واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: حتما شما نیز با بیماران متعددی مواجه شدهاید که از سوزش دهان یا زبان خود شکایت داشتهاند. علایمی که معمولا در سنین میانسالی و بالاتر بروز مینمایند و فرد را بسیار آزرده میسازند. مروری بر علایم نشانگان سوزش دهان و درمان آن قطعا برای همکاران دندانپزشک در مواجهه با مبتلایان به این عارضه مفید خواهد بود...
نشانگان سوزش دهان به صورت احساس سوزش، درد و یا سایر احساسات ناخوشایند مخاط دهان می باشد که هیچ آنومالی کلینیکی و یا یافتههای لابراتواری همراه آن وجود ندارد. در غالب موارد، زبان محل اولیه برای حس سوزش میباشد و بیشترین موارد شیوع آن نیز در خانمهای میانسال به خصوص بعد از سنین یائسگی میباشد. علاوه بر علایم اولیه که به صورت درد و یا سوزش زبان و سایر مخاط دهان است، اختلال در حس چشایی و خشکی دهان هم مشکل اکثر بیماران است که این خشکی میتواند همراه و یا بدون هیپوفانکشن بزاقی باشد.
نشانگان سوزش دهان با این ویژگیها تعریف میشود: احساس سوزش با شدت متغیر، الگوی سوزش به صورت مداوم و نه حملهای، محل آن به صورت قرینه و دوطرفه و مستقل از مسیرهای عصبی و همراه با تشنگی، خشکی دهان و اختلال در حس چشایی... معمولا شدت درد و سوزش صبحها کمتر است و به تدریج در طول روز افزایش مییابد، ولی استراحت و تغذیه سبب کاهش آن میشود و به ندرت با خواب شب تداخل ایجاد میکند.
دو نوع بالینی برای این نشانگان در نظر گرفته میشود:
۱) نوع اولیه یا ایدیوپاتیک که امکان تعیین هیچ عامل موضعی یا سیستمیک به عنوان اتیولوژی آن وجود ندارد و غالبا یک زمینه نوروپاتولوژیک برای آن در نظر گرفته میشود.
۲) نوع ثانویه که از یک عامل پاتولوژیک موضعی یا سیستمیک منشأ میگیرد و درمان آن هم با رفع عامل زمینهای امکانپذیر خواهد بود. شرایط متعددی میتوانند سبب بروز نشانگان سوزش دهان ثانویه شوند، از جمله بیماریهای مخاطی مثل لیکن پلان و کاندیدا، اختلالات هورمونی، استرسهای روحی، سوءتغذیه و کمبود ویتامین، دیابت، خشکی دهان، آلرژیهای تماسی، جریان گالوانیزم، عادات پارافانکشنال، جراحات اعصاب کرانیال و اثرات جانبی داروها.
پاتوفیزیولوژی BMS ایدیوپاتیک مشخص نیست. در حال حاضر یک اتیوپاتوژنز پیچیده و در چهار سطح برای آن مطرح است: فاکتورهای موضعی محیطی، سیستم عصبی محیطی، سیستم عصبی مرکزی و پیامدهای روانیاجتماعی. عملکرد غده پاروتید در مبتلایان به نشانگان سوزش دهان با اختلال مواجه است. همچنین ایجاد آتروفی مخاط به دلیل تغییر در ترکیبات یونی بزاق به صورت افزایش غلظت یونهای سدیم، پتاسیم، کلراید، کلسیم،IgA و آمیلاز و کاهش جریان خون مخاط دهان در بیماران دیده میشود.
● فاکتورهای موضعی محیطی
▪ سیستم عصبی محیطی: تحقیقات نشان دادهاند که اختلال چشایی تجربه شده در این نشانگان به علت غیرفعال شدن مکانیسم چشایی محیطی و اختلال در مسیرهای محیطی درد میباشد. در خانمهای مبتلا به BMS میزان حساسیت و توانایی درک مزههای شور و شیرین کاهش مییابد، اما در مورد مزههای ترش و تلخ تغییری در توانایی درک طعم ایجاد نخواهد شد. این یافتهها پیشنهادکننده وجود نوروپاتی حسی عصبتری ژمینال میباشد.
▪ سیستم عصبی مرکزی: علاوه بر تغییرات ایجاد شده در سطوح محیطی یافتههایی مبنی بر درگیری سیستم عصبی مرکزی در پاتوژنز BMS وجود دارد.
▪ پیامدهای روانی و اجتماعی: نشانگان سوزش دهان یک اختلال درد مزمن است که سبب تاثیر منفی زیادی بر کیفیت زندگی میشود. بیماران مبتلا طی انجام فعالیتهای روزانه، حساسیت و تحریکپذیری بیشتر، عصبانیت، انقباضات عضلانی، نگرانی و ترس بیشتر از وضعیت سلامتی خود، افسردگی، مشکلات گوارشی، کانسرفوبیا وخستگی مزمن دارند.
● درمان و راههای موجود
درBMS ثانویه که با بررسی تاریخچه پزشکی و دندانپزشکی و خانوادگی بیمار و معاینه بالینی دقیق امکان یافتن یک فاکتور زمینهای مستعد کننده وجود دارد، با رفع عامل احتمالی علایم بهبودی در بیمار آشکار خواهد شد، اما مشکل اصلی در درمان این بیماران نوع اولیه یا ایدیوپاتیک آن است که هیچ فاکتور اتیولوژیکی را برای آن نمیتوان یافت.
قدم اول در رفع مشکل بیمارتوجه به فاکتورهای موضعی و سیستمیک است که به صورت ثانویه سبب BMS میشود: وجود هر گونه زخم، تاول، اریتم، آتروفی، پلاکهای سفید کراتوتیک یا غیرکراتوتیک و به طور کلی هر وضعیتی که بتوان آن را متمایز از شرایط نرمال مخاط دانست، میتواند زمینهساز BMS شود. در صورت مشاهده هرگونه تغییر ظاهری در مخاط، دندانپزشک باید در صدد یافتن علت ایجادکننده آن باشد.
بررسی پارامترهای بزاقی قدم بعدی در معاینه میباشد. در صورت کاهش کمیت بزاق و وجود خشکی دهان استفاده از آدامسها و آبنباتهای بدون قند و جانشینهای بزاق (کربوکسی متیل سلولز) توصیه میشود.
آنمی و کمبود اسیدفولیک از جمله عوامل زمینهساز BMS هستند که نقش خود را از طریق آتروفی و دپاپیه شدن مخاط دهان و سطح زبان اعمال میکنند، بنابراین در همان مراحل ابتدایی درخواست آزمایش برای بررسیهای هماتولوژیک منطقی به نظر میرسد. کمبود ویتامینها خصوصا ویتامینهای گروه B در مرحله اول و سپس ویتامین A و C با تجویز مکملها و یا برنامههای غذایی مناسب باید جبران شوند.
اختلالات هورمونی خصوصا کاهش هورمونهای جنسی در مرحله بعد ارزیابی قرار دارد. با توجه به نقش استروژن در مکانیسمهای تنظیم عصبی و کاهش این هورمون بعد از یائسگی درمانهای جایگزینی هورمونی جزو مراحل ابتدایی درمانی محسوب میشوند.
بیشتر مبتلایان خانمهای میانسالی میباشند که همزمان مبتلا به برخی بیماریهای سیستمیک دیگر که شایعترین آنها بیماریهای قلبیعروقی است، میباشند و از شایعترین اثرات جانبی این داروها خشکی دهان است که میتواند به صورت نشانگان سوزش دهان بروز نماید. آنتیهیستامینها کاهش میزان بزاق و گزرستومی را به صورت واضح سبب میشوند، بنابراین حین گرفتن تاریخچه از بیمار، توجه به داروهای مصرفی بیمار از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در صورتی که بعد از این مراحل هیچ علتی برای BMSیافت نشد، مراحل درمانی با تمرکز بر درمانهای چندجانبه روی BMS ایدیوپاتیک یا اولیه به صورت زیر ادامه مییابد. در این خصوص درمانها در دو گروه مطرح میشوند. دسته اول دربرگیرنده درمانهای موضعی، سیستمیک و رفتاردرمانی به صورت همزمان میباشد.
داروی انتخابی برای درمانهای موضعی کلونازپام میباشد. در درمانهای سیستمیک سه گروه دارویی به ترتیب مورد استفاده قرار میگیرند: آلفا لیپوئیک اسید، مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (sertraline,paroxetine و Amisulpride) که به صورت یک درمان هدفمند، از طریق جایگزین کردن نحوه تفکر و عمل بیمار با افکار و اعمالی که به تغییر تظاهر بالینی بیمار منجر میشود، انجام میگیرد.
داروهای موضعی به کاررفته شامل دوکسپین (doxepin)، کاپسایسین (capsaicin) و لیدوکایین هستند و از گروه درمانهای سیستمیک ضدافسردگیهای سهحلقهای، مهارکنندههای بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین، داروهای ضدتشنج، اپیوییدها و خانواده بنزودیازپینها خصوصا کلونازپام و آلپرازولام مطرح میباشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 724]