تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820244755




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بررسي تحليلي رويداد 17 شهريور 1357 (بخش اول)


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: بررسي تحليلي رويداد 17 شهريور 1357 (بخش اول)
پژوهشگر: عليرضا ملايي
تا پيش از كودتاي 28 مرداد ماهيت و مباني فكري و ايدئولوژيك برخي از نهضت هاي عصر قاجار به بعد را در مجموع بينش ها و آرمان هاي غير مذهبي شكل مي‏دادند، كه در حقيقت متاثر از ورود بي‏محاباي تجدد و مدرنيسم به ايران بود.

خمير مايه فكري بخشي از جريان انقلاب مشروطيت‏به عنوان بزرگترين نهضت عصر قاجار بر انديشه‏هاي روشنفكران سكولار و اصلاح‏طلب متمايل به غرب متكي بود كه مي‏كوشيد ساختار استبداد سنتي و پادشاهي مطلقه را به مدد دموكراسي‏هاي غربي و حاكميت قانون مهار كند؛ اما در عمل، به سبب موانع بي‏شمار و مداخلات فزاينده امپرياليسم روس و انگليس، استقرار مشروطيت‏سخت ناكام ماند.

با پيروزي انقلاب روسيه، جريانهاي فكري هوادار ماركسيسم- لنينيسم نيز به تكاپوي فراوان در ايران دست زدند كه تجلي آشكار آن حزب توده بود. واپسين جريان فكري غير ديني كه سرانجام موفق به تشكيل حكومت گرديد، انديشه ملي‏گرايي بود كه در سالهاي حكومت ملي دكتر مصدق خود را آشكارا نماياند. اما حقيقت اين است كه در ميدان عمل هيچ يك از جريانهاي مذكور نتوانستند به پيروزي بادوامي دست‏يافته و يا يك نظام سياسي پايدار بر اساس ايدئولوژي هاي ياد شده را مستقر يا نهادينه سازند.

در پي شكست تلاش هاي ملي‏گرايان و هواداران نظام مشروطه و انديشه‏هاي چپ و نيز متاثر از فضاي سياسي و فرهنگي كشور كه شتابان به سوي نوسازي اقتصادي - اجتماعي مي‏تاخت، حركت قدرتمند جديدي موسوم به روشنفكري ديني به صورت يك جريان مسلط فكري پديدار گشت كه البته سابقه‏اي ديرينه داشت.
اصلاح فكر ديني با سيد جمال آغاز شد، اما به دليل ضعف پشتوانه و بلوغ سياسي در برخورد با مدرنيته غرب و انديشه تجدد منزوي گرديد. ليكن پس از فراز و نشيب هاي فراوان در سال هاي پس از مشروطه، بويژه دوره رضا شاه و پس از شهريور 1320، با تجهيز خود به انديشه و زبان تازه توانست ‏براي ورود به صحنه مبارزات سياسي و مباحثات فكري آماده شده و با دگرگون ساختن گفتمان سنتي تا سرحد يك جنبش فعال سياسي و اعتراض‏آميز و يك نهضت پويا و پرتوان فكري خود را نشان دهد.

پيدايش فداييان اسلام، همكاري هاي نزديك كاشاني و مصدق در سالهاي نهضت ملي و نيز تلاش روشنفكران ديني آشنا به غرب نظير مهندس بازرگان و بزرگان ديني نظير آيت الله طالقاني در سالهاي پس از كودتا اين گفتمان را متحول ساخت. وجود شخصيتي چون دكتر شريعتي به عنوان برجسته‏ترين روشنفكر ديني روزگار خويش، ايدئولوژي اسلام سياسي را در ميان انبوه مخاطبانش عمق و گسترش وسيعي داد و با آميختن تشيع با نظريات انقلابي مدرن و انديشه‏هاي چپ اين گفتمان را هر چه بيشتر تندرو و سازش‏ناپذير ساخت. تلاش هاي بزرگواراني چون استاد مطهري بر وسعت و شعاع آن در ابعاد گوناگون افزود.

از نظر سياسي شروع نهضت امام خميني(س) و مبارزات بي‏بديلش در آغاز دهه 1340 و قيام 15 خرداد، اسلام سياسي را در سطحي گسترده روياروي رژيم قرار داد. تلاشهاي فكري و سياسي امام(س) به عنوان رهبر نهضت‏با توجه به گستره وسيع هواداران اسلام انقلابي در روشنفكري ديني، سرانجام در ميان مجموعه مخالفان سياسي رژيم، جايگاه استوار و خدشه‏ناپذير آن را تثبيت كرد و به عنوان خمير مايه فكري انقلاب توانست همه جريان هاي موجود را با خود همراه ساخته يا به حاشيه براند. اين ايدئولوژي پرتوان و تازه‏نفس مذهبي كه از پشتوانه سياسي و تاريخي قدرتمندي برخوردار بود، همه نحله‏هاي متنوع ديني سياسي و فكري را تحت رهبري امام خميني(س) گرد آورد و انقلاب شكوهمند اسلامي سال‏1357 را رقم زد.

اين نهضت‏به جرقه‏اي نياز داشت كه در 17 دي‏1356 افروخته شد و انقلاب را در شكل تازه‏اي كه عبارت از رويارويي آشكار و مستقيم با رژيم بود به حركت درآورد و فضاي نسبتا مساعد سياسي سالهاي پس از 1355 نهضت را سرعت و شتاب بيشتري بخشيد. طبيعتا واكنش دولت مطلقه، سركوب خونين و قهرآميز همه خيزش هاي انقلابي در تمام شهرها و آبادي هاي ايران بود كه بلافاصله پس از قم در تبريز و يزد و نقاط ديگر سربرآورده بود. پيامد اين خشونت‏سياسي و شدت عمل رژيم، توقف و ركود نسبي خيزشها و ايجاد يك آرامش موقت و مقطعي بود كه چندان دوام نياورد.

زمينه‏هاي شكل‏گيري رويداد17 شهريور

در پي سياست‏سركوب خونين رژيم در اواخر بهار تا اواسط تابستان‏1357 ه.ش. از شدت و گستره اعتراضات و فعاليتهاي مخالفان تا حد زيادي كاسته شد و در تير ماه همان سال، اوضاع كشور كاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجي، مفسران سياسي و كارشناسان رژيم به اين جمع‏بندي دست‏يافتند كه شاه پس از يك رشته درگيري با شورشيان و سركوب مخالفان از دي ماه‏1356 تا خرداد1357، اكنون ابتكار عمل را به دست گرفته و كاملا بر اوضاع مسلط گشته است و اكنون هيچ خطر جدي رژيم را تهديد نمي‏كند. شاه نيز در پايان اين دوره، در يك مصاحبه تصريح كرد كه:

هيچ قدرتي توان كنار نهادن مرا نخواهد داشت چه 700 هزار تن نيروي مسلح از من پشتيباني مي‏كنند، همه كارگران و اكثريت مردم پشت‏سرم هستند و من قدرتمندم. (1)

او از فرصت و فضاي موجود بهره جست و سراسر تير ماه را به استراحت و خوشگذراني در سواحل خزر پرداخت. اما آنچه روياي شيرين رژيم و كارگزاران آن را برآشفت فرارسيدن ماه مبارك رمضان بود كه از اواسط مرداد آغاز مي‏شد.

با آغاز رمضان قيام ملت چهره‏اي تازه يافت و عمق و وسعت‏بيشتري گرفت. تاكنون در مورد محرم و آموزه‏هاي تشيع در پويايي و تحرك نهضتها و حركتهاي اسلامي گفتگوها و مباحثات گوناگوني صورت گرفته است. حال آنكه ماه رمضان برغم نقش بي‏بديل و منحصر به فردش در فرايند انقلاب چندان مورد پژوهش هاي جدي قرار نگرفته است. بي‏ترديد ماه رمضان فرصتي فراهم آورد تا نيروها و چرخهاي پرتوان انقلاب پس از يك دوره كوتاه ركود و توقف، بار ديگر به حركت درآيد و چنان شتاب بگيرد كه رژيم و متحدان آن را سخت غافلگير كند تا دريابند كه سكون و ثبات ماههاي قبل از رمضان آرامش پيش از طوفان و مقدمه يك خيزش همگاني و فراگير بوده است. درست از همين زاويه رويداد17 شهريور به عنوان نتايج مستقيم تحولات نهضت در ماه رمضان‏1357 قابل تفسير است.

امام كه از نجف هدايت مبارزات را در دست داشت، نيك مي‏دانست كه فصل عمل فرا رسيده است. او فعاليت هاي خود را به گونه‏اي مضاعف توسعه بخشيد. علاوه بر سخنراني هاي متعدد كه به صورت نوار در سراسر كشور توزيع مي‏شد، كوشيد تا حلقه‏هاي پيوند و ارتباط با مراكز مذهبي و هواداران پرشور خويش را در داخل و خارج از كشور گسترش دهد؛ زيرا نيروهاي مخالف رژيم اعم از مذهبي و غير مذهبي اكنون در حال سازمان يافتن بودند. روشنفكران با نوشتن و تكثير اعلاميه‏هاي گوناگون فعاليت هاي پنهاني گسترده‏اي در ميان مردم آغاز كردند. امام در آستانه ماه رمضان در پيامي هشت ماده‏اي كه به تعبير برخي، «نخستين منشور انقلاب‏» (2) لقب گرفته است، وظايف مبارزان بويژه سخنرانان مذهبي را گوشزد نمود و تاكيد كرد كه اين نهضت اسلامي با آزادي هاي استكباري انحراف نخواهد يافت و لذا روحانيون مي‏بايد در افشاي جنايات رژيم در اين ماه در مساجد و مجامع اسلامي مبارزات مردمي را وسعت‏بخشيده به خانواده‏هاي شهدا و زندانيان رسيدگي كنند. (3)

اهميت انكارناپذير اسلام و مكتب تشيع كه تا اين زمان هيچ يك از معيارهاي زندگاني غربي نتوانسته بود آرمان هاي آن را تحت تاثير قرار دهد، مي‏توانست‏به عنوان بخش بزرگي از هويت ملي و فرهنگي ما و به عنوان ايدئولوژي مبارزه بار ديگر در ماه رمضان مورد تاكيد قرار گيرد. عموما در اين ماه به عنوان ماه عبادت و ماهي كه انسان به مهماني خدا مي‏رود، بسياري از مسلمانان از امور كسب و زندگي تا حد زيادي فراغت‏يافته به اماكن مذهبي و مساجد روي مي‏نهند و با توجه به زمينه‏هاي مساعد، هسته‏هاي مبارزه و مقاومت در مساجد سراسر كشور شكل مي‏گيرند.

وجود هزاران مسجد و حسينيه و نيز دهها هزار روحاني در ايران آن روز، بيانگر وجود تشكيلات نسبتا منسجم و متشكل در سراسر كشور بود كه در صورت لزوم مي‏توانست همه اقشار ملت را مخاطب قرار دهد و با بسيج‏سياسي به صحنه بكشاند و در جهت آموزه‏هاي رهبران شيعي به حركت درآورد.

با فرارسيدن ماه رمضان جبنه مذهبي انقلاب ايران نمود بيشتري يافت. در پي فضاي نسبتا باز سياسي سالهاي‏56-57 و برخلاف سنت ديرينه خاندان پهلوي، بويژه در سال‏57 تا حد زيادي از ممنوعيت‏برگزاري مراسم سياسي و مذهبي كاسته شده بود و به اعتراف برخي از فعالان مذهبي، واعظان و سخنرانان ديني، آزادانه‏تر از سالهاي قبل مي‏توانستند در منبرها و مجالس سخن بگويند و ممنوعيت منبر را كنار بگذارند (4) و به تشريح وضعيت مبارزه پرداخته، مجالس مذهبي را به صحنه‏هاي اعتراض‏آميز سياسي تبديل كنند. در عمل نيز چنين شد. بسياري از مردم و حتي برخي مقامات سياسي و نظامي خود فعالانه در اين مراسم مشاركت مي‏جستند. در پايان مراسم انبوه جمعيت‏حاضر در مساجد به راهپيمايي و تظاهرات خياباني دست مي‏زدند و در محلهاي ويژه به يكديگر مي‏پيوستند و از اين رهگذر صحنه‏اي پرشكوه و خيره‏كننده ايجاد مي‏شد.

اين مسائل سرانجام اسباب نگراني دولت را فراهم ساخت. فرماندهان نظامي كشور در چند جلسه شوراي امنيت ملي، در مورد بررسي موضوع فوق به گفتگو نشستند. در يكي از اين مذاكرات سپهبد بدره‏اي فرمانده گارد شاهنشاهي گفت:

در كليه مساجد و منابر صحبت از تغيير رژيم سلطنتي، تحريك مردم براي انقلاب و صحبت از حكومت اسلامي است. (5)

سپهبد مقدم، رئيس ساواك، اين ماجرا را يك جنگ رواني خواند و گفت: همبستگي شديدي بين آخوندها وجود دارد و در پناه پوشش دين، آنها در جهت مقاصد شوم بهره‏برداري مي‏نمايند. (6)

ناآرامي هاي اصفهان در اين ماه، رژيم را واداشت تا براي حفاظت از جان صدها كارشناس امريكايي و انگليسي كه در تاسيسات آن شهر فعاليت مي‏كردند، در اصفهان و نجف‏آباد حكومت نظامي اعلام كند تا مبادا حوادث قم و تبريز تكرار شود. علاوه بر رويدادهاي اصفهان، آتش‏سوزي سينما ركس آبادان كه طي آن نزديك به 370 تن به شهادت رسيدند، تنور مبارزات را بيش از پيش برافروخت. با توجه به اين حقيقت كه آبادان پيشرفته‏ترين تجهيزات آتش‏نشاني را در اختيار داشت رژيم به عنوان مقصر اصلي و عمدي اين فاجعه در همه محافل سياسي و مذهبي مورد انتقاد و خشم مخالفان قرار گرفت و آنان آشكارا خواهان سرنگوني حكومت‏شدند. راهپيماييهاي گسترده از يك سو و اعلاميه‏هاي متعدد در محكوميت اين رخداد انتشار يافت و امام نيز اين حادثه را به كساني نسبت داد كه سالها به انجام چنين فجايعي عادت كرده‏اند. (7) به هر صورت اين فاجعه به صورت يك شعار در مبارزات مردمي تكرار شد و همه تلاشهاي دولت‏براي توجيه ماجرا و نسبت‏دادن آن به «عناصر متعصب كه سينما را محل فساد مي‏دانند» (8) به منظور تبرئه رژيم راه به جايي نبرد و هر چه بيشتر، نتيجه معكوس بخشيد و سقوط دولت آموزگار را قطعي كرد. چرا كه اندكي بعد، در پي آغاز مراسم ضربت‏خوردن و شهادت امام علي(ع) بويژه در روز 21 رمضان، 5 شهريور1357، تظاهرات گسترده‏اي در سراسر كشور برپاگرديد و دولت آموزگار را به زانو درآورد.

نخست‏وزيري شريف امامي و بروز واقعه ‏17 شهريور

افزايش نارضايتيهاي مردمي، گسترش بحران و تنش داخلي كه بي‏وقفه از آغاز ماه رمضان در سراسر كشور خود را نماياند و پس از آتش‏سوزي سينما آبادان شدت يافته بود، بار ديگر شاه و نخبگان رژيم را هراسان ساخت و به بازنگري در سياست هاي موجود وادار كرد، تا با سازوكاري جديد آرامش را به كشور بازگردانند. زيرا مخالفتها با رژيم، اكنون از حد اعتراضات موردي درگذشته و خواستار سرنگوني نظام شاهنشاهي شده بودند. لذا شاه و مشاوران نزديكش تصميم گرفتند تا با استعفاي آموزگار با يك رشته اقدامات و اصلاحات دموكراتيك، پشتيباني ملي را، كه اينك تصور مي‏شد در حال از دست رفتن است، براي رژيم فراهم آورند. از همين رو، نخست‏وزير جديد، جعفر شريف امامي، با شعار «دولت آشتي ملي‏» در 5 شهريور1357 بر كرسي صدارت تكيه زد.

بسياري از شخصيت ها و محافل نزديك به شاه انتخاب شريف امامي را به نخست‏وزيري بهترين گزينش ممكن ارزيابي كردند. (9) سوابق و تجارب طولاني او از نگاه آنان وي را به صورت چهره‏اي كاملا ورزيده و مسلط جلوه مي‏داد كه انتسابش به خانواده روحانيون و نيز سلامتي جسمي و فكري و طبع آرام او در چنين شرايط بحراني و حساس براي حكومت نويدبخش مي‏نمود. او سالها از مشاوران نزديك شاه محسوب مي‏شد و با بسياري از روحانيون ميانه‏رو روابط دوستانه داشت. اما از نگاه مردم شخصيتي كه‏13 سال در راس مجلس سنا، بنياد پهلوي و دهها مؤسسه بازرگاني به شاه خدمت كرده بود از كساني چون هويدا، اقبال و علم چيزي كم نداشت و همه جا در فساد و ديكتاتوري رژيم نقشي انكارناپذير داشت. با اين همه نبايد از ياد برد، نسلي كه اكنون به مخالفت‏برخاسته بود و شاه مي‏كوشيد با استعفاي آموزگار به آنان امتياز بدهد چندان به پيشينه شريف امامي نمي‏انديشيد، زيرا بنياد و اساس رژيم را به چالش گرفته بود.

شريف امامي به اصرار محمدرضا پهلوي و با اين شرط كه شاه در امور كشور دخالت مؤثري نكند، كابينه خويش را تشكيل داد و بلافاصله سياستها و برنامه‏هايي ضربتي براي آرام نمودن مخالفان در پيش گرفت. قمارخانه‏ها و بسياري از اماكن فساد را كه همواره مورد تعرض انقلابيون قرار مي‏گرفت، تعطيل كرد. حقوق كارمندان را بدون توجه به بحران اقتصادي كشور افزايش داد. تاريخ و تقويم برساخته شاهنشاهي را - برغم آنكه خود اندكي قبل نطقي در تمجيد آن ايراد كرده بود - منسوخ نمود. برخي از مقامهاي بالاي سياسي، از جمله منسوبين به فرقه بهاييت را بركنار ساخت، صدها زنداني سياسي را آزاد و وزارت مشاور در امور زنان را از كابينه حذف كرد و اعلام كرد كه انتخابات آزاد بزودي برگزار خواهد شد و قول داد آزاديهاي بيان و قلم و اجتماعات و تاسيس احزاب سياسي مستقل اعمال خواهد گرديد، با مخالفان مذاكره خواهد شد، امور مذهبي و اوقاف مورد توجه ويژه دولت قرار مي‏گيرد و مقرراتي براي برخورد با فساد مالي خانواده سلطنتي وضع خواهد گشت و ... .

اما شاه در اين اوضاع آشفته پيوسته با سفيران امريكا و انگليس براي تصميم‏گيري هاي مقتضي مشورت مي‏كرد. سفيران ياد شده كه پس از تعطيلات تابستاني به تازگي از كشورشان بازگشته بودند و اوضاع را دگرگون مي‏يافتند، (10) بيشتر به استماع سخنان طولاني شاه كه از سستي و نااميدي و ترديد حكايت مي‏كرد، اكتفا نموده كماكان در انجام تعهدات و پشتيباني دولتهاي متبوع خويش به شاه تاكيد مي‏ورزيدند. (11)

شريف امامي و شاه كه اينك به انتظار ثمرات سياستها و شعارهاي جديد خود نشسته بودند، به زودي خود را در گرداب حوادثي غوطه‏ور ديدند كه بتدريج در حال برچيدن بساط سلطنت‏بود. مخالفتهاي مسالمت‏آميز كه از 21 رمضان به بعد، به شكلي فزاينده سراسر كشور را در برگرفته بود، با شعارها و برنامه‏هاي شريف امامي شتاب بيشتري گرفت، كه مهمترين آن راهپيمايي روز عيد فطر در تمام نقاط ايران بود.

در تهران نماز عيد فطر به امامت دكتر مفتح در تپه‏هاي قيطريه و با حضور دهها هزار تن برگزار شد. انبوه نمازگزاران پس از پايان مراسم نماز به همراه مردمي كه همواره در طول مسير به آنها مي‏پيوستند، راهپيمايي بزرگي ترتيب دادند كه تا آن روز سابقه نداشت. آرامش، نظم و سازماندهي تظاهرات كه بي هيچ برخورد قهرآميزي به پايان رسيد، شگفتي ناظران داخلي و خارجي را برانگيخت. تظاهركنندگان با اهداي گل و بوسه به سربازان و با سردادن شعارهايي چون «برادر ارتشي چرا برادر كشي؟» همراه شد و نيروهاي انتظامي را به انفعال واداشت. اين راهپيمايي انضباط، انسجام و اتحاد نيروهاي مخالف رژيم را به شكلي نمايان، به نمايش گذاشت و از تشكيلات پرتوان و همبستگي قدرتمند آنان خبرداد كه گويي يك سازمان مجهز و مجرب آن را سازماندهي داده است. سوليوان سفير وقت امريكا در ايران مي‏نويسد:

نظم و سازمان اين راهپيمايي در عين حال كه موجب تحير و شگفتي ما شد، اين واقعيت را هم آشكار ساخت كه ما تشكيلات و فعاليت مخالفان را دست كم گرفته‏ايم و از منابع اطلاعاتي لازم در ميان گروههاي مخالف بويژه روحانيون و بازاريان برخوردار نيستيم. (12)

به هر تقدير تظاهركنندگان به هنگام عبور از مسيرهاي از پيش تعيين‏شده نام تعدادي از خيابان ها از جمله كورش كبير را به دكتر شريعتي، پهلوي را به مصدق، شاهرضا را به انقلاب اسلامي تغيير دادند (13) و خواستار الغاي سلطنت و ايجاد جمهوري اسلامي گرديدند.

سه روز بعد در16 شهريور، بزرگترين راهپيمايي كشور شكل گرفت كه گفته مي‏شد در تهران نزديك به يك ميليون تن فعالانه در آن شركت جسته‏اند. در اين تظاهرات، مانند راهپيمايي روز عيد فطر، زنان مشاركت گسترده‏اي داشتند و در همين روزها شعار معروف «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي‏» كه عصاره خواست هاي ملت‏بود، سرداده شد. اين رويدادها زنگ خطر سقوط زود هنگام دولت را به صدا درآورد. رژيم كوشيد تا اين آرمان را در نطفه خفه كند. چه تظاهركنندگان اكنون پا از حد فراتر نهاده و از نظام مطلوب سخن مي‏گفتند. اتحاد در ميان جناح هاي مبارز و مخالف رژيم و فروريختن مرزها و فاصله‏ها در يك تظاهرات يك ميليوني، پي بردن به تاثير شگرف مذهب و توان بالقوه نيروهاي مذهبي و نيز دانش‏آموختگان مكتب شريعتي، اسلام را به عنوان ملات اصلي انقلاب درآورد و باعث ايجاد خيزشي عظيم تحت زعامت اسلام‏شناس آگاه و انقلاب‏گر بزرگ زمان امام خميني(س) شد. درست از همين زمان ما شاهد تحليلها و تفسيرهاي متفاوتي از رسانه‏هاي غربي هستيم و آن پي بردن به ماهيت اسلامي نهضت و پرهيز از دل مشغولي هاي بيش از حد به گروههاي چپ و راست در داخل و خارج از كشور بود. (4)

به دليل گستردگي و عظمت تظاهرات‏16 شهريور، ارتش علي‏رغم حضور در خيابانها نمي‏توانست‏به خشونت‏ يا خونريزي متوسل شود. تظاهركنندگان كه در پايان مراسم در ميدان آزادي گرد آمدند، نام اين ميدان را از «شهياد» به آزادي تغيير دادند. دكتر بهشتي در پايان سخنراني خود اعلام داشت كه جامعه روحانيت فردا برنامه نخواهد داشت. (15) اما از آنجا كه صداي او به دليل فقدان امكانات به همه حاضران نمي‏رسيد. بخش مهمي از تظاهركنندگان وعده كردند كه فرداي آن روز يعني‏17 شهريور به عنوان مبدا تظاهرات در ميدان ژاله تجمع نمايند. (16) در برابر اين دو نگرش متفاوت سرانجام مشي بي‏وقفه مبارزه، كه بي‏ترديد امام خميني(س) نيز از آن جانبداري مي‏كرد، غالب آمد زيرا هرگونه عقب‏نشيني به دولت فرصت مي‏داد تا مواضع از دست رفته را دوباره تسخير كند و موانع بيشماري در راه پيروزي نهضت پديد آورد.

به هر تقدير شاه و سران رژيم كه از روند تحولات كشور سخت وحشت‏زده و بيمناك به نظر مي‏رسيدند، براي مقابله با بحران و ناآرامي هاي رو به گسترش بلافاصله در پايان روز16 شهريور موضوع را در دستور كار شوراي امنيت ملي قرار دادند. بر همين اساس، به دستور شاه و به دعوت نخست‏وزير، نشست اضطراري شوراي امنيت ملي با حضور فرماندهان بلند پايه نظامي و امنيتي و اعضاي دائمي از ساعت 8 بعدازظهر16 شهريور آغاز و تا پاسي از شب ادامه يافت. (17) در آغاز جلسه پس از نطق كوتاه مهندس شريف امامي، نخست وزير، رئيس ساواك گفت:

راهپيمايي و ناآراميهاي تهران پس از عيد فطر همچنان ادامه يافته است و مطابق گزارش ها و اطلاعات واصله قرار است فردا جمعه‏17 شهريور آشوب و اغتشاش گسترده، كشور را فراگيرد. لذا براي جلوگيري از آن لازم است در پايتخت‏حكومت نظامي اعلام شود. موضوع به اطلاع شاهنشاه رسيده و ايشان دستور داده‏اند كه موضوع در شوراي امنيت ملي بررسي شود.

پس از بيان دستور جلسه هر يك از حاضران تحليل و ديدگاه خود را در مورد رويدادهاي اخير كشور و راهكارها و شيوه‏هاي رويارويي با آنها ارائه دادند. نكته جالب اين است كه اغلب آنها حوادث جاري كشور را به اعمال نفوذها و سوءاستفاده‏هاي كمونيستها نسبت مي‏دادند. (18)

در اين نشست‏سرانجام تصميم گرفتند در تهران و چند شهر بزرگ از صبح‏17 شهريور به مدت نامعلومي حكومت نظامي اعلام كرده و به اجرا گذارند. پس از مخابره تصميمات جلسه شوراي امنيت ملي به شاه، وي دستور داد چگونگي اجراي آن بلافاصله در جلسه فوري هيات دولت در همان شب بررسي شود. در نتيجه نشست فوق‏العاده هيات دولت در ادامه جلسه شوراي امنيت ملي ساعت 30:22 دقيقه شب با حضور وزرا و نيز ارتشبد ازهاري، رئيس ستاد بزرگ ارتشتاران، و سپهبد ناصر مقدم، رئيس ساواك، برگزار شد. پس از ساعت ها گفتگو و مذاكره مقرر گرديد كه از روز17 شهريور در تهران و يازده شهر كشور يعني قم، تبريز، اصفهان، مشهد، شيراز، جهرم، كازرون، قزوين، كرج، اهواز و آبادان حكومت نظامي اعلام و بلافاصله به اجرا گذاشته شود. پس از تصويب اين موضوع برخي از وزرا اظهار داشتند دست كم 24 ساعت‏به مردم مهلت داده شود تا از جريان حكومت نظامي و تصميم دولت اطلاع حاصل كنند. اما اين نظريه با شدت از سوي سران نظامي و امنيتي رد شد. استدلال آنها اين بود كه راديو تا صبح خبر مزبور را اعلام خواهد كرد، به علاوه مسببين و محركين مي‏بايست هرچه زودتر شناسايي و مجازات گردند تا از آشوب آنها جلوگيري شود. (19)

سرانجام روز حادثه فرا رسيد. جمعيت معترض كه از نخستين ساعات صبح دسته دسته در ميدان ژاله گرد آمده بودند، از اعلام ناگهاني حكومت نظامي اطلاع نداشتند. زيرا رسانه‏هاي رژيم بويژه راديو، تنها ساعت‏6 صبح اين خبر را پخش كرده بودند. هنگامي كه تلاش كماندوهاي رژيم براي پراكندن جمعيت اجتماع‏كننده و جلوگيري از راهيابي معيت‏بيشتر، به ميدان ناكام ماند، خشونت آغاز گرديد و مردم بي‏دفاع به رگبار بسته شدند. با شروع درگيري انواع سلاحهاي آتشين به خدمت گرفته شد. تانكها، مسلسل ها و هلي‏كوپترها از زمين و هوا جنگ خونيني عليه قيام‏كنندگان به راه انداختند. در پي آن صحنه‏اي به پا شد كه به ميدان اعدام شباهت داشت. سربازان مسلح، ميدان شهدا را از چهار طرف محاصره كرده و با استقرار در پشت‏بامها از هر جهت مردم را با صفير گلوله‏ها بدرقه مي‏كردند. گوزيچكين، سفير وقت‏شوروي، در خاطراتش مي‏نويسد:

هدف دولت‏به هيچ‏وجه متفرق ساختن تظاهركنندگان نبود، بلكه مي‏كوشيد همه كساني را كه در تظاهرات شركت داشتند يكجا از ميان بردارد. (20)

به هر حال جمع كثيري از حاضران در صحنه به شهادت رسيدند، آمار شهدا و مجروحين اين حادثه هيچ‏گاه به طور دقيق شناسايي و مشخص نشد؛ زيرا اجساد كشته‏شدگان توسط كاميونهاي ارتش به نقاط نامعلومي حمل و در گورستانهاي دسته جمعي دفن شدند. (21) منابع رسمي تعداد قربانيان را87 تن و زخمي‏شدگان را 205 نفر اعلام كردند. اما جبهه مخالف آن را به هيچ عنوان ارقام واقعي ندانست و تعداد شهدا را بين‏3 تا 5 هزار تن برآورد نمود. گفته مي‏شود، دكتر علي اميني طي مصاحبه‏اي آمار كشته‏شدگان را بيشتر از دو هزار نفر اعلام كرد كه اين موضوع سر و صداي زيادي در محافل وابسته به رژيم از جمله در مجلس برپاساخت. (22) اما بر اساس آخرين آمار بنياد شهيد انقلاب اسلامي تاكنون آمار شهداي‏17 شهريور تهران حدود 88 تن و آمار شهداي سراسر كشور در اين روز123 تن ثبت‏شده است. (بانك اطلاعات شاهد) ابعاد فاجعه چندان گسترده بود كه اين شايعه در سطح وسيع انتشار يافت كه كماندوهاي اسرائيلي و امريكايي طي توافق پنهاني با رژيم و در لباس سربازان ايراني اين صحنه خون‏بار را آفريده‏اند. نه در آن زمان و نه پس از آن مدركي دال بر صحت اين خبر دريافت نشد، ولي حقيقت اين بود كه مردم انتظار چنين كشتار گسترده‏اي را از سوي رژيم و سربازان مسلمان نداشتند. به علاوه مقررات حكومت نظامي به سربازان اجازه تيراندازي نمي‏داد و در صورت مقاومت مخالفان، تنها مي‏بايست‏به بازداشت آنها اكتفا مي‏كردند. (23) اين نقض آشكار قانون بود كه ديگر رژيم نمي‏توانست نغمه قانونگرايي را ساز كند. اگر از اخبار مربوط به تعداد قربانيان صرف‏نظر كنيم، صورت مساله تغييري نخواهد كرد. زيرا اصل حادثه براي هر دو سوي ماجرا نگران‏كننده و تكان‏دهنده بود. مخالفان از شدت عمل حكومت نظامي غافلگير شدند. در همان حال هم شاه و هم انقلابيون از كثرت تعداد كشته‏شدگان شگفت‏زده و متحير شدند. ميدان ژاله از اين پس ميدان شهدا نام گرفت.

سربازان محاصره‏كننده تا صبح روز بعد به محاصره ادامه دادند. تا نيمه‏هاي شب همچنان صداي گلوله به گوش مي‏رسيد. در همان فاصله اتومبيلهاي آتش‏نشاني با فشار آب لكه‏هاي خون و آثار قتل عام را پاك كردند. اما پيامدها و آثار اين واقعه هيچ‏گاه و با هيچ وسيله‏اي محو كردني نبود. نتايج اين رويداد در ابعاد داخلي و بين‏المللي چندان وسيع بود كه بي‏ترديد به سقوط و اضمحلال رژيم شتاب بيشتري بخشيد كه اينك به برجسته‏ترين جنبه‏هاي آن نظر خواهيم افكند:

ادامه دارد...
 شنبه 16 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن