واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: امام حسن ـ علیه السّلام ـ شب سه شنبه پانزدهم رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه متولد شد. رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به خانه امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ آمد تا ولادت سبط اكبر را به علی و فاطمه ـ علیهما السّلام ـ تبریك گوید. قبل از ورود پیامبرـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ حضرت فاطمه ـ علیها السّلام ـ به حضرت علی ـ علیه السّلام ـ گفت كه نامی برای فرزندمان انتخاب كن، فرمود: من در نامگذاری از رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ سبقت نمیگیرم. وقتی پیامبر بر آنها وارد شد و تولد آن بزرگوار را تبریك و تهنیت گفت، حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ از رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ خواست كه نامی برای او انتخاب كند، پیامبرـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نیز فرمود: من در نامگذاری این مولود از خدا سبقت نمیگیرم. در این هنگام جبرئیل به محضر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شرفیاب شد و عرض كرد كه خداوند تبارك و تعالی ضمن سلام و تبریك نام این مولود را حسن نهاد.[1]
روایت شده كه چهره مباركش سرخ و سفید بود، دیدههایش گشاده و بسیار سیاه بود، موهایش مجعّد و بنابر نقل پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ از نظر شكل و شمایل شباهت زیادی به رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ داشت. روز هفتم ولادتش جبرائیل برای تهنیت به محضر رسول خداـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نازل شد و در خواست نمود كه نام او را انتخاب نمایند و برایش عقیقه كنند و در همان روزها بود كه «أذّنَ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فیِ اُذُنِ الْحَسَن بن عَلِیّ». رسول ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در گوش امام حسن ـ علیه السّلام ـ اذان گفت.[2]
در اینجا لازم میدانم توجه خوانندگان گرامی را به این سه موضوع مهم كه باید در نخستین روزهای تولد انجام گیرد جلب نمایم.
1ـ نامگذاری:
همان طور كه در كتاب فاطمه علیها السّلام أسوه زنان كه قبلاً به چاپ رسیده و اشاره رفت، مسأله نام برای فرزندان جزء حقوق اولیّه فرزندان است.
امیرالمومنین علی ـ علیه السّلام ـ میفرمود:
«حَقُّ الوَلَدِ عَلَی الوالِدِ أنْ یَحْسُنَ َ إسْمَهُ»[3]
از حقوق فرزند این است كه پدر اسم خوب برایش انتخاب كند.
2ـ گفتن أذان و اقامه بر گوش راست و چپ فرزند:
حتماً عنایت دارید كه بچه از همان ساعات اوّل تولد دستگاه گیرندگی و فراگیریش فعالانه كار میكند و دقیقاً حركات و رفتار اطرافیان در سعادت و شقاوت آینده او نقش دارد. بنابراین ندای ملكوتی أذان و اقامه به گوش نورسیده كه ندای توحید و نبوت و امامت است در اعماق جانش اثر میگذارد و فطرت خام و پاكیزهاش را شكوفا میسازد.
3ـ مسأ له عقیقه:
این هم یك نوع بیمه عمر برای نوزاد است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره اهمیّت آن در پاسخ شخصی كه گفت نمیدانم پدرم برای من عقیقه كرده یا نه فرمود: عقیقه بكن و او هم در سنین پیری برای خود عقیقه كرد.
عقیقه كه در حكم یك صدقه مستحب، بحساب میآید كشتن یك گوسفند و تقسیم آن بین فقرا و مستمندان است و البته بهتر آن است كه اولیاء نوزاد از آن نخورند.
دیگر باره امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با دست مبارك خود برای امام حسن ـ علیه السّلام ـ عقیقه كرد و در آن هنگام گفت:
«بِسْمِ الله عَقَیقَهُ عِنِ الْحَسنِ وَ قالَ اَلّهُمَّ عَظْمُها بِعَظْمِهِ وَ لَحْمُها بِلَحْمِهِ، وَ دَمُها بِدَمِهِ وَ شَعْرُها بِشَعْرِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وِقاءً لِمُحمَّد وَ آلِه»[4]
به نام خدا عقیقهای است برای امام حسن ـ علیه السّلام ـ سپس فرمود: استخوان آن به استخوان او، گوشتش به گوشت بدن او و خونش نثار خود او و مویش به موی او؛ بارپروردگارا این عقیقه را سپری برای محمّد و آلش قرار بده.
قبل از ولادت امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ زنی به نام امالفضل به خدمت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ عرض كرد:
«رَأیْتُ كانَ عُضْواً مِنْ أعْضائِكَ فیِ بَیْتِی قالَ خَیْراً رَأیْتِ تَلِدُ فاطِمَهُ غُلاماً فَتَرْضِعیهِ بِلَبَنٍ قُثْم فَولَدِتِ الْحسنُ فَأرْضِعیهِ بِلَبَنِ قُثْمٍ»[5]
در خواب دیدم كه عضوی از اعضاء شما در خانه من است. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: خواب خوبی دیدهای به همین زودی فاطمه علیها السّلام پسری بدنیا خواهد آورد و تو او را شیر فراوان خواهی داد. امام حسن ـ علیه السّلام ـ متولد شد و ام الفضل او را شیر كافی داد.
علاقه شدید رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به آن حضرت:
امام حسن ـ علیه السّلام ـ مورد علاقه شدید و لطف و مرحمت پیامبرـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بوده به همین جهت به كرّات میگفت:
«اَللّهُمَّ إنّیِ اُحِبُّ حَسَناً فَاَحِبَّهُ وَ اَحَبَّ اللهُ مَنْ یُحِبهُ»[6]
خداوند من حسن را دوست میدارم تو هم او را دوست بدار و هركه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست میدارد. امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ برما وارد شد، دست حسنم را گرفت و او را به سینه خویش چسبانید و فرمود:
«بِأبِی اَنْتَ وَ اُمَّی مَنْ أحَبَّنی فَلْیُحِبُّ هذا»[7]
پدرم و مادرم فدای تو باد هركه مرا دوست دارد این (حسنم) را نیز دوست بدارد.
و هم او درباره امام حسن ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«إبْنِی وَ ثَمَرهُ فُؤادِی مَنْ آذی هذا فَقَدْ آذانیِ وَ مَنه آذانیِ فَقَدْ آذَی اللهُ»[8]
(حسن) فرزند و میوه دل من است هركس او را بیازارد مرا آزرده و هركه مرا بیازارد خدا را آزرده است.
در مجلسی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ، امام حسن ـ علیه السّلام ـ را در آغوش گرفته و او را میبوسید و میبویید. مردی از انصار كه در آنجا حاضر بود گفت: من فرزند پسری دارم، تا امروز كه به سن بلوغ رسیده هیچوقت او را نبوسیدهام. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: خواهی دید كه خداوند لباس رحمت را بر قامت تو نخواهد پوشاند.[9]
زیدبن أرقم میگوید پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در مسجد مشغول خطابه و سخن گفتن بود كه امام حسن ـ علیه السّلام ـ در حالیكه طفل و صغیره بود و لباس بلندی به تن داشت وارد مسجد شد و در برابر چشم پیامبر به زمین افتاد. رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ خطبه را قطع كرد و با سرعت از منبر پایین آمد، مردم امام حسن ـ علیه السّلام ـ را از روی زمین بلند كردند و به دست مبارك پیامبر دادند. رسول الله او را بر دوش خود گذاشت و نوازش كرد و دوباره به منبر رفت و ادامه سخن داد.[10]
حوادث دوران كودكی:
یك روز پدربزرگوارش امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در حالیكه امام حسن ـ علیه السّلام ـ طفل بود فرمود: پسرم آیا نمیخواهی برای پدرت سخنرانی كنی؟ عرض كرد:
«إنّی أستحیی أن أخطُبَ وَ اَنَا أراكَ»
من خجالت میكشم در محضر شما صحبت كنم.
امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ از مجلس خارج شد ولی در مكانی نشست كه امام حسن او را نبیند امّا صدای فرزند دلبندش را بشنود. آنگاه حسن بن علی ـ علیه السّلام ـ از جا برخاست و در میان مردم سخن گفت: سخنی كامل، بلیغ و فصیح، «فَلمّا إنْصَرفَ جَعَل عَلِیُّ یقول:
ذرّیهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، و اللهُ سمیعٌ عَلیمُ».
پس از پایان خطبه علی ـ علیه السّلام ـ اشاره به آیه 34 سوره آل عمران كرد و كه «خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و عمران را از میان مردم جهان برگزیده، نسل ابراهیم و عمران بعض آن بعض دیگر است و خدا شنوا و داناست.»
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ با وجود كمی سن و خردسالی امام حسن ـ علیه السّلام ـ در پیمان ثقیف، آن حضرت را گواه و شاهد قرار داد و در داستان شگفت انگیر پرهیجان مباهله كه روز بیست و چهارم ذی الحجّه اتفاق افتاد امام حسن و امام حسین و حضرت علی و فاطمه - علیهم السّلام- را بنابر حكم قطعی پروردگار همراه خویش برد.
فَمَنْ حَآجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ .[11]
و هركه با وجود این عمل سوی تو آمده كه با تو مجادله كند بگو بیایید پسران و زنان و نفوس خویش بخوانیم و تضرّع كنیم آنگاه لعنت خدا را به دروغگویان كنیم.
از امام كاظم ـ علیه السّلام ـ روایت شده كه هیچكس ادعا نكرده كه پیغمبر در مباهله با نصاری غیر از علی ابن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین شخص دیگری (انتخاب كرده) باشد. پس تأویل «ابنائنا» حسن وحسین تأویل «نسائنا» فاطمه و تأویل «أنْفُسنا» علی بن ابیطالب ـ علیهم السّلام ـ است.[12]
ابن عباس میگوید: امام حسن و امام حسین ـ علیهما السّلام ـ بیمار شدند. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به عیادت آنها آمد و همچنین عدهای از بزرگان عرب. آنها گفتند یا اباالحسن برای شفای فرزندانت نذر كن، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به اتفاق فاطمه ـ علیها السّلام- و فضه نذر كردند كه سه روز روزه بگیرند.
برای افطار چیزی در خانه نداشتند به همین علّت حضرت علی ـ علیه السّلام ـ سه صاع جو از یك یهودی قرض گرفت و آنها را در اختیار فاطمه - علیها السّلام- گذارد. حضرت زهرا - علیها السلام- از آنها نان پخت. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ همینكه نماز مغرب را خواند و آماده برای صرف افطار گردید، شخص مسكینی بر آنها وارد شد و از آنها خواست و سؤال كرد كه سیرش كنند، نان را در اختیار او گذاشتند در نتیجه چیزی نخوردند و با آب افطار كردند. روز دوم نیز مقداری جو گرفتند و آرد كردند و نان پختند و در اختیار حضرت علی ـ علیه السّلام ـ قرار دادند كه ناگهان یتیمی به درب خانه آمد و طلب طعام كرد. آنها نان را به او دادند و با آب افطار كردند. روز سوم نیز مثل روزهای قبل نان را پختند، شخص اسیری به درب خانه آمد نان را به او دادند و با آب افطار كردند. روز چهارم كه نذر را انجام داده بودند حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به اتفاق امام حسن و امام حسین به محضر رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شرفیاب شد. وقتی ضعف را در چهره فرزندان خود دید گریه كرد و جبرئیل سوره «هَلْ اَتی» را نازل كرد. [13]
امام حسن ـ علیه السّلام ـ طفل بود كه آیه تطهیر در شأن او و جد و پدر و مادر و برادرش نازل شد. جابر بن عبدالله انصاری از قول حضرت زهرا - علیها السّلام- نقل میكند كه فرزندم حسن بر من وارد شد و بر من سلام كرد و گفت ای مادر سلام و درود بر تو و من جواب او را دادم. و گفتم سلام بر تو ای روشنی دیده و میوه دل من آنگاه امام حسن ـ علیه السّلام ـ گفت ای مادر بوی خوشی نزد تو استشمام میكنم، گویی بوی جدم رسول خداـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در زیر كساء است. پس حضرت حسن ـ علیه السّلام ـ در كنار پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ زیر كساء قرار گرفت و بر آن حضرت سلام و درود فرستاد. رسول خداـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: بر و باد سلام ای فرزندم و ای صاحب حوض من و بدین ترتیب سایر پنج تن ـ علیهم السّلام ـ در زیر كساء قرار گرفتند. جبرئیل فرود آمد و در جمع آنها حاضر شد و سلام و درود حضرت حق عزّوجل را به پیامبر رساند و گفت خداوند وحی فرستاد برای شما و فرمود:
« إنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنْكُمُ الرَّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهَّرَ كُمْ تَطْهیراً»[14]
به تحقیق خداوند اراده فرمود كه برطرف نماید از شما اهل بیت پلیدی را و پاك گرداند شما را پاك گردانی كامل.
پی نوشتها:
[1] . بحارج43، ص238.
[2] . احقاق الحق ج 11، ص 6.
[3] . نهج البلاغه ص 1264، فبض الاسلام.
[4] . بحار ج 43، ص 257.
[5] . اُسْدُ الغابَه ج 2، ص10.
[6] . كنز العمال ج 16، ص 262 ـ ج 5، ص102.
[7] . كنز العمال ج 16، ص 262 ـ ج 5، ص 102.
[8] . احقاق الحق ج 11، ص 63.
[9] . احقاق الحق ج 11، ص 47.
[10] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4، ص 10.
[11] . آل عمران 61.
[12] . صافی ص 92.
[13] . مجمع البیان ج10، ص405.
[14] . احزاب 33.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]