محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854108370
هوش سياه جرايم اينترنتي را به تلويزيون آورد
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: با مسعود آبپرور؛ كارگردان تلويزيون
هوش سياه و مجرم سوپررايانهاي
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/02/13/100874171552.jpg
سريالهاي پليسي در ايران تاكنون با افت و خيزهاي فراواني روبهرو بودهاند. برخي از اين آثار مثل «كاراگاه علوي» به دليل حال و هواي ايراني قصه ديده شد اما واقعيت اين است كه همچنان جاي يك سريال پليسي جذاب و پرطرفدار در تلويزيون ما خالي بود. هوش سياه اما يك تفاوت عمده با آثار مشابه خود دارد و آن هم به نوع جرايم و پروندههاي پليسي در اين سريال برميگردد. مخاطبان ما براي اولين بار در يك سريال ايراني با واژهاي به نام «پليس الكترونيكي» و «جرايم رايانهاي» مواجه ميشود كه سوژهاي تازه و بكر است. جرايمي كه كمتر در آثار پليسي درباره آنها صحبت شده و چهبسا بسياري از مردم با اين نوع از جرايم در سطح جامعه آشنا نباشند. حتي مفاهيم و اصطلاحات مرتبط با اين جرايم مثل هك، چت، ايميل، پسورد، آيتي، آياسپي، فلاش، ***** و... نيز براي مخاطبان مسنتر غريب و نامفهوم باشد، اما نسل جديد به دليل ارتباط زياد با اين مفاهيم و كاربرد آن در زندگي، با كنجكاوي و علاقه اين مجموعه را دنبال ميكند. از اين حيث ميتوان «هوش سياه» را يك سريال آموزشي دانست كه كاركردهاي فرهنگسازي آن در حوزه ديجيتال قابل تامل است. مسعود آبپرور پيش از اين، فيلم «قتل آنلاين» را در سينما ساخته بود كه به همين جرايم ميپرداخت و اينك در هوش سياه به بسط بيشتر اين جرايم پرداخته است. ديدگاههاي او را درباره اين سريال در اين گفتگو بخوانيد.
قبل از اينكه به سريال هوش سياه بپردازيم، دوست دارم كمي درباره ژانر پليسي در سينما و تلويزيون ايران سخن بگويم. شايد اين مقدمه به اين دليل است كه شما چند كار پليسي انجام دادهايد و بسياري از مخاطبان و منتقدان شما را به كارگردان آثار پليسي ميشناسند. آيا شخصا علاقهمند به اينگونه سينمايي هستيد يا انگيزههاي ديگري در ساخت آثار پليسي داشتيد؟
خيلي عجيب است كه مرا به عنوان كارگردان آثار پليسي ميشناسند! به غير از هوش سياه من دو تا كار ديگر در ژانر پليسي ساختم به نام «خشاب خالي» و «قتل آنلاين». ولي شايد كارهاي پليسيام بيشتر مورد توجه قرار گرفته است وگرنه اصلا دوست ندارم خود را در يك ژانر خاص محدود كنم. درواقع دوست ندارم فيلمساز ژانر شناخته شوم. مثل الان كه يك كار پليسي كردم، قطعا دوست ندارم كه كار بعدم در همين ژانر باشد، چون بشدت احساس ميكنم كه نياز به بازآموزي دارم. درواقع محدود شدن به يك ژانر خاص موجب ميشود تا آن طور که ميخواهم، نتوانم خلاق باشم.
درواقع به نوعي تجربهگرايي در كارگرداني اعتقاد داريد؟
صد درصد همينطور است. كار بعدي كه ميخواهم انجام دهم مضموني اجتماعي دارد. به عبارت ديگر در كارگرداني خود را يك تكنسين ميدانم كه دوست دارد نقشهها و طرحهاي مختلفي را اجرا كند. اما به داوري مخاطبان و منتقدان هم توجه ميكنم تا توانايي خود را در ساخت انواع ژانرها محك بزنم.
يكي از نقدهاي جدي كه به آثار پليسي چه در سينما و چه در تلويزيون ما وجود دارد، اقتباس و تقليد از نمونههاي خارجي است و هميشه اين انتقاد وجود داشته است كه چرا سينماگران ما تلاش نميكنند تا تصويري از پليس ايراني ارائه دهند و همواره به نشانهها و مولفههاي غربي پليس ارجاع ميدهند. شايد به همين خاطر اغلب آثار پليسي ما براي مخاطبان جذاب نيست يا دست كم شخصيت پليس خيلي ملموس و باورپذير از كار درنميآيد، با توجه به تجربهاي كه در ساخت آثار پليسي داشتيد، اگر بخواهيد اين مساله را آسيبشناسي كنيد چه عواملي را موثر ميدانيد؟
من فكر ميكنم اگر بخواهيم كارهاي پليسي را به شكل دقيق آسيبشناسي كنيم عارضه و اشكال اصلي برميگردد به تعريف غلطي كه از سينماي ملي داريم. اين كه واقعا تصوير روشني از پليس ايراني نداريم. خوب پليس ايراني يعني چه و آيا بوميكردن اين كاراكتر به معناي استحاله معنايي و كاركردي آن خواهد بود يا خير؟ به نظر من هنوز شاخصههاي سينماي ملي براي سينماگران ما روشن نيست، تا مثلا بر مبناي آن بخواهيم تعريف دقيقي از پليس ايراني در سينما و تلويزيون به دست دهيم. واقعيت اين است كه سينما يك پديده كاملا وارداتي است و درام در همه جاي دنيا تعريف و ساز و كارهاي خود را دارد. به عبارت ديگر در سينما؛ ما با يكسري تعاريف و قواعد استاندارد مواجه هستيم كه فارغ از مسائل و مفاهيم بومي و ملي در ساخت يك اثر سينمايي بايد به آن توجه شود. ژانر پليسي داراي يكسري اصول و قوانيني است كه نميتوان به بهانه مليسازي يا بوميسازي به آنها پشت كرد. در اين صورت دچار چالشهاي بزرگتري ميشويم.
اما ميتوانيم با همين قواعد يا فرم و ساختار تكنيكي براي بيان مضامين و مسائل خودمان استفاده كنيم.
بله من هم اين ديدگاه را كاملا قبول دارم. معتقدم يكي از انگارههايي كه در سينماي ملي ما بايد برجسته شود ايجاد غرور ملي است. به اين معني كه هر اثر و پديدهاي كه بتواند در مخاطبان ما احساس غرور ملي را برانگيزاند، بايد در سينما مورد توجه قرار بگيرد از جمله در ژانر پليسي. قطعا اين به معناي كشف دوباره و بازسازي سينما به معناي يك ابزار يا پديده جديد نيست (کاري که خيلي از همکاران فيلمساز من انجام ميدهند) مطمئنا مسير را اشتباه رفتيم و مفاهيمي مثل سينماي ملي يا پليس ايراني و مسائلي از اين دست به اين شيوه محقق نخواهد شد.
ضمن اينكه خود پليس و رفتارشناسي مرتبط با آن نيز يك پديده غربي است و در فرهنگ و نظام اجتماعي ما سابقه تاريخي ندارد، به همين دليل هم تصور و تعريف ما از موقعيت پليس به خاستگاه تاريخي آن هم برميگردد و به هر حال اين كاراكتر محصول دنياي مدرني است كه ما آن را به كشور خودمان وارد كرديم، براي همين شايد الگو و نمونه داخلي براي اين كاراكتر يا موقعيت نداريم.
در سينماي ما تعاريفي وجود دارد كه در ساخت يك اثر سينمايي بايد به آن توجه شود اما ژانر پليسي هم داراي اصول و قوانيني است كه نميتوان به بهانه مليسازي يا بوميسازي به آنها پشت كرد
به نكته جالبي اشاره كرديد. يادم ميآيد 15 سال پيش به شبكه 2 يك سريال پليسي را پيشنهاد كرديم كه مدير وقت اين شبكه كاملا با ساختار آن موافق بود، اما گفت مساله و دغدغه ما نيست. به گفته وي آن ايده ميتواند يك سريال آمريكايي خوبي شود، اما هنوز ما در شرايطي قرار نگرفتيم كه با صداي آژير پليس از خواب بيدار شويم يا از خانه همسايه بغلي صداي تيراندازي بشنويم. منظور اينكه تفاوتهاي فرهنگي و به قول شما خاستگاه اجتماعي شكلگيري پليس نيز در بوميسازي تصوير پليس در سينماي ما حائز اهميت است.
درست به همين دليل معتقدم انتخاب حسين ياري يا نوع بازي او در هوش سياه از امتيازات مهم اين سريال محسوب ميشود. درواقع ما در اينجا با يك پليس رسمي و خشك و عصا قورت داده مواجه نيستيم و رفتارشناسي سرگرد احمدي ملموس و قابل باور است حتي در نوع لباس پوشيدن و آرايش مو نيز يكجوري احساس نزديكي بين شخصيت اصلي قصه شما با مخاطبان ايجاد شده است. همه اين مقدماتي كه صحبت كرديم براي اين بود كه احساس ميكنم شما با توجه به مسائلي كه در ژانر پليسي وجود دارد سعي كرديد كه شخصيت پليس داستان را به واقعيت بيروني آن نزديك كنيد تا براي مردم هم قابل پذيرش باشد...
اتفاقا شخصي كه مشاور انتظامي ما در اين مجموعه بود و گاهي اوقات سر صحنه ميآمد نحوه ديالوگ گفتن يا شيوه رفتار حسين ياري با زيردستان خود را بشدت مورد تاييد قرار ميداد و معتقد بود كه خيلي شبيه به واقعيت بيروني پليس است. به نظرم حسين ياري توانايي خود را در اين كار به خوبي نشان داده است و خوشبختانه مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفته است.
خود شما تا چه اندازه در هدايت او به سمت اين جنس از بازي موثر بوديد؟
تمام تلاش من اين بود كه يك تيم پليسي را به تصوير بكشم كه قبلا در تلويزيون ديده نشده است و براي مخاطبان جذابيت و تازگي داشته باشد. اما تاكيد و توجه من بيش از هرچيز روي ريتم بازيها بود. من از فاصله و مكثهاي طولاني بيزارم و تلاش كردم چه در تدوين و تصويربرداري و چه در بازي و ضربآهنگ روايت قصه شتاب بيشتري ايجاد كنم و توانايي بازيگران هم فرصتي بود تا دست و پاي من براي اين كار بسته نشود. به نظرم اين كار يك استاندارد جديدي را براي سريالهاي پليسي ارائه كرد.
البته نوع جرايم و پروندههاي جنايي كه در هوش سياه به تصوير كشيده ميشود هم تازه و جديد است و مخاطبان ما براي اولين بار با جرايم الكترونيكي و اينترنتي آشنا ميشوند كه بالطبع مناسبات انساني و پليسي آن با نمونههاي ديگر در اين ژانر متفاوت است. داستانهايي كه در اين سريال با آن مواجه ميشويم با توجه به سويه رئاليستي قضيه نيازمند تحقيق و تفحص در اين زمينه بود. چقدر درباره اين جرايم و پروندهها تحقيق كرديد و درواقع اين قصهها تا چه اندازه قابل استناد است؟
ما نزديك به 2 سال براي تحقيق و نگارش اين كار وقت گذاشتيم. درواقع از زماني كه با سيما فيلم به توافق رسيديم كه در ادامه قتل آنلاين اين سريال را توليد كنيم يك گروه 6 – 7 نفره كه نامشان در تيتراژ پاياني است كار تحقيق و نگارش اين فيلمنامه را آغاز كرديم و با اداره آگاهي دايره 13 كه به جرايم رايانهاي تعلق داشت ارتباط برقرار كرديم و پروندههايي را در آنجا بود مورد بررسي قرار داديم.
آن وقت عين همان پروندهها تبديل به قصه شد؟
كليت قصه همانهايي است كه در واقعيت رخ داده و در پروندهها موجود است، اما ما آنها را دراماتيزه كرديم و صورتي نمايشي به آن داديم. طرز تلقي ما اين بود كه تكنولوژي يك امر وارداتي است كه اگر شيوه درست كاربرد آن را ندانيم و با ادبيات آن آشنا نباشيم همين تكنولوژي كه قرار است در خدمت ما باشد ميتواند منجر به خسارتهاي اخلاقي و انساني شود. مبتني بر اين پيشفرض اين پرونده را دستمايه كار خود قرار داديم و دراماتيزهاش كرديم.
قطعا اين كار از يك فيلمنامه پليسي متداول سختتر بود، چون در اينجا با مجرمان سر و كار داريم كه بسيار هوشمند و توانا هستند و در حيطه كاري خود دانش و اطلاعات بالايي دارند. به گونهاي كه حتي ممكن است پليس هم از آنها جا بماند يا دستكم در مقابله با آنها با مشكلات و چالشهاي بيشتري مواجه شود. به عبارت ديگر موقعيت پليسي در حوزه جرايم رايانهاي از ساختار پيچيدهتري برخوردار است و قطعا همين مساله در ساحت يك سريال پليسي هم تاثير خود را ميگذارد.
همينطور است. اساسا ما قصد داشتيم بگوييم كه توانايي و امکانات پليس در شرايط كنوني كافي نيست و بايد رشد بيشتري داشته باشد و به دانش و مهارت بيشتري مجهز باشد، چون با جرايمي در جامعه مدرن مواجه هستيم كه مبتني بر تكنولوژي و فناوريهاي نوين امروزي است. مجرمين در اين زمينه افراد تحصيلكرده و باهوشي هستند كه از قدرت بيشتري در ستيز و چالش با پليس مواجه هستند. البته اين را هم اضافه كنم كه پليس الكترونيك ما الان در شرايط نسبتا خوبي در ارتباط با جرايم رايانهاي قرار دارد و نزديك به 80-90 درصد پروندههاي جنايي در اين حوزه به سرانجام رسيده و بسته ميشوند.
درواقع رشد و توسعه تكنولوژيهاي رايانهاي به گسترش جرايم و ناهنجاريهاي اخلاقي در جامعه ما دامن زده است و...
اين يك دليل آن است اما به نظر من بخش عمده افزايش جرايم رايانهاي به افول ارزشهاي اخلاقي در جامعه برميگردد كه بشدت از آن غفلت شده است. نهادهاي اجتماعي و آموزشي زيادي در جامعه داريم كه مسووليت توسعه اصول اخلاقي شهروندان به عهده آنهاست، ولي متاسفانه به وظايف و رسالت خود عمل نميكنند كه محصول آن هم همين افزايش جرايم رايانهاي است كه البته يك بعد از بياخلاقي در سطح جامعه را نشان ميدهد. همين بياخلاقي است كه زمينه و بستر لازم را براي تجاوز به حقوق ديگران فراهم ميكند و من اميدوارم كه هوش سياه بتواند هشدار لازم را به مردم و مسوولان در اين زمينه بدهد تا شاهد اتفاقات تلختري نباشيم. به اين نكته هم اشاره كنم كه ما زمينه رشد و استفاده درست از تكنولوزيهاي جديد را براي جوانانمان فراهم نكرديم كه در قسمتهاي 10 و 11 سريال به اين مساله اشاره كرديم. وقتي از توانايي و ظرفيتهاي خلاقانه شهروندان بويژه جوانان بدرستي استفاده نشود، بالطبع انگيزه گرايش به سمت بهرهگيري نادرست از تكنولوژيهاي روز به وجود خواهد آمد.
ساخت سريالهايي مثل هوش سياه ميتواند در فرهنگسازي و آموزش نسل جديد و قديم در اين زمينه مفيد باشد.
قطعا همينطور است ولي من از متوليان فرهنگسازي و انتظامي در اين زمينه گله دارم. شايد خيليها فكر كنند كه نيروي انتظامي در ساخت اين سريال مشاركت و همكاري داشته است يا پليس ايران به واسطه دغدغههايش در اين زمينه به تهيه چنين سريالي ميپردازد، اما واقعيت اين است كه ساخت سريال هوش سياه كار رسانه است و به هيچ عنوان هيچ حمايت ويژه و مشاركتي در توليد اين مجموعه اتفاق نيفتاده است. در حالي كه متوليان امنيت اجتماعي در جامعه بايد بخشي از بودجه خود را در ساخت آثاري از اين دست هزينه كنند تا از بروز جرم و جنايت در سطح جامعه پيشگيري كنند.
البته در بخش تحقيقات واقعا مديون جناب سرهنگ اميدي و جناب سروان احمدي هستم، اما در زمينه توليد حمايتي از ما صورت نگرفت. بويژه اينكه ناجا در زمينه فيلمسازي داراي نهاد و امكاناتي است كه در زمينه ساخت آثار پليسي فعاليت ميكند و از آنها توقع بيشتري ميرود كه در ساخت سريالهاي پليسي از فيلمسازان حمايت كنند، ولي متاسفانه جاي پليس در توليد آثار پليسي خالي
است.
اين انتقاد شما به عنوان يك فيلمساز كارهاي پليسي است، اما از ان طرف هم نيروي انتظامي انتقاد ميكند كه فيلم و سريالهاي ايراني تصوير ضعيفي از پليس ارائه ميكند و گاهي هم توقعي كه از ساخت آثار پليسي دارند با شماي فيلمساز متفاوت است به اين معني كه آنها شايد انتظار داشته باشند كه شما از فيلم در جهت تقويت و تبليغ جايگاه پليس بپردازيد...
خوب ما همين كار را در هوش سياه انجام داديم و براي اولين بار مردم با پليس رايانه و جرايم الكترونيك آشنا شدند و فهميدند كه پليس ايران در اين زمينه چقدر توانا است و چهبسا پخش اين سريال برخي از مجرمان را که گمان ميكردند، پليس ايراني به رمز و راز كار آنها آشنا نيست دچار ترس و لرز كند. اما براي رسيدن به اين تصوير نميتوانيم يكسويه عمل كنيم و مثلا هميشه پليس را فاتح و پيروز نشان دهيم، اتفاقا وقتي مجرم را قدرتمند و با هوش نشان ميدهيم و همين مجرم به دام پليس ميافتد اقتدار و اعتبار پليس به اثبات ميرسد و اين همان مساله است كه من درباره ايجاد غرور ملي در آثار سينمايي اشاره كردم. اين تصوير يك نوع احساس امنيت را در شهروندان ايجاد ميكند. ضمن اينكه به اين مساله هم توجه داشته باشيد كه ما در عرصه فرهنگ و هنر نميتوانيم با نظاميگري به اهدافمان برسيم. ببينيد برخي از دوستان نظامي ما گمان ميكنند كه ما بايد پليس را مثل يك سوپرمن به تصوير بكشيم، در حالي كه ما داريم يك كار رئاليستي و اجتماعي ميكنيم كه اگر منطبق با واقعيت نباشد براي مخاطب باورپذير نيست و به سوءتفاهم بين پليس و مردم منجر خواهد شد.
در هوش سياه براي اولين بار مخاطبان ما با يك سريال پليسي مواجه ميشوند كه به جرائم رايانهاي و اينترنتي ميپردازد و برخي اصطلاحات و مفاهيم مرتبط با اين جرائم مثل هك كردن، چت، ايميل، پسورد و... در قصه مطرح ميشود كه دستكم بخشي از مخاطبان ميانسال ما از آنها سردرنميآورند و چهبسا درك داستان برايشان دشوار ميشود، نگران اين نبوديد كه ممكن است بخشي از مخاطبان خود را به همين دليل از دست ميدهيد؟
تمام تلاش من اين بود كه يك تيم پليسي را به تصوير بكشم كه قبلا در تلويزيون ديده نشده است و براي مخاطبان جذابيت و تازگي داشته باشد. اما تاكيد و توجه من بيش از هرچيز روي ريتم بازيها بود
خوب اين مساله در ارتباط با فيلمهاي علمي ـ تخيلي هم صادق است، اما مردم ما يا مخاطبان ديگر چگونه با آن برخورد ميكنند، آيا هيچ يك از ميانسالان ما اين آثار را تماشا نميكنند يا از آن سردرنميآورند؟ مهم شيوه روايت و توانايي فيلمساز در بيان قصه است كه فارغ از برخي مفاهيم يا موقعيتهاي خاص براي مخاطبان عام و غيرتخصصي هم قابل فهم باشد و فكر ميكنم كه ما توانستيم اين كار را در هوش سياه انجام دهيم.
يا مثلا ما درباره جنگ فيلم ميسازيم و نوجوان امروزي اصلا جنگ را تجربه نكرده، ولي او قصه را درك كرده و چهبسا از تماشاي آن لذت هم ببرد. فراتر از اين ممكن است يك فيلمي درباره ايران باستان ساخته شود كه هيچ كدام از ما حتي فيلمساز و بازيگران آن هم آن دوره را تجربه نكردند، اما با رجوع به منابع لازم و درك عمومي بشر ميتوانند با آن دوره ارتباط برقرار كرده و مناسبات آن را درك كنند. الان در شرايطي قرار گرفتيم كه در خانوادههاي ايراني حتي از نوع سنتي آن كامپيوتر و تكنولوژيهاي ارتباطي وجود نداشته باشد بالاخره يكي از اعضاي جوانتر آن با اين فناوري آشناست و خيلي هم چيز عجيب و غريبي نيست. اتفاقا اين توفيق هوش سياه است كه خانواده را به جوان خود ارجاع ميدهد تا از او درباره اين مسائل اطلاعات كسب كند.
قبول دارم ،اما به لحاظ نمايش و درام ممكن است مخاطب ناآشنا با اين مفاهيم و تكنولوژي در ارتباط با سريال و درك آن دچار مشكل شود، حتي اين مخاطب ميتواند از نسل جواني باشد كه به هر دليلي با دنياي ديجيتال آشنا نيست.
اين ديگر مشكل آن مخاطب جوان است. واقعيت اين است كه طيف مخاطبان و جامعه هدف ما در اين سريال نسل جوان بوده است، نه ميانسال و به همين دليل هم سريال از شبكه سوم پخش ميشود. باز هم تاكيد ميكنم فهم كلي داستان مهم است وگرنه چندتا اصطلاح تخصصي باعث نميشود كه مخاطب، سريال را پس بزند. الان من دارم اين موضوع را رصد ميكنم و ميبينم كه اكثر مخاطبان اين سريال را دنبال ميكنند و بعد اجتماعي و اخلاقي قصه توانسته آنان را جذب كند. من فقط در ارتباط با مخاطبان عام نگران ريتم كار بودم كه شايد آن را نپسندند، اما ميبينم خوشبختانه کار مورد اقبال قرار گرفته و لفظ «احترام به شعور تماشاچي» را ميشنوم که خيلي از اين بابت خوشحالم.
اتفاقا هوش سياه ريتم و ضرباهنگ تندي دارد كه متناسب با ساختار پليسي سريال هم است.
نگراني من بيشتر از اين بابت بود كه مخاطبان ما به واسطه سليقهسازي غالب سريالهاي ايراني كه خيلي با مكث و كندي همراه است، نتوانند ريتم اين کار را بپذيرند. در هوش سياه شما ممكن است با از دست دادن يك ديالوگ يا يك پلان سررشته قصه از دستتان دربرود و مجبور شويد دوباره آن را ببينيد.
آقاي آبپرور شما ژانر پليسي را در 3 حوزه فيلم، سريال و تلهفيلم تجربه كرديد آيا نوع مديوم با توجه به اشتراك سوژه و ژانر در ساخت كارهاي پليسي تاثير داشته است؟
خوب هر كدام از اين 3 تا قواعد خاص خود را دارد. من نميخواهم تمايزي بين اين 3 رسانه قائل شوم، اما سريالسازي از پيچيدگي بيشتري برخوردار است و اصلا فضاي كاملا متفاوتي نسبت به سينما دارد. اما من هوش سياه را بيش از قتل آنلاين و خشاب خالي دوست دارم. يعني فكر ميكنم كه از پيكره كاملتري به لحاظ پليسي برخوردار است.
احتمالا قتل آنلاين يك مقدمه يا بهانهاي بود براي ساخت هوش سياه.
نه از اول چنين هدفي نداشتيم، اما تجربيات آن كار در ايجاد انگيزه براي ساخت يك سريال تلويزيوني درباره جرايم رايانهاي بيتاثير نبود.
من فكر ميكنم كه درباره جرايم اينترنتي موارد ديگري هم بود كه قابل پرداختن بود و ....
انشاءلله در سري دوم اين مجموعه. من اين نويد را به علاقهمندان اين سريال بدهم كه قطعا سري دوم هوش سياه هم توليد و پخش شود. البته ممكن است اين اتفاق همين امسال نيفتد، ولي حتما در سالهاي آتي شاهد پخش سري دوم اين مجموعه خواهيم بود.
ساختار روايي سريال از ابتدا به شكل اپيزوديك بود يا در فرايند توليد به اين نتيجه رسيديد؟
از اول قرار نبود كه يك نخ تسبيحي در اين بين وجود داشته باشد. ميخواستيم يك پرونده بسته شود و خط اتصال قصههايمان زندگي پليسهاي پشت اين پروندهها باشد، منتها بعدا با آرش قادري به اين نتيجه رسيديم كه يك مجرم سوپر ديجيتال براي اتصال قصهها بگذاريم كه به نظرم اين ايده بهتر پاسخ داد.
از امتيازات اين سريال عنوان جذاب و متناسب با قصه آن است چطور به نام هوش سياه رسيديد؟
اسم اوليهاي كه روي اين سريال بود «برگ و تگرگ» بود اما من اين اسم را دوست نداشتم و معتقد بودم بايد اسم موثرتري انتخاب شود كه آرش قادري گفت بايد اسمي انتخاب كنيم كه حتما داخلش به هوش اشاره شود و من بلافاصله صفت سياه را به دنبال آن آوردم.
لحظاتي به سکوت گذشت؛ بعد هر دو ديديم بهترين اسم براي اين سريال انتخاب شده است كه ارتباط معناداري با مضمون قصه هم دارد.
هوش سياه جرايم اينترنتي را به تلويزيون آورد
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/03/08/100876360736.jpg
مجموعه تلويزيوني «هوش سياه» با ساختاري پليسي و درباره جرايم اينترنتي مدتي روي آنتن جا خوش كرده و هفتهاي 3 بار روزهاي شنبه، دوشنبه و سه شنبه ساعت 45/20 از شبكه 3سيما پخش ميشود. سريال هوش سياه مجموعهاي 15 قسمتي است كه روايتگر داستان مبارزه پليس آگاهي با جرايم اينترنتي است كه به تخلفات گروههاي مخرب در حوزه رايانه و الكترونيك ميپردازد؛ درواقع با رشد روزافزون استفاده از رايانه زمينه بروز جرايم در اين حوزه نيز افزايش پيدا كرده، در نتيجه پليس براي پيشگيري و مقابله مؤثر با متخلفان اينترنتي دست به تمهيدات جديدي زده است و حالا اين مجموعه در نظر دارد تا گوشهاي از تلاش و البته هوش سياه متخلفان جرايم اينترنتي را بهتصوير بكشد كه با استقبال مخاطب مواجه شد.
تهيه و توليد مجموعه تلويزيوني هوش سياه شايد نخستين تجربه سيد عباس فاطمي در حوزه بررسي جرايم اينترنتي از طريق رسانه ملي باشد، اين تهيهكننده ضمن تاييد اين مطلب درخصوص كم و كيف توليداين مجموعه گفت: رشد فناوري در جامعه، نوع زندگي افراد را تحت تاثير قرار داده و به اين ترتيب شكل جرايم نيز تغيير كرده است و آدمهاي هوشمند با ابزارهاي جديد به جاي بالا رفتن ازديوار مردم با صرف كمترين هزينه مكاني و زماني، كالاهاي بهتري را ميدزدند. درواقع اينترنت و فضاهاي مجازي موجود، زمينه مناسب براي ارتكاب جرايم سنگين مالي و خانوادگي را فراهم كرده و سوءاستفادههاي مالي و البته ملي مانند شركتهاي هرمي را ـ كه عمده كار آنها با اينترنت است ـ روز به روز افزايش داده است.
وي افزود: آگاهي مردم نسبت به اين جرايم مستلزم اين است كه عدهاي در قالب تحقيق اين موضوع را بررسي كنند و مجموع دستاوردهاي خود را به صورت فيلمنامه بنويسند و در قالب سريالهاي تلويزيوني كه مخاطب گستردهتري دارد، عرضه شود. به همين دليل از سال 1386 طرح اوليه به سيما فيلم ارائه شد و پس از تصويب، آقاي اسلامي مهر از من و مسعود آبپرور دعوت كرد تا مذاكراتي را درباره اين پروژه انجام دهيم كه پس از جلسات متعدد به اين نتيجه رسيديم كه تحقيقاتي را از روي پروندههاي موجود در اين زمينه انجام دهيم و براساس جرايم واقعي به داستانهاي قابل نمايش دست يابيم؛ در نتيجه 8 داستان واقعي بررسي شد و مجموع پروندهها را در اختيار آرش قادري گذاشتيم و قصه جديدي برگرفته از داستانهاي واقعي نوشته شد. درواقع به جاي اينكه اپيزودهاي مستقل از يكديگرطراحي و اجرا شود، خط داستان مشتركي را با كاراكتري چون سرگرد احمدي با بازي حسين ياري، معاون دايره پيشگيري و مبارزه با جرايم رايانهاي پليس ايجاد كرديم.
اين تهيهكننده تلويزيوني در پايان صحبتهاي خود به تعداد لوكيشن مجموعه تلويزيوني هوش سياه اشاره كرد و گفت: مجموعه تلويزيوني هوش سياه حدود 15 قسمت بود كه بالغ بر 270 لوكيشن داشت كه از اين تعداد 130 لوكيشن اصلي بود. با يك حساب سرانگشتي متوجه ميشويم كه اين تعداد لوكيشن براي 15 قسمت زياد است اما آقاي آبپرور بادقت نظري كه داشت، از همه لوكيشنها به بهترين شكل استفاده كرد، ضمن اينكه گاهي وقتها پيش ميآمد كه تعدد لوكيشن در يك روز بيشتر ميشد، مثلا يك صبح تا ظهر گروه در يك لوكيشن كار ميكرد و عصر همان روز به جاي ديگري ميرفتيم.
يكي از ويژگيهاي اين مجموعه تلويزيوني، تصويربرداري با دوربين روي دست بود، كاري كه در عرصه سريالسازي تلويزيون بي سابقه است. هاشم گرامي، تصويربردار اين مجموعه تلويزيوني پيش از اين، تجربه كار با دوربين روي دست را در فيلمها و مجموعههاي مختلف تلويزيوني داشته است، اما سريال هوش سياه نخستين تجربه او با اين نوع دوربين بود. هاشم گرامي درخصوص تصويربرداري اين مجموعه تلويزيوني گفت: پيش از اين تجربه كار با دوربين روي دست را با آقاي آبپرور و ديگران داشتهام اما مدت زمان تصويربرداري در هريك از اين كارها حدود 5?دقيقه بود، در هوش سياه همه كار بادوربين روي دست فيلمبرداري شد و اين اتفاقي بود كه تاكنون در ايران نيفتاده است.
وي يادآور شد: در همه دنيا كار با سه پايه منسوخ شده و ما هم بايد به گونهاي پيش برويم كه از روزگار عقب نمانيم اما نكته اينجاست كه در همه دنيا براي يك سريال 50 قسمتي 6 تصويربردار دارند كه هريك از آنها حداقل 10 قسمت را فيلمبرداري ميكنند اما من به تنهايي 15 قسمت سريال را كه در مجموع 750 دقيقه بود، تصويربرداري كردم و اين كار ضربههاي جسمي سختي به من وارد كرد، البته من از اين كار راضي هستم و خدا را شكر ميكنم كه فرصت چنين تجربهاي را در اختيار من گذاشت.
ايده كار با دوربين روي دست با توجه به فضاي پليسي و جرايم اينترنتي براي نخستين بار است كه مطرح ميشود كه خود اين ايده به تنهايي حرفي براي گفتن دارد. هاشم گرامي درخصوص چگونگي شكلگيري ايده استفاده از دوربين روي دست گفت: ايده اين كار، فكر مشتركي از من و مسعود آبپرور بود، توضيح كامل هر پلان را كارگردان ميداد و من فكر ايشان را اجرا ميكردم، البته در شكلگيري اين ايده همه عوامل به سهم خود موثر بودند و تلاش كردند، اما وجه تمايز كار من با بقيه استفاده از دوربين روي دست بود. نكته مهم اين اتفاق كه در توليدات آثار تلويزيوني نيفتاده است، وجود دوربين در بافت و تار و پود فيلمنامه است و در جهت به ثمر رسيدن اين پروژه پيش رفت و اگر هيجاني هم وجود داشت در قالب خود كار بود. به اعتقاد من عناصري چون كارگرداني، بازي و دوربين فقط به نهايي شدن داستان هوش سياه كمك كردند.
وي در پايان صحبتهاي خود به جنبههاي آموزشي اين سريال اشاره كرد و افزود: بازخوردهاي مخاطب حكايت از آموزشي بودن اين مجموعه دارد، چراكه بسياري از تماشاگران به جرايم اينترنتي آشنايي نداشتند و زماني كه صحبت ميشد، ميگفتند نميدانستيم از طريق اينترنت ميتوان سرقت كرد يا خير. متاسفانه اين يك واقعيت است و حالا با چنين مجموعههاي تلويزيونياي ميتوان آموزش لازم را در اين زمينه داد، ضمن اينكه در اين مجموعه به سبك و سياق ويدئو كار نكرديم و با وجود لوكيشنهاي بسيار، كار بخوبي انجام شد. سختترين بخش تصويربرداري لوكيشن خانه كامران در طبقه 12 يك برج بود كه همسطح با نور خورشيد بود و از طرفي صحنه خانه كامران و همچنين لباسهاي او سفيد بود و رنگ سفيد هم دشمن دوربين است، ولي به دليل پرداختن به شخصيتهاي داستان بايد آنچه را مطلوب بود، از دل كار بيرون ميآوردم.
طراحي صحنه و لباس در يك مجموعه پليسي يكي از عناصر مهم درايجاد رابطه منطقي بين كنش و واكنش داستان است.
حسين مجد، طراح صحنه و لباس سريال هوش سياه است كه همگام با آبپرور و گروه توليد پيش رفته. او درخصوص تجربه كار در اين سريال تلويزيوني گفت: طراحي صحنه اين مجموعه سخت بود، چراكه خيلي بعيداست كه براي يك سريال 15 قسمتي 270 لوكيشن درنظر گرفته شود و اين تعداد لوكيشن به اين معنا نبود كه بتوان همه را يك جا جمع كرد، بنابراين هر لوكيشن طراحي صحنه و لباس جداگانهاي را ميطلبيد. به همين دليل كوشيدم لوكيشن و نوع لباسي كه براي كاراكترها انتخاب ميشود، نوعي شخصيتپردازي باشد تا به فهم مخاطب كمك كند.
وي افزود: برهمين اساس همه لباسهاي كامران سفيد بود و فقط وسايل خانه به رنگ سياه طراحي شده بود و اين انتخاب كاملا متعمدانه بود و قصد داشتيم كاراكتري شطرنج گونه را به مخاطب عرضه كنيم تا شخصيت او خوب ديده شود يا از طرفي فعاليت پليس در مكان خاصي طراحي شده بود تا نشان دهيم پليس احاطه كامل بر وقايع و رويدادها دارد. همه اين ترفندها براي باورپذير شدن مجموعه نزد مخاطب طراحي شده بود و اين باورپذير بودن كار به مشورت با مسعود آبپرور، كارگردان نياز داشت تا به نتيجه مطلوب برسيم. در واقع طراحي صحنه و لباس در خدمت داستان بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]
-
گوناگون
پربازدیدترینها