تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816292213




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.
*كيهان
لانه شيطان (يادداشت روز)

ماجرا از اواخر تيرماه كليد خورد؛ زماني كه برخي از مقامات كاخ سفيد كه ظاهراً از حربه تهديد به جنگ و حمله نظامي عليه ايران دست برداشته بودند با گردش تاكتيكي پاي گشايش دفتر حافظ منافع آمريكا در خاك ايران را به ميان كشيدند. همان زمان روزنامه آمريكايي بوستون گلوب در يكي از سرمقاله هاي خود مي نويسد: «طي سه دهه گذشته ايرانيان از خدمات كنسولي آمريكا محروم بوده اند و ديپلمات هاي آمريكايي نيز تماس مستقيم با دولت ايران و مردم را از دست داده اند.
مردم ايران عموماً طرفداران اصلي آمريكا در خاورميانه(!) هستند و از اينكه براي سفر به آمريكا بايد به دفتر كوچكي در دوبي مراجعه كنند نااميد و دلخور شده اند و اين موضوع با اظهارات مكرر بوش مبني بر احترام وي نسبت به مردم ايران در تناقض شديد است.»
تا اينجاي كار سعي شده با لبخند زدن به روي مردمي كه آنها را طرفداران اصلي خود در منطقه مي پندارند(!) و اظهار دلسوزي براي آنان، ظاهر فريبنده اين پيشنهاد را حفظ كنند، اما در ادامه اين مقاله مشت خود را اينگونه باز مي كنند؛ «وزارت خارجه آمريكا كه مجبور است براي كسب اطلاعات مربوط به سياست هاي پيچيده ايران به ديپلمات هاي انگليسي و ساير كشورهاي متحد خود تكيه كند، بايد بتواند افراد خود را با سياستمداران، دانشجويان، خبرنگاران و مخالفان حكومت مستقيماً وارد تعامل و تماس كند.»
در ادامه اين ماجرا هفت سناتور آمريكايي در نامه اي به بوش حمايت خود را از اين اقدام اعلام كرده و مي نويسند: «هر چه مردم ايران فرصت بيشتري براي تماس با آمريكاييها داشته باشند، احتمال اينكه به تبليغات دولت خود براي دشمن نشان دادن كشور ما بي اعتنايي كنند، بيشتر خواهد شد. از طرف ديگر حضور ديپلمتيك ما در ايران مي تواند فهم و درك مارا از گروه هاي سياسي مختلف و در حال رقابت- بخوانيد اپوزيسيون- بيشتر كند.»
روزنامه انگليسي گاردين هم نامه سناتورهاي آمريكايي را اينگونه تحليل مي كند «نامه مذكور كه از سوي چند چهره برجسته كميته روابط خارجي سناي آمريكا امضا شده است آخرين مورد از تلاشهايي است كه نشان دهنده خواست واشنگتن براي ترميم روابط با ايران در آخرين ماههاي دولت بوش است. هدف واشنگتن از گشايش دفتر حافظ منافع در ايران، رسيدگي به تقاضاهاي صدور رواديد، رصد تحولات داخلي ايران و تسهيل دسترسي آمريكا به ناراضيان داخل ايران است.»
همانطور كه از اظهارنظرها و تحليل ها پيداست در كنار كاركرد آشكار و ظاهري تاسيس چنين دفتري در تهران و آغاز روابط ديپلماتيك، به كار كرد پنهان و واقعي اين اقدام كه ارتباط با مخالفان نظام با قصد براندازانه است نيز تصريح شده است. در اين باره چند نكته گفتني است؛
1- ايجاد تحول در روابط ميان تهران و واشنگتن و تغيير تاكتيك برخورد با نظام جمهوري اسلامي از سوي كاخ سفيد به طور آشكار از زماني احساس شد كه رايس وزير امور خارجه آمريكا از امكان بازگشايي دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران خبر داد و به دنبال آن ويليام برنز معاون خود را براي اولين بار بر سر ميز مذاكرات مستقيم با ايران درباره مسايل هسته اي در كنار خاويار سولانا نشاند.
اين امر پس از بالا گرفتن مانورهاي دريايي آمريكا و سخنان مقامات اين كشور در خصوص امكان توسل به راه حل نظامي براي مقابله با برنامه هاي هسته اي پس از شكست در اعمال تحريمهاي اقتصادي و سياسي پررنگ تر شد. جالب آنكه توجيهات آمريكا براي اين اقدام نيز نتوانست قانع كننده باشد چرا كه با وجود گزارش دستگاه هاي امنيتي اين كشور مبني بر عدم رويكرد نظامي و تسليحاتي در برنامه هاي اتمي ايران، كاخ سفيد اصرار مي ورزيد كه هنوز گزينه نظامي پا برجاست! و به همين دليل نيز رژيم صهيونيستي را براي انجام مانور هوايي گسترده بر فراز درياي مديترانه با تظاهر به آمادگي براي بمباران فرضي مراكز هسته اي ايران تشويق نمود.
موضوع جالب توجه ديگر اين است كه آمريكا گامهاي جديد خود را در مسير علاقمندي به از سرگيري روابط ديپلماتيك- هر چند محدود- با ايران در حالي برداشت كه پيش از آن گروهي از جناحهاي جمهوري خواه و دموكرات سال گذشته در كنگره با درخواست بوش براي افزايش بودجه جهت انجام عمليات محرمانه بر ضد ايران به منظور سرنگوني نظام و تغيير حكومت، موافقت كرده بودند. تخصيص 400 ميليون دلار براي عمليات امنيتي ويژه در خاك ايران آنقدر گنده است كه نمي توان آن را زير پوشش تاكتيك جديد آمريكا كه ظاهراً دست دوستي به سوي ايران دراز كرده است، پنهان كرد.
2- ماجراي موسسه سورس و اعترافات هاله اسفندياري و رامين جهانبگلو درباره برنامه طراحي شده جهت براندازي نرم نظام كه خاطرتان هست. آمريكا همواره استراتژي خود را براي تحقق و تكميل نفوذ در لايه هاي مختلف سياسي و اجتماعي ايران پيگيري كرده و مي كند. كاخ سفيد ميليونها دلار براي براندازي نرم در ايران اختصاص داده است. وجود يك مركز كه تحت كنترل خود آمريكا باشد براي برقراري ارتباط با عوامل و پياده نظام خود، كنترل برنامه هاي براندازانه و نظارت بر چگونگي هزينه كرد اين 400 ميليون دلار طبعاً مورد خواست و مطلوب آمريكاست. با اين توضيح كه 400ميليون دلار يك مبلغ سمبوليك است و آمريكا بودجه اي هنگفت براي اين پروژه تخصيص داده است.
نبايد شك كنيم كه يكي از اهداف اصلي ديپلماسي كه آمريكاييها پيگير آن هستند، اعمال تغييرات نرم و نسبتاً كم هزينه در كشورهاي مورد نظر آنان است كه در اين عرصه ايران جايگاهي خاص براي واشنگتن دارد.
3- واقعيت آن است كه آمريكا ديگر عنوان ابرقدرتي جهان را، به خصوص از زماني كه ايران مانع از جاه طلبي ها و زياده خواهي هاي اين كشور در منطقه شده، از دست داده است. اكنون ايران قادر است مهمترين هم پيمان آمريكا در منطقه، يعني رژيم اشغالگر صهيونيستي را تهديد كند و برنامه هاي آمريكا و خوابي كه براي كشورهاي خاورميانه ديده است را نقش برآب نمايد. اين امر هزينه هاي زيادي را روي دست آمريكا گذاشته است.
مردم آمريكا و استراتژيست هاي اين كشور خواهان عقب نشيني از عراق مي باشند. به خاطر تقاضاهاي رو به افزايش براي فرار از باتلاق عراق بوش و حزب حاكم جمهوريخواه محبوبيت خود را از دست داده اند و همين موضوع راه را براي دموكراتها جهت بازنگري در سياست هاي آمريكا در منطقه خليج فارس با آنچه آن را هدف نجات آمريكا قبل از ناكامي مطلق در منطقه عنوان مي كنند، باز مي كند.
به همين دليل تلاش دولت فعلي آمريكا را در اواخر دوره خود براي نزديكي روابط و تماس با ايران خصوصا اگر در قالب دفتر حافظ منافع قرار گيرد، مي توان وسيله اي براي رفع مشكلات آمريكا در خاورميانه و در عين حال يك كارت برنده در انتخابات آتي براي جمهوري خواهان قلمداد كرد.
4- رهبري آمريكا در صحنه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي به شدت در حال رنگ باختن است. اخبار و گزارش هاي روزهاي اخير نيز حكايت از آن دارد كه بوليوي و به دنبال آن ونزوئلا سفراي آمريكا در كشورشان را به جرم اخلال در امور داخلي خود و هدايت گروههاي مخالف، اخراج و 4 كشور ديگر آمريكاي جنوبي نيز حمايت خود را از اين اقدام اعلام كرده اند.
اين نشان مي دهد آمريكا هرجا كه جاي پايش را محكم ديده است- حتي اگر در حياط خلوت خود باشد- دست به مداخله در امور آن كشور به طمع تسلط هرچه بيشتر زده است. هرچند هنوز از سوي آمريكايي ها درخواست رسمي براي افتتاح دفتر حافظ منافع در تهران ارسال نشده و طبعا موضع تعيين كننده اي از سوي مقامات رسمي كشور در اين باره گرفته نشده است، ولي بعضي از اظهارنظرها از سوي برخي از گروههاي سياسي و شخصيت ها نشان از استقبال ضمني از اين پيشنهاد دارد.
ملت ايران بنابر آنچه از فرموده امام راحل(ره) در سي سال حاكميت انقلاب و نظام جمهوري اسلامي آموخته و بدان اعتقاد دارند، حكومت آمريكا را شيطان بزرگ و دشمن شماره يك خود مي دانند و انتظار دارند مسئولان ديپلماسي و امنيتي كشور در وقت خود و بر اساس سه اصل عزت، حكمت و مصلحت نظام، تصميمي هوشيارانه بگيرند.
حميد اميدي

*صداي عدالت
دولت؛ قرباني گراني يا مقصر آن ؟

به موازات افزايش سرسام آور قيمت كالا و خدمات در دو سال گذشته (به ويژه در سال جاري) و افزايش نارضايتي عمومي از اين امر؛ موضوع افزايش سطح عمومي قيمت ها و يا همان تورم يكي از بحث هاي جدي در سطح جامعه است. بالطبع همگان بر اين امر اذعان دارند كه هيچ دولتي حاضر و يا مايل نيست كه در دوران تصدي گري اش تورم ايجاد شود و به تبع آن مردم از دولت و نحوه مديريت آن ابراز نارضايتي كنند؛ همگان مي دانند كه حتي اگر از جنبه منافع فردي و گروهي به موضوع نگريسته شود هيچ دولت و رييس دولتي حاضر نيست كه در دوران زمامداري اش عواملي به وجود آيند كه بر راي و نظر مردم نسبت به آن دولت خدشه وارد شود به گونه اي كه با ريزش آرا مواجه شود.بنابراين طبيعتا دولت از اين جهت دوست دار ايجاد تورم نيست و شايد از اين منظر دومين قرباني تورم (پس از ملت) دولت مستقر باشد. اما آيا اين امر به مفهوم اين است كه دولت در قضيه تورم مقصر يا تاثير گذار نيست؟ آن هم در كشوري چون ايران كه تقريبا بيش از 80 درصد بنگاه هاي اقتصادي در اختيار دولت بوده و دولت يك فعال مايشاي اقتصادي و اساسا خود يك رقيب بزرگ براي بخش خصوصي نيمه جان آن است. طبيعتا هنگامي كه گفته مي شود دولت 80 درصد حجم اقتصاد كشور را در اختيار دارد به اين مفهوم است كه دولت بزرگ ترين بازيگر اقتصادي جامعه است و هم از اين رو ملت انتظارات (به حق) اقتصادي و رفاهي خود را از دولت طلب مي كنند. اين امري است كه در قانون اساسي نيز جزو اصول مربوط به حقوق ملت احصا شده است و دولت مكلف شده است تا امكانات رفاهي، زيستي، اموزشي، شغلي؛ تحصيلي، مسكن و... را در اختيار شهروندان قرار دهد. اظهارات اخير برخي از منبريان و مدافعين دولت نهم با اين مضمون كه"دولت در قضيه تورم سرسام آور تقصيري ندارد"و يا اينكه"دولت شبانه روز كار مي كند تا موضوع را حل كند" در حالي كه مردم همه روزه شاهد افزايش قيمت ها در عين عدم ارتقاي قدرت خريد خود هستند مي تواند همچون نمك پاشي بر زخم مردم مستاصل از گراني باشد. در واقع اين قبيل اظهارات در دفاع از دولت نه مشكل دولت را حل مي كند و نه اينكه تسلايي بر دل ملت خواهد بود و همانطور كه اشاره شد نه تنها تسلي بلكه همچون نمك بر زخم خواهد بود. يادمان نرود كه دولت نهم اساسا با شعار رفع چهره فقر و محروميت از جامعه و ارتقاي معيشت مردم بر سر كار آمد .بنابراين مسئوليت دولت از اين جهت شايد بيش از دولت هايي است كه شعار اصلي شان اقتصادي نبود (و شايد عملكرد قابل دفاع تري به لحاظ اقتصادي داشتند) از سوي ديگر عده اي براي توجيه تورم موضوع افزايش قيمت هاي جهاني را پيش مي كشند و افزايش قيمت ها را به زلف افزايش قيمت هاي جهاني گره مي زنند. هر چند كه اين موضوع تا حدودي درست است و بخشي از افزايش قيمت ها با افزايش جهاني قيمت كالاها و خدمات ارتباط دارد اما در اين زمينه اشاره به نكاتي چند ضروري به نظر مي رسد: 1- اقتصاد ايران آن چنان ارتباط سيستماتيك و تنگاتنگي با اقتصاد جهاني ندارد. براي مثال بسياري از اوقات بورس هاي كشورهاي مختلف دنيا كاهش شاخص پيدا مي كند در حالي كه در همان موقع شاخص بورس در كشور ما افزايش مي يابد و بالعكس.بنابراين اقتصاد ما هضم در اقتصاد جهاني نيست كه نتوانيم افزايش قيمت هاي جهاني بر اقتصاد خود را مديريت كنيم. 2- اگر افزايش قيمت جهاني است قطعا همه كشورها از جمله كشورهاي شبيه به ما در منطقه نيز بايد از آن تاثير پذيرند. پس چرا تورم در كشورهايي چون عربستان، كويت، قطر، امارات و... يك رقمي است. آيا افزايش قيمت هاي جهاني براي آنها نبوده است و فقط براي ما ايجاد شده است؟! 3- از سوي ديگر دولت محترم قضيه تاثير تحريم ها بر اقتصاد را نيز به كلي منكر هستند و حتي آن را مايه پيشرفت كشور مي دانند. بنابراين اگر در اين زمينه به اظهارات رييس جمهور اعتماد كنيم بايد تاثير تحريم ها بر اقتصادمان را نه به عنوان يك شاخص منفي بلكه به عنوان شاخصي مثبت ارزيابي كنيم. بنابراين نه افزايش قيمت جهاني علت تامه مشكلات اقتصادي ماست و نه تحريم ها و ساير فشارهاي پيدا و پنهان خارجي. از سوي ديگر اين حقيقت را نيز از ياد نبريم كه در سه سال گذشته قيمت نفت تقريبا سه برابر شد و دولت در سه سال گذشته حدود 200 ميليارد دلار درآمد ارزي داشته است. بنابراين هنگامي كه به قضيه افزايش قيمت ها و ساير مشكلات اقتصادي كشور بنگريم چاره اي نداريم تا گريبان دولت را بگيريم چرا كه به نظر مي رسد علت اصلي مشكلات اقتصادي كشور ( از جمله تورم) سوءمديريت دولت بوده است و هر چند ساير علل داخلي و خارجي بي تاثير نبوده اند اما آنها "علت ناقصه" مشكلات اقتصادي هستند و علت اصلي آن، سياست گذاري هاي دولت بوده است چرا كه دولت مي توانست (و بايد) با سياست گذاري ها و جهت گيري هاي درست اقتصادي آن علل داخلي و خارجي را كنترل كند نه اينكه خود نيز قفلي بر قفل هاي آن بيفزايد. ‏
مثلا افزايش بي امان حجم نقدينگي كشور در سه سال گذشته يكي از همان سياست هاي به غايت نادرست دولت بوده است به طوري كه بر آوردهاي رسمي حاكي است كه در سه سال گذشته حجم نقدينگي بيش 150 درصد رشد داشته است. آيا دولت نمي توانست حجم نقدينگي را كنترل كند؟ و يا برخي عدم هماهنگي ها و سياست هاي موازي و خنثي كننده از جانب دستگاه هاي مختلف سياست گذار دولتي عملا باعث شد(و مي شود)كه چرخ اقتصادي كشور قفل شود. كه ذكر اين عدم هماهنگي ها به طور مصداقي به اطاله كلام خواهد انجاميد.(به عنوان نمونه اختلافات بانك مركزي و وزارت كار يا اختلافات بانك مركزي با وزارت اقتصاد و...) بنابراين انتظار واقعي و منطقي از همه مسوولين و منبريان و ساير عزيزاني كه به هر نحوي قول و فعل و قلمشان در ارتباط با قشر كثيري از مردم است اين است كه در تحليل خود اغراض سياسي و شخصي راه ندهند و همانطور كه مقام معظم رهبري در جلسه اخير هيات دولت با ايشان فرمودند نقد منصفانه اي داشته باشند. و عيوب دولت را لاپوشاني نكنند چرا كه اذعان به عيوب قدم اول رفع آنهاست. به يقين دولت نهم علي رغم برخورداري از نقاط ضعف (بعضا بسيار جدي) داراي محاسني نيز هست كه قابل كتمان نيست. اما بايد اين حقيقت را در نظر گرفت كه مهم نتيجه و كيفيت فعاليت هاي دولت است نه نيت مسئولين يا كميت زياد فعاليت هاي دولت چرا كه مردم با نيت افراد و دولتها زندگي نمي كنند و يا اينكه تلاش شبانه روزي دولت در صورت داشتن نتيجه به كام مردم خوش خواهد بود... و آيا اساسا در صورت فعاليت شبانه روزي دولت و وجود چنين مشكلات عديده اي نمي توان به كارآمدي مجموعه دولت شك كرد؟ چرا كه اين عمل تفاوت دو دانش آموزي را مي ماند كه يكي شب تا صبح بيدار مي ماند و درس مي خواند اما در نهايت نمره قبولي نمي گيرد اما دانش آموز ديگر شب را به راحتي مي خوابد و به طور متعادل درس مي خواند و به مدد قوه ذهني و خلاقيت و استعداد نمره قبولي مي گيرد. حال كدام يك از دو دانش آموز بهتر است. آيا مي توان به معلم دانش آموز كوشا وناكام اولي گفت كه چون كار شبانه روزي كرده است به وي نمره قبولي دهد؟ ‏

*مردم‌سالاري
سوال از احمدي‌نژاد؛ چرا؟
حسين رهنورد
در تاريخ جمهوري اسلامي، اگرچه تا به حال از طرف مجلس، سوالي از رئيس جمهور نشده است اما بديهي است كه طرح سوال از رئيس جمهور حقي است كه در قانون براي مجلس شوراي اسلامي لحاظ شده است و با توجه به اين حق، مي‌توان گفت كه اقدام به چنين كاري نه تنها تضعيف قوه مجريه نيست بلكه به فعليت رساندن نظارت قانون است كه در اختيار مجلس قرار گرفته است. با اين حال تا به حال موضوعي پيش نيامده كه نيازمند طرح چنين سوالي باشد و در مواردي اگر رويارويي بين مجلس و رياست جمهوري صورت گرفته بود با رايزني و گفتگو حل شده بود، اما موضوع سخنان رحيم مشايي به گونه‌اي پيچيده شده است كه به نظر مي‌رسد اولين سوال از رئيس جمهور در تاريخ جمهوري اسلامي صورت گيرد.
پروسه‌اي كه منجر به طرح سوال از احمدي‌نژاد، آن هم از طرف يكي از اصولگرايان مجلس شد، قابل بررسي است.
1_ رئيس سازمان ميراث فرهنگي و معاون رئيس جمهور اظهاراتي درباره دوستي با ملت اسرائيل مي‌گويد و در مقابل مخالفت‌ها بر گفته خويش پافشاري مي‌كند. جالب اينجاست كه در همان زمان نمايندگان ايران در المپيك حاضر به مسابقه با نمايندگان رژيم غاصب اسرائيل نيستند كه البته اين عرفي قابل توجه در طول حيات جمهوري اسلامي است. همه مي‌دانيم كه ورزشكاران در حقيقت نمايندگان ملت هر كشور هستند، نه دولت و بدين گونه مي‌توان نتيجه گرفت كه معاون رئيس جمهور به اندازه يك ورزشكار غيرسياسي هم ملاحظه معيارهاي سياست خارجي كشور را نمي‌كند.
2_ دولت و عموم دولتمردان در مقابل انتقادات به رحيم مشايي سكوت مي‌كند و هيچ نمي‌گويند. اين رفتار دولت هم براي بار اول نيست كه اتفاق سياست خارجي كشور را نمي‌كند.
2_ دولت و عموم دولتمردان در مقابل انتقادات به رحيم مشايي سكوت مي‌كنند و هيچ نمي‌گويند. اين رفتار دولت هم براي بار اول نيست كه اتفاق مي‌افتد. يك بار ديگر زماني كه محمود احمدي‌نژاد حرف‌هايي درباره حضور در سازمان ملل گفت و همچنين دستور حضور زنان در ورزشگاه‌ها را صادر كرد هم اين انتقادات به گوش رسيد ولي دولت حرفي در اين باره نگفت!
اين كه دولت توان يا انگيزه پاسخگويي به سيل انتقادات از طرف افراد مختلف را ندارد، بسيار حائز اهميت است. اگر دولت حاضر است براي حفظ يك عضو خود همه انتقادات را با بي‌مهري ناديده بگيرد، اين وظيفه مجلس است كه احمدي‌نژاد را به تمكين در برابر انتقادات به حق وادارد.
3_ آخرين مرحله داستان رحيم مشايي، موضوع اهانت به مراجع توسط يكي از حاميان دولت و طرفداران مشايي است كه در دو هفته اخير باعث اعتراضات بسيار شده است. حتي اگر دولت دامان خود را از اين موضوع كنار بكشد، اين انكار ناشدني است كه بهانه اين اقدام، اعتراض بعضي مراجع به سخنان رحيم مشايي است.
با اين احوال، به نظر مي‌رسد بايد به دور از هياهوي جناحي از اقدام نمايندگان در سوال از احمدي نژاد حمايت كرد و به انتظار آثار مبارك آن نشست.
انتهاي پيام/
 يکشنبه 24 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن