واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: بازار جادو و فال ؛ هر روز داغ تر از ديروزخرافاتيها
بهروز آرمان*
40 سال بود كه خياطي مي كردم اما ورشكست شدم؛ به همين خاطر رفتم چند كتاب خريدم و فالگير شدم.
اين بخشي از اعترافهاي مرد 70 ساله اي به نام است كه با سوء استفاده از احساسهاي مذهبي مردم اصفهان و به بهانه دعا نويسي، دهها نفر را سر كيسه كرد.وي سرانجام با تلاش پليس اين شهر دستگير شد و وقتي ديد هيچ راهي براي گريز از قانون ندارد به ناچار لب به بيان حقيقت گشود: ورشكست شده بودم و شاگردانم هم حقوق زياد مي خواستند كه از عهده آن بر نمي آمدم.به همين خاطر رفتم وچند كتاب خريدم.اولين بار زن و شوهري راكه دعوا داشتند آشتي دادم . همين مرا مطمئن كرد كه توانايي اين كار را دارم و مي توانم گره گشاي مشكلات باشم!
كلاهبردار اضافه كرد:من دعا مي نوشتم و آتش زندگيها سرد مي شد.دعاي نجومي به مردم مي دادم،چيزهايي روي بشقاب چيني با زعفران مي نوشتم و بعد آب مي زدم و مي دادم به مشتريانم تا بخورند.بابت اين كار فقط چهار هزار تومان،دستمزد مي گرفتم و اگر مشكل برطرف نمي شد بلافاصله پول را بر مي گردانم.
وي در پاسخ اين سوال بازپرس كه گفت:
تعريف خرافه در فرهنگ معين، سخن بيهوده، افسانه، حرف باطل يا اسطوره نوشته شده است.بسياري از كارشناسان، ريشه خرافه را در ناتواني انسان از توضيح و درك پديدههاي طبيعي يا ناشناخته ميدانند. در قديم، اعتقادي بود كه مردم خيال ميكردند زلزله به خاطر اين است كه غول خفتهاي در زمين وجود دارد و روزي بيدار ميشود.به همين خاطر قرباني مي دادند تا ديو رضايت بدهد و باز هم بخوابد.گو اين كه دانش و آگاهي بشر اينك ميتواند پاسخي منطقي و عقلاني به بسياري پديدههاي قبلا مرموز بدهد اما نمي توان با قطعيت از جامعه اي ياد كرد كه در آن خرافه ريشه كن شده باشد.حتي توسعهيافتهترين جوامع صنعتي نيز خرافههايي دارند. مثلا برخي آلمانيها مي گويند اگر سيزدهم ماه مصادف با روز جمعه شود، بدبياري در راه است، يا وقتي ماه كامل است، آدم هوايي مي شود...
در بحبوحه جنگ جهاني اول، باوري شايع شد كه سه سيگار را نبايد با يك كبريت آتش زد، چون نفر سوم خواهد مرد. منشا اين حكايت كشته شدن سربازي در جبهه بود كه شب سيگار خود را به عنوان سومين نفر با يك كبريت روشن ميكند. بعدها معلوم شد اين داستان را يك تاجر كبريتفروش ميان مردم شهرت داد تا جنس خود را بيشتر بفروشد.>همگي ما كم و بيش در پيرامون خود سرچشمه برخي داستانها و باورهاي خرافي را ميدانيم اما اساسا پيدا كردن ريشه و مبناي خرافات، كار سادهاي نيست.مثلا روشن نيست وحشت عمومي از عدد 13 از كجا ميآيد.در آمريكا يا اروپا، آسانسور برخي هتلها يا شركتها دكمه 13 ندارند.
اگر خاطرتان باشد مردم قم، يكسال پيش در چنين روزهايي شاهد اعدام فالگير شيطان صفتي بودند كه با نسخههاي كثيف خود، دست كم 60 دختر وزن فريب خورده را به روز سياه نشاند.او با فريب دختران و زنان ساده لوح مي خواست را سربكشند تا وردش اثر كند!
رسيدگي به پرونده تلخ فالگير و جادوگري كه به شهره بود از سال 1384 با شكايت يك دختر بيمار، دردستور كار پليس اداره آگاهي قم قرار گرفت.مدركهاي موجود نشان مي دهد فالگير شيطان صفت كه هيچ گونه دانش مذهبي و عرفاني نداشت خود را انساني نزديك به خدا جازد و دختر 20 ساله بيمار را با ترفند تجويز اسير هوسهاي كثيف كرد.اين تبهكار پس از جنايت نابخشودني اش، دختر نگون بخت را تهديد كرد اگر كوچك ترين حرفي به پليس بزند صورتش را با اسيد مي سوزاند.كارآگاهان با اطلاعاتي كه از قرباني گرفتند به چهره نگاري رايانه اي پرداختند و سرانجام محمد را دستگير كردند.اين مرد كه پيش تر كارگر ساده ساختماني بود و پس از آشنايي با يك فالگير كهنه كار، نوشتههاي او را كپي كرده و شيوه تبليغاتي مشابهي پيش روي خود قرار داده بود با گذراندن دوره محكوميت زندان و اجراي حكم 99 ضربه شلاق آزاد شد.محمد اما دست از كارهاي پليدش بر نداشت و با فريب دختران و زناني كه در زندگي خود مشكلهاي حل نشدني داتشند آنان را به دخمه اش كشاندوي از مشتريان ساده لوحش مي خواست را سربكشند تا وردش اثر كند ! بدين ترتيب فالگير بي رحم، آنان را بيهوش و عفتشان را لكه دار مي كرد.دختران و زنان بيچاره كه بيشترشان مريض بودند يا دنبال نسخه خوشبختي مي گشتند پس از به هوش آمدن، با چشماني اشكبار اعتراض و تهديد مي كردند به قانون پناه مي برند.در مقابل پاسخ مي داد اگر اين كار را بكنند طلسم زندگي شان را نابود مي كند و شيشه عمرشان را مي شكند.جادوگر با همين ترفندها،زندگي دست كم 60 دختر و زن را جهنمي كرد تا اينكه بيست و دوم تير 1385 در ورامين، رديابي و بازداشت شد.وي كه 11 پيشينه كيفري داشت و پس از كشتن دو نفر با گرفتن رضايت خانوادههاي داغدار از اعدام، نجات يافته و آزاد شده بود در شعبه اول دادگاه انقلاب قم به مرگ در ملا عام محكوم شد.شعبه 32 ديوان عالي كشور حكم را تاييد كرد و جادوگر جنايتكار در خيابان قم، مقابل چشمان بهت زده قربانيان، خانوادههاي آنان، جمع زيادي از مردم و همچنين مقامهاي قضايي و انتظامي به دار آويخته و پرونده زندگي ننگينش براي هميشه بسته شد.
فرامرز قره باغي - جامعه شناس و روزنامهنگار - مي گويد: اصولا پژوهش متمركز و كاملي در باره خرافات و ريشههاي آن در ايران صورت نگرفته است.وي پيرامون بررسي شخصي خود روي اين موضوع ميگويد:
يكي از نخستين پرسشهايي كه هنگام بحث درباره باورهاي خرافي به ذهن ميرسد،اين است كه آيا اعتقاد به خرافه به سواد، تحصيلات و موقعيت اجتماعي اقتصادي افراد ارتباط دارد؟ پاسخ قره باغي منفي است:
* دبير گروه حوادث سياست روز
جمعه 15 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]