واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: خصایص عمومی عناصر طبیعت درصورخیال (عصرمنوچهری و فخر الدین گرگانی) ۴۰۰ تا۴۵۰ هجری
نیمه اول قرن پنجم از نظر فراوانی شعرهای موجود، و هم از نظر وجود چند شاعر برجسته از قبیل
منوچهری
و
فرخی
و
فخر الدین گرگانی
و
ناصر خسرو
(اگر چه مقداری از زندگی وی در نیمه دوم این قرن گذشته) و
قطران تبریزی
و هم از نظر گسترش دامنه تصاویر شعری سرشارترین دوره های شعر فارسی است. زیرا در این دوره خصایص برجسته صور خیال شاعران دوره قبل هنوز در شعر گویندگان درجه اول از قبیل منوچهری و فرخی و ناصر خسرو دیده می شود و از سوی دیگر نشانههای بعضی تازگی ها نیز در اسلوب ارائه تصاویر بیش و کم دیده می شود که درحد اعتدال است، ولی از سوی دیگر شاعران درجه دومی نیز در این عصر زیسته اند که از شعرشان سندی قابل توجه در دست نیست.
ذهن شاعران بیشتر می کوشد، در ساختن تصاویر مادی، در ترکیب عناصر طبیعت تصرف کند و از این روی در این دوره مجموعه ای از «تشبیهات خیالی» داخل شعر فارسی می شود که نمونه وسیع آن را در تصاویر شعر منوچهری می بینیم و در شعر دیگر گویندگان نیز بیش وکم وجود دارد و در دوره بعد در شعر ازرقی به حد افراط می رسد. این خصوصیت که در واقع صورت متبلور و اغراق آمیز رنگ اشرافی تصاویر شعر فارسی است، در دوره قبل بسیار کم بود، ولی در این دوره شیوع بیشتری دارد و می بینیم که در شعر
منشوری سمرقندی
از دریای مشکی که آبش زر است و موجش زرین و نهنگش از سندروس و تمساحش نیز زرین است سخن به میان می آید و هچنین از عبهر سیمین و سرو یاقوتین درین تصویر آتش :
گهی چون عبهری سیمین همی بر آسمان یازد گهی چون سرو یاقوتین همی بالد با بر اندر
با همه توجهی که نسبت به تشبیهات خیالی در شعر این دوره دیده می شود و همچنین گرایشی که ذهنها به تصویرهای انتزاعی دارد، باز هم سهم عمده اجزاء خیال از طبیعت گرفته می شود و این دوره، همچنان ادامه دوره طبیعت در شعر فارسی است و وجود منوچهری و فرخی در این عصر ـ از نظر تصاویر طبیعت ـ به حدی دارای اهمیت است که روزگار ایشان را باید دوره
کمال شعر طبیعت
در شعر فارسی به شمار آورد.
از این روی حرکت و پویایی در نوع تصاویر شاعران این دوره نسبت به دوره قبل امری است آشکار. اغراقها گسترشی بیشتر یافته ولی درحوزه طبیعت و تشبیهات و استعارات، هنوز به حد تفریط و افراط نرسیده اما در زمینه مدح شاعران اغراق و غلو را وسعت داده اند.
بر روی هم دو جریان در شعر این دوره وجود دارد که نماینده یکی از آنها
عنصری
است و نماینده دیگری
منوچهری
. کوشش منوچهری و اسلوب او بر این است که گرد تصاویر موجود گویندگان دوره قبل، نگردد و تخیل خویش را، در زمینه طبیعت و اشیاء به کار وا دارد و هر چیز را از دیدگاه خود بنگرد و کوشش عنصری بیشتر بر این است که تصاویر دیگران را بگیرد و با تصرفی عقلانی آن را به صورتی تازه جلوه گر کند و در حقیقت از صنعت به جای طبع، کمک بگیرد.
با اینکه تصویرها تنوع بیشتری یافته و محدودیت دوره قبل ـ که فقط به تشبیه نظر داشتند ـ در شعر گویندگان این عصر دیده نمی شود، هنوز تزاحم تصویرها در شعر این دوره به حدی نیست که ایجاد پیچیدگی و تضاد کند و اغلب وصف ها حسی و طبیعی می نماید و این دوره را نیز باید دوره «تصویر به خاطر تصویر» خواند زیرا کوشش اصلی شاعران در همین راه محدود می شود.
با کوشش عنصری و اقمار او تصویرهای تلفیقی در شعر این دوره آغاز می شود و صورت افراطی آن را در شعر نیمه دوم قرن پنجم خواهیم دید. با این همه در کنار این جریان، همانگونه که یاد شد، دسته ای دیگر از شاعران از قبیل
منوچهری
و
فخر الدین اسعد
و
قطران
تا حدی به تجربه های شخصی خود نظر دارند.
از صور خیال، که در این دوره نسبت به دوره قبل شیوع بیشتری یافته، یکی تمثیل است که بیشتر در زمینه های غیر وصفی و غیر طبیعت مورد استفاده قرار می گیرد و هر چه شاعران از وصف ها و تصویرهای طبیعت دورتر می شوند و به اندیشه و به خصوص معانی حکمی روی می آورند، شیوع بیشتری می یابد و در دوره های بعد رواج آن بیشتر می شود. (شفیعی کدکنی. محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی،خلاصه صفحات۴۷۴ تا ۴۸۵)
خصایص عمومی عناصر طبیعت در صورخیال (عصر بلفرج رونی و ازرقی هروی)۴۵۰ تا ۵۰۰ هجری
در این دوره شعر فارسی در دو جهت سیر می کند، یک دسته از شاعران همان اسلوب متقدمان را ادامه می دهند و خصوصیات تصاویر شعری ایشان، همان خصایص تصاویر گویندگان دوره قبل است، با این تفاوت که در صور خیال اینان هیچ یک از تشبیهات و یا استعارات حاصل تجربه مستقیم گوینده نیست و آنچه هست همان تصاویر رایج دوره قبل است که با نوعی تصرف عقلی و منطقی ـ چنانکه عنصری در دوره قبل می کرد ـ همراه شده و در حقیقت دوره مضمون سازی است. از نمایندگان این گونه شعرها لامعی و معزی را باید نام برد که در سراسر دیوان این دو تن کمتر می توان به تصویری برخورد که برای نخستین بار در شعر فارسی عرضه شده باشد و چنانکه خواهیم دید این گونه شاعران جز زیر و بالا کردن تصاویر رایج شاعرانی از قبیل منوچهری و فرخی کاری ندارند، در حقیقت دوره تصویرهای تلفیقی است که پیش از این درباره اش سخن گفتیم.
دسته دیگر از شاعران می کوشند در اسلوب تصاویر شعری خود تجدید نظری کنند و این تجدید نظر طلبی در شعر
ازرقی
رنگی دارد و در شعر
بلفرج
رنگی دیگر. ازرقی از رهگذر توجه به تصویرهای خیالی در صور خیال خود نوعی تازگی ایجاد می کند که تا قرنها اهل ادب این گونه تشبیهات را از خصایص کار او می شمارند و بعضی مانند
رشید وطواط
به شدت از آن انتقاد می کنند.
در همین عصر،
مسعود سعد سلمان
ـ که بزرگترین شاعر این دوره باید به حساب آید ـ بیش و کم تمایلاتی به همین اسلوب دارد، اگر چه از جهتی دیگر وی به اسلوب عنصری ـ که تلفیق منطقی تصاویر و دیگران بود ـ متمایل است و در شعرهای غیر حسی او ـ که تجربه مستقیم ندارد ـ رنگ تقلید و تکرار چیزی است آشکارا.
این دوره، دوره ختم تجربه های حسی در زمینه طبیعت است و شاعران بیشتر از دیوانهای پیشینیان خود مایه خیالها می گیرند و به همین جهت است که هیچ یک از وصفهای طبیعت که در شعر این دوره آمده آن زیبایی و لطف شعر دوره قبل را ندارد و اغلب تصاویری است مرده، مثل گلی که از جای خود آن را در آورده باشند و در جای نامناسبی کاشته باشند و آن گل در نتیجه این تغییر جا پژمرده باشد و به همین جهت است که تصاویر شعری از تناسب و هماهنگی با یکدیگر محرومند و چنانکه در شعر معزی دیده می شود. وی به علت دوری از تجربه های حسی، تصاویری در شعر خود آورده که یکدیگر را نفی می کنند و با اینکه این دوره یکی از پر شعرترین دوره های ادب فارسی است و حوزه جغرافیایی زیست شاعران از دوره های قبل وسیع تر است ؛ رنگی محلی را به هیچ روی در تشبیهات و وصفهای گویندگان این عصر نمی توان دید. (شفیعی کدکنی. محمدرضا صور خیال در شعر فارسی، خلاصه صفحات۵۷۷ تا۶۱۲)
خصایص عمومی عناصر طبیعت در صور خیال( عناصر معنوی شعر) ۵۰۰ تا۶۰۰
اگر عامل اصلی را در محدودیت خیالهای شعرهای فارسی در اواخر قرن پنجم و حتی قرن ششم ـ جز در مورد یکی دو تن ا زچهره های استثنایی ـ این تصور غلط ادبا و شعرا ندانیم (اغلب تصور می کرده اند که اگر کوششی برای تازگی و ابداعی انجام شود بایددر جهتی از جهات تعیین شده به وسیله ادیبان باشد)، بی گمان یکی از عوامل برجسته، همین تصور محدودی است که از جداول امکانات برای ایجاد خیال شاعرانه در ذهن ایشان وجود داشته است. اینان به جای اینکه عناصر تازه ای از طبیعت و زندگی را در داخل شعر کنند و کوشش خود را صرف گسترش حوزه عناصر خیال خود سازند، همواره در حوزه ارتباطهای جدولی میان همان عناصری که قدما داخل شعر کرده بودند، می اندیشیدند، و از این روی در تمام شعرهای آنها نوعی حساب شدگی و ریزه کاریهایی که فقط حاصل اندیشه است، نه احساس، دیده می شود. این عامل یکی از عوامل این طرز تصور از خیالهای شاعرانه است، زیرا می بینیم که هنگامی که خاقانی در عناصر خیال تجدید نظر می کند، شعر او و شعر کسانی که در حوزه او هستند تا مدتها از محدودیت شاعران اواخر قرن پنجم رهایی می یابد. اما پیش از او، و با پذیرفتن عناصر ثابت شده به وسیله قدما، هر گونه کوششی که انجام شده به سامانی نرسیده است و بهترین نمونه
ازرقی
است که در همه جا و درهمه تذکره ها به شعر او اشاراتی دارند که وی تجدید نظری در خیال شاعرانه انجام داده است، اما این کوشش او فقط و فقط در این بوده است که اغلب یک سوی خیال را از مفاهیم
انتزاعی و غیر موجود در خارج، به اعتباری وهمی، برگزیده است؛ اما حوزه تصویرهای شاعرانه او از نظر عناصر اصلی، همان حوزه شعر قدماست، یعنی اگر رودکی از نرگس و ارتباط آن با چشم و دیگر خیالهای وابسته بدان سخن می گفت، او از نرگس زرین، که مفهومی اعتباری و وهمی است، سخن گفته است و به همین جهت کوشش او جز در حد همین ابداع به سامانی نرسیده است.از این روی می توان در رابطه با میزان تاثیر از محیط اجتماعی و سیاسی و… یا طبیعت و صورتهای آن سخن گفت به طور مثال تحقیق این که آیا عناصر طبیعت که مواد سازنده بعضی از این خیالها هستند، تا چه اندازه از قلمرو جغرافیایی و محیط زیست شاعر مایه گرفته و چه مقدار از رهگذر سنت داخل شعر او شده است، و آیا میان تصویرها و خیالهای شاعرانه او مناسبتی با مورد استفاده ا زآنها وجود دارد یا نه و این تناسب تا چه حدی است.( شفیعی کدکنی. محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی.,خلاصه صفحات۲۳تا۵۰)
نویسنده : سعیده ره پیما
تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]