واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: «ترانه مادري» از نگاه نويسنده; چرا «پويا» عاشق دختري 6سال بزرگتر از خودش مي شود؟
«مسعود بهبهاني نيا» نويسنده مجموعه هاي پرمخاطبي همچون «نرگس»، «كارآگاهان»، «خاك سرخ»، «خانه پدري»، «ايستگاه آخر»، «شركت» و... بوده است. در اين ميان مجموعه تلويزيوني «ترانه مادري» به نويسندگي «بهبهاني نيا» از جمله كارهاي اخير اين نويسنده است كه بازخورد عمومي نسبتا خوبي در ميان مخاطبان داشت. اين نويسنده درباره اخيرا درباره «ترانه مادري» در گفتگويي در پاسخ به اين سوال كه; آيا اين سريال هم سانسور داشته يا خير؟ اظهار داشته: «بخاطر تجربه كاري با صداوسيما، به حدود و خط قرمزها آشنا هستم. وقتي مي گويم سانسور نداشته، به اين معناست كه مي دانم چگونه حركت كنم كه كمترين برخورد را با ديواره ها داشته باشم، اما در به نمايش گذاردن نوع انحرافي كه پويا پيدا كرده بود، قاعدتا محدودتر از آنچه در انديشه داشتيم، حركت كرديم.» وي افزوده: «از يك سو فرزندسالاري ناخواسته به جوانان آسيب مي زند و از سوي ديگر محبت هاي زياد باعث تربيت بچه هاي لوس و بي مهارت مي شود كه توانايي اراده فرداي كشور ما را ندارند.» وي در ادامه با اشاره به اين كه مجموعه «ترانه مادري» بر روي فرخنده و فرزندش و روابط متقابل اين دو متمركز شده است، مي گويد: «براي نشان دادن آسيب هاي اجتماعي ناشي از تربيت نادرست فرزندان، دو كودك كه متعلق به يك پدر و مادر هستند، اما در دو شرايط گوناگون پرورش يافته اند، نمايش داديم. يكي پويا كه به دليل نسبت خوني كه با فرخنده دارد و مشكل نازايي فرخنده به نوعي تربيت مي شود و ديگري بهرام كه با ليلا هيچ نسبت خوني ندارد و چون بچه دار هم مي شود، پس دليلي ندارد كه فرزند ديگري را بزرگ كند، اما به علت طمع فرخ و فكر اين كه نگهداري يك بچه، يعني نيمي از سهم آن خانه، اين بچه را بزرگ كرده و در حق او هم مادري كرده است.» نويسنده مجموعه «ترانه مادري» در ادامه اضافه مي كند: «ما سه نوع تربيت فرزندان را به تصوير كشيديم1 ;)شيوه سخت گيري: والدين با محبت و محدودكننده، شخصيتي كه فرخنده در سريال نماينده آن است. اين دسته از والدين اجازه كسب تجربه و يادگيري را از كودك و نوجوان خود مي گيرند. بجاي آنها حرف مي زنند، تصميم مي گيرند و مشكلات را حل مي كنند. 2)شيوه سهل گير: اين والدين نسبت به آموزش رفتارهاي اجتماعي سهل انگار هستند.از اين موارد زياد مي بينيم بچه ول و رها است. و همين طوري و باري به هر جهت تربيت مي شود. نظم و ترتيب كمي در اين گونه خانواده ها حاكم است و پايبندي اعضا به قوانين و آداب و رسوم اجتماعي بسيار كم است. 3)شيوه قاطع و آزاد منشانه كه به شيوه والدين مقتدر نيز معروف مي باشد. در اين شيوه والدين به فرزندان خود استقلال و آزادي فكري مي دهند و آنها را تشويق مي كنند، اما نوعي محدوديت و كنترل بر اعمال فرزندان اعمال مي دارند شخصيت مادر بزرگ و نحوه برخورد او با دختر و پسر و نوه اش از اين الگو پيروي مي كند. «بهبهاني نيا» همچنين در ادامه اظهار داشته: «براي مبرز كردن اين شيوه هاي تربيتي، الگوهاي تربيتي را كه هم اكنون در جامعه ما كاركرد دارد، در اين خانواده ها و شخصيت ها قرار داديم و در مقايسه اينها با هم خانواده و تربيت هايشان را نقد كرديم و سه نسل را كنار هم قرار داديم: نسل اول، مادربزرگ، نسلي كه ريشه در گذشته ما دارد; نسلي كه برخوردهايش سنجيده است و براي آن خيلي احترام قايل شديم و مادربزرگ خاصي را معرفي كرديم. نسل دوم، فرخنده و فرخ و همسرانشان كه اين ها نسل گرفتارند; نسلي كه باخودشان درگيرند و مشكلات زيادي دارند. نسل سوم، نسل پويا و بهرام كه بي خبر از گذشته اند و نمي دانند كه از كجا آمده اند و از هويت خود آگاه نيستند.» اين نويسنده كهنه كار با اشاره به اختلالات رفتاري پويا، به تابناك مي گويد: «در طراحي قصه، اگر پويا را آدم عاقل و پخته اي معرفي مي كرديم، قطعا انتخاب نغمه غلط بود. اين ايراد وارد بود كه مثلا يك آدم هوشمندي مثل پويا چرا يك دختري كه شش سال از خودش بزرگتر است را براي همسري انتخاب كرده است، ولي داستان «ترانه مادري» در مورد يك آسيب اجتماعي صحبت مي كند. جواني كه از شدت محبت توانايي انجام هيچ كاري را ندارد، ما خودمان به دست خود اينها را اين گونه تربيت كرده ايم و آنقدر به آنها توجه كرديم و نگذاشتيم دست به سياه و سفيد بزنند. مثل« پويا» كه اينقدر پاستوريزه است و در يك شرايط آزمايشگاهي رشد پيدا كرده است. خوب اين موجود آزمايشگاهي به نخستين نفر كه اتفاقا ظرفش را شكسته، دل مي بندد. اگر ثريا يا هر فرد ديگري حتي استادش كه بيست سال از او بزرگتر است، اين كار را مي كرد به آن دل مي بست.» از سويي ديگر «بهبهاني نيا» خاطر نشان مي كند: «پر كردن آنتن كاري ندارد. مهم اينست كه مخاطب سخت گير امروز كار شما را بپسندد و با علاقه آن را دنبال كند و حرف تازه اي براي زندگي بهتر در آن پيدا كند. ساخت يا پخش سريال هايي مثل مجموعه هاي كره اي كه بازي هاي بازيگرانش بسيار ضعيف و در حد بچه دبستاني هاي ايراني است، هنر نيست و از اين خوشحالم كه براي دومين بار مردم مجموعه اي روتين اما غير طنز را انتخاب كردند و به آن نمره قبولي دادند و از حسن تصادف، اين مجموعه در همان باغ طنز معروف برره توليد شد.»
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]