واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: دوستی میگفت کار خوب، مثل موج مکزیکی در ورزشگاهها میماند! نمیدانی از کجا شروع میشود. نمیدانی چه کسی آن را آغاز کرده است اما مطمئن هستی که همه به آن جواب خواهند داد! وقتی ماتیو جونز در سال ۲۰۰۷ تصمیم گرفت کلیه خود را به یک فرد کاملا غریبه اهدا کند، به هیچ وجه فکر نمیکرد این اقدام وی باعث ایجاد یک موج مکزیکی در زمینه اهدای کلیه شود. بعد از این حرکت انسان دوستانه، فقط در طول یک سال بیش از ۱۰ نفر از مرگ نجات یافتهاند و البته این حرکت هنوز متوقف نشده است...
در سال ۲۰۰۷ ماتیو جونز، که در ایالت میشیگان زندگی میکرد مقالهای خواند درباره کسی که کلیه خود را به یک فرد غریبه اهدا کرده بود. این مقاله ماتیو را تحت تاثیر قرار داد و وی تصمیم گرفت حرکت مشابهی انجام دهد و یک کلیه خود را اهدا کند. تلاش همسر وی برای منصرف کردن ماتیو فایدهای نداشت. ماتیو با یک موسسه بیمارستانی در نیویورک تماس گرفت اما هیچ بیماری از نظر ایمونولوژیک با ماتیو سازگار نبود. ماتیو از طریق این بیمارستان به دکتر ریس معرفی شد. دکتر ریس، جراح متخصص پیوند، سعی داشت با کمک برنامه کامپیوتری که پدرش آن را تهیه کرده بود، یک پایگاه داده برای افزایش امکان اهدای عضو دوطرفه ایجاد کند.
دکتر ریس در پایگاه دادههای خود به باربارا بونل، زن ۵۷ ساله اهل آریزونا برخورد کرد. همسر این زن تمایل داشت که کلیه خود را به همسرش اهدا کند اما وی و همسرش از نظر ایمونولوژیک با هم هماهنگ نبودند. ماتیو جونز گزینه مورد نظر خود را پیدا کرده بود.
ماتیو به همراه همسرش برای انجام تستهای پزشکی به آریزونا پرواز کرد. با دیدن وضعیت بیماری باربارا، نظر همسر ماتیو کاملا تغییر کرد. در ۱۷ جولای ۲۰۰۷، عمل پیوند با موفقیت انجام شد و چند روز بعد ماتیو به میشیگان بازگشت.
ران، همسر باربارا، شدیدا تحت تاثیر این حرکت انساندوستانه ماتیو قرار گرفت. یک هفته بعد، ران سوار هواپیما شد تا کلیه خود را به آنزی هکمن، زن ۳۲ ساله اهل تولدو اهدا کند. آنزی در یک رستوران که متعلق به مادرش لوری ساروو بود کار میکرد. پس از انجام موفقیتآمیز پیوند، لوری ساروو، زنجیره پیوند را ادامه داد و کلیه خود را به زنی اهل اوهایو اهدا کرد. دختر این زن نیز به نوبه خود، چهارمین اهدا کننده این زنجیره شد.
این زنجیره همچنان ادامه دارد. حلقههای بعدی این زنجیره دو زوج جوان، برادر، دختر و پدر بیماران نیازمند به کلیه بودند. آخرین مورد پیوند از این زنجیره در ماه مارس انجام شد. در این عمل پیوند، یک زن ۶۰ ساله اهل تولدو از یک اهداکننده اهل بالتیمور کلیه دریافت کرد. دختر این زن منتظر یافتن یک بیمار مناسب برای اهدای کلیه خویش است. ماتیو جونز میگوید: «احتمال زیادی وجود دارد که بعد از مرگ من نیز این زنجیره ادامه داشته باشد.» تا پیش از آغاز این زنجیره، تنها ۴۰۰ نفر در جهان وجود داشتند که عضوی از بدن خود را بدون هیچ قصد مادی، به یک فرد کاملا غریبه اهداکردهاند. اما این حرکت ماتیو جونز میتواند آغازگر یک نیکوکاری بینالمللی باشد.
● تاریخچه
گرچه تاریخچه پیوند اعضا به سالهای بسیار دور باز میگردد، قرن بیستم را میتوان اوج شکوفایی پیوند اعضا دانست. تا به حال هزاران نفر با استفاده از پیوند اعضا جان دوباره یافتهاند. با این وجود بزرگترین مشکل بیماران نیازمند به پیوند همچنان باقی است. لیستهای انتظار طولانی، تعداد فراوان بیمارن و تعداد کم اعضای موجود برای پیوند. با توجه به اینکه اکثر پیوندهای اعضا از بیماران مرگ مغزی صورت میگیرد، عملا هیچ گاه تعداد ارگانهای آماده برای پیوند با نیاز بیماران پیوندی برابری نخواهد کرد. به علاوه بسیاری از بیماران نیازمند به پیوند عضو ممکن است در طول دوره انتظار خود دچار بیماریها یا مشکلاتی شوند که امکان پیوند را از بین ببرد. شدت یافتن بیماری اصلی و ایجاد مشکلاتی که مانع انجام عمل جراحی میشوند میتواند بیمار را از لیست کاندیداهای پیوند خارج کند. در زمینه پیوند کلیه، شرایط کمی متفاوت است. از آنجایی که انسان دارای دو کلیه است و به طور طبیعی میتواند با داشتن تنها یک کلیه به حیات خود ادامه دهد، امکان پیوند کلیه از فرد زنده نیز وجود دارد. در واقع در بیمارانی که یک کلیه خود را اهدا کردهاند، کلیه باقی مانده بزرگتر شده و وظایف کلیه قبلی را نیز بر عهده میگیرد.
● پس زدن
با توجه به شرایط فوق به نظر میرسد پیدا کردن یک کلیه اضافی در میان دوستان یا اقوام کار چندان سختی نباشد. موارد بسیاری از پیوند اعضا از برادر یا والدین ثبت شده است اما قضیه به این سادگیها هم نیست. یکی از بزرگترین مشکلات در زمینه پیوند، یعنی پس زدن پیوند، گزینههای اهدای عضو را محدود میکند.
برای پیوند اعضا، از نظر ایمونولوژیک باید هماهنگی و مشابهتهای زیادی بین گیرنده و دهنده عضو وجود داشته باشد. گاه لازم است چند آزمایش روی گیرنده و دهنده انجام شود تا عوامل ایمونولوژیکی که به HLA موسوم هستند روی سلولهای آنها شناسایی شوند. نیاز به هماهنگ بودن این مشخصههای ایمونولوژیک یافتن اهداگر عضو مناسب را باز هم سخت تر میکند. اینگونه محدودیتها در یافتن اهداکننده عضو باعث شده است تا بازار سیاه پیوند عضو نیز شکل بگیرد. فروش عضو، سرقت اعضای حیاتی و حتی کشتن معتادان به نیت فروش اعضای آنها نمونهای از جرایم به وجود آمده در زمینه پیوند عضو است.
● اهدای عضو دوطرفه
در سالهای اخیر، اهدای عضو گاه به صورت دوطرفه صورت میگیرد. در این روش سعی شده است تا بیمارانی که نیاز به پیوند عضو دارند اما خویشاوندان آنها از نظر HLA با آنها هماهنگ نیستند و امکان پیوند مستقیم عضو در آنها وجود ندارد به بیماران مشابه معرفی شوند. در این روش خویشاوندان هر بیمار عضو مورد نظر – مثلا کلیه خود را – به بیمار مقابل اهدا میکند. به طور معمول برای پیشگیری از بروز هر گونه مشکل قانونی این دو بیمار در یک زمان و در اتاقهای عمل مجاور هم تحت عمل پیوند قرار میگیرند. دکتر ریس، بنیانگذار انجمن پیوند دوطرفه امیدوار است که با این روش بتوان لیستهای انتظار برای پیوند اعضا را کاهش داد. در سال ۲۰۰۸، ۱۶۵۰۰ مورد پیوند کلیه از فرد زنده در آمریکا انجام شد و با این وجود در همین زمان نزدیک به ۸۰۰۰۰ نفر در لیست انتظار پیوند کلیه بودند و ۴۰۰۰ نفر آنها بدون دریافت پیوند، فوت کردند. الیزابت سلیمن، عضو شبکه متحد پیوند عضو آمریکا تخمین میزند که با این روش بتوان سالانه بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پیوند کلیه انجام داد. وی میگوید: «به نظر من این روش میتواند لیستهای انتظار را کاهش دهد.»
● سینما علیه پیوند اعضا؟!
بر خلاف آنچه انتظار میرود، رسانههای آمریکا بیش از آنکه مشوق اهدای عضو باشند باعث ترس و وحشت افراد شدهاند. یکی از روشهای تسریع امکان اهدای عضو استفاده از کارتهایی است که نشان میدهد دارنده این کارت تمایل دارد در صورت مرگ مغزی اعضای خود را اهدا کند. سوزان مورگان، استاد دانشگاه معتقد است برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی باعث وحشت مخاطبین و ایجاد نوعی سوءظن در آنها میشود. اکثر اینگونه فیلمها به بیننده القا میکند که در صورت رضایت به اهدای عضو، ممکن است پزشکان تلاش کمتری برای نجات جان بیمار انجام دهند و ترجیح دهند بیمار مرگ مغزی شود تا بتوان از اعضای وی جهت پیوند استفاده کرد. سوزان مورگان میگوید: «اکثر نویسندگان سریالها و فیلمها متوجه نیستند که بینندگان این برنامه، در ناخودآگاه خویش وقایع این برنامهها را واقعی میپندارند.» در ایران و بعد از سریال حلقه سبز ساخته ابراهیم حاتمیکیا هم عدهای نسبت به شکلگیری این مساله هشدار دادند و حتی عدهای مدعی شدند میزان اهدای عضو بعد از پخش این سریال کاهش پیدا کرده است.
● در ایران
در سالهای اخیر و با عنایت علمای عظام، احکام شرعی پیوند به طور کامل مشخص شده است. در واقع کشور ما در زمینه تعداد پیوند دارای رتبه مناسبی است. با این وجود طبق گزارشی در سال ۸۵، ایران در منطقه بیشترین میزان مرگ مغزی و کمترین میزان پیوند از بیماران مرگ مغزی را دارد. بسیاری از بیمارستانها فاقد تجهیزات و امکانات مناسب برای حفظ بیماران مرگ مغزی هستند و سیستم اطلاعرسانی و ارجاع دقیقی نیز در کشور وجود ندارد. همچنین به دلایل اقتصادی بازار سیاه فروش اعضا نیز در کشور جریان دارد، به شکلی که کانال ۲ تلویزیون سوئد در سالهای قبل یک برنامه مستند از فروش کلیه در ایران نمایش داد. در ایران هیچ لیست انتظار منسجمی برای نیازمندان پیوند وجود ندارد. هر سال در ایران بالغ بر ۱۴۰۰ نفر کلیه خود را میفروشند.
● در عراق
جنگ عراق، شاید عراقیها را از دست صدام نجات داده باشد اما برای آنها میراث دیگری نیز داشته است: فقر و نا امنی . با افزایش میزان بیکاران در عراق به حدود ۶۰ درصد، شاید امنترین گزینه برای بسیاری از جوانان عراقی فروش عضو باشد. آنها معتقدند تنها شغل باقیمانده در عراق، عضویت در نیروهای پلیس است که با درآمد ۱۵۰ دلار در ماه، به خطر کشته شدن در انفجارها و تیراندازیها نمیارزد. با توجه به نیاز مالی، قیمتها در عراق بسیار پایینتر از بازار سیاه سایر کشورهاست. در مقابل کشورهایی مانند ترکیه و هند با قیمتهایی مانند ۳۰۰۰ دلار برای یک کلیه، عراق ارزان ترین نرخ بازار سیاه را دارد. در خیابانهای اطراف بیمارستان بغداد، به راحتی میتوانید جوانانی را پیدا کنید که برای ۷۰۰ دلار حاضرند زیر تیغ جراح بروند.
● در چین
در سال ۲۰۰۷ سازمانهای بینالمللی دولت چین را متهم به تجارت عضو کردند. بنا به ادعای این سازمانها دولت چین اعضای بدن زندانیان اعدامی یا حبس ابدی- به ویژه آن دسته از زندانیان که به خاطر عقاید خاصی موسوم به فالون گانگ زندانی شده بودند-را به بیماران خارجی نیازمند پیوند میفروشد. مشاهده شده است که در سالهای اخیر میزان مسافرت برای پیوند اعضا به چین به سرعت رو به افزایش است. یکی از نکات منفی در مورد کشور چین دخالت ارتش در امور بیمارستانهاست و همین مساله در مورد پیوند اعضا نیز وجود دارد. محققین کانادای با اشاره به این گزارش از شرکتهایی دارویی خواسته بودند تا از ارسال داروهای ضد رد پیوند به چین خودداری کنند. دولت چین همواره این ادعاها را رد کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 283]