محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840427675
تحولات پاكستان و چالشهاي آمريكا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تحولات پاكستان و چالشهاي آمريكا
خبرگزاري فارس: آمريكا اكنون در پاكستان گرفتار دامي شده كه روزگاري آن را براي اتحاد جماهير شوروي سابق پهن كرده بود. كاخ سفيد ممكن است با مداخله نظامي در شمال پاكستان، اشتباه مضاعفي را مرتكب شود و علاوه بر خودزني ديگري مانند عراق، سرنوشتي را براي خود رقم بزند كه پيش از آن براي شوروي سابق در افغانستان رقم خورد.
خبرگزاري فارس: آمريكا اكنون در پاكستان گرفتار دامي شده كه روزگاري آن را براي اتحاد جماهير شوروي سابق پهن كرده بود. كاخ سفيد ممكن است با مداخله نظامي در شمال پاكستان، اشتباه مضاعفي را مرتكب شود و علاوه بر خودزني ديگري مانند عراق، سرنوشتي را براي خود رقم بزند كه پيش از آن براي شوروي سابق در افغانستان رقم خورد.
به گزارش خبرگزاري فارس، تحولات و حوادث سياسي، اجتماعي و امنيتي در پاكستان طي چند ماهه اخير، اين كشور را با بحرانهاي بسياري مواجه كرده است. سناريوي آمريكايي تقسيم قدرت در همان مراحل آغازين، بحرانهاي پاكستان را فزاينده كرد. در اين نوشتار ضمن بررسي اطلاعات پايه و موقعيت ژئوپليتيك پاكستان، مسائلي همچون، چرائي ظهور طالبان، بازي استراتژيك اسلام آباد با برگ طالبان، سياستهاي پاكستان پس از يازده سپتامبر، سناريوي تقسيم قدرت در اين كشور، چالشهاي آمريكا در پاكستان و روند تحولات آينده پاكستان مورد تحليل قرار ميگيرد.
* اطلاعات پايه پاكستان:
اين كشور در سال 1947 و به دنبال فعاليتهاي جنبش مسلم ليك به رهبري محمد علي جناج از هند جدا گرديد و وارد جغرافياي سياسي جهان شد. ظهور پاكستان به عنوان يك كشور مستقل در واقع عينيت يافتن خواست عموم مسلمانان هند براي داشتن كشوري مستقل و مسلمان بود.
اين كشور در ابتدا پاكستان غربي و شرقي را شامل ميشد اما در سال 1971 بخش شرقي آن كه در خليج بنگال و در نوار مرزي هند و در برمه قرار گرفته بود، با مساعي هند و فعاليتهاي حزب عوامي ليك خاندان نجيب الرحمن از پاكستان جدا شد و كشور بنگلادش را تشكيل داد.
پاكستان با مساحت 796 كيلومترمربع در منطقه جنوب آسيا قرار گرفته است. جمعيت اين كشور تا سال 2004 بالغ بر 159 ميليون نفر برآورد شده است. گروههاي قومي مهم در پاكستان شامل، پنجابي، سندي، پشتون، بلوچ و مهاجرين پس از استقلال ميباشند. 97 درصد مردم پاكستان مسلمان (77 درصد اهل تسنن و 20 درصد شيعه) هستند.
در طي 60 سالي كه استقلال پاكستان ميگذرد اين كشور حدود 50 سال را به طور مستقيم تحت قدرت نظاميان سپري كرده و در 10 سال باقي مانده نيز ارتش پاكستان تاثير گذارترين بازيگر بر صحنه سياي اين كشور بوده است، به گونهاي كه هيچ حزبي تاكنون موفق نشده در دوره پنجساله قانوني، قدرت را به پايان برساند. ارتش در پاكستان از موقعيت ويژهاي برخوردار ميباشد ضربالمثل معروفي در ميان مردم اين كشور متداول است كه ميگويند، "تمام كشورها ارتش دارند، اما در اينجا ارتش يك كشور دارد" ارتش پاكستان در چهارنوبت و در مقاطع مختلف دست به كودتا زده است. اولين كودتا در سال 1958 توسط ژنرال ايوب خان عليه حكومت اسكندر ميرزا انجام شد. در سال 1969 كودتاي دوم توسط ژنرال يحي خان به وقوع پيوست. كودتاي ژنرال ضياء الحق عليه ذوالفقار علي بوتو در سال 1977 نيز سومين كودتا در تاريخ پاكستان بود كه تلاش زمين داران و سرمايهداران بزرگ پنجاب و ارتش پاكستان عليه شعارهاي سوسياليستي حزب مردم بوتو را در برميگرفت.
كودتاي چهارم نيز در سال 1999 اتفاق افتاد. اين كودتا پس از شكست پاكستان در جنگ چند روزه كارگيل از هند به وقوع پيوست و طي آن پروز مشرف دولت نواز شريف را ساقط كرد.
محيط دروني پاكستان شامل چندين خرده فرهنگ مجزا ميباشد كه نواحي جغرافيايي متفاوتي را در برميگيرد. به طور كلي نواحي فرهنگي پاكستان عبارتند از: ناحيه فرهنگي پنجاب، ناحيه فرهنگي سند و مهاجرين، بلوچستان، سرحد، كشمير و ناحيه فرهنگي سيرائيكي پاكستان از چهار ايالت پنجاب، سند، بلوچستان و سرحد تشكيل شده است اين كشور در حقيقت چند مليتي، چند فرهنگي، چند زباني و چند فرقهاي است و تنها وجهه مشترك آن اسلام است. مردم پاكستان از يك سو مسلمانند و از سوي ديگر تحت تاثير هويت قومي و ناحيهاي قرار دارند اختلافات قومي و تمايل به خود مختاري و جدائي طلبي يكي از مهمترين موضوعات سياسي، اجتماعي و امنيتي در پاكستان ميباشد كه بيشتر شامل قوميتهاي سرحدات شمالي، بلوچستان و سيرائيكي ميگردد.
پنجابيها در بين اقوام پاكستان از بيشتر سهم در قدرت و ارتش برخوردارند در حالي كه پشتونها داراي بيشترين پيوند زباني، فرهگي و مذهبي ميباشند و وفاداري قومي و فبيلهاي را مقدم بر وفاداري به دولت ميدانند.
45 درصد جمعيت بالاي پانزده سال در پاكستان داراي سواد خواندن و نوشتن ميباشند توليد ناخالص داخلي اين كشور 5/5 درصد است 35 درصد جمعيت پاكستان زير خط فقر زندگي ميكنند. اين كشور يكي از مقروضترين كشورهاي جهان به شمار ميرود و بدهيهاي آن تا سال 2003 بالغ بر 33 ميليارد دلار بوده است.
پاكستان داراي 6 سازمان اطلاعاتي و امنيتي ميباشد كه مهمترين آن "آي اسي آي" است. سازمان مذكور بيش از يكصد هزار عضو دارد و به عنوان قدرتي مستقل در داخل ساختار سياسي اين كشور عمل ميكند و در تمامي تصميمگيريهاي ارتش، تصميمساز ميباشد.
حكومتهاي پاكستان همواره سعي كردهاند از اسلام براي مشروعيت بخشي به خود و انسجام محيط داخلي اين كشور استفاده نمايند. اين مهم در دوران ضياءالحق، به دليل اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهير شوروي سابقه به نقطه نظر اوج خود رسدي و باعث گرديد نفوذ وهابيون عربستان سعودي و امارات متحده عربي در پاكستان به شكل گستردهاي افزايش يابد.
پاكستان تنها كشور مسلمان است كه داراي سلاح هستهاي ميباشد پس از آزمايش هستهاي هند، پاكستان نيز در سال 1998 اولين آزمايش هستهاي خود را انجام داد.
مهمترين احزاب سياسي پاكستان عبارتند از: حزب مردم، مسلم ليك شاخه نواز شري، مسلم ليك شاخه قاعداعظم، حزب پشتون عوامي به رهبري محمودخان، جنبش قومي مهاجر به رهبري الطاف حسين، حزب تحريك انصاف به عمران خان و تحريك پونم بلوچ همچنين تحريف نفاذ فقه جعفريه كه توسط شهيد عارف حسيني بنيانگذاري گرديد به همراه سازمان طلاب اماميه از مهمترين جريانهاي سياسي شيعه در پاكستان ميباشند.
از سوي ديگر سپاه صحابه به سركردگي اعظم طارق لشگر "جهنگوي" به رهبري ملك اسحاق و رياض به همراه لشگر طيبه به سركردگي حافظ سعيد، سازمان جيش محمد، جمعيت العلماي اسلام نيز داراي تفكرات وهابي و هماهنگ با طالبان هستند ضمن آنكه جماعت اسلامي نيز به تفكرات اخوان المسلمين نزديك ميباشد.
سياست خارجي پاكستان همواره تحت ايجاد موازنه استراتژيك با هند و ايجاد عمق استراتژيك در افغانستان و كشمير ميباشد ضمنا پاكستان داراي اختلاف مرزي با هند و افغانستان است.
*اهميت موقعيت ژئوپليتيك پاكستان:
شناخت موقعيت ژئوپوليتيك واحدهاي سياسي كمك شاياني به تحليل سياستها و تحولات كشورها و مناطق جهان ميكند. از اين منظر براي تحليل صحيح تحولات پاكستان ميباشد موقعيت ژئوپليتيك اين كشور و جايگاه استراتژيك پاكستان در معادلات منطقهاي و بينالمللي را به عنوان يك متغير بسيار مهم مورد توجه قرار دهيم. پاكستان در منطقه جنوب آسيا كه يكي از بحران خيزترين مناطق جهان است قرار دارد اين منطقه علاوه بر پاكستان كشورهاي هند، بنگلادش، سريلانكا، نپال، بوتان و مالديو را در برميگيرد.
پاكستان به دليل اهميت ژئوپليتيك و موقعيت استراتژيك همواره در كانون توجهات قدرتهاي رقيب قرار داشته است. اين توجه هر چند در برهههاي مختلف و براساس چگونگي ترسيم صحنه رقابت از سوي قدرتهاي منطقهاي و بينالمللي متفاوت بوده و داراي فراز و فرود گرديده اما هيچ گاه پاكستان را از مدار معادلات استراتژيك خارج نساخته است.
به طور كلي پاكستان دو دوره ژئوپليتيك را پشت سرگذاشته و در حال حاضر سومين دوره ژئوپليتيك خود را سپري مينمايد. دوره اول اهميت ژئوپليتيك پاكستان شامل دوران جنگ سرد ميباشد.
با بلوكبندي كشورهاي دنيا، اسلام آباد ضمن ورود به پيمان ژئوپليتيك و حساسيت و بلوك غرب ژئواستراتژيك اين كشور افزوده شد. دو رخداد تجاوز شوروي سابقه به افغانستان و اشغال اين كشور در سال 1979 و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، اين اهميت را باز هم برجسته تر كرد. اين دو رخداد، اسلام آباد را به خط مقدم واشنگتن در برابر مسكو و تهران براي مهار انقلاب اسلامي تبديل كرد و سيل كمكهاي اقتصادي و نظامي آمريكا را به پاكستان سرازير كرد.
انعقاد پيمان ژنو و خروج نيروهاي اتحاد جماهير شوروي سابق از افغانستان، رفته رفته از اهميت ژئوپلتيك پاكستان را كاهش داد. با فروپاشي بلوك شرق و شوروي، اين روند به پايينترين سطح خود رسيد. در حقيقت دوره دوم ژئوپلتيك پاكستان، دوران پساجنگ سرد را در برميگيرد. در اين دوره با از بين رفتن خطر نفوذ كمونيزم و دگرگون شدن مناسبات بينالمللي و منطقهاي، اهميت استراتژيك پاكستان براي امريكا كاهش يافت و متعاقب آن كمكهاي نظامي و اقتصادي واشنگتن به اسلام آباد نيز تقليل پيدا كرد.
در دوره دوم ژئوپليتيك كاخ سفيد تحت تأثير لابي هندي در كنگره آمريكا كه بيش از 210 نماينده را شامل ميشود نگاه خود را به هند معطوف نموده با گسترش تعاملات واشنگتن و دهلي نو در اين دوره، اسلام آباد نيز از يك تعاملات خود را با پكن كه مترصد گسترش نفوذ در منطقه جنوب آسيا بود تحكيم كرد و از سوي ديگر با سازماندهي طالبان و گسيل داشتن ماشين جنگي آنان به افغانستان سعي نمود جايگاه استراتژيك و ژئوپليتيك خود را ارتقاء دهد
پاكستان با اين اقدامات در انگاره ايجاد عمق استراتژيك در افغانستان و اتصال به آسياي ميانه بود تا علاوه بر احداث خطوط لوله انتقال گاز تركمنستان از طريق افغانستان و پاكستان، مجدد نظر آمريكا را به موقعيت ژئوپليتيك و جايگاه استراتژيك خود جلب نمايد.
با حمله به برجهاي دو قلوي نيويورك در يازده سپتامبر و لشكر كشي آمريكا براي اشغال افغانستان، دوره سوم ژئوپليتيك پاكستان نيز آغاز گرديد در اين دوره واشنگتن مناسبات خود با اسلام آباد را تحكيم نمود و از پاكستان به عنوان سرپل عمليات نظامي عليه طالبان و القاعده استفاده كرد.
آمريكا در مقابل اين همراهي پرويز مشرف در جنگ عليه تروريسم، كمكهاي اقتصادي و نظامي قابل توجهي را به پاكستان اعطا كرد از اين پس پاكستان با اتخاذ سياست دوگانه براي حفظ جايگاه ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك خود سعي كرد هم به عنوان متحد امريكا در جنگ عليه تروريسم عمل نمايد و هم از طالبان به عنوان برگ برنده و چكش تعادل و توازن فيمابين واشنگتن دهلي نو و واشنگتن اسلام آباد استفاده نمايد.
* ظهور طالبان در پاكستان:
اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهير شوروي سابق، پاكستان را به كانون سد نفوذ امريكا و غرب در برابر نفوذ كمونيزم و مبارزه عليه آن تبديل كرد. استدلال سازمان سيا اين بود كه از اين طريق ميتوان شوروي را به خروج از افغانستان وادار نمود و نگاه مسلمانان به ويژه اعراب را نيز از موضوع اشغال فلسطين و اقدامات اسرائيل منحرف ساخت. بر اين اساس روابط سازمان سيا و اي، اس آي مستحكم گرديد و ارسال كمكهاي نظام به پاكستان براي آموزش و سازماندهي مبارزان عليه شوروي و اشغال افغانستان در دستور كار كاخ سفيد قرار گرفت. در همين راستا با تزريق ثروت نفتي عربستان و امارات، هزاران مدرسه و محافل مذهبي براي تربيت جهاد گران اهل تسنن در پاكستان تأسيس گرديد.
اين روند از يك سو و اقدامات به ظاهر اسلام گرايانه ضياءالحق براي مشروعيت بخشيدن به حكومت نظامي خود از سوي ديگر باعث ايجاد پيوند مكتب جهادگر ديوبندي شبه قاره هند و مكتب سلفي گري عربستان از طريق مدارس مذهبي گرديد.
برژينسكي مشاور امنيت ملي كارتر رئيس جمهور اسبق امريكا در ارتباط با ظهور طالبان در پاكستان و سازماندهي آنان تصريح ميكند. آمريكا با هدف كشاندن اتحاد جماهير شوروي سابق به دام افغانستان با همكاري و مساعدت سازمان اطلاعات ارتش پاكستان، مصر، عربستان و سازمان جاسوسي فرانسه، طالبان را سازماندهي كرد.
در چرائي و ريشهيابي ظهور طالبان در پاكستان ميبايست به موضوع شكلگيري انقلاب اسلامي در ايران نيز اشاره داشت. سرمايهگذاري ويژه عربستان براي تأسيس گسترده مدارس و محافل مذهبي ستيزه جو با ايران در واقع ناظر بر تلاش مشترك آمريكا و عربستان براي مهار انقلاب اسلامي بود در اين راستا هنري كسينجر سياستمدار كهنه كار امريكايي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به كاخ سفيد توصيه كرد: "بهترين راه براي جلوگيري از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامي در ميان ساير جوامع اسلامي آن است كه دولت آمريكا با ايجاد يك حركت هدايت شده اسلامي در ميان اهل سنت كه در عين حال مطابق با سياستها و خواستههيا آرميكا باشد به مقابله با انقلاب اسلامي برخيزد"
بنابراين ظهور طالبان و ساير گروههاي افراطي و ستيزهجو، مانند سپاه صحابه، لشگر جهنگوي، لشگر طيبه و ... مولود رقابت دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد و مهار انقلاب اسلامي ميباشد.
*بازي استراتژيك پاكستان با بهره گيري از طالبان:
با پايان يافتن جنگ سرد و تغيير مناسبات بينالمللي و منطقهاي تعامل واشنگتن با دهلي نو در زمان كلينتون گسترش يافت. پاكستان با احساس نگراني شديد از اين روند و از بين رفتن توازن بازدارنده در برابر هند، ضمن طراحي و اجراء بازي استراتژيك در صدد ارتقاء جايگاه استراتژيك خود بر آمد.
پاكستان ابتدا با استفاده از فرصت غفلت امريكا در دهه 90 ميلادي و در راستاي نفوذ و ايجاد عمق استراتژيك در افغانستان، اين كشور را به سوي جنگ داخلي سوق داد و پس از آن بازي استراتژيك خود را با دو برگ برنده شروع كرد. اسلامآباد در آغاز طالبان را با حمايت نظامي و هدايت آي . اس . آي وارد معادلات سياسي و نظامي افغانستان كرد و سپس عربهاي افغان كه در جنگ با شوروي سابق در جبهه پكتيامي جنگيدند را نيز به بازي خود اضافه كرد.
طالبان كه در مدارس ديني پاكستان تربيت شده بودند در سال 1996 جلال آباد را به اشغال خود در آوردند و متعاقب آن بن لادن و خانواده اش توسط دو هواپيماي استيجاري شركت آريانا از سودان به جلال آباد منتقل شدند. الحاق القاعده با طالبان، بازي استراتژيك پاكستان را وارد مرحله جديدي كرد. با شكست ائتلاف شمال در افغانستان و تصرف كامل توسط طالبان، حكومت برهان الدين رباني سقوط كرد. و طالبان رسما اعلام موجوديت نمود.
حكومت طالبان از سوي پاكستان، عربستان، و امارات به رسميت شناخته شد و موازنه منطقه اي به سود اسلام آباد و رياض دچار تغيير گرديد. در اين زمان سازمان سيا با اين برآورد كه به قدرت رسيدن طالبان باعث ايجاد ثبات در افغانستان ميگردد و با بوجود آمدن امنيت نسبي در اين كشور ميتوان انرژي آسياي مركزي را از طريق پاكستان روانه بازار جهاني كرد، خواستار نگاه مجدد آمريكا به اهميت ژئوپلتيك و جايگاه استراتژيك پاكستان شد.
در همين ارتباط روزنامه واشنگتن پست در تحليلي پيرامون به قدرت رسيدن طالبان در افغانستان نوشت: دولت فراگير طالبان يگانه بديلي است كه ميتوان ثبات را به افغانستان بياورد.
استقرار دولت طالبان، شركت هاي امريكايي و غربي را روانه افغانستان كرد و موضوع احداث خط لوله انتقال گاز از آسياي مركزي و افغانستان و پاكستان مورد توجه شركت نيونيكال قرا گرفت.
به طور كلي اهداف پاكستان از طراحي و اجراي بازي استراتژيك را اينگونه ميتوان برشمرد:
1- ايجاد عمق استراتژيك در افغانستان با بهره گيري از طالبان.
2- به ميرائي بردن ادعاهاي مرزي افغانستان در خط مرزي ديوراند كه اعتبار يكصد ساله آن در سال 1993 خاتمه يافته بود.
3- اتصال به آسياي مركزي و ارتقاء جايگاه ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك پاكستان
4- بدست آوردن موقعيت ژئواكونوميك با همواره كردن مسير ايجاد خطوط لوله گاز تركمنستان از طريق افغانستان و پاكستان.
5- ايجاد توازن باز دارنده در برابر هند.
6- مشروعيت بخشيدن به حكومت پاكستان و ايجاد همگرايي در سر حدات شمالي و مناطق قبائلي با به قدرت رسانيدن طالبان در افغانستان.
7- معطوف ساختن امريكا و غرب به جايگاه استراتژيك پاكستان و خارج نمودن اين كشور از فشار غرب پس از آزمايش هسته اي.
8- كسب حمايت امريكا و غرب در موضوع كشمير
اما بازي استراتژيك پاكستان فرجام خوشي براي اسلام آباد نداشت چرا كه در سال 1998 با انفجار سفارت امريكا در كنيا و تانزانيا سياست غفلت امريكا نسبت به طالبان و بن لادن دچار شوك اساسي شد.
در سال 1999 فشار امريكا به پاكستان و افغانستان افزايش يافت. در اين راستا معاون وزارت خارجه امريكا به اسلام آباد سفر كرد و به عبدالجليل وزير خارجه طالبان هشدار داد كه امريكا دولت طالبان را در مقابل هر گونه حركت تروريستي بن لادن مسئول ميداند همچنين در همين سال دولت كلينتون و نواز شريف توافق كردند تا بنلادن را كه در محاصره كماندوهاي پاكستاني بود بكشند اما كودتاي پرويز مشرف اين برنامه ريزي را ناتمام گذاشت و در نهايت بازي استراتژيك پاكستان كه با برآوردي غلط طراحي شده بود، اين كشور را دچار مشكلات عديدهاي نمود از جمله، شكست از هند در جنگ چند روزه كارگيل گرايش بيشتر واشنگتن به دهلي نو ايجاد ظمن و ترديد در روابط فيمابين با چين تقويت روابط روسيه و هند قرار گرفتن پاكستان در شرايط انزواي منطقهاي و بعضا بين المللي.
*پاكستان و واقعه يازده سپتامبر:
عدم حصول نتيجه در بازي استراتژيك و متعاقب آن واقعه يازده سپتامبر پاكستان را در شرايط بحراني قرار داد. دو روز پس از حمله به برجهاي دو قلوي نيويورك، دولت بوش اعلام كرد اگر دولت پاكستان به آمريكا كمك نكند، هدف حمله نظامي امريكا قرار خواهد گرفت. در همان روز ريچارد آرميتاژ، معاون وزير خارجه وقت امريكا با سفير پاكستان ديدار كرد و خواستار انجام اقدامات مشخصي از سوي اسلام آباد شد. كاخ سفيد با قرار دادن پاكستان در لبه پرتگاه جنگ و عملياتي نمودن سياست چماق و هويج، اسلام آباد را وادار به تغيير رفتار كرد به گونه اي كه كالين در بعد از ظهر سيزدهم سپتامبر در جلسه شوراي امنيت ملي امريكا اعلام كرد پرويز مشرف تمام خواسته هاي امريكا را براي حمايت از جنگ با تروريسم پذيرفته است.
در همين راستا مشرف در نطق تلويزيوني خطاب به مردم كشورش اعلام كرد اگر ما در اين مقطع بحراني تصميم نادرستي اتحاذ كنيم پيامدهاي ناگواري را در برخواهد داشت.
پاكستان با پيوستن به ائتلاف امريكا براي مبارزه با تروريسم از يك سو سعي كرد خود را از بحران هاي سياسي و اقتصادي رها سازد و از سوي ديگر نيمه دوم بازي استراتژيك را با اتخاذ سياست دوگانه آغاز كند.
بنابراين واقعه يازده سپتامبر تحول بزرگي در روابط واشنگتن و اسلام آباد ايجاد كرد. آمريكا تحريم هاي ناشي از آزمايش هسته اي پاكستان را لغو كرد و مهلت باز پرداخت وام هاي پاكستان تمديد شد.
واشنگتن براي در اختيار گرفتن فضاي پاكستان جهت حمله به افغانستان حتي حاضر شد بدهي چندين ميلياردي پاكستان را تقسيط كرده و كمك هاي قابل توجه نظامي و اقتصادي به اين كشور اعطاء نمايد.
كمكهاي اقتصادي امريكا آنچنان سران پاكستان را مسرور ساخت كه پروز مشرف در مصاحبه اي با نشريه اكونوميست اعلام داشت امريكايي ها اكنون براي ما بيشتر از طالبان منفعت دارند.
* دور جديد فعاليت طالبان در پاكستان:
امريكا پس از اشغال افغانستان در سال 2001 و بيرون راندن طالبان از اين كشور، ابتدا 750 ميليون دلار براي تحولات اجتماعي در مناطق قبائلي با وزيرستان هزينه نمود و در ادامه نيز براي همراه سازي سران قبائلي مبلغ 350 ميليون دلار به اين امر اختصاص داد. اما بر خلاف انتظار كاخ سفيد، طالبان در پاكستان باز توليد شد و به يك واقعيت انكار ناپذير در محيط داخلي اين كشور تبديل گرديد. اكنون طالبان پشتيبان و سازمان دهندگان خود كه دولت و ارتش پاكستان بودند را به ستيزه جويي فرا خوانده است.
درگيري هاي خونين مسجد لعل و عمليات هاي تروريستي اخير در پاكستان در واقع شاهد مثالي است براي دور جديد فعاليت طالبان در اين كشور.
چرائي ظهور مجدد طالبان و فعال شدن آنها در پاكستان به عوامل متعددي باز ميگردد ترويج تفكر مبارزه جوئي مناطق قبائلي و گسترش مدارس مذهبي مروج سلفي گري توسط عربستان و امارات و پيوند آنان با مكتب ديوبندي شبه قاره عقبه بسيار گسترده اي به وسعت نيمي از پاكستان را براي طالبان بوجود آورد. اين عقبه وسيع باعث شد كه طالبان در اين كشور بومي و محلي شود.
سياست دو گانه پاكستان در قبال طالبان نيز از ديگر دلايل ظهور مجددا اين جريان تحجر ميباشد. دولت پرويز مشرف پس از سال 2001 از يك سو خود را در زمره متحدان امريكاي براي مبارزه با تروريسم قرار داد و خود را از بحران خارج ساخت و از سوي ديگر طالبان، را به اهرم فشار سهم خواهي از امريكا و غرب تبديل كرد.
پاكستان با در پيش گرفتن اين سياست دو گانه از از سال 2001 تاكنون، 20 ميليارد دلار كمك نظامي و اقتصادي از امريكا براي مبارزه با تروريسم دريافت نموده است.
شاه بيت فعال شدن مجدد طالبان در پاكستان مساله ايجاد و توازن بازدارندگي در برابر هند ميباشد پاكستان براي دست يافتن به اين مهم نيازمند تحقق دو موضوع راهبردي است. يكي ايجاد عمق استراتژيك در افغانستان و ديگري، نقش آفريني در معادلات منطقه اي به ويژه مبارزه با تروريسم . از اين منظر فعاليت مجدد طالبان و ناامن سازي محيط داخلي افغانستان ناظر بر تلاش اسلام آباد براي تحقق دو موضوع راهبردي و فوق الذكر و ايجاد توازن بازدارنده در برابر هند ميباشد.
بنا بر اين ارتش و سرويس اطلاعاتي پاكستان كه اساساً گرايش هاي طالباني در آن مشهود ميباشد در چند ساله گذشته همواره سعي كرده اند طالبان را به فرصت استراتژيك براي اسلام آباد بدل سازد.
همچنين در كنار دلايل ذكر شده پيرامون چرائي فعاليت مجدد طالبان، ميبايست به اقدامات امريكا و متحدان آن در افغانستان و عراق نيز اشاره داشت. در اين رابطه شفقت محمود ستون نويس روزنامه انگليسي زبان نيوز مينويسد طالبان طي چند ساله اخير در سايه حملات امريكا به افغانستان و عراق توانسته با بهره گيري از رشد عواطف و احساسات ضد امريكايي در منطقه به موفقيت هاي قابل توجهي در عرصه داخلي پاكستان دست پيدا كند و همين امر باعث شده تا آنها اكنون در انديشه تمركز بر روي موضوعات سياسي بر آيند تا به وسيله آن بتوانند جامعه را به تسخير خويش در آوردند.
* سناريوي امريكايي تقسيم قدرت در پاكستان:
برنامهريزي امريكا براي تقسيم قدرت در پاكستان از يكسال و اندي قبل از آغاز گرديد. كاخ سفيد با بررسي عميق تحولات و حوادث پاكستان و روند هاي اين كشور كه ميتواند افغانستان و منطقه جنوب آسيا را تحت تاثير قرار دهد، مهندسي تقسيم قدرت در اين كشور را در دستور كار قرار داد. در واقع امريكا با احساس خطر از وضعيت داخلي پاكستان هر گونه دگرگوني سريع در اين كشور را به زيان حضور خود در منطقه ارزيابي نمود.
از اين رو كاخ سفيد براي جلوگيري از طالبانيزه شدن شدن پاكستان و پرداخت هزينه هاي سنگين مداخله نظامي در اين كشور، سازش و تقسيم قدرت بين ارتش و بخش سياسي را به عنوان يك سناريو مورد توجه قرار داد.
عملياتي نمودن اين سناريو براي واشنگتن و هم پيمانان آن هنگامي ضرورت بيشتري يافت كه القاعده خود را مناطق قبائلي پاكستان باز سازي كرده و به توان نظامي خود در جنوب شرق افغانستان افزودند. ارزيابي امريكا از فعال شدن مجدد طالبان اين بود كه احياء اين جريان بدون حمايت بخش هايي از ارتش و سرويس امنيتي پاكستان امكان پذير نبوده است. بنابراين توجه كاخ سفيد به اين نكته كه پاكستان سياست دو گانه اي را در قبال افغانستان و امريكا در پيش گرفته موجب شد كه واشنگتن به ارتشبد مشرف فشار بياورد تا قدرت ارتش در ساختار كنوني را تقليل داده و به بخش سياسي واگذار نمايد. در حقيقت كاخ سفيد به اين نتيجه رسيد كه آنچه در وزير ستان ميگذرد ناشي از ناتواني ارتش پاكستان در مقابله با طالبان نيست، بلكه اراده سياسي در اسلام آباد براي پايان دادن به اين وضعيت وجود ندارد.
ضمن آنكه در برخي از امراء ارتش اين نگرش شكل گرفته بود كه جنگ مسلحانه در بلوچستان و وزيرستان براي موقعيت ارتش به عنوان تنها قدرت بازدارنده در برابر هند خطرناك ميباشد از اين رو خواستار تقليل درگيري ارتش در بخش سياسي گرديده بودند.
در چرائي اتخاذ سناريوي تقسيم قدرت در پاكستان موضوع ديگري كه مورد توجه آمريكا قرار گرفت مساله امنيت در افغانستان بود كاخ سفيد ميداند تا زماني كه عقبه طالبان والقاعده در مناطق قبائلي پاكستان تحت كنترل قرار نگيرد جنگ در افغانستان به سود واشنگتن و هم پيمانان آن خاتمه نخواهد يافت و حتي ممكن است امريكا و ناتو را به سرنوشت شوروي سابق مبتلا نموده و متحمل شكست سنگين نظامي مينمايد.
*بازي با مدل تركيه و عراق:
سناريوي امريكا براي تقسيم قدرت در پاكستان تلفيقي از مدل بازي در تركيه و عراق بود امريكا براي مديريت كردن بحرانهاي تركيه ارتش اين كشور را از قدرت و عرصه سياست دور ساخت و اجازه داد تا اسلام گرايان ميانه رو در حزب عدالت و توسعه قدرت را در اختيار بگيرند تا با تقسيم قدرت بين ارتش و حزب عدالت و توسعه و رفرم لازم در تركيه شگل بگيرد. همچنين امريكا در مناطق اهل سنت عراق ساز و كار شوراهاي بيداري را در ميان اهل سنت اين كشور ايجاد كرد تا از اين طريق امكان جدا سازي اهل تسنن را از القاعده در الانبار فراهم نموده و در ادامه نيز آنها را در مقابل القاعده قرار بدهد.
بر اين اساس امريكا در سناريوي تقسيم قدرت در پاكستان اين مدل بازي را با تركيب ارتشبد مشرف، بي نظير بوتور و ژنرال اشفق كياني مورد نظر قرار داد. در اين سناريو مشرف مجاب شده بود كه بخش هايي از قدرت از جمله نخست وزيري را به بوتو واگذار نموده و فرماندهي ارتش نيز به اشفق كياني واگذار شود.
اشفق كياني دانش آموخته امريكا و براي غرب فردي مورد وثوق بود و تمايلي به دخالت آشكار ارتش در سياست نداشت و در اوائل دهه 90 نيز معاون نظامي بوتو بود.
در بازي با مدل تركيه و عراق مقرر شده بود سازمان سيا و آي، اس . آي از يك طرف سران قبائل را تطميع نموده و از طرف ديگر جنگ قبائلي و فرقه اي را در مناطق سر حد به راه بيندازند تا طالبان ميانه روي محلي در مقابل طالبان تندرو و القاعده غير محلي قرار گيرند. بنابراين سناريوي تقسيم قدرت در واقع انتخابي بود از جانب امريكا و ناتو از بين دو گزينه شكست از طالبان و القاعده در افغانستان يا بر هم زدن قواعد بازي در پاكستان.
در راستاي عملياتي نمودن سناريوي مذكور مذاكرات سه جانبه اي ميان مقامات آمريكايي ،خانم بوتو و اشفق كياني به نمايندگي از مشرف انجام پذيرفت و پس از توافق نهايي خانم بوتو عازم پاكستان شد.
چنانچه اين سناريو عملياتي ميگرديد پرويز مشرف بر مسند رياست جمهوري باقي مي ماند، خانم بوتو عهدهدار سمت نخست وزيري ميشد و اشفق كياني نيز تعادل لازم ميان بوتو و مشرف را برقرار مي ساخت و از نقش دو گانه ارتش در برخورد با طالبان جلوگيري مينمود.
*حذف بازيگران سناريوي تقسيم قدرت:
پس از نهايي شدن سناريوي تقسيم قدرت و بازي با مدل تركيه و عراق در پاكستان انتخابات رياست جمهوري در اين كشور برگزار گرديد و ارتشبد پرويز مشرف در اين انتخابات پيروز شد اما دادگاه عالي اين كشور به رياست افتخارچودري از تائيد صحت انتخابات خود داري ورزيد و علت آن را نيز عدم استعفاي مشرف از فرماندهي ارتش در هنگام انتخابات رياست جمهوري اعلام كرد. متعاقب اين اقدام، مشرف طي حكمي قانون اساسي را به حالت تعليق در آورد و سپس افتخارچودري را بر كنار و در پاكستان وضعيت فوق العاده اعلام كرد.
در پي اين اقدامات خانم بوتو كه بر اساس سناريوي قدرت و تا پيش از اين خواستار كناره گيري مشرف از فرماندهي ارتش بود ضمن مخالف با وضعيت فوق العاده خواستار كنار گيري مشرف از رياست جمهوري شد. در چنين شرايطي خانم بوتو پس از برگزاري يك ميتينگ انتخاباتي در شهر راولپندي مورد سوء قصد عمليات انتحاري قرار گرفت و كشته شد. با ترور خانم بوتو وضعيت سياسي و اجتماعي پاكستان دگرگون گرديد و تلاش براي استيضاح مشرف به عنوان مظنون شماره يك اين ترور آغاز و در نهايت نيز مشرف وادار به استعفا گرديد.
پس از ترور خانم بوتو گمانه ها بر سر آمريت و عاملان كشته شدن وي شكل گرفت. عده اي مشرف و آي . آس . آي را آمر و عامل ترور معرفي كردند. عده اي ديگر القاعده و طالبان را مسئول ترور بوتو قلمداد نمودند و برخي ديگر نيز انگليس و عربستان سعودي را در حذف بي نظير بوتو دخيل دانستند اين عده بر اين استدلال تاكيد مينمودند كه توافق خانم بوتو با امريكا بر سر موضوع تقسيم قدرت، خارج از منابع انگليسي و عربستان انجام پذيرفته است و نارضايتي لندن و محدود شدن نقش رياض در معادلات پاكستان و به طبع آن افغانستان زيربناي اين ترور بوده است.
صرفنظر از اينكه كدام گمانه و يا تركيب از گمانه ها عامران و عاملان ترور خانم بوده است، مرگ وي و متعاقب آن استعفاء اجباري مشرف دو بازيگر اصلي سناريوي تقسيم قدرت را حذف كرد و در كل اين سناريو مخدوش شد و عليرغم ميل واشنگتن تغييراتي در شيوه و سطح بازيگران بوجود آمد.
*چالشهاي امريكا در پاكستان:
ترور خانم بينظير بوتو و حذف پرويز مشرف از سناريوي امريكايي تقسيم قدرت در پاكستان، موفقيت اين سناريو را با ترديدهاي اساسي مواجه نموده است. در حال حاضر حزب مردم كه قرار بود بخش سياسي سناريوي مذكور را اجرايي كند. فاقد انسجام و كارآمدي ميباشد به گونهاي كه مخالفتهاي جدي از درون حزب با آصف علي زرداري (همسر بوتو)براي كانديداتوري پست رياست جمهوري پاكستان بعمل آمد.
بر اين اساس به نظر ميرسد حزب مردم ظرفيت لازم را براي عملياتي كردن بخش سياسي سناريوي واشنگتن ندارد. از سوي ديگر با كنار گذارده شدن مشرف در مراحل نهايي اين بازي، هارموني و هماهنگي لازم در بين بخشهاي نظامي، امنيتي و سياسي اين سناريو از بين رفت.
لذا از هم اكنون ميتوان پيشبيني كرد كه بدنه ارتش و آي، اس، آي مايل به همراهي حزب مردم براي مقابله با طالبان و القاعده نميباشد كما اينكه عدم همكاري و همراهي در تعاملات ارتش، آي، اس، آي و حزب مردم در پاكستان مسبوق به سابقه است.
به عبارت ديگر اكنون اين واقعيت حتي براي واشنگتن نيز اثبات شده است كه امريكا نميتواند بر نقشآفريني ارتش و سرويس امنيتي پاكستان و كارآمدي حزب مردم براي مقابله با تروريسم اميدوار باشد.
از اين رو ميتوان پيشبيني كرد كه كنترل محيط سياسي و امنيتي پاكستان مهار طالبان يكي از چالشهاي اساسي كاخ سفيد در پاكستان است.
در اين رابطه هفته نامه امريكايي تايم در تحليلي پيرامون تحولات پاكستان و ارتش اين كشور نوشت: بدنه ارتش اين كشور نه تنها سر دوستي با امريكاييها را ندارد، بلكه نگرشهاي ضد امريكايي نيز در آن ديده ميشود كه اين مساله نگراني سران كاخ سفيد را برانگيخته است.
يكي ديگر از چالشهاي امريكا در پاكستان، فساد طبقات فوقاني مورد حمايت كاخ سفيد در جامعه پاكستان و رويكرد لايههاي اجتماعي زيرين در اين كشور به نيروهاي مذهبي و قومي است. در واقع حركت معكوس جامعه سنتي پاكستان در نسبت با ليبرالهاي سياسي و نظامي مورد حمايت امريكا، نگراني واشنگتن را عميقتر كرده است.
بازي با برگهاي سوخته نيز يكي از چالشهاي كاخ سفيد در پاكستان محسوب ميشود. امريكا براي مهار تحولات سياسي، اجتماعي و امنيتي پاكستان، چارهاي جز استفاده از ليبرالهاي مورد وثوق ندارد. در اين راستا پرويز مشرف كه نماد بخش نظامي غرب گرايان ليبرال در پاكستان بود به نقطه پاياني رسيد و دير يا زود نيز آصف زرواري و حزب مردم كه نماد بخش سياسي غرب گرايان هواخواه ليبراليسم ميباشند هم به اين نقطه خواهند رسيد.
از ديگر چالشهاي امريكا در پاكستان ميتوان به قدرت افراطيون سلفي و شبكه وسيع تبليغي - تربيتي آنان اشاره كرد. جريانهاي ستيزهجوي افراطي با فاصله گرفتن از همكاري با دولت پاكستان تفاوتي بين بخش سياسي و بخش نظامي در پاكستان قائل نيستند. در چنين شرايطي به نظر ميرسد واشنگتن چارهاي جز اتخاذ سياست مشت آهنين و مداخله نظامي در پاكستان و مناطق قبائلي نداشته باشد كه در اين صورت، اتخاذ سياست مشت آهنين به چالش جديدتري براي كاخ سفيد تبديل خواهد شد. در واقع واشنگتن با اين كار همانند خودزني در عراق، دست به يك خودزني ديگر در پاكستان ميزند كه برآيند آن ممكن است به طالبانيزه شدن پاكستان منتهي گردد و امريكا را در دامي گرفتار سازد كه روزگاري آن را براي اتحاد جماهير شوراي سابق در افغانستان پهن كرده بود.
در اين رابطه جوزف سيرينسون، معاون دبير كل امنيت ملي و روابط بينالمللي در مركز پيشرفت امريكا در نوشتاري تصريح ميكند كه: امريكا از سوي ايران و عراق با تهديدي روبهرو نخواهد شد، بلكه اين تهديد از پاكستان خواهد بود.
وي در ادامه تاكيد ميكند كه حكومت متزلزل، مواد كافي براي ساخت 50 تا 100 بمب اتمي، به اضافه تاثيرات فراوان اسلامگراها، باعث ميشود كه پاكستان خطرناكترين كشور در روي زمين براي ايالات متحده امريكا باشد.
البته اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه ممكن است پس از كشته شدن خانم بوتو و وادار شدن مشرف به استعفاء ، تغييراتي در سناريوي آمريكا بوجود آمده باشد. به اين ترتيب كه كاخ سفيد با بمباران و كشتار غيرنظاميان در مناطق قبائلي از يك طرف سران قبائل را براي همراهي با واشنگتن تحت فشار قرار داده و از طرف ديگر آنان را وادار به معامله با امريكا پيرامون القاعده و طالبان تندرو نمايد.
در اين راستا نشريه آمريكايي لسآنجلس تايمز نوشته است: دولت بوش براي انجام عمليات نظامي در منطقه قبائلي آمده شده است تا بدين وسيله ناكاميهاي خود در عراق و افغانستان و ناتوانياش در برابر ايران را پنهان كند و جمهوري خواهان را در انتخابات رياست جمهوري آمريكا سربلندكند.
حوادث پاكستان بيش از همه يك واقعيت را اثبات ميكند و آن شكست سياست بازهاي جنگ طلب در قبال پاكستان و افغانستان است آنجا كه امريكا پس از واقعه 11 سپتامبر تاكنون بيش از 20 ميليارد به پاكستان كمك كرده تا اسلامآباد تهديدات ناشي از طالبان و القاده را از بين ببرد.
*نتيجه:
به نظر ميرسد با انتخاب آصف زواري به رياست جمهوري پاكستان، نيمه ديگر تحولات در پاكستان آغاز خواهد شد. زواري در شرايطي به مسند رياست جمهوري رسيده كه اوضاع امنيتي و اقتصادي پاكستان روز به روز بدتر ميشود. از اين رو قابل پيشبيني است كه او و جز مردم به تنهايي نتوانند اسلام آباد را از بحرانهاي موجود خارج سازند. از سوي ديگر چشمانداز وفاق سياسي نيز در محيط داخلي پاكستان مشاهده نميشود. در مظان اتهام فساد مالي بودن رزواري، مخالفت جريانهاي مذهبي افراطي، به ويژه مخالت حزب مسلم ليگ شاخهنواز شريف از يكسو و عدم همكاري بدنه ارتش و آي. اس. آي براي مقابله با بحرانهاي امنيتي، تحركات تجزيهطلبانه و واگرايي قومي از سوي ديگر، كار را براي او دشوارتر ميكند.
با اين تفاسير پيشبيني ميشود نيمه دوم تحولات پاكستان، روند اوضاع اين كشور را به سوي عدم ثبات و آرامش پيش ميبرد و در نتيجه دير يا زود بايد منتظر مداخله ارتش و كودتاي ديگري در اين كشور بود و يا اينكه اتفاقات ناخوشايندي ديگري (تجزيه و مداخله نظامي امريكا) به منصه ظهور برسد.
رضا سراج- كارشناس مسائل سياسي و استراتژيك
انتهاي پيام/
©2005 Fars News Agency. All Rights Reserved
پنجشنبه 21 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]
-
گوناگون
پربازدیدترینها