تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835055327
مهارت نه گفتن
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: مهارت نه گفتن
http://www.aftab.ir/articles/applied_sciences/social_science/images/29d2ebd4d6d586ed7ec442e2164ebf69.jpg
به احتمال زياد براي شما شرايطي پيش آمده كه «نه» گفتن سخت بوده است.
مي توانيد آخرين باري كه در اين موقعيت قرار گرفتيد را به ياد آوريد؟آيا شما مجبور به پذيرش شرايطي شديد كه اصلا دوست نداشتيد و مدتها از آن احساس رنجش داشتيد يا اينكه….. فرض كنيد در يك برنامه ريزى دقيق با دوستانتان، تصميم گرفته ايد تعطيلات آخر هفته را به تفريح برويد اما والدينتان مى گويند ترجيح مى دهند اين هفته را با هم و در كنار هم باشيد. شايد هم يك لباس نو خريده ايد و دوستى مى خواهد آن را قرض بگيرد و يا اينكه كسى از شما مى خواهد با او به مسافرت رويد در حاليكه از او خوشتان نمى آيد.يكي از دوستانتان از شما مي خواهد او را در شركت در يك مهماني همراهي كنيد در صورتيكه علاقه اي به اين كار نداريد.
اگر دائماً مجبور باشيم تسليم اين درخواستها شويم و با آنها موافقت كنيم و به همين خاطر شديداً احساس ناراحتى داشته باشيم، روزى مى رسد كه از خود بپرسيم «چرا نمى توانم نه بگويم دليل به هم زدن برنامه هاى شخصيم، با درخواست هاي ناتمام ديگران چيست؟ و چرا در جايى كه علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن يك «بله» شرايط سختى به وجود مى آورم؟» شايد شما مثالهاي نگران كننده تري بزنيد مثل اينكه در موقعيتي قرار گرفتم كه علي رغم ميل باطني خود مجبور شدم سيگار بكشم و ……. راستي چرا؟؟؟؟؟؟
پاسخ به اين چراها؟
احتمالاً از قطع شدن يا ضعيف شدن ارتباطات دوستانه خود با سايرين وحشت داريد و به همين خاطر از راه پذيرفتن بدون چون و چراى يك درخواست خود را از اين وحشت رها مى كنيد و يا اينكه آنقدر به شخص يا اشخاصى علاقه داريد كه از نه گفتن به آنها احساس گناه مى كنيد در نتيجه ساده ترين راه را اين مى بينيد كه به احساسات خود لطمه بزنيد و دست از خواسته ها و برنامه هاى شخصيتان بكشيد. شايد هم خود را در مقابل سايرين بيشتر از حد متعارف و معمول مسؤول مى بينيد و حاضريد براي آنها هر كاري بكنيد حتي به سلامتي خود ضرر بزنيد!!!
و به همين خاطر رد اين درخواست را بي معرفتي،خودخواهى و خودمحورى فرض مى كنيد پس باز هم خود و برنامه هاى خود را قربانى اين درخواست مى كنيد و در واقع ارزشهاي خود را فداي خواسته هاي نامعقول ديگران مي كنيد.
گاهى اوقات هم، انجام دادن كارهاى ديگران را از زاويه اى متفاوت مى بينيد و فكر مى كنيد درخواست آنها از شما به معناى مهم و با ارزش بودنتان است و اگر آن را نپذيريد در واقع نبايد هرگز منتظر تكرار چنين شرايطى باشيد.
تمام موارد ذكر شده نمونه هايى از تفكرات و باورهاي نادرست و مزاحمتهاى فكرى است كه پيش از نه گفتن به يك درخواست از ذهن ما مي گذرد.
از چه راههايى مى توان «نه گفتن» راه ساده تر كرد؟
گام اول: در قدم اول سدها يا موانعى كه از نظر اخلاقى و ذهني بر سر راهتان مى بينيد را شناسايى كنيد. براى مثال اگر دوستى از شما درخواست نابجايي كند و اگر به او نه بگوييد چه عواقبى خواهد داشت؟
- آيا مى ترسيد او هرگز پس از اين ماجرا با شما صحبت نكند.
- آيا از اين نگرانيد كه مبادا در مورد شما جور ديگري فكر كند.
يا اگر به كارفرمايتان «نه بگوييد» از كار بركنار مى شويد؟
يا رد درخواست يكي از همكارانتان واقعا از لحاظ شغلي براي شما زيان آور خواهد بود؟
گام دوم، پس از بررسى خطرات احتمالى از بعد منفى آن، با واقع بينى شرايط احتمالى را در ذهن خود ترسيم كنيد.عجله نكنيد با دقت اين گام را برداريد اگر نياز مي بينيد كه احتمالات مختلف را يادداشت كنيد اين كار را انجام دهيد شايد براي ابتداي كار مناسب باشد.
- اگر نه بگويم دوستم كمى ناراحت مى شود اما پايه هاى دوستى ما استوارتر از اين است كه با اين مورد خراب شود. از طرفى شايد دوستم به خاطر شنيدن «نه» صريح و رك من نسبت به دوستى ما اعتماد بيشترى پيدا كند.
- رئيس اداره حتماً در برابر «نه» گفتن من كمى ناراحت مى شود. اما اگر «بله» بگويم و با توجه به فشار روحى ناشى از به هم خوردن برنامه هايم عصبانى و بى حوصله كار كنم عواقب بدترى پيش خواهد آمد.
- اگر با حميد در اين مدت بر خلاف ارزشهاي خود و خانواده ام عمل كنم در آينده عواقب خوبي هم از لحاظ فردي و هم اجتماعي در انتظارم نيست.
گام سوم، قطعاً مطالعه شرايط احتمالى از ديدگاهى منطقيتر و خوش بينانه تر اين امكان را بوجود مى آورد كه عدم پذيرش خود را اعلام كنيم.قطعا شما ديگر دنبال توجيه ها و دلايل بي اساس نمي رويد.مهارت نه گفتن به شما اين آمادگي را مي دهد قبل از اينكه جواب مثبت دهيد ،فكر كرده و سريع گامهاي مورد نياز را برداريد و پاسخ منطقي به درخواستهاي ديگران بدهيد.برخي از اين پاسخهاي شما و نه گفتن هاي شما ممكن آينده شما را تحت تاثير قرار دهد و برعكس ناتواني در نه گفتن در شرايط نامناسب، شما را درگير موضوعات و موقعيتهايي مي كند كه بازگشت به شرايط عادي بسيار مشكل است.
در اين مرحله مستقيم و با وضوح كامل «نه» را بگوييد. اجازه دهيد حركات و رفتار ناشى از مخالفت شما با انجام مسأله مورد نظر با كلامتان هماهنگ باشد، پس بهانه تراشى بى مورد نكنيد و به دنبال توجيه ماجرا نباشيد.
البته از آن جايى كه عادت كرده ايد سالها «بله» بگوييد و هنر «نه گفتن» به موقع را نداشته ايد براى موارد اوليه اين تمرين به مشكلاتى برخورد مى كنيد. كه بهتر است براى تمرين اين مهارت نخست از موارد ساده تر شروع كنيد و به مواردى «نه» بگوييد كه احتمال خطر و صدمات ناشى از آن كمتر است. به اين ترتيب مى توانيد بعد از مدتى تصميمات مهمتر و معقولانه اي بگيريد.
قطعاً شروع نه گفتن به افراد خاص ساده تر است مثلاً دوستان نزديك، خانواده يا غريبه ها... با هر كدام راحتتر هستيد با آنها شروع كنيد (البته فراموش نشود نه گفتنى كه دليل منطقى و حساب شده اى داشته باشد، نه مواردى كه از روى تنبيلى، بى حوصلگى و يا عدم پذيرش مسؤوليت است)
راههاى متفاوت يك نه گفتن منطقى و معنى دار:
http://www.mydocument.ir/main/uploads/OS27060.jpg
1- استفاده از روش مستقيم و ساده:
وقتى شخصى از شما مى خواهد كارى را انجام دهيد كه امكان آن وجود ندارد، خيلى مختصر و به دور از هرگونه دليل تراشى، مخالفت خود را اعلام كنيد.حاشيه پردازي نكنيد.
براى مثال دوستى از شما مى خواهد تحقيق او را انجام دهيد
اگر امكان اين كار وجود ندارد خيلى ساده بگوييد: نه، متاسفم ،من اين كار را انجام نمي دهم.
2-روش بازتابى:
رضايت و علاقه مندى خود را نسبت به اين پيشنهاد نشان دهيد و به دنبال آن مشخص كنيد در حال حاضر شرايط پذيرش اين درخواست را نداريد.
اگه شرايطم اجازه مي داد دوست داشتم تحقيقتان را بنويسم اما الان نمي توانم و امكانش نيست.
3-گفتن نه همراه با دليل:
دليل كوتاه و واقعى رد تقاضا را بدون پرداختن به حاشيه و ذكر جزئيات، مطرح كنيد.
نمى توانم تحقيق شما را انجام دهم چون براي انجام كارهاي خودم وقت كم دارم.
4-در اين روش با مطرح كردن پيشنهادى ديگر در واقع حسن نيت خود را به درخواست كننده نشان مى دهيد.
اين هقته نمي توانم با شما تفريح بيم،براي هفته بعد اگه فرصت شد چطوره؟
5- نه گفتن همراه با پرس و جو براى يافتن كارى ديگر.
راه ديگر اين است كه به درخواست كننده نشان دهيم براى انجام امرى ديگر آمادگى داريم و رد كردن اين مورد خاص به منزله رد تمام موارد ارتباطى نيست.
نمي توانم تحقيق تو را انجام دهم اما اگه كتاب يا منابعي خواستي مي تونم در اختيارت بزارم.
6- و اين هم يك نوع از نه گفتن است درست مانند «نوارى كه سوزنش گير كرده است.» موقعيت ساده و خاص خود را تكرار كنيد. بدون هيچ شرح و توضيح. فقط تكرار
- نه من نمى توانم جزوه ام را به تو امانت دهم (نزديك امتحان است و شما فرصت كمي داريد)
- اما خواهش مى كنم زياد طول نمى كشد.
- نه نمى توانم جزوه ام را به تو دهم
- - قبول، چند فصل اول يا آخرش را بده .
- نه من نمى توانم جزوه ام را به تو دهم الان دارم مي خونم.
- يك نه بگوييد و از عواقب احتمالى بله خلاص شويد.
حتماً داستان كودك عاقلى! را كه با تلاش پى در پى معلم (الف) را نگفت شنيده ايد، او حرف اول را تكرار نكرد تا مجبور نباشد تا آخر حروف الفبا پيش رود.
گاهى اوقات داستان زندگى هم، همين است. خصوصاً در شرايطى كه خداى ناكرده به بيراهه مى رويم. اگر نه اول را با جرأت بگوييم اسير «بله» همراه با تعارف نمى شويم.
در ضمن اينكه فراموش نكنيد. اگر هميشه «بله» بگوييد و از نه گفتن پرهيز كنيد. كم كم بله گفتن شما بى معنى مى شود. (شايد به همين خاطر عروس خانمها هيچ وقت بار اول بله نمى گويند و ترجيح مى دهند سر خود را به گل چيدن گرم كنند!)
وقتى قلباً دوست داريد نه بگوييد، بله گفتن به شما استرس مى دهد و علايم جسمانى اين عدم پذيرش قلبى را به شكل سردرد، كشيدگى عضلات شانه و به هم ريختگى برنامه خواب خواهيد ديد و مدتها بايد وقت خود را تلف كنيد تا عواقب آن را جبران كنيد.
- در نه گفتن دچار گيجى و سردرگمى نشويد، برخى افراد نه گفتن به خواسته يك نفر را نه گفتن به آن شخص و ارتباط با وى مى دانند. نه گفتن به اين معنا نيست كه شما آن شخص را دوست نداريد فقط مفهوم آن «رد خواهش اخير او مى باشد.»
- باز هم تأكيد مى شود كه صادق، آرام و مؤدب نه بگوييد. اين كار به شما كمك خواهد كرد كنترل كارها را به دست گيريد. ديگران از شنيدن «نه» صادقانه شما خوشحالتر خواهند شد تا اينكه كارى را دودل، بى ميل و با تأخير انجام دهيد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/3/3c/pscycology15.JPG
"نه"گفتن یک هنر است...
همه ما بارها و بارها در موقعیت هایی قرار گرفته ایم كه گفتن كلمه "نه" برایمان دشوار بوده است. برای مثال شخصی، شما را برای ناهار به منزلش دعوت میكند، حال آنكه شما مایل به رفت وآمد با او نیستید.و یا شما تصمیم گرفته اید در تعطیلات عید نوروز به همراه خانواده تان به مسافرت بروید که در همین حین دوستانتان با شما تماس می گیرند و از شما درخواست می کنند که با آنها همراه شوید وشما مایل به انجام این کار نیستید ویا شما یك لباس پشمی خریدهاید ودوست شما میخواهد در صورت امكان آن را قرض كند و شما علاقه ای به انجام این کار ندارید.
اگر دائماً مجبور باشيم تسليم درخواستهای دیگران شويم و با آنها موافقت كنيم و به همين خاطر شديداً احساس ناراحتى داشته باشيم، روزى مى رسد كه از خود بپرسيم «چرا نمى توانم نه بگويم دليل به هم زدن برنامه هاى شخصی ام، با درخواست های ناتمام ديگران چيست؟ و چرا در جايى كه علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن يك «بله» شرايط سختى به وجود مى آورم؟» شايد شما مثال های نگران كننده تری بزنيد مثل اينكه در موقعيتي قرار گرفتم كه علي رغم ميل باطني خود مجبور شدم سيگار بكشم و ……. راستي چرا؟
چرا ما نمی توانیم در مقابل خواسته های دیگران درست تصمیم بگیریم و قاطعانه عمل کنیم؟
شاید یکی از دلایل آن نداشتن فهم درستی از کلمه قاطعیت است.
قاطعيت، توانايی نشان دادن احساسات، عقايد، افکار و نيازهای خود بطور مستقيم، آشکار و صادقانه است، در حاليکه ارزش ها و قوانين ديگران مورد حمله قرار نگيرد. قاطعيت به معنای ايستادن روی خواسته های خود، نشان دادن مخالفت و عدم موافقت با پديده ای و ماندن روی نيازهای خود بصورت واضح و مشخص است. در قاطعيت تأکيد روی آن است که شما چه احساسی داريد و در نتيجه بايد دنبال يک راه مثبت برای نشان دادن و بروز آن بگرديد، تا اينکه بخواهيد با پرخاشگری و عصبانيت عمل کنيد.
باید توجه داشته باشیم که:
**هدف حل مشکل و بدست آوردن بهترين نتيجه است نه به دست آوردن يک پيروزی**
به نظر مي رسد خيلی از افراد قاطعيت را با رفتارهای پرخاشگرانه و تند اشتباه میگيرند.
قاطعيت به معنای پرخاشگری، عصبانيت و حمله کردن به طرف مقابل نيست، چرا که در اين وضعيت ما به قوانين وحقوق ديگران احترام نمی گذاريم و به احساس طرف مقابلمان بی توجه هستيم و اين ذهنيت را برای رسيدن به هدف خود انتخاب کرده ايم که: « من پيروز شدم، تو شکست خوردی»
افرادی که اينگونه عمل میکنند، در واقع میخواهند روی خواستهی خود بايستند، اما متوجه نيستند که چه اثري روي ديگران گذاشتهاند. برخوردهايي اين چنين مانع از شکلگيري روابط بين فردي نزديک و مبتني بر اعتماد و مراقبت ميگردد.
از سوي ديگر پاسخ ما در مقابل خواستهها و نظرات ديگران نبايد يک پاسخ انفعالي باشد چرا که در اين مورد گويي هيچ عملي رخ نداده است و هيچ تصميمي گرفته نشده است. افرادي که منفعل عمل ميکنند روي خواستههاي خود نميايستند، ميترسند تا ديگران را از خود بيازارند، آنها با بروز خشم و نارضايتي خود مشکل دارند و معمولاً احساسات خود را انکار و يا مهار ميکنند.
اگر شما از آن دسته افرادی هستید كه به دفعات در مقابل چنین درخواستهایی، تسلیم شده و با آنها موافقت میكنید ودائما از این بابت احساس ناخوشایندی دارید، ممكن است بخواهید بدانید كه چرا شما هنگامی كه "نه "گفتن را ترجیح می دهید "بله " میگویید.
شما ممكن است نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران واردآمدن آسیبی به روابط باشید. بنابراین، ارتباطات خود رامانند شیئی شكننده تلقی میكنید كه البته به اطاعت های دائمی شما وابسته میباشد. شما همانند بسیاری از افراد چه بسا از نه گفتن احساس گناه می كنید، چون شما آموخته اید برای اجتناب از آسیب وارد كردن به احساسات دیگران، از خواستههای خود دست بكشید. بنابراین احساس مسئولیت شما در قبال احساسات شخصی دیگران به حق جلوه میكند، گویی شادی آنها در گرو موافقت شماست. بدین ترتیب ممكن است شما احساس كنید با نفی آنهابه دلیل خودخواهی و خودمداری انسان بدی هستید زیرا شما یاد گرفتهاید كه باید فداكار باشید وخود را نادیده انگارید.
گاهى اوقات هم، انجام دادن كارهاى ديگران را از زاويه اى متفاوت مى بينيد و فكر مى كنيد درخواست آنها از شما به معناى مهم و با ارزش بودنتان است و اگر آن را نپذيريد در واقع نبايد هرگز منتظر تكرار چنين شرايطى باشيد.
تمام موارد ذكر شده نمونه هايى از تفكرات و باورهاي نادرست و مزاحمتهاى فكرى است كه پيش از نه گفتن به يك درخواست از ذهن ما مي گذرد.
منبع : moshavere88atu.blogfa.com
از چه سنی نه گفتن را یاد بگیریم؟
کودکان در سنین خاصی ویژگیهایی دارند که اندکی متفاوت از ویژگیهای آنها در سالهای دیگر زندگی است. در حدود سنین 4 - 5 سالگی تمایل دارند، استقلال بیشتری داشته باشند. در مقابل خواستههای دیگران مخالفت میکنند و به عبارتی از قول والدین لجبازی میکنند. این دوره سنی به سن ، نه گفتن معروف است. بطوری که رفتار معکوس به نحوی در اکثر عملکردهای کودک دیده میشود و او به نحوی میخواهد بر خلاف خواسته والدین خود عمل بکند. این ویژگیها بطور طبیعی در این سنین آغاز میشوند و میتوان گفت تمرینات اولیهای برای پیدا کردن مهارتهای مرتبط در سنین بزرگسالی هستند.
مشابه این حالت را ما یکبار دیگر در دوره نوجوانی مشاهده میکنیم. در این دوره سنی نیز فرد بویژه نسبت به خواستههای والدین حالت عناد و منفی کاری به خود میگیرد و تلاش میکند بیشتر مطابق با خواستهها و نظرات خود عمل کند. این کار روشی برای نشان دادن حس استقلال در نوجوان است. با وجود اینکه این دورهها به عنوان دورههای اختصاصی "نه" گفتن معروفند، اما یادگیری نه گفتن در هر سنی امکان پذیر است، با توجه به اینکه جهت دهی ویژگیهای فرد اهمیت قابل توجهی پیدا میکند.
در چه مواردی نه می گوییم؟
آیا در همه موارد باید از این مهارت استفاده کرد؟ آیا همیشه باید در مقابل خواستههای دیگران مقاومت کرد و با جدیت جواب رد به آنها داد؟ مسلم است که باید طبقه بندی مناسبی روی موارد و موضوعاتی که نه گفتن در آنها لازم به نظر میرسد، داشته باشیم. زمانی که قبول درخواستها خطرات و مشکلات جدی برای فرد به همراه دارد لازم است فرد با قاطعیت رفتار کند. مثل درخواست فردی مبنی بر استفاده از سیگار ، یا رساندن تقلب سر جلسه امتحان.
اینها مواردی هستند که نتایج وخیم و جدی برای فرد به بار میآورند و لازم است فرد ، حتما مهارت لازم برای ابراز قاطعیت در این موارد را داشته باشد. در موارد دیگری چون امانت دادن کتاب به دوستی که خودمان آنرا نیاز داریم یا موارد مشابه دیگر میتوان در ابتدا به دنبال راهکارهای دیگر بود در صورت عدم وجود این راهکارها از این مهارتها استفاده کرد.
انواع نه گفتن:
اگر بخواهیم انواع مواردی که ما در آنها ناچار به استفاده از این مهارت هستیم را دسته بندی کنیم،به دو طبقه کلی میرسیم؛
1- نه گفتن به خود 2- نه گفتن به دیگران.
1- نه گفتن به خود:
هر فرد برای خود اهدافی در نظر میگیرد و بر این اساس تصمیماتی اتخاذ میکند. بر این اساس و برای عملی ساختن تصمیمات خود لازم است با هر آنچه که در ارتباط با خود و مانع عملی شدن تصمیمات او میشود، مبارزه کند. در چنین حالتی فرد باید به خواستههای نفسانی خود نه بگوید تا بتواند به اهداف خود برسد. تصور کنید فردی را که تصمیم گرفته است با اجرای یک رژیم غذایی مناسب مقداری از وزن خود را کاهش دهد. کاهش دادن وزن هدف اساسی اوست که برای رسیدن به آن باید دست از برخی رفتارها بردارد. مثلا از خوردن شیرینیجات خودداری کند.
زمانی که فرد در مقابل وسوسه خوردن یک تکه شیرینی خوشمزه مقاومت میکند، در واقع به خواستههای خود جواب "نه" میدهد. خواستههایی که با خواستههای اساسیتر او منافات دارد.
به عنوان یک مثال دیگر دانش آموزی را در نظر بگیرید که قصد دارد نمرات بالایی در امتحان پایان سال بدست آورد. برنامه ریزی میکند و تصمیماتی میگیرد. طبعا در چنین برنامه ریزی زمان کمتری صرف تفریحات و غیره خواهد شد. زمانی که در مقابل وسوسه تماشای یک برنامه تلویزیونی مقاومت میکند، در واقع از مهارت خود برای "نه" گفتن به خود استفاده میکند.
2-نه گفتن به دیگران:
زمانی که خواستههای فرد و تمایلات فرد با خواستههای دیگران منافات پیدا میکند. در این حالت فردی که تمایلات و خواستههای خود را ترجیح میدهد، ناچار است در مقابل خواستههای دیگران مقاومت کند. چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟ تصور کنید دانش آموزی که کتاب درسی خود را برای مطالعه خودش در شب امتحان لازم دارد در مقابل درخواست دوستش که کتاب او را شب امتحان به امانت میخواهد، چه عکس العملی باید داشته باشد؟ در چنین مواردی معمولا مهارت نه گفتن احساس میشود.
چگونه ميتوانيم اين مهارت را در خود افزايش دهيم؟
1"در ابتدا مشخص کنيم که چه ميخواهيم بگوييم؟ «بلي» يا «نه» . اگر مطمئن نيستيم که چه تصميمي ميخواهيم بگيريم، بگوييم: لازم است مدتي فکر کنم و بگوييم که چه وقت به او پاسخ خواهيم داد.
2"نسبت به احساسات، نيازها، عقايد و نظرات خودمان، صادق و رو راست باشيم و آنها را بشناسيم.
3"درخواستهاي منطقي خود را مشخص، به طور مستقيم و بدون شرمندگي و محکم بيان کنيم.
4"تا جايي که امکان دارد بطور خلاصه دليل خود را براي مخالفت بگوييم اما از دادن توضيحات زياد خودداري کنيم.
5"اگر کاملاً متوجه خواسته و پيام طرف مقابلمان نشديم، براي روشن شدن موضوع سؤال کنيم و توضيح بخواهيم.
6"مسئول بودن راجع به رفتار خودمان، به ما اين فرصت را ميدهد که احساس خوبي راجع به خود داشته باشيم.
7"اجازه ندهيم که دوستان، همکلاسيها و اطرافيان ما، رفتارها، عقايد و ارزشهاي خود را به ما تحميل کنند، در عوض به آنها اين فرصت را بدهيم تا بدانند ما چه فکر و چه احساسي داريم؟ و چه ميخواهيم؟
8"از کلمهي «نه» استفاده کنيم و ممکن است لازم باشد در صورت انتخاب آن يک توضيحي نيز برآن بدهيم.
9"وقتي کاري را نميخواهيم انجام بدهيم، بگوييم «نه» تا اينکه بگوييم: «... خوب ميداني، آخه من اينطور فکر نميکنم...» چراکه اين پاسخ نشانهي ترديد ماست تا قاطعيت.
10"بهتر است به جاي عبارت «من نميتوانم ...» يا «من نبايد ...» از عبارت «من تصميم دارم که اين کار را نکنم» يا «من نميخواهم ...» در بيان مخالفت خود استفاده کنيم.
11"شايد لازم باشد در مقابل خواسته ديگران چندين بار امتناع و مخالفت خود را تکرار کنيم. نيازي نيست هربار توضيحات جديد بدهيم، فقط «نه» را تکرار کنيم و دلايل اوليه خود را بگوييم.
12"اگر طرف مقابل ما پس از هربار «نه گفتن» ما باز اصرار بر خواسته خود دارد، سکوت کنيم يا موضوع بحث را عوض کنيم يا حتي ميتوانيم مکالمه را قطع کرده و محل را ترک کنيم.
13"به قوانين ديگران اهميت واحترام قائل شويم و آنها را بشناسيم.
14" ميتوانيم احساس شخصي را که خواستهي او را رد کردهايم، بيان کنيم تا به او بفهمانيم که متوجه شرايط او هستيم؛ مانند: «من ميدانم که اين تو را ناراحت ميکند، اما من...»
15"از امتنان خود احساس گناه نکنيم، اين وظيفه ما نيست که مشکلات ديگران را حل کنيم و باعث به وجود آمدن دردسر و اختلال در زندگی خود شویم..
16"اگر با تقاضاي اوليه فرد، موافق نيستيم اما مايل هستيم به او کمک کنيم، ميتوانيم بطور مثال بگوييم: من نميتوانم تمام عصر را بمانم و به تو کمک کنم، اما ميتوانم دو ساعت بمانم.
17" ما اين حق را داريم که عقيدهي خود را عوض کنيم و به تقاضايي که در ابتدا پاسخ مثبت دادهايم، حالا پاسخ منفي بدهيم.
18" براي نشان دادن احساس عصبانيت و ناراحتي خود از ضمير «من» و «ما» استفاده کنيم و بگوئيم: من خيلي ناراحت ميشوم وقتي به نظر من توجه نميکنيد.
19" در هنگام ارتباط با ديگران از وضعيت بدني و تُن صداي مناسب استفاده کنيم؛ مثلاً تُن ضعيف حالت ترس، ترديد و انفعال را در ما نشان ميدهد و طرف مقابل را براي درخواستهاي غير منطقياش بيپرواتر ميکند.
20" از ژست و حالات بدن خود ميتوانيم براي تأکيد آنچه گفتهايم استفاده کنيم.
یک نکته:
این مطلب را هم مدّنظر داشته باشیم که ردّ درخواست را با دروغ پاسخ ندهیم زیرا باعث خراب تر شدن اوضاع می شود.
در آخر هم همان طور که میدانیم ما هیچ وقت نمی توانیم همه مردم و اطرافیانمان را به طور 100% از خودمان راضی نگه داریم.
پس نگران نباشیم و همان طور که دلمان می خواهد و برنامه ریزی کرده ایم عمل کنیم.
در آخر یک جمله زیبا از دکتر شریعتی تقدیم به شما:
*بهتر است دیگران از ما به خاطر آنچه که هستیم متنفر باشند*
*تا اینکه ما را به خاطر آنچه که نیستیم دوست داشته باشند*
منبع : moshavere88atu.blogfa.com
چه راههایی، گفتن كلمه نه را آسانتر میسازد؟
همه ما بارها و بارها در موقعیتهایی قرار گرفتهایم كه گفتن كلمه «نه» برایمان دشوار بوده است. برای مثال شما برای تعطیلات نوروز با گروهی از دوستانتان یك سفر زیارتی سیاحتی، ترتیب دادهاید و والدین شما در نامهای ابراز میدارند كه چه قدر از حضور شما در خانه برای عید نوروز خوشحال خواهند شد. رئیس شما،انجام كارهای بیشتری را در یك مقطع زمانی طلب میكند، حال آنكه شما برای آن ساعت برنامهای ازقبل تعیین كردهاید. استاد از شما میخواهد كه اگر میتوانید روی یك طرح تحقیقی كه خودش روی آن كاركرده است ،به او كمك كنید. شما یك لباس پشمی خریدهاید و دوست شما میخواهد در صورت امكان آن را قرض كند.
شخصی، شما را برای ناهار به منزلش دعوت میكند، حال آنكه شما مایل به رفت وآمد با او نیستید. اگر شما از آن دسته افرادی هستید كه به دفعات در مقابل چنین درخواستهایی، تسلیم شده و با آنها موافقت میكنید و دائما از این بابت احساس ناخوشایندی دارید، ممكن است بخواهید بدانید كه چرا شما هنگامی كه «نه »گفتن را ترجیح میدهید «بله » میگویید.
شما ممكن است نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران وار دآمدن آسیبی به روابط باشید. بنابراین، ارتباطات خود رامانند شی شكننده تلقی میكنید كه البته به اطاعتهای دائمی شما وابسته میباشد. شما همانند بسیاری از افراد چه بسا از نه گفتن احساس گناه میكنید، چون شما آموخته اید برای اجتناب از آسیب وارد كردن به احساسات دیگران، خواستههای خود دست بكشید. بنابراین احساس مسئولیت شما در قبال احساسات شخصی دیگران به حق جلوه میكند، گویی شادی آنها در گرو موافقت شماست. بدین ترتیب ممكن است شما احساس كنید با نفی آنها به دلیل خودخواهی و خودمداری انسان بدی هستید زیرا به شما یاد گرفتهاید كه باید فداكار باشید و خود را نادیده انگارید.
بنابراین، شما بیش از خودتان دلواپس و متوجه دیگران هستید و وقتی از شما تقاضائی میشود ممكن است احساس كنید مورد لطف وموهبت قرار گرفتهاید. این امر سبب میشود تا احساس مهم بودن كنید ونگران آن باشید كه در صورت مخالفت هرگز دوباره چنین تقاضایی از شما نشود. اینها، نمونههایی از احساسات دست و پا گیر هستند كه میتوانند در آزادی عمل شما مداخله كنند.
چه راههایی، گفتن كلمه « نه » را آسانتر میسازد؟
اولین كاری كه باید انجام داد، تشخیص احساسات دست و پاگیر یا باورهایی است كه در سر شما وجود دارند. برای مثال اگر دوستتان میخواهد اتومبیل شما را برای رفتن به سفر قرض كند، با گفتن كلمه نه، چه نتایج منفی را پیش بینی میكنید؟ آیا میترسید به كارفرمای خود پاسخ منفی بدهید، آیا از بركنارشدن از كارتان در هراسید؟ اگر به استاد خود پاسخ منفی بدهید، آیا انتظار دارید نمره پایین را در آن درس كسب كنید؟
پس شما در ابتدا انتظار فاجعه آمیزی از«نه گفتن» تشخیص دادهاید و در گام بعدی آن انتظارات را با واقع نگری بیشتری بیان میكنید. برای مثال ممكن است به خودتان بگوئید اگر پاسخ منفی بدهم چه بسا دوستم از این كه اتومبیل را به او قرض ندادم از من ناراحت بشود، ولی دوست شما به خاطر این گونه مسایل ناراحت نیست او احتمالا به خاطر آن كه كلمه «نه» را به صراحت به كار بردهاید، احترام بیشتری برایتان قائل خواهد شد.
ممكن است كارفرمای شما از این كه حاضر به اضافه كار نشدم خوشحال نباشد؛ اما وقتی در آن روز، اضافهكاری برای من مایه دردسر بود، امتناع امری موجه بوده است. وقتی با كاری كه مایل به انجامش نیستید، موافقت میكنید، احتمالا از خودتان ناراحت میشوید. همچنین ممكن است از دیگری برنجد و یا از او خشمگین شوید در این گونه موارد كلمه « نه »به صورت غیركلامی ،سكوت، فكر كردن راجع به مسائل دیگر به هنگام حضور در جمع، ظاهر میگردد. خود را نادیده انگاشتن سبب تحمیل رفتارهای ناخواستهای است كه دیگران از ما میخواهند و این امر سبب میشود آنها نسبت به ابراز درخواستهای غیر منطقی خود تشویق شوند. پس از آنكه باورها و اعتقادات خود را به شیوهای منطقیتر مرتب كردید، برای گفتن كلمه « نه » آمادگی پیدا میكنید و از این امر احساس خوبی به شما دست میدهد.
قدم بعدی، گفتن كلمه « نه »، به شیوهای مستقیم به طرف مقابل است، به گونهای كه قاطعیت در صدا و رفتار شما موج بزند. مطمئن شوید پیامهای غیر كلامی هم سنگ كلمات هستند. آیا ارتباط چشمی برقرار میكنید؟ آیا لحن كلام شما خالی از پوزش و عذر خواهی است؟
بخاطر آنكه از سنین كودكی اجتماع شما را به تسلیم شدن و مطیع بودن وادار كرده است، گفتن كلمه « نه »در دفعات نخست، بدون شرم كار بسیار دشوار خواهد بود. برای آسانتر ساختن این مرحله، در موقعیتهایی كه خطر پایین دارند، گفتن پاسخهای منفی را آغاز كنید. به خصوص زمانی كه، كاملا مطمئن هستید كه حق گفتن كلمه « نه » را دارید. با این تمرین اطمینان به خود را بنا خواهید كرد و نیز توانایی گفتن كلمه نه را در موقعیتهای مشكلتر بدست خواهید آورد. و بالاخره در مواقعی كه از درون به خود مطمئن نیستید این تمرین سبب بروز اطمینان میشود.
به طور معمول، گفتن نه به برخی افراد آسانتر از دیگران است احتمالا این افراد برای شما، دوستان نزدیك، غریبهها و خانواده هستند. وقوع یك موقعیت را پیش بینی كنید و تمرین كنید كه در آن موقعیت چه خواهید گفت. گفتن كلمه نه را به طریقی مستقیم و صریح تمرین نمایید. نسبت به كلیه رفتارهای خود و لحن كلامتان به هنگام گفتن جمله منفی آگاه باشید. در موقعیتهای مشكلتری كه نسبت به ماهیت و چگونگی پاسخ خود مطمئن نیستید، با گفتن این جمله به دیگران: «میتوانم دربارهاش فكر كنم»مقداری زمان در اختیار خود بگیرید. سپس احساسات خود را بررسی كنید چه عقاید و انتظارات نامعقولی شما را به گفتن «نه » وا میدارد. وقتی كلمه «نه » را بكار بردید و طرف مقابل همچنان برخواستهاش اصرار ورزید و اولین كلمه نه شما را نشنیده گرفت. شما باید بر مخالفت خود پافشاری كنید. آیا از آن دسته افرادی هستید كه به آسانی تسلیم میشوید؟ یا آمادگی عصبانی شدن را دارند؟ شما احتمالا باید توجه آنها را بطور مؤثری جلب كنید و به آنها بگویید، اما من مخالفت كردهام و واقعا منظورم مخالفت است.
به رغم اینگونه پیامها چون بسیاری ازما با سازگاری و انعطا فپذیری بزرگ شدهایم، به خاطر دیگران از خواستههای خود میگذریم. تشخیص این نكته مهم است كه در این جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد. شما حق دارید كه «نه » را به كار ببرید و از این كار احساس خوبی داشته باشید. هر قدر به احساس شخصی و خواستههای خود
__________________
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]
-
گوناگون
پربازدیدترینها