واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: جمعه سياه ايران
شهريور از نيمه گذشته بود. غروب بود و سياهي و ظلمت، ظلمتي به سياهي شب، شبي به بلنداي غمگيني يلدا، ميدان ژاله بود و آه و ناله. شاه مخلوع، كه اختيار از كف او خارج شده بود تصميم گرفت اين بار در برابر خميني و يارانش تصميم قاطعانه بگيرد! شب 16 شهريور بود كه به دولت دستور داد در تهران و 11 شهر كشور حكومت نظامي اعلام كنند. از سال 1342 تا جمعه سياه، اولين بار بود كه اعلام حكومت نظامي مي شد. شاه براي تشديد فرمان خود، رياست حكومت نظامي تهران را به ارتشبد اويسي داد. ارتشبد اويسي به «قصاب ايران» مشهور بود. تظاهرات خيابان ممنوع شده بود. دستور دستگيري بازرگان، سنجابي، فروهر و متين، دفتري و ... صادر شده بود. حدود 15 روز از تشكيل دولت آشتي ملي بيشتر نگذشته بود، كه يكي از بزرگ ترين فجايع تاريخ در ميدان ژاله رقم خورد. اعلاميه هاي فرماندار نظامي تهران، يكي پس از ديگري صادر مي شد و مردم را تهديد مي كرد. هزاران نفر از مردم در كمتر از 2 ساعت تمامي خيابان ها و ميدان ژاله و پشت بهارستان تجمع كردند. مادران بچه در بغل، كودكان همراه پدر، دختران و پسران مصمم در صف هاي فشرده گام بر مي داشتند تا نمايشي از قلب هاي طوفان زاي مسلمان ايراني را به صحنه آورند. ابتدا خاك هاي آغشته به بنزين را در خيابان ها آتش زدند، ماشين ها را به آتش مي كشيدند و در خيابان فرح آباد، مغازه ها را آتش زدند. جمعيت موج مي زد و سينه ها سپر بود و آماده جانفشاني در راه خميني و انقلاب و آن روز ... دژخميان جلاد شاه، بي امان از هر سو از زمين و هوا راه هاي گريز را بستند و خيابان ها مملو شد از تانك و زره پوش و هدف آنها پراكنده نكردن و ارعاب مردم نبود بلكه هدف آنها فقط كشتن و خونريزي بود و به نوعي مي خواستند حادثه 15 خرداد 42 را لعابي تازه بخشند. همه را كشتند و در خون غلطاندند، آنها حتي اجازه امدادرساني را ندادند. جمعه سياه، نقطه اوج بود، اوج شهادت و شهامت براي ياران خميني و اوج فضاحت و جنايت براي دژخيمان شاه. و ديگر با هيچ عبارتي، عمال رژيم نمي توانستند از قانون و حكومت قانون اساسي دم بزنند. نمايش فيلم مستند 50 دقيقه اي از جنايات رژيم در شهريور، در سينماهاي آمريكا و اروپا دنيا را در بهت فرو برد. چرا كه در ميان جمعيت معترض حتي يك نفر مسلح نبود و رژيم شاه به نام حكومت نظامي، اين چنين كشتار و فجايع را به راه انداختند. و رژيم به انتها رسيده بود، انتهاي ناتواني و سقوط در مقابل خميني و ياران مقتدرش. امام خميني بلافاصله در اعلاميه اي آرزوي بودن در ميان تظاهر كنندگان و كشته شدن براي خداي تعالي را به مردم اعلام كرد. 17 شهريور كساني را كه خواهان برقراري قانون اساسي مشروطه و در صدد سازش با سلطنت بودند را نيز متزلزل كرد. به قول روزنامه نگار فرانسوي، «بزرگترين قرباني جمعه سياه، برنامه آزادي سياسي» بود. جمعه سياه به امكان اصلاحات تدريجي پايان بخشيد و كشور را بين دو انتخاب قرار داد: «انقلاب بنيادي يا ضد انقلاب نظامي.» جمعه سياه، گردابي از حوادث را پديد آورد. حكومت نظامي شاه غيرقانوني بود چون به تصويب مجلس نرسيده بود. تظاهر كنندگان به جاي اجراي اصلاحات شعار مي داند «مرگ بر شاه»، «يا خون يا خميني» و خواسته آنها اجرا شد. خون جاري شد و جمعه سياه در تاريخ انقلاب ماندگار شد و ميدان ژاله به حرمت خون 4300 شهيد به نام ميدان شهدا» تغيير يافت. خون موج مي زد و نهال تنومند انقلاب اسلامي آبياري شد تا همچنان استوار و پابرجا بماند. امروز 30 سال گذشت. يادمان باشد ميدان شهدا» داغدار بيش از چهارهزار و سيصد لاله به خون خفته است. لاله هايي كه پيامشان براي ما رهايي بود و استوار و آزادي. راهشان پررهرو و مستدام باد.
كريم رضايي- كارشناس ارشد علوم سياسي گچساران
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]