واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ملالى نيستجز دورى شما
[روح الله مهر پارسا ]
تا همين چهل، پنجاه سال پيش عريضه نويسى هم شغلى بود كه عده اى از آن امرار معاش مى كردند. از آنجا كه زمينه سواد در جامعه محدود بود چنانچه نامه اى از جايى براى كسى مى رسيد و يا مى خواست كسى براى ديارى نامه بفرستد بايد همه خانواده هاى اطراف خود و بلكه دو سه كوچه اين طرف و آن طرف خود را جست وجو كند بلكه سواددارى بيابد و يا به عريضه نويسى مراجعه نمايد.
پاتوق اوليه آنان جلوخوان مسجدشاه و پستخانه و با شروع به كار وزارت دادگسترى در حوالى آن قرار داشت. عريضه نويس ها كه سرمايه آنها ميز كوچكى با چند ورق كاغذ و چند قلمدان و چند گونه قلم بود، بعد از شنيدن حرف هاى مراجعان، چيزهايى را كه از آن مى فهميدند در نامه اى مى نگاشتند و در عوض چندريالى حق الزحمه مى گرفتند.
تيترها و عناوين كاغذها همه كليشه و معلوم شده بود به اين صورت كه اگر كاغذ براى پدر يا مادر نوشته مى شد با اين مفاد آغاز مى گرديد: پدر يا مادر عزيزم خدمت شما سلام مى رسانم اميدوارم كه سلامت و تندرست باشيد و با الطاف الهى رنج و ملالى نداشته باشيد. اگر از احوالات من يا ما جويا شويد بحمدالله سلامتى حاصل و ملالى نيست بجز دورى از شما كه انشاءالله آن هم بزودى زود ديدارها تازه خواهد شد. آمين يا رب العالمين.
مطالب مقدمه كاغذ به وسيله خود عريضه نويس آماده مى شد مثل خطوط فوق كه خاص پدر يا مادر نوشته شده و مطالب ذى المقدمه نامه از گفته هاى متقاضى تنظيم مى گرديد.
براى خالى نبودن عريضه
ضرب المثل فوق كه هنوز هم در محاورات كوچه و بازار به آن اشاره مى شود بيشتر در رفع ايراد و مثل آن به كار مى رود و از آنجا نشأت مى گرفت كه شخص نامه خواه به عريضه نويس مى گفت: براى خالى نبودن عريضه (نامه) اين چند نفر را هم بنويس كه فلان كس سلام مى رساند. با اين روش نام چند تن ديگر را هم قطار مى كرد تا كاغذ تمام و كمال پشت و رو سياه بشود.
سفيدماندن قسمتى از نامه را سبك مى شمردند و رسم براين بود كه در حقيقت «براى خالى نبودن عريضه» كليه سطرهاى نامه را عريضه نويس پر كند.
غالب اوقات، مشترى درددل هايى داشت كه تمام و كمال براى عريضه نگار مى گفت كه شوهرش دو سه سال است به سفر رفته، خرجى نفرستاده و در نبودن او با چه مشكلاتى دست به گريبان است. خلاصه اى از آنچه كه شنيده بود، با املا و انشايى درست و صحيح يا پر از غلط، با خطى بد يا خوش مى نگاشت و به دستش مى داد. بدين ترتيب عريضه نويس سنگ صبورى بود كه غم و غصه مشتريان را به خوبى مى شنيد و طبعاً در گوشه دل انبار مى كرد و بروز نمى داد.
شايد هم، اضافه شدن رمالى و فال بينى به شغل عريضه نويسى درست ناشى از همين باشد. يعنى عريضه نگارها طى زمان براى كمكى به مشتريان دردمند و لااقل خوشحال ساختن آنان، به «بازكردن سركتاب» برايشان مشغول شده اند و به تدريج ضمن پيشگويى و فال بينى، گاهى هم برايشان دعاهايى نوشته اند. اين است كه در پاره اى از ميزهاى ايشان زعفران يا جوهر زعفران براى نوشتن دعا هم به جوهر بنفش كه مايع اوليه نوشتن بود در كنار پاكت و گاه تمبر افزوده شد.
پس از افتتاح وزارتخانه ها و ادارات آهسته آهسته نياز به «عريضه نوشتن» احساس شد و كم كم پاره اى از «ميرزايان» به «عريضه نويسان» مبدل شدند.
كاغذ بازى و عريضه نويسى
«عريضه» صنعت مشبهى است از «عرض» كه به معناى پيش رو قرار دادن، در معرض ديد گذاردن، تقديم داشتن و نظاير آن آمده است به همين خاطر هم اين كلمه طى زمان براى نامه هايى كه عموماً به ديوان نوشته مى شده است، به كار مى رفت و كم كم تحول يافته به معناى نامه هايى كه در آن شكايتى شده باشد، ويژه گرديد. حتى بعدها يعنى پس از تأسيس دادگسترى «عريضه» چنان در اين معنى به كار مى رفت كه فعل «عارض شدن» نيز از آن به معناى «شاكى شدن» معمول گرديد كه هنوز هم گاه نزد عامه به كار مى رود. از نظر تحول لغت، فعل مورد بحث اندك اندك به معناى يادشده مورد استعمال خويش را از دست داده است و بيشتر در حال حاضر نيش گونه و طعنه دار به كار مى آيد.
به همين دليل از همان زمان ديوان، كسانى كه براى مردم بى سواد نامه مى نوشتند، چون غالب اين نامه ها شكوائيه بود، نويسندگانشان به «عريضه نويس» معروف شدند.
ناگفته نماند كه «عريضه نويسى» در زمان ديوانى چنان باب بود كه تا مدت ها پيرمردان و پيرزنان، هر گاه با نوجوانانى با سواد و مدرسه رو برمى خوردند اولين سؤالى كه مى كردند اين بود كه آيا مى توانند «عريضه» هم بنويسند !
بازار كار عريضه نويسان
پيشترها، به دليل نياز مردم، هر محله اى لااقل عريضه نويسى داشت كه گاه با دكان ويژه اى ضمن انجام كارهاى معمول مثل بقالى يا عطارى عريضه هم مى نوشت. اما پاره اى جاها به دليل نياز مشترى و رجوع مشترى بسيار، عريضه نويسان متعددى حضور داشتند. مكان هايى مثل حوالى ادارات پست و مساجد بزرگ شهر و ادارات مربوط به دادگسترى؛ كه عريضه نويسان بسيارى كنار هم بساطشان را مى چيدند و بدون رقابت و بى سروصدا به كار مشغول بودند.
گاهى پاره اى بين ايشان به واسطه خوش خطى و يا «خوش دستى» كه عريضه هايشان غالباً مؤثر واقع مى شد نسبت به همكاران ديگر مشترى بيشترى داشتند.
رشد نرخ سوادآموزى به تدريج تعداد باسوادان و اهل كتابت را به جايى رسانيد كه ديگر مشترى چندانى براى «عريضه نگار» باقى نماند و از طرفى با رايج شدن ماشين تحرير (دستگاه تايپ) تعدادى از عريضه نگاران باقى مانده در اطراف دادگسترى از اين پس با داشتن فرم هاى رسمى نظير دادخواست و اظهارنامه و غيره به تنظيم فرم هاى تايپ شده مورد نياز ارباب رجوع پرداختند و عريضه نويسان محدوده اداره پست به دليل كسادى كار به مهركنى و فروش تمبر و انواع پاكت و حتى آلبوم تمبر روى آوردند.
شايان ذكر است عريضه نگاران اطراف دادگسترى به دليل خبره شدن در بعضى از امور قضايى بعضاً غير از تايپ آنچه مشترى مى خواست، راهنمايى هايى هم از وى به عمل مى آوردند كه در پيشبرد امور مربوطه مؤثر واقع مى شد. در حال حاضر به دليل مبارزه پيگير با سد معبر و جلوگيرى از حضور عريضه نگاران در پياده روهاى اطراف دادگسترى در داخل ساختمان دادگسترى محل هايى جهت عريضه نويسى در نظر گرفته شده است.
از كتاب نويسى تا عريضه نويسى
در گذشته هاى دور قبل از رواج «چاپ سنگى» در بعضى از شهرهاى بزرگ كتابفروشى هاى متعددى قرار داشت كه محل رفت و آمد دانش پژوهان بود كه با پرداخت مبلغى، شخص مشتاق، مى توانست دست نويسى از كتاب مورد نظرش را از آنجا خريدارى كند و نيز مى توانست با پرداخت وجه مختصرى به عنوان كرايه، شخصاً در كتابفروشى به رونويسى بپردازد.
صاحبان اين كتابفروشى ها غالباً مردانى فاضل بودند و شاگردان خوشنويسى براى رونويسى كتاب ها استخدام مى كردند. بعدها با پيشرفت و اشاعه سواد و رواج چاپ، رونويسى كتاب از حالت اوليه خارج شد و اين هنر ويژه خوشنويسان گرديد. بررسى دفتر كارى عريضه نگاران امروز و ديروز به خوبى نشان مى دهد كه اين جماعت در واقع وارثان كتاب نويسان كهن اند كه پس از آمدن چاپخانه به ايران و از رونق افتادن كارشان با كمى تغيير به «نوشتن» ادامه داده اند.
اگر كوشش هاى آن مردان ناشناخته نبود امروز جاى بسيارى از كتاب هاى نفيس چون شاهنامه، ديوان حافظ، سعدى، مولانا و خيلى آثار مكتوب بزرگان در كتابخانه ها خالى مى ماند.
در اوج فرهنگ اسلامى در قرون دوم و سوم هجرى به بعد كه بتدريج استقبال شكوهمندى از علوم و دانش روز به عمل آمد، پاره اى از باسوادان خوشنويس، رونويسى كتاب ها را به عنوان شغل و حرفه خويش انتخاب كرده بودند. بدين ترتيب مشتاقان علوم با دادن مبالغى به اين رونويسان حرفه اى، نسخه اى از كتاب مورد نظرشان را به دست مى آوردند.
شنبه 23 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]