واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نور سنگر آبي
فرهنگ سياسي در امثال و حكم فارسي با عنوان فرعي مولفه هاي فرهنگ سياسي مردم ايران در آينه امثال و حكم اثر پژوهشي و در عين حال جذابي است كه علي اكبر عباسيان باعث و باني آن است. راستش را بخواهيد كتاب را بار اولي كه ديدم دست و دلم براي خريدش لرزيد. خيلي اهل سياست نيستم، اما دلم نيامد ورق نزده بگذرم. كتاب را خيلي بيش از آنچه در معرفي مختصر پشت جلدش نوشته بود يافتم. نگارنده با حجم عظيمي از منابع 163 موضوع را به صورت مرجعي زودياب بعد از چهار فصل مفصل آورده. موضوعاتي كه در ذهن همه ما هست و در باورهايمان. تقريباً نكته يي نيست كه در كتاب گنجانده نشده باشد. در انفعال يقه سياست را چسبيده كه پدر و مادر ندارد. گردن خم را شمشير نبرد. مرا نان ده و كفش بر سر زن. نبود آزادي بيان و شايعه گستري، رازداري و پوشيده گويي از پربارترين بخش هاي آن است. زبان سرخ سر سبز مي دهد بر باد. بس سر كه فتاده زبان است، با يك نقطه زبان زيان است. گنده تر از دهانت حرف نزن. مرد سر مي دهد سر نمي دهد. كه جاسوس همكاسه ديدم بسي. تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها. باقي را برويد بخوانيد كه تا دلتان بخواهد شيرين است. انتشارات اختران منتشر كرده. آخرين عشق كافكا، نوشته كاتي ديامانت كه با ترجمه سهيل سمي منتشر شده و انتشارات ققنوس آن را منتشر كرده، يكي از تازه ترين كتاب هايي است كه به حاشيه هاي زندگي كافكا مي پردازد. شايد در ادبيات غرب بعد از شكسپير و چخوف بيشترين نوشته ها و تحقيقات درباره كافكا صورت گرفته باشد. هم او كه مسخ را نوشته. مسخي كه وارد ادبيات سياسي جهان هم شد و الي آخر. از رابطه او با دورا ديامانت مي خوانيم و از زندگي سرشار از تنش و تناقض. دورا معلم كمونيست جواني است كه يك سال آخر عمر كافكا با او بود. آخرين عشق كافكا تركيبي از رمان و زندگينامه است.«رازي در كوچه ها» رماني از فريبا وفي است كه نشر مركز منتشر كرده و با استقبال خوبي هم رو به رو شد. راوي داستان حكايت خود را از كنار بستر پدري محتضر در بيمارستان شروع مي كند، دخترش پس از سال ها به ديدن او مي آيد و اين بازگشت در واقع سفري است سوال انگيز درباره گذشته و هويت حميرا كه هيچ گاه به نام خودش صدايش نمي كردند. او همچنان كه چشم هاي نيمه بسته و رنگ پريده پدر را نگاه مي كند، خاطرات خانه و خانواده پدري را به ياد مي آورد. مادرش را مي بيند كه خشم خاموش خود را بر سر رخت چرك ها در طشت مي ريزد. ساكنان ديگر كوچه را به خاطر مي آورد و دوستان كودكي اش را. فريبا وفي قلمي آموخته دارد و بر نكاتي انگشت مي گذارد كه دردهاي ملموس جامعه را در قالب رماني خواندني به تصوير مي كشد. يكي از دوستان زنگ زده بود و پيغام گذاشته بود كتاب «نور سنگر آبي» را براي او بگيرم. اسم نويسنده را هم محض احتياط گفته بود و جين آستين را به نشر ني وصل كرده بود. به علت وضع جسمي اش در شهر تحرك ندارد. اسم برايم غريب بود. به كتابفروشي نشر ني رفته بودم و كتاب هاي جين آستين را كه نگاه مي كردم. يك كتاب آبي ديدم. «نورثنگر آبي» به ظاهر اين دوست ما اولين كسي نبود كه دچار اين خطاي باصره مي شد. در ادامه چاپ آثار كلاسيك اين كتاب هم با ترجمه خوب رضا رضايي منتشر شده. كتاب را كه براي دوستم فرستادم تا دو سه روز اسم جين آستين كه مي آمد ياد جبهه جنگ مي افتاد و كلي مي خنديد. محمود معتقدي كه بيشتر به شعر و شاعري مشغول است و به قول خودش پيرانه سر شعرهاي عاشقي پاره مي كند و البته دستي هم در نقد دارد، درآمدي بر مولفه هاي فرهنگ و ادبيات امروز را به همت نشر گل آذين منتشر كرده. از آن كارهاي بي مزد و پرمنت كه دشمن تراش است. دغدغه هميشگي اهل كتاب در آن موج مي زند. چشم انداز ادبيات چگونه برپا مي شود، چشم انداز نقد ادبي در دهه هشتاد، بازتاب ادبيات مهاجرت را در آن مي بينيم. اسباب دلگرمي است كه هنوز هستند كساني كه دل به كار داده اند.
توضيح؛ ستون خواندني ها به جاي پنجشنبه استثنائاً امروز چاپ مي شود.
يکشنبه 17 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]