واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ده نكته زندگي
ارائه مطلب زير، تلاش براي جلوگيري از وقوع اختلافاتي است كه به سبب آن امروزه راهروهاي دادگاه خانواده مملو از جمعيت است. پس به اميد آنكه شما را هرگز در آنجا ملاقات نكنيم توجه شما را به چند نكته انساني كه حاصل بررسي مواد حقوقي و خلاصه مسائلي است كه معمولاً در دادگاهها با آن روبرو هستيم، جلب ميكنيم.
*اگر از گذشت، صبر و بردباري در خود نشاني داريد به سراغ ازدواج برويد. زماني براي شروع يك زندگي مشترك تصميم بگيريد كه از استقلال و توان كافي خود براي اداره يك خانواده جديد مطمئن هستيد.
*زماني را براي جاري شدن صيغه عقد مطلوب بدانيد كه از خواستها و نگرشهاي يكديگر باخبريد و ميدانيد كه هر دو هدفي مشترك را دنبال ميكنيد. براي رسيدن به اين شناخت، مدتي به يكديگر فرصت دهيد.
*در اين دنياي بزرگ هيچ دو نفري مانند هم نيستند. تفاوتهاي بارز ميان دو خواهر و يا دو برادر كه هر دو زاده يك مادر و پدر هستند، خود گوياي اين مسئله است، بنابراين مبناي تفاهم را معيارهاي اصلي و اساسي برگزينيد. توقف و ايستادن بر اصول فرعي يكديگر چندان كمكي به بهبود روابط زناشويي نخواهد كرد.
*قبل از ازدواج به مسئله اعتياد به طور جدي بينديشيد و از معتاد بودن همسرتان به هرگونه موادمخدر اطمينان كامل حاصل كنيد. نگذاريد اميد به ترك كردن و يا ترك دادن سبب شروع يك زندگي پُرمشكل شود.
*براي داشتن زندگي خوب و توأم با آرامش، به شيوه زندگي انتخابي خود عشق بورزيد. چشم و همچشمي، حسادت و تجملپرستي، بار سنگين زندگيهاي امروز را از دوش هيچ زوج جواني برنداشته است. به راستي كه كم كردن توقعات، گنجينهاي بزرگ براي ساختن آينده يك زوج جوان است.
*تجربه بارها و بارها ثابت كرده است كه همسراني موفق و سربلند هستند كه در كشاكش زندگي در كنار هم، يار هم هستند، در كنار هم در شاديها ميخندند و در سختي و رنجها با هم به جنگ مشكلات ميروند. اشتباهات يكديگر را ميبخشند و موفقيتهاي يكديگر را جشن ميگيرند، براستي زن و شوهرهايي كه به جاي در كنار هم بودن، مقابل يكديگر ميايستند و زندگي ميكنند، نه زندگي، كه نبردي سخت ميكنند.
*به ياد بسپاريد كه گفتن كلمات محبتآميز، ذكر محسنات يكديگر و يادآوري اينكه همسرتان را دوست ميداريد و به وجودش در كنارتان افتخار ميكنيد، كلمات يا جملات مختص دوران آشنايي و اوايل ازدواج نيستند. انسانها نياز به شنيدن مهر يكديگر دارند، آنچه در دل و ذهنتان ميگذرد را صادقانه به زبان آوريد كه خود يكي از عوامل مهم در بقاي زندگي زناشويي است.
*بد نيست اگر بدانيد استفاده از تجربيات و نظريات ديگران مترادف با دخالت آنها در زندگي زناشويي نيست؛ چه بهتر اگر تجربيات گذشتگان را سرمشق كنيد و خود كاشف شاديهاي ديگر باشيم.
*اگر در برخي مسائل با يكديگر اختلافنظر داريد هرگز فرزندانتان را از آن مطلع نكنيد. در مقابل فرزند، پدر و مادر عنصري واحد و جداييناپذيرند كه حرفشان و قولشان يكي است.
*دوستي سرلوحه بهترين نوع رابطههاست كه نه در شناسنامه و نه در هيچ جاي ديگر ثبت نميشود، اما عميق و بيپيرايه است. بهترين والدين، همانهايي هستند كه با فرزندانشان دوست و رفيق اند. بهترين زوجها نيز آناني هستند كه قبل از اين كه به يادشان بيايد كه زن و شوهر يكديگرند، بدانند كه دوست هم هستند. رابطه صميمانه و خالصانه توأم با درك و حفظ احترام همديگر، شايد يكي ديگر از عوامل مهم تضمين كننده بقاي يك زندگي است.
*سرو صداها را به آرامش تبديل كنيد. هيچ چيز مانند سرو صداي فرزندان خانواده روزي آرام در خانه را خراب نميكند. كساني كه اين مورد را تجربه كردهاند، دقيقاً متوجه منظور ما ميشوند.
*تمام والدين، مادربزرگها و پدربزرگها، پرستاران و مراقبهاي كودكان و خلاصه كساني كه در جريان درگيريها و سر و صداهاي آنها قرار ميگيرند، ميخواهند كه يك بار و براي هميشه آرامش را برقرار كنند و به همين دليل خود مستقيماً وارد بحث و جدل آنها ميشوند. اما اين امر به دو دليل سبب تشديد درگيريها ميشود. اول آنكه دخالت در آشوبها وضع را از آنچه كه هست بدتر ميكند. مثلاً اگر دو فرزند شما در حال بحث باشند و شما خود را درگير آن بحث كنيد يا خيلي سريع عكسالعمل نشان دهيد، نه تنها با مشكل درگيري و بحثهاي آنان، بلكه با عوارض واكنشهاي خود ( از قبيل فشار خون بالا، افكار منفي، احساسات آشفته و در هم ) نيز مواجه ميشويد. هنگامي كه وارد درگيريهاي فرزندان خود ميشويد گويا به آنها اعلام جنگ كرده ايد. اين رفتار بحث و درگيري را از كنترل خارج و موجب بزرگ كردن مسائل كوچك ميشود.
*هنگامي كه وارد درگيريها ميشويد، در واقع مشوق آن به نظر ميرسيد و با ارائه الگويي سست، پيامي اشتباه را به فرزندان خود منتقل ميكنيد. در مجموع وقتي با رفتار خود چيزي خلاف آرامش را نشان ميدهيد چگونه ميتوانيد از آنان تقاضا كنيد كه «آرامش» را برقرار كنند؟ در اين گونه موارد واكنش شما، آنان را ترغيب ميكند كه در اين درگيري شما را وارد جبهه خود ( عليه جبهه مقابل ) كنند. درگيريهاي دروني و عكسالعملهاي شما آتش اين جنجالها را شعلهورتر ميسازد. امّا راهكار چيست؟ اگر به عنوان وظيفه اين جنجال و درگيري را به آرامش تبديل كنيد، در واقع آتش آن را خاموش كردهايد. در حقيقت رابطهاي ميان بيطرف ماندن و ايجاد آرامش از سويي و قدرت تحمل درگيري ديگران را داشتن از سوي ديگر، وجود دارد بديهي است كه بارها يا خواستهايد يا مجبور بودهايد در اين مسابقات روزمره سروصداها و درگيريها دخالت كنيد تا آنان را به اتحاد و يگانگي، راهنمايي و غائله را به صلح ختم كنيد. اين موردي است كه بيشتر اوقات پيش ميآيد، به همين دليل ابتدا بايد ( به جاي پافشاري بر اين امر كه زندگي بايد به كام ما باشد ) بپذيريم كه اين امر ميتواند راهي به سوي زندگي آرامتر باشد. وقتي كه سرو صداها را به صلح تبديل ميكنيد، در واقع در چنين شرايطي، الگويي براي عدم شركت در درگيريها و عدم بروز عكسالعمل به حساب ميآييد. اگر بتوانيد قدري از درگيريهاي فرزندان دور بمانيد و با آن كنار بياييد، آنها خيلي سريع اين روش را خواهند آموخت
*شكيبايي را بياموزيد. شكيبايي در فرهنگ ما صفت مشخص پرورش يافتهاي نيست. ما حتي نسبت به شكيبايي هم بيحوصله ميشويم. ما كردار و پاسخ را همين حالا ميخواهيم. ميخواهيم بيدرنگ زندگيمان تغيير كند. شهرت را همين حالا ميخواهيم. اين حقيقت را نديده ميگيريم كه اگر خواهان عمل صحيح، پاسخهاي درست و تغيير دايم هستيم، بايستي صبر كنيم. چيزهايي از قبيل تجزيه و تحليل دقيق، ملاحظات انديشمندانه و مشاوره آرام، زمان ميخواهد اين امر به ويژه در مورد عشق صادق است. ما دوستان كامل همراه با روابط دلخواه و در اسرعوقت ميخواهيم و اگر اين اميد بيدرنگ برآورده نشود، بدون اينكه توجهي به زمان، تحمل و استقامت داشته باشيم آماده ترك روابط ميشويم. شكيبايي مستلزم اشتياق، تحمل رنج، حوصله و مداومت در روزگار سختي است كه پاداش آن در استحكام تعهدات، صبر است. صبر اساس كيفيت هميشگي شدن روابط است
*رنجشهاي كوچك، همچون طاعوني عشق را نابود ميسازد. اتفاقات بزرگ به ندرت مانعي در سر راه عشق ميشوند، مسايل كوچك و بياهميت، بيشترين ضربه را ميزنند. زن دوست دارد خميردندان را از وسط فشار دهد، مرد آدم مرتبي است ميخواهد خمير دندان را از ته فشار بدهد و مصرف كند هر چند اين عمل كمي آزاردهنده است، ولي نبايد آن را تهديدي جدي براي روابط خانوادگي دانست مرد هنگامي كه از محل كار به منزل برميگردد، دوست دارد لباسهايش را روي صندلي بيندازد و زن از او ميخواهد كه آنها را آويزان كند و منظم باشد.
زن دوست دارد برنامه منظمي داشته باشد، شبهاي خاصي مهماني بروند و فقط آخر هفته مهمان بيايد، اما مرد دوست دارد هر وقت دلش خواست بيرون برود و هميشه آماده پذيرايي از مهمانها باشد. مرد دوست دارد، تعطيلاتش را هر سال در همان جاي قبلي بگذراند و زن ميخواهد مكانهاي تازهاي ببيند و اتفاقات متفاوتي را شاهد باشد. هيچ يك از اين اختلافات نميتواند اساس به هم ريختن يك رابطه شود، اما جالب توجه است بگوييم كه اين مسائل كوچك تا چه اندازه تشديدكننده است و ميتواند در نهايت به اختلافاتي چارهناپذير تبديل شود. جالب اينجاست كه هميشه دو نفر با تمام نيرو براي غلبه بر مشكلات اصلي تلاش ميكنند، ولي سرانجام مشكلات كوچك آنان را مغلوب ميسازد ؛ چيزهاي بياهميتي كه فرصت وخيمتر شدن يافته است عاقلانه است هرچند يك بار خانه دل را از مسائل پيش پا افتاده و كوچك كه اگر متوجه نباشيم به اژدهايي آتشين تبديل خواهد شد، پاكسازي كنيم.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]