واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: از درد مشترك تا عشق مشترك با مرتضي حيدري آلكثير
بهترين دوران زندگي من در سال، ماه مبارك رمضان است... شاعر ممكن است از خواندن يك شعر جديد بدون اينكه عمق داشته باشد به لذت برسد ولي بعد از اينكه دو سه بار بخواند مي فهمد كه چيزي پشت آن نيست. چيزي كه شعر را ماندگار مي كند مسائل ابدي و ازلي است. آبشخور شاعر هم بايد همين باشد. چيزي كه شاعر را به كمال مي رساند چيزهايي است كه جهان شمول باشد. از درد مشترك گرفته تا عشق مشترك.
باشگاه جواني برنا/ ليلا باقري- در مصاحبه اولش گفته بود كه شعر خواني در محضر آقا خيلي برايش پر بركت بود. چون به گونه اي به مردم معرفي شده كه اگر اين برنامه نبود سال ها نمي توانست اين گونه به جامعه معرفي شود. در ضمن موقع شعرخواني احساس كرده براي اولين بار دارد براي كسي شعر مي خواند كه شعر همه را درك مي كند. اطلاعاتشان نسبت به شعر خيلي خوب است و همين باعث مي شود شاعر به چگونگي شعر خواندن و مسائلي توجه كند كه در جلسات ديگر به آن توجه چنداني نمي شود. به اين علت كه شاعر در آن لحظه فكر مي كند مستمع از آنيبودن شعر لذت مي برد در حالي كه "آقا" واقعا به خود شعر توجه مي كرد و همين فضاي خاصي را بوجود آورده بود...
مرتضي حيدري آل كثير مي گويد: زماني كه ميكروفون را جلويم آوردند، اولين چيزي كه به ذهنم خطور كرد اين بود كه دارم جلوي مردم شعر مي خوانم... در عين صميميتي كه در جلسه وجود داشت لحظات سختي را هم گذراندم.
در مورد تاثير برگزاري آن جلسات در روند فرهنگي كشور هم ميگويد: چون حركت نمادين است مسئولان با ديدن تكريم شاعر توسط ايشان خوشبختانه تقليد ميكنند. مي بينيم مجله شعر كه زير نظر حوزه هنري است، مي آيد چند شاعر جوان را انتخاب مي كند و كتابشان را به بوته نقد مي گذارد. هر شماره اش را به يكي از جواناني كه در حضور رهبر شعر خواندند، اختصاص مي دهد و اين حركت مثبتي است.
آنچه ميخوانيد ادامه مصاحبه باشگاه جواني برنا با اين شاعر جوان است.
شب و روزهاي رمضان در شعر و شاعري هم تاثير دارد؟
بهترين دوران زندگي من در سال، ماه مبارك رمضان است. مي بينيم همه شاعران به اين موضوع پرداخته اند از حافظ گرفته تا امروزي ها. همانطور كه غذا مي خوريم و به پرورش جسم مي پردازيم با نخوردن غذا به پرورش روح مي پردازيم. روزه روح را جلا مي دهد و جلا گرفتن روح ارتباط نزديكي با هنر شعر دارد. شعر زاييده الهام است و الهام از تقوا ميآيد كه در اين ايام بيشتر است.
شعري هم در اين حال و هوا گفته ايد؟
شب رفته كاش عشق به يادش بياورد
تا در تنور بركه ام آتش بياورد
آواره كرد در همه جا ماه را ولي
هرگز نخواست بركه به دستش بياورد
اجر صيام كامل من ماه كامل است
عيدي نخواستم كه هلالش بياورد
اي عشق آتش تو گلستان پذير كيست؟
گويا خليل رفته سياوش بياورد
آنقدر دلكشي كه زمستان به جاي كوه
با ديدنت پناه به آتش بياورد
راز تو را به هر كس و ناكس نگفته ام
اين تير را مي افكنم آرش بياورد
يك شاعر چطور متولد مي شود؟
به نظرم مراحلي وجود دارد كه يك فرد بايد براي شاعر شدن طي كند. اول اينكه شخص مي فهمد چنين جوهري دارد به دنبال اين مي افتد كه چه بگويد. مرحله چه گفتن بسيار مهم است و شاعر ممكن است 10 سال اين مرحله را طي كند اما پوست نياندازد. بستگي به مطالعه اش دارد. مطالعه بهترين استاد، بهترين تجربه و بهترين مواد اوليه است براي سرودن است، از مطالعه تاريخ گرفته تا سفر كه مطالعه ديداري است.
مرحله بعد چگونه گفتن است. يعني شاعر به مشخص كردن زبان و مجزا كردن خودش از ديگران مي رسد. سيد حسن حسيني مي گويد: شاعر خوب از خدا الهام مي گيرد و شاعر معمولي از شاعر خوب. مرحله چگونه گفتن حساس است و شاعر در لبه تيغ راه مي رود. ممكن است به احساس طعنه بزند و ممكن است به عقل. امكان انحراف يا رسيدن به كمال خيلي هم زياد است. با تمام اين احوال بزرگي مي گفت: شعر انتظار چيزي است كه انتظار نمي رود. گاهي وقت ها شاعر در حال سرودن شعري است كه تا انتها خودش هم نمي داند موضوعش چيست. در حقيقت شعر كوششي است براي رسيدن به جوشش. شاعر قلم به دست مي گيرد و چند صفحه مي نويسد تا برسد به پرتويي كه به پرتو نبوت معروف است.
احساسات قلبي چقدر در سرودن شعر موثر است؟
گاهي وقتها شاعر طي يك تاثر آني در اثر جرقه اي كه در زندگي اش بوجود مي آيد به كمال شعر مي رسد. ممكن است شاعر در يك شب شعرهايي بگويد كه در تمام طول عمر زندگي اش ديگر نخواهد گفت...
چگونه مي توان شاعر را از ناشاعر تشخيص داد؟
همانطوري كه نمي دانم شعر چيست، مي دانم كه ناشعر چيست. يكي از كارگردانان مي گفت:" من الان به جايي رسيده ام كه مي توانم، بگويم اين فيلم خوب است يا بد است اما دليلش را نمي دانم." چون ضمير ناخودآگاه به شاعر دروغ نمي گويد. شاعر ممكن است از خواندن يك شعر جديد بدون اينكه عمق داشته باشد به لذت برسد ولي بعد از اينكه دو سه بار بخواند مي فهمد كه چيزي پشت آن نيست. چيزي كه شعر را ماندگار مي كند مسائل ابدي و ازلي است. آبشخور شاعر هم بايد همين باشد. چيزي كه شاعر را به كمال مي رساند چيزهايي است كه جهان شمول باشد. از درد مشترك گرفته تا عشق مشترك. ما درگير مقوله هاي جهاني چون صلح و آزادي هستيم. حتي پرداختن به اينها هم نياز به عمق دارد و نبايد به طور سطحي به آنها پرداخت. بعضي از شاعران شعر خود را تزئين و فانتزي مي كنند اما اين شعرها ماندگار نخواهد بود و شاعر را ماندگار نخواهد ساخت.
چرا در برخي محافل پذيرفتن شاعران جوان سخت است؟
اين مسئله در كل به خود هنر بر مي گردد نه تنها شعر. مسئولان در ادارات نسبت به هنر كم لطف هستند. اداره ارشادي كه مسئول پرداختن به اين مسائل است متاسفانه نسبت به شاعران كم لطف است. ما هر وقت به اداره ارشاد سر زديم از كمي بودجه و نداشتن برنامه گله مي كردند. بودجه اي كه خرج مي شود كم نيست اما متاسفانه مديريت ضعيفي داريم.
رابطه نان و شعر چيست؟
امام علي(ع) فرموده است :" اگر شخصي دنبال هنري باشد و نيت او از هنر شهرت و رسيدن به نان و مقام باشد به هلاكت مي رسد." من هيچ وقت در شعر به دنبال نان نبوده ام. با اينكه تمام زندگي ام را روي شعر گذاشتم. مي شود گفت نان فقط براي حركت است مثل سوخت كشتي اما ناني كه بخواهد از طريق خود شعر به دست بيايد روي شعر شاعر تاثير مي گذارد. شاعر اگر ابزاري شد ديگر شاعر نيست.
اين شاعر خوش ذوق به باشگاه جواني برنا هديه اي هم داد. شعري نيمه كاره و داغ كه شب اول ماه مبارك رمضان سروده است. بفرماييد، نوش جان روحتان!
ابري به خواب مي برد ايوان تشنه را
مي شويد از مغازله گلدان تشنه را
فانوس را شكسته به ديدار برده است
عاشق كه تر نساخته مژگان تشنه را
شب ها زني به سرمه خود چشم مي كشد
با گونه مي مكد لب باران تشنه را
هر شب شكسته است گلويش براي بغض
با حسرتي به لب زده دندان تشنه را
مادر كنار فقر نفس تازه مي كند
مي آورد به سمت دهان نان تشنه را
***
در باشگاه جواني برنا ثبت نام كنيد: [email protected]
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]