واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: نگاهى به نمايش «خاتون پرده نشين» نوشته و كار داوود فتحعلى بيگى متفاوت با هميشه
[على اكبر باقرى ارومى ]
نمايش خاتون پرده نشين را بايد نمايشى موفق از داوود فتحعلى بيگى دانست. زيرا داوود فتحعلى بيگى هم توانايى و تجربه كار در حيطه نمايش آئينى را دارد و هم هنرمندى است كه به خوبى اين مقوله را مى شناسد. همچنين مى تواند با شايستگى مضامين جديد را در اين حوزه بگنجاند؛ نمايش خاتون پرده نشين مضمونى است داراى تقابل خير و شر، از نگاه متفاوت اين هنرمند پيشكسوت در اين زمينه.
در اين نوع از نمايش (سياه بازى) نگاه ها و ديدگاه هاى متفاوتى وجود داشته است ولى واقعيت اين است كه بايد قبول كرد سياه بازى به عنوان يك نمايش سنتى غير از عمر سى ساله خويش با آئين و عرف اين مردم قبل از انقلاب و عمرى احساس بيگانگى و تفاوت عميقى داشته است و اين مسئله سبب تشكيك و غيرفرهنگى قلمداد كردن اين نوع از نمايش شده بود. به گونه اى كه سرگرمى سازان غير از اين استفاده، اصلاً محلى از غير آن براى اين نوع از نمايش قائل نبودند. ولى فتحعلى بيگى از آنجا كه خود علاوه بر همه چيز يك تعزيه شناس و حتى شبيه خوان بزرگى بوده و در اين زمينه نيز صاحب تأليف است، موفق عمل مى كند. وى بالاتر از همه چيز خود بازيگرى توانا و قابل هم است و خود به خود براى منتقدين غيرمنتظره نخواهد بود كه او در اين نمايش با توانايى و نگرشى نو به اين مقوله علاوه بر در نظر آوردن مسئله سرگرمى و نشاط افزايى تعميقى نيز از لحاظ محتوايى و مضمونى به كار خود ببخشد. همچنان كه مسئله سياه و سياه بازى را از كليشه هاى رايج دور نگاه داشته و در مورد تكنيك اجرا نيز در پى بهبود آن است اجراى مناسب ترى از آن ارائه مى دهد. فتحعلى بيگى به عنوان كارگردان در اين نمايش از شيوه تلفيقى سود برده و با اتكا به شيوه فاصله گذارى كه درواقع الهام از همان نمايش آئينى تعزيه است، مانند پازلى ترتيبى، نمايش هاى آئينى و سنتى ايرانى را در ويترينى به نام نمايش خاتون پرده نشين به ما عرضه مى نمايد.
بنابراين همه اينها برمى گردد به نگرش او نسبت به نمايش هاى سنتى و آئينى. كارگردان در اين كار دقيقاً براى خود مشخص كرده كه چيزى را در وراى كليشه از نمايش خود مى خواهد. وى در اين نمايش سياه را از حالت لوده بازى و صرفاً خنداندن و خنده گرفتن با هر وسيله اى از تماشاچى، خارج كرده است. وى در نمايش خود مى كوشد تا آن را بر مبناى موضوع محورى خويش قرار دهد. پس آنچه در اين نمايش اصل است موضوع آن به شمار مى رود. بنابراين محوريت و اصالت و حتى بداهه پردازى سياه در چارچوب موضوع است كه آن را به بروز و ظهور مى نشاند و ارائه مى كند.
پس در اين نمايش بايد به چند چيز توجه و دقت زيادى معطوف كرد كه عبارت است از:
۱- شيوه تلفيقى در طراحى و اجراى نمايش
۲- دنبال كردن و به اثبات رساندن تغيير در نمايش سياه بازى و تغيير آن از بداهه به سمت سامان دادن بداهه در چارچوب نمايش تراژى كمدى
۳- گنجانيدن خير و شر به طور كاملاً ظريف در يك نمايش سياه بازى
۴- ارائه برداشتى نو از نمايش هاى سنتى در چارچوب آئين ها
ذكر اين نكته را نيز لازم مى دانم در طى اين ساليان اخير و حتى در همين تالار سنگلج ما شاهد نمايش هايى سنتى و آئينى خواه در چارچوب نمايش قهوه خانه اى و يا در چارچوب همين نمايش سياه بازى بوده ايم كه به نوعى نمايانگر تغيير نگرش و گنجانيدن تفكر و تعمق به جاى لوده بازى و كليشه گرايى صرف بوده ايم.
سياوش طهمورث هنرمندى كه خود پيشكسوت تئاتر بوده و نگاه خاصى نسبت به نمايش قهوه خانه اى داشته و دارد در اجرايى از اين دست نمايش ها و در ورسيون ديگرى از نمايش گلدونه خانوم منصور خلج اين تفاوت در نگاه و تأكيد بر عرفان گرايى خالص را از خود نشان مى دهد. در نمايش ديگرى از اين دست نيز شاهد يك نمايش سياه بازى نيز بوديم كه آن هم همين شاخصه را داشت. پشت اين شكل نمايشى تفكرى جارى است كه براى ما خوشحال كننده است.
نمايش خاتون پرده نشين در واقع شادى و غم را با هم دارد و اصالت با موضوع در بطن اين نمايش نهفته است.
اين خود مايه قوت كار است.
در نمايش خاتون پرده نشين ريتم متناسب و خوبى را بين بازى ها، محتوا، شيوه بازيگرى و سرانجام طراحى صحنه و موسيقى كار شاهد هستيم كه هيچ كدام آزاردهنده نيستند، بلكه بر عكس هارمونى خوبى با يكديگر داشته و نمايش لذتبخشى را به تماشاچى عرضه مى نمايند.
شوخى ها در اين نمايش با رويكردى اجتماعى و قابل تأمل عرضه مى شود و پشت پرده بسيارى از آدمها را روانكاوى وجود دارد. شخصيت خاتون به عنوان شخصيتى مثبت و ملايم و در عين حال وابسته به ذات هستى بخش مطرح مى شود. وى به خاطر ذات خوب و نيكويش كارهاى خوبى براى ديگران انجام مى دهد ولى ديگران هميشه پاسخى فرصت طلبانه به او مى دهند. و حق نيكى را با خوبى ادا نمى كنند. البته همه شخصيت هايى كه خاتون با آنها برخورد مى كند چنين نيستند و اين كاملاً بجاست كه معمولاً انسانها به خوب و بد تقسيم شده و كنش ها و واكنش هايى را برانگيزد كه بتوان از ميان آنها درام را به تمام معنا بيرون كشيد. در اين نمايش خاتون مظهر خوبى است و به مقام شفا و اجابت دعا مى رسد تا كسانى كه در حق وى بدى كرده اند ناگهان خود را رودر روى او مى بينند. آنها اكنون محتاج او شده اند و بايد با دعاى او شفا بيابند. در واقع اين الهام و برداشتى جديد از داستان يوسف و زليخاست كه با همان تم و اين بار در نمايشى جديد به ما عرضه مى شود و اين بار نقش يوسف را در مصاف با آماج تهمت ها زنى به نام خاتون ايفا مى كند كه البته از همه اين گردنه ها سرافراز بيرون مى آيد. در واقع سوءاستفاده از شخصيت زن و جذابيت و دلبرى او در همه فرهنگها از زمان ديرين تا حال حاضر در داستانها و نمايش ها منعكس بوده است عتاب و سرزنشى نسبت به اين امر نكوهيده نيز از داستان هاى اسطوره اى كهن و نو همواره مد نظر بوده است و همچنين در كل بحث خيانت و از بين رفتن امنيت زندگانى افراد به سبب اين ، هميشه مايه آفرينش و خلق داستانها و موقعيت هاى فراوانى براى خالقان آثار از جمله نويسندگان بزرگى چون شكسپير و ايبسن و ديگران بوده است.
خاتون پرده نشين نمايشى است كه مى خواهد پيرو شيوه اى نو درنمايش هاى سنتى بوده و بتواند به آن تعميق لازم را ببخشد، طرح صحنه بسيار ساده اى كه برگزيده بار اصلى نمايش را بر دوش بازيگران مى دهد، كارگردان از بازيگران توقع دارد كه با بازى خوب و گيراى خود صحنه را بيارايند و اين امر با اتخاذ شيوه بازى در بازى و تقسيم بندى بازيگران بدون توجه به نقش هاى مثبت و منفى و فقط براى برعهده گرفتن مسئوليت بيشتر بازى و تسلط در بازى حسى به سلامت اجرايى خواهد انجاميد. اين امر به دليل ظرافت هاى تكنيكى هوشمندانه يك كارگردان است كه بازيگران را در موقعيت هاى مختلف مى آزمايد. انصافاً كه بازيگران نمايش داوود فتحعلى بيگى نيز از اين آزمون سرافراز بيرون مى آيند. در اينجا لازم است به دو تن از بازيگرانى كه با تسلط بسيار و به طرز شگفت انگيزى در ايفاى نقش خود موفق عمل كردند اشاره اى داشته باشيم. مجيد فروغى يكى از آنان است و بازى وى ظهور بازيگرى جديد در اين عصر را نويد مى دهد؛ فروغى كه در بعضى از تله فيلم ها و يا سريال هاى تلويزيونى و حتى فيلم هاى سينمايى نيز نقش آفرينى هاى متفاوتى كرده است يكى از اركان اين نمايش بوده كه با حس گيرى هاى متفاوت خويش در كيفيت اين نمايش نقش بسزايى داشته است. همچنين از شاهين علايى نژاد و رهام عسگرپور نيز مى توان به عنوان جوانانى نام برد كه در آينده خوش خواهند درخشيد.
ايفاگر نقش هاى ثابت قوام الدين و فخرالنساء و سياه يا همان مبارك كه اين سه نقش ثابت نيز كم نمى گذارند (زرى اماد و غلام بابوته) ولى در مورد نقش سياه قابل يادآورى است كه به نظر مى رسد محدود شده و از قدرت مانور بداهه سازى وى كاسته شده بود كه البته با بازى خوب جميع بازيگران كمتر اين مسئله خودنمايى مى كرد ولى به هرحال مى شد با تمهيداتى حضور وى را پررنگ تر كرد. آنچه در اين نمايش كمك به اين معناى مذكور مى كند چيدمان بازيگران در صحنه و گردش آنان به دور آن محور اصلى طراحى صحنه يعنى تخته معروف سياه بازى است كه بر روى آن نقش آفرينى به نحو كامل صورت مى پذيرد و انتهايى لذت برانگيز را براى تماشاچيان فراهم مى گرداند و نشان مى دهد كه نمايش هاى آئينى و سنتى ما مى توانند با ابداع راه تكامل خويش را باز و با شجاعت و درايت كارگردانان خوب آن را تا انتها ادامه دهند.
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]