واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: تازگی مرتب از زبان مسئولین می شنویم که باید شرایط جوانان ایران سامان دهی شود وباید راهی برای بهبود وضع جوانان بیابیم .
بدین ترتیب یکی ازمسائل جامعه ما سامان دادن به وضعیت جوانان می باشد ، این مسلم است که در جامعه ای که اکثریت آنرا جوانان تشکیل می دهند باید با توجه به نیاز های این گروه از جامعه ابتداء مشخص کنیم که منظور ما از سامان دادن چیست ؟ ما چه انتظاری داریم ؟ این سامان دهی شامل چه مواردی می شود ؟
از دید والدین اولین و مهمترین فاکتور سلامت جسمی و اخلاقی فرزندشان می باشد. خواسته بعدی آنها اینستکه او هدفی برای خودش تعین کند و برای رسیدن به آن تمام سعی و کوشش خودش را بکار ببرد .
برای رسیدن به این خواسته ها باید یک همکاری دوجانبه بین والدین و جامعه وجود داشته باشد. در مراحل اول زندگی کودکان این تنها والدین هستند که مسئولیت تامین نیاز های اولیه او را بعهده دارند ولی از زمانی که کودک وارد اجتماع می شود مسئولیت اجتماع در قبال کودک آغاز می شود ، که آن عبارت از ایجاد امکانات بهداشتی ، آموزشی ، فرهنگی و شغلی برای نسل آینده می باشد .
آنچه که این روز ها بیشتر از همه مد نظر مسئولین می باشد سامان دهی فرهنگی است ، ولی نباید فراموش کنیم که سامان دهی فرهنگی یکی از مهمترین و سخترین فاکتور های تربیتی است ، زیرا برای تغییر و پایداری فرهنگی ما نیاز به زمان درازی داریم .
برای پیدا کردن یک راه حل منطقی و عملی در این مورد باید ببینیم کجای کار مشکل است . اینطور که از گزارشها و سخنان مسئولین جامعه شنیده می شود مشکل اینستکه نیمی از جوانانی که با حکومت جمهوری اسلامی بزرگ شده اند روشهای فرهنگی جمهوری اسلامی را بکار نمی برند یا آنطور که مسئولین می خواهند انجام نمی دهند .
اینجا این سئوال مطرح می شود .چرا این جوانانی که در زمان حکومت جمهوری اسلامی بدنیا آمده اند وزیر پرچم این حکومت بزرگ شده اند روشهای فرهنگی جمهوری اسلامی را تاکنون نپذیرفته اند ؟ حتماً می توان پاسخ های متفاوتی به این سئوال داد ،ولی آنچه که من به فکرم می رسد
اینستکه : ما نباید فراموش کنیم که این جوانان، فرزندان والدینی هستند که با روشهای فرهنگی قبل از جمهوری اسلامی بزرگ شده اند و متاسفانه جامعه اسلامی طی این سی سال حکومت جمهوری اسلامی نتوانسته تمامی این گروه را جذب ایده ال های خود بکند . بنابراین تفاوت وتضاد فرهنگی و تربیتی خانوادگی و اجتماعی هم چنان باقی مانده است . در بسیاری ازخانواده ها آنچه که کودکان در خانواده می بینند و تجربه می کنند ، کاملاً با آنچه که در اجتماع می بینند وتجربه می کنند متفاوت می باشد و همین مسئله تا حدود زیادی آنها را دچار بلاتکلیفی می کند .
با توجه به اینکه والدین اولین الگوی کودکان هستند و پایه های تربیتی و فرهنگی نسل آینده هم در سال های اولیه زندگی گذاشته می شود، بنابراین حتی وقتیکه کودک وارد جامعه می شود و الگو های دیگری برای خود انتخاب می کند ، بازهم میزان پذیرش و عدم پذیرش این الگو ها بستگی به یادگیری و بر داشتهای قبلی او خواهد داشت .
برای فرهنگ سازی این بهترین فرصت برای مسئولین جامعه است که از طریق امکاناتی که در اختیار دارند شخصیتهایی را به نسل آینده معرفی کنند ، زیرا جوانان نیاز به شناخت شخصیت هایی دارند که بتوانند آنها را بعنوان الگو بپذیرند ، بنابراین باید به آنها الگو هایی واقعی معرفی کرد که آنها بتوانند خودشان را در جایگاه این افراد ببینند . مهمتر از همه این است که در ارائه الگو ها باید تنوع را در نظر بگیریم چون جامعه جوانی مثل ایران به الگو های بی شماری نیاز دارد . .ما نمی توانیم مثل خیاطی باشیم که فقط یک لباس دوخته و از همه انتظار دارد که همین لباس را بپوشند و اگر هم کسی خوشش نیامد بزور تنش می کند ولی مسلم است که طرف در اولین فرصت آن لباس را در می آورد و شاید هم دیگر سراغ آن خیاط نرود .
قضیه درست شبیه برنامه های مسئولین جوانان کشورما می باشد ، آنها مرتب الگو های غربی را رد می کنند ولی متاسفانه در ارائه الگو های داخلی هم موفق نیستند .
امروز حدود سی سال است که از انقلاب اسلامی می گذرد و تقریباً 20 سال است که ما جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته ایم . در این مسئله شکی نیست که ما استقلال و تمامیت ارضی ایران را مدیون کسانی هستیم که جانشان را برای این آب و خاک داده اند و باید این را همیشه ارج بگذاریم ،ولی ضمناً نباید فراموش کنیم که زندگی روزمره هم ادامه دارد و باید راهی برای بهبود زندگی نسل آینده پیش گرفت تا روح قربانیان این سرزمین هم شاد گردد آنها شهید شدند تا ایرانیان آینده سر بلند زندگی کنند.
اگر بخواهیم از جنگ بگوئیم می توانیم از ژاپن نام ببریم که فاجعه اتمی که آنها پشت سر گذاشتند اسفبار ترین حادثه جهانی است یا از کشور آلمان نام ببریم ولی ما می بینیم که این ملتها با تلاش بی نظیر در مدت 50 سال به ثروتمند ترین و مرفه ترین کشوران دنیا تبدیل شده اند، مطمناً ملت این کشور ها هم هرگز قهرمانان جنگ را فراموش نکرده اند و نمی کنند ولی تفاوت آنها با ما این است که آنها علاوه بر قدردانی از شهدای جنگ جوانان خودشان را هم تشویق به زندگی می کنند و الگوهایی که برای نسل جدیدشان معرفی می کنند زنده و جاندار هستند .
متاسفانه در کشور ما از دروازه هر شهری که وارد می شویم پوستر های شهدای جنگ را می بینیم که با چه احترام و تکریمی معرفی می شوند ، در اکثر روزهای هفته برنامه رادیو و تلویزیون در مورد شهدای جنگ است دربیشتر محله ها همه کوچه و خیابانها با نام شهید آغاز می شوند . در این شکی نیست که ملت ایران همیشه مدیون این انسانهای بی نظیر خواهند بود، ولی باید یک روز به این کار خاتمه دهیم و برای نسل جوان نمونه های زنده را بعنوان الگو معرفی کنیم آن کسانی که در زمینه های ورزشی ، علمی، سیاسی یا اقتصادی وهنری ایران و جهان را تحت تاثیر قرار داده اند ، کسانی که از بطن جامعه برخاسته اند و فقط با سعی و کوشش فردی به جایی رسیده اند. تیتر اول روزنامه ها و برنامه رادیو و تلویزیون باید هر روز به معرفی ایرانیانی بپردازد که در رشته های متفاوت نمونه هستند ، همانند پروفسور سمیعی که یکی از بزرگترین جراهان مغز و اعصاب دنیاست و با اینکه نصف عمرش را خارج از ایران زندگی کرده ولی در هر فرصتی در خدمت هم وطنانش می باشد و یا هزاران ایرانی دیگر که ناشناس ولی موفق در گوشه کنار این دنیا زندگی می کنند ، چرا از آقایی دائی که واقعاً با تلاش و کوشش و پشتکار به اینجا رسیده نامی برده نمی شود یا از دیگر ورزشکاران نمونه دیگر . در داخل و خارج ایران هزاران ایرانی استثنایی وجود دارند که در بی نامی مطلق زندگی می کنند ولی حتماً در تاریخ ایران تاثیر گذار بوده و خواهند بود ، این افراد چه مرد و چه زن باید معرفی شوند تا جوانان از بین هم وطنان خود هم الگو داشته باشند .
متاسفانه مسئولین با اصرار درانتخاب یک خط مشی خاص تاکنون موفق نشده اند خانواده ها را با خود همراه کنند . این واضح است که ما از دختر خانم جوانی که مادرش تاکنون چادر به سرش ندیده نمی توانیم توقع داشته باشیم که خانم وزیر چادری را بعنوان الگو بپذیرد ! چرا نمی توانیم انتخاب حجاب مناسب را بعهده خود خانمها بگذاریم! تا هر کسی با سلیقه و میل خودش حجاب مناسبی انتخاب کند. مسئولین باید برای بهبود شرایط کشور تفاوت وتنوع در جامعه ایران را بپذیرند .
ما همه بخوبی می دانیم که یکی از اولین حقوق شهروندی آزادی در انتخاب لباس مناسب با توجه به قوانین کشوری است ، پا فشاری مسئولین باعث نوعی لجبازی اجتماعی شده و هر روز فاصله بین ملت و دولت را بیشتر می کند، در حالیکه اگر دولت به خواسته های اولیه مردم احترام بگذارد این فاصله روز بروز کمتر می شود.
اصرار مسئولین باعث نوعی لجبازی کودکانه شده زیرا هر دو گروه می خواهند ثابت کنند که آنها برنده این مسابقه هستند ،این روش تاکنون موفقت آمیز نبوده بلکه باعث شده که جوانان خودسرانه وبا شناخت غلط از طریق ماهواره واینترنت افرادی را الگو قرار دهند که نه از نظر پوشش و نه از نظر فرهنگی مناسب هستند و حتی وجودشان برای جوانان ایرانی بیشتر مخربند تا سازنده .
ما باید به اسلام و شهدا احترام بگذاریم ، ولی نباید آنهارا برای مانده گاری خود موردسوءاستفاده قرار دهیم و در این راه نسل آینده کشورمان را به نابودی بکشانیم .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]