تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866265522


با مسعود احمدي ، مدير راديو جوان اهل خطر كردن هستم
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با مسعود احمدي ، مدير راديو جوان اهل خطر كردن هستم
جام جم آنلاين: وارد اتاقش كه ميشوم ، به نامي براي يكي از برنامههاي ماه مبارك فكر ميكند. ميخواهد ميان «من تو» و «اين را همه پرندگان ميدانند» يكي را انتخاب كند. غير از من، 2 نفر از همكارانش هم در اتاق هستند. نظر ما را ميپرسد.

هر سه نفر بر دومي اتفاقنظر داريم. بعد ميگويد: اين را همه پرندگان ميدانند، يك... اين را همه پرندگان ميدانند، دو... اين را همه پرندگان ميدانند سه... تصويب شد. نامه را امضا ميكند و رو به من ميكند: خب بپرس.
روبهروي آدمي نشستهام كه ابروهاي گرهخوردهاش در هر كسي كه براي اولين بار او را ميبيند، اين تصور را ايجاد ميكند كه آدمي است كه شايد بسختي بتوان با او ارتباط برقرار كرد و صميمانه حرف زد و من هم اگر سابقه آشنايي قبلي با او را نداشتم، به همين دليل مصاحبه را با حس و حال ديگري آغاز ميكردم. ولي همه چيز در خطوط چهره خلاصه ميشود.
دكتر مسعود احمدي كه از 3 ماه پيش مدير راديو جوان شده، آدم شوخطبعي است. احمدي در 26 سالگي همزمان با شروع به كار راديو جوان به عنوان مدير گروه جوان و انديشه همراه اين شبكه بود.
بعد به كرج رفت و مسووليت راديو البرز را به عهده گرفت. پس از آن به گلستان رفت و مديركل صداوسيماي مركز گلستان شد و بهار امسال بار ديگر به تهران آمد و اين بار به عنوان مدير راديو جوان فصل ديگري از كارش را آغاز كرد.
طبيعي است بايد از مدير شبكهاي كه متعلق به جوانهاست و به پرسشگري معروف است، شفاف و بدون مقدمهچينيهاي كسلكننده سوال كرد. من اين كار را كردم و انصافا احمدي هم بدون اين كه به حاشيهها برود، پاسخ داد.
تا به حال از چراغ قرمز عبور كردهايد؟
نه. چون احساس كردم ضررش بيشتر از منفعتش است.
هيچ وقت مجبور نشديد رد شويد؟
از چراغ زرد چرا، ولي از چراغ قرمز عبور نكردم.
به نظرتان از چراغ زرد عبور كردن يعني تخلف؟
چراغ زرد آستانه چراغ قرمز است بنابراين هرچند پليس به شما توصيه ميكند از چراغ زرد عبور نكنيد ولي جاهايي هست كه آدم وسط تقاطع قرار ميگيرد و چارهاي ندارد، جز اين كه عبور كند. چون به عقب كه نميتواند برگشت كند. اگر هم بايستد كه چراغ قرمز است، بنابراين بايد بسرعت از خيابان عبور كند.
اهل خطر كردن هستيد؟
اهل خطر كردن هستم.
چقدر؟
اگر شما خطر كردن را جسارت تعبير ميكنيد، من تصور ميكنم اهل جسارت هستم؛ اما حتما با مقدمات علمي. يعني جسارت را بدون پشتوانه فكري و عقلي جسارت نميدانم.
راديو جوان وقتي شما مديريت آن را به عهده گرفتيد، كجا بود؛ پشت خط عابر، وسط تقاطع يا اين كه از چراغ قرمز عبور كرده بود؟
خودروي راديو جوان را اگر تركيبي از چندين خودرو بدانيم... .
چرا چندين خودرو؟
چون برنامههاي متفاوتي دارد. كليتي است شامل اجزاي متعدد. من فكر ميكنم خيلي از برنامههاي راديو جوان پشت خط عابر ايستاده بودند تا چراغ سبز شود. بعضي از برنامهها شايد از چراغ زرد عبور كرده بودند و يكي دو تا برنامه هم از چراغ قرمز رد شده بودند.
نوع برخورد شما با اين 3 نوع برنامه چگونه بود؟
چون شما احتمالا بعد ميخواهيد از چراغ قرمزيها بپرسيد، از آنها ميگويم: چراغ قرمز قانوني است كه مردم مكلف هستند آن را رعايت كنند. شما زماني كه پشت خط عابر ميايستيد، در واقع احترام ميگذاريد به افرادي كه ماشين ندارند.
وقتهايي هست كه شما از چراغ زرد رد ميشويد، براي اين كه گذر را خالي كنيد، اما اگر از چراغ قرمز رد شديد، حتما مامور قانون شما را متوقف ميكند و بعد جريمه هم ميشويد. چون رد شدن از چراغ قرمز خطرات و خسارتهاي جاني براي خود شما و جامعه دارد.
حالا قوانين راهنمايي و رانندگي كه نوشته و تدوين شدند و بعد به صورت قانون درآمدهاند، اما درباره راديو جوان به نظر ميرسد قانوني رعايت ميشود كه جايي نوشته نشده است. ميگويند برخي برنامههاي اين شبكه از خط قرمزها عبور كردهاند و قانون را زيرپا گذاشتهاند، ولي اين قانون كجا نوشته شده است، كسي نميداند.
خب، پرسش اول را كه پرسيديد، معلوم بود ميخواهيد به اينجا برسيد. ببينيد راديو جوان براي مخاطب جوان بايد حرفهاي نو، شنيدني و جذاب بزند. يعني بايد خوب حرف بزند و خوب حرف زدن را بلد باشد و در عين حال متفاوت از ديگر شبكهها هم باشد؛ اما آيا اين همه كار است؟ ما ميگوييم اين شرط لازم كار است، اما شرط كافي نيست.
ما در حوزه رسانه آييننامه خاص خود را داريم. اين آييننامه به ما متذكر ميشود خوب حرف بزنيم و در عين خوب حرف زدن، حرف خوب هم بزنيم. اين ميشود شرط كافي كار. اگر شما حرف خوب نزنيد براي جوان، خوب حرف زدنتان پس از مدتي نازيبا ميشود. شايد تكراري و بيمعنا به نظر بيايد.
ما شبكهاي صرفا خصوصي نيستيم كه ابايي نداشته باشيم چه بگوييم. ما مكلف هستيم قواعد و قوانين نظام و كشور جمهوري اسلامي ايران را رعايت كنيم؛ چون شبكه همه جوانهاي ايراني هستيم، نه شبكه بخشي از جوانها.
«شنيده ميشويد» در يكي دو سال اخير شعار شبكه جوان بود، نظرتان راجع به اين شعار چيست؟
شعار خوبي است. اصلا راديو بايد شنيده شود.
نه، منظور از شنيده ميشويد، شنوندههاي راديو جوان است كه بايد دغدغههاي خود را از راديو بشنوند.
بله. ولي اين شعار كل راديو است. راديو يعني اين كه كسي او را بشنود و او حرف كسي را بشنود. ارتباط دوسويه است. اگر در راديو اين 2 عامل رعايت نشود، قطعا راديوي فعال و پويايي نخواهيم داشت. شنيده ميشويد؛ يعني اين كه ما حرف شما را منتقل ميكنيم. بنابراين من معتقدم اين شعار متعلق به همه شبكههاي راديويي است. راديو رسانه گرم است و رسانه گرم بايد ويژگي شنيده شدن را داشته باشد.
اما حرف ما الان مخاطب راديو جوان است كه تمايلات قويتري دارد و اگر احساس كند حرف خودش را از رسانهاش نميشنود، آن را پس ميزند.
مخاطب هر راديويي تمايلات قوي و خاص خودش را براي شنيدن دارد و طبيعتا جوان هم بايد صداي خودش را از راديوي خودش بشنود.
ولي سياست سازمان براي راهاندازي شبكهاي با نام جوان خيلي مشخص است. اين جوان را بايد جذب رسانهاي خودي كرد.
همين طور است. سازمان در همه شبكههاي راديويي و تلويزيونياش ميخواهد به مخاطبش بگويد شما شنيده و ديده ميشويد. اين سياست كلي رسانه است، اما اين كه چگونه شنيده و ديده ميشويد ، در شبكه ها تقسيم بندي ميشود. حالا هر مخاطبي براساس خواست و سليقه خود يكي از شبكهها را انتخاب ميكند اما قانون و قاعده كل سازمان شنيده شدن و ديده شدن است.
و من به عنوان يك جوان اگر حرف خود را از راديو جوان نشنوم، مخاطب آن نخواهم بود.
حتما همين طور است. بله مخاطب جوان در راديو جوان بايد خودش را حس كند، خودش را پيدا كند، بتواند حرف بزند و البته به موازات آن حرفهاي ديگران را هم بشنود.
و برخي از اين مخاطبان جوان كساني هستند كه گاهي هم از چراغ قرمز عبور ميكنند.
مخاطب جوان ما ميتواند حرفها و دغدغههاي خود را در شبكهاي كه متعلق به اوست مطرح كند، وقتي دوستي ميآيد با شما دغدغه خودش را مطرح ميكند و شما مساله او را حل ميكنيد؛ دغدغه او يك راز است و شما نميتوانيد حرف او را جار بزنيد و به همه بگوييد.
شايد ديگران كه دغدغه او را ندارند، با شنيدن اين حرفها دچار سوالات ذهني شوند. همه حرفها در همه زمانها و همه مكانها قابل گفتن نيست. بايد در برنامه خاص و جاي خاص خودش طرح شود. شاعر ميگويد: جهان چون چشم جان و خال و خط ابروست/ كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست.
آقاي دكتر شما چند سال داريد؟
38 سال.
نسبت شما با جوانها چيست؟
بله، من الان 38 سال دارم و نسبتم با جوانها ميتواند اين باشد كه آرام آرام از مرزهاي جواني رد شدهام، ولي هنوز رايحه و طراوت جواني در مشام و كامم هست.
چقدر جوانها را ميشناسيد؟
اين پرسش شما خيلي دقيق نيست. جوان يك كليت است، اما مختصات جوان در مصداق متفاوت است. جوان كجا؟ تهران؟ شهرهاي بزرگ؟ روستاها؟ يا منظورتان مفهوم جواني است؟
ولي همه جوانها با وجود تمام تفاوتها ويژگيهايي شبيه هم دارند.
به نظر من، در برداشت اوليه و ذهني هيچ كس نميتواند بگويد من جوان را نميشناسم و هيچ كس نيست كه بتواند بگويد من جوان را كاملا ميشناسم. براي اين كه جواني در بسياري از اقتضائات از هر فرد به فرد ديگر ميتواند تغيير كند، چون هر فردي با فرد ديگر متفاوت است.
اگر بخواهيم صنفبندي كنيم، جوان دانشگاهي، جوان دانشآموز، جوان كارگر و جوان كشاورز هر كدام خصوصياتي خاص خود دارند. ما براي اين كه جوان را بشناسيم، نيازمند مطالعات علمي هستيم. پس براحتي نميتوانيم ادعا كنيم جوانها را ميشناسيم. ممكن است شما در بسياري مواقع ويژگيها و رفتار خودتان را به ديگران تعميم دهيد.
تعميم نميدهم، ولي همين ويژگيها را در وجود ديگران هم ميبينم.
اين برداشت اوليه كاملا شخصي است كه شما در چند نفر خاص ميتوانيد بيابيد. شايد بين 5 تا 10 نفر يا حتي بيشتر هم تكرار شود، اما لزوما به اين معنا نيست كه جوان ايراني اين خصلتها را داشته باشد. بنابراين اين برداشت شما فقط ميتواند رهيافتي باشد براي اين كه آن را مقدمه يك كار علمي قرار دهيم.
خوب اين كار را شما بايد انجام بدهيد.
كار مهمي كه ما بايد انجام دهيم، اين است كه روي دريافتهايي كه جوانها دارند و فكر ميكنند بين همه هم مشترك است، كار كنيم. بايد ديد آيا دغدغه شما يا 5 نفر ديگر، دغدغه جوانهاي زاهدان و گيلان و اصفهان و نايين و شهرهاي ديگر هم هست؟ شبكه جوان اگر خودش را مقيد نكند به كار سازماندهي شده و علمي، امكان دارد در كوتاهمدت نشانههاي ذوقي گرفته شده از جوان را مبناي كار قرار دهد و حتي موفقيت ظاهري هم پيدا كند؛ اما در درازمدت فكر ميكنم نتواند توفيقي به دست آورد چون درگير احساسات و عواطف فردي ميشود و غافل ميشود از مبناي علمي براي بررسي دقيق روزگار جواني.
كمي شفافتر حرف بزنيم. به هر حال، شبكه جوان موفق شد بچههاي جوان ايراني را به خود جذب كند. طوري كه من جوان ديگر نروم راديو فردا گوش كنم. تمايلي به شنيدن راديو بي.بي.سي نداشته باشم. همين جا از شبكهاي داخلي كه ميدانم مصلحت و منافعم را هم در نظر گرفته، حرفهايم را هم بشنوم. اما الان تصور برخيها اين است كه شبكه جوان به دليل بعضي فشارهاي بيروني قرار است از موضع خود پايين بيايد؟
تا الان هم داشتم شفاف حرف ميزدم. شبكه جوان اين توفيق را داشت كه جوانها را جذب كند. اين كار بسيار عالي و بينظير است كه ما بتوانيم مخاطب خودمان را در جامعه جذب كنيم. يك موفقيت است؛ اما شما زماني كه موفق شدي، كارت بسيار دشوارتر ميشود. شما زماني كه گوش پيدا نكردي به قول اهالي رسانه هر حرفي را ميتوانيد بزنيد؛ اما اگر شنيده شدي، شاعر ميگويد: چو محرم شدي ايمن از خود نباش/ كه محرم به يك نقطه مجرم شود.
پس شبكه جوان به نظر شما محرم شده؟
بله. شبكه جوان محرم گوشهاي جوان ايراني شده است. وقتي شما محرم ميشويد و در همه سطوح جامعه مخاطب پيدا ميكنيد، چه اتفاقي ميافتد؟ بايد بشدت مراقب رفتارت باشي تا بتواني توقعات بالاي مخاطب را برآورده كني.
چون تا الان شايد به شما خيلي جدي فكر نميكردند، اما وقتي تامل كردند، بايد حواست باشد هر حرفي كه ميزني، داراي بار معنايي خوبي باشد. صريح ميگويم ما در برخي جاها و برنامهها همزمان با رشد مخاطبي كه پيدا كرديم، نتوانستيم توقعات واقعي و نه كاذب مخاطب را برآورده كنيم. در نظر بگيريد، مخاطب ما فقط در گستره تهران يا كلانشهرها نيست. مخاطب ما در گستره ايران است.
مخاطب ما صرفا جوان 18 تا 30 سال نيست. هرچند مخاطب هدف همينهاست. ردههاي سني ديگر هم مخاطب ما هستند و ما نميتوانيم آنها را از شنيدن راديو جوان نهي كنيم. پدر، مادرها هم طبيعتا مخاطب ما هستند. آنها توقع دارند حرفهايي را از راديو جوان بشنوند كه براي جوانهايشان مفيد باشد. پيام معنادار و خوب داشته باشد.
روايتي هست كه ميگويد: «حسناتالابرار، سيئاتالمقربين» يعني برخي كارها براي ابرار حسنه است ولي همان كارها براي مقربين گناه محسوب ميشود، چون مقام مقربين بالاتر از ابرار است و انتظار از آنها بيشتر است. بنابراين وقتي داراي سطحي از مخاطب معنادار شديم، بايد ديگر خيلي كارشناسيتر و معنادارتر از قبل حرف بزنيم.
من ميخواهم بگويم راديو جوان توقعات قشر جوان جامعه را خوب برآورده كرد؛ ولي يك گروه كه عمدتا از سنين بالاتر هم هستند، به كار اين شبكه خرده ميگيرند. بعضا هم افرادي هستند كه پرسشگري جوانها را تاب نميآورند.
نه اين طور نيست. عرض كردم صداي ما در گستره ايران پخش ميشود و نميتوانيم براي كسي محدوديت قائل شويم و بگوييم تو حق نداري ما را بشنوي. بايد بدانيم حرفهايي كه براي جوانها مطرح ميكنيم، اگرچه در كوتاهمدت موجب لذت جوانها شده؛ اما آيا در دراز مدت هم باعث رشد و حركت رو به جلو بوده است؟ البته اگر كارشناسان به كار اين شبكه از سر دلسوزي و كارشناسي نقدي وارد كردهاند، حتما بايد مورد توجه قرار گيرد و مبناي كار شود.
چرا اين فرهنگ را در جامعه نهادينه نكنيم كه افراد سنين بالا هم اگر راديو جوان را ميشنوند، بپذيرند كه اين رسانه متعلق به جوانهاست و بايد متفاوت باشد.
راديو جوان در كشور عزيز ايران يك وظيفه دارد؛ پيام شما را بشنود و در نهايت پيام هويت ايراني جوان جامعه را به گوش همه برساند. يعني برآيند برنامه راديويي بايد اين باشد: نظر مخاطب، پيام كارشناسي و حركت رو به جلو براي جامعه و براي گروه مخاطبان هدف.
اگر بعد از اتمام برنامهاي مخاطب شما احساس كند وارد فضاي واخوردگي، ياس، از خود بيگانگي و حيرت منفي شده است، مطمئن باشيد رسانه در وظيفه خود شكستخورده؛ چون راديو بايد به شما پيامي برساند كه شما در تمامي لحظات شنيدن پيام و بعد از آن سرشار از اميد و آرامش و نشاط شويد.
نميشود همه پرسشها و شبهات را مطرح كرد، بدون اين كه جوابي به جوانها داده شود. اين جايي است كه همان كسي كه شما ميگوييد جوان نيست، ولي كارشناس است، بايد بيايد و نكتهها را جمعبندي كند.
اين اتفاق افتاد و شايد اين آدمها چون مورد سوال قرارگرفتند، به عملكرد راديو جوان انتقاد كردند.
اينجا ادبيات جوان مطرح ميشود. توجه داشته باشيد وقتي ميگوييم ادبيات جوان، بايد بدانيم ادبيات جوان بيادبي و بياخلاقي نيست. ادبيات جوان هتك حرمتها و پرخاشگري نيست، نصيحتناپذيري نيست. ادبيات جوان عشق به هويت ايراني، رشد، كار بديع و نو كردن و به جلو رفتن، منفعت ديگران را خواستن است و البته براي اينها توقعاتي هم دارد.
بله، جوان نصيحتناپذير نيست؛ ولي دوست ندارد از رسانه مورد علاقهاش فقط نصيحت بشنود.
اتفاقا من به شما اين نكته رابگويم: در دوره جواني نقش دوست بسيار بالاتر از نقش والدين است؛ چون جوان از دوستش بيشتر تاثير ميگيرد.
به شرطي كه من به عنوان جوان باور كنم اين رسانه دوست من است.
بله اگر رسانه دوست تلقي شود، جزو بهترين مراجعي است كه ميتواند حرف جوان را بشنود و منتقل كند و نصيحتي هم اگر دارد، بازگو كند. بعضي ميگويند جوان پرخاشگر است و خط قرمزها را زير پا ميگذارد. چرا فقط تعاريف سلبي از جوان ميكنيم. چرا به تعاريف ايجابي جوان اشاره نكنيم؟ جوان داراي شعور و شور و هيجان و نشاط است.
الان در آستانه 30 سالگي انقلاب هستيم. شما ميدانيد تمامي دستاوردهايي كه در حوزههاي مختلف به دست آمده توسط جوانهايي بوده است كه بين 25 تا 35 سال دارند. دانشمندان ما در حوزه دانش هستهاي و نانو تكنولوژي در اين سنين كار ميكنند.
آيا اينها پرخاشگرند؟ نصيحت ناپذيرند؟ اصلاح ناپذيرند؟ من ميخواهم بگويم شبكه جوان بايد خودش را بشناسد و بداند مخاطبش جواني است با هويت ايراني. بله جوان دلش ميخواهد مدها و الگوها را بشناسد اين كه گناه نيست. منتها ما وظيفه داريم مدها را خوب به او معرفي كنيم. در روايت آمده كه فرزندان خود را به آداب زمان پرورش دهيد.
من به حكم اعتبار رسانهاي شما و از روي صحبتهايتان اين طور متوجه ميشوم كه قصد داريد راديو جوان را از پلههاي ترقي بالا ببريد.
هدف امروز من به عنوان كسي كه در 26 سالگي مدير گروه انديشه راديو جوان بود، شايد با كليت هدفم در سال 75 فرقي نميكند. اما نوع مديريت و شيوهها فرق كرده. ما بايد الان شيوه نويني را براي ارتباط به كار گيريم و باز تكرار ميكنم بايد بتوانيم حرف خوب بزنيم. چون رسانه در رفتارسازي براي مخاطبانش نقش جدي دارد.
ما بايد پلي شويم ميان مردم و مسائل اجتماعي و مردم و مسوولان تا مثلث مردم، مسوولان و رسانه را شكل بدهيم. اما اگر وارد مقولهاي شويم كه خطوط قرمز اخلاقي و جامعه را زير پا بگذاريم، طبيعي است تذكر بگيريم، چون رسانه ما رسانه متعهد است.
براي همه اين كارها بايد موج عظيمي از مخاطبان را كه جذب شده اند حفظ كنيد و حتي تعداد آنها را بالا ببريد. براي اين كار چه خواهيد كرد؟
ما معتقديم اگر بتوانيم خوب حرف بزنيم و حرف خوب بزنيم، مخاطب به سمت ما خواهد آمد. نق زدن و غر زدن شايد براي مدتي مخاطب را زياد كند؛ چون ميگويند مخالفت كن تا بشناسندت، اما براي هميشه روي اين صندلي نشستن جواب نميدهد. براي دراز مدت بايد برنامهريزي كرد.
آخر توقع اين است كه پس از 12 سال ديگر راديو جوان مسير خودش را پيدا كرده باشد.
بله پيدا كرده است. اتفاقا راديو جوان امروز و در اين نقطه مسير خودش را پيدا كرده و مخاطبي را دارد كه قابل اعتناست. در آخرين نظرسنجي كه در تابستان انجام شده و برآيند كار شبكه در اين يكي دو ماهه اخير، مشخص شده كه در تهران 30 درصد مخاطب داريم. اين نشان ميدهد راديو جوان حتي پس از تغييرات هم مخاطب خود را پيدا كرده و هم مسيرش را يافته است.
اولا رسانه بايد هر روز نو شود؛ چون جامعه هر روز نو ميشود. رسانهاي كه در مقابل تحولات اجتماعي نو نشود مرده است و ما هر روز در حال نو شدن هستيم و دوما راهبرد راديو جوان بر مبناي افق رسانه واحد است با شيوههاي متفاوت سخنگويي.
بعضي رسانهها در دنيا هستند كه جذب مخاطب به هر قيمتي را مبناي كار خود گذاشتهاند، آنها ميگويند راديوي بد، راديوي خوب است، اما در نظام رسانهاي ما با ارزشهايي كه حاكم است، جذب مخاطب به هر طريقي درست نيست. ما معتقد هستيم راديوي خوب، راديوي خوب است.
شما به عنوان مدير رسانهاي باارزشهاي اسلامي، من را به عنوان جوان ايراني دوست داريد يا نه؟
معلوم است دوست دارم.
دوست داريد و نميخواهيد گرايش ذهني من تحريف شود، درست است؟
بله. همينطور است.
و بايد به هر قيمتي كه شده، شما من را جذب كنيد و نگه داريد؟
آفرين. من بايد به هر قيمتي كه شده مخاطب جوان را حفظ كنم. اما به اين معني نيست كه من مجوز دارم دفع افسد به فاسد كنم. يعني اين كه براي اين كه جوان مخاطب من نرود سراغ رسانههاي آن طرفي، براي او چيزهايي بدتر از آنچه آنها منتشر ميكنند، پخش كنم.
منظور من هم اصلا اين نيست. شما بايد با در نظر گرفتن مصلحتها و منافع جوان ايراني براي جذب او فكري بكنيد.
من 2 نوع مخاطب دارم؛ مخاطب منفعل و مخاطب فعال. براي رسانه زماني مخاطب به حد اعلاي ارزش ميرسد كه مخاطب فعال باشد، يعني به رسانه خودش واكنش نشان بدهد. به قول شما و به قول ما رسانه خودش را دوست داشته باشد و من براي اين كار بايد با مخاطب يا با زبان عقل و عشق صحبت كنم يا برخوردي با استدلال و عقلاني با او داشته باشم و اجازه بدهم او هم در رسانه خودش با همين زبان حرفهايش را بزند.
چقدر اهل شوخي كردن هستيد؟
من آدم خشكي نيستم.
چقدر ديگران اجازه دارند با شما شوخي كنند.
فكر ميكنم در همان حدي كه من با آنها شوخي ميكنم. اولا شوخي كردن حد و اندازهاي دارد، ظرفي دارد بنابراين شما به ظرف هم نگاه ميكنيد. هر چه دايره رفاقت شما با فرد بيشتر باشد، شما مجاز هستيد در چارچوب اخلاقيات با او شوخي كنيد.
چرا من هر پرسشي از شما ميپرسم، سريع از حد و اندازه حرف ميزنيد؟
براي اين كه حد و اندازه هر چيزي بايد رعايت شود.
خب من نميدانم شما چرا فكر ميكنيد من منظورم اين است كه نبايد حد و اندازه را رعايت كنيم.
آخر درباره همين شوخياي كه شما ميفرماييد؛ ما روايات متعدد داريم. روايتي داريم كه ميگويد: پيامبر اهل مطايبه بودند. يك جاهايي هم داريم كه ميگويد: مرد نبايد شوخي كند. بايد ديد كدام شوخي بد است و كدام شوخي خوب است. نگاه كنيد به متون طنز تاريخي ما كه سراسر طنزهاي زيبا و درسآموز است يا همين سياستهاي دو يا چندگانه و منفعتطلبانه غرب كه چگونه با نگاهي طنزآميز مورد نقد قرار ميگيرد.
برويم به شهريور سال 89 شبكه جوان در آن روزها به كجا رسيده است؟
شبكه جوان در حال تصميمگيري براي شيوههاي جديد است.
از نظر جايگاه رسانهاي در چه نقطهاي قرار دارد؟
اين كه آسمان رسانهاي ما هر لحظه در حال تغيير است، در آن شكي نيست. آنچه ما دنبالش هستيم، اين است كه مخاطبمان را افزايش دهيم.
براي اين كار مشخصا چه خواهيد كرد؟
ما الان داريم طرحي را دنبال ميكنيم، به نام ايران مداري. در اين رويكرد ميخواهيم پس از ماه مبارك برنامهريزي كنيم كه هر هفته يكي از گروههاي برنامهساز ما به يكي از شهرهاي ايران سفر كنند و در محيطهاي غيراستوديويي با مردم ارتباط حضوري برقرار كنند. شبكه جوان بايد در سال 89 شبكه هر جوان ايراني باشد.
چه خصلتي از 20 سالگي تاكنون با شما همراه است؟
كار و تلاش مداوم.
در 17 سالگي براي خود چه شغلي را در نظر گرفته بوديد؟
فكر ميكردم تهيهكننده بشوم.
مگر آن موقع در راديو بوديد؟
بله، در راديو كار ميكردم.
پس برويم عقبتر، در 12 سالگي؟!
من از 12 سالگي وارد راديو شدم!
به چه عنواني؟
به عنوان گوينده برنامه جوانان كه آقاي جواد آتشافروز تهيهكنندهاش بود. بعد هم به برنامه بچههاي انقلاب رفتم.
يادتان هست امسال سرسفره هفتسين چه دعايي كرديد؟
مثل همه دعاي معروف تحويل سال را خواندم و واقعا سعي كردم فكر كنم به دعا و آن را بخوانم و دعا كردم كه خدايا عاقبت به خير شويم. البته اين دعاي هميشگي من است.
فكر ميكنيد با عهدهدار شدن مديريت راديو جوان عاقبت به خير شديد؟
تصور ميكنم دارم به سمت عاقبت به خيري حركت ميكنم. (ميخندد) البته ضبط را كه خاموش كرديد، برايتان بيشتر توضيح ميدهم. راديو جوان شبكه جوانهاي ايراني است. توقع دارد مخاطب همراهش باشد، كمكش كند و نظرش را بگويد. از طرفي، اين شبكه ميكوشد از تجربه پيران راه هم بهره ببرد.
بنابراين شبكه جوان سعي ميكند با جوانها و براي جوانها باشد و درباره جوانها با پيران راه گفتگو كند و از نظرات آنها بهرهمند شود كه گفتهاند: طي اين مرحله بيهمرهي خضر نكن/ ظلماتست بترس از خطر گمراهي.
فاطمه رحيمي
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]
-
گوناگون
پربازدیدترینها