تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند عزوجل مى فرمايد: هيچ مخلوقى نيست كه به غير من پناه ببرد، مگر اين كه دستش را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815723867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با كاوه محرابي اولين بدمينتون باز المپيكي تاريخ ورزش ايران‌ براي‌ المپيك 3 بار دور دنيا چرخيدم‌


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با كاوه محرابي اولين بدمينتون باز المپيكي تاريخ ورزش ايران‌ براي‌ المپيك 3 بار دور دنيا چرخيدم‌
جام جم آنلاين: المپيك با تمام بدي‌هايش براي ورزش ايران چند اتفاق خوب هم داشت: حضور نوبرانه قايقرانان و كمانداران، برخورد رودرروي بسكتباليست ‌ها با قدرت‌هاي برتر جهان و البته كاوه محرابي كه خودش به تنهايي دستاورد بزرگ بدمينتون ايران بود.


آن روزي كه كاوه گفت از ايران مي‌روم تا پله‌هاي ترقي را طي كنم كسي فكر نمي‌كرد يك انگيزه فولادي پشت اين تصميم بزرگ باشد اما 6 سال بعد او به عنوان يكي از آخرين سهميه‌هاي كاروان ورزشي كشورمان در المپيك 2008 معرفي شد.

محرابي در اين سال‌ها، سختي‌هاي زيادي كشيد، اين را بغض تركيده او در خلال اين گفتگو تاييد مي‌كند. او در تمام اين مدت با هزينه شخصي‌اش، هم كار كرد و هم تمرين، آن هم در شرايطي كه غربت‌زده بود و رنجور از ناراحتي قلبي پدر و سرطان مادر.

با اين حال كمر خم نكرد تا با وجود تمام سختي‌ها، بدمينتون ايران را پس از سال‌ها جهاني كند. كاوه پسر خوب ورزش ايران است.

او حالا يكي از 5 نماينده بدمينتون‌بازان در فدراسيون جهاني است و اميدوار به آينده‌اي روشن. المپيك 2012 اولين هدف اين ورزشكار بين‌المللي است.

خيلي‌ها كاوه محرابي را درست روزي كه سهميه المپيك گرفت شناختند...

من قبل از آن كه به دانمارك بروم، بازيكن تيم‌هاي ملي جوانان و بزرگسالان بودم و حتي در مسابقات قهرماني آسيا هم شركت كردم، اما چون هميشه بدمينتون مورد بي‌مهري قرار گرفته ، كمتر به ما توجه شده است.

من بازيكناني را مي‌شناسم كه سال‌ها عضو تيم ملي بدمينتون ايران بوده‌اند و حالا پيشكسوت اين رشته هستند، اما باز هم نه خبرنگاران آنها را مي‌شناسند و نه مردم. بدمينتون در جامعه ما زياد جا نيفتاده و اين كه خيلي‌ها كاوه محرابي را نمي‌شناسند، فقط به شخص من برنمي‌گردد.

فكر نمي‌كني علت بخشي از اين بي‌مهري‌ها به خاطر نتايج ضعيف اين رشته در ايران باشد؟

مسلما اگر ورزشكاران ما پيش از اين جواز حضور در رقابت‌هاي المپيك و جهاني را به دست مي‌آوردند عملكردشان بازتاب بيشتري در جامعه پيدا مي‌كرد، ولي به عنوان مثال در همين دوره من و ديگر بدمينتون‌بازان ايراني تلاش بسياري براي كسب سهميه المپيك انجام داديم و اين انتظار بيجا نبود كه به من هم مثل ديگر ورزشكاران كاروان المپيكي ايران توجه شود.

ما قوي‌ترين رشته راكتي كشور هستيم، چرا كه در هيچ‌يك از رشته‌هاي تنيس، تنيس روي ميز و اسكواش ما جزو 100‌نفر برتر دنيا نيستيم و اين در حالي است كه من به نمايندگي از بدمينتون‌بازان ايراني نزديك 6 سال است كه جزو 100 نفر برتر قرار دارم البته بخشي از اين بي‌مهري به مطبوعات هم برمي‌گردد.

شما نگاه كنيد! به محض آن كه رنكينگ پينگ‌پونگ‌بازها اعلام مي‌شود ،‌ خبر آن به چاپ مي‌رسد اما تا به حال حتي يك بار هم رنكينگ ماهيانه بدمينتون‌بازان دنيا با وجود حضور يك ايراني در بين نفرات برتر به چاپ نرسيده است.

بد نيست اشاره‌اي به سوابقت در بدمينتون داشته باشي.

من 9 سال است كه عضو تيم ملي بدمينتون هستم. البته در اين مدت هيچ عنواني در آسيا به دست نياوردم كه تا حدودي طبيعي است، چرا كه اگر روزي در آسيا بتوانيم صاحب مقام شويم حتما در رقابت‌هاي جهاني و المپيك هم موفق خواهيم بود.

من در تمام اين سال‌ها براي مسابقات دهه فجر به تهران آمده‌ام، اما اين رقابت‌ها به نوعي براي من طلسم شده است، چون تاكنون نتوانسته‌ام عنوان قهرماني را در آن به دست آورم. 3‌‌مدال برنز در رقابت‌هاي غرب آسيا عناوين رسمي من با پيراهن تيم ملي هستند.

چه شد كه به دانمارك رفتي؟

دانمارك تنها كشور غيرآسيايي است كه قهرمان المپيك و جهان دارد و جزو 5 كشور برتر بدمينتون دنياست.

اما به هر حال كشورهاي شرق آسيا آوازه بيشتري در بدمينتون دارند، آيا بهتر نبود به جاي دانمارك راهي اين كشورها مي‌شدي؟

اردوهاي داخلي كشورهاي شرق آسيا سابقه چندان خوبي ندارند، از اين جهت كه واقعا با جان و دل براي ورزشكاران خارجي كار نمي‌كنند. اينجايي كه من رفتم يك كمپ بين‌المللي بدمينتون است با حضور 14‌‌ورزشكار از 10 كشور مختلف دنيا.

مايكل كلسن، مربي‌اي كه با او كار مي‌كنم مربي اسبق تيم ملي دانمارك بوده و قهرمان دانماركي بدمينتون جهان سال‌ها زير نظر او كار كرده و به گفته اكثر بزرگان بدمينتون يكي از چهره‌هاي برجسته اين رشته در طول تاريخ به شمار مي‌رود. هدف مايكل كلسن اين است كه از كشورهاي كم‌نام و نشان در بدمينتون ، بازيكنان بزرگ بسازد.

چطور با اين مربي دانماركي آشنا شدي؟

آشنايي من با اين مربي به 7 سال پيش ‌برمي‌گردد، زماني كه با تيم ملي بدمينتون به اردوي اروپا رفته بوديم. در اولين برخوردي كه با مايكل كلسن داشتم احساس كردم او مشخص است كه مي‌تواند به من كمك كند. البته او هم براحتي مرا نپذيرفت و سال اولي كه من براي تمرين به دانمارك رفتم براي هر دوي ما حالت آزمايشي داشت و پس از اين مدت بود كه اجازه حضور در كمپ او را پيدا كردم.

مايكل ‌كلسن در رقابت‌هاي المپيك پكن چند شاگرد داشت؟

3 نفر. يكي من بودم، يك بدمينتون‌باز استونيايي و يكي هم از كانادا. بازيكن اهل استوني به دور دوم صعود كرد و در آنجا مغلوب قهرمان المپيك شد و بازيكن كانادايي هم تا 16 نفر برتر المپيك صعود كرد كه اين افتخار براي بدمينتون كانادا بي‌سابقه بود و در آن مرحله در يك بازي نزديك مغلوب نفر سوم المپيك شد. ما 3 نفر در همان كمپ 14 نفره كلسن ماه‌ها در كنار هم تمرين كرديم تا اين‌كه توانستيم جواز حضور در المپيك را به دست آوريم.

از ايران نفرات ديگري هم شانس حضور در المپيك را داشتند؟

در قسمت آقايان به غير از 5 كشور برتر دنيا، هر كشوري فقط مي‌توانست يك سهميه داشته باشد. با اين حال ورزشكاران ديگري از ايران از جمله شاه‌حسيني به صورت فعال در مسابقات بين‌المللي شركت كردند، اما قسمت اين بود كه من جواز حضور در المپيك را به دست آورم.

من مسابقات شاه‌حسيني را هم پيگيري مي‌كردم و مي‌ديدم كه زحمات زيادي براي حضور در المپيك مي‌كشد. او انصافا هم خوب نتيجه گرفت، اما در نهايت حدود 11 هزار امتياز گرفت.

با هم در تماس بوديد يا فقط رقيب هم بوديد؟

نه، اتفاقا در اكثر تورنمنت‌ها من از دانمارك مي‌رفتم و او از ايران مي‌آمد و ما با يكديگر هم‌اتاق بوديم، ما بيشتر از آن كه رقيب هم باشيم، رفيق هم بوديم، چرا كه ساليان سال در تيم ملي در كنار هم بازي كرده بوديم.

در تمام مسابقات سهميه المپيك آيا شرايطي پيش آمد كه رودرروي يكديگر قرار بگيريد؟

نه! در جدول مسابقات بدمينتون 2 بازيكن از يك كشور فقط در صورت حضور در فينال به مصاف هم خواهند رفت كه اين اتفاق هيچ‌گاه براي ما به وجود نيامد.

كاوه! مي‌خواهيم كمي هم از سختي‌هايي كه در اين مدت دور از خانه كشيدي، بشنويم. خيلي‌ها كه حالا تو را بخوبي مي‌شناسند، نمي‌دانند كه تو در چه شرايطي ايران را ترك كردي و رفتي. آيا شرايط براي حضور تو در دانمارك مهيا بود يا سختي‌هاي زيادي كشيدي تا سرانجام فرصت حضور در المپيك را به دست آوردي؟

فقط خدا مي‌داند من چه سختي‌هايي در اين مدت كشيدم، چه از نظر روحي، چه از نظر فيزيكي و چه از نظر مالي. از همان روز اولي كه من به دانمارك رفتم، پيش‌داوري‌هاي زيادي در مورد من شد كه هيچ‌كدام از آنها درست نبود، اما من آدمي نيستم كه بخواهم روي مسائل منفي تمركز كنم.

من از همان روزي كه به دانمارك رفتم فدراسيون بدمينتون در جريان كارهايم بود. روزي 6 يا 7 ساعت مربيگري مي‌كردم تا بتوانم هزينه تمرينات و اقامتم را فراهم كنم. حتي در اين يك سال اخير كه به خاطر فشار مسابقات مجبور بودم مربيگري را كنار بگذارم، بناچار وام گرفتم تا هزينه‌هايم را تامين كنم.

غربت و دوري از خانواده از يك طرف و شرايط سخت تمريني از طرف ديگر فشار زيادي به من وارد كرده بود. من روزي 6 ساعت تمرين مي‌كردم و در حالي كه بشدت خسته بودم، به همين ميزان براي آموزش بدمينتون به نونهالان و نوجوانان دانماركي وقت مي‌گذاشتم. چاره‌اي هم نداشتم، چون در غير اين صورت نمي‌توانستم از پس هزينه‌ها بربيايم و در تمام اين مدت تنها انگيزه‌ام حضور در المپيك بود.

زمستان‌هاي سختي را در دانمارك تجربه كردم. در كشورهاي اسكانديناوي چون 6 ماه خبري از آفتاب نيست واقعا از لحاظ روحي دچار مشكل شده بودم. يادم مي‌آيد آن شب‌هايي را كه ناخودآگاه گريه مي‌كردم، بدون آن كه بدانم دليل اين گريه‌ها چيست. بعدها متوجه شدم به خاطر نبودن آفتاب دچار افسردگي شده‌ام.

از طرفي در مواقعي كه براي مسابقات مي‌رفتم و مي‌باختم فشار عصبي زيادي به من وارد مي‌شد، چون هزينه گزافي براي مسابقات و تمريناتم كرده بودم و به نوعي حيثيتم در ميان بود. به هر حال دست به كاري زده بودم كه تا به حال در ايران كسي آن را انجام نداده بود و اين خواست خدا بود كه در نهايت توانستم سربلند شوم.

واقعا ريسك بزرگي كرده بودم و اين فشار رواني زيادي به من وارد كرده بود، چون عده‌اي هم تحت عنوان كارشناس از هر فرصتي براي تخريب من استفاده مي‌كردند.

چطور در جريان اظهارنظر منتقدانت قرار مي‌گرفتي؟

خوشبختانه يا متاسفانه من هر روز، اخبار ورزش ايران و روزنامه‌‌هاي ورزشي را از طريق اينترنت مورد مطالعه قرار مي‌دهم و گاها تك‌تك اخبار را مي‌خوانم، نه فقط اخبار مربوط به بدمينتون را بلكه در جريان تمام رشته‌هاي ورزشي قرار دارم و در المپيك هم علاوه بر تماشاي تمام مسابقات بدمينتون به سالن‌هاي مختلف رفتم و رقابت ديگر ورزشكاران ايراني را از نزديك دنبال كردم.

بدترين چيزي كه در اين مدت در مورد خودت خواندني، چه بود؟

اجازه بدهيد در مورد مسائل منفي صحبت نكنيم، چون نمي‌خواهم كاري را كه ديگران با من كردند، من با آنها انجام بدهم.

با اين وجود فكر مي‌كنم مزد زحماتت را به بهترين شكل گرفته باشي.

قصد تعريف از خودم را ندارم، اما به هر حال اين سفرها مرا حسابي پخته كرد، با اين حال بهاي زيادي براي اين موفقيت پرداختم.

در همين يك سال و نيمي كه به خاطر المپيك فشار مسابقات و تمرينات من چند برابر شده بود، پدرم دچار ناراحتي قلبي شد و من مجبور شدم به خاطر عمل قلب او از يكي از مسابقاتم مستقيما به تهران بيايم. 7 ماه پيش هم مادرم دچار سرطان شد. فكر نمي‌كنم تحمل هيچ‌كدام از اين مسائل براي هر انساني آسان باشد، دور از خانواده و دور از ميهن اين اخبار را به شما بدهند كه پدر و مادرتان مريض هستند. واقعا مثل كابوس بود و همين سختي‌ها باعث شد ارزش سهميه المپيك براي من و خانواده‌‌ام بشدت ارزشمند باشد.

روزي كه من سهميه المپيك گرفتم تا يك ساعت و نيم فقط گريه مي‌كردم. مسوولان فدراسيون هم در جريان هستند. آن گريه، گريه خوشحالي بود؛ گريه‌اي كه معناي برداشته شدن تمام بارها را از روي دوشم داشت.

خيلي‌ها براي رسيدنم به المپيك برايم زحمت كشيدند و بدون حتي يك نفر از اين افراد، اين بار هرگز به منزل نمي‌رسيد. در اين مدت خيلي‌ها با حرف‌هايشان مرا مورد انتقاد قرار دادند ولي من هيچ‌گاه جوابي به آنها ندادم و فقط اميدوار بودم با نتايجم پيش همه سربلند باشم.

فشار روحي بر من خيلي زياد بود. خيلي (كاوه بيشتر از اين نتوانست بغضش را كنترل كند خيلي را با صدايي لرزان گفت و براي دقايقي در سكوت حاكم بر فضاي اين گفتگو اشك ريخت و گريه كرد. حتي يادآوري تمام فشارهاي چند سال و چند ماه اخير براي اولين بدمينتون باز المپيكي ما دشوار بود)‌

الان حال مادرت چطور است؟

خدا را شكر (او اين را گفت و بعد از پاك كردن اشك‌هايش خود را براي ادامه مصاحبه آماده كرد)‌

چطور شد كه متوجه شدي سهميه المپيك را گرفته‌اي؟

شايد باور نكنيد، اما خبر المپيكي شدن من را پدرم از تهران به من گفت: وقتي صداي گريان پدرم راشنيدم فهميدم كه جواز حضور در المپيك را به دست آورده‌ام و من هم نتوانستم جلوي اشك‌هايم را بگيرم. الان كه با شما صحبت مي‌كنم المپيك تمام شده و من هم مسابقه‌ام را داده‌ام، اما راستش تمام اين مسائل مثل يك رويا بود.

نحوه گرفتن سهميه المپيك در بدمينتون چگونه است؟

در بدمينتون مثل بسياري از رشته‌ها تك مسابقه‌ها را حساب نمي‌كنند و امتيازات مجموع رقابت‌هايي را كه يك ورزشكار در طول يك سال انجام مي‌دهد، مورد توجه قرار مي‌گيرد. اين هم يكي از سختي‌هاي رشته ورزشي من است.

چراكه از ارديبهشت سال گذشته تاامسال در تمرين و سفرهاي متعدد براي حضور در تورهاي حرفه‌اي بودم تا در نهايت توانستم به عنوان اولين ايراني جواز حضور در المپيك را به دست آورم.

حدنصاب حضور در المپيك پكن چقدر بود؟

هيچ حدنصابي در كار نبود و بازيكنان پرامتياز دنيا براي حضور در المپيك انتخاب مي‌شدند. به عبارتي 41 نفر براي حضور در پكن سهميه گرفتند كه 2 نفر از آنها با وايلد كارت جواز حضور درمسابقات را پيدا كردند و من در ميان 39 بازيكن برتر ليست المپيك بودم. در اين ميان هر كشوري هم سهميه محدود داشت و مثلا كشور چين نمي‌توانست بيشتر از 3 سهميه داشته باشد و يا ايران هم فقط يك سهميه در المپيك داشت.

با چه امتيازي جواز حضور در المپيك را به دست آوردي؟

من در 28 تورنمنت بين‌المللي شركت كردم و مجموما 15960 امتياز كسب كردم. هيچ‌يك از بدمينتون‌بازاني كه در المپيك شركت كردند زير 25 مسابقه بين‌المللي شركت نكردند و حتي برخي از آنها در 34‌تورنمنت شركت كرده بودند.

خود من براي كسب سهميه المپيك 3 بار در طول يك سال دور دنيا را زدم و علاوه بر حضور در اكثر تورهاي اروپايي، يك بار در آمريكا، 2 بار در كانادا، 2 بار در نيوزيلند، يك بار در استراليا، 8 بار در آفريقا، 2 بار در تايلند و يك بار در فيليپين و يك بار در ايران در مسابقات شركت كردم تا توانستم اين حد نصاب را به دست آورم.

حضور در 25 مسابقه رسمي و 3 بار چرخيدن دور كره زمين با چه پشتوانه مالي انجام شد؟

با هماهنگي‌هايي كه با فدراسيون بدمينتون و كميته ملي المپيك انجام داده بودم، تمام اين مسابقات با هزينه‌هاي شخصي انجام شد تا در صورتي كه سهميه را گرفتم اين هزينه‌ها نيز به من پرداخت شود.

تا اين لحظه هنوز چيزي به من پرداخت نشده، اما زياد جاي نگراني نيست چون نامه‌نگاري‌ها انجام شده و دكتر سجادي سرپرست كاروان و آقاي قراخانلو رئيس كميته ملي المپيك به همراه دكتر كرباسيان پيگير قضيه هستند و طبق صحبت‌هايي كه با هم داشتيم به صورت شفاهي اين قول را داده‌اند كه در اسرع وقت پس از انجام كارهاي اداري اين هزينه‌ها پرداخت شود.

اين هزينه‌ها چقدر بود؟

هزينه‌ها در ورزش حرفه‌اي خيلي بالاست، چرا كه شما هم بايد حرفه‌اي ورزش كنيد و هم بايد حرفه‌اي زندگي كنيد.

من مي‌خواهم بدانم دقيقا براي راهيابي به المپيك چقدر هزينه كردي؟

صورت حسابي كه من به كميته ملي المپيك دادم 50 هزار يورو بود كه البته اين فقط هزينه شركت در 28 تورنمنت رسمي و يك سال تمرين است. من هزينه‌هاي ديگري از جمله اسكان در دانمارك را هم داشتم، اما چون اين كار با تصميم شخصي خودم انجام شده، آن را محاسبه نكردم و حتي هزينه مسابقات قبلي‌ام را هم در آن صورتحساب منظور نكردم، هر چند آن مسابقات هم نقش كليدي در موفقيت من در راهيابي به المپيك داشتند.

در اين 6 سالي كه در دانمارك بودي، هيچگاه اتفاق افتاد كه از فدراسيون بدمينتون دور بماني يا به حال خودت رها شوي؟

حقيقت اين است كه فدراسيون هميشه به من لطف داشته و از رياست آن گرفته تا مسوولان و مدير تيمهاي ملي همواره با من در تماس بودند. خود من هم هر ماه 2 يا 3 بار با فدراسيون تماس مي‌گرفتم كه اين اواخر و در آستانه المپيك اين ارتباط هفتگي شده بود. انصافا از من حمايت مي‌كردند، براي اين‌كه همه ما مي‌دانستيم اگر بدمينتون ايران المپيكي شود يك اتفاق بزرگ و مهم خواهد بود.

جريان انتخاب شدنت در كميسيون بدمينتون‌بازان جهان چه بود؟

كميسيون بدمينتون‌بازان جهان متشكل از 5 نفر است كه 3‌‌بدمينتون‌باز 2 سال پيش انتخاب شده بودند و قرار بود 2 عضو ديگر در جريان بازي‌هاي المپيك پكن انتخاب شوند. به همين‌خاطر من در انتخابات شركت كردم و با به دست آوردن اكثريت آرا در بين مردان به عنوان نماينده فدراسيون جهاني بدمينتون انتخاب شدم.

اين موفقيت باعث افتخار ما است، اما هنوز هم بدرستي نمي‌دانيم كاوه محرابي چه ويژگي داشت كه در بين تعداد بسياري از نامزدها، اكثريت آرا را به دست آورد...

من 6 سال است كه در دانمارك مشغول تمرين و مسابقه هستم و بواسطه حضور در تورنمنت‌هاي حرفه‌اي متعدد تمام بازيكنان حرفه‌اي دنيا را مي‌شناسم و همه با يكديگر آشنا هستيم. از طرفي رئيس كميسيون ورزشكاران جهان كه يك كانادايي است، مدت‌ها در دانمارك با من تمرين مي‌كرد و همكاري‌هاي غيررسمي با او داشتم و به خواست او بود كه من در انتخابات كميسيون بدمينتون‌بازان جهان نامزد شدم. البته اين موضوع براي خود من هم جذابيت‌هاي خاصي داشت چون احساس مي‌كردم، مي‌توانم براي ساير بدمينتون‌بازان مفيد باشم.

موضوع را با آقاي كرباسيان رئيس فدراسيون بدمينتون در ميان گذاشتم و قرار شد در انتخاباتي كه در همان دهكده ورزشكاران برگزار مي‌شد، شركت كنم. البته بعدا متوجه شدم، رقباي سختي براي حضور در كميسيون ورزشكاران دارم، چرا كه نايب‌قهرمان المپيك از چين و قهرمان جهان از امريكا كانديدا شده بودند اما ظاهرا حضور 6 ساله‌ام در تورهاي حرفه‌اي دنيا وجهه خوبي از من در بين بدمينتون‌بازان دنيا ايجاد كرده بود و همين مساله باعث شد كه به من اعتماد كنند.

انتخاب به عنوان نماينده بدمينتون‌بازان دنيا، چه مسووليت‌هايي براي تو به همراه دارد؟

وقتي نماينده بدمينتون‌بازان دنيا هستيد، يعني هر مشكلي ميان ورزشكاران با باشگاه‌ها و يا فدراسيون‌هايشان بوجود مي‌آيد شما موظف هستيد از راه‌هاي قانوني از حق آن ورزشكار دفاع كنيد. از طرفي هر قانون جديدي كه قرار باشد در فدراسيون جهاني بدمينتون به تصويب برسد، بايد مورد نظرسنجي اعضا كميسيون ورزشكاران هم قرار بگيرد و به عبارتي ما 5 نفر هم داراي راي هستيم. اين مسووليت 4ساله، خيلي هم آسان نيست و اميدوارم به نحو احسن از پس آن بربيايم.

به‌غير از اين برنامه 4 ساله، پروسه ديگري هم زير نظر داري؟

بله! برنامه درازمدت من اين است كه در كميسيون ورزشكاران جهاني در كميته بين‌المللي المپيك عضو شوم. انتخابات آن همزمان با المپيك 2012 لندن است و اگر شرايط براي من مهيا باشد، حتما از يك يا 2 سال ديگر تبليغاتم را در اين زمينه آغاز خواهم كرد.

عضويت تو در كميسيون بدمينتو‌ن‌بازان دنيا، براي بدمينتون ايران چه منافعي مي‌تواند داشته باشد؟

البته دكتر كرباسيان، خودشان نائب رئيس كنفدراسيون بدمينتون آسيا هستند و اين بزرگترين امتياز براي بدمينتون ايران است؛ اما به هر حال امروزه نقش بازيكنان رفته‌رفته در فدراسيون‌هاي جهاني پررنگ‌تر مي‌شود. تا 2 سال پيش هيچ ورزشكاري براي تصويب قوانين جديد حق راي نداشت و همين كه حالا من به عنوان نماينده بدمينتون ‌بازان دنيا يك حق راي دارم، خود بيانگر اين مساله است. اميدوارم بدمينتون‌بازان كشورمان هيچ‌گاه دچار مشكل نشوند؛ اما به هر حال هر موردي كه باشد، در خدمت بچه‌هاي تيم ملي و بقيه بازيكنان هستم.

بزرگترين شگفتي رقابت‌هاي بدمينتون المپيك پكن چه بود؟

با نظرسنجي كه انجام شد، بازيكن چين تايپه‌اي كه در دور اول با من مسابقه داد، به عنوان شگفتي و پديده رقابت‌ها معرفي شد. او در دور دوم، بازيكن ويتنامي را كه از مدعيان اصلي قهرماني بود، شكست داد و در دور سوم هم نائب قهرمان دنيا را از گردونه رقابت‌ها خارج كرد.

به نوعي انتخاب اين بازيكن به عنوان پديده بدمينتون المپيك، براي من هم يك افتخار بود؛ هرچند هنوز هم افسوس مسابقه با اين حريف را مي‌‌خورم، چون فكر مي‌كنم در گيم اول مي‌توانستم او را شكست بدهم و فقط روي چند اشتباه، نتيجه را واگذار كردم. قطعا اگر من گيم اول را برده بودم، با استرس كمتري در گيم دوم بازي مي‌كردم و شايد شرايط براي من فرق مي‌كرد.

تجربه حضور در المپيك براي تو چگونه بود؟

از لحاظ شخصي تازه متوجه شدم المپيك چه عظمتي دارد. المپيك واقعا بزرگ‌تر از آن چيزي است كه پيش از ديدنش فكر مي‌كنيم. فضاي المپيك، براي من فضاي عجيب و فوق‌العاده‌اي بود و قطعا در بالا بردن اعتماد به نفس من كارساز است. ضمن اين كه تجربيات زيادي از حضور در المپيك به دست آوردم كه در آينده و در آموزش بدمينتون به جوانترها برايم مفيد خواهد بود.

آخرين بار چه زمان به تهران آمدي؟

سال گذشته در مسابقات دهه فجر شركت كرده بودم اما به دليل آسيب‌ديدگي نتوانستم مسابقات خوبي انجام دهم. من 2 ماه قبل از آن در مسابقات اوپن آفريقاي جنوبي با شكست دادن يكي از بهترين بدمينتون‌بازان دنيا از اسپانيا عنوان قهرماني را به دست آوردم، اما در همان مسابقه آخر دچار مصدوميت شدم و هفته‌ها با درد تمرين مي‌كردم.

كي دوباره به ايران برمي‌گردي؟

براي مسابقات دهه فجر قطعا به ايران مي‌آيم، چون براي من افتخار بزرگي است كه در كشورم و در كنار ديگر ملي‌پوشان بدمينتون در يك تورنمنت بين‌المللي شركت كنم.

براي آينده چه برنامه‌اي داري؟

من از فرداي مسابقه‌ام در المپيك، تمرينات ريكاوري را براي فصل جديد شروع كردم و با صحبت كوتاهي كه با مربي‌ام داشتم، خودم را براي يك برنامه‌ريزي 4 ساله تا المپيك لندن آماده كردم. تمام هدفم در وهله اول كسب سهميه المپيك است بعد هم كسب نتيجه بهتر در المپيك بعدي. در كنار اين برنامه‌ريزي 4 ساله، ما هدف‌گذاري‌هاي 6 ماهه و يكساله هم داريم، اما الان به دليل شرايط مالي تمام مسابقاتم را متوقف كردم تا وضعيت مالي‌ام مشخص شود.

رضا پورعالي‌
 شنبه 16 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن