تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837759397
نگاهي به كنسرت گروه همنوازان كلهر در تالار وحدت
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: نگاهي به كنسرت گروه همنوازان كلهر در تالار وحدت
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/posc/8707/kayhan.1-2-0702-as.jpg (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.hamshahrionline.ir%2FNew s%2F%3Fid%3D119523)
همشهريآنلاين - سيدابوالحسن مختاباد:
كنسرت گروه همنوازان كلهر به خوانندگي حميدرضا نوربخش اجرايي قوي بود با محتوايي ضعيف.
پيش از پرداختن به اجراي گروه در تالار وحدت بهتر است نگاهي به كارنامه كاري کیهان کلهر انداخت تا اين تصور پيش نيايد كه نگارنده سهم اين چهره فروتن موسيقي را در منظومه موسيقي ايراني ناديده ميگيرد.
اول: مهمترين وجه تمايز يك موزيسين در مقايسه با ساير موزيسينها چيست؟ چه چيزي سبب ميشود تا موزيسيني بركشيده شود و اعتبار و ارج و قربي در داخل و خارج بيابد و ديگري تكراري بر تكرارها شود؟ پاسخ به اين پرسش ميتواند راهنمايي باشد براي شناخت وجوه تمايز و افتراق موزيسينها و البته وجه مميزه كارشان.
نگاهي به تاريخ موسيقي ايران در دوره تجدد (بعد از مشروطه) نشان ميدهد كه چهرههاي شاخص موسيقي با مطالعه در فضاي موسيقايي گذشته و توجه به تحولات موسيقايي، سعي كردند جاي خالياي را پيدا كرده و همت و تلاش خود را براي پر و نمايان ساختن آن جاي خالي صرف كنند.فارغ از درستي و يا نادرستي مسيري كه يك موزيسين انتخاب ميكند،يافتن و برجستهساختن آن جاي خالي مهم است.چرا كه آن هنرمند ظرفيتي را به زيستبوم موسيقايي ايران اضافه كرده است كه تا پيش از وي كمتر كسي به صرافت پيادهكردن چنين موضوع و سوژهاي افتاده بود.
براي نمونه استاد زندهياد علينقي وزيري، (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D32199)با بهرهاي كه از آموزشهاي موسيقايي در غرب ديده بود، با انديشه تحول در موسيقي ايراني ساختاري را جا انداخت كه هنوز هم معتقدان و پيرواني دارد،اگر چه در همان دوران شاگرد برجستهاو،روحالله خالقي،بعد از سالها كار با استادش به نقطه نظر ديگري در تنظيم و اركستراسيون موسيقي ايراني رسيد كه با نظرگاه استادش تفاوت داشت. در همان دوران چهرههايي چون صبا (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D108471)،محجوبي و تجويدي و پايور (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D69586)و ... هم مهر و نشان خود را بر موسيقي ايراني زدند. و يا در دورههاي متاخرتر،سه هنرمند نامي، حسين عليزاده (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D39033)، محمدرضا لطفي و پرويز مشكاتيان (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D35406) با اعتنا به جوهر رديف در موسيقي ايراني و البته ابتناءبه موسيقي و نغمههاي موسيقي نواحي ايران، آثاري را خلق كردند كه هر كدام از آنها خط و رنگ و طعم تازهاي را به زيستبوم موسيقي ايراني افزود. وجه تمايز كار حسين عليزاده را ميتوان در آلبوم شورانگيز و و بعدها «راز نو» جست و جو كرد،همچنانكه سه آلبوم چاووش 6،چاووش 8 و اي عاشقان آقاي لطفي (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D44791) فضايي متفاوت به آهنگسازي و تنظيم در موسيقي ايراني بخشيد.زندهياد پرويز مشكاتيان هم چنين خصيصهاي داشت كه با آثاري چون خزان،چكاد،نوا، و يا افشاري مركب سبك و مكتب خاصي را در آهنگسازي غنا بخشيد و قوام داد.
گروه دستان اوليه، به خصوص حميد متبسم،محمدعلي كيانينژاد هم توانستند طعمي تازه در گروهنوازي را به موسيقي ايراني اضافه كند.
در حوزه موسيقي آوازي نيز اتفاقاتي اينچنين رخ داد،به اين معنا كه اگر ما در گذشته چهرههايي چون اقبال آذر، طاهرزاده و ظلي و قمر و در نسلهاي بعدي بنان و اديب و گلپا و ايرج را داشتيم، هر كدام از اينها طعم و رنگي تازه را به موسيقي آوازي ايران بخشيدند.
همچنانكه در حوزه انتقال رديف نميتوان بر نام بزرگي چون نورعليخان برومند خط كشيد. چرا كه او سهمي جدي در توجهدادن هنرآموزان موسيقي به رديف و تفسير و تحليل رديف ايفا كرد كه محصولش را در مركز حفظ و اشاعه و نسلي كه به نوعي در اين مركز نزد وي آموزش رديف و تحليل موسيقي سنتي ديدند، ميتوان مشاهده كرد. در نسل آوازخوانان امروزين هم ميتوانيم از شجريان (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D33396)، ناظري و صديف به عنوان سه خط متفاوت در موسيقي آوازي كه هر كدامشان مهر و نشان خود را دارند ياد كرد. چهارگاهي كه استاد صديف با عنوان ترجيعبند خواند، دقيقا تفاوت سبك و شيوه او با ساير آوازخوانان قديمي و جديد را نمايان ساخت. و يا آوازهايي كه شهرام ناظري (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D60741) خوانده و ميخواند، از سبك ويژه و لحن منحصر به فردش در موسيقي آوازي حكايت ميكند. همچنان كه شجريان هم در اين ميانه سبكي ويژه خود دارد كه ميتوان آن را جمعبست و ارتقاء يافته سبكهاي مختلف آوازي ايران نام نهاد. هر كدام از اين بزرگان با غور و تفحص و تامل در موسيقي ايراني و سركشي و نقبزدن به گذشته موسيقي ايران و دقت در ظرافتهاي آن و البته تمرين و ممارست فراوان،آن خلاء را درك و دريافت كردند و در نهايت چيزي به موسيقي ايراني اضافه كردند كه در كارنامه كاري به نام آنان ثبت و ضبط شده است.
دوم: كيهان كلهر هم از جمله موزيسينهايي است كه جنس كارهايش با ديگران تفاوتهاي آن را به رخ ميكشد. جنسي كه بيش از آنكه به ماهيت موسيقي كارش وابسته باشد،به فضايي فراموسيقايي راجع است كه او با هنرمندان ديگر كشورها ايجاد كرده است.
دوره اول كاري آقاي كلهر، بيشتر در تكنوازي و گروهنوازي و برخي تنظيمات خلاصه ميشود.
همكاري با گروه دستان در ابتداي دهه هفتاد و البته آلبوم«شب سكوت كوير» با آقاي شجريان نمونههايي از اين كارهاست. اما آنچه كه به كار كلهر تمايز بخشيد،اعتناي او به پهنه تمدني موسيقي ايران است. به اين معنا كه او با درك اين پديده كه موسيقي ايراني تنها در رديف خلاصه نميشود، ابتدا به سراغ موسيقيهاي محلي ايران رفت. شب سكوت كوير كه برداشتي زيبا از موسيقي منطقه خراسان و سازهاي معروف آن ديار است، نمونهاي از اين حركت به شمار ميرفت كه بعدها كلهر را به سمت موسيقيكشورهاي همجوار و يا همتمدن با ايران سوق داد.
براي نمونه مجموعه غزل كه حاصل همكاري مشترك كلهر با شجاعت حسينخان است،نتيجه امتزاج دو فرهنگموسيقايي از يك حوزه تمدني (تمدن شرق) به شمار ميروند كه به دليل زيباييشناسي خاص اين آميختگي حتي مورد اعتناي كارشناسان موسيقي در غرب هم قرار گرفت و تا مرحله نهايي جايزه گرمي (مهمترين جايزه جهاني موسيقي) پيش رفت.اگرچه ما بخشهاي مهمي از تاثيرات موسيقي هند را در موسيقي سيستان و بلوچستان شاهد هستيم و به اعتقاد محققان شاخصي چون آقاي درويشي(محمدرضا) (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D50304) موسيقي سيستان و بلوچستان ظرفيتهاي فراواني براي كار دارد،اما طبيعي است كه براي وجه تبليغي اين گونه موسيقايي (موسيقي ايراني) نشاندن آن در كنار يك موسيقي شناخته شده جهاني اهميت دارد.
كلهر اين نكته را دريافته بود كه با توجه به توفيقي كه موسيقي هند در دهههاي 60 و 70 ميلادي در غرب به دست آورد،ميتوان از همپيوندي اين گونه موسيقايي با موسيقي ايراني ، تركيبي تازه را به دست آورد كه بتواند هم به توسعه حوزه تمدني موسيقي شرق مدد رساند و هم اينكه معرف بهتري براي موسيقي ايران باشد.
حوزه تمدني ديگري كه آقاي كلهر به سراغ آن رفت،موسيقي ترك يا عثماني است كه به دلايل تاريخي آن را هم ميتوان در حوزه تمدني موسيقي ايران بزرگ قرار داد. همكاري آقاي كلهر با اردال ارزنجان،نوازنده چيره دست باقلاما هم از همين زاويه قابل تجزيه و تحليل است.[كنسرت كلهر و نوازنده ترك در كانادا و آمريكا (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D6380)]
به اين معنا كه سازي همانند كمانچه كه از جمله سازهاي شاخص كششي در موسيقي ايران به شمار ميرود، با قرار گرفتن در كنار ساز باقلاما گونهاي خاص از گفت وگوي دو بخش مختلف از يك فرهنگ موسيقايي را به نمايش ميگذارند. مشاركت او در طرح جاده ابريشم هم از همين زاويه قابل تحليل است كه او سفير فرهنگي مناسبي براي معرفي موسيقي ايران به ديگر آهنگسازان و موزيسينهاي كشورهاي ديگر جهان است.
در كنار اين كارها البته آقاي كلهر همكاريهايي را هم با برخي از موزيسينهاي ايراني همانند آقاي شجريان و آقاي عليزاده انجام داد و برخي آلبومهاي تكنوازي هم منتشر كرد كه آنها وجه تفاوت كارش به شمار نميروند اگر چه آثاري شنيدني و قابل اعتنايند كه از ذوق و ظرافت اين آهنگساز و تواناييهاي خيرهكنندهاش در تكنوازي(مثل آلبوم نخستين ديدار بامدادي) كمانچهخبر ميدهد.
سوم: اين ويژگيها سبب ميشود تا انتظار از كلهر بالا برود،به خصوص زماني كه او قرار است نخستين كنسرت مستقل خود در قالب گروهنوازي را در ايران اجرا كند.
كلهر در اجراي تالار وحدت و در بخش تكنوازي همان ويژگيهاي منحصر به فرد خود را نشان داد. فيزيك آقاي كلهر در نوازندگي و فيگورهايي كه او در نواختن اجرا از خود بروز ميدهد،نوازندهاي را نشان ميدهد كه گويي با ساز عجين و آميخته شده است و شورمند و شيدا مينوازد. تكنيك منحصر به فرد او نيز بر اين احساس آب لطفي ميافشاند و شنونده را سيراب از اجرا ميكند.
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/pose/8904/kalhor.jpg
برخلاف اغلب اجراهاي ديگر موسيقي سنتي و تكنوازي كه مخاطب ميتواند در صحنه كنسرت چشم ببندد و اجرا را بشنود ،اجراي بداههنوازي كلهر ديدني و شنيدني است و مخاطب بايد علاوه بر گوش چشمهايي ديگر هم قرض كند تا بتواند تكانههاي احساسي اين نوازنده توانا را صداي سازش حل كند و به گوش جان بسپارد.
كلهر در اجراي دو نوازي با ساز شاهكمان (سازي كششي كه عمدتا فضاي بم را براي آهنگسازان موسيقي ايراني ميتواند پوشش دهد)بسيار موفقتر از كلهر آهنگساز بخش دوم كنسرتش عمل كرد.
اگر چه همين اجرا و ساز هم ظرفيت 45 دقيقه را ندارد و بايد در نيم ساعت به پايان ميرسيد. بخشي از اين كاستي به ماهيت ساز كششي ياد شده باز ميگردد كه به نظر ميرسد فضاي مياني بين منطقه زير صدا و بم را كم دارد و اين دست نوازنده را در بخشهايي ميبندد. اجراي آقاي كلهر و نوازنده سنتوربم(علي بهرامي فرد) البته بداههنوازي بر بنياد كاركردهاي يك ساز سنتي نبود، بلكه آقاي كلهر از ظرفيتهاي ديگر اين ساز هم بهره ميبرد و حتي در لحظاتي با آن ضرب هم ميگرفت كه شايد اگر سازي همانند تمبك در صحنه اين بخش به كار گرفته ميشد،بهتر ميتوانست فضا را انتقال دهد تا آقاي كلهر با ساز خود چنين صداهايي را استخراج كند.
گروه همنوازان كلهر ،كه البته مشخص نشد چرا چنين نامي براي گروه انتخاب شده است، چه در تكنوازي و چه در گروهنوازي حرفهاي و دقيق عمل كردند،اما در اين دوره و زمانه و با توجه به وجود نوازندگان جوان حرفهاي به تعداد فراوان در گوشهگوشه اين آب و خاك،اجراي صرف بينقص نميتواند مزيتي براي گروهي به شمار آيد كه نام كيهان كلهر بر پيشاني آن حك شده است.
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/pose/8904/kalhor2.jpg
اعضاي گروه همنوازان كلهرشامل كيهان كلهر (كمانچه)، سيامك جهانگيري (ني)، روزبه رحيمي (سنتور)، هادي آذرپيرا (تار)، علي بهرامي فرد (سنتور بم )، علي كاظمي (رباب)، پوريا پاك شير (تنبك) و ذكريا يوسفي (دف و دايره)-عكس هادي يزداني-ايلنا
اين گروه بايد به لحاظ محتواي كاري كه ارائه ميكند هم اتفاق تازهاي را رقم زند. منظور از اتفاق تازه ابداع و نوآوري نيست،بلكه محتواي آهنگها(به خصوص از منظر غناي ملوديك) بايد به گونهاي باشد كه همانند آثار گذشته آقاي كلهر،مثل شب سكوت كوير، و مجموعه غزل و يا چند قطعه در آلبوم «شهر خاموش» (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D67917) شنونده را به تامل وادارد و براي لحظاتي دنياي درونياش را تسخير كند و با خود ببرد. در حالي كه آهنگهاي انتخاب و اجرا شده اين ويژگي را نداشت و تصانيف بسيار بيرمق و چهار مضرابها نكتهاي خاص را فرياد نميكردند.
ملوديها هيچ ويژگيخاصي نداشتند و نقطهعطفي درآنها به چشم نميآمد. حتي در آواز هم چنين اتفاقي نيفتاد،آقاي نوربخش كه كه در زمره شاگردان طراز اول استاد شجريان به شمار ميرود، و نگارنده هنوز اجراي بداهه او با نوازنده چيرهدست سهتار،بهداد بابايي را در جشن نوگشايي خانه موسيقي (http://p30city.net/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fhamshahrionline.ir%2FNews%2F %3Fid%3D112728) به خاطر دارد، در اين اجرا نتوانست توقعات را برآورده سازد،اگر چه اجرايش به لحاظ فني بينقصتر از اجراهاي پيشين بود،اما آن«آن»ي را كه در آواز بايد به گوش كشيد،نتوانست به اجرا در آورد و به مخاطب انتقال دهد.
بخشي از اين ماجرا البته به انتخاب شعر باز ميگردد. اين كه در ميان اين همه اشعار و دواوين شعرا ،باز بياييم براي شعر آواز تكيه كنيم به شعر هزار بار تكرار شده در آواز چندين آوازخوان،«در هوايت بيقرارم روز و شب» هنرمندي خاصي به خرج نداديم. به ياد دارم كه استادي ميگفت هرچقدر خواننده بيشتر زحمت بكشد (از جمله اين كه به دنبال شعر خوب برود،كاري كه به گفته استاد شجريان گاه ماهها وقتش را ميگيرد) مخاطب كمتر در عذاب و الم ميافتد و لذت بيشتري ميبرد.
شعر خوب گاه ميتواند برخي مشكلات فني و يا حتي تكنيكي را بپوشاند،چرا كه مخاطب ايراني با شعر فارسي بزرگ شده است و برايش شعر و انتخاب شعر خوب اهميت دارد. شعري كه بتواند با فضاي ايهام و كنايه و نقدي هم بر اوضاع سياسي و اجتماعي روز بزند كه از اين گونه شعرها در آثار حافظ و سعدي فراوان به چشم ميآيد.
اين نكات البته تنها نظر نگارنده نيست، بلكه جمعي از فحول موسيقي هم چنين نظري داشته و دارند كه البته در فضاي نه چندان پاكيزهاي كه در زمينه نقد موسيقايي وجود دارد،محافظهكاري پيشه كرده و از عنوان كردن نام و ايستادن پاي امضاي خود واهمه دارند.
در هر حال كنسرت گروه همنوازان كلهر نوعي درجا زدن و حتي عقبگرد براي كيهان كلهر است. اميد كه آقاي كلهر بتواند در اجراهاي آتي وبا فضايي كه براي همين گروه فراهم كرده و ميكند، بخشي از توانايي و ظرفيتهاي ويژه خود را به نمايش گذارد. ظرفيتهايي كه كلهر شب سكوت كوي و شهر خاموش و كارهاي مشتركش با نوازندگان ترك و هندي و البته يكي ، دو كار مشتركش با آقاي شجريان و عليزاده را در خاطرهها زنده كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2437]
-
گوناگون
پربازدیدترینها