تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):پرخورى و سستى اراده و مستى سيرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و كند كننده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816318269




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روايت سيروس مقدم از برزخ پشت صحنه سريال روز حسرت


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: روايت سيروس مقدم از برزخ پشت صحنه سريال روز حسرت
در يكي از روزهاي ضبط سريال داستاني-ماورايي «روز حسرت» پشت صحنه توليد تازه ترين كار تلويزيوني «سيروس مقدم» رفتيم تا از نزديك، با ويژگي هاي كار جديد او آشنا شويم. به گزارش فارس، در ماه مبارك رمضان امسال، «سيروس مقدم» كارگردان سينما و تلويزيون و خالق مجموعه هايي چون «اغما» و «پيامك از ديار باقي»، برزخ و حيات پس از مرگ را دستمايه سريال جديد خود با نام «روز حسرت» قرار داده تا از فرصت يك ماهه ماه مبارك رمضان استفاده كند و در قالب يك سريال داستاني مناسبتي مخاطب خود را با اين دنياي ماورايي آشنا كند. بنا بر اين گزارش، «سيروس مقدم» اين روزها كه قسمت هايي از سريال نيز روي آنتن رفته، به صورت فشرده مشغول كار است. لوكيشني كه محل اصلي گروه براي تصويربرداري محسوب مي شود، خانه اي ويلايي به مساحت 2800 متر واقع در يكي از كوچه هاي محله نياوران است. وقتي به آنجا مي رسم هوا ابري شده، آسمان رعد و برق مي زند و باران نم نم شروع به باريدن مي كند. خانه خالي است و هيچ نشانه اي از رفت و آمد به چشم نمي خورد. از فردي كه كنار در ايستاده، سراغ عوامل را مي گيرم كه مي گويد امروز گروه چند كوچه بالاتر مشغول به كار هستند...
جلوي در ورودي يكي از خانه هاي اين كوچه، چادر سياه رنگي كشيده اند. چادر را كنار زده و داخل آپارتمان مي شوم. همه جا تاريك است و ابتدا هيچ جا را نمي بينم. چشم هايم كه به تاريكي عادت كرد، چند نفر از عوامل گروه را مي بينم كه در راهرو ايستاده اند و مشغول كار هستند. با كمك نور گوشي تلفن همراه، از پله ها بالا مي روم. اولين كسي كه در راهرور مي بينم پوريا پور سرخ است كه مشغول تمرين است. وارد آپارتمان مي شوم; فضايي بسيار كوچك تاريك و بسته. اينجا خانه مسعود و فريده (با بازي پورسرخ و شريفي نيا) است. مقدم روي يك مبل نشسته و مشغول آماده سازي فضا براي ضبط يكي از فصل هاي قسمت هاي دوازدهم سريال است. «مهتاب نصير پور» نيز اينجاست. او كه بازيگرداني كار را بر عهده دارد، فيلمنامه در دست مشغول تفكر است. چند خط فيلمنامه مي خواند، چند كلمه با مقدم صحبت مي كند، سركي به صحنه اي كه در حال آماده سازي است مي كشد، دوباره بر مي گردد و با «مهراوه شريفي نيا» مشغول صحبت مي شود و نكاتي به او يادآور مي شود.
صحنه آماده شده قرار است فريده از پله ها بالا بيايد و وارد خانه اش بشود. در ميان راه پله مسعود نشسته است با ديدن او به دنبالش راه مي افتد و زماني كه فريد قصد دارد وارد آپارتمان شود جلوي او را بگيرد و به زور وارد خانه شود. برداشت اين صحنه چندين بار انجام مي شود. اما هر بار سيروس مقدم كه با آرامش خاصي هدايت كار را بر عهده دارد راضي نمي شود. سرانجام برداشت راضي كننده ضبط مي شود و گروه به آماده سازي بخشي از صحنه مي پردازند.
در اين زمان فرصت دست مي دهد تا با «مهراوه شريفي نيا» كه سرتا پا، لباس هاي مشكي به تن كرده به گفت وگو بنشينم. او به قدري آرام سخن مي گويد كه براي شنيدن سخنانش از فاصله يك متري، مجبوري گوش هايت را تيز كني! «شريفي نيا» كه سال گذشته بازي او در سريال «ساعت شني» به كارگرداني بهرام بهراميان را از شبكه اول سيما ديده ايم، درباره حضورش در سريال «روز حسرت» مي گويد: حضور يك كارگردان خوب نقش خوب و عوامل خوب باعث شده بازي در اين سريال را بپذيرم. از او مي پرسم حضور در سريال هاي مناسبتي كه معمولا ساخت آنها با فشار بيشتري همراه است، براي شما سخت نيست؟ مي خندد و مي گويد خدا را شكر آنقدر انرژي دارم كه از پس كارهاي سخت بربيايم. فشاري نيست كه انسان نتواند آن را تحمل كند. ضمن اينكه مقدم آنقدر آرامش به كار تزريق مي كند كه اصلا متوجه خستگي و فشار كار نمي شويم.
او درباره نقش خود در اين سريال مي گويد: من در «روز حسرت» نقش يك دختر عاشق بي پروا را بازي مي كنم كه شيدايي اش منجر به رخ دادن ماجراهاي بسياري در زندگي او مي شود...
گفت وگو با شريفي نيا ادامه دارد كه او را براي تمرين و ضبط فرا مي خوانند و رفتن او، مجالي مي دهد كه سركي در گوشه گوشه اين آپارتمان كوچك كه كار كردن در آن بسيار سخت است، بكشم. در سالن پذيرايي آپارتمان كه پنچره هاي آن حسابي گرفته شده اند تا نور به داخل آن درز پيدا نكند، دو عكس بزرگ از «پوريا پورسرخ» به ديوار زده اند. مبل هاي راحتي نارنجي رنگي در گوشه كنار سالن ديده مي شوند و تابلوهاي نقاشي ريز و درشت در سبك هاي مختلف روي ديوارها خودنمايي مي كند. اين آپارتمان دو اتاق خواب هم دارد كه هر كدام، يك در خروجي منتهي به تراس نيز دارد و البته مملو از وسائل كار است. روي تراس مي روم، نور چشمم را كه به تاريكي خانه فريد عادت كرده بود و روشنايي آن تنها با نور يك آباژور تامين مي شد، مي زند. اينجا هم دست كمي از اتاق خواب ها ندارد پر از وسائل مختلف است. چند گلدان هم گوشه اي از تراس چيده شده اند و درختچه هاي قدبلندتر از انسان با برگ هاي زرد و خشكيده در آنها خودنمايي مي كند. دوباره به داخل برمي گردم. اين بار فرصتي دست مي دهد تا با «سيروس مقدم» صحبت كنم. از من مي پرسد كه; كار را ديده ايد؟ پاسخم مثبت است. مي گويد: چه طور بود؟ مي گويم: فكر كنم توانسته ام كمي از ماجرا را حدس بزنم و احتمالاتي را مطرح مي كنم كه پس از ديدن چند قسمت اول كار در ذهنم ايجاد شده است. مقدم مي خندد. مي پرسم.. درست بود؟ او همچنان كه مي خندد مي گويد: همه اش غلط بود! جا مي خورم. - واقعا؟ - بله ... هر چه گفتي غلط بود!
ترديد مي كنم. اما جدي و مصمم مي گويد: فضاي كلي كار را درست حدس زده اي اما ماجراها هيچكدام درست نبودند.
مي گويم با توجه به ساخته قبلي شما، مثل «اغما» و تماشاي چند قسمت اول سريال به اين نتيجه رسيده ام.
مقدم مي گويد: مگر موضوع سريال شبيه اغما است؟ داستان آن كاملا فرق مي كند به همين دليل، هم فضاها متفاوت است و هم ماجراها. تعليق در سريال حاكم است و حرف اول را مي زند و...
گفت وگويم با «مقدم» در حال شروع شدن است اما كار مجال ادامه نمي دهد. اين بار به سراغ مهتاب نصيرپور مي روم كه با دقت و وسواس بسيار بازي بازيگران را كنترل مي كند. از او درباره علت حضورش در كسوت بازيگرداني مي پرسم. او در پاسخ مي گويد: مدتي بود كه دوست داشتم وارد اين عرصه بشوم اما فشردگي كارها مانع مي شد، تا اين كه قسمت شد با آقاي مقدم كار كنم، البته اصلا فكر نمي كردم كه فضاي كار در مجموعه هاي مناسبتي اين قدر پرشتاب باشد و البته اين تعجيل و فشار كار، حضور بازيگردان را شايان تر و پررنگ تر مي كند.
نصيرپور در ادامه سخنان خود از اوضاع ساخت سريال هاي مناسبتي گله مند است. او مي گويد: مگر نه اينكه ما هر سال اين مناسبت ها را داريم، پس چرا هر سال توليد مجموعه هاي اينچنيني بايد با كمبود زمان مواجه شود؟
گفت وگويم كه با نصيرپور به پايان مي رسد; تقريبا نزديك افطار است. گروه تداركات ميز و صندلي روي تراس چيده اند و سفره افطار را آماده كرده اند. اذان كه مي گويند; مقدم كار را تعطيل مي كند و از بچه ها مي خواهد تا افطار كنند. همه روي تراس جمع مي شوند و شروع به صرف افطاري مي كنند. اواخر زمان افطار، بهترين فرصت براي گفت وگو با پورسرخ است. از او مي خواهم درباره حضور دوباره اش در سريال هاي مناسبتي بگويد. او در حالي كه باز هم براي رفتن سر صحنه، عجله دارد، مي گويد: نقش مسعود در اين سريال، يك نقش خاكستري خوب است كه من به پشتوانه آقاي مقدم حضور در آن را پذيرفته ام.
پورسرخ معتقد است كه سبك كار، تاثير بيشتري بر جذب مخاطب دارد تا ساعت پخش و البته از نقش خود و اين سريال بسيار راضي هستم.
هنگام ترك لوكيشن بودم كه مقدم به عوامل خود توضيح داد; قرار است براي ضبط صحنه هاي مربوط به برزخ به كنار درياچه قم بروند و گروه بايد ساعت 4 صبح براي عزيمت به محل آماده باشند.
تصويربرداري در اين خانه كه با تحمل بالاي همسايگان نسبت به دشواري هاي رفت وآمد مداوم گروه فيلمبرداري همراه است، ادامه دارد.
هوا تاريك است ... و ساعت پخش روز حسرت فرا رسيده...
 يکشنبه 17 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن