محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847251977
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز هزينه يا فرصت
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز هزينه يا فرصت
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «لائيك هاي تركيه پرونده سازي براي اسلام گرايان»،«ضرورت تسهيل در رقابت هاي سياسي»،«لانه شيطان»،«مطلوب اما كافي نيست»،«هزينه يا فرصت»و... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
جمهوري اسلامي
«لائيك هاي تركيه پرونده سازي براي اسلام گرايان» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛فضاي سياسي ـ اجتماعي تركيه پس از يك آرامش موقت يكبار ديگر با بحران سازي توسط لائيك هاي تركيه به سمت بي ثباتي مي رود. لائيك ها پس از احساس ناكامي در انحلال حزب حاكم « عدالت و توسعه » در تدارك طرحي جديد براي وارد كردن اتهامات فساد مالي به اعضاي اين حزب و بلند پايگان دولتي هستند.
در ادامه سرمقاله مي خوانيد؛درحال حاضر « شعبان ديشلي » نايب رئيس حزب عدالت و توسعه متهم به فساد مالي در جريان خريد و فروش دو قطعه زمين شده است . اگرچه ظاهرا اتهام وارده به يك مورد شخصي مربوط مي شود ولي گردانندگان حزب عدالت و توسعه در محاسبات و رايزنيهاي خود به اين جمع بندي رسيده اند كه اين اتهام سرآغاز دور جديد زورآزمائي لائيكها با اسلام گرايان است كه فعالان سياسي مسلمان را درگير بحرانهاي نفس گير حقوقي كنند و نهايتا پس از عبور دراز مدت از مسير طولاني دادرسي ها و دفاعيات حقوقي نزد دادگاههاي تركيه به محكوميت يا عدم محكوميت فرد فرد فعالان سياسي مسلمان منجر شود.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛اگرچه سوابق زورآزمائي لائيكها عليه اسلام گرايان به برخورد با « نجم الدين اربكان » نخست وزير اسبق تركيه و انحلال احزاب « رفاه » و « فضيلت » برمي گردد لكن دور جديد اختلافات سكولارها با مخالفت نمايندگان لائيك مجلس با رياست جمهوري « عبدالله گل » شروع شد. لائيكها با مخالفتهاي خود مانع انتخاب وي شدند ولي در نهايت مجلس تركيه منحل شد و انتخابات زودرس برگزار گرديد. همين امر باعث تنفر بيشتر مردم نسبت به لائيكها شد و در عوض تعداد نمايندگان اسلام گرادر مجلس ملي تركيه افزايش يافت .
سرمقاله جمهوري اسلامي ادامه داده است؛دادستان كل تركيه با طرح شكايتي عليه حزب عدالت و توسعه خواستار انحلال اين حزب و محروميت 72 تن از سران اين حزب از فعاليتهاي سياسي و اجتماعي بود كه بدين ترتيب رئيس جمهور نخست وزير و رئيس مجلس و طيفي از رهبران اسلام گراي تركيه همانند « نجم الدين اربكان » خانه نشين مي شدند . البته دادگاه قانون اساسي پس از 4 ماه تنش و بحران به نفع حزب حاكم راي داد ولي تحركات اخير لائيكها نشان مي دهد كه آنها از شكست و ناكامي خود در سالهاي اخير درسهاي لازم را نياموخته اند.
در ادامه ميخوانيد؛گمانه زنيها و ارزيابيهاي سياسي ـ اجتماعي نشان مي دهد كه لائيكها 5 هدف را دنبال مي كنند و سعي دارند با بهره گيري از ابزارهاي حقوقي در جهت تامين اهداف خود اسلام گرايان را به دنبال خود به راهروهاي دادگاهها بكشانند.
1 ـ اثبات ابتكار عمل لائيكها ـ لائيكها سعي دارند با اين اقدامات خود نشان دهند كه اگرچه در اقليت عددي قرار دارند و پايگاه قابل ذكري در ميان افراد جامعه ندارند ولي همچنان « ابتكار عمل » دردست آنهاست و مي توانند براي اسلام گرايان ايجاد مزاحمت و ايجاد مشكل كنند. كاملا آشكار است كه حتي همين اقدامات ايذائي عليه اسلام گرايان هم باعث كاهش روزافزون اقبال عمومي نسبت به لائيكها مي شود ولي فعلا لائيكها با احساس كينه و روياروئي در مسير سراشيبي قرار گرفته اند كه گاه يكديگر را به سمت سقوط آزاد به دنبال خود مي كشانند.
2 ـ گرفتار كردن اسلام گرايان به روزمره گي و انفعال ـ خشم لائيكها از اينست كه اقدامات ايذائي آنها عليه اسلام گرايان با نتايج منفي و معكوسي مواجه شده و عليرغم اعمال فشار عليه حزب حاكم عدالت و توسعه ميزان محبوبيت و درصد آرا اسلام گرايان مرتبا افزايش يافته است . در واقع لائيكها بدون آنكه خود بخواهند با اقدامات كينه توزانه باعث اثبات مظلوميت مسلمانان شده اند و اقبال عمومي را به نفع جناح اكثريت مسلمان اين كشور تثبيت كرده اند.
3 ـ بدنام كردن اسلام گرايان ـ طبعا اگر فعالان اسلامي بتوانند بي اعتباري تمامي اتهامات وارده را هم ثابت كنند چيزي نصيب آنها نخواهد شد ولي اگر نتوانند به خوبي از خودشان در اين فرايند حقوقي دفاع كنند يقينا در ميان افكار عمومي بدنام و بي اعتبار خواهند شد. البته لائيكها در اين زمينه وارد بازي شومي شده اند كه نتايج آن به زيان آنها تمام خواهد شد. چه بسا كه اسلام گرايان از اين فرصت ها براي اثبات مظلوميت روزافزون خود بهره گيري كنند و اين تهديدهاي مستمر لائيكها را به فرصتي براي ارتقا محبوبيت خود مبدل نمايند.
4 ـ تاثيرگذاري بر كارنامه دولت اسلام گرا ـ لائيكها نگران اين نكته هستند كه حزب عدالت و توسعه در دوره حضور قدرتمند خود در صحنه سياسي ـ اجتماعي و اقتصادي تركيه موقعيت اقتصادي و سياسي اين كشور را در صحنه داخلي منطقه اي و بين المللي ارتقا داده و در شرايطي كه اروپا و آمريكا در « بحران اقتصادي » و يا دستكم در « ركود اقتصادي » قرار دارند تركيه در دوران « رفاه اقتصادي » به پيشبرد اهداف و برنامه هاي مدون خود مي انديشد.
5 ـ فشار دستيابي به توافق احتمالي ـ يك احتمال جدي اينست كه اقدامات ايذائي لائيكها گامي در جهت اعمال فشار بر اسلام گرايان باشد كه با اميد به مذاكره و مصالحه و توافق احتمالي بر روي برخي مسائل مورد نظر لائيكها پيگيري مي شود. بدون در نظر گرفتن اين اميد و انتظار احتمالي لائيكها واقعا قابل تصور نيست كه آنها از اين اقدامات شرم آور بتوانند سودي را عايد خود كنند. چه بسا كه اين حركتهاي غيرقابل توجيه لائيكها باعث واگرائي بيشتر در جناح آنها شود و طيف قابل توجهي از نيروهاي لائيك را كه مي بينند اقداماتشان به زيان منافع ملي تركيه تمام مي شود از لائيكها جدا كند و باعث تقويت جبهه اسلام گراياني شود كه نشان داده اند منافع ملي تركيه را بهتر درك مي كنند.
مردم سالاري
«ضرورت تسهيل در رقابت هاي سياسي» عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم ميزرابابا مطهري نژاد است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛گفتمان غالب جامعه در ايامي كه انتخابات مهم رياست جمهوري دهم را پيش رو داريم، پيرامون رقابت هاي سياسي است و رقابت هاي سياسي با پذيرش استقلا ل، تماميت ارضي و قانون اساسي جمهوري اسلا مي ايران نه تنها با منافع ملي سازگار و همسو هست بلكه ضامن تقويت امنيت ملي نيز هست در هر نظام سياسي، دو نوع نهاد وجود دارد، اول: «نهادهاي رقابتي» مثل دولت، مجلس كه ساز و چگونگي رقابت براي به دست آوردن آنها در قانون اساسي و قوانين انتخابات منحصر شده است و در شرايط امروز جز اختلا ف نظر در نظارت استصوابي و چگونگي اعمال آن مورد وفاق همه جريان هاي سياسي كشور است. دوم: نهادهاي اجماعي كه از عرصه منازعات سياسي فراترند مثل قوه قضائيه و شوراي نگهبان - ورود نهادهاي اجماعي به عرصه منازعات سياسي هم تعرض به روح قانون اساسي است و هم امنيت ملي را به خطر مي اندازد.
در ادامه ميخوانيد؛از سخنان دبير محترم شوراي نگهبان در خطبه هاي نماز جمعه پانزدهم شهريور مي توان اين استنباط را داشت كه ايشان ورود يك نهاد اجماعي به عرصه منازعات سياسي را كه سال هاست توسط اصلا ح طلبان فرياد مي شود را پذيرفته اند و به همين جهت طلب حلا ليت كرده و براي برگرداندن حقوق از دست رفته افراد، اگر بتوانند اعلا م آمادگي كردند.
در بخش ديگر يادداشت آمده است؛رفتار گذشته دبير محترم شوراي نگهبان به ويژه در چند سال اخير طرفداري علني از دولت نهم و نفي مخالفان دولت نهم را گواهي مي دهد و اين يعني همان نگراني هايي كه اين روزها سرمايه هاي سياسي جامعه را به خود مشغول داشته و گاهي آن قدر نگرانند كه مبادا شوراي نگهبان تمام رقباي جدي و پرتوان رئيس دولت نهم را ردصلا حيت كند و رقابتي بدون حريف را تدارك نمايد.
محمدجواد لا ريجاني كه اين روزها نمي دانم به چه علت هيچ خبري از او نيست حدود يك دهه پيش در مصاحبه با يكي از روزنامه ها گفته بود: در كشور ما دو طيف سياستمدار هستند، يك طيف قبه نوري كه حرف هايي مي زنند كه نه سيخ بسوزد و نه كباب، اين ها همواره در سمت هاي خودشان باقي هستند و در رقابت هاي سياسي منافع ملي را فدا مي كنند. طيف دوم سياستمداران عوام زده هستند كه عوام زدگي خيلي بد است.
ايشان معتقد بودند كه عوام زدگي و مرض قبه نوري بهترين محل براي رشد اين مرض است كه رقابت هاي سياسي به منافع ملي ضربه بزند.
دولت نهم گرچه به حق به طيف قبه نور تاخت و موقعيت كاذب اجتماعي آنها را تخريب و شفافيت هاي فراواني را به وجود آورد، اما خود به بيماري عوام زدگي روي آورد كه رقباي سياسي اين دولت به ويژه اصلاح طلبان ظرفيت قابل عرضه اي براي رقابت سياسي دراين عرصه را با خود دارند، به شرطي كه نهادهاي اجتماعي به ويژه شوراي نگهبان نشان دهد كه رقابت هاي انتخاباتي در اين عرصه را بر مي تابد و به نفع قدرت سياسي دولت به عرصه رقابت هاي سياسي ورود نخواهد كرد.
در پايان مي خوانيد؛اگر به تقويت امنيت ملي با مشاركت گسترده تر مردم در انتخابات علاقمنديم بايد رقابت هاي سياسي را تسهيل كنيم و از اين نوع اظهارات كه دبير محترم شوراي نگهبان فرمودند كمي بيشتر داشته باشيم و گذشته را آسيب شناسي كنيم. قوت همه نهادها اعم از نهادهاي رقابتي و نهادهاي اجتماعي در اين است كه آمار شركت كنندگان در انتخابات نسبت به قبل افزون شود. انشا»الله
كيهان
«لانه شيطان» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛ماجرا از اواخر تيرماه كليد خورد؛ زماني كه برخي از مقامات كاخ سفيد كه ظاهراً از حربه تهديد به جنگ و حمله نظامي عليه ايران دست برداشته بودند با گردش تاكتيكي پاي گشايش دفتر حافظ منافع آمريكا در خاك ايران را به ميان كشيدند. همان زمان روزنامه آمريكايي بوستون گلوب در يكي از سرمقاله هاي خود مي نويسد: «طي سه دهه گذشته ايرانيان از خدمات كنسولي آمريكا محروم بوده اند و ديپلمات هاي آمريكايي نيز تماس مستقيم با دولت ايران و مردم را از دست داده اند.مردم ايران عموماً طرفداران اصلي آمريكا در خاورميانه(!) هستند و از اينكه براي سفر به آمريكا بايد به دفتر كوچكي در دوبي مراجعه كنند نااميد و دلخور شده اند و اين موضوع با اظهارات مكرر بوش مبني بر احترام وي نسبت به مردم ايران در تناقض شديد است.»
در بخش ديگر يادداشت ميخوانيد؛...در ادامه اين ماجرا هفت سناتور آمريكايي در نامه اي به بوش حمايت خود را از اين اقدام اعلام كرده و مي نويسند: «هر چه مردم ايران فرصت بيشتري براي تماس با آمريكاييها داشته باشند، احتمال اينكه به تبليغات دولت خود براي دشمن نشان دادن كشور ما بي اعتنايي كنند، بيشتر خواهد شد. از طرف ديگر حضور ديپلمتيك ما در ايران مي تواند فهم و درك مارا از گروه هاي سياسي مختلف و در حال رقابت- بخوانيد اپوزيسيون- بيشتر كند.»
در ادامه يادداشت ميخوانيد؛...همانطور كه از اظهارنظرها و تحليل ها پيداست در كنار كاركرد آشكار و ظاهري تاسيس چنين دفتري در تهران و آغاز روابط ديپلماتيك، به كار كرد پنهان و واقعي اين اقدام كه ارتباط با مخالفان نظام با قصد براندازانه است نيز تصريح شده است. در اين باره چند نكته گفتني است؛
1- ايجاد تحول در روابط ميان تهران و واشنگتن و تغيير تاكتيك برخورد با نظام جمهوري اسلامي از سوي كاخ سفيد به طور آشكار از زماني احساس شد كه رايس وزير امور خارجه آمريكا از امكان بازگشايي دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران خبر داد و به دنبال آن ويليام برنز معاون خود را براي اولين بار بر سر ميز مذاكرات مستقيم با ايران درباره مسايل هسته اي در كنار خاويار سولانا نشاند.
در ادامه آمده است؛...موضوع جالب توجه ديگر اين است كه آمريكا گامهاي جديد خود را در مسير علاقمندي به از سرگيري روابط ديپلماتيك- هر چند محدود- با ايران در حالي برداشت كه پيش از آن گروهي از جناحهاي جمهوري خواه و دموكرات سال گذشته در كنگره با درخواست بوش براي افزايش بودجه جهت انجام عمليات محرمانه بر ضد ايران به منظور سرنگوني نظام و تغيير حكومت، موافقت كرده بودند. تخصيص 400 ميليون دلار براي عمليات امنيتي ويژه در خاك ايران آنقدر گنده است كه نمي توان آن را زير پوشش تاكتيك جديد آمريكا كه ظاهراً دست دوستي به سوي ايران دراز كرده است، پنهان كرد.
2- ماجراي موسسه سورس و اعترافات هاله اسفندياري و رامين جهانبگلو درباره برنامه طراحي شده جهت براندازي نرم نظام كه خاطرتان هست. آمريكا همواره استراتژي خود را براي تحقق و تكميل نفوذ در لايه هاي مختلف سياسي و اجتماعي ايران پيگيري كرده و مي كند. كاخ سفيد ميليونها دلار براي براندازي نرم در ايران اختصاص داده است. وجود يك مركز كه تحت كنترل خود آمريكا باشد براي برقراري ارتباط با عوامل و پياده نظام خود، كنترل برنامه هاي براندازانه و نظارت بر چگونگي هزينه كرد اين 400 ميليون دلار طبعاً مورد خواست و مطلوب آمريكاست. با اين توضيح كه 400ميليون دلار يك مبلغ سمبوليك است و آمريكا بودجه اي هنگفت براي اين پروژه تخصيص داده است.
3- واقعيت آن است كه آمريكا ديگر عنوان ابرقدرتي جهان را، به خصوص از زماني كه ايران مانع از جاه طلبي ها و زياده خواهي هاي اين كشور در منطقه شده، از دست داده است. اكنون ايران قادر است مهمترين هم پيمان آمريكا در منطقه، يعني رژيم اشغالگر صهيونيستي را تهديد كند و برنامه هاي آمريكا و خوابي كه براي كشورهاي خاورميانه ديده است را نقش برآب نمايد. اين امر هزينه هاي زيادي را روي دست آمريكا گذاشته است.
در ادامه ميخوانيد؛به همين دليل تلاش دولت فعلي آمريكا را در اواخر دوره خود براي نزديكي روابط و تماس با ايران خصوصا اگر در قالب دفتر حافظ منافع قرار گيرد، مي توان وسيله اي براي رفع مشكلات آمريكا در خاورميانه و در عين حال يك كارت برنده در انتخابات آتي براي جمهوري خواهان قلمداد كرد.
4- رهبري آمريكا در صحنه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي به شدت در حال رنگ باختن است. اخبار و گزارش هاي روزهاي اخير نيز حكايت از آن دارد كه بوليوي و به دنبال آن ونزوئلا سفراي آمريكا در كشورشان را به جرم اخلال در امور داخلي خود و هدايت گروههاي مخالف، اخراج و 4 كشور ديگر آمريكاي جنوبي نيز حمايت خود را از اين اقدام اعلام كرده اند.
در پايان يادداشت آمده است؛ملت ايران بنابر آنچه از فرموده امام راحل(ره) در سي سال حاكميت انقلاب و نظام جمهوري اسلامي آموخته و بدان اعتقاد دارند، حكومت آمريكا را شيطان بزرگ و دشمن شماره يك خود مي دانند و انتظار دارند مسئولان ديپلماسي و امنيتي كشور در وقت خود و بر اساس سه اصل عزت، حكمت و مصلحت نظام، تصميمي هوشيارانه بگيرند.
دنياي اقتصاد
«قابليت نقد شدن مسكن» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم مهدي نصرتي است كه در آن ميخوانيد؛بازار مسكن در ماههاي اخير دچار ركود شديدي شده است و بعضا معاملات در قيمتهايي صورت ميگيرد كه پايين تر از قيمتهاي چند ماه گذشته است،اما اين وضعيت فراگير نيست و بيشتر يك استثنا محسوب ميشود تا يك قاعده.بنابراين شايد درست تر باشد تا به جاي اين كه بگوييم قيمتها در بخش مسكن كاهش يافته است بگوييم بخش مسكن نقدشوندگي خود را از دست داده است.
نقدشوندگي (liquidity) يعني اين كه يك دارايي يا سهام اين قابليت را داشته باشد كه بدون اين كه ارزش آن كاهش قابل ملاحظهاي بپذيرد در بازار خريد و فروش شود.ويژگي نقدشوندگي، حجم بالاي معاملات است.خصوصيت اصلي يك بازار نقد (liquid market) اين است كه هميشه تعدادي فروشنده و خريدار حاضر و آماده در بازار وجود داشته باشد.با اين تعاريف ميتوان ملاحظه كرد كه بازار مسكن ايران در ماههاي اخير به وضوح غير نقد شونده است، اما هميشه در اقتصادهاي پيشرفته و در متون درسي، بخش مسكن و املاك يكي از بخشهاي غيرنقد اقتصاد به حساب ميآمده است.نقد نبودن ذاتي اين بازار نيز يكي به دليل وجود هزينه معاملات (شامل هزينههاي مستقيم و صرف وقت) است و ديگر به دليل اين كه مسكن كالاي همگن و استانداردي نيست و عوامل بسياري شامل ويژگيهاي فيزيكي و محلي در قيمتگذاري مسكن دخيل هستند.
اما در اقتصاد ايران به دليل وجود تورم و عدم وجود بازارهاي مالي عميق، مسكن در پارهاي مقاطع نقش يك دارايي نقد را ايفا ميكرده است و اين مساله باعث شد كه بسياري از افراد دارايي خود را تبديل به ملك كنند و به اين بازار به عنوان يك بازار نقد نگريسته شود.اتفاقي كه اكنون رخ داده است اين است كه نقدينگي زيادي جذب بازاري شده است كه ذاتا غيرنقد شونده است.
راهكاري كه بايد اجرا شود اين است كه ابزارهاي مالي جديدي معرفي شوند كه نقش مالي مسكن را به عهده بگيرند. يكي از اين ابزارها اوراق قرضه شركتي و دولتي است كه قابليت مبادله در بازارهاي ثانويه را داشته باشد.بدين ترتيب مردم بخشي از سرمايههاي خود را روانه چنين بازاري خواهند كرد كه علاوه بر اين كه يك دارايي استاندارد مالي محسوب ميشود، ميتواند به عنوان ابزاري براي تامين مالي توليد يا به عنوان ابزار سياست پولي مورد استفاده قرار گيرد.
در حالي كه مسكن نميتواند به خوبي به عنوان يك دارايي مالي ايفاي نقش كند: چون اولا همانطور كه گفتيم ذاتا داراي بازار نقد شوندهاي نيست.ثانيا مسكن به عنوان يك سرپناه يك كالاي ضروري است و داخل شدنش در معاملات سوداگرانه اثرات اجتماعي و اقتصادي مخربي دارد كه وضعيت كنوني شاهدي بر اين مدعا است.
رسالت
«هزينه يا فرصت» عنوان سرمقاله ي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛چندي است حجتالاسلام والمسلمين روحاني نقد سياست خارجي، سياست اقتصادي و سياست داخلي دولت نهم را بهطور جدي در دستور كار خود دارد. وي چهارشنبه شب گذشته در ديدار جمعي از نمايندگان مجلس گفت : “ با حفظ اصول و ارزشها ميتوان هزينهها را براي دستيابي به اهداف ملي كاهش داد.
وي با اشاره به اختلاف نظرها و سليقهها و حتي اختلاف در راهبردها و استراتژيها گفت: “ظاهرا در مسائل ابتدايي و اوليه مشكل داريم و متاسفانه در حال بازگشت به عقب هستيم ... وتازه دوباره ميخواهيم در بديهيات بحث كنيم .(1)
وي تاكيد كرد : “ ما بايد در مسائل اساسي به يك تفاهم و اجماع نظر برسيم .”(1) همچنين حجتالاسلام روحاني سه شنبه گذشته در جمع اعضاي حزب اعتدال و توسعه گفت : “چرا جيب مردم خالي وعزت آنان به حراج گذاشته شد ؟! سخنان وشعارهاي محاسبه نشده و بدون مطالعه و دقت براي ملت هزينه فراواني داشته است !”(2)
بنده نقد دولت را لازم ميدانم و معتقدم دولت نهم در كوره مذاب نقد آبديده ميشود . البته نميخواهم پاسخي به نقد آقاي روحاني به عملكرد دولت و تصويري كه از كارنامه رئيس دولت ارائه ميكند بدهم حتي نميخواهم بگويم او چرا در اين نقد قدري عصباني است و نيازي نميبيند براي ديدگاه خود ادله كافي ارائه دهد.
اما به يك نكته كه خود او انگشت تاكيد نهاده من هم تاكيد كنم ؛ “ ما بايد در مسائل اساسي به يك تفاهم و اجماع نظر برسيم .” و اين حرف درستي است. يكي از مسائل اساسي و مهم ما داوري در مورد عملكرد دولت و تائيد ،حمايت و دفاع يا عدم تائيد، حمايت و دفاع از دولت نهم است. با نگاهي به ديدگاههاي مقام معظم رهبري در سه ديدار اخيرشان با هيئت دولت ،اعضاي مجلس خبرگان ومسئولان نظام به تصويري از نگاه و داوري معظمله نسبت به شخص رئيس جمهور و كارنامه دولت نهم ميرسيم كه كاملا با نگاه و داوري آقاي روحاني متفاوت و حتي متضاد است.
رهبري معظم انقلاباسلامي در ديدار با هيئت دولت پاسداري از عزت ملي واستقلال حقيقي ملت، ايستادگي در برابر زورگوييهاي قدرتهاي جهاني،انس با مردم ،نشاط خدمت به مردم و برجسته كردن گفتمان امام و انقلاب را از ويژگيهاي دولت نهم و شخص رئيس جمهور مطرح فرمودند آيا اين بيان با تصويري كه در ذهن آقاي روحاني با تاكيد بر اينكه “متاسفانه در حال بازگشت به عقب هستيم و عزت مردم را به حراج گذاشتيم .” همخواني دارد . هيچ كس مدعي نيست به دولت نهم نقدي وارد نيست حتي خود رئيس جمهور گاهي در سخنرانيهاي خود جديترين نقدها را متوجه دولت ميكند .اما انكار امتيازات و نقاط مثبت و قوت دولت نهم كه در بيانات رهبري همواره به آن تاكيد شده نقدها را به سمت تخريب هدايت ميكند.به نظر مي رسد لحن انتقادي آقاي روحاني يك لحن مشفقانه نيست.
جمع جبري سخنان آقاي روحاني اين داوري را القا ميكند كه دولت نهم و شخص احمدينژاد در خانواده اصولگرايان يك هزينه است. اما نص صريح و تحليل بيانات مقام معظم رهبري نشان ميدهد دولت نهم يك فرصت تاريخي و يك سرمايه گرانسنگ براي جريان اصولگرايي است؛ چگونه ميتوان ميان اين دو نظر به تفاهم و اجماع رسيد!
به نظر ميرسد عقلانيت سياسي حكم ميكند كه اصولگرايان ميتوانند در سه موضوع مهم تفاهم و توافق كنند.
-1 اختلافات خود را بويژه در حوزه كارشناسي زيريك سقف حل كنند و رسانهاي ننمايند. طبيعي است زير آن سقف علم و كارشناسي بايد حرف آخر را بزند.
-2 به يك قرائت واحد از بيانات رهبري در خصوص موضوعات مختلف از جمله عملكرد دولت و كارنامه رئيس جمهور دست يابند تا آنان كه مدعي اطاعت از رهبري هستند تكليف خود را بدانند.
-3 كارآمدي نظام و دولت را در دستور كار خود قرار دهند و مواظبت نمايند تا در ميان هياهوي اختلاف نظرها و ديدگاهها كارآمدي نظام و پاسخگويي به مطالبات معيشتي مردم قرباني نشود.
معناي عقلانيت به تعبير مقام معظم رهبري تعميق مباني و يافتن راهحل براي نيل به آرمانهاي انقلاب است .
پينوشتها:
-1 روزنامه اعتماد ملي، 87/6/23
-2 روزنامه آفتاب يزد، 87/6/20
كارگزاران
«حزب واحد اصلاحطلبان» عنوان سرمقالهي روزنامهي كارگزاران به قلم هدايت آقايي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛ارزيابيها در درون جبهه اصلاحات نشان ميدهد كه حداقل تعداد 60 گروه، حزب و انجمن سياسي به ثبت رسيده ادعاي تفكرات اصلاحطلبانه دارند. پراكندگي و عدم انسجام اين سازمانها طي سه انتخابات گذشته يعني دوره نهم رياستجمهوري، شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داد كه بدون ايجاد تشكيلاتي واحد و فراگير در قالب يك حزب قدرتمند امكان تاثيرگذاري جدي را بر رفع موانع اصلاحات فراهم نميكند. با اين حال در پشت پرده اختلافات و چندگانگيهاي موجود ميان اصلاحطلبان، زمزمههايي ولو خفيف نسبت به ضرورت يكپارچگي فعالان سياسي در جبهه اصلاحات و حركت سازمانيافتهتر به گوش ميرسد. سخنان آقاي حجاريان در مردادماه سالجاري در كنگره سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، طرح پيشنهادي آقاي مرعشي در سايت شخصي ايشان، پيشنهادات آقايان دكتر نجفي و مهندس الويري و دهها اظهارنظر ديگر از اين باب نشان از نامطلوب بودن وضعيت فعلي دارد. اگر منصفانه نيز به آرامش جريانات موجود در جبهه اصلاحات نگاه كنيم مشاهده ميشود كه پايههاي محكمي براي ايجاد و بناي سازمان سياسي واحد وجود دارد كه برخي از آنها را يادآور ميشويم. 1ـ نزديكي ديدگاهها: بدين معني كه اساسا وجه تمايز فعالان جبهه اصلاحات با جناح راست اصولي همانند حفظ و توسعه آزاديهاي اجتماعي، تكيه بر خرد جمعي، نگاه صلحجويان بهروابط بينالمللي و مواردي از اين دست ميباشد كه اكثريت قريب به اتفاق نيروهاي اين جناح به آنها پايبند بوده و براي تحقق اين آمال و آرمانها تلاش ميكنند.
2 ـ سوابق مشترك: گروهها و جمعيتهاي درون جبهه اصلاحات گذشته مشتركي را طي كردهاند و همزمان نيز دچار تغييرات و دگرديسيهاي مشابه شدهاند به نحوي كه هيچكدام نميتوانند تاريخي مجزا از ديگري براي خود ترسيم نمايند همه آنها به يك نسبت در تحمل فشار وارده از ناحيه اقتدارگرايان در سركوب نويسندگان، روزنامهنگاران، رد صلاحيتها و تخريبها سهيم بودهاند.
3 ـ شناخت و ارتباطات شخصي: شكلگيري بيشتر مجموعههاي اصلاحطلب در محيطهاي صنفي بوده است. مثلا دانشگاهها، مراكز كار و فعاليت، روزنامهنگاري يا نهايتا مناطق جغرافيايي كه همه اينها باعث شده تا اشخاص شناخت عميق و دقيق از يكديگر داشته باشند. يعني سرمايه گرانبهايي كه براي هر كار و فعاليت جمعي لازم است از طريق ارتباطات شخصي حاصل شده است. علاوه بر زمينههاي مثبت ياد شده نبايد مزاياي چنين اقدامي را نيز از ياد برد كه استفاده بهينه از توان نيروهاي سياسي، امكان اتخاذ تصميمات موثر و هماهنگ، از دست ندادن فرصتها و حفظ حريم شخصيتها و بزرگان را ميتوان نام برد، هستند.
شايد اين شبهه مطرح شود كه ادغام يا تعطيلي تعدادي از گروههاي سياسي به نفع تاسيس يك حزب بزرگتر خلاف روند توسعه سياسي است اما با توجه در مزايا و مقايسه دو وضعيت موجود و پيشنهادي، دستيابي به اهداف توسعه سياسي را از طريق وضعيت پيشنهادي به واقعيت نزديكتر نشان ميدهد ضمن آنكه بايد اذعان نمود، تعدد سازمانهاي سياسي در بيش از اختلافات ناشي از حوزه فكري ثمري جز خنثيسازي يكديگر ندارد.
به هر تقدير اگر اصلاحطلبان بدون فوت وقت دست بهكار شوند و ايجاد حزب واحد را در دستور كار خود قرار دهند ميتوانند اميدوار باشند كه براي چهار سال بعد داراي يك سازمان سياسي قابل قبول و در حد استانداردهاي كشورهايي چون پاكستان يا تركيه باشند. همچنين بهنظر ميرسد انتخابات پيشرو يعني دهمين دوره رياستجمهوري نيز فضاي مناسبي براي تمرين و مشق كار جمعي و پايهريزي جهت حركت آينده باشد. در اين راستا پيشنهاد ميشود روساي احزاب و گروهها به همراه چهرههاي شاخص جبهه اصلاحات، فهرستي از تمامي نيروهايي كه داراي تفكرات اصلاحطلبي هستند در سراسر كشور تهيه و بهصورت منطقهبندي آنان را سازماندهي كنند. در اين صورت اگر طي انتخابات آتي به كانديداي واحدي دست يابيم همزمان با افزايش احتمال پيروزي گام بلندي نيز به سمت هدف تشكيلاتي برداشتهايم و چهبسا همين حركت نيز ما را به نزديك كردن حول يك كانديداي مشترك كمك نمايد. شرط لازم براي شروع و اقدام به سوي ايجاد حزب واحد قبل از هرچيز اراده تصميمسازان تشكلها و كنار گذاشتن روحيه سهمخواهي و تعصبات بيمورد است. اميد كه نسبت به اين مهم توجه شود.
اعتماد ملي
«مطلوب اما كافي نيست» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي ست كه در ابتداي آن ميخوانيد؛اينگونه به نظر ميرسد كه بحران گرجستان در حال تغيير فضاي بينالمللي است. اين جابهجايي براي برخي كشورهاي مستقل و البته تحت فشار بينالمللي و رسانهاي جهان، مزاياي سياسي فراواني داشته است.تا پيش از منازعه گرجستان، روسيه به شريكي همراه و مطيع در باشگاه ثروتمندان تبديل شده بود. كشورهاي صنعتي با منت و اكراه آن را پذيرفته بودند و در تمام طول دوران رياست پوتين در كرملين، تلاش شد تتمه فضاي نامطمئن روابط آمريكا و روسيه به پايان برسد. پوتين از بوش در منزل خويش پذيرايي كرد و بوش پوتين را بارها به مزرعه شخصي خود برد.
در ادامه ميخوانيد؛گرجستان به ناتو تمايل پيدا كرد و آمريكا به سرعت قرارداد استقرار سپر دفاع موشكي در لهستان و اوكراين را به امضا رساند. هرچند آنها مدعي بودند درصدد مقابله با موشكهاي بالستيك ايران و كرهشمالي هستند، روسيه كمتر اين سخنان را پذيرفت.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛روساي جمهور ونزوئلا، هندوراس و بوليوي در يك هفته سفراي آمريكا را از كشور خويش اخراج كردهاند!
اين اتفاق كوچكي نيست. ما از آمريكاي لاتين حرف ميزنيم؛ حياطخلوت آمريكا. روسيه تهديد كرده پايگاههاي آمريكا در چك و لهستان را با بمبهاي اتمي هدفگذاري ميكند. از سوي ديگر روسيه تمام بدهيهاي سوريه را بخشيده تا بشاراسد اجازه دهد ناوهاي جنگي و زيردرياييهاي روسيه در بندر طرسوس لنگر اندازند.
در بخش ديگر ميخوانيد؛اينك ايران ميتواند يك پاي بازي در فضاي جديد باشد. ايران چه در مرزهاي نزديك و چه در مرزهاي دور از استعداد و قابليت منحصر بهفردي برخوردار است. هنر سياستمداري حكم ميكند از تمام طرفهاي درگير امتيازات لازم را كسب نماييم. روسيه اعلام داشته با اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران موافق نيست. اين اظهارات مطلوب است اما كافي نيست. روسيه بايد در 3 حوزه موضع خود را اصلاح نمايد.
1-در خصوص اتمام پروژه نيروگاه اتمي بوشهر، از سياست دفعالوقت دست كشيده و به ايران، متحد قدرتمند خود صداقت بيشتري نشان دهد.
2-روسيه نميتواند چشمان خود را بر منافع طبيعي و تاريخي ايران در درياي خزر ببندد. بديهي است اگر روسيه ميخواهد از توان ايران در فضاي جديد سود ببرد، ضرورتا بايد نسبت به منافع ايران در اين نقطه جهان حساسيت مناسب را نشان دهد.
3-روسيه در 3 اقدام غيرمنصفانه شوراي امنيت به رهبري آمريكا در تحريم عليه منافع ايران، همراهي منفعلانه نشان داده است. اينك زمان جبران است؛ هم براي خود هم براي ايران. به نظر ميرسد بلوك جديدي در حال شكلگيري است. ايران ميتواند در فضاي جديد نقشآفرين باشد.
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]
-
گوناگون
پربازدیدترینها