورد کردم که خود اصیلترین سرچشمهی محلی بود. و از این که انسانی شایسته را برای سرپرستی پایگاه انتخاب کرده بودند امیدوار شدم. همکار ایشان، آقای عزیزی، نیز جوانی مستعد و عاشق فرهنگ و شهر و دیارش بود که داستانهای زیبایش در مورد طایفهی تاساحمدی و خواجهها هنوز در یاد و خاطر من جا دارد که این خود نیز برای نویسندگان آن سامان میتواند جرقهای برای خلق یک رمان تاریخی باشد. آنها وقتی دانستند من دوستِ هنرمند خوب آن سامان، شادروان حسین پناهی دژکوهی، هم بودهام و با او در شیراز و تهران چند بار دیدار داشتهام با من و همراهان برخورد صمیمانهای کردند که آن مهربانیها از خاطر من تا ابد گم نمیشود.
اولین برخورد من برای آشنایی با ساختمانهای مخروبهای که در میانشان خانههای دو طبقه و حتا سه طبقه هم وجود داشت، وجود یک حمام بسیار زیبا بود که شباهت بسیاری به دیگر حمامهای دوران صفویهی کرمان و اصفهان داشت. یک کاروانسرا نیز با سبکی بسیار زیبا و منحصر بهفرد نظر هر تازه واردی را به خود جلب میکرد. متأسفانه، مانند همه جای ایران، در دهدشت پس از انقلاب سودجویان کارهای ناشایستی انجام داده بودند؛ خانههایی که پیدا بود تا یک دهه پیش از انقلاب پا برجا بوده هماکنون به تلی از خاکریزه و قلوهسنگ تبدیل شده بودند و مردم با کامیون سنگهای ساختمانهای تاریخی را در شب کنده و برای ساختمانهای نوساز، و آن هم زشت و بدقواره، حمل کرده و با خود برده بودند. برخی از مردم در خانههای نیمهمخروبهی بافت قدیم، ساختمانهای تاریخی را به طویلهی جانوران اختصاص داده بودند و خودسرانه در بافت قدیم برای خود خانه ساخته بودند. وقتی از کوچههای باریک تاریخی و از تل و تپههای محوطه به امامزادهای برخوردم، از دور متوجه شدم که به دلیل باورهای مذهبی و ترس از قیامت، کسی سنگ ساختمان آن امامزاده را به یغما نبرده است! اما وقتی وارد امامزادهی گنبددار شدم که پارچهی سبزی بر روی قبر کشیده بودند متوجه آمپولهای معتادان تزریقیای شدم که از پرچین محوطه به دور از چشم نگهبان به آنجا میرفته و به خود مواد مخدر تزریق میکردهاند! به بهانهی عکس از چند خانه در نزدیکی امامزاده همراهانم را به بیرون از امامزاده فرستادم و در تنهایی مطلق در گوشهای نشستم و سر در گریبان، به تلخی گریه کردم.
در ساختن ساختمانهای محوطهی بافت قدیم دهدشت، بیشتر از گچ، سنگ و ساروج استفاده شده است هر چند که در سربینهی حمام آنجا آجر هم به کار رفته بود. ساختمانها همانگونه که هانس گاوبه نیز تخمین زده است احتمالا در دوران صفوی بنیاد گذارده شدهاند. ولی واقعیت این است که مصالح ساختمانی دهدشت با دیگر ساختمانهای دورهی صفوی، در دیگر جاهای ایران، تفاوت بسیار داشت؛ شاید به دلیل وجود مقرون به صرفهی مصالح و دمای منطقه فقط از سنگ و گچ و ساروج استفاده شده است. نکتهی جالب اینکه دودکش و بخاریهای درون ساختمانها، مثل شهرهای مازندران و حتا اصفهان، در درون اتاقها تعبیه شده است. گچ، عمدهترین ملاتِ ساختمانهاست ولی نازککاریهای بهجامانده حکایت از همگونی گچ و نی در ساختمان است که به طرز زیبایی به کار گرفته شدهاند. به دلیل وجود رطوبت، ساروج همراه با سنگ لاشه، در پی و شالودهی ساختمانها به کار گرفته شدهاند. در بافت قدیم دهدشت، همانگونه که در چند سدهی اخیر مرسوم بوده است، همهی لوازم تمدن یک شهر - از جمله آبانبار، مدرسه، حمام، چاه آب و اماکن مذهبی - در نظر گرفته شدهاند.
هر چند که از نظر علمی آسیبهای وارده بر ساختمانها ناشی از رطوبت میتواند باشد که با گچ سر سازگاری ندارد ولی بیشتر، تخریب انسانی و عمدی واردشده بر خانهها دلیل واقعی تخریب زودرس این بافت قدیمی و زیباست. مطلب دیگر، وجود گیاهانی است که در میان درز و ترک دیوارها تخمشان با باد کاشته میشود. هر چند که در بهشهر مازندران، دلیل فرسودگی ساختمانها، انجیر است ولی در دهدشت کهگیلویه و بویراحمد، گیاهی است وحشی به نام "لگه جی" که اسم علمی آن (کاپربری) بر گرفته از نام کشور قبرس بوده و به شدت در مناطق گرمسیری تکثیر میشود و از میوهاش هم فقط ترشی میگیرند. لولهها و تنبوشههای به کار گرفته در ساختمانهای دهدشت شباهت زیادی به لولههای ساختمانهای دورهی صفوی بهشهر دارد. جهتیابی نور و نورگیری به درون ساختمانها و به ویژه حمام بیشتر از هر چیز دیگری با اسلوب مهندسی به کار گرفته شدهاند که به این موضوعات معماران دوران صفوی بسیار اهمیت میدادند. ارتفاع کف خانهها تا تاق در همهجا تقریباً چهار متر و ارتفاع کف تا بین تاقها چهار و نیم متر است. همانگونه که پیش از این گفته شد ساختمانهای بافت قدیم دهدشت همه با سنگ و گچ و ساروج ساخته شدهاند. مقرنسهای تزیینی گچی، مثل ساختمانهای تاریخیای که در دیگر شهرها با آجر بنا شدهاند، زیبایی به تاقها و تاقچهها داده است.
هر چند در فارسنامهی ناصری2، به تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد نیز اشاره شده، ولی نورمحمد مجیدی نیز از دهدشت و تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد به شیوایی سخن به میان آورده است. 3 اما نخستین موقعیتنما و کروکی بناهای بافت قدیم دهدشت را در کتاب پژوهشی هانس گاوبه، ارجان و کهگیلویه از فتح عرب تا پایان دورهی صفوی، میشود دید که با ترجمهی سعید فرهودی سرچشمهی مهمی است که سرگذشت بافت و تاریخ قدیم دهدشت را بر ملا کرده است.4 گروهی نیز پس از انقلاب، در سال ۱۳۶۹، از آنجا بازدید و بافت قدیم را بررسی کردهاند که خبری از سرنوشت تحقیقات آن گروه تاکنون نیافتهام. زیباترین یادگاری، کاری است بسیار جالب و در خور تحسین از سازمان نقشهبرداری کشور و عکس هوایی این سازمان از دهدشت که بیش از نیم قرن پیش گرفته شده است. این عکس هوایی کمک بزرگی به شناخت اساسی بافت قدیم دهدشت کرد، که این خود کمک شایانی به پژوهشگرانی خواهد شد که در آینده خواهان پی بردن به راز ساختار این شهر تاریخی خواهند بود. شادروان محمد مهریار، جوانمردانه آستین بالا زده بود تا با پژوهشی عمیق پرده از نکات پوشیدهی بافت قدیم دهدشت بردارد، ولی حیف که اجل مهلت نداد و این انسان دلسوز شمع وجودش خاموش شد.
در روزگاران گذشته هر شهری چند دروازه داشته است که دهدشت نیز به یقین از این قاعده مستثنا نبوده است ولی هانس گاوبه چنین میپندارد که: «به سختی میتوان قبول کرد تمام شهر بهوسیلهی دیواری محصور بوده است». اگر به پیشینهی تاریخی سه دودمان صفوی، افشار و زند پرداخته شود شاید ردّ پایی از دوران رونق و شکوه این شهر بشود به دست آورد. من نیز در پژوهش خود به دهدشت اشاره داشتهام که بنا بر اطلاعاتی که از هانس گاوبه به ما رسیده است او به نقل از «حسینی در شرح وقایع خود از سال ۱۰۸۲ ه.ق./ ۱۶۷۱ م. اطلاعات جامعی از جادهی اصلی (شارع عام) دهدشت به اصفهان به ما میدهد»؛ ساخت راه مالرویی که از راه ارجان- سمیرم و سمیرم- اصفهان، دهدشت را به اصفهان وصل میکرده است.
با در نظر گرفتن اهمیت خلیج فارس در دوران صفویها بهویژه اعلام آن از طرف رییس ستاد ارتش شاه عباس صفوی، سرلشگر امام قلیخان، شاه عباس اول به موقعیت خلیج فارس و طماعی اروپاییان به خوبی پی برده است. شاه عباس در پی آبادانی دهدشت، احتمالا در نظر داشته است راههای ارتباطی پایتخت خود، اصفهان، را برقرار و از طریق آن راه و با گذر از دهدشت پایتخت را به خلیج فارس و دیگر نقاط در جنوب و شمال کشور وصل نماید. خانه هایی که من و همراهان در بافت قدیم دهدشت از آنها نقشه تهیه کردیم و عکس گرفتیم بیشتر گویای شهری قدرتمند ولی احتمالا پادگانی نظامی بوده است که در کنار آن تمدن و بازار و خیابانهای شهر نیز ساخته شدهاند. چون پژوهش اینجانب به انگلیسی نوشته شده5 اگر عمری بود قصد دارم با نقشههایی از خانهها که بر روی آن وقت زیادی گذاشتهام در کتابی به «دهدشت و تاریخ معماری بافت قدیم آن» بپردازم. بافت قدیم دهدشت با شمارهی ۱۶۸۹/۳ در سال ۱۳۶۴ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
فایل (های) پیوست شده بندانگشتی (ها)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5961]
-
گوناگون
پربازدیدترینها