تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865091333


شیخ محمد كوهستانی
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: ولادت
این فقیه وارسته در سال 1308 هـ . ق صاحب فرزندی گردید كه او را محمد نامید. حكمت الهی بر آن تعلق گرفت كه این كودك در همان سنین خردسالی از چشمه عطوفت پدری پارسا و فاضل محروم بماند و در غم ارتحال آن مرد خدا، اوقات را سپری كند. گرچه محمد از حضور پرفیض پدر بیبهره گشت، ولی مادرش كه بانویی پاكدامن و صالحه بود، مراقبت و كفالت وی را عهدهدار شد و در جهت تربیت و رشد وی از هیچ گونه كوشش دریغ نكرد و در اولین وهله، وی را به مكتب خانهای در كوهستان فرستاد. محمد توانست قرائت و خواندن و نوشتن را بیاموزد. مادر فداكارش وقتی مشاهده كرد این طفل توانایی آن را دارد كه مراتب علمی و درجات دانش را بپیماید، تصمیم گرفت او را به حوزه علمیه بهشهر بفرستد.[1]
اساتید
محمد نوجوان در حوزه علمیه بهشهر، كتاب شمسیّه را نزد شیخ احمد رحمانی و كتاب مطوّل را از محضر شیخ محمد صادق شریعتی نوه شیخ محمد صالح اشرفی ـ و كتاب معالم را نزد حاج آقا بزرگ كردكویی و تنی چند از مدرسان حوزه علمیه بهشهر آموخت. در درس آیه الله حاج سید محسن نبوی اشرفی كه در شمار علمای بزرگ مازندران و جامع معقول و منقول بود، شركت كرد.
آیه الله نبوی در اوایل قرن چهاردهم هجری رهسپار عراق گردید و در درس آخوند خراسانی و آیه الله سید محمد كاظم یزدی و دیگر مشاهیر حوزه علمیه نجف شركت كرد و پس از اخذ درجه اجتهاد، در سال 1325 هـ . ق به ایران بازگشت و در شهرستان بهشهر ساكن گردید و ضمن تدریس، به رفع مشكلات اجتماعی و حلّ و فصل مسایل مردم پرداخت.[2]
وی در ماجرای درگیری طرفداران استبداد و حامیان مشروطه، فشارهای زیادی را متحمل گشت و چون ملاحظه كرد آشفتگیهای پدید آمده توسط این دو گروه، فرساینده و مانع تلاشهای علمی او میباشد، به نجف برگشت و تا پایان زندگی در آن جا ماند و به تربیت طلاب پرداخت و سرانجام در روز یكشنبه 27 جمادی الثانی سال 1373 هـ . ق رحلت نمودو در جوار بارگاه امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ و جنب مقبره مسجد خضرا دفن گردید.[3]
حاج آقا خضر اشرفی، معروف به شریعتمدار استاد دیگر آیت الله كوهستانی در حوزه علمیه بهشهر بوده است. پدر وی، آیه الله شیخ اسماعیل شریعتمدار از علمای بزرگ مازندران به شمار می رفت كه در بهشهر میزیست.حاج آقا خضرسال ها در بهشهر به هدایت مردم، اداره امور حوزه علمیه بهشهر، رسیدگی به مشكلات مردم و تألیف آثاری چند در فقه و اصول مبادرت نمود. وی در سال 1336 هـ . ق فوت كرد.[4]
آیه الله كوهستانی پس از استفاده از دانشوران حوزه علمیه بهشهر، عازم شهرستان بابل (بار فروش) گردید و به مدت 14 ماه در مدرسه كاظم بیك[5] نزد شیخ احمد گرجی به تحصیل پرداخت.
استاد دیگر وی در حوزه علمیه بابل، آیه الله العظمی ملا محمد اشرفی (1219 ـ 1315 هـ . ق) میباشد. آیه الله اشرفی پس از بهرهمندی از محضر سعید العلمای مازندرانی، به نجف رفت و در درس شیخ انصاری حاضر گردید و پس از كسب فیض از محضر وی و سایر استادان نجف و سامراء، در 21 سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. وی در اندك مدتی، از شهرت بالای علمی و اجتماعی برخوردار گردید و به مقام مرجعیت رسید. مراتب فضل، كمال، زهد، پارسایی، عبادتها و كرامتهایش را شرح حال نگاران در آثار خویش، در حدّ اعلی ستودهاند.[6] با تلاش وی، حوزه علمیه بابل رونق ویژه و جذابیت خاص به دست آورد؛ به نحوی كه دانش پژوهان و تشنگان معارف از نقاط گوناگون به سوی این كانون دانش و ارزش كشیده شدند. درسهای اخلاق، مواعظ ارزنده و نكات هشدار دهندهای كه آیه الله اشرفی در بحثهای خود مطرح میكرد، در ساختن شخصیت شاگردانش بسیار مؤثر بود. آیه الله كوهستانی این توفیق را به دست آورد تا از خورشید وجود این عالم فرزانه روح و روان خویش را به انوار ملكوتی و انفاس قدوسی منور سازد.[7]
ستاره درخشان دیگری كه آیه الله كوهستانی از حوزه درسی او استفاده كرد، آیه الله شیخ محمد حسین مازندرانی (1240 ـ 1345 هـ . ق) معروف به «شیخ كبیر» میباشد. شیخ كبیر در حوزههای علمیه قزوین، كربلا و نجف به تحصیل پرداخت و در رشتههای گوناگون علوم اسلامی، تبحری شایسته به دست آورد و در ردیف مجتهدان قرار گرفت. وی به دلیل زهد و تقوای توأم با نبوغ، از مشایخ روایی شیعه گشت. آیه الله العظمی مرعشی نجفی به دریافت اجازه نقل روایت از ایشان مفتخر گردید. نتیجه المقال فی علم الدرایه و الرجال، حواشی بر فرائد الاصول شیخ انصاری، سراج الامه، حدیقه العارفین و تتمیم الدّره فی صلوه الجمعه از آثار اوست.[8]
آیه الله شیخ نجفعلی، فرزند حسن نوكندی، معروف به فاضل استرآبادی (1305 ـ 1391 هـ . ق) از دیگر استادان آیه الله كوهستانی در حوزه علمیه بابل میباشد. بنابر نظر برخی، آیه الله كوهستانی معالم الاصول را در حوزه علمیه مشهد، نزد وی فرا گرفت. آیه الله استرآبادی پس از بازگشت از نجف اشرف در شهر بابل اقامت كرد و به هدایت مردم پرداخت. آثارش نشانگر دقت نظر، استواری دانش، ژرفای اندیشه، ایمان و تقوای اوست.[9] سخنان شیوایش چون از اعماق قلبی پاك و درونی تصفیه شده بر میخاست، اثر مفید بر دلها میبخشید. شنوندگان چنان شیفته بیاناتش میشدند كه پس از شنیدن سخنرانی او، حتی برای یك بار، مایل بودند همیشه در حضورش باشند.
او از این توانایی برای از بین بردن بدعتها و گناهان استفاده میكرد و با پیگیری مستمر افراد را به امور خیر و افعال شایسته تشویق مینمود و اجتماع را به سوی صلاح و پاكی سوق میداد.[10]
آیه الله استرآبادی به میزان استعداد و نبوغ فكری آیه الله كوهستانی پی برد و بدین سبب، در تربیت و پرورش وی سعی ویژهای از خود بروز داد و با نهایت فروتنی، در كوهستان به دیدار شاگرد خود رفت و مقام علمی و فكری او را ستود.
عزیمت به عتبات
آیه الله كوهستانی در جوار بارگاه امام رضا ـ علیه السلام ـ همراه با توسل به پیشگاه آن حضرت، نزد استادان خود به تكمیل دانستههای خود در فقه و اصول و تهذیب نفس پرداخت. با مجاهدات مستمر و تلاش بیوقفه، در ردیف علمای بزرگ و چهرههای تابناك حوزههای علوم دینی تشیع قرار گرفت. وی به منظور تقویت مبانی اجتهادی خود، به عراق رفت. و هم مباحثهاش، آیه الله شیخ محمد تقی آملی نیز در سال 1340 هـ . ق وارد نجف شد.[11]
آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی حدود 55 سال در عراق اقامت داشت و از محضر زبدگان فقه و اصول استفاده برد و خود از جمله مراجع طراز اول شد. آیه الله كوهستانی جزو شاگردان او بود.[12]
میرزای نائینی كه نزدیك به 40 سال از عمر خود را در راه تحصیل و تدریس گذرانده و به مرتبه بالایی از فقاهت رسیده بود، در سال 1316 هـ . ق،وارد نجف شد و به تدریس در مدرسه بكتاشیها پرداخت. پس از مدت كوتاهی، حدود 300 نفر از شاگردان ممتاز آخوند خراسانی در درس او حضور یافتند.
درس آیه الله نایینی برای شیخ محمد كوهستانی مشخصات ارزشمندی داشت، زیرا وی با شیوهای جالب تدریس میكرد و افكار تازهای عرضه میداشت و شاگردان خود را به اندیشیدن وادار میكرد.[13]
آیه الله نایینی هنگام اعطای گواهی اجتهاد به آیه الله كوهستانی، از علمای حاضر در جلسه استفتاء خویش، از اجتهاد وی سؤال كرد كه همه آنان به اجتهاد و عدالت او شهادت دادند. آیه الله العظمی سید محمود شاهرودی كه شاگرد آیه الله نایینی و هم درس آیه الله كوهستانی بود، نیز اجتهاد و عدالت او را تأیید كرد. آیه الله نایینی در اعطای گواهی اجتهاد، بسیار دقیق بود. اجازات صادر شده از ناحیه ایشان، مؤید این است كه وی در این خصوص نهایت احتیاط را مبذول میداشت.[14]
آیه الله آقا ضیاء الدین عراقی (اراكی) استاد دیگر آیه الله كوهستانی میباشد. وی از بزرگترین شاگردان آخوند خراسادنی است كه پس از مدتی، از برترین مدرسان فقه و اصول گشت.[15]
آیه الله كوهستانی به دریافت اجازه اجتهاد از آقا ضیاء الدین عراقی نایل آمد. در این اجازه، استادش از وی به عنوان عالم، فاضل كامل، علم الهدی، فخر محققان، افتخار اهل تدقیق و غوّاص بحار علوم و مفتاح رموز تحقیق برای عموم مردم نام میبرد.[16]
آیه الله كوهستانی پس از ده سال تحصیل در نجف اشرف و اخذ گواهی اجتهاد، به ایران بازگشت تا اندوختههای علمی و میوه دهها سال گشت و گذار در بوستان معرفت و حكمت و فضیلت را در اختیار مشتاقان معارف ناب قرآن و عترت قرار دهد.
اهتمامی با اهمیت
هنگام بازگشت آیه الله كوهستانی به وطن خویش، ایران به سبب تعدی اجانب و ستم رضاخان، در وضع آشفته و نگران كنندهای به سر میبرد. علما با مشاهده این اوضاع نابسامان به شدت در هالهای از تأثر و رنج روزگار میگذرانیدند. تمامی حوزههای علمیه، مساجد و حسینیهها بسته بود و از اقامه مجالس مذهبی و مراسم دینی به طور جدی جلوگیری میشد، آیه الله كوهستانی به زادگاه خویش برگشت و برای جلوگیری از اجرای نقشههای ضد دینی رضاخان، به آبادیهای گوناگون مسافرت نمود و به ارشاد مردم پرداخت و آنان را از این توطئههای خطرناك، آگاه ساخت. وی در سال 1316 هـ . ق،لنگ احداث حوزه علمیه كوهستان را بر زمین زد و برای تحقق این هدف پاك، بخشی از املاك شخصی خود را كه در جنب منزل مسكونیاش قرار داشت، به این امر اختصاص داد و با ت***** مستمر و توأم با تدبیر و مشی حكیمانه، 5 دستگاه ساختمان گلی بسیار ساده كه هر یك شامل چند حجره بود، برای اسكان طلاب احداث كرد. سرانجام حوزه علمیه كوهستان گشایش یافت. پس از تكمیل بنای مدرسه، آیه الله كوهستانی برای نامگذاری حوزه، به قرآن تفأل زد كه این آیه آمد: «قل بفضل الله و برحمته فبذلك فلیفرحوا هو خیرٌ، ممّا یجمعون»[17] و با الهام از كلام وحی، این پنج مدرسه را «فضل»، «رحمت»، «فرح»، «خیر» و «جمع» نام نهاد.[18]
در اندك زمانی، دانش پژوهان علم و فضیلت از هر سو برای تحصیل علوم دینی در این مكان گرد آمدند و بدین ترتیب دوران حیات علمی دینی در مازندران، از روستای كوهستان آغاز گردید.
آیه الله كوهستانی دریافت كه به دلیل اختناقهای حاكم وقت، بهتر است خدمات خویش را از همان دهكده كوچك آغاز كند و سختیهای ناشی از جاری كردن این جویبار فضیلت را به تنهایی بر دوش كشد و به پرورش طلاب بپردازد؛ تا آنان با توشهای توأم باتزكیه و به دور از هوای نفس، در مسیر گسترش معارف و علوم اسلامی گام بردارند. بدین گونه حدود 200 نفر طلبه در آن جا مشغول تحصیل و پیمودن قلههای رفیع علم و معنویت شدند و روح تشنه خویش را از زمزم كمال آیه الله كوهستانی سیراب كردند.[19]
پیر پارسای كوهستان با دقت كامل، بر تحصیل و تهذیب طلاب نظارت مینمود. او هیچ گاه مدیریت حوزه را به عهده دیگری نگذاشت. وی هرگونه امكاناتی را كه در رشد علمی و تزكیه طلاب مؤثر بود، در اختیارشان قرار داد و آنان را به زندگی ساده و حفظ زیّ طلبگی سفارش میكرد. گسترش این حوزه به لحاظ علمی و تداركاتی و نیز شهرتی كه به دست آورد، مرهون حسن مدیریت، صفای باطن و اخلاص آیه الله كوهستانی بود كه همچون حكیمی حاذق و درد آشنا، امور طلاب را با فروتنی سامان میداد و هم چون پدری مهربان با آنان رفتار میكرد و با نشاط روحی خویش همگان را در جهت ادامه تحصیل و پیمودن مسیر تزكیه مصمم میساخت. آیه الله كوهستانی در مدرسه تدریس مینمود و شاگردان را به مباحثه علمی، كنجكاوی، پرسش و موشكافی وادار میكرد.
در اندك مدتی، روستای گمنام كوهستان مركز توجه دانش پژوهان و محل رفت و آمد مشاهیر علمی حوزه، خطیبان خردمند، نویسندگان و محققان عرصههای دینی و اعتقادی قرار گرفت. بسیاری از علمای بهشهر، هزار جریب، نكا، رستم كلا و دیگر مناطق مازندران از جمله افرادی هستند كه در این حوزه به مقامات علمی دست یافتهاند.[20]
شاگردان
1. شیخ علی كاشانی (1349 ـ 1374 هـ . ق).
2. شهید سید عبدالكریم هاشمی نژاد (1311 ـ 1360 هـ.ش).
3. آیه الله حاج سید تقی حسینی نصیری (1289 ـ 1373 هـ . ق).
4. آیه الله حاج شیخ ابوالقاسم رحمانی خلیلی مازندرانی (1302 ـ 1375).
5. آیه الله حاج شیخ حسین محمدی لائینی هزار جریبی الاصل (1303 ـ 1372 ش).
6. حاج اسحاق درزیان.
7. حاج شیخ محمد علی صادقی.
8. شیخ محمد علی ابراهیم نژادی آكردی.
9. سید حسن ابطحی.
10. حجت الاسلام سید محمود حسینی.
مبارزه با فساد
آیه الله كوهستانی از مفاسد روز افزون اجتماعی و حركتهایی كه سقوط اخلاقی اجتماع را به دنبال داشت، سخت آزرده خاطر میشد. در زمان طاغوت، در شهر نكا، شخصی در پی احداث ساختمان برای سینما بر آمد. از آن جا كه در آن زمان، سینما لانه فساد بود، آیه الله كوهستانی بانی ساختمان را فراخواند، و با شیوه شایسته اسلامی او را منصرف ساخت و در نتیجه، ساختمانی كه به منظور ترویج منكرات آماده میشد، به مسجد تبدیل گردید و آیه الله كوهستانی نخستین نماز جماعت را در آن اقامه فرمود. بانی ساختمان به مناسبت این كه چنین توفیقی را به دست آورده بود، نام مسجد را «توفیق» نهاد.
محاكم قضایی رژیم پهلوی با مردم بدرفتاری میكردند. رشوه خواری در بین آنان رواج داشت. به شكایات مردم رسیدگی نمیكردند. از این جهت، مردم برای حل اختلافات خود به آیه الله كوهستانی مراجعه میكردند. گاهی منازعات عمیق و پیچیده را كه طرفین دعوا از اصلاح آن ناامید میشدند، به آسانی حل و فصل میكرد و بین افراد آشتی برقرار مینمود.[21]
زهد و ساده زیستی
آقا ابطحی مینویسد:
« آیه الله كوهستانی در پرتو ایمان و تقوا، توانست به ملكه زهد و قناعت دست یابد. وی خود را با محرومان شریك دانست و راه غلبه بر فقر را عملاً نشان داد. او با این كه میتوانست وسایل زندگی بهتری برای خود فراهم نماید، در كمال سادگی و بدون آلایش به سر برد. در و دیوار منزل قدیمی، لباسهای كرباس، ظروف گلین و فرش حصیری منزل او بیانگر زهد و تقوای او بود.
اگر فردی با آیه الله كوهستانی برخورد میكرد، ابتدا تصور میكرد از اوضاع سیاسی و اجتماعی اطلاعی ندارد وهم چون یك روستایی روزگار میگذراند، ولی او با هوش فوق العاده و تیزبینی شگفتی كه از صفای نفس وی نشأت میگرفت، از آینده كشور و حوادث سیاسی آن مطلع میساخت. در نخستین روزی كه همراه شهید هاشمی نژاد به منزلش رفتم، ساده زیستی او خیلی مرا جلب نمود. اتاقی كه برای پذیرایی میهمانان در نظر گرفته بود، اگر چه بزرگ بود امّا آن را با حصیر مفروش نموده بود و در گوشه آن منبری كوتاه، یك جلد قرآن بزرگ، یك جلد رساله و چند عدد مهر وجود داشت و دیگر چیزی دیده نمیشد، ولی معنویتی شگفت بر آن جا حاكم بود؛ انسان را از توجه به دنیا باز میداشت و متوجه به خدا میكرد. میهمانان هم اغلب از بستگان طلاب مدرسه كوهستان و مراجعین (از قبیل شخصیتهای روحانی و كسانی كه برای رفع اختلافات و گرفتاریها به ایشان مراجعه میكردند) بودند. به عادت همیشگی، نماز در مسجد به جماعت خوانده میشد. آن گاه همه به محل اقامت ایشان بر میگشتند و در آن جا منتظر غذا بودند. نوع غذا و پذیرایی به قدری ساده و همراه با صفا و گشادهرویی بود كه لذت و گوارایی آن را نمیتوان وصف كرد. برای هر مهمانی یك كاسه آش، آن هم در ظروف سفالین و مقداری نان در سفره قرار میداد كه اكثر مهمانان نان را برای تبرك به همراه میبردند.»[22]
بارها افراد خیّر به او پیشنهاد كردند كه فرشی برای اتاق پذیرایی منزل او بیاورند؛ ولی ایشان زیر بار نرفت. روزی چند تخته قالی گرانبها به منزلش فرستادند، ولی ایشان آنها را به حسینیه كوهستان انتقال داد و به همان حصیر خشن مازندران اكتفا كرد.
آیه الله كوهستانی زهد و ساده زیستی را با محبت به مردم عجین ساخت. قلب او كانون مهر و عاطفه نسبت به اقشار مختلف جامعه، به ویژه محرومان بود.[23]
وفات
آیه الله كوهستانی در اواخر زندگی پربار خود، به بیماری برونشیت و تنگی نفس مبتلا گردید كه این كسالت در سال 1391 هـ . ق به صورت حادّ در آمد. لذا در هشتم شوال همین سال به منظور توسل به حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ به قم عزیمت نمود و در بیمارستان آیه الله گلپایگانی این شهر بستری گردید. با تلاش آیت الله العظمی گلپایگانی از پزشكان متخصص تهران دعوت شد تا برای مداوای آیت الله كوهستانی به قم بیایند. آیت الله العظمی گلپایگانی چند بار به عیادت آیت الله كوهستانی رفت. در این ایام، جمع كثیری از علما، مراجع، مدرسین و طلاب قم به ملاقات این فقیه زاهد رفتند و جویای احوال او شدند. خوشبختانه با تلاش پزشكان حاذق و توجه و سفارش مؤكد آیت الله گلپایگانی، حال ایشان مساعد گردید و رو به بهبودی نهاد و رهسپار مازندران گردید، امّا چون محل اقامت او در كوهستان به لحاظ امكانات و شرایط مناسب نبود، با نظر جمعی از پزشكان به مدت یك هفته در بیمارستان زارع شهرستان ساری، بستری شد و كسالت ایشان شدت یافت. آیت الله كوهستانی در ساعت 1 بامداد جمعه، 8/2/1351 مطابق با 13 ربیع الاول سال 1392 هـ . ق ندای حق را لبیك گفت و به لقای محبوب شتافت. پس از تشییع جنازه با شكوه در شهرستان بهشهر و شهرهای بین راه بهشهر ـ مشهد و نیز تشییع باشكوه در مشهد، پیكر پاك او، بنابر وصیتش در جوار مرقد مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ در رواق دار السیاده، به خاك سپرده شد.[24]
[1] . ماهنامه زائر، خرداد و تیر 1380، شماره 79، ص 43.
[2] . حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سید كباری، ص 550 و 551.
[3] . فیض عرشی، ص 304.
[4] . همان، ص 299 و 300.
[5] . اكنون آثاری از این مدرسه بر جای نمانده و تنها مسجد بزرگ كاظم بیك در مجاورت این مركز، شكوه معنوی خود را حفظ كرده است. درباره حوزه علمیه بابل، ر.ك: حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، ص 555 ـ 557.
[6] . ر.ك: لب الالقاب، ملا حبیب الله شریف كاشانی، ص 108؛ فوائد الرضویه، محدث قمی، ص 628؛ ریحانه الادب، ج 1، ص 128؛ اعیان الشیعه، ج 9، ص 407؛ مكارم الآثار، حبیب آبادی،ج 3، و گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 3، ص 161.
[7] . فرزانگان بابل، عبدالرحمن باقرزاده، ص 78 و 79.
[8] . ر.ك: مستدركات اعیان الشیعه، ج 4، ص 161؛ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 24، ص 50؛ ریحانه الادب، ج 2، ص 403 و تاریخ مازندران، اسماعیل مهجوری، ج 2، ص 193.
[9] . فرزانگان بابل، ص 283 ـ 285.
[10] . فرزانگان بابل، ص 288 و فیض عرشی، ص 297.
[11] . فیض عرشی، ص 231.
[12] . گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 214 ـ 218 و سید ابوالحسن اصفهانی (دیدار با ابرار، ش 56، ص 34)، محمد اصغری نژاد.
[13] . میرزای نائینی (ندای بیداری)، نور الدین علی لو، ص 67.
[14] . فیض عرشی، ص 230 و 302.
[15] . شمس الفقهاء، داوود نعیمی اراكی، ص 32 و 33.
[16] . تصویری از متن اصلی اجازه نامه مزبور به خط و مهر و امضای آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی در صفحه 309 كتاب فیض عرشی درج گردیده است.
[17] . یونس، 57.
[18] . حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، ص 551.
[19] . شهید هاشمی نژاد (فریاد فضیلت)، مرتضی بذر افشان، ص 27.
[20] . فیض عرشی، ص 257 و 258.
[21] . فیض عرشی، ص 257 و 258.
[22] . پرواز روح، سید حسن ابطحی، ص 172 ـ 173.
[23] . فیض عرشی، ص 250.
[24] . فیض عرشی، ص 290 ـ 292 و نیز مجله زائر، شماره 79، ص 43.
منبع:اندیشه قم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 578]
-
گوناگون
پربازدیدترینها