تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813051858




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

/گزارش تحليلي ايسنا از تئاتر شيراز/صحنه تاريك است،نور لطفاً!


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: /گزارش تحليلي ايسنا از تئاتر شيراز/صحنه تاريك است،نور لطفاً!


خبرگزاري دانشجويان ايران - فارسشايد زماني كه امير كوهستاني « رقص بر روي ليوان ها » را در شيراز كار كرد تا آوازه جسارتش به اروپا هم برسد، حتي خوشبينانه ترين اهالي تئاتر هم فكر نمي كرد بعد از آن تئاتر شيراز چنان زمين گير شود كه ناي بلند شدن نداشته باشد! به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه فارس، در حالي كه تئاتر امير كوهستاني مي توانست موج جديد تئاتر شيراز باشد و پاي تئاتر اين ديار را نه در پايتخت كه در آن سوي مرزها باز كند، همه راه ها به رويش بسته شد تا از اين ديار كوچ كند و در شلوغي پايتخت گم شود! به گزارش ايسنا، سالن هاي تئاتر شيراز اگرچه روزگاري پر رونق و سرشار از انگيزه بود تا از دل آن تارخ ها، همت ها، اسماعيل خاني ها، خيرانديش ها، لايق ها، افشارها و بعدها جواناني مثل كوهستاني را بيرون دهد، اما درست زماني كه اين نهال ديرپا ا ميوه تازه اش را مي چيد ناگهان به قهقهرا رفت و چراغ تنها سالنش به خاموشي گرائيد. محمود ناظري نمايشنامه نويس و منتقد تئاتر در اين باره به ايسنا گفت: اگر به كاركردها و خواستگاه هاي اوليه بسياري از فعاليتهاي بشري كه در طول قرون به نهاد هاي تاثير گزار اجتماعي تبديل شده اند معطوف شويم ، مي پذيريم كه محدود و محصور شدن آنها و ريزش مخاطبانشان مي تواند يك معضل تعبير شود . به اعتقاد نويسنده فصل بهار نارنج، درست است كه هر فعاليت جمعي در ايتدا فعالين سازنده يا برپا كننده ي خود را تحت تاثير و كنش و واكنش قرار مي دهد ، اما براي برخي فعاليتهاي نهادي ، تاثير و تاثر محدود و منحصر به برپا كنندگان ابتدائي نمي تواند باشد چرا كه در نهايت كاركردي متفاوت و حتي متناقض با خاستگاه هويتي اش پيدا خواهد كرد و چه بسا به فروپاشي اش بينجامد . ساده تر اينكه ، كسي كه شعر مي سرايد يا داستان مي نويسد يا نوايي مي پردازد ، و در انواع ديگر فعاليتها كه جمعي تر توليد مي شوند مثل سينما يا تئاتر ، و يا بينابين اين هر دو دسته كساني كه نمايشنامه مي نويسند يا فيلمنامه مي نگارند ، بديهي و طبيعي ست كه ابتدا وجود خود را در كنش و واكنش با محصول خواهند داشت و از لحاظ آنها و از لحاظ اكمال محصول برآمده ، ممكن است بتوان كار را تمام شده تلقي كرد ، بخصوص اگر به قرون گذشته بازگرديم با توجه به محدود بودن جوامع بدوي قابل گرد هم آمدن و جدايي گروه ها و قبيله ها و عدم ارتباط سهل زباني و غيره ، فعالان محصول توليدي خود همانا مخاطبان هم تعبير و محسوب مي شدند . به باور اين روزنامه نگار ا با توسيع نهاد هاي اجتماعي و آحاد بشري و گسترش ابزارهاي ارتباطي ، و همچنين پديدآمدن انواع فعاليتها ، ديگر نمي شد قائل به شركت همه ي مخاطبان بعنوان فعال اصلي در يك پديده بود ، چرا كه در اين صورت بسياري از ساير فعاليتهاي اجتماعي تعطيل مي ماند . در اين ميان البته نقش سلايق و علايق و استعداد و غريزه را نيز نمي توان كتمان كرد . از اين رو لزومي نداشت كه مثلا مخاطبان فعاليتي اجتماعي مثل بازي فوتبال ، خود مستقيما درگير و برپاكننده ي آن باشند ، كمااينكه اصولا و اساسا تماشاگران يك ضلع انكار ناشدني اين فعاليت در كاركردهاي بهينه آن محسوب مي شوند ، هرچند شما شاهد برگزاري خارج از عرف اما براساس حكم و قانون يكي دو بازي بدون تماشاگر هم باشيد! وي كه كارشناس ارشد ادبيات نمايشي است در ادامه تحليل خود به ايسنا مي گويد: با گذشت قرون و رسيدن به عصر حاضر ، از طرفي با انواع و اقسام فعاليتها و علايق و سلايق روبروئيم ، و از سويي با انبوهي از مخاطبان و البته افزايش وسايل ارتباطي . اينها لزوما به معناي معلوم بودگي و شفافيت و آساني در تعريف پديده ها و ارزيابي تاثير و تاثرها نيست . همانقدر كه ارتباط آسان مي شود ، كنترل آن نيز غير ممكن مي گردد و در نتيجه ارزيابي دقيقي نيز از آن وجود نخواهد داشت . با اينحال ، ابزار رسانه اي ، خواسته يا ناخواسته نقش مهم و عمده اي در ارتباط دهي و عدم پراكندگي مفرط فعاليتهاي بشري ايفا كرده اند كه به فروپاشي نهايي آنها نينجامد يعني محدود و محصور به خودشان و توليدكنندگان نمانند و در جستجوي مخاطب و در ارتباط با آنها باقي بمانند. از همين روست كه بسياري از فعالان مثلا موسيقي با دست اندركاران سينما نا آشنا نيستند و همينطور يك تماشاگر علاقمند به فوتبال ، فلان بازيگر چهره شده ي سينما را هم مي شناسد كه البته اين شناسائي اوليه و سطحي لازم است براي جلوگيري از قطع ارتباط نهايي و البته كه كافي نيست . به باور نويسند نمايشنامه "ناخوانده" باقي ماندن شناخت از فعاليتها در حد سطحي و عدم درگيري و ورود در بطن فعاليت ، در نهايت به ضد فعاليت بدل خواهد شد . يعني فعاليتهاي بشري به پديده هاي منفك و جدا از همي تبديل خواهند شد كه فقط دايره ي فعالين و مخاطب تا حدي علاقمند را – فارغ از نوع و سطح آن – دربر خواهد گرفت و جزيره هاي كوچك و بزرگ جدا افتاده اي را به ذهن متبادر مي سازد كه از دور و نزديك تنها مي توان به چراغاني يا دود و دم آن بسنده كرد ! به زباني ساده تر اينكه همه نمي توانند تئاتري يا سينماگر يا فوتباليست و موسيقيدان و يا نقاش و مخترع و ماجراجو باشند و قرار هم نيست كه باشند و از طرفي نيز عدم تاثير گذاري و تاثير پذيري اين نهادها برهم ، به جدايي و عدم ارتباط مي انجامد كه نمي تواند هدف و يا نتيجه قابل قبول و بديهي و نهايي تلقي گردد. پس چاره چيست؟ از همين رو و در كاهش تبعات اينچنيني ست كه فعالين و دست اندركاران نه تنها براي خود كه براي ديگران نيز جايي در تعاريف و كاركردها و نتايج و دستاوردها و منفعتها تعريف و پيشبيني و تعبيه مي كنند . در واقع خود- ارتباطي آفتي ست كه از آن پرهيز مي گردد. صاحب آثاري چون "هنگامه"،"خوابيدن زير صفحه حوادث روزنامه" و "زنان بي حضور مردان" در ادامه نگاه تحليلي خود از خاموشي چراغ تئاتر شيراز به ايسنا گفت: تئاتر نيازمند متوليان و تصميم گيران متخصصي ست كه علاوه بر تامل بر چنين چالشهايي ، داراي دغدغه هاي هم صنفي و هم انساني باشند ، چه رسد به آنكه اساسا به اين فعاليت نگاه منفي داشته باشند يا آن را باري به هرجهت ببينند و بگردانند و از قضاي روزگار بر مسندش نشسته باشند! تئاتر نيازمند سازماني مستقل و فارغ از دعواهاي سياسي و جناحي ست و به راهكارها يي براي بازتعريف و بهينه گري ارتباط خود با ساير فعاليتها و پديده هاي اجتماعي دارد . به باور اين نويسنده جوان، راديو ، تلويزيون، ويدئو ، كامپيوتر و اينترنت با تمام امكانات ارتباطي ريز و درشتش ، ماهواره و همچنين پديده ي دوباره باز تعريف شده و نوظهور موبايل كه به ابزار رسانه اي تبديل شده و بسرعت برقابليتهاي آن افزوده مي شود ، رسانه ها ي مكتوب و مطبوعات ، در كنار سينما و ساير فعاليتها درهم تنيده و با هم مرتبط مي شوند و از اين طريق جاپاي خود را محكم مي كنند و هيچكدام بي نياز از ديگري نيست و اساسا در تقابل با هم ساخته و پرداخته نشده اند ، بلكه غفلت از امكانات بالقوه آنهاست كه سبب مهجور و دور افتادگي يك فعاليت خواهد شد . از اين منظر با نگاهي به تئاتر بعنوان يك فعاليت جمعي بشري ، و روزگارش در جهان و خاصه در كشورمان ، مي توان سنجيد كه در چه حال و روزي بسر مي برد و دغدغه داشتن براي سرنوشتش آيا پربيراه ست؟ وي به بررسي نسبت تئاتر با خود- ارتباطي ، جمع – ارتباطي و همه – ارتباطي پرداخت و در بيان نسبت تئاتر با خود - ارتباطي گفت: اگر نه عامل و علت ، كه بعنوان معلولي از شرايط حال حاضر كه با ديگر مضيقه ها و تنگناها مضاعف و تشديد شده ، حتي بعنوان اولين و ايتدائي ترين نتيجه ي انجام يك فعاليت ، فاقد آن رضايتمندي دروني كه منجر به آرامش و بازشناخت و كاتارسيس - در اين منظر- فردي بشود ، بوده و ارزيابي اوليه و حتي گذرا از وضعيت رويكرد فعالين به اين فعاليت با توجه به سن و سال و تحصيلات و جنسيت و ميزان آگاهي و مطالعه و چرايي و چگونگي اين رويكرد نشانگر اين است كه از ژرفاي قابل تاملي برخوردار نيست . اگرچه نمي توان انتظار يكسان سازي انگيزه هاي اوليه را داشت و يا تاثير رضايتمندي دروني افراد را از اين حيث اندازه گيري كرد ، دسترسي به پاسخ گروهي از دانشجويان ورودي اين رشته كه بالطبع انتظار و توقع بيشتري نسبت به ميزان آگاهي و شناختشان لااقل از انگيزه هاي فردي براي چنين انتخابي وجود دارد ، به چرايي آن ، و همچنين پي جويي سوابق علايقشان به اين مقوله ، و حتي با توجه به ميزان و قدر و اندازه ي اعتبار تئاتر در مراحل تحصيلات پيش از دانشگاه در مدارس ، نشانگر و لااقل تا حد قابل توجهي تاييد كننده اين تلقي از پايين بودن همان خود- ارتباطي و رضايتمندي دروني از چنين فعاليتي خواهد بود . فارغ از اين كنكاش تفكربرانگيز ، و حتي با صرف نظر كردن از سنجش عمق و ارزش نوع خود- ارتباطي گفته آمده در ميان اهالي و فعالين تئاتر ، بايد ديد كه پس ازگذر از اين مرحله و در گامهاي بعدي ، چه نسبتي ميان فعاليت تئاتر و فعالان تئاتري با درهم تنيدگي فراگير فعاليتها و همه – ارتباطي برقرار است ؟ و براي علاقمندان يا مخاطبان و يا فعالان غير مستقيم و در تعاريف ديگر حتي مستقيم - يعني تماشاگران – چه فضاها و ساختارها و منافع مشاركتي تمهيد و تعبيه شده است؟ و اساسا براي پرورش و رشد و ارتقا ي علاقه اوليه اجتماعي در ميان آحاد اجتماعي ، چه زيرساخت سازيهايي به انجام رسيده است ؟ در واقع و به زباني ساده ، نهادهاي اجتماعي و نهادهاي تصميم ساز و تصميم گيرنده ، تا چه ميزان موفق به بالا كشاندن يا ايجاد انگيزه و زمينه بالا كشيده شدن شهروندان در هرم لازلوي زندگاني و حيات معاصرشان شده اند؟ و به زبان آشنا تر، در سبد خانوار، تئاتر بعنوان يك كالاي فرهنگي و خوراك روحي ، از چه اهميت و ضرورتي برخوردار شده و جدا از تشخيص اين ضرورت ،- كه تا چه پايه مقاومت ، شهروندان حاضر به حفظ آن و عدم حذف آن خواهند بود- آيا اساسا جايي براي خود باز كرده و وجود يافته است كه نبودش يا ناچاري حذفش مورد سوال صاحبان سبد خانوار قرار بگيرد؟!! اين منقد و پژوهشگر تئاتر در ادامه با انتقاد از نوع برنامه ريزي ها در حوزه تئاتر گفت:تعدد جشنواره ها يا به چشم آمدن اجراهاي تئاتري در تهران – فارغ از بررسي كيفي آثار – نبايد ما را دچار اشتباه سازد . تعدد مراكز آموزشي تئاتر و افزايش فارغ التحصيلان مدرك تئاتري در دست و جمعيت متراكم شده در پايتخت و تردد اهالي تئاتر شهرستان ها بخاطر جشنواره هاي موسمي و غيره در اين شهر ، نمي تواند تصويري از پويايي تئاتر و برقراري رابطه مناسب با مخاطب به ذهن متبادر كنند. عموم مخاطبان جشنواره ها عمدتا و غالبا خود اهالي تئاتر يا از ديگر دست اندركاران گروه هاي اجرايي و خانواده و دوستان و خبرنگاران هستند كه اين وضعيت در شهرستانها نمود و وضوح بيشتري به خود مي گيرد . اگرچه با مراجعه به مكانهاي اجرا و تمرين تئاتر در شهرستانها و بخصوص در موسمهاي خاص مي توان ديد كه فعاليت وجود دارد و رفت و آمد قابل توجهي در راهروها يا هر گوشه و كناري كه بتوان جمع شد وجود دارد ، با اينحال براحتي نيز مي توان دريافت كه اين فعاليتها عمدتا بخاطر جشنواره اي خاص يا معمول برقرار است و در نهايت در نبود يا كمبود يك ضلع مهم آن يعني مخاطب – تماشاگر در اصل ابتر است . مگر اينكه قائل به جدا پسندي فعاليتها باشيم و به اطلاق عنوان مخاطب به ديگر فعالين همان حوزه يا ديگر مقوله هاي نزديك بسنده كنيم ، كه منجر به قطع رابطه و عدم تاثير گذاري اجتماعي و ديگر تبعات خواهد گرديد. از اين رو چه بسا برخي از فعالين قائل به فعاليتشان خواهد بود و خاموش بودن چراغهاي رابطه را نخواهند دريافت و البته خود – ارتباطي درجازننده در نوع كمي ارتقا يافته اش يعني گروه- ارتباطي يا جمع – ارتباطي را با همه – ارتباطي مغلطه خواهند كرد.برخي از متوليان نيز با تكيه بر آمار همين فعاليتهاي موسمي و جزيره اي ، قائل به و مدعي انجام فعاليت آنهم به كفايت و متعالي خواهند بود. وي در پايان نگاه تحليلي خود بر خاموشي اجرا در شهرستان گفت: آفت به تاخير اندازي و يا تاخير افتادگي برقراري تعامل توليد كنندگان فكر و انديشه در قالبهاي گوناگون آن همچون كتاب ، فيلم ، تئاتر ، موسيقي و غيره ،با مخاطبان و آحاد اجتماعي يعني شهروندان ، چه ناشي از كج فهمي و كم فهمي و سليقه ي مغاير و انسدادي باشد و چه نشات گرفته از نتايج بديهي تصميم گيريها ي نادرست و كج سليقه گي ها و سهل انگاري ها ، به معناي تهي كردن يك فعاليت از خاستگاه هاي اصلي و بنيادي اش است كه به نظربرخي چون بهرحال عرصه را تهي از عرضه مي سازد لذا ديگر دردسري فرارو نخواهد بود و ساز ناكوك يا مخالفي نيز به نواخت نخواهد آمد و به همين تعبير از اين مسير يا توليدگر انديشه خسته و دلزده خواهد شد و يا آنكه زهر – يا همان تاثير – محصولش كم اثر يا بي اثر خواهد گشت! آفت ديگر ، دستوري و شرطي سازي توليد و خوشايند سازي آن بنا به ذائقه هاي خاص است كه باز منتج به قطع ارتباط با مخاطبي مي گردد كه ناخواني حرف و محصول توليد شده را با پيرامونش درمي يابد و از آن و البته از فعالين آن حوزه و مقوله گسسته مي گردد. جواد بخشي زاده پيشكسوت تئاتر شيراز اما لقاي كار تئاتر در شيراز را به عطايش بخشيده تا همچون ديگر بزرگان عرصه نمايش در شيراز به بازيگري در سريال هاي تلويزيوني روي بياورد به ايسنا مي گويد: تئاتري نيست! كساني آمدند و برمسند كار قرار گرفتند كه نمي خواهند تئاتري وجود داشته باشد! وي كه مشغول بازي در سريال ملك سليمان است مي گويد: در حال حاضر و در اين پروژه بزرگ ماهي 4 ميليون تومان قرارداد دارم اما راضي نيستم چرا كه دلم هواي تئاتر شيراز را دارد، باور كنيد پولي كه از اين سريال نصيب من مي شود اندازه 50 ساله كار تئاتر من در شيراز است اما حاضرم شهرت و معرفت و پول سريال هاي تلويزيوني را فداي تئاتر شهرم كنم و به شيراز برگردم به شرطي كه كم لطفي نكنند، حاضرم تئاتر شيراز را دوباره احيا كنم به شرطي كه در راهروي اداره كل فرهنگ و ارشاد فارس صورتم را زخمي نكنند و برخورد فيزيكي با من نداشته باشند! اين پيشكسوت تئاتر شيراز با اشاره به اجراي آخرين كارش در تالار حافظ شيراز گفت: نمايش شهرزاد را در بهمن ماه گذشته در شيراز به روي من سن بردم، هر شب هم سالن پر بود اما يكي از پيشكسوتان تئاتر شيراز كه تاريخ تئاتر فارس را نوشته در حضور مشاور هنري مدير كل به من مي گويد تو ديگر حق نداري تئاتر كار كني! كارگردان نمايش هايي چون رستم و سهراب شهرزاد، معركه در معركه، پيرجنگي، پهلوان اكبر مي ميرد و... مدعي شد: چهل سال تئاتر شيراز را نگه داشتم، حالا هم كه نگه مي دارم، متأسفانه وقتي اخيراً مجله صحنه 2 صفحه از من مي نويسد اما در شيراز توي سر من مي زنند و به من مي گويند تئاتر كار نكنم! بخشي زاده با بيان اينكه سليقه هاي شخصي باعث به انزوا رفتن تئاتر شيراز شده است گفت: متأسفانه به ريش سفيد من خجالت نمي كشند و حرمت پيشكسوت رانگه نمي دارند اما اگر اجازه دهند هر 2 ماه يك كار به صحنه مي برم. مدير گروه تئاتر سپيد شيراز گفت: در تمام 40 سالي كه در گروه تئاتر سپيدبه آموزش جوان ها مشغول بودم كساني چون حسن پورشيرازي، جمشيد اسماعيل خاني، مجيد مشيري، احمد علامه دهر را تربيت كرديم و كساني چون اصغر همت و خانم گوهر خيرانديش نيز در گروه ما بودند و يا حتي كساني چون حسين و مجيد جعفري اما اين آدم با اين سابقه و كاركرد فقط به اين دليل كه مي خوانست تئاتر آرش او تعطيل نشود بايد در اداره ارشاد كتك بخورد! وي در پايان با اشاره به اينكه تئاتر شهرستان چيزي از تهران كم ندارد گفت: نمايش بيژن و منيژه را چندي پيش در تهران ديدم، نمايشي كه به آن 180 ميليون تومان پول داده بودند اما به نمايشي چون شهرزاد فقط 700 هزار تومان تعلق گرفت، با اين توصيف چگونه مي توان انتظار داشت تئاتر شيراز پررونق باشد! علي نقي رزاقي پيشكسوت، نويسنده و كارگردان تئاتر شيراز نيز به ايسنا گفت: ترجيح مي دهم چيزي نگويم چرا كه بعد از عيد فطر قرار است نمايش من به روي صحنه بيايد و به هر حال باعث بروز مشكلاتي خواهد شد. وي در عين حال گفت: مي دانم در تالار ابوريحان يك كارهايي مي شود اما از 2 سال پيش كه نمايش خسرو و شيرين را كار كردم و شاهد حضور 14 هزار تماشاگر براي آن بوديم ديگر تماشاگري براي تئاتر شيراز نديده ام! به اعتقاد وي مشكلاتي چون گرفتاري هنرمندان و نبود اعتبارات نيز باعث كم رونقي تئاتر شيراز شده است. وي معتقد است با وجود 700 كانال ماهواره اي بايد حتماً كاري قوي ارائه داد تا مورد توجه مخاطب قرار بگيرد وگرنه سالن بدون تماشاچي نيز باعث از بين رفتن انگيزه مي شود. نويسنده و كارگردان « حافظ خلوت نشين پرهياهو » در عين حال معتقد است بزرگترين لطمه به تئاتر اين است كه رايگان باشد مردم چطور حاضر هستند چند هزار تومان خرج خوراكي كنند تا در حين اجراي تئاتر ميل كنند اما حاضر نيستند براي خود تئاتر پول بدهند؟ نويسنده و كارگردان « سعدي مسافر شهر عشق » با بيان اينكه 2 سال است كه نتوانسته نمايشي را به روي صحنه بياورد گفت: اينكه چرا اين روزها صحنه تئاتر شيراز خاموش است را بايد ذره بيني نگاه كرد اما اميدوارم لااقل من يكي بتوانم نمايش رامين و ژاله را كه بر اساس داستان رمئو و ژوليت شكسپير است اجرا كنم، داستاني كه ايرانيزه شده ي رمئو و ژوليت است و در شيراز قديم اتفاق مي افتد. مهدي سوداگران نويسنده و كارگردان جوان شيرازي نيز به ايسنا گفت: شهري كه ناب ترين هنرش رمقي براي نفس كشيدن ندارد از بن مايه فرهنگي دچار مشكل است. وي افزود: تئاتر هنري است كه در تمام دنيا مورد توجه جدي دولت است بنابراين دولت بايد با هماهنگي شهرداري ها و بخش خصوصي كمك كنند تا تئاتر زنده بماند اما در كشور ما و شهر شيراز متأسفانه تئاتر متولي ندارد. اين روزنامه نگار با بيان اينكه شيراز فقط يك سالن نمايش دارد گفت: مرحوم لايق و حتي مي خواستند اين سالن را احداث كنند معتقد بود كارگرها هم بايد از تئاتر بهره ببرند لذا محل سالن را دروازه كازرون انتخاب كرد يعني حتي لايق نيز منظورش آن نبود كه آنجا مركز تئاتر شود، بلكه آنجا را براي قشر عام ساخت، پس ما نه سالن تئاتر داريم و نه پلاتو، از سوي ديگر اهالي تئاتر بر حسب طبيعتشان كساني نيستند كه بخواهند پشت دراتاق مدير بمانند، بنابراين بايد بگويم تئاتر شيراز مُرد چون سالن نمايش نساختيم، بودجه تئاتر را فراموش كرديم، معاونت فرهنگي شهرداري و حوزه هنري اين شهر نقش خود را صحيح ايفا نكردند و از همه مهم تر نسل تئاتري تربيت نكرديم چرا كه زماني كه « تارخ » ها و « مظفري » ها رفتند ما ديگر به دنبال تربيت جوانان براي تئاتر نبوديم. به اعتقاد نويسنده و كارگردان نمايش هايي چون «ياساي عشق»، «روزي تو خواهي آمد» از 2 نسل گروه تئاتر دانشگاه آزاد شيراز نيز با وجود آن همه استعداد، به علت كاستي هاي سيستم آموزشي و نبود اساتيد برجسته چيزي بيرون نيامد لذا تئاتر شيراز مُرد اما مخالفان تئاتر خوشحال نباشند چون هنري كه از قرن ها قبل از ميلاد تا همين امروز ادامه دارد، هنري مردني نيست فقط گاهي شايد به خواب فرو رود. فرهاد ارشاد نويسنده و كارگردان نمايش هايي چون پيكر تراش، شهادت خواني شمعون و شهرزاد، خط خون و خداحافظ نيز به ايسنا گفت: ديگر چيزي به نام تئاتر در شيراز نداريم، گاهي يك همايش و يك جشنواره البته برگزار مي شود اما سير توالي در تئاتر نداريم كه مثلاً از نقطه يك به نقطه 2 برويم، هر از گاهي يك جرقه زده مي شود و بعد خاموشي و خاموشي هم باز هم خاموشي! چراكه هيچ گاه مديران جديد تئاتر سياست هاي خوب مدير قبلي را پيگيري نكردند و هرچه به ذهن مبارك خودشان رسيد بايد اجرا مي شد! وي بخش ديگري از معضل امروز تئاتر شيراز را اهالي تئاتر دانست و گفت: در شيراز بيشتر دچار حاشيه هستيم تا متن و اگر روزي امير كوهستاني توانست در تئاتر اين شهر موفق شود براي اين بود كه او فقط به تئاتر فكر مي كرد نه حواشي آن. وي بر لزوم اجراي عمومي براي تئاتر تأكيد كرد و گفت: تئاتر براي مردم و تماشاگر زنده است اگر اجراي عمومي نباشد و فقط دلخوش به جشنواره ها و همايش هاي موضوعي كنيم معلوم است كه از آن چيزي باقي نمي ماند. وي در عين حال تأكيد كرد اهالي تئاتر شيراز بايد قبول كنمي كه با وجود همه مشكلات خود ما نيز تنبل هستيم و من معتقدم خاموشي چراغ تئاتر شيراز حداقل 50 درصدش به خودمان بر مي گردد.انتهاي پيام
 يکشنبه 17 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2250]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن