چگونه يک دختر کارمند ايراني تبديل به يک نام تجاري پولساز مي شود؟

واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: تا چندی پیش هیچ کس صاحبان سایت ها را یک نام تجاری نمی دانست . حتی برخی از سایتهای پربازدید نیز علیرغم داشتن سابقه طولانی فعالیت و نیز اتصال به اهرم های قدرت اما هیچکدام یک نام تجاری نیستند .
البته امروزه سایت هم همانند هرچیز دیگری در دنیای تجارت ، با دنیای بازاریابی مدرن مرتبط می شود . صاحبین سایتهای خارجی نیز با تهیه طرح های علمی برای سایتهایشان هرکدام می خواهند برای خود یک هویت نام تجاری بیافرینند .

سایتهایی که شخصیت اصلی آنها شکل گرفته از داستان سختکوشی و مقاومت در برابر مشکلات است ، همانند سایت تبلیغاتی مینوگوهری ، موقعیت های تجاری بیشماری دارند . در مورد شخصیت مینو گوهری آنقدر خوب از این موقعیت ها استفاده شده است که یکی از بهترین نمونه های موفق بازاریابی از طریق کلام دهان به دهان بوجودآمده است .

روشن است که امروزه دست کم بخشی از موفقیت بازاریابی به خود خدمات مربوط می شود و نمی شود انکار کرد که مینوگوهری برند ممتازی است که توانسته است " روحیه خودباوری و اعتمادبنفس را به علاقه مندان موفقیت در هر سن و سالی بازگرداند . او به بسیاری از همسن و سالان خود نشان داده است که درهای موفقیت تنها به روی ثروتمندان گشوده نمی شود و اقشار طبقه کم درآمد اجتماع نیز می توانند به ثروت و موفقیت دست یابند .
ماجرای موفقیت های این دختر خلاق که در اینترنت و نشریات نیز آمده است ، مورد توجه اساتید و دانشجویان دانشگاههای بسیاری قرارگرفته و حتی ساعتها در کلاس های درس در مورد آن بحث و گفتگو می شود .
بطور حتم زمانی که این دختر جوان در حال ایجاد سایت تبلیغاتی اش بود ، هرگز نمی توانست تصور کند که روزی تبدیل به یک نام تجاری ارزشمند خواهد شد و در بین جامعه ایرانیان محبوبیتی چشمگیر کسب می کند .

با این حال علاوه بر استعداد ذاتی و پشتکار ، همانگونه که خودش هم در مصاحبه هایش عنوان کرده است ، هوش و درایت مدیر صاحب نام شرکت مشاوره مدیریتی که او در آن کار می کرده نیز در هدایت او بی تاثیر نبوده است . در حقیقت آن شخص که بیش از این نیز چهره های موفق بسیاری را به جامعه معرفی کرده است و من اسمش را یک استعدادیاب و ستاره ساز توانمند می نامم ، پتانسیل منحصربفرد این دختر جوان را شناسایی و هدایت کرده است ، کاری که پیش از این مدیران شرکتهای قبلی این دختر جوان قادر به تشخیص آن نبودند .

هرچند مینوگوهری بنابه دلایل حرفه ای اشاره چندانی به روش های کاری اش نمی کند اما عصبانیت چند مجله و سایت تبلیغاتی با سابقه از بازخورد مثبت روشهای بازاریابی او که به شبکه های اجتماعی و نشریات زرد نیز کشیده شده است ، بیانگر آن است که تکنیک های علمی این دختر خلاق بخوبی تاثیر خود را برجای گذاشته و باعث گردیده تا سهم عمده ای از مشتریان ناراضی آنها را به سوی خود جلب کند . امروزه دیگر کمتر کسی است که حاضرباشد هزینه های تبلیغات کم ثمر در مجلات ، نشریات تبلیغاتی و حتی سایتهای موسوم به سایتهای زرد را بپردازد که با تقلب سعی می کنند موتورهای جستجو را فریب دهند و بازدید خود را بصورت دروغین بالا ببرند.
درست در شرایطی که صاحبان برخی کسب و کارهای اینترنتی و نشریات تبلیغاتی در خواب عمیق بزرگ بینی تجاری فرورفته بودند ، دختر خلاقی به نام مینوگوهری بدون جنجال و هیاهو پا به عرصه می گذارد و به آنها نشان می دهد که پشت میزنشینی و از بازار کسب و کار دور بودن عواقب سختی برای آینده کسب و کارشان خواهد داشت ، او بصورت چهره به چهره با مشتریان احتمالی اش مواجه می شود و در واقع با اینکارش بخوبی عملکرد رقبایش را نیز تحلیل می کند بطوریکه اعترافات بسیاری از صاحبان مجلات و سایتها در ریزش مشتریان و بازدیدکنندگان قدیمی شان گواه این موضوع می باشد.
توجه عمومی و توصیه کلامی در مورد وب سایت تبلیغاتی مینوگوهری آنقدر زیاده بوده که علیرغم اینکه نسبت به سایتهای پرسابقه ، بازدیدکننده کمتری داشته است اما به سرعت و با کنارزدن این سایت ها درآمد سرشاری را از آن خود کرده است زیرا او بازدیدکننده هدفمند را به سمت سایت خودکشانده و نه بازدیدکنندگانی که به دنبال همه چیز هستند اما در واقع چیزی هم بدست نمی آورند .
البته نام تجاری مینوگوهری بعد از کسب موفقیت های اولیه با مشکلات بسیاری مواجه شده که نه تنها این نام را ضعیف نکرده است ، بلکه باعث درخشش هرچه بیشتر آن نیز گردیده است .
درد و دل های این دخترجوان با یکی از نشریات بسیار شنیدنی است . او می گوید : در ابتدا مدیر یک سایت تبلیغاتی خود را بجای یک مشتری جای می زند و سعی می کند با برقراری ارتباط با تیم من از اسرار کاری ما سردربیاورد .
سپس فرد دیگری مدعی می شود که سایت تبلیغاتی پارسیان ، نمونه سرقت شده از سیستم سایت او می باشد که سالها قبل توسط طراح سایتش به سرقت رفته و با قیمت های ارزانی در اینترنت پخش شده است . دلیل او نیز شباهت ظاهری قالب این دو سایت می باشد ، اما بعدها ثابت می شود که آن نمونه ارزان که براحتی قابل نفوذ و هک کردن است ترفند صاحب آن سایت برای تضعیف رقبای احتمالی اش بوده است و کاملا با نسخه سایت تبلیغاتی مینو متفاوت است .

این ماجرا مرا به یاد کتابهای هری پاتر می انداخت که بعد از موفقیت چشمگیر نویسنده با استعداد آن یعنی خانم جی کی رولینگ ، نویسنده دیگری از اهالی پنسیلوانیا به دادگاه شکایت کرد که کتاب های هری پاتر ، سرقت ادبی از کتاب قدیمی تری به نام افسانه راع و ماگل هاست .((The Legand of Rah and Muggles و ادعا کرد که حتی یکی از شخصیتهای آن به نام لری پاتر است و رولینگ نیز از این اسم الهام گرفته و نام شخصیت اصلی کتابهایش را هری پاتر گذاشته است.

و سپس مینوگوهری اظهار می کند ، شرکت خدمات میزبانی وب ایرانی که سرور سایت پارسیان را تامین می کرد به علت اعتراضی که به آنها درباره اشتباه واحد حسابداری شان در صدور فاکتور اجاره سرور می شود ، بصورت غیرقانونی و یکطرفه و بدور از اخلاق و اصول حرفه ای کسب و کار ، سرور ایشان را قطع و بانک اطلاعاتی آن را از بین می برد . اما هوشمندی تیم فنی این دختر جوان در پشتیبانگیری روزانه از آن اطلاعات مانع از نابودی سایت شده و در کمتر از 24 ساعت سایت وی بر روی یک سرور دیگر لود می شود.

و بعد نوبت به کسانی می رسد که اعتقاد داشتند سایت تبلیغاتی مینوگوهری باعث شده است تا اقبال مردم به مجلات و نشریات تبلیغاتی کاهش یابد . آنها نیز که متشکل از چندین پیک تبلیغاتی بودند ، گروهی تشکیل دادند و مینوگوهری را متهم کردند که مشتریانشان را از چنگ آنها خارج کرده است ، ادعای احمقانه ای که بیشتر شبیه ادعای ورزشکاری است که در میدان مسابقه و بصورتی جوانمردانه از حریفش شکست سختی را متحمل شده است اما زمین و زمان را مقصر کم کاری و باخت خود قلمداد می کند .
و بعد مدعیان طراحی سایت و برنامه نویسی که اکثر آنها صاحبان سایتهای رقیب مینوگوهری و یا سایتهای غیرموفق دیگر بودند اقدام به ترور شخصیتی او در تالارهای گفتگو و نشریات زرد می کنند . آنها به دلیل عدم آشنایی با استراتژی های بازاریابی مرگ خاموش او را متهم کردند که سایت او با کمتر از 50 دلار ایجاد شده است و لذا ادعای کسب درآمد بالا از طریق یک سایت آگهی ارزان قیمت غیرممکن بوده و محال است شرکتهای معروف دنیا بخواهند در چنین سایتی سرمایه گذاری کنند .

استدلال آنها نیز در نوع خود جالب بود ، آنها می گفتند چگونه است که سایت ما با صدها هزار بازدیدکننده در روز و صرف هزینه های گزاف ، موفقیت چندانی کسب نمی کند اما سایت این خانم با بازدیدکننده کمتر مدعی کسب درآمد بالاست .

هرچند مینوگوهری ادعای صرف هزینه 50 دلاری را تکذیب کرده است اما ظاهرا آنها فراموش کرده بودند که سایتهای مشهور و موفق بسیاری در جهان هستند که در ابتدا با کمتر از 10 دلار شکل گرفته اند اما ایده خوب و پشتکار بالای صاحبان آنهاست که باعث موفقیت سایتشان شده است نه صرفا داشتن دانش برنامه نویسی تحت وب و صرف هزینه های گزاف.

خب آن گروه نیز از این مساله عصبانی بودند که بازدیدکنندگان زیادی به سایت آنها سر می زدند اما ترجیح می دادند مشتری سایت تبلیغاتی مینوگوهری باشند . مثال آنها به مانند مردمی می باشد که همه میزهای یک رستوران را اشغال کرده اند اما غذایشان را از رستوران مجاور تهیه کرده اند ، واقعا چه حسی به مدیران این رستوران دست خواهد داد که بصورت مجازی رستورانشان شلوغ شده است اما هیچ کس غذای آنها را نمی خرد.

از طرفی ظاهرا آنها از این موضوع نیز غافل بودند که شرکتهای معروف دنیا معمولا به دنبال جذب ایده پردازان و چهره های خلاقی هستند که از طریق اینترنت دست به کارآفرینی می زنند و مینوگوهری یکی از آنها بشمار می رود . کمااینکه اینتربرند نیز در گزارشی اعلام کرده است تنها دو شرکت مایکروسافت و اپل در سالهای بین 2008 تا 2010 بیش از 150 انسان خلاق کشورهای مختلف را در عرصه فناوری اطلاعات جذب کرده اند.

آما آیا این کارشکنی ها منجر به تخریب نام تجاری مینوگوهری گردید ؟
نه به هیچ وجه، آنها نه تنها ذره ای نیز در این راه موفق نبودند ! بلکه اتفاقاً با کارهایشان به محبوبیت و شهرت نام تجاری این دختر سختکوش کمک بسزایی کردند . زیرا این اتهامات و مشکلات به جار و جنجال پیرامون نام مینوگوهری دامن زد و باعث شد تا مجلات ، نشریات و نیز بسیاری از سایتهای پربیننده که تا قبل از آن حتی نام این دختر جوان را نیز نشنیده بودند برای افزایش جذابیت مجله و یا سایتشان هم که شده در مورد این دختر موفق ایرانی مطلبی بنویسند و این درس بزرگی است برای همه نام های تجاری .
این ماجرا مرا به یاد یکی از کتابهای آنتونی رابینز می اندازد :
می گویند یک کشیش مسیحی در یکی از شهرهای آمریکا به بهانه اعتراض به یکی از کتاب های آنتونی رابینز ، در حال آتش زدن صدها نسخه از آن بود که در همین حال شهردار آن شهر که در حال عبور از آنجا بوده است وقتی آتش را می بیند برای ارضای حس کنجکاوی اش به سمت آن می رود و به دستیارش می گوید یکی از کتاب ها را برایم بیاور و او نیز چند صفحه از آن را خوانده و کتاب را با خود می برد و همان شب دستور می دهد تا چندصد هزار نسخه از آن کتابها را خریداری و در کتابخانه ها و مدارش شهر پخش کنند . یعنی نه تنها آن آتش به زیان نویسنده آن کتاب تمام نشد ، بلکه فروش کتابش را نیز افزایش داد .

آنهایی که با استراتژی های مرگ خاموش آشنا هستند هوشمندی این دختر جوان در سرگرم کردن رقیبانش با یک سایت تبلیغاتی و کشاندن آنها به جاده انحرافی را بخوبی ستایش می کنند .

سایت تبلیغاتی مینوگوهری سایتی است که بظاهر در آن اتفاقات زیادی رخ نمی دهد و تنها یک سیستم درج آگهی تبلیغاتی است اما قریب به اتفاق کسانی که درصدد ایجاد مشکل برای این دختر جوان برآمدند ، از یک موضوع مهم غفلت کرده بودند و آن اینکه مینوگوهری بر خلاف آنها ، ماجرای دیگری هم دارد و آن ماجرای نام تجاری اش است . این ماجرا از همان بدو تاسیس سایت او شروع شده است ، زمانی که دخترجوانی به نام مینوگوهری به دلیل اعتراض به ناکافی بودن حقوقش از یک شرکت ساختمانی استعفا داده و با ورود به شرکت مشاوره مدیریت متعلق به یک چهره سرشناس بین المللی ، نوشتن ایده اش برای ایجاد یک سایت تبلیغاتی مشابه نیازمندیهای روزنامه های صبح را آغاز می کند .

گوهری نیز درست مثل سایت تبلیغاتی اش ماجرای نام تجاری اش هم یک کیفیت جادویی دارد . ماجرای اینکه چطور یک دختر کارمند ، یعنی شخصیت اصلی ماجرا ، یکی از پردرآمدترین دختران ایرانی و خالق سایت تبلیغاتی پارسیان می شود و اکنون در کانون توجه سرمایه گذران و شرکتهای مشهور داخلی و خارجی قرار می گیرد.

در ماجرای مینوگوهری همانند سایت تبلیغاتی اش ، فراز و نشیب های زیادی وجود دارد ( رد شدن تقاضای اضافه حقوقش در شرکت ساختمانی که در آن کار می کرده ، نادیده گرفته شدن استعداد و توانایی هایش توسط مدیریت آن شرکت ، نزاع و ستیز با مدیران سایتهای تبلیغاتی رقیب و صاحبان مجلات و نشریات تبلیغاتی و فرازهایی مثل کسب بورس تحصیلی از شرکت اپل برای ادامه تحصیل در آمریکا ، مصاحبه با مارتی فولی ناشر مجله معروف پرافیت اینفو در آمریکا ، کار برای اپل به عنوان یک متخصص و تحلیلگر اینترنتی و سرمایه گذاری چند شرکت داخلی و خارجی بر روی برند تجاری مینوگوهری و ...

من به جرات می توانم ادعا کنم که ماجراهای پیرامون مینوگوهری به اندازه خود ماجرای سایت تبلیغاتی اش در ساخت نام تجاری او اهمیت داشته است و این درسی ارزشمند از یک نام تجاری بزرگ است . نام های تجاری بزرگ اسطوره شخصی شان را آفریده اند . حال می خواهد هنری فورد باشد که می گفت : " مشتری می تواند هر رنگ اتومبیلی که می خواهد را درخواست کند ، مادامی که سیاه باشد " یا آگهی های بابانوئل کوکاکولا ، واقعیت عوض نمی شود . نام های تجاری بزرگ خالق داستان های بزرگ هستند .

هرچند معتقدم هستم ویژگیهایی چون تحصیلات مرتبط با حوزه اینترنت ، تسلط کامل به زبان انگلیسی ، هدایتهای هوشمندانه یک مشاور برجسته ، بروز بودن در زمینه کسب و کارهای الکترونیکی و ... سرعت محبوبیت و معروفیت نام تجاری مینوگوهری را چندین برابر کرده است .

زیرا شواهد نشان داده است که رقبای سایت او یا صرفا یک برنامه نویس و طراح سایت هستند و یا در مشاغلی چون دلالی ماشین ، مشاوری املاک ، خوارو بار فروشی و کسب و کارهای اینچنینی فعالیت داشته اند که البته هیچ اشکالی هم ندارد اما نباید انتظار داشت که بتوانند از تاکتیک های هوشمندانه این دختر جوان سردربیاورند و به همین خاطر نمی توانند پای خود را از همان چارچوب های قدیمی طراحی شده فراتر بگذارند . کمااینکه شاهد هستیم برخی از آنها با وجود یک دهه فعالیت همچنان همان ساختارهای قدیمی و شکست خورده را حفظ کرده اند ، زیرا قواعد بازی حرفه ای با تاکتیک های علمی مینوگوهری را در فضای اینترنت بلد نیستند .

اما مینوگوهری از نام تجاری اش بهره های زیادی برده است که می توان به مزون لباسش که با همکاری یکی از طراحان مشهور ایتالیایی ایجاد نموده و یا شرکت طراحی داخلی اش که در بین خانواده های ثروتمند ایرانی از جایگاه ممتازی برخوردار شده است و نیز موسسه خیریه حمایت از کودکان با استعداد که به یاد مرحوم پدرش ایجاد نموده است ، اشاره نمود . هرچند او در زمینه تجارت اینترنتی نیز به یک متخصص و تحلیلگر اینترنتی تبدیل شده است که می تواند هر کسب و کار آنلاینی را به ثروت و موفقیت برساند.

نام های تجاری بزرگ ، خالق داستان های بزرگ هستند ، پیرز امیدیار خالق سایت ebay ، مارک زاکربرگ خالق سایت facebook و حتی بیل گیتس دانشجوی پپه ای که ثروتمندترین مرد زنده دنیا بوده و هم اکنون جهان را در دست دارد ، اینها فقط نام های تجاری موفق نیستند ، بلکه آنها اسطوره های تجارت هستند . آنها دارای ساختار روایی جذابی هستند که بسیاری از نویسندگان با زحمت زیاد می خواهند چیزی شبیه آن را بیافرینند .
به عبارتی این باید هدف هرنام تجاری باشد ، این دلیل وجودی آنهاست . آفریدن یک شخصیت اسطوره و سختکوش که مردم بسویش کشیده شوند . خواه مخاطب آن هلز آنجل با موهای بلند باشد که موتورهای هارلی دیویدسون می خرند ، خواه مردمی که به سمت نشان تجاری مینوگوهری کشیده می شوند ، اصول کلی همواره یکی است .

بازدیدکنندگان سایت ebay و سایت تبلیغاتی پارسیان مینوگوهری و یا اعضای سایت فیس بوک به دلیل ارزانی یا کارآیی ، یا صرفا خرید و فروش کالا و یا پیدا کردن دوستان قدیمی و جدید این سایت ها را انتخاب نکرده اند ، بلکه آنها خریدار ماجرای پشت صحنه این سایتها هستند و با این کار ، خودشان هم جزیی از داستان نام تجاری می شوند. در واقع کسانی که به شخصیت مینوگوهری علاقه مند می شوند در واقع برای خود راهی به داستان موفقیت هایش بازمی کنند . ممکن است آنها هرگز مینوگوهری نشوند ولی می توانند احساس کنند که در بخشی از موفقیت او شریک هستند .
در حقیقت نام های تجاری بزرگ ، داستان های واقعی بزرگ هستند . در حالیکه شواهد نشان می دهد مینوگوهری بصورت چراغ خاموش و بدون هیاهو در مسیر موفقیت گام برمی دارد، اما ماجرای نام تجاری او هنوز فصل های روایت نشده بسیاری در پیش دارد که باید منتظر ماند و دید.

نویسنده : دکتر محمود زرگر

منبع : تالار گفتگوی تاکتیک

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]

[مشاهده در: www.freedownload.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]