واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: بهره اي قرآني از محضر مفسر بزرگ قرآن حضرت آيت الله جوادي آملي با « تسنيم » در خدمت قرآن كريم
قسمت نهم
تفسير آيات 174 تا195 در جلد نهم تفسير ارزنده تسنيم آمده است .
انواع بر
در خلاصه و گزيده تفسير آيه 177 درباره برو نيكي مي خوانيم : « بر در عقيده ايمان به مبدا معاد همه فرشتگان تمام كتابهاي آسماني و همه انبياست . بر در عمل صالح انفاق مال محبوب در راه رسيدگي به ارحام يتيمان فاقد مال و بي سرپرست مساكين در راه ماندگان سائلان و آزاد كردن بردگان است البته عالي ترين مرتبه بر در اين بخش اعطاي مال بر پايه حب خدا است نه بر اساس حب مال و نه دوستي بخشش مال يعني فعل انفاق و نه محبت وصف جود و سخا و نه حب معطي نسبت به ارحام خود. بر در عمل صالح بر پاداشتن نماز و پرداختن زكات را نيز شامل است ... ابرار به همه عهدهاي خود با خالق و خلق اعم از عهد اعتقادي اخلاقي تجاري و مانند آن وفا مي كنند و در برابر همه شدايد و هرگونه ضرر و زيان غيرتحميلي صابرند. »
ابرار و نماز
استاد بزرگوار در تفسير آيه 177 درباره جايگاه و كاركرد نماز در نيل به مقام ابرار مي فرمايد : « براي نيل به مقام ابرار همان گونه كه بايد به اصول دين معتقد بود و بايد از مال محبوب خود در امور مذكور صرف كرد بايد نماز را نيز بر پا داشت . خداي سبحان كه انسان را جامع ملك و ملكوت قرار داد و در اين باره او را احسن تقويم و خود را احسن الخالقين ناميد سه گانه راجع به آفرينش بشر را تفكيك كرد يعني جنبه فطرت او را ستود جنبه جمع بين فطرت و طبيعت وي را نيكو ناميده ولي جنبه طبيعت او را بيش از پنجاه بار با عناوين نكوهيده هلوع جزوع متوع قنور عجول ظلوم جهول و... ياد كرد. خداي سبحان براي تعديل و نه تعطيل بخش سركش و طغيانگر از وجود آدمي رهنمودهايي مهم ارائه فرمود كه ستون دين يعني نماز يكي از بهترين آنهاست از همين رو عامل اساسي تعديل هلوع بودن وي را نماز اعلام كرد و نماز را به عنوان ناهي از فحشا و منكر كه همه آن اوصاف نكوهيده را در بر مي گيرد ياد كرد. »
مباني احكام فقهي
آيت الله جوادي آملي در تفسير آيه 178 كه در موضوع حق قصاص مي باشد به نكته اي مهم در شناخت ابعاد و لايه هاي اسلام اشاره مي كند كه بسيار خواندني است :
« احكام كلامي اخلاقي اجتماعي و مانند آن زمينه اجراي احكام فقهي است . زيرا كسي كه به مباني دين معتقد و به اخلاق اسلامي متخلق باشد به مناهي مخصوصا قتل بي گناه اقدام نمي كند. و از اينكه از عقل نيز به عنوان نهيه حجر و مانند ياد مي شود اين است كه ناهي از منكر و محجور كننده شخص از تباهي است . تاثير اين گونه معارف در اجراي احكام الهي بيش از تاثير حدود و تعزيرات مشروع در اجراي آن است از همين رو بيان احكام فقهي در قرآن كريم با ذكر احكام كلامي و مانند آن همراه است . بيان حكم قصاص نيز بر همين شيوه استوار است . »
ايشان در ادامه و در گزيده تفسير آيه 179 مي فرمايند : « قانون عدل محور و حكمت مدار قصاص به ظاهر تكليف و حكمي الزامي و ايجابي است لكن روح آن حق و مصلحت و سود همگان حتي به سود خود قائل است . زيرا اگر پيش از مبادرت به جنايت و قتل بداند كه در صورت ارتكاب او را قصاص خواهند كرد دست به جنايت و قتل نمي زند »
بطلان رسم جاهلي
در ذيل آيه 180 مي خوانيم : « در جاهليت زنان و كودكان و افراد ناتوان از رزم از ارث محروم بودند . براي تغيير اين سنت جاهلي حكم وصيت و نيز احكام ارث نازل شد... وصيت هم احترامي براي صاحب مال است و او با اذعان به اينكه اراده و خواست وي پس از مرگ نيز نافذ و محترم است به مال خويش دل مي بندد و مي كوشد آن را از راه حلال تهيه كند و هم مسير آن مال را مشخص مي كند... خداي سبحان هم براي تقرب مالك شخص او را به وصيت به ثلث وا مي دارد كه خود شكلي از انفاق است هم براي پرهيز از تكاثر به ورثه امر مي كند كه به ارث دلبستگي شديد نداشته باشند و ساير اقربا را نيز كه از ارث سهمي ندارند از آن محروم نكنند. »
وصيت به ثلث
در بحث روائي آيه 180 و پس از ذكر رواياتي درباره جواز وصيت به ثلث استاد اشاره دارند به اينكه : « آنچه از كارهاي خير هر فرد در زمان حيات خود بدون افراط و تفريط انجام مي دهد محمود است و آنچه راجع به بعد از مرگ خود تصرف مي كند شبهه دخالت در مال ديگري است زيرا مال بعد از موت به عنوان ميراث به وارث منتقل مي شود و رعايت حقوق ورثه مهم است . معناي تحديد به ثلث نيز استحباب وصيت به اين مقدار يعني ثلث نيست بلكه ترخيص ايضا تا اين حد است . ممكن است وصيت به برخي از اين كسرهاي مشاع افضل از ديگر كسور باشد. آنچه از اين احاديث ماثور بر مي آيد رجحان كسر خمس و بعد از آن كسر ربع است اما كسر ثلث آخرين حد رجحان است . البته اگر وارثان كاملا مستغني باشند و اصلا نيازي به ميراث نداشته باشند رجحان ايصاي به مقدار كسر ثلث همچنان محفوظ است . »
روزه و بصيرت
در تفسير آيات 183 و 184 كه درباره روزه ماه مبارك رمضان است مي خوانيم : « روزه به ظاهر تكليفي شاق مي نمايد از اين رو خداوند سبحان حكم آن را با تعبيرهاي مختلف و از جمله با ذكر پيشينه و فايده آن آورده است چنان كه وجوب آن را با جمله اي خبري و مصدر به خطاب (يا ايهاالذين آمنوا) بيان كرده كه نشان اهميت موضوع و براي تعظيم مخاطب و تعبيري عاطفه برانگيز و مسئوليت بخش و بدين معناست كه اگر مومن هستيد مقتضاي ايمانتان امتثال اين حكم است . »
حضرت استاد در تبيين راز روزه داري مي گويند : « بزرگترين مانع پيشرفت معنوي بشر اشتغال به خوردن و آشاميدن و لذايذ بدني است و بهترين عامل رشد روحي نزاهت و پرهيز از اين امور است . روزه انسان را از اشتغال به مسائل مادي باز مي دارد و فراغت بيشتري براي او فراهم مي كند تا به راز آفرينش خود بينديشد و زاد راهش را فراهم آورد. روزه بهترين راه براي رسيدن به باطن عالم و مشاهده ملكوت آن و تبعيت از ابراهيم خليل عليه السلام است كه خداي سبحان درباره اش فرموده است (و كذلك نري ابراهيم ملكوت السموات والارض و ليكون من الموقنين ). كم خوري و رعايت اعتدال از بهترين راههاي طي مسير كمال است چنان كه پرخوري از بزرگترين موانع كمال به شمار مي آيد... كم خوري و دوري از پرخوري و بدخوري است كه انسان را به مشاهده ملكوت عالم مي رساند.
انزال قرآن
در تفسير آيه 185 و بحث نزول قرآن صاحب تسنيم در نكته اي مي گويند : « معناي انزال كتاب الهي كه به گونه تجلي است نه تجافي در تفاوت بين انداختن باران و آويختن طناب روشن است . انزال باران كه به تجافي است فاقد وحدت ارتباطي است و انزال كتاب خدا كه به صورت تجلي است حافظ وحدت ارتباطي است و همين تفاوت در نهاد واژه هاي انداختن و آويختن تعبيه شده است و اينكه درباره قرآن دستور اعتصام به حبل متين داده شد ناظر به همين جامعيت و وحدت ارتباطي صدر و ساقه درجات وجودي كتاب خداست . »
خزاين قرآن
در اشارات و لطايف اين آيه و ذيل عنوان فوق استاد مفسر بزرگوار مي فرمايد : « هر چيزي نزد خداي سبحان خزايني دارد كه از آنجا به طور تدريج و به اندازه معين به عالم طبيعت نازل مي شود (و ان من شي الا عندنا خزائنه و ننزله الا بقدر معلوم ) قرآن نيز از مصاديق شي است و مانند اشياي ديگر خزينه هايي دارد و تنزيل آن نيز از آن خزاين غيب به شهادت به اندازه معلوم است . از خزاين قرآن « ام الكتاب » است كه دسترسي به آن با فكر تفكر و عقل عاقل ميسر نيست . با اينكه خداوند انسان را به تدبر و تعقل در قرآن دعوت مي كند ولي مي فرمايد : مرتبه اي از قرآن در نزد عقل شما نيست . مرجع ام الكتاب برتر از عقل هر عاقل است و جاي عنوان سوره و يا آيه يا معرفت قياس و استدلال و تصور و تصديق نيست زيرا جاي لفظ و مفهوم نيست . گواه و مويد مطلب آنكه خداوند بين صورت عربي قرآن و ام الكتاب تفصيل داده آنجا كه سخن از « قرانا عربيا) است جمله (لعلكم تعقلون ) آورده اما هنگام سخن از (ام الكتاب ) چنين تعبيري نياورده است و بر اساس اينكه تفصيل قاطع شركت است معلوم مي شود قرآن دو مرحله دارد : مرحله الفاظ كه در آن مفاهيم و ابزار منطق (تصور و تصديق ) كاربرد دارد و تعقل در آن و علم حصولي به آن ممكن است .و مرحله اي ديگر كه در آن ابزار منطق از دست متعقل گرفته مي شود و راه تعقل بر او مسدود مي گردد و علم به آن تنها حضوري و شهودي است . از اين رو عقل استدلالي و علم حصولي هرگز طمع نمي كند به ام الكتاب راه يابد و درباره ضرورت وحي و نبوت چنين مي گويد : وجود پيامبر براي انسان مانند آب و هوا ضروري است و من (عقل ) مي فهمم كه بسياري از امور را نمي فهمم و به پيامبر و امام معصوم نيازمندم و در اين فهم معصوم هستم و مي دانم كه راه غيب يابي باريك تر از آن است كه كسي بتواند با فكر عادي پيش برود. البته آنچه را انسان كامل معصوم عليه السلام به وسيله وحي كه شهود خاص است مي يابد همان مطلب به وسيله ماموران الهي با عين الفاظ مقرر و مشخص شده از طرف خدا مانند آيات قرآن يا به وسيله خود انسان كامل معصوم عليه السلام در حديث قدسي و مانند آن به عالم طبيعت تنزل مي يابد آنگاه عقل متفكر مي تواند به اندازه سعه وجودي خود به آن نايل گردد.
خداي سبحان انسان را جامع ملك و ملكوت قرار داد و در اين باره او را « احسن تقويم » و خود را « احسن الخالقين » ناميد
نماز ستون دين است و ناهي از فحشا و منكر
روزه فراغتي به انسان مي دهد تا به راز آفرينش خود بينديشد و زادراهش را فراهم آورد
روزه بهترين راه براي رسيدن به باطن عالم و مشاهده ملكوت آن است
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]