واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: از تلخ تا شيرين، از اشك تا لبخند
دو قدرت فوتبال غرب قاره كه رقابت آنها در كنار ژاپن و كرهجنوبي از شرق آسيا، هميشه اوج فوتبال در اين قسمت از جهان را به تصوير كشيده است.
رقابت ايران و عربستانسعودي در فوتبال آسيا هميشه داغ و حساس بوده است. دو قدرت فوتبال غرب قاره كه رقابت آنها در كنار ژاپن و كرهجنوبي از شرق آسيا، هميشه اوج فوتبال در اين قسمت از جهان را به تصوير كشيده است.
اين بار نيز دو تيم در رياض قرار ملاقات دارند، ملاقاتي كه آغازگر تلاش دو تيم در راه حضور در مرحله نهايي رقابتهاي جامجهاني در آفريقاي جنوبي 2010 است. حضور علي دايي روي نيكمت تيم ملي ايران كه پيش از اين خود در نقش يك گلزن قهار، دروازه عربها را به دفعات گشوده است، از ويژگيهاي ديدار دو تيم در شنبهشب ورزشگاه رياض به حساب ميآيد كه اميداوريم اين رويارويي با پيروزي تيم ملي كشورمان همراه باشد تا با بردي ارزشمند و روحيهاي افزون چشم به ادامه رقابتها در كارزار سخت و دشوار راهيابي به جام جهاني بدوزيم.
در ذيل مروري داريم به ديدارهاي دو تيم در طول 12 سال گذشته كه خواندنش خالي از لطف نيست.
خنده تلخ و عذابآوري كرد و در جواب خبرنگار عرب زبان گفت: «متاسفم كه نميتوانم كمكي به آنها بكنم. ما صعود كردهايم ولي ميدانم هيچ كدام از ما دوست ندارد ايران فردا برنده باشد. شايد وقتي بازي تمام شود به مربي آنها بگويم دوست داشتم به شما كمك كنم تا صعود كنيد!» جملات وينگادا، خبرنگاران عرب زبان را به وجد ميآورد.
انگار هلهله ميكردند در لابي هتل بزرگ شهر دبي و قبل از بازي برابر ايران... چندان هم دور نيست. همين چند سال قبل! شايد حدود 12 سال بيشتر نميگذرد. از بازيهاي گروه دوم جام ملتهاي آسيا در امارات.
عراق شكستمان داد، مقابل تايلند پيروز شديم و با هزار و يك اما و اگر، چند جين دلهره، يك دنيا ابهام و ترديد، به زمين رفتيم. اعراب چه خوب جنگ رواني را به راه انداختند و وينگادا به راستي كه همان روزها هم تئوريسين كاملي در اين زمينه بود.
خنده مرد پرتغالي با سيگار همراه شد... پك زدن روي نيمكت، آن روزها هيچ جريمه و توبيخ و تنبيهي را به همراه نداشت. محمد مايليكهن در پايان مسابقه، سرش را بالا گرفت و با فخر حرف زد: «اول از هر چيز من اين پيروزي را به مردم كشورم تبريك عرض ميكنم. من يك ايراني هستم و به نمايندگي از بازيكنانم ميگويم ما از كشوري ميآييم كه مردمش سالهاي سال و در تمامي طول تاريخ ثابت كردند از هر ناممكني يك ممكن ميسازند!
مايليكهن زياد در سالن نماند. شايد پيروزي سه بر صفر برابر عربستاني كه در دو بازي گذشته حتي يك گل از حريفي دريافت نكرده بود، آن قدر لذت بخش به نظر ميرسيد كه بخواهد سرمربي را چند دقيقهاي بيشتر مقابل خبرنگاران نگه دارد... اما مايليكهن خيلي زود وينگادا را ترك كرد و در سالن كنفرانس تنهايش گذاشت.
شايد داشت به سه سال پيش فكر ميكرد. روزي كه او هم روي نيمكت بود و همراه مرتضي محصص، ناصر ابراهيمي، پرويز كماسي و البته سرمربي علي پروين، نود دقيقه عذاب كشيدن، نه مقابل عربستان، نه برابر 15 هزار تماشاگر قطري كه يك پارچه و بيوقفه تيم هم زبانشان، هم نژادشان را تشويق ميكردند برايش نه فرياد كه عربده ميكشيدند، كه در حقيقت قضاوت معنيدار آن داور غير قابل تحمل به نظر ميرسيد.
مايليكهن انگار ميخواست چند ساعتي فكرش را از آن كابوس شكست برابر عربستان در مقدماتي جام جهاني 94 آمريكا خلاص كند. يادش ميآمد شب قبل از مسابقه دو ايراني، دو معتمد آن روزهاي رسانه به سراغش آمده بودند.
لارودي و شفيع يكي سردبير تنها روزنامه ورزشي وقت و ديگري گزارشگر سيما در لابي هتلشان با چشم خود ديده بودند مسوولان برگزار كننده مسابقات، رئيس فدراسيون فوتبال عربستان و داوران بازي در گوشهاي از هتل جلسهاي گذاشتند و مقرر شد به دليل كمكهاي شايان عربستان به كنفدراسيون فوتبال آسيا، اين تيم با لطف داوري به جام جهاني برسد. تجديد خاطرهاش هم دردناك بود، چه رسد به تكرار همان اتفاق!
مايليكهن ميتوانست شب را با خاطره دريبلهاي خداداد عزيزي در 18 قدم حريف و تحقير كردن 5 مدافع و يك دروازهبان عربستاني تا صبح سر كند. ميتوانست به ياد شوتي بيفتد كه كريم باقري از پشت 18 قدم زد و از ميان پاي محمد الدعايه به داخل دروازه رفت.
3 سال قبل مهدي فنونيزاده عين همين شوت را زد، توپ وارد دروازه شد اما داور ادعا كرد سوت پايان بازي را زده! تصاوير آهسته بازي و اثبات اين كه آن سوت لعنتي و از پيش فروخته شده بعد از گل ايران به صدا در آمده هم نتوانست كمكي به صعود ايران بكند.
چند روزي بعد، وقتي كره را 6 بر 2 شكست داديم و اماراتيها براي فرار از قرعه روبرو شدن با ايران و عربستان، جدول بازي را تغيير دادند، دوباره در ابوظبي مقابل عربستان ايستاديم. وينگادا دهانش را شست و كمي مودبانه تر حرف زد: «ما براي بازي با ايران هيچ ترسي نداريم!» و بعد ادعا كرد تاكتيك بازياش را به كلي براي ايران تغيير خواهد داد.
مايليكهن نبايد دنبال فرمولهاي تمريني بازي ميگشت. وقتي گل خداداد با پرچم كمك داور مردود شد، وقتي نواف التميات، داخل 18 قدم حميد استيلي را مثل گندم درو كرد، وقتي 3 فرصت صد در صد گلزنيمان را آفسايد گرفتند... مگر چند بار ميتوان مقابل عربستانيها به گل رسيد؟ حتي آن رقص جنون انگيز احمدرضا عابدزاده پس از مهار پنالتي سامي الجابر هم براي پيروزي كفايت نميكرد. يزداني 18 ساله پنالتياش را به دستان الدعايه سپرد و دايي ساعتها پس از بازي در آغوش مايليكهن گريست. پنالتي شماره 10 ايران به ميان تماشاگران رفته بود.
وينگادا از چه چيز تمجيد كرد؟ ميتوانست در پايان بازي به سوي داور مصري برود و دست او را هم ببوسد، ميتوانست براي پابوس كمك داوري كه يك گل و دو تك به تك سالم را آفسايد گرفت پياده از حجاز تا مصر برود، اما گفت: «ما بهتر بوديم و پيروز شديم...» و شايد روزي در دنيايي ديگر، هر ايراني سر پل آخرت جلويش را بگيرد و از او بخواهد وجدان را تعريف كند!
مايليكهن هيچ اشارهاي به داوري بازي نداشت و تيمش در عين لياقت شكست خورد تا او فقط بگويد: «من مقصر اين ناكامي بودم» اين بار كمي بيشتر در سالن كنفرانس ماند. علي دايي لحظه از دست دادن پنالتياش را بدترين لحظه عمر خود دانست و سال بعد مدعي شد فقط زماني كه خبر فوت پدر راشنيده احساسي بدتر از آن لحظه را تجربه كرده است.
شايد نام محمد مايليكهن با عربستان پيوند خورده بود. صعود به جام جهاني را اين بار در قامت يك مربي تجربه ميكرد و البته باز هم در گروه مرگ بايد عليه روباه صحرا ميجنگيد. چين، كويت و قطر ديگر حريفان همگروه ايران بودند.
وينگادا خوش اقبال بود كه رئوس و شيوخ عرب براساس عشق جاهطلبيشان، او را تغيير نداده بودند. ميتوانست اين بار در ورزشگاه آزادي تهران طعم بازي برابر 120هزار ايراني را بچشد.
وينگادا در بدو ورود به تهران گفت: «ما سعي كرديم به بازيكنان خود اين مساله را بفهمانيم كه نتيجه بازي گذشته ايران را به صورت كامل فراموش كنند.» اما انگار محمد مايليكهن نتوانسته بود همين فراموشي را در بازيكنانش يه وجود آورد. پيروزي 4 بر 2 ايران در چين، بيش از آنكه عربستانيها را بترساند، ما را مغرور كرده بود. وينگادا در وصف آن بازي ميگويد: «ميدانستيم كه ساعت 5 عصر بازي داريم. اما شنيدم كه ساعت 11 صبح تلويزيون ايران از مردم ميخواهد كه ديگر به ورزشگاه نروند. نميتوانستم اين مساله را درك كنم. از يك طرف نگران جو بودم و ازطرفديگر فكر ميكردم اين همه ساعت نشستن در گرما، تماشاگران ايراني را هم خسته ميكند، هم عصبي. براي همين به بازيكنانم اميدواري دادم كه با 120 هزار چشم روبرو ميشويد!» پيشبيني وينگادا تقريبا درست از آب درآمد.
گل زودهنگام عربستانيها در تهران مثل كوهي از آب بود كه بر آتش آزادي ريخته شد. مايليكهن امروز از خاطرات آن روز ميگويد: «ميدانستم كه شكست نميخوريم. ما يك پنالتي از دست داديم و آنها بلافاصله به يك گل رسيدند. بزرگترين مشكل آن روز ما اين بود كه محمد الدعايه را گرم كرديم. ما به اندازه تمام بازيهاي گذشته موقعيت داشتيم، اما الدعايه به اندازه تمام عمرش توپهاي ما را گرفت...».
قبل از بازي بر سر تعيين پنالتي زن بحث ميشود. مايليكهن روي علي دايي نظر دارد، اما دايي هنوز ميخواهد ترسي كه از پنالتي 2 سال پيش در وجودش هست را نشان دهد. پس مايليكهن باقري را انتخاب ميكند. اين طلسم لعنتي گل نشدن پنالتيها مقابل عربستان چقدر زود دامن مان را گرفت! كريم قسم خورد ديگر براي تيم ملي پشت ضربه پنالتي نيايستد. هرچند كه خودش دقيقههاي آخر گل تساوي را زد.
بازي برگشت در ورزشگاه ملك فهد عربستان... استاد اسدي ميگفت اينجا عين آزادي است كه فقط دورش را خيمه زدهاند! شوخ طبعياش مايه خنده بازيكنان بود. مايليكهن در همان جلسه تمرين به او گفت وقتي خطا ميكني، زود از صحنه و داور بازي دورشو و علي اكبر استاد اسدي باز هم با همان لهجه شيرين آذري و شوخ طبعي هميشگياش گفت: «آقا اصلا ميخواهي بعد از خطا يك دربست بگيرم برگردم تهران!»
اگر همين يك كار را ميكرد، اگر وقتي خطاي اول را در نيمه اول بازي مرتكب شد بلافاصله دور ميشد، اگر نميايستاد و با داور بازي بحث نميكرد و كارت زرد نميگرفت، اگر دقيقه 70 مسابقه پشت 18 قدم خطاي مفت نميكرد، 20دقيقه 10 نفره بازي نميكرديم! اگر استاد اسدي بيرون نميرفت، شايد هيچ وقت يحيي گلمحمدي جلوي عويران به زمين نميخورد و خالد موالد دقيقه 88 دروازه ما را باز نميكرد. شب تلخ ايرانيها در حالي رقم خورد كه حتي يك تساوي هم ما را به جام جهاني ميبرد.
مايليكهن در خاطراتش ميگويد: «آماده بودم كه بركنار شوم.» او فشاري نامتعارف را تحمل ميكرد و حتي در رختكن ورزشگاه ملك فهد شهر رياض خطاب به بازيكنانش گفت: «هر كجا در مورد دليل شكست پرسيدند بگوييد شخص سرمربي مقصر است. كسي حق ندارد خودش را سرزنش كند، كسي حق ندارد خودش را ببازد. ما هنوز شانس صعود داريم و فراموش نكنيد كه بازيهاي زيادي باقي مانده و چه من كنارتان باشم و چه كنارتان نباشم شما بايد به جام جهاني صعود كنيد.»
اين، آخرين برگ از پرونده پيروزيهاي عربستان برابر ايران بود. هرچند بعدها نيز به جز در دو ديدار رسمي در مقدماتي جام جهاني با حجازيها روبرو نشديم، اما عربستان هنوز آخرين كاميابي اش برابر ايران را از همان بازي كذايي ميجويد. روزي كه ايران مستحق شكست نبود... روزي كه هنوز از خودمان ميپرسيم چگونه خداداد عزيزي روي نيمكت نشست و مديرروستا 2 موقعيت تك به گل را بو اوت زد. شايد اگر خداداد در زمين بازي بود، كار به استراليا هم نميكشيد... شايد او اينگونه اسطوره نميشد !
سالها بعد ميروسلاو بلاژهويچ شانس نشستن روي نيمكت ايران و نبرد با عربستان را پيدا كرد. از همان زمان، خبرگزاري فرانسه از جمله چيرو بلاژهويچ وام گرفت و اين بازي را داربي آسيا ناميد. آيا جملات شورورزانه، باشكوه و اميد بخش ميروسلاو پير را به ياد داريد؟ قبل از بازي با عربستان و در كنفرانس مطبوعاتي با خبرنگاران گفت: «من عربستان را در تهران له ميكنم!»
مربي را به ياد نميآوريم كه چنين بي پروا از پيروزي گفته باشد. ولي وقتي در تهران با دو گل علي دايي به پيروزي رسيد، همه چيز را پايان يافته تلقي كرد. براي چيرو، همان برتري در تهران مكفي به نظر ميرسيد. نيمي از انگيزههاي پيركروات در پس زمينه اين 3 امتياز خوابيد. تساوي با تايلند، تساوي در تهران با بحرين و شكست در منامه او را از سفر به شرق باز داشت.
بلاژهويچ لااقل ركورد متوقف كردن عربستان را محفوظ نگه داشت. او در جده برابر عربستان قرار گرفت و 2 بر 2 به تساوي رسيد. دو بار عقب افتاديم و دو بار بازي را به تساوي كشيديم... اول دايي و بعد دين محمدي. نتيجه تساوي، بلاژهويچ را آن قدر به وجد آورد كه در سالن كنفرانس با مشت روي ميز بكوبد و خطاب به خبرنگاران عربستاني بگويد: «ما از هم اكنون به جامجهاني صعود كرده ايم. دنبال راه حل ديگري براي صعود باشيد ! » وقتي از ايران ميرفت حتي قدرت دست تكان دادن براي معدود دوستانش را هم نداشت! چه برسد به كوبيدن دوباره آن مشت !
به عقب كه نگاه ميكنيم، ردپاي اين روباه صحرا را در سه دوره از چهار دوره تلاش اخيرمان براي صعود به جامجهاني ميبينيم. مقدماتي جام جهاني 94 آمريكا، همين تيم در آخرين قدم و با لطف داوري حذفمان كرد. در مقدماتي 98 فرانسه برابر عربستان پيروز نشديم اما تا آخرين ثانيه بخت صعود بوديم... باز هم آنها رفتند و ما از در پشت وارد شديم. رقابتهاي انتخابي 2002 كره و ژاپن هم با مردان حجاز بازي كرديم، برديم، مساوي كرديم، ولي آنها به جامجهاني رفتند. اين آيه نحس نيست... مرور زمان است و بازخواني پرونده تيمي كه براساس يك رسم بايد ملاقاتش كنيم. اين بار فرصتي است براي شكستن تابوي قديمي! نه عربستان آن تيم پرستاره است، نه داوريها همچنان عليه ما برقرار! 4 سال بعد تاريخ امروز را چگونه بازنويسي خواهيم كرد؟ اميدواريم آن روز قلم سرشار از شور باشد.
پنجشنبه 14 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]