واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: در ميان مردان بزرگ تاريخ، كسي به اندازه حضرت �محمد(ص)� پيامبرِ بزرگ اسلام، زندگي پُرموج و سراسر حادثه نداشته است. هيچ يك با آن سرعت در محيط خود، و سپس در جهان، چنين نفوذي نداشته است، كسي از ميان چنان جامعهي عقب افتاده، تمدن و فرهنگ آن چنان شكوهمند را به ارمغان نياورده �اين حقيقت است كه تاريخ نويسان شرق و غرب به آن معترفند.�
(1)
يكي از موضوعات مهم كه در قرآن مجيد به صورتهاي گوناگون مطرح شده است امدادها و كمكهاي غيبي است كه از سوي خداوند نسبت به پيامبر اعظم(ص) صورت گرفته است. قرآن مجيد مكرراً امدادهاي غيبي را با شيوههاي مختلف و واژههاي متنوع براي پيامبر خاتم يادآوري نموده است. در اين نوشتار تنها به گوشههايي از مددهاي الهي كه به آن حضرت عنايت گرديده است، اشاره ميشود.
مطالعه تاريخ زندگي آن اسوهي بزرگ صحنههاي آموزنده را به خاطر ميآورد. زندگي اسرارآميزي مانند نخستين سالهاي تولد، نزول وحي، جريان هجرت، نبردها و مقاومتهاي سنگين پيامبر و ياران وي، و نيز امدادهاي غيبي در لحظههاي سرگذشت او و... هركدام درس بزرگي است؛ بدين لحاظ تاكنون صدها كتاب دربارهي زندگي پيامبر اسلام به نگارش رسيده و هركدام گوشهاي از زواياي تاريخ وي را روشن ساختهاند.
از نكات مهم كه در مراحل گوناگون زندگي پيامبر به چشم ميخورد، �امدادهاي غبيي� است كه همواره از سوي خداوند شامل حالش بوده است. قرآن مكرراً اين كمكها را يادآوري ميكند، در ذيل تنها به ذكر نمونههايي از لطفهاي غيبي دربارهي آن حضرت اشاره ميشود:
1. امداد غيبي در دوران كودكي
زندگاني رسول خدا(ص) از آغاز كودكي تا روزيكه به پيامبري برگزيده شد، نيز داراي حوادث شگفتانگيز است. تمام اين حوادث جنبه كرامت و امداد غيبي دارند و هركدام شاهد گويااند كه حيات آن حضرت زندگي عادي نبوده است. چنانكه تاريخ نويسان از قول �حليمهي سعديه� ميگويند: آنگاه كه من پرورش �محمد� را عهدهدار گرديدم، هنگاميكه وي را در آغوش گرفتم چشمانش بسته بود، خواستم پيشانيش را ببوسم، چشمهايش را گشود و به چهرهي من نگاه كرد، نوري در چشمانش درخشيد، از همان لحظه دلم گرم و مهر وي بر قلبم نشست
(2)
خواستم در همان لحظه، وي را شير دهم، پستان چپ را كه داراي شير بود در دهان او نهادم، ولي كودك به پستان راست من متمايل بود، در حاليكه من از روزي كه بچهدار شده بودم، شيري در پستان راست خود نديده بودم، ولي اصرار نوزاد وادارم كرد كه پستان بيشير را در دهان او بگذارم، با شروع كودك به مكيدن، رگهاي خشك آن پر از شير شد و اين پيش آمد غير عادي سبب تعجب حاضرين گرديد.
(3)
و من احساس كردم كه پستان چپم هم پر از شير شد، شادماني مرا فراگرفت، و از شوق بياختيار گريستم و او را در آغوش فشردم.
(4)
حليمه ميگويد: قسم به خداي كه جانم در دست اوست وقتي كاروان ما، آمادهي حركت به سوي قبيلهي بني سعد شد و من محمد را در بغل داشتم، مركبم كه قبلاً چندان توان راه رفتن را نداشت، مانند اسب رهواري شتابان پيشاپيش كاروان ميدويد، زنهاي كاروان فرياد زدند: حليمه! كمي آهسته مگر اين همان الاغي نيست كه ترا به زحمت ميكشيد، چه شده كه حالا اين طور تند ميرود؟! گفتم پسر با بركتي در آغوش دارم.
(5)
در قرآن نظير اين امداد غيبي، دربارهي مريم(ع) آمده است، هنگامي كه وضع حمل وي فرارسيد، به درختي پناه برد و از (شدت درد و تنهايي و وحشت اتهام) از خدا تمنّاي مرگ ميكرد ولي در اين زمان صداي شنيد:
�فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً ـ
وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّا.ً�
(6)
از طرف پايين پايش او را صدا زد كه: غمگين مباش! پروردگارت زير پاي تو چشمه آبي قرار داده است. و اين تنهي خرما را به طرف خود تكان ده، خرماي تازهاي بر تو ميريزد.
قرآن در مورد ديگر، آمدن نعمتهاي بهشتي را به صورت امدادهاي غيبي، براي مريم(ع) مطرح نموده است:
�كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمَحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ.�
(7)
هر زمان ذكريا وارد محراب او ميشد، غذاي مخصوصي در آنجا ميديد. از او پرسيد: اي مريم! اين را كجا آوردهاي؟! گفت: اين از سوي خداست. خداوند به هركس بخواهد، بيحساب روزي ميدهد.
هرچند ميان حليمه و مريم، از نظر جايگاه فاصله زياد است؛ ولي اگر لياقت خود مريم، سبب اينگونه امداد شد، بدون شك درباره �حليمه� مقاميكه نوزاد در درگاه خداوند داشت موجب گرديد، كه دايه و خدمتكار آن حضرت، مورد عنايت الهي قرار گيرد، چنانكه حليمه ميگويد: چون حضرت را به خيمه رسانديم شير از پستان شتر ما جاري شد، آن قدر كه ما و اطفالهايم را كافي بود، شوهرم گفت: فرزند مباركي گرفتيم، كه از بركت او نعمت به ما رو آورد
(8)
و از روزي كه محمد(ص) را به خانه بردم، خير و بركت در خانهام رخ نمود و دارايي و گلهيمان روي به فزوني گذارد.
(9)
رسول خدا(ص) در حدود چهار سال نزد حليمه، در ميان قبيله �بنيسعد� اقامت داشت، و در سال پنجم ولادت، حليمه او را به مادرش بازگرداند، اين قبيله از بركت رسول خدا(ص)، در وسعت و نعمت شدند و كرامتها مشاهده كردند
(10)
، از اين رو قرآن زندگي پيامبر را در نظر او مجسم ميسازد كه خداوند چگونه وي را همواره مورد امدادهاي خود قرار داده، و در سختترين لحظات زندگي حمايتش نموده است آنجا كه ميفرمايد:
�أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَي.��
(11)
آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟!
اين آيه با خطاب لطفآميز و اميدانگيز، امداد خداوند را به پيامبر مينماياند و پيشينهي الطاف غيبي را به وي، يادآوري ميكند، استفهام �
أَلَمْ يَجِدْكَ
� براي طلب اقرار و تنبيه است به اينكه تو در ميان مردم يتيمي ناشناس بودي، اما عنايت خداوند پيوسته شامل حالت شد. پيامبر در شكم مادر بود كه پدر را از دست داد، خداوند وي را در شكم آمنه پرورش داد، هنگام تولد او محيط شرك آلود مكه و اوضاع اخلاقي حاكم در منطقه با پرورش وي مناسب نبود، عنايت ربوبي او را در آغوش زن پاك سرشتي به نام �حليمه سعديه� جاي داد
(12)
، كه او را با خود، به صحرا برد و در ميان محبت خانواده و قبيله نگهداشت.
(13)
مورخان داستانهاي عجيبي دربارهي عنايات غيبي، نسبت به دوران كودكي رسول اكرم(ص) از زبان حليمه نقل كردهاند، از جمله اينكه: �محمد هيچگاه جز از پستان راست شير ننوشيد. پستان ديگر را براي برادر همشيرش گذارده بود. هرگاه شبها در ميان خيمه گريه ميكرد، او را از چادر بيرون ميبردم و با دقت و تفكر، چشمانش به ستارهها دوخته ميشد، وي در مدت پنج سال محافظت دايهي مهربان، زبان عربي فصيح را آموخت كه بعدها رسول خدا(ص) به آن افتخار ميكرد؛ سپس حليمه وي را به مكه آورد و مدتي نيز آغوش گرم مادر را ديد.
(14)
اين كودك مبارك، پس از برگشت به مكه مدتي را در دامن پر مهر مادر، سپري نمود؛ ولي بعد از وفات مادر، جايگاه بعدياش خانهي عبدالمطلب گرديد، آن پير روشن ضمير در سيما و گفتار فرزند زادهاي خود هزاران اسرار را مشاهده ميكرد، لذا روز و شب از او جدا نميشد، در بستر خويش وي را ميخواباند و در مسند سروريش پهلوي خود جاي ميداد و رفتارش با او سرشار از محبت بود.
(15)
عبدالمطلب نيز در وقت رحلت، دست پيامبر را در ميان گزيدهترين فرزندان خود ابوطالب گذارد.
(16)
و چشم بر هم نهاد. خانه ابوطالب نيز پناهگاه محكم و دايمي آن حضرت گرديد. ابوطالب، با افتخار سرپرستي پيامبر را برعهده گرفت؛ زيرا او با عبدالله پدر �محمد� از يك مادر بود.
(17)
ابوطالب شخصيتي بود معروف به سخاوت و نيكوكاري از اين خاطر �عبدالمطلب� او را براي نگهداري نوهي ارجمند خود برگزيد، هرچند كه ابوطالب عيالمند بوده و ثروتمند نبود؛ ولي با تمام توان در راه نوازش محمد(ص) تلاش ميكرد.
پيامبر اسلام(ص) مدام، در اين جا به جا شدن، لطفهاي پروردگار را مشاهده ميكرد. اين مأواهاي پر از مهر و دامنهاي پاك، روح او را از محبت و خير سرشار نمود، و هم چنين در برابر نفوذ عقايد باطل محفوظش داشت. بدين لحاظ حتي در دوران كودكي و نوجواني گفتار و رفتار نا به جا او ديده نشد.
(18)
بدين خاطر قرآن دوره يتيمي پيامبر و امدادهاي غيبي در مورد او را يادآور ميشود:
�مگر تو را يتيم نيافت و پناه داد.�
(19)
�وَوَجَدَكَ ضَالّاً فَهَدَي.��
(20)
آيا نبود كه راه به جاي نميبردي قدم به قدم هدايتت كرد.
مفسران در توجيه اين آيه و معناي ضال، احتمالاتي دادهاند، تا آنجا كه فخررازي بيست توجيه و احتمال براي آن آورده است كه بيشتر آن با مقام آيه تناسبي ندارد. در مجمع البيان هفت احتمال، ذكر شده كه سه احتمال آن راجع به داستانهاي گمشدن حضرت در بيابان يا شهر مكه است.
(21)
در حالي كه اين آيات، در مقام بيان لطفها و نعمتهاي معروف است. پيامبر اگر احياناً چند ساعتي گم شده و پيدا شده معنا ندارد كه اين مطلب در رديف امدادهاي مهم ذكر شود. ولي حق معناي ديگري از مجمع البيان است، يعني اينكه اي پيامبر! تو در نبوت و شريعت يا شناسايي حق آشنا نبودي، سپس خداوند هدايتت نمود.
(22)
بدون شك پيامبر قبل از رسيدن به مقام نبوت، فاقد اين فيض الهي بود، خداوند دست او را گرفت، هدايت فرموده و به اين مقام رساند و اگر امداد غيبي دست او را نميگرفت وي هرگز به سر منزل مقصود راه نمييافت. بنابراين مراد از �ضلالت� نفي ايمان، پاكي و تقوا نيست؛ بلكه نفي آگاهي، از اسرار نبوت و قوانين اسلام است كه بعد از بعثت و عنايت خداوند بر همه اين امور واقف شد.
(23)
بنابراين آيات فوق نياز به توجيهات نامناسب ندارد؛ زيرا كه ذكر اين الطاف �
الم يجدك...
� نسبت به امدادهاي گذشته پروردگار به آن حضرت است كه از ابتداي زندگي تا دوران بعثت شامل حال او گرديده است.
تاريخ زندگي پيامبر(ص) شاهد است كه او هرگز از طريق توحيد منحرف نگرديد و تحت تأثير محيط قرار نگرفت، اگر خداوند او را هدايت نميكرد، او خود نميتوانست تمام جوانب شريعت را درك نمايد چنانكه قرآن ميگويد:
�مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلاَ الْإِيمَانُ وَلكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا...�
(24)
تو پيش از اين نميدانستي كتاب و ايمان چيست (و از محتواي قرآن آگاه نبودي) ولي ما آن را نور قرار داديم كه به وسيله آن هركس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت ميكنيم...
قرآن بعد از بيان دو امداد بزرگ �
الم يجدك...
�، �
و وجدك...
� درباره پيامبر، عنايت سومي خداوند نسبت به او را يادآور ميشود:
�وَوَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَي.�
(25)
و تو را فقير يافت و بينياز نمود.
اين آيه منطبق با زماني است كه حضرت در كفالت ابوطالب(ع) بودند. هرچند كه ابوطالب ثروتمند نبود؛ ولي بهترين سرپرست پيامبر بود.
(26)
فاطمه دختر اسد همسر ابوطالب، رسول خدا را پرورش داد، همان بانوي كه هنگام وفاتش، رسول خدا او را در پيراهن خويش كفن كرد، در قبرش فرود آمد و در لحد او خوابيد و چون به او گفته شد اي رسول خدا! براي فاطمه بنت اسد بيتاب گشتهاي؟! فرمود:
�او به راستي مادرم بود، چرا كه كودكان خود را گرسنه ميداشت و مرا سير ميكرد، و آنان را گرد آلود ميگذاشت، و مرا شسته و آراسته ميداشت، راستي كه مادرم بود.�
(27)
پيامبر در كفالت ابوطالب، براي ياري عموي عيالمندش به كار و تلاش برخاست، تا در آغاز جواني با ابوطالب، سفر شام را در پيش گرفت و داراي بصيرت در كار تجارت گرديد و هم به امانت شهرت يافت و نظر خديجه آن زن هوشمند و بزرگوار، به سويش جلب شد و از او تقاضاي سرپرستي كاروانش را كه به شام ميرفت نمود. از اين سفر سودي برآمد كه خديجه را خوشحال نمود و زمينه براي امداد الهي بيشتر، در آينده فراهم شد. آشنايي خديجه با صفات عالي محمد(ص) سبب پيشنهاد ازدواج گرديد، و پس از آن اين بانوي بزرگ از جان و دل ثروتش را در اختيار رسول خدا نهاد
(28)
تا از اين سرمايه در جهت رشد اسلام استفاده نمايد، چنانكه بعد از ظهور اسلام غنايم فراواني در جنگها نصيب پيامبر شد آن گونه كه براي رسيدن به هدف رسالتش بينياز گرديد.
(29)
به هر حال آن يتيمي و آن گونه سرپرستي، آن بينوايي و سپس بينيازي، نمونهي بارز امداد الهي بود، تا او پيامبري شود كه دردها و نابسامانيها را، خود ديده باشد و كار رهبري مردم را به عهده گرفته، درماندگان را ياري و بينوايان را بينياز سازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]