واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: افزايش قيمت مسكن: 115 درصد افزايش دستمزد: 1.5 درصد
محمد حسين اديب
10- پايين بودن سرانه صادراتي هر آمريكائي، بخشي از آثار جوان بودن جمعيت را خنثي مي كند در عين اينكه ارائه خدمات بهداشتي و درماني و حقوق بازنشستگي 71.5 ميليون نفر آمريكائي معضلات خاص خود را خواهد داشت.
كسري تراز پرداخت هاي آمريكا
1- چرا آمريكا 080 ميليارد دلار كسري تراز پرداخت ها دارد؟
2- كسري تراز پـرداخت هاي آمريكا عمدتاً درمقابل 5 كشور است، چين، ژاپن، كانادا، مكزيك و ونزوئلا.
3- آمريكا نصف نفت وارداتي خود را از 3كشور كانادا، مكزيك و ونزوئلا وارد مي كند اما متقابلا كالاي ارزاني ندارد تا به اين كشورها صادر كند.
4-رابطه آمريكا و ژاپن
1-4- صادرات آمريكا به ژاپـن درماه فوريه 7002، 4.8ميليارد دلار و واردات از ژاپن 11.9 ميليارد دلار بوده است.
2-4 - علت كسري تر ازپرداخت هاي آمريكا نسبت به ژاپـن به ارزش ين و دلار مربوط مي شود.
3-4- شاخص موزون تجارت نشان مي دهد كه اگر ارزش هر ارزي را درسال 1990 صد فرض كنيم اكنون چه ميزان است؟
4-4-شاخص موزون تجارت درمورد ين از 141 در تير ماه 1380 به 80 در شانزدهم فروردين 1386 كاهش يافته و درمورد دلار از 119 درهمين تاريخ به 84.5 در شانزدهم فروردين 1386 رسيده است.
5-4- آشكارا آمار فوق نشان مي دهد مهمترين عامل كسري تراز از پرداخت هاي آمريكا نسبت به ژاپن، به نرخ ارز بازمي گردد. قيمت دلار بصورت حبابي بالا تعيين شده است. بالا بودن مصنوعي دلار، صادرات به آمريكا را اقتصادي و واردات از اين كشور را غير اقتصادي كرده است.
5- رابطه آمريكا و چين
1-5- ميزان واردات آمريكا از چين درماه فوريه 2007، حدود 23ميليارد دلار و صادرات آمريكا از چين 4.63 ميليارد دلار بوده است.
2-5- آمريكا از چين كالاي ارزان وارد مي كند، اما متقابلاً كالايي ارزان براي صادرات به چين ندارد.
علل كسري تراز پرداختهاي آمريكا
1- سال 2007 ميلادي آمريكا 800 ميليارد دلار كسري تراز پرداخت ها داشته است كسري تراز پرداخت هاي آمريكا به چند معناست؟ آمريكا 800 ميليارد دلار كالا از كشورهاي ديگر وارد كرده است و در ازاي آن به دنيا كاغذي داده است به نام دلار.
2- درآمريكا كارخانه اي وجود دارد به نام كارخانه اسكناس سازي، آمريكا از دنيا كالا وارد مي كند و دركارخانه اسكناس سازي دلار چاپ مي كند و به مردم دنيا مي دهد. البته همين كارخانه اسناد خزانه دولت فدرال را هم چاپ مي كند بخشي از پول كالا را آمريكا با اسناد خزانه دولت فدرال پرداخت مي كند.
3- هر دلاري كه باعث خريد كالا بوسيله آمريكا از خارج مي شود و هر ميزان از اسناد خزانه كه خارجيان خريداري كنند، سند بدهي آمريكا به مردم دنياست و روزي بايد آن را پس بدهد.
4- كسري تراز پرداخت هاي آمريكا يعني خريد نسيه از دنيا.
5- در سال 2007 آمريكا معادل كسري تراز پرداخت هاي خود از دنيا كالاي نسيه خريداري كرده است.
6- اسناد خزانه آمريكا، بدهي آمريكا به دنياست كه بعداً بايد پرداخت شود.
7- در سال 81 ميلادي كل بدهي ملي دولت آمريكا 1000 ميليارد دلار بود، اما اكنون 10400 ميليارد دلار است و روزانه 1.3 ميليارد دلار افزايش مي يابد براي تامين مالي اين بدهي آمريكا بايد روزانه 2200 ميليارد دلار اوراق قرضه خزانه داري به خارجي ها بفروشد بيش از 300 ميليارد دلار از اوراق فوق در دست چيني هاست.
8- بزرگترين خريدار اوراق بهادار آمريكا، دولت هاي خارجي هستند. آيا تا ابد دولت هاي خارجي به آمريكا قرض مي دهند تا از آنها كالا خريداري كنند؟
9- دير يا زود خارجيان دادن وام به آمريكا براي خريد كالا از آنها را قطع مي كنند و خواستار وصول طلب هاي خود مي شوند.
10- وصول طلب به معناي آن است كه دلارهاي خارج از آمريكا را كه بابت خريد كالا به آنها داده شده و همين طور اسناد خزانه را به آمريكا پس بدهد. در روز حادثه، دلار به شدت سقوط خواهد كرد.
11- آمريكا ساليانه 800 ميليارد دلار از جهان قرض مي كند و كالا خريداري مي كند. جامعه آمريكا در سال 2007 حدود 2900 ميليارد دلار از بازار داخلي خريد كرده است. 700 ميليارد دلار و يا يك چهارم آن با استقراض از خارج انجام شده است.
12- زماني كه جهان از فروش نسيه به آمريكا خودداري كند و خواستار پرداخت خريدهاي نسيه قبلي شود، دلار سقوط خواهد كرد.
تراز منفي آمريكا در فن آوري پيشرفته
1- وجود 14 ميليون دانشجو در آمريكا و پرداخت بودجه قابل ملاحظه براي تحقيق اين ايده را ايجاد كرده است كه آمريكا در تكنولوژي جديد سرآمد عالم است.
2- تراز مثبت تجاري آمريكا در فن آوري پيشرفته از 35 ميليارد دلار در سال 90 به 5 ميليارد در سال 2001 و سپس در سال 2002 تراز منفي مي شود و واردات فن آوري پيشرفته آمريكا بيشتر از صادرات آن مي شود.
3- تراز منفي آمريكا در فن آوري پيشرفته نشان مي دهد سرمايه گذاري انبوه آمريكا در پروسه تحقيق به نتايج عملي در حوزه اقتصاد منجر نشده است.
آينده بانك هاي آمريكا
فلسفه وجودي بانكهاي آمريكائي
1- هر كشور معمولا به ازاي 8 ماه واردات ذخائر ارزي نگهداري مي كند.
2- برنده جايزه نوبل در سال 2002 مي نويسد:
ذخائر ارزي معمولا در بانكهاي نيويورك و لندن نگهداري ميشود و سودي كه بانكهاي نيويورك و لندن به ذخائر ارزي مي دهند يك در صد است.
3- بانكهاي نيويورك و لندن با ذخائر فوق چه مي كنند؟ اين بانكها دوباره بخشي از اين ذخائر را به همين كشورها به نرخ روز وام مي دهند اما نرخ روز با يك درصد هميشه تفاوت داشته است از سال 2002 تا 2006 نرخ بهره اين بانكها حدود 4 تا 6 درصد بوده است.
4- بانكهاي نيويوركي مثل جودو كارها هستند. در جودو فرد با انرژي طرف مقابل او را زمين مي زند و از انرژي خود استفاده نمي كند. دقيقا كاري كه بانكهاي نيويوركي مي كنند. با بهره يك درصد وام مي گيرند و با بهره 4 تا 6 درصد وام مي دهند.
5- اما بانكهاي نيويوركي پولي را كه مفت بدست آورده اند به مردم آمريكا، كانادا و انگليس براي خريد خانه وام مي دهند. اكثر مردم انگليس و آمريكا با وام بانكها خانه خريده اند و چيزي حدود نصف حقوق خود را بابت قسط وام به بانكهاي نيويوركي مي پردازند.
6- جودوكاران نيويوركي با پول مفت، به مردم انگليس و آمريكا وام مي دهند و نصف حقوق آنها را دريافت مي كنند در واقع اكثر مردم آمريكا و انگليس با پرداخت نصف حقوق خود در ماه به بانكها بيگاري مي دهند. اكثر مردم آمريكا و انگليس 15 روز از هر ماه را براي بانكها رايگان كار مي كنند اما ظاهراً خودشان نمي دانند.
بدهي خانواده ها
اما در چند سال اخير داستان تفاوت كرده است:
1- بدهي خانواده ها در آمريكا و انگلستان با تشديد مصرف شخصي و دريافت وام مسكن، به يك ركورد جديد رسيده است.
2- بدهي مردم آمريكا بابت مسكن به 700 ميليارد تومان رسيده است.
3- البته دارائي شخصي مردم آمريكا 30000 ميليارد دلار است و ساليانه 2900 ميليارد دلار نيز خريد ميكنند.
4- بدهي خانواده ها استفاده از نرخ بهره را براي مقاصد ضد تورمي به وسيله بانك مركزي محدود و حاشيه اثرگذاري را كم رنگ مي كند.
5- سقوط ارزش دلار از سال 99 ميلادي تاكنون به ميزان 73 درصد، بسيار بيشتر از نرخ بهره اي بوده كه بانك ها از مردم آمريكا گرفته اند، به عبارت ديگر در مجموع بانكهاي آمريكائي از محل وام دهي به مردم آمريكا زيان كرده اند.
6- طي دو سال گذشته دلار 30 درصد در مقابل يورو سقوط كرده است. اما بانك هاي آمريكائي بر روي هم 6 درصد در سال 2006 و 3 درصد در سال 2007 از مردم آمريكا بهره دريافت كرده اند، آشكارا در رابطه بين مردم و بانك ها اين بانكها بوده اند كه زيان كرده اند.
7- كاهش نرخ بهره در كنار سقوط ارزش دلار در مجموع بانكهاي آمريكائي را در شرايط بسيار سختي قرار داده است. به ميزاني كه دلار سقوط مي كند في الواقع ارزش دارائي بانكهاي آمريكائي سقوط مي كند اما نرخ بهره 2 درصدي سال 2008 آنقدر نحيف است كه جبران سقوط ارزش دلار را نمي كند. سقوط بيشتر دلار توانمندي بانك هاي آمريكا را هر چه بيشتر تضيعف مي كند.
8- از افزايش بدهي مردم آمريكا به بانك ها نبايد چندان نگران شد. بازنده بانكها و نه مردم آمريكا هستند.
9- كساني كه در آمريكا و خارج از آمريكا دارائي دلاري دارند با مشاهده كاهش مداوم ارزش دلار براي حفظ قدرت خريد خود به سمت معاملات زود بازده روي آورده اند. دارائي هاي دلاري فوق به سمت خريد طلا، حواله هاي نفت و خريد حواله محصولات غذايي مثل گندم، برنج و... حركت كرده است. تداوم روند سقوط ارزش دلار، دارندگان دلار را براي حفظ قدرت خريد در آينده همچنان بر روي خريد و فروش كالاها فعال نگه خواهد داشت اين به بي ثباتي در بازار جهاني انجاميده است. قيمت ها به شدت افزايش و سپس به شدت سقوط مي كند.
10- به تحقيق سقوط ارزش دلار طي 5 سال آينده بسيار بيشتر از نرخ بهره ايست كه بانك هاي آمريكائي دريافت مي كنند به ميزان اختلاف نرخ سقوط دلار و نرخ بهره، بانك هاي آمريكائي زيان خواهند كرد لذا براي جبران اين زيان بازار جهاني را متلاطم مي كنند. بي ثباتي در بازار جهان در باب قيمت كالاها، نتيجه محتوم سقوط ارزش دلار خواهد بود.
وضع مسكن
1- از سال 2001 تا 2007 محور سرمايه گذاري در آمريكا بخش مسكن بود.
2- سرمايه گذاري در مسكن به عنوان شاه بيت سرمايه گذاري، باعث شد تا از سرمايه گذاري در بخش هاي صادراتي غفلت شود. تداوم اين وضعيت براي مدت 6 سال به جايگاه صادراتي آمريكا در دنيا آسيب زد سرمايه گذاري در بخش مسكن چيزي به مزيت هاي رقابتي آمريكا اضافه نمي كرد و در همين فاصله چين مشغول سرمايه گذاري وسيع براي صادرات بود اين غفلت نقش مهمي در تشديد كسري تراز پرداختهاي آمريكا داشت.
3- از منظري ديگر هجوم سرمايه ها به بخش مسكن به سبب خرابي وضعيت بخش هاي ديگر بود. شايد آمريكائيان احساس كرده بودند فعاليت در عرصه هاي صادراتي براي اين كشور موقعيتي به همراه نخواهد داشت.
4- قيمت مسكن در آمريكا از سال 2001 تاكنون 115 درصد افزايش يافته است. در حالي كه متوسط دستمزدها در آمريكا در نوامبر 2007 فقط 1.5 درصد بيشتر از مارس 2001 بوده است. اين قياس آشكارا نشان مي دهد افزايش قيمت از قدرت خريد مردم عبور كرده بود و سقوط قيمت مسكن اجتناب ناپذير بود.
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]