تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798289049




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آقا نور الدین عراقی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: ولادت
سید محمد شفیع در سال 1287 هـ . ق دارای فرزندی گردید كه او را نورالدین نامید.[1] دوران كودكی وی زیر نظر پرورش‌های اخلاقی پدری پارسا و دانشور و عواطف مادری با ایمان سپری گشت.
نورالدین با راهنمایی پدرش، در مدرسه سپهدار كه از مهمترین مراكز آموزشی اراك به شمار می‌رفت، تحصیلات مقدماتی را آغاز نمود. از جمله دوستان هم درس او كه با وی هم حجره و هم مباحثه بودند، ‌می‌توان به حاج میرزا محمد علیخان و آقا شیخ علی سنجانی اشاره كرد. آقا نورالدین از محضر دانشورانی استفاده كرد كه مشهورترین آنان،‌ آخوند ملا محمد امین می‌باشد. وی از برجسته‌ترین فضلای نیمه دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم اراك است. او در فقه، اصول، معانی، ‌بیان، منطق، كلام و حكمت، صاحب نظر و نكته سنج بود. نظراتش در علوم عقلی و نقلی مورد اعتنا و حائز اهمیت است. آقا نورالدین تقریرات درس خارج حاج ملا محمد امین را به نگارش درآورد. وی در این یادداشت‌های ارزشمند كه میراث گرانقدر و یادگاری ماندگار از دوران جوانی است، در مقابل استادش سر تعظیم و تكریم فرود آورد و او را به تبحّر و فضیلت یاد كرده است. بیماری وبا درتابستان سال 1310 هـ . ق. افراد زیادی را در اراك از پای در آورد. ملا محمد امین نیز بر اثر آن، دار فانی را وداع گفت.[2]
عزیمت به عراق
آقا نورالدین برای ادامه تحصیل، به عراق رفت و 7 سال در حوزه علمیه نجف اشرف، مشغول تحصیل شد. او با فراستی كم‌نظیر و ذهنی تابان، مراحل درسی را تا نیل به درجه اجتهاد، پشت سر نهاد. استادان حوزه علمیه نجف، او را فردی مهذب و دارای استعدادی فوق العاده یافتند. فرزندان آیهالله حاج آقا محسن اراكی به نامهای حاج آقا محسن و حاج آقا مصطفی، از همدرسان وی بودند، ولی هیچ كدام موفق نشدند از نظر علمی به پایه آقا نورالدین برسند. حاج آقا محسن سؤال علمی پیچیده‌ای را مطرح می‌كند كه دو فرزندش نمی‌توانند به نحوی بایسته و شایسته به آن پاسخ دهند. آقا نورالدین كه در آن دوران، بهار زندگی را طی می‌كرد، پس از كسب اجازه از عمویش ـ حاج آقا محسن ـ از چند راه به پرسش او پاسخ می‌دهد و عموی خویش را قانع می‌سازد. حاج آقا محسن تحت تأثیر توانایی علمی، ابتكار و خلاقیت فكری برادرزاده خود قرار می‌گیرد و به فرزندان خود می‌گوید: شما به نجف بروید و هر وقت مثل آقا نورالدین شدید، به وطن برگردید.[3]
آقا نورالدین در درس حاج میرزا حبیب الله رشتی (1234 ـ 1312 هـ . ق) شركت كرد. آخوند خراسانی (1255 ـ 1329هـ . ق) در اجازه اجتهادی كه به آقا نورالدین داد، وی را این گونه معرفی كرد:
« ... از كسانی كه پیكر زیبای خود را به حلیه اجتهاد آراسته‌اند و چهره درخشان خویش را به نور استنباط پیراسته‌اند وزبده ارباب تدقیق، صاحب نفس زكیه و اخلاق پسندیده از برجستگان همگنان خود، سید بزرگوار و پرهیزگار سید نورالدین فرزند سید محمد شفیع عراقی است كه غالب عمر گرانقدر خود را در راه تحصیل علوم شرعی گذرانیده است، تا به جایی كه در اثر زحمات چندین ساله، واجد قوه استنباط شده و سزاوار است كه در اخذ مسائل، طبق استنباط خود عمل كند و برای دیگران نیز شایسته‌تر است كه در مسایل حلال و حرام به وی رجوع كنند.»[4]
آقا نورالدین در درس حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی (متوفا: 1326 هـ . ق) شركت كرد و تحت تأثیر زهد و پارسایی او قرار گرفت. استادش با وجود پیری و ناتوانی ناشی از سالخوردگی، اشتغالات علمی و تلاشهای توانفرسا در جهت تربیت شاگردان، از انجام مستحبات دریغ نمی‌ورزید.[5] حاج میرزا حسین تهرانی در اجازه اجتهاد به آقا نورالدین، شاگرد خود را چنین وصف نمود:
« ... از كسانی كه به مقصود خود رسیده و دو مرتبه علوم عقلی و نقلی را به هم ارتباط داده‌اند و در عین حال به سعادت علم و عمل نایل گردیده و از دانش خود بهره گرفته‌اند، دانشمند، محقق و فاضل متبحّر، دریای ذخیره‌های علمی و چراغ فروزان دانش، خاتمه الفضلاء و المتبحّرین، مرد میدان تحقیق و سالك بزرگ راه تدقیق، سید بزرگوار شفیق سید نورالدین سلطان آبادی است، او به دلیل حسن ظنی كه به من داشت، ‌از من استجازه نمود، من هم به طریقی كه از سابقین خود مجاز بودم، به وی اجازه نقل و تحقیق در مأثر مدوّن مذهب تشیع از كتب اربعه و غیر آن را دادم، امید است كه مرا از دعای خویش فراموش ننماید.»[6]
آقا نور الدین یك دوره اصول فقه را نزد آیهالله آخوند ملاعلی نهاوندی فراگرفت و درسهای او را نوشت. از یادداشت‌های آیت الله اراكی بر می‌آید كه شاگرد شیخ مرتضی انصاری و در فقه و اصول، صاحب نظر بود. آقا نورالدین می‌گوید: حاج میرزا نصرالله، ملا و ریاست امور دینی را در مشهد مقدس عهده‌دار بود. او در درس شیخ انصاری شركت نكرده بود، ولی از توانایی علمی برخوردار بود. در سفری كه آخوند ملاعلی نهاوندی، به مشهد مقدس می‌رود، با او دیدار می‌كند، بحث‌های علمی گوناگونی بین آن‎ها روی می‌دهد، تا آن كه حاج میرزا نصر الله می‌گوید: تا به حال، به ملایی شیخ مرتضی اعتقادی نداشتم و كتابها و شاگردانش هم به دلم وقعی پیدا نكرد، ولی آخوند ملاعلی اعتقاد مرا درباره وی متحول نمود و فهمیدم كه ملایی شیخ، مرتبه والایی داشته است.
آقا نورالدین در خصوص استادش، آخوند ملاعلی نهاوندی یادآور شده است: او دوره اصول را در مدت 6 ماه درس می‌گفت و من یك دوره در درس او حاضر شدم و تمام آن را نوشته و الان دارم. كسی تاب تحمل درسش را نداشت.[7]
بازگشت به اراك
آقا نورالدین پس از 7 سال تحصیل در حوزه علمیه نجف و نیل به درجه اجتهاد، در اواخر سال 1306 هـ . ق به زادگاه خویش بازگشت. آقا نورالدین پس از ورود به اراك، امام جماعت مسجد كوچكی را ـ كه در آخر كوچه انوری جنب بازار مركزی شهر قرار گرفته بود ـ عهده‌دار شد.
آقا نورالدین پس از مدتی، به مقام مرجعیت رسید. دانشمندان و مشتاقان دانش از دورترین نقاط، برای استفاده علمی از محضرش، به اراك می‌آمدند و از بركات علمی و اخلاقی او بهره كافی می‌گرفتند. آقا نورالدین به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.[8] آیه‎الله حاج شیخ محمد تقی بروجردی در كتاب «العشرات» می‌نویسد:
اقامت من در عراق 20 سال به طول انجامید و از طرفی، تحت توجه آقا سید نورالدین بودم. ایشان دارای مراتب اجتهاد و مرجعیت و دارای زهد و تقوی بودند. هر روز نزدیك به 50 استفتاء از وی می‌شد كه بدون مراجعه (به منابع) پاسخ تمام آنها را می‌نوشت. او صبح، جواهر درس می‌گفت و بعد از آن، شرح اصول كافی ملاصدرا را مباحثه می‌كرد و عصر، اصول خارج را مورد بحث قرار می‌داد. حالات شگفتی از ایشان مشاهده كردم. همیشه در حضورش بودم. طبعم چنان بود كه این گونه مردان بزرگ را كه می‌یافتم، با آنان انس می‌گرفتم؛ بسیار استفاده روحی و معنوی می‌بردم.[9]
حاج آقا نورالدین پیش از آیه‎الله حاج شیخ عبدالكریم حائری، ریاست حوزه علمیه اراك را به عهده داشت.[10]
آیهالله العظمی اراكی فرمود: شخصیت آقا نورالدین چنان بود كه علمای زمان خویش و حتی مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری را تحت الشعاع قرار داد. از قم، عده‌ای شیفته معرفت و دیانت به خدمتش آمدند و اظهار نمودند: این شهر مركزیت دارد، ولی آن طور كه شایسته آن است، از یك مركز علوم دینی منسجم، گسترده و جامع برخوردار نیست. شما برای رفع این كاستی، به قم تشریف‌فرما شوید و این كمبود را ترمیم نمایید. آقا نورالدین پاسخ می‌دهد: من معذورم، امّا كسی را برای شما می‌فرستم كه از عهده این كار برآید و سپس مرحوم آیهالله شیخ عبدالكریم حائری را فرستاد. حتی بودجه اولیه تأسیس حوزه علمیه قم را به آقا نورالدین نسبت می‌دهند، به این شرح كه هر چه گندم در اختیار آقا بوده، دستور می‌دهد در شهر كاشان به فروش برسانند و پولش را در اختیار حاج شیخ عبدالكریم قرار دهند تا در راه اندازی این كار خطیر و مقدس، توقف و خللی پیش نیاید.[11]
شاگردان
1. آیهالله العظمی محمد علی اراكی.
2. آیهالله حاج شیخ عبدالنبی عراقی.
3. محمد تقی بروجردی: نویسنده «العشرات».
4. آقا شیخ رضا نوری.
5. شیخ ذبیح الله ارضی.
6. ابراهیم دهگان.
7. میرزا مهدی بروجردی.
8. میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی.
9. شیخ حسین عرب انجدانی.
مقام علمی
آقا نورالدین اراكی فقیهی فرزانه، عارفی خداشناس و حكیمی هوشیار بود كه مقامات علمی و معنویش تمامی علما و سادات اراك را تحت الشعاع قرار داد. آن بزرگوار از دیدگاه مراجع تقلید، به عنوان امین شرع انور و صاحب امر و دارای نفوذ روحانی و معنوی مطرح بود، تا جایی كه وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند و در برخی صحنه‌ها خود را رهین منّت او دانسته‌اند. حاج میرزا خلیل تهرانی، آخوند خراسانی، محمد شربیانی و محمد حسن ممقانی كه از مراجع تقلید و فقیهان نجف بودند، در نهم جمادی الاولی سال 1321 هـ . ق. در نامه‌ای به آقا نورالدین، از او خواستند با توجه به توانایی‌اش در عرصه‌های فقه و حكمت و نیز نفوذ معنوی و اقتدار اجتماعی‌اش، جهت اصلاح امور جامعه و محو شعله‌های آشوب و فساد و منكرات، بكوشد و جامعه مسلمانان را از فساد و تعرض افراد خلافكار مصون نگاه دارد.
آیهالله آقا نورالدین در بعد فقاهت، مجتهدی تیزبین و ژرف اندیش بود و بر مسایل و مبانی فقهی چنان تسلط داشت كه گویی تمام قواعد فقهی فراروی اوست. گرچه اراك و حوالی آن هیچ وقت بدون مجتهد نبود، ولی مراجعات عمومی مردم به آن بزرگوار ـ جهت استفتاء در عبادات، معاملات، دعاوی خصوصی و مخاصمات ـ بیش از سایر علما بود. از مجموعه جواب‌هایی كه وی به سؤالات فقهی مردم داده است، می‌توان به وضوح فهمید كه او پناه علمی و مشكلاتی شرعی و حافظ حقوق مردم، به ویژه محرومین و مظلومین بوده است.[12] آیهالله اراكی فرمود: مرحوم آقا نورالدین در هیچ مسأله‌ای محتاج به مراجعه كتاب نبود. این همه استفتائات كه می‌آوردند، یك دفعه نشد كه بگوید كتاب را بیاورید ببینم. قلمدان حاضر بود و جواب را فوری می‌نوشت، تمام، حاضر جواب بود.
حافظه و خلّاقیت فكری و عقلی
آیهالله آقا نورالدین عراقی انسی ویژه به قرآن داشت و در تفسیر آیات، تسلط و تبحّری خاص از خود بروز می‌داد. در آن زمان، از سوی برخی افراد مغرض ایراداتی به مفاهیم قرآنی وارد می‌شد و برخی چنین مطرح می‌كردند كه در قرآن مطالبی دیده می‌شود كه عقل بشری نمی‌تواند آن را بپذیرد. این فلیسوف پارسا و عارف متقی در سفری كه به نواحی مرزی نمود تا غیور مردان ایرانی را در مصاف با اجانب و متجاوزان ترغیب و تهییج نماید، تصمیم گرفت با وجود مشكلات و فشارهای ناشی از جنگ و دوری از وطن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار دهد و مطالبی را كه موافق عقل است، ‌توضیح بدهد و آنچه را كه عقل قاصر بشری نمی‌تواند درك كند، مخالف نبودن آن را با خرد و اندیشه انسانها روشن كند. او بدون داشتن كتابهای مرجع و منابع مورد نیاز، در جایی كه تحت فشار بیگانگان بود، كمر همت بست و دیده درون و بصیرت عقلی را گشود و قلم به دست گرفت و تفسیری بدیع و كم نظیر به نگارش درآورد كه متأسفانه تنها 17 جزء آن در دسترس می‌باشد كه سالها در كتابخانه شخصی مرحوم حاج احمد خان حاجی باشی در اراك قرار داشت، تا آن كه آیهالله اراكی آن تفسیر را از گوشه كتابخانه خارج نمود و با نوشتن مقدمه‌ای عالی بر آن و با تصحیح و تعلیق موسوی كرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، توسط بنیاد فرهنگی مرحوم حاج محمد حسن كوشان پور، در سه مجلد، با 1659 صفحه به چاپ رسید.[13]
آثار:
1. رساله حقوق المرأه فی شریعه الاسلام (حقوق زن در اسلام).
2. رساله‌ای در نور الایمان، در ردّ فرقه ضالّه بهائیت.
3. رساله‌ای در الهیات.
4. كتاب طهاره، صلوه و مكاسب (همراه با نظریات خودش در این باره.)
5. رساله‌ای در اصول عقاید.
6. شرح دعای صباح.
7. شرح حدیث حقیقت.
8. عقاید النوریه فی حكمه متعالیه.
9. رساله‌ای در مسئله مرجعیت.
10. حاشیه فرائد الاصول شیخ انصاری (مبحث استصحاب).
11. سفرنامه منظوم.
12. سفرنامه مسافرت وی در جنگ جهانی اول كه ابراهیم دهگان و داود نعمیی نسبت به ترجمه و شرح و توضیح آن اقدام نموده‌اند.
13. رساله‌ای در مباحث عقلی و قسمتی از مباحث الفاظ.
14. رساله‌ای در باب بعضی قواعد فقهی.[14]
فرازهای فضیلت
آیهالله آقا نورالدین اوصاف و خصایص والای مكتبی را با تهجّد، مراقبت و كششی پی‌گیر، با جان خویش آمیخت. كسانی كه شبهای راز و نیازیش را دیده بودند، می‌گفتند:
از نیمه‌های شب تا فجر صادق پیوسته در حال گریه و زاری بود، شخصی به نام آقا سید محمود خوانساری، از اهل منبر، طالب شد كه او را ببیند، چون صدای العفو العفو ایشان توی كوچه می‌آمد و مردم از معابر حوالی خانه‌اش، این حالات رامی‌شنیدند؛ این آقا خواست نماز شب خواندن آقا نورالدین را ببیند. یكی از شب‌های ماه مبارك رمضان بود و آن مرحوم عدّه‌ای از جمله آقا سید محمود خوانساری را برای افطار دعوت كرد. وی می‌گوید: وقتی افطار به پایان رسید و همه رفتند، من نشستم، آقا نورالدین دید من بلند نمی‌شوم، به خدمتكارش گفت: دو تا رختخواب بیاور. یك رختخواب خودش داشت، یكی را هم برای من آوردند. من نخوابیدم، می‌خواستم سحر ایشان را ملاحظه كنم. سحر كه فرا رسید، دیدم از جای خویش برخاست و رفت بیرون، وضو گرفت و مشغول نماز شد. وقتی كه به العفو رسید، مشاهده كردم چنان گریه بر او مستولی گردید كه چندین دفعه گلوگیر شد. فكر می‌كرد من خوابم.[15]
آیهالله اراكی فرمود:
«من به چشم خودم دیدم در دهه عاشورا، در مجلس روضه خوانی كه در منزل خودش از اول آفتاب شروع می‌شد و تا ظاهر ادامه داشت و منبرهای بلاحساب می‌آمدند و مردم زیادی از غریبه و آشنا، از اهل اراك و جاهای دیگر جمع می‌شدند، ایشان از اول روضه چندین دستمال جلوی خودش می‌گذاشت و تمام دستمال‌ها را از گریه خیس می‌كرد، از اول روضه گریه می‌كرد تا آخر. من نمی‌دانم چه گریه‌ای بود كه تمامی نداشت. روز عاشورا كه می‌شد، معركه بود؛ بكّاء بود به تمام معنا.»[16]
او به كارگزاران حكومتی اعتناء نمی‌كرد، ملاك و معیار برتری افراد را خداترسی و تقوا می‌دانست، با همه مردم به صورت برابر برخورد می‌نمود و همه را به دیده احترام می‌نگریست. این شیوه، خلق و خوی اجداد طاهرینش را در اذهان تداعی می‌كرد. او با محرومان، به عنایت و حمایت و با اهل غرور و گناهكاران و رشوه خواران و رباخواران، به تحذیر رفتار می‌نمود، وی به دیدار عمّال دولت وقت یا بازدید صاحب منصبان عالی رتبه نمی‌رفت و روی خوشی به این گونه افراد نشان نمی‌داد. از حال فقیران، بینوایان و یتیمان پرس و جو می‌كرد و با حالتی توأم با مهر، مودّت و سخاوت به امورشان رسیدگی می‌نمود و در واقع، اوقات خویش را وقف آسایش این گونه افراد می‌نمود. به همین دلیل، تمامی اقشار جامعه شیفته اخلاقش گشته و به او به چشم پدری مهربان و دلسوز می‌نگریستند كه مدام در حال احوالپرسی و اعانت به اولاد خویش به سر می‌برد. كوه و كاه در مقابلش یكسان بود و مظاهر دنیایی و جلوه‌های فریبنده مال و منال آن، در وی اثر نمی‌كرد و به ارباب دنیا بی‌اعتنا بود و آنچه به دست می‌آورد، به مستحقین می‌بخشید و رضایت خداوند را در هر كاری طلب می‌كرد و تمام واكنش‌هایی كه در برابر حوادث و مسایل داشت، بر همین مبنا بود. به هنگام بخشش‌های مالی و كمك كردن به افراد، اخلاقی توأم با خوشرویی و كوچك شمردن انعام خود و تكریم و احترام طرف مقابل از خود بروز می‌داد. هركس از وی درخواستی می‌كرد، بدون هیچ گونه مضایقه‌ای، در صورتی كه با موازین شرعی و مبانی دین مبین اسلام تضادی نداشت، برآورده می‌كرد. بزرگواریش در افقی وسیع، درخشندگی داشت و مهر و عطوفتش كه از ایمان و پارسایی او منشأ می‌گرفت، آن چنان اثر گذار بود كه حتی آلودگان به گناه و افرادناآگاه را از خواب غفلت بیدار می‌كرد و آنان را به سوی فضیلت وخوبیها سوق می‌داد.
در مخالفت با فرقه‌های ضالّه و گروه‌های مخالف، وقار و متانت و نیز احترام دیانت را حفظ می‌كرد.
اقتدار معنوی و پایگاه اجتماعی
آیهالله سید نورالدین اراكی آگاهی، معرفت و تقوا را با یكدیگر جمع كرد و در اعمال و رفتار خویش نشان داد.
او مقتضیات زمان و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی و شرایط جامعه را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر داشت و به این بعد بسیار اهمیت می‌داد و بر این اندیشه بود كه كار خوب باید در فرصت مناسب انجام گیرد و اگر در غیر وقتش صورت پذیرد، نتیجه مطلوب نمی‌دهد و بار منفی هم به دنبال می‌آورد. وی در برخورد با گروه‌های فكری و افرادی كه از لحاظ اندیشه و نگرش‌ها با او همفكر نبودند، دیدی وسیع، فكری روشن و بصیرتی ویژه داشت و با دیدی خوش بینانه و صمیمانه، به واقعیت‌ها می‌نگریست و به هنگام بروز اختلاف بین دانشمندان، حسن نیت و پاكی طینت و وسعت نظر را مدّنظر می‌گرفت و به داوری می‌پرداخت. این ویژگی موجب می‌شد كه آن دو گروه مخالف از لحاظ فكری به هم نزدیك گردند و بر فرض تفاوت در برداشتها و نگرشها، وفاق و حسن ظن را مدّ نظر قرار دهند و بر اساس عقاید موهوم و تفكّرات عبث و نفرت‌های بیجا، هم دیگر را طرد نكنند.[17]
آقا نورالدین به دلیل كمالات معنوی و پیمودن مسیر حق و انس با مردم، پایگاه اجتماعی مهمی در اراك و توابع استان مركزی به دست آورد و اقشار گوناگون مردم، تكریم وی را وظیفه خود می‌دانستند.
مردم از شدت علاقه‌ای كه نسبت به وی داشتند، تا مدتها بعد از ارتحالش، تصویرش را در خانه‌های خود نگاه می‌داشتند و پس از نماز صبح بر آن بوسه می‌زدند.[18]
به دلیل همین پایگاه مردمی و مذهبی خاصی كه آقا نورالدین داشت، سران دولتی و نظامی وقت درباره اصلاح امور اراك، در تنگناها به او رجوع می‌كردند و اگر می‌خواستند برای حفظ امنیت و ثبات شهر، مردم را به همكاری فرا بخوانند، از نفس گرم و مؤثر این مجتهد والا مقام استمداد می‌طلبیدند.
وفات
آقا نورالدین مرجع دینی مردم اراك بود. مردم به او عشق می‌ورزیدند. او سالیان دراز به ارشاد مردم و حلّ مشكلات آنان مشغول بود و سرانجام در روز جمعه هفتم رجب سال 1341 هـ . ق به سوی سرای جاوید شتافت و در جوار قدسیان و عرشیان آرام گرفت. پیكر پاكش با شكوه تشییع و به سوی قبرستان اراك انتقال داده شد تا بر حسب وصیت خودش، در منتهی الیه آن، در زمین‌های بیاض دفن گردد. احساساتی كه مردم اراك در سوگ او از خود بروز ‌دادند، در ارتحال هیچ شخصی دیده نشده بود. عزاداری مردم تا دو ماه بعد از رحلت او ادامه یافت، كه نشانگر محبوبیت فراوان او نزد مردم است.[19]
«حاج آقا نورالدین در پایان عمر شریفش، به مرض سختی مبتلا شده بود، روزی به دیدارش رفتم، ولی دیدم چشم او باز نمی‌شود. از ایشان عیادت كردم و بازگشتم و فردای آن روز ایشان به رحمت خدا رفت و به تشییع جنازه او رفتم. تمام شهر تعطیل و مردم و دستجات عزادار بر سرو سینه زنان در این مراسم حاضر شده و سوگواری می‌نمودند. در این میان به پزشك معالج ایشان كه شب را تا سحر نزد آقا مانده بود، برخورد كردیم. او گفت: پس از آن كه شما رفتید، دو ساعت بعد از نیمه شب، دیدم چشمها را گشود و رنگ رخسارش كمی به حالت طبیعی برگشت و نشست؛ مثل این كه در اطرافش كسانی هستند، دستها را روی سینه گذارد و به دور اتاق اشاره می‌نمود و خوش آمد می‌گفت و سلام می‌كرد و بعد از این حالت خوابید و شهادتین گفت و به لقاء الله پیوست.»[20]
«كربلایی جعفر بار فروش» با كمك مردم نیكوكار اراك، بقعه‌ای بر مزار آقا نور الدین احداث كرد كه در سال 1392 هـ . ق با یاری هیأت امنا و افراد خیّر، تعمیرات اساسی شامل آینه كاری و تعویض ضریح در آن صورت گرفت. به سعی و اهتمام سید ضیاء جوادپور بازسازی مقبره این مجتهد بزرگوار در سال 1351 هـ. ش شروع شد و در سال 1358 خاتمه یافت.
گنبد و بارگاه این فقیه نامدار، اعتقاد اهالی اراك را در خصوص وی ترسیم می‌كند و از مقام معنوی و پایگاه اجتماعی او حكایت دارد؛ مردمی كه هنوز هم خاطرات او را با عشق و ارادت وسرشار از عواطف و همراه با هاله‌ای از روحانیت بر زبان جاری می‌كنند.
[1] . شرح احوال حضرت آیهالله العظمی اراكی، رضا استادی، ص 145.
[2] . شرح احوال حضرت آیهالله العظمی اراكی، ص 32.
[3] . نور الباقی، داوود نعیمی، ص 9.
[4] . نور مبین، ص 17و آیات سرمد، ص 201 و 202.
[5] . نور الباقی، ص 15.
[6] . نور مبین، ص 15.
[7] . شرح احوال حضرت آیهالله العظمی اراكی، ص 514.
[8] . نور الباقی، ص 22 و 23.
[9] . العشرات، محمد تقی بروجردی.
[10] . حوزه‌‌های علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سید كباری، ص 131.
[11] . آیات سرمد، ص 222.
[12] . آقا داود نعیمی تعدادی از استفتائات آقا نورالدین را در كتاب خود آورده است. ر.ك: نورالباقی، ص 108 ـ 132.
[13] . نور الباقی، ص 27 و 28؛ آیهالله اراكی یك قرن وارستگی، ص 36.
[14] . یادی از عالم وارسته آیهالله آقا نورالدین اراكی به مناسبت هفتادمین سال رحلت، روزنامه جمهوری اسلامی، ش 3387، دوشنبه 15 بهمن 1369، ص 10.
[15] . مجله حوزه، شماره 12، ص 24.
[16] . مصاحبه با استاد بزرگوار آیهالله اراكی، مجله حوزه، سال دوم، شماره 9، ص 24.
[17] . همان، ص 225.
[18] . مصاحبه با استاد بزرگوار آیهالله اراكی، مجله حوزه، شماره 12، ص 24.
[19] . آیات سرمد، ص 228 و نور الباقی، ص 87 و 88.
[20] . یادنامه آیهالله اراكی، ص 610 و نور الباقی، ص 89.
منبع:اندیشه قم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن