واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
پدر سریال «سه دونگ، سه دونگ» یكی از آن پدران دوستداشتنی است كه برای حفظ خانواده و محل كسب و كار خود از همه وجود مایه میگذارد. او 3 پسر و یك دختر بزرگ دارد....
بازیهای درخشان برای نمایش فروریختن مردان بزرگ
سریالهای ماه رمضان امسال در دست پدران است؛ پدرهایی كه باید در ازای كارهایی كه فرزندانشان به عمد یا غیرعمد انجام میدهند، تاوان سنگینی بدهند.
اگر در سالهای گذشته سریالها به زنان و مردان در موقعیتهای مختلف میپرداخت، ظاهرا امسال تلویزیون تلاش كرده تصویرگر پدران مختلف در موقعیتهای كمتر دیده شده باشد. داستانهای این آثار گرچه موضوعات متفاوتی را دستمایه كار خود قرار دادهاند؛ اما بیشتر آنها تصویری مختلف از نقش «پدر» ارائه دادهاند.
پدری كه درهم میشكند
سریال «5 كیلومتر تا بهشت» مخاطبان خود را غافلگیركرد. در حالیكه بیشتر بینندگان این سریال فكر میكردند پیدا كردن دزدان تا آخر سریال ادامه خواهد داشت؛ اما علیرضا افخمی در یك اقدام هوشمندانه در اواسط داستان، جمشید پسر همایون را واداشت تا قصه سرقت، دزدی و كشته شدن امیرحسین را برای پدر و مخاطبان بگوید. بعد از این همایون میماند و یك پسری كه خلاف بزرگی انجام داده و وجدانی كه همواره او را عذاب خواهد داد! همایون با همه اطمینانی كه به امیرحسین داشت؛ اما خیلی ساده پذیرفت كه او سارق داروهاست... هرچند قبل از این ماجرا هم وقتی فهمید امیرحسین به آیدا علاقهمند است، او را كوچك كرد و شخصیت او را شكست.
5 كیلومتر تا بهشت تا اینجا، كاری خستهكننده و تكراری به نظر میرسید؛ اما افخمی یكشنبه شب نشان داد كه میتواند از سالها تجربهاندوزی استفاده كند و با وارد كردن ظرایفی به داستان، لذت تماشای یك سریال را به مخاطبان بچشاند. بیننده باحوصله حتما 2 سكانس پایانی یكشنبه شب 5 كیلومتر تا بهشت را دوست خواهد داشت؛ آنجا كه همایون با همه وجودش جان آیدا را قسم میخورد و جمشید آنقدر به این قسم ایمان دارد كه تصمیم میگیرد همه حقیقت را به پدرش بگوید؛ حقیقتی كه پدر را درهم میشكند. واقعا اگر ما جای این پدر بودیم، چه میكردیم؟ پدری كه درهم شكست و نابود شد. این خرد شدن و درهم شكستن را داریوش فرهنگ با بازی بسیار درخشانش به تصویر كشید. وقتی او جمشید را در آستانه در دید، فهمید كه باید ماجرا جدیتر از ذهنیات او باشد و وقتی جمشید لب به سخن گشود، فرهنگ در سكوت و بهت، چشمانش بتدریج پر از اشك شد... و وقتی از ماشین پیاده شد، دیگر نتوانست كمر راست كند و فروریخت. فقط یك بازیگر باتجربه كه البته در زمینه كارگردانی هم تجربیاتی دارد، میتواند چنین زیبا، باابهت و تاثیرگذار، نابودی یك پدر را به نمایش بگذارد؛ البته در این میان باید به بازی حساب شده و خوب شهنام شهابی، بازیگر نقش جمشید هم اشاره كرد كه ترس و وحشت از گناه انجام داده و پدر را با همه توانایی به بیننده نشان داد.
دختر سركش و پدری كه معتمد محله است
یكی دیگر از این پدران را در سریال سقوط یك فرشته میبینیم. حاج حبیب، پدر سارا و فاطمه مدام در معرض آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرند. حاج حبیب، سالها با عزت و احترام در محله زندگی كرده است؛ اما اكنون دخترش سارا، با خواستههای غیرمعقولانهاش دارد همه اعتبار چندین ساله او را به باد میدهد. مسعود رایگان، بازیگر نقش حاج حبیب است. او در چند قسمت اخیر به زیبایی تمام، كلافگی یك پدر را كه نمیداند با دختران خود بخصوص سارا چه كند، به نمایش گذاشته است. برای یك پدر آنهم در حد و اندازه حاج حبیب خیلی دشوار است كه دردانه خود را سوار بر ماشین یك پسر جوان (نیما) در حال گشت و گذار ببیند، خیلی سخت است به كافیشاپ همان پسر جوان برود و سراغ دختر خود را از او بگیرد و نیما به تمسخر بگوید: سراغ دخترت را از من میگیری؟ و مسعود رایگان به تمام قدرت این فروریختنهای پیدرپی را به نمایش میگذارد؛ با صدایش و با نگاهش كه تلخی و شكست در آنها موج میزند.
وقتی پدر، قاتل پسرش را میبخشد
سریال «سیامین روز» خوب شروع شد، در قسمت اول در یك لحظه غافلگیركننده در سپیدهدمی سربیرنگ دیدیم كه طناب دار پاره شد و سیاوش (هومن سیدی) از مرگ حتمی نجات یافت. پدر مقتول كه مردی با دین و ایمان است، پذیرفت كه خدا سیاوش را بخشیده و او حالا دیگر كسی نیست كه نبخشد! اما همین بخشش به همان اندازه كه میتواند حال مرد مومن را خوب كند، میتواند او را آزار هم بدهد و محمود عزیزی، بازیگر نقش این پدر، معصومانه و صبورانه این بخشش و پیامدهای آن بعد از آن را به تصویر كشیده است. عزیزی، صبوری این مرد را زیبا اجرا كرده است. شاید به این دلیل كه او تجربه بازی در سریال «ستایش» را دارد. او در این سریال هم نقش پدری مظلوم و صبور را بازی میكند كه با همه تنگدستی، تمام قد از دخترش حمایت میكند. این در حالی است كه داغ همسر، پسر و دامادش او را آزار میدهد. شاید خیلیها فكر كنند كه اینها همه داستان و درام است؛ اما اگر واقعا روزی یكی از ما در موقعیت این پدران قرار بگیریم، چگونه عمل خواهیم كرد؟
نانآور خانه و پسران بیكار
قرار نیست سریالهای ماه رمضان امسال را ارزشگذاری یا نقد كنیم. قرار است پدرها و نقش آنها را در این آثار ببینیم و پدر سریال «سه دونگ، سه دونگ» یكی از آن پدران دوستداشتنی است كه برای حفظ خانواده و محل كسب و كار خود از همه وجود مایه میگذارد. او 3 پسر و یك دختر بزرگ دارد. 3 پسری كه چون كار مورد علاقهشان را پیدا نمیكنند، مجبورند در دكان نانوایی پدر كار كنند؛ دكانی كه قرار است 3 دونگ آنهم بپرد! دخترش هم دم بخت است و ماجراهای خاص خود را دارد. سیروس گرجستانی در این سریال، نقش پدر را بازی میكند. درست است كه نام خانوادگیاش، «عشقی» است؛ اما واقعا اداره این خانواده آنهم با سه دونگ یك نانوایی بسیار دشوار است. گرجستانی به تبع نامش كه عشقی است، سعی میكند مسائل را جدی نگیرد؛ اما واقعیت تلختر از ظاهری است كه او نشان میدهد.
سالهاست برخی از منتقدان میگویند، سریالهای نمایشی در اختیار مادران زحمتكش و رنجدیده است؛ اما اگر از زاویهای دیگر به سریالهای امسال نگاه كنیم، درمییابیم كه سهم پدران امسال پررنگتر از مادران است!
منبع: jamejamonline.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]