واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: به نفع نظام آموزش و پرورش
از روزي كه دكتر علي احمدي بهسرپرستي وزارت آموزش و پرورش منصوب شد، زمزمههايي مبني بر اينكه اين امر براي حل مشكلات دانشگاه پيامنور و نه اعتلاي آموزش و پرورش است شنيده شد.
اينكه اين مشكلات و نارسايي ها تا چه حد ريشه در سوء مديريت ها و عدم وجود تعريف در نظام تعليم و تربيت در كشور باشد جاي بحث و ارايه نظرات متعدد و كارشناسي دارد اما آنچه در اين رهگذار مهم به نظر مي رسد وضعيت وزير جديد در اين وزارت است كه با سرنوشت اين وزارتخانه گره خورده است.
وزارت آموزش و پرورش قبل از ورود دكتر عليرضا علي احمدي 9 وزير در 29 سال بعد از انقلاب در خود ديد. در دولت نهم مهندس محمد فرشيدي معلم بازنشسته شيمي وزير شد تا عملكرد وي باعث شود در 26 ارديبهشت 86 مجلس هفتم وزير را پاي ميز استيضاح بكشاند.
اگرچه فرشيدي در آن جلسه با 132 راي ابقا شد اما به دليل اختلاف نظرهايي كه با دولت داشت، دهم آذر ماه همان سال مجبور به استعفا شد.
نشستن عليرضا علي احمدي رييس سابق دانشگاه پيام نور بر مسند آموزش و پرورش زماني اتفاق افتاد كه اين وزارتخانه يكي از سخت ترين ايام خود را در طول 29 سال بعد از انقلاب طي مي كرد.
مطالبه مقام معظم رهبري پيرامون تحول در آموزش و پرورش وظيفه سنگيني را بر دوش فرهنگيان گذاشته بود و كسري بودجه شش هزار ميليارد توماني، مطالبات فرهنگيان، سرانه مدارس، پاداش بازنشستگي و مناطق محروم و ابهام در وضعيت استخدام نيروهاي حق التدريسي از جمله نارسايي و مشكلاتي بود كه علي احمدي در بدو ورود با آنها دست و پنجه نرم كرد.
آموزش و پرورش با آن تعداد دانش آموز و مشكلات و مسائل مربوط به خود نهادي نيست كه بتوان به آساني آن را مديريت كرد، سازماني است كه مديريت آن نيازمند تجربه زياد و آشنايي با مشكلات و ساختار آن است.
آنچه از سابقه چند ساله اين سازمان به وفور مشاهده مي شود، نگاههاي سياسي است كه باعث شده بسياري از انتصاب ها با زاويه فكري خاصي انجام بگيرد، چيزي كه متاسفانه تاكنون با توجه به اهميت پرورش نيروي انساني براي آينده كشور مورد توجه نبوده است.
در آن سوانگيزه طراحان اين استيضاح كه طرح آن به امضاي 82 نفر از نمايندگان نيز رسيده بود، مهم مي باشد چرا كه بهره برداري سياسي از اين استيضاح عمر وزير آن به بيش از يك سال نمي گذرد به سود نظام آموزش و پرورش با اين تغييرات گسترده نيست.
بي گمان تقاضاي برخي نمايندگان از وزير براي عزل برخي مديران و نصب مديران مورد نظر آنها و تهديد به اينكه در صورت عدم تمكين وزير، او را استيضاح خواهند كرد، نمي تواند اقدامي قابل دفاع براي كساني باشد كه عنوان نمايندگي مردم را با خود دارند.
از آن گذشته، اصرار بر استخدام نيروهاي حق التدريس از يك سو و عدم تامين منابع مالي اين مساله از سوي مجلس، رويكرد چندان صادقانه اي به نظر نمي رسد.
از قرار معلوم، مسوولان وزارت آموزش و پرورش موافقت خود را براي استخدام نيروهاي حق التدريس اعلام كرده اند كه اين، خبر بسيار خوبي براي اين افراد و خانواده هاي آنهاست كه سالهاست با كمترين حقوق و امكانات، بيشترين زحمات و رنج ها را متحمل مي شوند. با اين حال، آموزش و پرورش از مجلس خواسته است بودجه لازم براي تامين حقوق اين افراد را نيز تصويب كند كه متاسفانه چنين حركتي از سوي نمايندگان مجلس صورت نگرفته و در عوض وزير تحت فشار قرار گرفته است كه در صورت عدم جذب اين نيروها، استيضاح خواهد شد.
فرض كنيم كه اين نيروها بدون تامين منبع قانوني حقوق و مزاياي شان استخدام شوند. آيا بعد از چند ماه مشكل بزرگ ديگري به نام عدم پرداخت حقوق اين افراد شكل نخواهد گرفت و باز هم بحث استيضاح وزير آموزش و پرورش پيش نخواهد آمد؟
اين موضوع در حالي مطرح مي شود كه هم اكنون آموزش و پرورش با كسري بودجه اي معادل 6 هزار ميليارد تومان مواجه است كه باعث شده اين مجموعه بزرگ در بسياري از زمينه ها زمينگير شود. از جمله سرانه مدارس تامين نشده و در همان حال، مديران مدارس نيز از گرفتن هزينه از اوليا منع شده اند كه البته اين ممنوعيت نيز كاملا قانوني است.
با توجه به مطالب مطرح شده بايد گفت اگر قرار است جامعه در حال گذار ايران به سلامت از گردنههاي صعبالعبور تغييرات اجتماعي گذر كند، شايسته است كه مجلس و نظام آموزش و پرورش صرفنظر از تأخيرهايي كه تاكنون در ورود به عرصه مهندسي اجتماعي داشته است، مسئوليت و سهم بيشتري در قبال جامعه بر عهده گيرد و نقش جديتري را در خروج از بنبست كنوني و نيل به جامعه مطلوب ايفا نمايد.
اين مهم ميسر نميشود مگر آنكه نظام آموزش و پرورش ما، ضمن كسبِ وزن، شأن و جايگاه شايسته و واقعي خود در نظام و سلسله مراتب اجتماعي و سازماني كشور، بتواند خود را از قيد و بندها و مشكلات بي شماري كه با گريبانگير است رها سازد و به منزله بازوي روشنفكري جامعه، زمينههاي شكلگيري آموزش و پرورشي انسانگرا، توسعه همه جانبه و درونزا را فراهم آورد تا به نوبه خود، بتواند مشكلات موجود در توسعه كشور بگشايد.
از اينرو، بايسته است سياستگذاران و مسئولين عالي نظام با تجديد نظر در نگرش و روشهاي پيشين خود، و اعاده جايگاه و منزلت آموزش و پرورش در سلسله مراتب سازماني و اجتماعي، حساب جديد و بيشتري بر روي نقش و سهم نظام آموزشي ايفا كنند.
چرا كه هيچ جامعهاي و هيچ حكومتي از طريق بياعتنايي به نظام آموزشي به جايي نرسيده است و بدرستي گفته شده كه هيچ جامعهاي نميتواند فراتر از علم و معلم خود برود واز اين روست كه ميتوان گفت كه وضعيت فعلي نظام آموزش و پرورش و معلمان ما در واقع نمود، برآيند و آينهاي تمام نما ازروش، منش، بينش وتوان برنامهريزي و مديريت كشورميباشد.
لذا محروم نكردن دستگاه تعليم و تربيت از همه سرمايههاي انساني خويش و بهرهگيري از آنان و بسيج كردن همه براي رشد و اعتلاي فرزندان عزيز نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران از ابتداييترين اموري است كه اميد است خداوند متعال توفيق آن را به همه دستاندركاران عنايت فرمايد.
سه شنبه 19 شهريور 1387
باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران«ايسكانيوز»
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]