واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتوگو با مهرشاد كارخاني كارگردان ريسمان باز؛آدمهاي حاشيه و گاو 500 كيلويي - كيان سيدي
مهرشاد كارخاني از فيلمي كه ساخته مطمئن است و تاكيد دارد پيش از اين هيچ فيلم و فضايي با اين اجرا و فرم در سينماي ايران نبوده است. او ماجراي دو مرد كه در كشتارگاه كار ميكنند را به تصوير كشيده؛ مرداني كه ميخواهند در ابرشهري مانند تهران گاوي را از پايين شهر به بالاي شهر ببرند و در اين راه اتفاقاتي ميافتد؛ اتفاقاتي كه بيش از تكيه بر جدي بودنش بر تلخي آن تاكيد شده است. فيلم مجموعهاي است از تصاوير زيبا و تاثيرگذار و تلخيهاي شرايط آدمها. پژمان بازغي و بابك حميديان بازيگران اين فيلم هستند.
يكي از نقاط قوت فيلم فضاي كشتارگاه است كه همه آناني كه فيلم را ديدهاند بر باورپذير بودن آن تاكيد داشتند. ميكائيل (بازغي) و عسگر (حميديان) دو نفر از كاركنانش هستند. به خاطر قرض وانت خود قرار ميشود گاوي 400، 500 كيلويي را براي طلبكار خود ببرند. كارخاني اين فيلم را بر اساس اتفاقي كه پدرش برايش تعريف كرده ساخته است. اين ماجرا پيش از انقلاب رخ داده است. حالا ديگر در آن مكان - اتفاقا كارخاني خودش كاملا با آن محيط آشنا است- فرهنگسراي بهمن قرار دارد. فيلم اما در كشتارگاهي در حوالي تهران فيلمبرداري شده است براي باورپذير شدن بيشتر. بازيگران براي اينكه نقش را در بياورند در مدت فيلمبرداري كاملا شبيه آنها زندگي كردهاند.
كارخاني ميگويد:
او درباره آشنايياش با فضا، باز هم تاكيد ميكند كه از فضا ذهنيت داشته و با اين ذهنيت داخل آن فضا رفته است و ميگويد:
فيلم بر تفاوت ميكائيل با محيط اطرافش تكيه دارد. در كل فيلم مرتب حوادثي پيش ميآيد تا با اين آدم آشنا شويم؛ شخصيتي كه حرف نميزند و بيشتر سكوت ميكند، حتي حضور عسگر براي شناختن بيشتر اوست. ما نميدانيم او از كجا آمده و دليل اين تفاوتش چيست. كارخاني ميگويد:
عسگر بيشترحرف ميزند و ميكائيل عمل ميكند. حداقل در دو صحنه فيلم با اين خصوصيات آنها آشنا ميشويم. يك بار وقتي عسگر لاف ميزند كه ميتواند گاو را قصابي كند و نميتواند و گاو رم ميكند و بار ديگر وقتي كه ميكائيل سر وقت مردي كه لاشه گوسفند مرده ميفروشد، ميرود.
اما به گفته كارخاني
اين آدمها واقعي هستند؟
شايد يكي از نكات مثبت فيلم نگاه مثبت او به حضور يك فرد شهرستاني است. اتفاقي كه مدتها است در سينماي ما نميافتد. كارخاني ميگويد:
اما چرا آخر داستان غمگين و تلخ است، تلاشهايشان به نتيجه نميرسد و در غروب تنها ميمانند:
دو بازيگر خوب سينماي ايران همراه گروه است. هر دو هم همراه فيلم شدند و نقش سخت خود را بازي كردهاند. كارگردان فيلم ريسمانباز ميگويد:
اما خب قيافه بازغي براي اين فضا خيلي شيك بود. البته اين انتخاب را كارخاني به عمد انجام داده است و ميگويد:
ميكائيل شخصيتي است كه تعهد دارد و همين جوري كاري انجام نميدهد.
همان دختر خانمي كه بين راه با آنها روبهرو ميشود بهانهاي است براي كامل شدن شخصيت ميكائيل و عسگر. ما به اين بهانه از طريق دختر آنها را بيشتر ميشناسيم. برخورد ميكائيل جوري است كه انگار سالهاست با دختري ارتباط نداشته است. اين باعث ميشود تماشاچي به اول فيلم كه ميكائيل آلبوم عكسي را ورق ميزند فكر كند و عكس سياه و سفيد دختري كه تصوير روي آن فيد ميشود. انگار در گذشتهاو دختري وجود داشته و مثلا آن را از دست داده يا قرار نيست زماني كه دختر با آنها تصادف ميكند ماجراي عاطفي اتفاق بيفتد. اگر يك بازيگر چهره به جاي اين خانم بازي ميكرد اين فكر پيش ميآمد و ميكائيل و عسگر كمرنگميشدند.
كارخاني بر اين ماجرا تاكيد دارد كه بازيگرانش كه از ستارههاي سينما هستند كاملا همراه كار بودند. او درباره اينكه چرا بر تلخي ماجرا به جاي كمدي بودن آن تاكيد داشته است، ميگويد:
كل ماجراي فيلم، ماجراي جالبي است؛ حضور يك گاو در تهران. اما اين حضور در سينماي ايران قبلا اتفاق نيفتاده است. البته پيش از اين گاو در سينماي ايران بوده است؛ فيلم داريوش مهرجويي اما آن اتفاق در روستا ميافتد و ماجراها با هم خيلي تفاوت دارد.
اين بار، اما گاو در شهر و در ميان مردم شهرنشين است به همين خاطر سختيهاي خود را دارد. سختيهايي كه كارخاني درباره آن ميگويد:
البته او از صحنه سخت ديگري هم ياد ميكند: فيلم مجموعهاي از تصاوير عكاسيشده است. كارخاني ميگويد:
او به نكته ديگري هم اشاره دارد؛ نكتهاي كه در واقع درباره نحوه همين نوع نگاه اوست. او هنگام نوجواني با امير نادري آشنا ميشود و مدتي در يك لابراتوار عكس، عكسهايي كه نادري ميگرفته را چاپ ميكرده است. در دورهاي كه نادري و را ميساخت تاثير نوع عكسها و فيلمهاي نادري باعث شده بسياري با ديدن فيلم ريسمان ياد فيلمهاي اين كارگردان مطرح بيفتند، اما كارخاني با نام بردن از همهگونههاي سينمايي كه دوست داشته است از فيلمهاي سوررئاليسم ايتاليا تا موج نوي فرانسه ميگويد: او خودش معتقد است كه كار در اين فيلم راحتتر از فيلم اولش بوده است:
وقتي از او درباره سه صحنهاي از فيلم را كه بسيار دوست داشته سوال ميكنيم او بيشتر به سكوتهاي ميكائيل اشاره ميكند يا مثل لحظهاي كه ميكائيل ميخواسته اياز را تنبيه كند و در دكوپاژ خوب درآمده است يا سكوتهاي ميكائيل در خانه يا جايي كه ريسمان از دست ميكائيل رها ميشود و او به زمين ميخورد و تصميم ميگيرد كه گاو را بكشد.
كارخاني فيلم متفاوتي ساخته است. از او درباره اينكه چكار ميشود كرد كه تماشاگر به تماشاي اين فيلمها برود ميپرسيم و او ميگويد:
هر چند كه او تاكيد ميكند: شايد اين جمله او بهترين نكته درباره سينما باشد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]