تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):فاطمه بانوى زنان بهشت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831256974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به زندگي و آثار كارلوس فوئنتس، نويسنده مكزيكي‌


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نگاهي به زندگي و آثار كارلوس فوئنتس، نويسنده مكزيكي‌
همچون نان و عشق‌



سال 1939 بود كه يك روز در هنگام نمايش فيلم «فاتح» در يكي از سينماهاي قديمي شهر واشنگتن داد و فريادهاي كودكي حدودا 10 ساله در سالن سينما بلند شد. فيلم درباره رويدادهاي تاريخي آمريكا بود و در آن «ريچارد ديكس» نقش يكي از ژنرال‌هاي آمريكايي را بازي مي‌كرد.
وقتي ديكس جدايي تگزاس از جمهوري مكزيك و الصاق آن به خاك آمريكا را اعلام كرد ناگهان كودكي مكزيكي در سالن سينما بلند شد و فرياد زد: «زنده باد مكزيك، مرگ بر گرينگوها». در آن زمان روابط ايالات متحده و مكزيك در شرايط حساسي قرارداشت و رئيس جمهوري مكزيك با ملي اعلام كردن صنعت نفت، ضربه سنگيني به آمريكا زده بود. به همين دليل نيز روابط بين 2 كشور تيره و تار بود. تمام اين دلايل موجب شد فرداي آن روز در روزنامه‌هاي واشنگتن بنويسند كه پسر دكتر رافائل فوئنتس، يكي از ديپلمات‌هاي سفارت مكزيك، چنين سرو صدايي در سالن سينما به راه انداخته است.

شايد در آن زمان فريادهاي فوئنتس كوچك چندان به گوش نمي‌رسيد، اما او در سال‌هاي بعد توانست همان ديدگاه‌هايي كه موجب شده بود عليه گرينگوها (لفظي كه مردم آمريكاي لاتين براي نام بردن از آمريكايي‌ها به كار مي‌برند) شعار دهد را به شكلي ديگر و در قالب داستان‌ها و كتاب‌هاي مختلف بيان كند. كارلوس فوئنتس كه تا 2 ماه ديگر هشتادمين سالگرد تولد خود را جشن خواهد گرفت يكي از نويسندگان معروف مكزيك است كه در ميان موج دهه 1960 ادبيات آمريكاي لاتين نيز مقام بسيار والايي دارد. هر چند در ميان نويسندگان اين قاره، گابريل گارسيا ماركز بيش از ديگران شهرت دارد اما بسياري از نويسندگان و منتقدان ادبي جايگاه فوئنتس و «ماريو بارگاس يوسا»، نويسنده پرويي را بسيار بالاتر از او مي‌دانند. اهداي جايزه نوبل به ماركز و بي‌نصيب ماندن اين 2 نويسنده از آن يكي ديگر از تصميم‌هاي تعجب‌ برانگيز انتخاب برنده جايزه نوبل است كه هر چند سال يك‌بار هم تكرار مي‌شود تا ثابت كند غير از خود ادبيات، مسائل ديگري نيز در اهداي اين جايزه دخيل هستند.

از كارلوس فوئنتس كتاب‌هاي بسياري به فارسي ترجمه شده كه يكي از آنها نيز نوشته‌هايي است كه خود او درباره زندگي خودش و ديدگاه‌هايش درباره نويسندگان بزرگ جهان نوشته است. از همين رو شناختن او وكارهايش كار دشواري نيست. اين ديپلمات‌زاده مكزيكي كه خود او هم در دوراني به شغل پدرش مشغول شد درباره روز تولد خود وصف جالبي دارد كه بهتر از هر فرد ديگري آن زمان را توضيح داده است: «من در يازدهم نوامبر 1928 در برج «عقرب»، برجي كه اگر به اختيار خودم بود همان را برمي‌گزيدم، زاده شدم و روز تولدم با روز تولد «داستايوسكي»، «كروملينك» و «وونگات» يكي بود. مادرم را شتابان از سينمايي دم كرده و داغ بيرون بردند... مادرم مشغول تماشاي فيلم «كولي‌ها» اثر «كينگ ويدرو»، با شركت «جان گيلبرت» و «ليليان گيش» بود. و شايد همين خلاف‌آمد عادت بود كه دردهاي زايمان او را بر انگيخت.... براي روشن كردن زندگينامه‌ام، اين را هم بيفزايم كه اين همه در هواي شرجي پاناما روي داد كه پدرم در آنجا حرفه ديپلماتيك خود را با سمت وابسته هيات نمايندگي مكزيك تازه آغاز كرده بود.»

همين حرفه پدر او بود كه موجب شد فوئنتس كودكي و نوجواني خود را در كشورهاي مختلف سپري كند: پاناما، آمريكا، شيلي،‌ آرژانتين و مكزيك. سال‌هاي نيمه اول قرن گذشته در كشورهاي آمريكاي لاتين، سال‌هايي پر از شور و هيجان دموكراسي و آزاديخواهي بود كه به طور متناوب با كودتاها و سركوب‌هايي با حمايت‌هاي آمريكا خاموش مي‌شد. اين اتفاق‌ها تاثير بسياري در شيوه تفكر و نگاه فوئنتس به زندگي و حيات سياسي كشورهاي آمريكاي لاتين داشت كه بعدها در آثارش نيز نمود پيدا كرد. او در سال‌هايي كه دولت انقلابي مكزيك در حال ملي كردن صنايع بزرگ بود در آمريكا به سرمي‌برد و برخورد آمريكايي‌ها با يك مكزيكي را درمي‌يافت ضمن آن‌كه پدرش هميشه از تاريخ و گذشته پرافتخار كشورش براي او مي‌گفت و تشويقش مي‌كرد كه به مطالعه در تاريخ مكزيك بپردازد. سپس در دوراني كه يكي از موج‌هاي دموكراسي‌خواهي در شيلي به پيروزي رسيد او در اين كشور بود و به چشم ديد كه مردم دموكراتيك‌ترين كشور آمريكاي جنوبي به چه شكلي زندگي مي‌كنند و سياستمداران آنها چه فكرهايي در سردارند. فوئنتس زماني به آرژانتين رسيد كه بساط حكومت ديكتاتوري در آن پهن شده بود و خفقان حاكم بر كشور اجازه نمي‌داد مردم حتي ساده‌ترين حرف‌ها را با صداي بلند بيان كنند. تمام اين جابه‌جا شدن و مهاجرت كردن‌هاي او به همراه خانواده‌اش تا پيش از 21 سالگي روي داد. فوئنتس در سال 1949 در رشته حقوق از دانشگاه مكزي*****يتي فارغ‌التحصيل شد و به ژنو رفت تا تحصيلات خود را تكميل كند. تمام اين كشورگردي‌ها موجب شد براي اين نويسنده اين سوال پيش بيايد كه هويت دقيق يك مكزيكي چيست؟ فوئنتس در بيشتر رمان‌ها و مقالاتش هويت فرهنگي - تاريخي آمريكاي لاتين مخصوصاً مكزيك را بررسي كرده است، اما در سال‌هاي اخير بالاخره عنوان كرد: «در حال حاضر بيش از30 نويسنده‌ مكزيكي وجود دارند كه رمان‌هاي خوبي مي‌نويسند. در حالي كه حتي كلمه‌اي از مكزيك در آنها ذكر نمي‌شود... امروزه آزادي كاملي در نويسندگي در مكزيك وجود دارد كه به علت آن لازم نيست مساله‌اي تحت عنوان هويت مكزيكي را بررسي كنيم. مي‌دانيد چرا؟ چون ما هويت داريم... ما مي‌دانيم كه كي هستيم. ما مي‌دانيم يك مكزيكي به چه معناست. در حال حاضر مشكل كشف كردن تفاوت‌هاست نه هويت بلكه تفاوت: تفاوت‌هاي جنسي، تفاوت‌هاي مذهبي، تفاوت‌هاي سياسي، تفاوت‌هاي اخلاقي، تفاوت‌هاي زيباشناسي و...»

در ايران از فوئنتس رمان‌هاي «آئورا»، «مرگ آرتميو كروز»، «گرينگوي پير»، «سر هيدار»،‌ «پوست انداختن»، «اينس»، «خويشاوندان دور» و... به فارسي ترجمه شده است كه 2 كتاب آخر به دليل ضعف ترجمه به هيچ‌وجه نتوانستند بيان و زبان اين نويسنده را منتقل كنند. فوئنتس غير از آن‌كه در نوشته‌هايش دغدغه‌هاي سياسي و فكري فراواني دارد به خود ادبيات هم به شكل يك موضوع جدي نگاه مي‌كند. همين موضوع موجب شده او تكنيك نويسندگي خاص خودش را پيدا كند و بر اساس فرمي به نوشتن بپردازد كه تاكنون نويسنده ديگري آن را به اجرا نگذاشته. اين شيوه نگارش او از همان اولين كتاب‌هايش آرام آرام به چشم مي‌آيد و با رسيدن به كتاب «پوست انداختن» به اوج خود مي‌رسد. فوئنتس حتي در آئورا كه يكي از ساده‌ترين نوشته‌هاي او به شمار مي‌رود نيز تكنيك خود در روايت‌هاي پيچيده را به كار گرفته اما اين تكنيك هنوز آن‌قدر پيچيده نشده كه در پوست انداختن، مخاطب با آن مواجه مي‌شود. در پوست انداختن به نظر مي‌رسد فوئنتس آن‌قدر شيفته تكنيك خود شده كه همه چيز را فداي آن كرده و حتي با وجود آسيب ديدن پايه‌هاي روايت داستان باز هم حاضر نيست از آن دست بردارد. اما تكنيك او در روايت داستان در كتاب‌هاي گرينگوي پير، مرگ آرتميو كروز و سر هيدار اين حالت را ندارد. او در اين كتاب‌ها به زيبايي از نگاه افراد مختلف به پرسه زدن در گذشته و حال مي‌پردازد تا داستان خود را تكميل كند. همين شيوه روايت است كه موجب مي‌شود در هنگام خواندن مرگ آرتميو كروز، مخاطب ناگهان از روزهاي انفلاب مكزيك در اوايل قرن بيستم به ميان مكزي*****يتي صنعتي شده در نيمه دوم قرن پرتاب شود و دوباره از آن‌جا به اسپانيا برود و از صحنه‌هاي جنگ داخلي اين كشور در دهه 1930 سردربياورد. اين نويسنده مكزيكي در گرينگوي پير به طور مستقيم به رويدادهاي مرتبط با چند دهه زندگي مردم مكزيك براي انقلاب مي‌پردازد و چهره‌هاي مردمان عادي و فرماندهان ارشد ارتش انقلابي را ترسيم مي‌كند اما باز هم آن تكنيك روايي جذاب خود را از دست نمي‌دهد. حتي داستان «سر هيدار» نيز كه در نگاه اول به نظر مي‌رسد كتابي با موضوع جاسوسي و حتي كمي پليسي باشد در لايه‌هاي زيرين خود به موضوع‌هاي سياسي مختلفي اشاره مي‌كند كه به حضور گسترده و نفوذ جوامع يهودي در آمريكاي لاتين و جنگ نفت در جهان مي‌پردازد. همين آثار و نوشته‌هاي او بود كه موجب شد دولت آمريكا اين نويسنده را از سال 1962 تا 1990 به خاك ايالات متحده ممنوع الورود كند.

او در مقاله‌اي با نام «چگونه نوشتن را آغاز كردم» كه عبدالله كوثري آن را در كتاب «فوئنتس از چشم فوئنتس» ترجمه كرده است،‌ مي‌نويسد: «همواره كوشيده‌ام به منتقدانم بگويم: مرا طبقه‌بندي نكنيد؛ بخوانيدم. من نويسنده‌ام نه يك نوع ادبي. در پي ناب بودن رمان بنا بر معيارهاي مانوس خود نباشيد، خويشاوندي اين نوع با نوعي ديگر را مجوييد.... متاسفم كه، دست كم در مكزيك، در اين كار كم و بيش شكست خوردم....زبان همچون نان و عشق، با ديگران تقسيم مي‌شود، و انسانها در سنتي شريكند. هيچ آفرينشي بدون سنت نيست. هيچ كس از هيچ نمي‌آفريند.»

منبع: نسل 3





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن