تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805509275




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محمّد رضا غفوريان معيار آغاز و انجام ماههاى قمرى (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمّد رضا غفوريان معيار آغاز و انجام ماههاى قمرى (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: فقيهان درباره آغاز ماه قمرى، سخن بسيار گفته اند و اين نوشته بر آن است تا ديدگاه مشهور را برگزيده و با زدودن برخى ابهام‌ها، گامى هر چند كوتاه، در نماياندن درستى اين ديدگاه بردارد.


وابستگى بسيارى از احكام در اسلام, به گردش ماه و حالتهاى گوناگون آن, نيازمند شرح و سخن بسيار نيست. هر كس با اندك آشنايى با عبادتهايى چون: نماز, روزه, حج, جهاد و… مى داند كه بخش مهمى از احكام اين عبادتها, با آغاز و انجام ماههاى قمرى ارتباطى تنگاتنگ دارد. فقيهان درباره آغاز ماه قمرى, سخن بسيار گفته اند و اين نوشته بر آن است تا ديدگاه مشهور را برگزيده و با زدودن برخى ابهامها, گامى هر چند كوتاه, در نماياندن درستى اين ديدگاه بردارد.گرچه مى توان درباره آغاز ماه قمرى, چند ديدگاه را در لابه لاى سخنان و نوشته هاى فقيهان, پيدا كرد, ولى آنچه امروز بيش از همه مطرح و مورد ارزيابى است, دو ديدگاه است.

1. پيدا شدن هلال ماه را در هر منطقه براى همه مناطق ديگر كافى نيست و براى ماه نيز, افقهاى گوناگون وجود دارد.
2. پيدا شدن هلال ماه در يك جا, براى منطقه هاى يگر نيز كافى است و پيدايش هلال ماه, داراى افقهاى گوناگون نيست.

البته در همين نوشته بايد اين دو ديدگاه را بيش از اين بشكافيم و مقصود گروندگان به هر يك را بهتر و روشن تر دريابيم, ولى در آغاز و پيش از پرداختن به ريزه كاريهاى هر كدام, شايسته است كه برخى پندارهاى نادرست را درباره پيامد هر يك از اين دو گوشزد كنيم.
ممكن است برخى چنين تصور كنند كه اختلاف ميان اخترشناسان در تعيين آغاز ماه قمرى, با گزينش ديدگاهِ نبود افقهاى گوناگون برچيده مى شود و مردم از سردرگمى رهايى مى يابند. بويژه در چند سال اخير كه در چندماه رمضان پى درپى, سخن سالنامه نويسان, با آنچه گروهى از جويندگان هلال آغاز ماه مى ديدند و اعلام رسمى در كشور ما نيز بر آن بود, اختلاف داشت, اين پندار براى برخى قوت بيش ترى گرفت. گفته مى شود: اگر افقهاى گوناگون مطرح نباشد, چنين ناسازگاريهايى هم رخت بر مى بندد.
ولى بايد دانست كه چنين چيزى نادرست و ناشى از نسنجيدن درست همه سويه اين ديدگاههاست. آنچه در ديدگاهِ نبود افقهاى گوناگون وجود دارد اين است كه: اگر هلال ماه در منطقه اى از كره زمين, در خور ديدن باشد, براى همه منطقه هاى ديگرى كه در نخستين لحظه پيدايش هلال, شب باشند, حجت است و آغاز ماه نو قمرى, براى همه آنها ثابت مى شود.

امّا پيدايش هلال را چگونه بايد دريافت, مسأله اى است, جدا.

آيا سخن حكومتهاى مختلف كشورهاى اسلامى, هر چند به ديگر احكام و مقررات اسلامى پاى بند نباشند, در اين باره حجت است؟
آيا ديدن و اعلام كردنِ برخى عالمان دربارى, حجت است؟ آيا نوشته اختر شناسان, كه در برخى از سالها, حتى در كشور خودمان, سالنامه هاى گوناگون با تعيين زمانهاى گوناگون يافت مى شد, حجت است؟
ديدگاه اثبات افقها و يا نفى آن, هر دو مى توانند پاسخهاى همسان به اين پرسشها بدهند.
سخن در اين است كه اگر در منطقه اى هلال ماه در خور ديدن باشد, تكليف ديگر منطقه ها چيست, و اين قابليت ديدن بايد اثبات گردد. سردرگمى سالهاى اخير, به عقيده شمارى از كارشناسان اين رشته, ناشى از كم توجهى و بى دقتى در نگارش سالنامه هاست; چرا كه براى يك كشور به اندازه ايران, سالنامه هاى مختلف يافته مى شود كه هر كدام, آغاز ماه را به گونه اى محاسبه كرده اند. طبيعى است كه همه آنها نمى تواند درست باشد. در اساس, اختلاف اين دو ديدگاه, پس از اثبات وجود هلال ماه در يك منطقه آغاز مى شود, كه آيا اين هلال ثابت شده براى همه جا كافى است يا تنها براى منطقه هاى هم افق؟ در حالى كه اختلاف موجود در سالهاى گذشته در اين بود كه آيا هلال پيدا شده است يا خير؟
نكته درخور توجه ديگر اين كه: نتيجه هيچ يك از دو ديدگاه ياد شده اين نيست كه در همه منطقه هاى كره زمين, يك روز به عنوان روز عيدفطر يا قربان, يك شب به عنوان شب قدر و مانند آن خواهد بود.
شمارى از آنان كه افقهاى گوناگون را نمى پذيرند, مانند آقاى خويى, در بيان كامل و دقيق نظر خويش گفته اند: هرگاه هلال ماه در منطقه اى درخور ديدن شود, همه منطقه هايى كه در آن هنگام در تاريكى شب باشند, ماه قمرى براى آنها آغاز مى شود. بسيار روشن است كه همواره نيمى از منطقه هاى كره زمين, در روشنايى روزند و هلال ماه ياد شده, براى آن منطقه ها, آغازگر ماه قمرى به شمار نمى آيد. براى نمونه اگر در ايران, به هنگام غروب خورشيد, هلال ماه را بتوان ديد, آغاز ماه قمرى است و صبح فرداى آن شب, داراى احكام ويژه خويش مانند واجب بودن روزه, يا حرام بودن آن خواهد بود, ولى منطقه هايى كه درلحظه پيدا شدن همان هلال, بامداد روز خود را آغاز مى كردند, حتى در ديدگاه آقاى خوئى نيز, روز آخر ماه را مى گذرانند و فرداى آن روز, آغاز ماه آينده براى آنهاست. نتيجه چنين چيزى, يگانه نبودن فطر و قربان و قدر و مانند آن در همه كره زمين است. بنابراين, نبايد پنداشت كه با پذيرش ديدگاه نفى افقهاى گوناگون, آغاز و انجام ماههاى قمرى براى همه انسانها يك نواخت و همزمان خواهد شد. البته در بررسى استدلالها و شواهد اين ديدگاه, شرح بيش ترى در اين باره خواهيم آورد.

*.*.*
پس از روشن شدن اين نكته ها, به بررسى اصل مسأله مى پردازيم و در آغاز چند احتمال را درباره معيار آغاز ماه قمرى يادآور مى شويم:

1 . ماه قمرى, با پيدايش هلال ماه در واپسين روز ماه پيشين در هر منطقه آغاز مى شود و لازم است كه هلال پيش از غروب ماه, از افق هر منطقه درخور ديدن باشد و گرنه در آن منطقه ماه قمرى آغاز نگرديده است, هر چند با گذشت اندك زمانى پس از غروب ماه, هلال آن براى مناطق غربى تر, آشكار شود. برابر اين ديدگاه, پيدايش هلال در همه منطقه هايى كه غروب خورشيد در آنها همزمان يا با تفاوتى اندك باشد. معيار آغاز ماه قمرى است. همچنين پيدا شدن هلال در هر منطقه, نشانگر آن است كه اين هلال در همه منطقه هاى غربى تر, درخور ديدن است; چرا كه بخش روشن ماه, پس از بيرون آمدن از محاق, رفته رفته به سوى زمين چرخيده و به سوى نيم دايره و سپس بدر كامل پيش مى رود و هرگز ممكن نيست كه پس از آشكار شدن هلال, ماه دوباره در تاريكى فرو رود, مگر اين كه چرخشى برعكس پيدا كند. بدين سان در همه منطقه هاى غربى تر نيز, ماه قمرى آغاز شده است. بنابراين, ملاك آغاز ماه قمرى در اين ديدگاه, پيدايش واقعى هلالى است كه درخور ديدن باشد و چون پيدايش هلال وقت معينى دارد, مناطقى كه پيش از آن در تاريكى شب فرو رفته باشند, هنوز در ماه پيشين, به سر مى برند.

2 . معيار آغاز ماه قمرى, همان پيدايش هلال و درخور ديدن بودن آن است, ولى همزمان با پيدايش هلال, ماه قمرى نيز آغاز مى شود و چون آشكار شدن هلال, پديده اى است كه در فضا رخ مى دهد و به منطقه هاى گوناگون كره زمين وابسته نيست, ماه قمرى براى همه منطقه ها, همزمان آغاز مى شود و افقهاى گوناگون در اين باره بى معناست. برخى از دارندگان اين ديدگاه, هم در كتاب فتوايى و هم در نوشته هاى تفصيلى خويش, مطلب را به همين گونه آورده اند.

شهيد سيد محمد باقر صدر, هم در حاشيه اش بر (منهاج الصالحين) مرحوم حكيم و هم در (الفتاوى الواضحة), از اين مسأله همين اندازه را يادآورد شده كه پيدا شدن هلال ماه در يك منطقه, به معناى آغاز ماه قمرى در همه جاست. آقاى خوئى در بيان ديدگاه خويش, قيد مهمّى را آورده كه نبايد از آن به سادگى گذشت. ايشان آغاز شدن ماه قمرى را تنها براى منطقه هايى مى داند كه به هنگام پيدا شدن هلال, در تاريكى شب باشند. وضع رو در رويى زمين با خورشيد به گونه اى است كه همواره نيمى از كره زمين شب و نيمى ديگر روز است. هلال ماه درهر جا كه ديده شود, ماه قمرى براى نيمى از زمين كه در آن هنگام شب را مى گذراندند, آغاز مى شود و در اين باره تفاوتى ميان آغاز و پايان شب نيست; هر جا در هر ساعت از شب كه باشد همين حكم را دارد. در اين زمينه مى نويسد:

(هذا إنَّما يتجه بالإضافة إلى الأقطار المشاركة لمحلّ الرؤية في الليل ولو في جزءٍ يسير منه, بأن تكون ليلة واحدة ليلة لهما, وإن كانت أوّل ليلة لأحدهما و آخر ليلة للآخر المنطبق طبعاً على النصف من الكرة الأرضية دون النصف الآخر الذي تشرق عليه الشمس عند ما تغرب عندنا; بداهة أنّ الآن نهار عندهم فلا معنى للحكم بأنّه أوّل ليلة من الشهر بالنسبة إليهم.)3
اين [تحليل] تنها براى منطقه هايى درست است كه با منطقه ديدن هلال, از نظر شب بودن همراه باشند, هر چند در بخش كوتاهى از شب. بايد يك شب براى اين هر دو منطقه [جايى كه هلال ديده مى شود و جايى كه آغاز ماه براى آن نيز ثابت مى شود] باشد, هر چند براى يكى آغاز شب و براى ديگرى پايان شب باشد. چنين چيزى به طور طبيعى, تنها براى نيمى از كره زمين ثابت مى شود و نه نيمى ديگر كه به هنگام غروب خورشيد نزد ما, صبح را آغاز مى كند; زيرا روشن است كه در آن هنگام, آنان درروز به سر مى برند و نمى توان گفت كه اين براى ايشان شب آغاز ماه است.

همين نكته در نوشته ديگرى از آقاى خوئى در پاسخ به نامه يكى از شاگردانش نيز آمده است.4 البته ايشان در كتاب فتوايى خويش: (منهاج الصالحين) و حاشيه عروه, سخنى از قيد شب بودن آن مناطق به ميان نمى آورد. اين نكته در بررسى ديدگاه نبود افقهاى گوناگون داراى اهميت بسيار است كه بدان خواهيم پرداخت.

3 . ديدگاه ديگرى در اين مسأله مى توان يافت كه مى گويد: اگر هلال درمنطقه اى درخور ديدن باشد, آغاز ماه در آن جا و همه جاهايى كه به طور معمول از روى عادت, ميان آنها و منطقه هلال رفت و آمد برقرار باشد, ثابت مى شود. اين ديدگاه را مى توان درسخن آقا سيد محمد داماد يافت. در تقريرات درس ايشان آمده است:

(فتحصّل من الجميع عدم اختصاص ذلك بالبلاد المتّفقة في الاُفق, بل يشمل المختلفة أيضاً ولكن بنحو كان السفر والارتباط متداولاً…)5

نتيجه آنچه گذشت: [آغاز ماه, با پيدايش هلال در يك منطقه], به شهرهاى هم افق اختصاص ندارد, بلكه شهرهاى داراى افقهاى گوناگون را نيز در بر مى گيرد, ولى جاهايى كه مسافرت و ارتباط ميان آنها رايج بوده باشد…

4 . معيار ديگرى كه امكان دارد براى آغاز ماه قمرى گفته شود اين كه: پيدايش هلال در منطقه اى, نشانگر تعبّدى آغاز ماه براى همه جاست, به اين معنى كه هرگاه ماه قمرى, براى منطقه اى, به گونه اى وجدانى وتكوينى ثابت شود, شارع آن را براى ديگر مناطق هم, از روى تعبد, ثابت مى داند.

به ديگر سخن, گسترش دادن آغاز ماه براى همه منطقه ها, به كمك تعبّد شارع است و نه يك تحليل نجومى, از آن گونه كه در ديدگاه دوم گذشت. مى توان گفت همه كسانى كه نبود افقهاى گوناگون را تنها از روايات دريافته اند و ثابت شدن آغاز ماه را در يك منطقه براى همه جا كافى مى دانند, به گونه اى ديدگاه چهارم را پذيرفته اند. اگر تحليل اخترشناسانه معينى داشته باشيم كه براساس آن به فراگير بودن آغاز ماه برسيم و در شرع نيز, بازدارنده اى براى آن نيابيم, سخنى از روى تعبد شارع نگفته ايم, بلكه اگر هم روايات مؤيد بر آن تحليل نباشد, باز هم به نتيجه همان مسأله نجومى معتقد خواهيم شد. تنها لازم است كه در شرع چيزى نيامده باشد كه بازدارنده اين تحليل درترتيب احكام شرعى باشد. از اين روى, مى توان گفت: كسانى چون صاحب (حدائق) كه تكيه اصلى خود را بر روايات گذاشته و بلكه سخن از مسطح بودن زمين گفته و كره بودن را انكار كرده اند, تعبد شرعى را بيش تر از تحليل اخترشناسانه به كار بسته اند. در اين باره, عبارت ملا احمد نراقى, بسيار گوياست:

(ثم الحق الذي لامحيص عنه عند الخبير كفاية الرؤية في أحد البلدين للبلد الآخر مطلقاً, سواءً كان البلدان متقاربين أو متباعدين كثيراً; لأنّ اختلاف حكمهما موقوف على العلم بأمرين لايحصل العلم بهما البتة: أحدهما أن يعلم أنّ مبنى الصوم والفطر على دخول الهلال في البلد بخصوصه ولايكفى وجوده في بلد آخر وأنّ حكم الشارع بالقضاء بعد ثبوت الرؤية في بلد آخر لدلالة على وجوده في هذا البلد أيضاً وهذا مما لاسبيل إليه. لِمَ لايجوز أن يكفي وجوده في بلد لسائر البلدان أيضاً؟ وثانيهما أن يعلم أنّ البلدين مختلفان في الرؤية البتة, أي يكون الهلال في أحدهما دون الآخر وذلك أيضاً غيرمعلوم…)6

ديدگاه درستى كه نزد انسان آگاه, گريزى از آن نيست اين است كه ديدن هلال در يك شهر, براى شهرى ديگر به گونه مطلق كافى است, چه اين دو شهر, نزديك به هم باشند يا بسيار دور از يكديگر, زيرا دوگانگى حكم اين دو شهر, وابسته به آگاهى يافتن از دو چيز است كه چنين آگاهى هرگز به دست نمى آيد. يكى اين كه بدانيم مبناى روزه و فطر بر اين پايه است كه هلال در هرشهرى وجود داشته باشد و بودن آن در شهرى ديگر, كافى نباشد, همچنين بدانيم كه دستور شارع به قضاى روزه در صورت ديده شدن هلال ماه در شهرى ديگر, از آن روست كه وجود هلال در آن شهر, نشانه وجودش درشهرهاى ديگر است. بايد گفت راهى براى دانستن اين چيزها نداريم. از كجا معلوم كه وجود هلال در شهرى براى ديگر شهرها كافى نباشد؟ دوم اين كه بدانيم كه آن دو شهر از نظر ديدن ماه يكى نيستند, به اين معنى كه هلال در يكى هست و در ديگرى نيست كه اين را نيز نمى توان دانست…

هدف ما اين نيست كه بگوييم ملا احمد نراقى, تنها از راه تعبّد شرعى به ديدگاه ياد شده گرويده است, بلكه مى خواهيم بيان مطلب را در عبارت ايشان بنمايانيم.

بررسى ديدگاهها
براى بررسى ديدگاههاى چهارگانه ياد شده, نيازى بدان نيست كه هر يك راجداگانه و با ريزه كاريهاى موجود درهركدام, بكاويم. ديدگاه سوم و چهارم نكته مشتركى دارند كه در دو ديدگاه ديگر, چنين نكته اشتراكى وجود ندارد. آنچه در اساس و پايه, اين دو را به هم مى پيوندد آن است كه: هر دو به گونه اى تعبّد در آغاز شدن ماه قمرى اعتقاد دارند. در يكى پيدا شدن هلال, نشانه تعبّدى آغاز ماه براى همه جاست و در ديگرى, تنها براى جاهايى كه ميان آنها, آمد و شد برقرار است. اما دو ديدگاه نخست, معيار آغاز ماه را يك تحليل تكوينى و اخترشناسانه مى داند. اگر گروندگان به ديدگاه دوم به شمارى از روايات هم استدلال مى كنند, نه از آن روست كه همه ديدگاه خويش را تنها با روايات اثبات كنند, بلكه مى گويند اين روايات نيز, تأييد كننده همان تحليل تكوينى و نشانگر آن است كه احكام شرعى آغاز و انجام ماه, بر اساس همان واقعيت تكوينى كه ما مى گوييم, بنا گرديده است و در اين باره تعبّدى در كار نيست.

بنابراين, اگر در بررسى دو ديدگاه نخست, روشن شود كه روايات موجود هيچ گونه تعبّدى را بيان نمى كنند, دو ديدگاه سوم و چهارم, همزمان از گردونه بيرون مى روند ونيازى به بررسى بيش تر ندارند. بدين سان مهم آن است كه دو ديدگاه نخست را نيك بكاويم و در بررسى ديدگاه دوم كه ادعاى همخوانى آن با روايات مى شود, روشن كنيم كه آيا تعبّدى در ميان است يا خير.

از سويى ديگر چون اين نوشته در پى اثبات درستى ديدگاه نخست, يا ديدگاه افقهاى گوناگون در آغاز ماه قمرى است, دليلهاى قول دوم را به بوته بررسى نهاده و در نقد آن, شرح كافى براى روشن كردن سخن خويش خواهيم آورد. از اين روى, به بررسى اين دليلها مى پردازيم.

دليلهاى ديدگاه غير مشهور
اين گروه از فقيهان براى اثبات سخن خويش, دليلها و تأييدهايى آورده اند كه مى توان همه آنها را در سه دسته جاى داد.

1 . تحليل تكوينى درباره چگونگى پيدايش هلال و آغاز ماه.

2 . روايات.

3 . تأييداتى از برخى آيات, روايات و مانند آنها.

1. تحليل تكوينى
گفته اند: ماه در چرخش خود به گرد زمين و رودررويى خويش با خورشيد, حالتهاى گوناگونى مى پذيرد كه ما بر روى كره زمين, بخش روشن ماه را به گونه هاى مختلف مى بينيم. اين درحالى است كه همواره نيمى از كره ماه روشن است و نيمى ديگر تاريك, ولى چگونگى قرار گرفتن خورشيد, زمين و ماه نسبت به يكديگر, در برخى از روزها و شبها سبب مى شود كه ما تنها باريكه اى از بخش روشن ماه را ببينيم كه آن راهلال مى ناميم. در چند شب آخر ماه قمرى, وضع ماه به گونه اى است كه نيمه روشن آن, به گونه كامل, پشت به زمين مى كند و هيچ ديده نمى شود, ولى اين حالت, ديرى نمى پايد و بر اثر چرخش ماه در ساعت معينى, باريكه اى از بخش روشن آن در برابر زمين قرار مى گيرد و اين جاست كه گفته مى شود: هلال ماه, پيدا شده است. معيار آغاز ماه قمرى همين پيدايش هلال است و مى بينيم كه اين پديده در آسمان رخ مى دهد و هيچ ارتباطى به اصل كره زمين ندارد, چه رسد به مناطق گوناگون آن. به ديگر سخن, اگر كره اى به نام زمين هم نداشتيم, بلكه بيننده اى را در فضا فرض كنيم كه ماه را مى بيند, همين پديده درباره او رخ خواهد داد و در لحظه معينى باريكه اى از بخش روشن ماه به سوى او خواهد بود كه همان لحظه هلال است. بنابراين, پيدايش هلال پديده اى تكوينى در آسمان است و در زمان معينى پيدا مى شود وهرگز به مناطق گوناگون زمين وابسته نيست.

اشتباه مشهور كه براى هلال ماه افقهاى گوناگون پنداشته اند اين است كه هلال ماه را به طلوع و غروب خورشيد مانند كرده اند. آنان چنين پنداشته اند كه همان گونه كه خورشيد در آسمان, درخشندگى خود را دارد و اين زمين است كه با چرخش خود در برابر آن, شب و روز را در مناطق گوناگون خويش مى بيند و اين مناطق, در پى حركت وضعى زمين, هر كدام طلوعى و غروبى ويژه خود دارد, هلال ماه نيز چنين است, در حالى كه هلال يك بار و در يك لحظه در آسمان پيدا مى شود و ماه قمرى نيز با پيدايش آن آغاز مى گردد و اين همانند كردن از اساس نادرست است.

آرى, پيدايش هلال كه آغاز ماه قمرى را رقم مى زند, تنها براى مناطقى است كه در لحظه پيدايش, در تاريكى شب باشند, نه آن جاهايى كه صبح خود را مى گذرانند; چرا كه ماه قمرى از شب نخست ماه آغاز مى شود و تا غروب واپسين روز آن ماه, كه بيست و نه, يا سى روز بعد خواهد بود, ادامه دارد و نمى توان صبح يك روز را آغاز ماه دانست. پس براى چنان مناطقى, ماه از مغرب آن روز آغاز مى شود كه درحقيقت يك شب ديرتر از منطقه هلال خواهد بود.

اين نكته را نيز بايد يادآورد شويم كه برخى از گروندگان به ديدگاه نبود افقهاى مختلف, سخنى از تأخير يك روز براى منطقه هايى كه در لحظه پيدايش هلال, به اندازه اى از منطقه هلال دور بودند كه صبح خود را مى گذراندند, نگفته اند. يادآورى اين مطلب مهم در سخن آقاى خوئى و سيد عبدالاعلى سبزوارى وجود دارد, ولى كسانى چون صاحب (حدائق), صاحب (جواهر الكلام), آقاى محسن حكيم در (مستمسك) و شهيد صدر سخنى از آن به ميان نياورده اند. البته حقيقت آن است كه كسانى چون صاحب, (جواهر) سيد محسن حكيم به دليلهاى ديگرى در نتيجه سخن خويش به گونه اى پيش رفتند كه گويا گرايش به آغاز ماه قمرى به طور همزمان, براى همه جا دارند و گرنه در عبارت هر دو بزرگوار آمده است كه پيدا شدن هلال ماه در منطقه هاى مختلف, تفاوت دارد و بلكه سيد محسن حكيم مى نويسد:

(لاينبغي التأمّل في اختلاف البلدان في الطول والعرض, الموجب لاختلافها في الطلوع و الغروب, ورؤية الهلال و عدمها… أمّا لو رئي في الغربية فالأخذ بإطلاق النصّ غير بعيد, إلاّ أن يعلم بعدم الرؤية, إذ لامجال حينئذٍ للحكم الظاهري…)7

اين مطلب شايسته درنگ نيست كه شهرها در طول و عرض [جغرافيايى] گوناگون هستند, كه سبب اختلاف در طلوع و غروب و ديدن و نديدن هلال در آنها مى گردد… اگر هلال ماه درشهرى غربى ديده شود, تمسّك به اطلاق روايت [براى اثبات آغاز ماه در شهرى شرقى] دور نيست, مگر اين كه بدانيم [در شهر شرقى] درخور ديدن نبود; چرا كه در چنين حالتى حكم ظاهرى, جايى براى مطرح شدن ندارد.

اين عبارتها به روشنى گوياست كه آقاى حكيم, آن تحليل تكوينى موجود در عبارتهاى كسانى چون آقاى خوئى و شهيد صدر را نپذيرفته است و تنها با نگاه به روايت به اين سخن گرايش پيدا كرده و با اين همه, شرط كرده است كه يقينى بر خلاف آن نداشته باشيم. ما در بررسى تحليل تكوينى نبود افقها خواهيم گفت كه سخن آقاى حكيم درنتيجه به طور كامل با ديدگاه نخست برابر است, هر چند او خود به همه پيامدهاى سخن خويش توجه كافى نكرده باشد.

كسانى چون صاحب (حدائق) و (جواهر) نيز شبهه هايى چون احتمال مسطح بودن زمين و كم بودن مساحت بخش قابل سكونت آن و نيز روايات, آنان را به سوى چنين سخنانى برده است و نه تحليلى تكوينى از آن گونه كه در سخن آقاى خوئى مى بينيم.

تنها شهيد صدر در اين ميان, آشكارا آن تحليل را مى پذيرد, ولى سخنى از شرط همراهى مناطقى كه در لحظه پيدايش هلال در تاريكى شب باشند, به ميان نمى آورد. بنابراين, يا ايشان پيدايش هلال را در يك منطقه براى همه كره زمين كافى مى داند, كه ظاهر عبارتش بدون در نظر گرفتن چيزى ديگر, همين است و يا شرط همراهى در شب را چنان روشن و ضرورى مى داند كه يادآورى آن را هم لازم نمى بيند كه در اين صورت, اشكالهايى كه خواهد آمد, بر ايشان نيز وارد خواهد بود. هدف ما از اين نكته آن است كه بيش تر فقيهان پيشين كه نامشان در شمار گروندگان به ديدگاه نبود افقها برده مى شود, تحليل تكوينى ياد شده را در نوشته هاى خويش نياورده اند و تنها به روايات اين باب بسنده كرده و ديدن هلال را در يك منطقه, براى همه جا كافى دانسته اند. اين تحليل تا آن جا كه ما مى دانيم, نخستين بار در نوشته هاى آقاى خوئى آمده و كسانى چون سيد عبدالاعلى سبزوارى و شهيد صدر, پس از او چنين سخنى را گفته اند.

به هر روى, به دليل اهميت شرطى كه در سخن مرحوم آقاى خوئى آمده است, عبارت ايشان را در اين باره مى آوريم:

(هذا إنّما يتّجه بالإضافة إلى الأقطار المشاركة لمحلّ الرؤية في الليل, ولو في جزءٍ يسير منه; بأن تكون ليلة واحدة ليلة لهما, وإن كانت أوّل ليلة لأحدهما وآخر ليلة للآخر المنطبق طبعاً على النصف من الكرة الأرضية دون النصف الآخر الذي تشرق عليه الشمس عند ماتغرب عندنا; بداهة أنّ الآن نهارعندهم, فلامعنى للحكم بأنّه أوّل ليلة من الشهر بالنسبة إليهم.)8
اين سخن [ديدگاه نبود افقها] درباره سرزمينهايى درست است كه با منطقه هلال درخور ديدن, در تاريكى شب همراه باشند, هر چند اين همراهى در بخش كمى از شب باشد. بدين گونه كه يك شب هر دو جا را در برگرفته باشد, گرچه براى يك منطقه آغاز شب و براى منطقه اى ديگر پايان آن باشد. طبيعى است كه چنين چيزى براى نيمى از كره زمين صادق است, نه نيم ديگر كه به هنگام غروب ما, خورشيد بر آن جا مى تابد. دليل اين شرط نيز روشن است; چرا كه در چنين زمانى, آن جا روز است وحكم كردن به اين كه براى آنان شب آغاز ماه است, نابجاست.

سپس ايشان, تعبير (مشرقين) و (مغربين) را در آيه شريفه قرآن به همين معنا مى گيرند كه كره زمين, از آن روى كه در برابر خورشيد, نيمى از آن روشن و نيمى ديگر تاريك است, دو مشرق و دو مغرب دارد.

بررسى تحليل تكوينى
نخستين نكته مهمّى كه در بررسى اين تحليل, بايد بدان توجه كنيم اين است كه: گوينده اين سخن, در پى نماياندن معيارى براى آغاز ماه قمرى است. نكته اصلى بحث ما نيز, در همين جاست كه معيار درست و دقيق آغاز ماه چيست؟ اما بايد بگوييم اين ديدگاه, در نماياندن چنين معيارى, دچار تناقض درونى دشوارى است. براى همه روشن است, هر معيارى كه براى آغاز ماه بپذيريم, اين نكته بايد در آن مراعات شود كه ماه قمرى همواره از شب آغاز مى شود, پذيرفتنى نيست كسى آغاز ماه قمرى را بامداد و يا نيمروز بداند. پذيرش چنين چيزى به اين معناست كه براى نمونه, نيمى از يك روزاز ماه رمضان به شمار آيد و نيمه دوم همان روز از ماه شوّال, كه نادرستى اين مطلب بسيار روشن است. اين اشكال بر كسانى وارد است كه چون شهيد صدر, نه در كتاب فتوايى, مانند حاشيه (منهاج الصالحين) و نه در كتاب تفصيلى تر چون (الفتاوى الواضحة) نامى از شرط همراهى در شب بودن نياورده اند.

به راستى اگر لحظه نخست پيدايش هلال, آغاز ماه قمرى باشد, مناطقى كه در آن لحظه بامداد خود را مى گذرانند و يا در نيمروزند چه حكمى دارند؟ آيا عيدفطرشان در كم تر از نيم روز به پايان مى رسد؟

آيا مى توان پذيرفت كه در يك روز, تا نيمه آن روزه واجب باشد; چرا كه هنوز ماه رمضان به پايان نرسيده و در نيمه دوم روز روزه حرام; زيرا در منطقه اى ديگر در لحظه ظهر ما, مردم آن جا در غروب خورشيد, هلال ماه را يافته اند؟

نادرستى اين نتيجه ها به اندازه اى روشن است كه بايد گفت نه شهيد صدر و نه آقاى خوئى و نه هيچ فقيه و يا مسلمانى ديگر, ممكن نيست چنين چيزى را به ذهن بياورد, چه رسد به اين كه فتوا يا عمل خويش را اين گونه قرار دهد. پس شرطى كه در سخن آقاى خوئى آمده, ناگزير از پذيرش آن هستند. سخن ما نيز متوجه همين جاست كه اساس اين تحليل, دچار اشكال مى گردد; چرا كه نمى توان پذيرفت لحظه پيدايش هلال همان آغاز ماه قمرى است. پس به روشنى مى توان گفت: آغاز ماه قمرى, حتى در ديدگاه كسانى چون آقاى خوئى, در همه جا يكى نيست و يك روز اختلاف براى برخى مناطق نسبت به يكديگر ضرورى است.

بدين سان مى بينيم كه آغاز و انجام نظر آقاى خوئى درباره نماياندن معيار آغاز ماه قمرى, اختلاف دارد. در آغاز سخن ايشان پافشارى بسيار بر اين دارد كه لحظه پيدايش هلال, همان آغاز ماه است و در پايان شرطى را به ميان مى آورد كه به گفته خود ايشان, لحظه پيدايش هلال, تنها براى نيمى از كره زمين, آغاز ماه است. گرچه مناقشه اى هم در اين سخن مى توان كرد كه پيامدش آغاز ماه براى سه چهارم كره زمين است و نه نيمى از آن; زيرا در هر لحظه نيمى در تاريكى شب است و از نيمه روشن آن نيز نيمى پيش از ظهر است و نيمى بعد از ظهر و اين مناطق, حتماً در بخش غربى منطقه هلال خواهند بود و باگذشت چند ساعت, هنگامى كه به غروب خورشيد مى رسند, هلال را مى بينند و نزد همه فقيهان, به شب آغاز ماه گام مى نهند.

خلاصه اين كه: اگر معيار آغاز ماه نزد دارندگان اين ديدگاه, لحظه پيدايش هلال است, تكليف مناطقى كه در آن لحظه در روشنايى روز باشند چيست؟ پس ناگزير بايد گفت: پيدايش هلال درهر منطقه, آغاز ماه قمرى را خبر مى دهد و اين آغاز, تنها در مناطقى است كه شب باشد. چنين معيار مركّبى هم درهيچ يك از روايات, حتى روايت ضعيفى هم نيامده است.

آقاى خوئى درجايى مى گويند كه ديدگاه مشهور, يا گوناگونى افقها, در هيچ روايتى, هر چند ضعيف, نيامده است, ولى سخن خود ايشان نيز با اين شرط درهيچ روايتى, هر چند ضعيف, نيامده است. حقيقت اين است كه ايشان به خوبى دريافته كه لحظه پيدايش هلال نمى تواند آغاز ماه باشد و براى گشودن گرهى كور كه از اين مطلب پيش مى آيد, بايد چاره اى انديشيد. ايشان چاره را در چنين شرطى ديده اند, ولى هيچ دليلى براى اين نياورده اند كه چنين معيار مركّبى درست است. اگر به روايات تمسك كنيم, تعبّد خواهد بود و بررسى آن نيز در همين نوشته خواهد آمد. در سرتاسر سخن آقايان خويى, سبزوارى و شهيد صدر, هيچ دليلى اخترشناسانه بر اين كه معيار آغاز ماه براى همه جا همان لحظه پيدا شدن هلال در هر جاى كره زمين است, نمى يابيم.

تحليل تكوينى ديدگاه مشهور
مشهور فقيهان شيعه برآنند كه آغاز ماه قمرى, تنها با اين معيار است كه هلال در آسمان به طور طبيعى, با چشمان غير مسلح درخور ديدن باشد. به نظر مى رسد گرايش به ديدگاه نبود افقها نزد آن دسته از فقيهان كه با تحليل تكوينى بدان رسيده اند, ناشى از آن است كه همه جنبه هاى ديدگاه مشهور را به درستى ملاحظه نكرده اند. چه بسا برخى تحليلهاى نه چندان دقيق از سوى معتقدان به ديدگاه مشهور نيز در اين مطلب بى تأثير نبوده است.

به هر روى, تحليل ديدگاه مشهور و نماياندن درستى آن در گرو اين مطلب است كه بدانيم برخى از چيزها درباره آغاز و انجام ماه قمرى ومقررات شرعى وابسته به آن, از مسائل ثابت شده است و هيچ ديدگاهى نمى تواند آنها را ناديده گيرد.

معيارى كه براى آغاز ماه مى نمايانيم بايد با اين چيزها هماهنگ باشد و چنان نباشد كه مانند معيار يادشده در سخن آقاى خوئى, شرطى بدان بيفزاييم كه دچار تناقض درونى گردد. اين كه آغاز هر ماه قمرى, با غروب خورشيد و آغاز شب همراه است, از مسائل ثابت شده به شمار مى رود. بنابراين, معيارى كه مى دهيم بايد اين نكته در آن مراعات شده باشد. اين نكته نيز كه روزها و شبهاى آغاز و انجام يك ماه قمرى تقسيم پذير نيستند روشن است و يقينى; يعنى عيد فطر, يك روز كامل است و نه يك نيم روز. معيار ما بايد اين را نيز در نظر داشته باشد.

مشهور مى گويند: نخستين لحظه اى كه بخش روشن ماه به سوى زمين بچرخد و باريكه اى از آن درخور ديدن شود, براى هر منطقه اى كه اين هلال درخور ديدن باشد, ماه قمرى آغاز شده است و نه مناطق ديگر, درست است كه چرخيدن ماه به سوى كره زمين و پيدا شدن باريكه اى از بخش روشن آن در زمان معينى انجام مى گيرد و پس از آن هر چه مى گذرد اين باريكه بزرگ و بزرگ تر مى شود و تا به بدر كامل نيز مى رسد, ولى تنها آغاز پيدايش آن براى آغاز ماه كافى نيست, آغاز ماه همان نخستين بارى است كه هلال درهر منطقه قابل ديدن باشد. از سويى ديگر, چون هرگاه هلال ماه در هر جا قابل ديدن شود, چرخش ماه به سويى است كه هلال رو به بزرگ تر شدن دارد و هرگز ممكن نيست چرخش بر عكس داشته باشد و دوباره به زودى پنهان شود, همه منطقه هايى كه در سمت غرب منطقه هلال باشند به هنگام غروب خورشيد, هلال در آن منطقه ها نيز درخور ديدن خواهد بود. براى همين است كه پيدا شدن هلال در منطقه اى شرقى براى مناطق غربى نيز كافى است. اما اين سخن بدان معنى نيست كه هرگاه در منطقه اى شرقى هلال ماه پيدا شود, ماه قمرى از همان لحظه براى مناطق غربى نيز آغاز مى شود; چه بسا مناطقى كه غربى تر بوده و هنوز ظهر خود را مى گذرانند. معناى اين قاعده آن است كه نخستين غروب مناطق غربى, پس از پيدايش هلال در منطقه شرقى, حتماً شب آغاز ماه است; چرا كه هلال پيدا شده هرگز واپس گرا نخواهد بود. نكته مهم در ديدگاه مشهور همين است كه آغاز ماه براى منطقه هاى غربى از هنگام غروب خود آن منطقه هاست و نه لحظه نخست پيدايش هلال.

به طور طبيعى, مناطق شرقى تر از منطقه هلال, تا آن هنگام كه ماه را در آسمان خود داشتند, ماهى بود كه بخش روشن آن به گونه كامل, پشت به زمين بود و هيچ نقطه روشنى از آن آشكار نبود, پس معيار آغاز ماه قمرى در آن جا تحقق نيافت. بدين سان مى بينيم كه با اين معيار, هم شب بودن آغاز ماه قمرى و هم تقسيم نشدن روزهاى آغاز و انجام ماههاى قمرى, توجيه درست و استوارى دارد و نيازمند شرطى, كه پيامدش تناقض درونى معيار باشد, نخواهيم بود. نكته هاى ديگرى نيز در واقعيت چرخش ماه و زمين و قواعد اخترشناسى وجود دارد كه همگى با معيار مشهور هماهنگ است, براى نمونه به يكى از اين پيامدها اشاره مى كنيم.

شمار روزهاى ماه قمرى
مى دانيم كه ماههاى قمرى, گاهى بيست و نه روز و گاهى سى روزه اند. در روايات نيز پرسشهايى در اين زمينه درباره ماه رمضان مى يابيم و كسانى در ميان فرقه هاى گوناگون اسلامى بوده اند كه ماه رمضان را همواره كامل مى دانستند و بيست ونه روزه بودنش را ناممكن مى پنداشتند, ولى مشهور فقيهان شيعه با چنين چيزهايى موافق نيستند.

به هر روى, پرسش مهمى كه در اين باره مطرح مى شود آن است كه آيا كامل ياناقص بودن يك ماه قمرى از يك سال در همه جاى كره زمين يكسان است, يا امكان دارد ماه رمضان يك سال معين در يك كشور بيست و نه روزه باشد و درجايى ديگر سى روزه؟

از ديد برخى اخترشناسان چنين چيزى ممكن نيست; چرا كه هلال ماه از آغاز پيدا شدن در آسمان, رفته رفته بزرگ و بزرگ تر شده تا دوباره به حالت محاق برمى گردد و پس از بيست و نه روز و چند ساعت, بار ديگر هلال ماه قمرى ديگرى رخ مى گشايد. ساعتهاى افزون بر بيست و نه روز در دو يا چند ماه سبب مى شوند كه پيدايش هلال در برخى ماهها, پس از گذشت سى روز رخ دهد. اما نكته مهم اين است كه هر منطقه در شب آغاز ماه, هلالى را مى بيند كه چه بسا چند ساعت پيش در مناطق ديگر درخور ديدن شده است و به همين نسبت هلال ماه آينده براى كسانى كه ماه پيش را زودتر ديده اند, زودتر درخور ديدن خواهد شد; زيرا گردش ماه و زمين و سرعت و جهت آن داراى نظم و نواخت معينى است كه همواره به همان صورت تحقق مى يابد. پس قرار گرفتن هر منطقه در نقطه اى كه رودرروى ماه باشد به گونه اى خواهد بود كه حالتهاى گوناگون ماه براى آن, مانند مناطق ديگر است تنهاتفاوت آن مدتى زود يا ديرتر بودن است كه فاصله جغرافيايى دو منطقه, سبب آن مى گردد. بنابراين, اگر يك ماه قمرى در سال معينى درجايى بيست و نه روزه باشد, درهمه جاى كره زمين به همين گونه خواهد بود, هر چند براساس ديدگاه مشهور, آن ماه قمرى براى منطقه اى يك روز ديرتر آغاز شود. گرچه مى توان گفت كه در شرايط معينى شمار روزهاى ماه قمرى برخى منطقه ها با ديگر منطقه ها براساس هر دو ديدگاه فقهى, متفاوت است. براى نمونه, منطقه هايى كه در آغاز پيدايش هلال, نخستين ساعتهاى روشنايى بامداد را مى گذرانند و روزشان هم به درازاى حدود پانزده ساعت باشد, پس از گذشت بيست ونه روز و پانزده ساعت هلال ماه آينده را مى بينند, در حالى كه در همان روزها, مردم منطقه هاى ديگر, ماه سى روزه خواهند داشت.
بنابراين اختلاف روزهاى يك ماه قمرى را در منطقه هاى گوناگون مى توان پذيرفت, ولى اين سخن كه بيش تر منطقه ها با يكديگر هماهنگ هستند سخنى درست است.
ادامه دارد/
 شنبه 16 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن