واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ناپدرى وقتى فهميد فرزند خوانده اش نمره قبولى نگرفته است او را به باد كتك گرفت. ۱۲ روز اسارت در زندان ناپدرى
گروه حوادث ـ پسر نيمه جان و مادرش كه ۱۲ روز از سوى ناپدرى زندانى بودند سرانجام در فرصتى مناسب گريختند.
به گزارش خبرنگار ما،چندى قبل زنى پيكر نيمه جان پسر نوجوانى كه با مرگ دست و پنجه نرم مى كرد را به يكى از بيمارستان ها منتقل كرد.
از آنجا كه نحوه جراحات و وضعيت عمومى «هرمز» حكايت از شكنجه جسمى شديد داشت، بلافاصله مسئولان حراست بيمارستان موضوع را به پليس گزارش دادند. پس از تشكيل پرونده، «مصطفى برزگرگنجى» - دادستان قم - به عنوان مدعى العموم خواستار بازداشت زن و تحقيق از وى شد.اين زن در حالى كه سعى داشت با اظهارات ضدونقيض مسير تحقيقات را منحرف كند، وقتى فرزندش را در حال جان دادن ديد لب به سخن گشود و پرده از راز آزارهاى همسر موقتش برداشت.اين زن كه آثار جراحت و كبودى هاى متعدد روى دست ها و صورتش به چشم مى خورد در حالى كه به شدت مى لرزيد به مأموران گفت: «هفت سال پيش شوهرم مرد و مسئوليت نگهدارى سه فرزندم به دوش من افتاد. زندگى سخت و دشوارى داشتيم و من قادر به تأمين هزينه هاى زندگى نبودم. تا اين كه يكى از پسرانم به خاطر بيمارى عفونى فوت كرد. پس از چند ماه پسر بزرگترم ازدواج كرد و من و «هرمز» تنها شديم. تا اين كه مدتى قبل هنگام خريد در بازار با پسرى آشنا شدم. او با ابراز علاقه شديد از من خواست تا به عقد موقتش درآيم. بدين ترتيب رفت وآمدهاى «هادى» به خانه ام آغاز شد.زن در حالى كه گريه مى كرد ادامه داد: رفته رفته متوجه شدم «هادى» جوانى سخت گير و تندخو است. او كه با پسر كوچكم فقط ۹ سال اختلاف سنى دارد دائم از رفتارهاى هرمز ايراد مى گرفت و سر هر موضوع پيش پاافتاده اى او را به باد كتك مى گرفت. بعضى مواقع هم وقتى در خانه نبودم با سيخ داغ، شلنگ و كابل به جان پسرم مى افتاد. هرمز هم به دليل جثه لاغر و ضعيفش نمى توانست در برابر ناپدرى اش مقاومت كند. با اين حال به تصور اين كه تنبيه بدنى پسرم را براى تربيت و ادبش مؤثر مى دانستم(!) سكوت مى كردم. از طرف ديگر پس از ۷ سال تنهايى سايه مردى بالاى سرم بود و نمى خواستم حمايت هايش را از دست بدهم. به همين خاطر اعتراضى نمى كردم. تا اين كه پسرم پس از دريافت كارنامه تحصيلى اش هراسان به خانه آمد و من فهميدم قبول نشده است. تا چند روز سكوت كردم و موضوع را از «هادى» پنهان كردم. اما يك روز، وقتى متوجه شدم پسرم نسبت به جبران نمره اش و برطرف كردن مشكلات درسى اش بى توجه است و همه وقت خود را به بازى مى گذراند، تصميم گرفتم او را بترسانم. به همين خاطر موضوع را به گوش ناپدرى اش رساندم. «هادى» پس از شنيدن اين موضوع به شدت خشمگين شد و به سوى هرمز حمله ور شد.پس از ضرب و شتم، پسرم را بلند كرد و محكم به زمين كوبيد. بطورى كه فك هرمز شكست. همان موقع سعى كردم در برابر هادى مقاومت كنم اما او مرا هم به باد كتك گرفت. سپس ما را به داخل زيرزمين برد و همان جا زندانى مان كرد. حال پسرم رو به وخامت بود و ناله هايش يك لحظه هم قطع نمى شد. 12 روز به همين شكل گذشت و همسرم بى توجه به التماس هايم فقط مقدارى غذا به زيرزمين براى مان مى فرستاد كه پسرم به خاطر شكستگى فك و مشكلات داخلى قادر به غذا خوردن نبود.
سرانجام وقتى شوهرم براى چند دقيقه اى از خانه بيرون رفت در فرصتى مناسب قفل در زيرزمين را شكستم و پسرم را به بيمارستان رساندم.با اعتراف هاى اين زن، دادستان «گنجى» دستور داد تا بلافاصله ناپدرى دستگير شود. اين در حالى بود كه گروهى از پزشكان و پرستاران با تلاش شبانه روزى براى نجات پسر نوجوان تلاش مى كردند.از سوى ديگر ناپدرى پس از دستگيرى با اعتراف به شكنجه پسرخوانده اش گفت: من قصد تنبيه او را داشتم اما حالا پشيمانم. وقتى با اين زن آشنا شدم، بدون اطلاع خانواده ام او را به عقد موقتم درآوردم. به همين خاطر از آن به بعد خود را درمقابل او و پسرش مسئول مى ديدم و مى خواستم پسرك از من حساب ببرد. اما او از دستوراتم سرپيچى مى كرد. به همين خاطر من ناچار به قدرت نمايى بودم.با اعتراف هاى تلخ ناپدرى ۲۵ ساله، «ناصر عتباتى» بازپرس شعبه سوم دادسرا وى را به اتهام آزار و شكنجه پسر نوجوان، حبس و نگهدارى غير قانونى و ايراد ضرب و جرح عمدى با قرار بازداشت موقت روانه زندان كرد.از سوى ديگر با دستور قضايى، يكى از مددكاران مأموريت يافت به بررسى شرايط زندگى پسر بى پناه بپردازد تا در صورت نياز وى به خاطر نداشتن امنيت جانى به بهزيستى سپرده شود.گزارش مددكار حاكى از آن بود كه پس از مرگ پدر خانواده، مادر از سوى دادگاه به عنوان قيم فرزند صغير خود تعيين شده است. اين زن سپس با مراجعه به دايره سرپرستى تقاضاى صدور حكم رشد پسرش را كرد و قاضى دادگاه خانواده هم پس از دريافت گزارش روانشناسى پزشكى قانونى، هرمز را رشيد شناخت. بدين ترتيب پسر نوجوان با دريافت حكم رشد قادر به تصميم گيرى درامور زندگى خود شناخته شد.در حالى كه جراحان درتلاش براى چند عمل جراحى روى «هرمز» هستند مادر وى با مراجعه به دادسرا اعلام كرد از شوهر موقتش هيچ شكايتى ندارد و در عين حال خواستار آزادى او نيز شده است.
به گزارش خبرنگار ما به رغم اعلام رضايت مادر، در راستاى اجراى قانون حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان و كنوانسيون حقوق كودك، «دادستان گنجى» به عنوان مدعى العموم به خاطر جنبه عمومى جرم عليه ناپدرى سنگدل طرح شكايت كرده و خواستار مجازات وى شده است. حال آن كه وضعيت جسمانى و سلامت پسر نوجوان در هاله اى از ابهام قرار دارد.
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]