تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بدانيد كه بدترين بدها، علماى بدند و بهترين خوبان علماى خوبند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805452584




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آزادي از نگاه آية ا... سيد محمود طالقاني ؛ فرصتي براي بازگشت به توحيد


واضح آرشیو وب فارسی:قدس: آزادي از نگاه آية ا... سيد محمود طالقاني ؛ فرصتي براي بازگشت به توحيد
* قسمت اول

مفاهيمي چون آزادي و استبداد، در ادبيات سياسي، به مقوله ها و مفاهيم متضاد شناخته شده اند. امروزه در مقابل آزادي (بويژه

حكومتهاي مردم سالاري كه تداعي كننده آزادي هستند) از واژه اقتدارگرايي و ديكتاتوري استفاده مي شود و با وجود تفاوت اندك ميان رژيمهاي ديكتاتوري، اقتدارگرايي، سلطانيسم و... همه آنها كار ويژه مشترك دارند و آن سلب آزادي از افراد و شهروندان است. از اين رو، لازم است اين دو مفهوم مورد بررسي دقيق قرار گيرد.
در نوشتار حاضر كه توسط دكتر علي شيرخاني، رئيس مركز اسناد انقلاب اسلامي استان قم و استاديار دانشگاه آزاد اسلامي، به بهانه سالروز درگذشت آية ا... طالقاني به رشته تحرير در آمده، آرا و انديشه هاي ايشان در اين حوزه بررسي شده است.
* توحيد و آزادي
مبنا و اساس اصول اعتقادي در پيروان اديان توحيدي، ايمان و باور قلبي به خداي يگانه است كه در اصطلاح به آن «توحيد» گفته مي شود. اين براي انسانها يك امر فطري محسوب مي شود و مبناي دعوت انبيا نيز بر همين اساس بوده است. در مطالعه اديان توحيدي، مي توان به اين نكته رسيد كه دعوت پيامبران به توحيد، تحولاتي را در جهان و منطقه دعوت آنان پديد آورده است و در نهايت اين مسأله به مرور زمان به يك باور و اعتقاد دروني و فردي تبديل شده كه فلاسفه و متكلمان در كتابهاي كلامي و فلسفي خود، بدان پرداخته اند. اما اين فلاسفه (بيشتر فلاسفه اسلامي) از آثار و تبعات اجتماعي توحيد غافل بوده اند و خداي آنان به يك خداي ذهني تبديل شده كه هيچ گونه نقش و تأثيري در زندگي اجتماعي مردم نداشته است.
اما توحيد از نگاه طالقاني، علاوه بر درك و استنباط فلاسفه، عبارت است از رستاخيزي در انديشه كه در پرتو آن بتوان عليه نظام ظالمانه و مستبدانه قيام كرد و تحولي عظيم در جامعه ايجاد نمود. وي در اين زمينه مي گويد:«توحيد تنها يك عقيده قلبي و دروني نيست كه انسان را در معابد متوقف سازد و در انجام وظايف عبادي در محيط مساجد نگه دارد، و تنها يك بحث فلسفي و حكومتي نيست كه چون با دليل و برهان اثبات شد در گنجينه كتب بايگاني شود؛ بلكه حقيقتي است كه بايد در فكر و خلق و عمل تحولاتي پديد آورد جهت سير زندگي و خط مشي اجتماعي را برگرداند.
يكي ديگر از نتايج توحيد اجتماعي اين است كه اگر اين مسأله از گفتگوهاي فلسفي و حكومتي خارج و از حيطه اعتقاد دروني و فردي به صحنه اجتماع كشيده شود، انسانها را به حركت و تحول وا مي دارد و او را از بندگي ديگران آزاد مي سازد، لذا طالقاني اعتقاد دارد توحيد يعني: «افراد و يا طبقه اي، زمينه اي براي ارباب يابي نداشته باشند و زندگي و سرنوشت مردم، به اراده و خواست كسي وابسته نباشد.»
از اين تعريف توحيد چنين استنباط مي شود كه توحيد نه تنها انسانها را فقط به پرستش خداي يگانه وادار مي سازد و از عبادت و بندگي ديگران آزاد مي كند، بلكه زمينه را نيز براي ارباب يابي مسدود مي كند و به افراد كم اراده نيز اين اجازه را نمي دهد كه عده اي را براي خود ارباب تعيين كنند.
در نگاه ايشان، در نهايت توحيد به معناي بريدن زنجيرهاي عبوديت و تقليد از انديشه مردم است و به تعبير قرآني «يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم.» لذا براي نجات انسانها از قيد و بندهاي صاحبان زر و زور و تزوير و واژگوني نظامهاي طبقاتي و ظالمانه اجتماعي، اعتقاد دارد كه اين مسأله فقط از طريق بازگشت به توحيد مي باشد. بر اين اساس، طالقاني آزادي را در اديان توحيدي و اكمل اديان، يعني دين اسلام جستجو مي كند و معتقد است قبل از هر مكتب و مسلك، اين اديان توحيدي بوده اند كه نداي آزادي افراد بشر را سر داده و ارسال رسل نيز براي اين كار بوده است: «انبيا آمدند تا انسان را از همه شركها، از همه بندها، از همه محدوديتها، از همه يك جهت بيني ها، يك بعد بيني ها، در يك بعد بودنها آزاد كنند و به انسان مستقل و عاقل فطري برگردانند.»
طالقاني ارتباطي بين توحيد و آزادي برقرار مي كند، آزادي را نيز در اين راستا تعريف مي كند و آن را در مقابل استبداد و به بند و بردگي كشيدن، قرار مي دهد.

* تعريف آزادي
آيه ا... طالقاني مثل بيشتر دانشمندان اسلامي شيعي، مخالف انديشه جبري بوده و اعتقاد دارد آزادي فكر و تعقل و... از اصول مسلم اسلامي است، ولي مباحث آزادي به شكل كلاسيك را متعلق به غرب مي داند و بر اين باور است كه آزادي به مفهوم انديشه اي آن، بيشتر در سايه تحولات سياسي و اجتماعي غرب بعد از قرون وسطي، ظهور و تجلي يافت و اين واژه از اين به بعد مورد توجه علماي اجتماع و قانونگذاران واقع شده است. از زماني كه مباحث آزادي در ميان كتابهاي دانشمندان رايج شده، نظريه هاي مختلفي درباره معنا و مفهوم و حدود آزادي ارائه شده است؛ ولي در نگاه طالقاني تاكنون هيچ كدام از اين ديدگاه هاي مختلف نتوانسته اند معناي جامع و مانع از اين مفهوم ارائه بدهند. لذا ايشان معتقد است اين مفهوم بايد با توجه به اوضاع و شرايط زماني و مكاني، تعريف و توصيف گردد: «تا كنون معناي جامع و محدودي براي آزادي بيان نشده. آنچه گفته شده معناي نسبي و به حسب شكل و شرايط محيط است.»
عده اي از دانشمندان، بويژه برخي از انديشمندان علوم اجتماعي، مدعي هستند كه آزادي و سلب آن در اختيار حكومتهاست و دولتها با وضع قوانين مي توانند به هر كسي و ملتي آزادي اعطا و يا از آنان سلب نمايند، كما اينكه امروزه در جهان قوانيني براي فعاليت احزاب و گروه هاي مختلف تدوين مي شود. طالقاني با رد اين ديدگاه، مسأله آزادي را به اصل اراده و اختيار پيوند مي زند و بر اين اساس، آزادي يك اصل مسلم و فطري محسوب مي شود، زيرا كه از ديدگاه اديان توحيدي، انسان داراي اراده و اختيار است لذا انديشه آزاد بودن با آغاز پيدايش انسان همراه بوده است. طالقاني با پذيرش اين مسأله معتقد است به مرور زمان و به موازات توسعه و پيشرفت جوامع بشري، آزادي اوليه و فطري انسانها محدود شده است و در عوض، انسان آزاد اوليه، نسبت به جامعه و همنوعان خود تعهداتي پيدا كرده است: «محقق است كه انسان چون ممتاز به عقل و اختيار است، انديشه و عمل از هر جهت آزاد آفريده شده است. نخست آزادي و اختيار در حدود غريزه جلب نفع و دفع ضرر محدود است. سپس، همين كه مرد همسر گزيد و عائله اي تشكيل داد، بر حسب تعهداتي كه با اختيار متعهد مي شود، آزادي اش محدودتر مي شود. هر چه اجتماع از جهت تقسيم و تخصص و شؤون ديگر بيشتر توسعه و التيام يابد، با تعهدات بيشتر، آن آزادي طبيعي و فطري بار ديگر از هر جهت محدودتر مي گردد.
آيات بي شماري در قرآن موجود است بر اينكه دلالت دارند كه انسان داراي موهبت الهي آزادي و اختيار است؛ يعني اينكه خدا نخواسته است بر اساس مشيت خود، جبر را بر وي تحميل كند. انسان بايد خودش به ميل و اختيار خود انتخابگر باشد.اين سري آيات، مشيت انسان را در انتخاب آزادانه در امور و سرنوشت خويش نشان مي دهد. در قرآن، آيات زيادي هست كه بشر را در موارد زياد ستوده و او را اشرف مخلوقات معرفي كرده است. تعبيرهايي در قرآن درباره مقام انسان وجود دارد كه مي توان گفت در هيچ كتاب آسماني و غير آسماني وجود ندارد. در اين كتاب، آدم خليفه الهي و مسجود فرشتگان قرار گرفته است و از جمله موارد برتري وي بر فرشتگان، علم ويژه اي است كه از آن به «علم اسماء» تعبير شده است. انسان در ديدگاه قرآن نماينده و جانشين خداوند در زمين و امانتدار او به شمار مي آيد. همين طور، قرآن فرزندان آدم را به كرامت موصوف مي كند و تكريم و تفضيل الهي را نصيب آنان مي داند.
طالقاني با استفاده از مجموع آيات و اشارات قرآني، به اين نتيجه مي رسد كه در نظر كتاب آسماني قرآن كريم، انسان داراي استعداد فوق العاده اي است و امكان وصول به مقامات مادي و معنوي عظيمي در او وجود دارد و مي تواند به كمك ادراكهاي عقلي و روحي هم اين كمالات را در زندگي براي خودش تحصيل نمايد. از سوي ديگر، قرآن و احاديث معصومين، انسان را موجود مختار و انتخابگر مي دانند كه در افعال و عقايد خود بر اساس شناخت و اراده تصميم مي گيرد. به همين جهت، تحميل عقيده و جبر در زمينه شناخت و ايمان، غيرممكن مي شود و قرآن اين مطالب را با آياتي از قبيل «لا اكراه في الدين» روشن مي سازد كه عقيده و ايمان قابل اجبار نيست و اين خود بشر است كه بايد بخواهد و راه صحيح را از ميان راههاي ديگر انتخاب نمايد و به كار بندد.
طالقاني با استفاده از مجموع آيات و روايات معصومين، آزادي را هديه الهي مي داند و مي گويد: «مسأله آزادي را ما براي انسان بالاترين هديه الهي و بشري مي دانيم كه انسان آزاد آفريده شده است. هيچ كس هم نمي تواند آن را سلب كند.»

* انواع آزادي
آنچه تا كنون درباره آزادي در نگاه طالقاني در سطور پيشين مورد بررسي و توصيف قرار گرفت، به تعريف آزادي و ارتباط آن با انديشه توحيدي در مكاتب و اديان توحيدي مربوط بود. طالقاني بر اساس اين انديشه، در مجموع به چندين نوع آزادي اشاره مي كند كه در ذيل بدانها پرداخته مي شود.
الف) آزادي عقيده و انديشه
نخستين پرسش در برابر اين نوع آزادي از آزاديهاي انسان، اين است كه آيا انسانها آزادند در اينكه اعتقادي در اين جهان داشته باشند و بر اساس آن اعتقاد زندگي اجتماعي را شكل و سامان دهند؟ و يا اينكه آنان در اين دنيا مي توانند بدون هيچ گونه اعتقادي به حيات خود ادامه دهند. پاسخ به اين مسأله با توجه به اين اصل ضروري و بديهي كه «حداقل تفسير زندگي اين است كه انسان معتقد باشد به اينكه زندگي همين است كه من آن را مطلوب مي دانم و يا زندگي همان است كه من در مغز خود تفسير نموده و پذيرفته ام، اگرچه با اين زندگي كه من دارم تطبيق نمي كند» محال است كه انسان در اين دنيا بدون اعتقاد زندگي كند. حتي اگر كسي بخواهد و بتواند در اين دنيا بدون اعتقاد زندگي كند، باز براي همين زندگي بي اعتقاد بايد پشتيبان داشته باشد كه اين پشتيبان خود اعتقادي است. پس از سؤال اول و پذيرفتن اين نكته كه بدون اعتقاد نمي شود زندگي كرد، سؤال دوم و سؤالهاي ديگري مطرح مي شود و آن اينكه آيا اعتقادي كه انسان مجبور است داشته باشد، در همه حال و حالات با انسان همراه است؟ آيا اين انديشه و عقيده به وسيله زور، الزام و اهرمهاي ديگر شكل مي گيرد يا نه؟ و آيا اصولا در اسلام حق تحميل عقيده وجود دارد يا نه؟
طالقاني با پذيرش اين نكته كه انسان الزاماً بايد عقيده مند باشد و هيچ كس بدون عقيده توان زندگي كردن را ندارد، اعتقاد دارد كه در اسلام تحميل عقيده روا داشته نشده است و هيچ قدرت مافوقي حق تحميل عقيده بر كسي را ندارد و انسانها آزادند هر عقيده اي را كه خود مي پسندند اختيار كنند و اين مطلب با عنصر اختيار گرايي شيعه كاملا تطابق دارد. وي در تفسير آية «لا اكراه في الدين» مي نويسد:
«چون عقايد قلبي اكراه پذير نيست، مورد نفي و اكراه هم نمي باشد. ظاهر في الدين به جاي علي الدين متن دين و مجموع اصول عقايد و احكام است كه اكراه در آن يكسره نفي شده و آيات و احكام جهاد منصرف از آن است.
طالقاني براي تأييد و اثبات مدعاي خويش، از تاريخ صدر اسلام گواهي مي آورد و مدعي است كه در آغاز دعوت به اسلام از سوي پيامبر كه عده اي به صورت آزادانه اسلام را پذيرفته بودند، همواره از سوي مشركين مكه مورد تعرض، اذيت و آزار قرار داشتند ولي مسلمانان مشركين را به اين لحاظ در قيد و بند قرار نمي دادند و اذيت و آزار جسمي و روحي به آنان نمي رساندند.
در اينجا، مهمترين پرسش كه درباره آزادي عقيده، فرا روي طالقاني قرار مي گيرد، اين است كه در اسلام بويژه متون فقهي آن، بابي به نام باب جهاد وجود دارد كه اسلام براي پيشرفت و گسترش و حتي در برخي موارد، جهاد ابتدائي را نيز تجويز مي كنند كه ابتدائاً مسلمين به بلاد كفار (غيرمسلمان) حمله ور شوند و آنان را به اسلام دعوت كنند و آنان در صورت شكست، يا بايد اسلام را بپذيرند و يا اينكه به مسلمين مقداري ماليات با عنوان جزيه بدهند. به نظر مي رسد اين مسأله دليل محكمي و شايد مهم تري براي عدم آزادي عقيده در اسلام و انديشه اسلامي تلقي مي شود، زيرا همان طور كه گفته شد، نشر عقيده كه به وسيله جهاد انجام مي شود، چيزي جز «اجبار و اكراه در پذيرش عقيده از سوي كافران و غير قابل پذيرش عقايد آن به وسيله مسلمانان»، نيست.
طالقاني در پاسخ به پرسش و اشكال فوق، بر اين باور است كه اسلام هرگز براي تحميل عقيده و دين خود هيچ يك از گروه ها، طبقات و طايفه ها را مورد اجبار قرار نداده است و در اين راستا اقدام به جنگ و جهاد نكرده است و اگر برخي از اقدامها نيز در تاريخ مشاهده مي شود، در مقام دفاع ازانديشه و عقيده خود و هم كيشان بوده است. وي در اين زمينه مي گويد:«هدفهاي صريح آيات جهاد نيز از ميان برداشتن اكراه بر عقايد مخالف و فتنه ظلم و اقامه حق و عدل است، نه اكراه بر پذيرش عقيده و مسؤوليتهاي فردي (و قاتلوهم حتي لاتكون فتنه و يكون الدين لله). تاريخ نيز گواه است كه در آغاز دعوت اسلام در مكه به اكراه در دين از جانب مشركين بود و در مدينه كه دين و اجتماع مسلمانان پايه مي گرفت، پيوسته در معرض تعرض و فتنه مشركين بودند. پس از آن، فتوحات اسلامي تا آنجا كه خالص انگيزه اسلامي داشت براي دفع فتنه و رفع اكراه حكام و طبقات ستمگر بود تا راه رشد و دريچه تنفس آزاد بر روي محرومان و محكومان باز شود. حد جهاد همين است.
 سه شنبه 19 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن