واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: اخوان به قرنهاي بعد ميرود
مراسم بزرگداشت مهدي اخوان ثالث به مناسبت هشتادمين سالروز تولد اين شاعر با سخنراني مرتضي كاخي و كاميار عابدي روز چهارشنبه (ششم شهريور) برگزار شد.
به گزارش ايسنا، در اين نشست كه از سوي كانون ادبي گروه شعر معاصر در مجموعهي فرهنگي - هنري تهران برپا شد، مرتضي كاخي در سخناني گفت: امروز شايد شاعران زيادي داشته باشيم كه بعضاً از آثارشان چيزي در ياد ميماند؛ اما شاعراني هستند كه با زمان، شعرهايشان تا زمان محدودي جلو ميرود و بعد همانجا ميماند. شاعران فارسيزبان 83هزار ديوان دارند، كه شايد در اين ميان، تنها 83 تا را به ياد داشته باشيم. با آثاري كه در شعر اخوان ميبينيم، پيشبيني ميكنم او از معدود شاعراني است كه به همراه چند شاعر ديگر به قرنهاي بعد ميرود.
اين پژوهشگر شعر اخوان را شعري مرتبط با زندگي او دانست و افزود: زندگي اخوان در شعرش شكل ميگيرد. در سالهاي 1330 و 1332، زماني كه جوان بود، وارد مسائل سياسي و جريان ملي شدن صنعت نفت ميشود. داستان شعر و سياست و شعر سياسي گفتن، باعث ميشود، قبل از كودتا شناخته و به روماني دعوت شود؛ اما او را به همراه نيما يوشيج و احمد شاملو دستگير كردند. بعد از آزادي از زندان، از معلمي اخراج شد و تا آخر عمر محروم بود.
كاخي با اشاره به آثار اخوان توضيح داد: اخوان مجموعه «ارغنون» را در مشهد چاپ كرد. بعد از آن، در سال 35، «زمستان» و در سال 38، «آخر شاهنامه» را منتشر كرد، كه اين كتاب آخر با هزينه شخصي او چاپ شد.
به اعتقاد وي، بالاترين حركت شعري اخوان در «زمستان» و «آخر شاهنامه» و «از اين اوستا» ادامه يافت.
كاخي همچنين متذكر شد: اخوان شيوه شاعريش را خودش گفته است، كه «من در راهي از خراسان ديروز به يوش امروز ميروم»؛ يعني آن زبان سخته و فاخر خراساني را با نگاه تازه شعر امروز پيوند زده و شعر ميگويد. در اين منظر، ميتوان گفت، اخوان بهترين پيرو نيماست. او وزن و قافيه را به صورتي كه نيما ميگويد، در شعرش رعايت كرده است و آزمايشي در شعر نيمايي داشت؛ اما چون آن را چندان نپسنديد، به شيوه گذشتهاش بازگشت.
او اخوان را شاعر اكنون و اينجا دانست و تصريح كرد: او اگر از گذشته چيزي ميگويد، آن را به امروز ميآورد. اگر بخواهيم نگاهي دقيق و علمي به شعر او داشته باشيم، دو نكته بسيار مهم در شعرش، يكي «تضاد» و ديگر كلمه «باغ» است. اخوان مانند هر هنرمند والايي به جايي نميرسد كه بگويد «حرف من اين است و ديگر چيزي نيست»؛ پارادوكس در حرفهاي او وجود دارد؛ ميگويد و برميگردد.
اين منتقد ادبي تصريح كرد: «باغ» در ذهن اخوان يعني ايران. او شاعر ايران و فرهنگ ايراني است و بوي باغ ايراني را در شعرش حس ميكنيم. صداقتي كه اخوان در شعرهايش دارد، در كمتر شاعر ايراني سراغ داريم.
مرتضي كاخي با اشاره به بازگشت اخوان به سنت ادبي در آخرين دوره شعرياش، متذكر شد: او اواخر عمر به خانه پدري بازگشت؛ برگشت به جايي كه شروع كرده بود؛ لانهاي كه متولد شده بود. او در كتاب «تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم» به گذشته بازگشت دارد.
در ادامه اين نشست، كاميار عابدي با اشاره به دورههاي شعري اخوان ثالث، توضيح داد: دوره اول شعري اخوان، مجموعه «ارغنون» است كه حاصل چند سال فعاليت او در شعر سنتي و انجمنهاي ادبي است. اگر بخواهيم اين دوره را در چند عبارت خلاصه كنيم، بايد بگوييم اينها محصول ذوق ادبي اخوان است كه در شيوه سنتي بروز مييابد. همچنين اين دوره، تجربههاي اوليه دانشاندوزي او در مفهوم كلي و خاص در حوزه ادبيات است.
اين پژوهشگر دوره دوم شعري اخوان را مجموعههاي «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از اين اوستا» دانست و ادامه داد: در اين دوره، ذوق ادبي و شوق جواني، قدري كنار ميرود و دو ويژگي عمدهتر، كه يكي حتما بينش اخوان است، جاي آن دو را ميگيرد؛ بينشي كه مجموعهاي از انديشه و جهاننگري اوست. اين دوره، اوج حاصل ادبي اوست كه ذوق ادبي و شوق جواني به حاشيه ميرود و چيزي كه جاي اين دو را ميگيرد، ايدئولوژي شاعر است. او در اين دوره، با وجود سرخوردگيهايي كه يافته، در پي دگرگوني جهان است. ابتدا داراي ديدگاههاي سوسياليستي است و بعد ناسيوناليستي، كه به همراه نوآوري، مجموعهاي ميآفريند. اخواني كه ما ميشناسيم، محصول تكاپوهاي اوست كه ذوق ادبي و شوق جواني در اين دوره شعر اخوان به جا گذاشته است.
وي دوره سوم شعري اخوان را دوره فروكش كردن چشمانداز بينش او و ضعيف شدن قوه نوآوري دانست و گفت: او در اين دوره، ضعيف شدن قوه نوآوري خود را باور نميكند و سعي دارد با نوآوري كه در خود ميبيند، در شعر نيمايي استمرار داشته باشد. درخشش او در دفترهاي “زمستان”، “آخر شاهنامه” و “از اين اوستا” به هيچ وجه در اين دوره تكرار نميشود. اخوان مستقيم يا غيرمستقيم، با شم شاعرياش متوجه ميشود با فروكش كردن جهاننگري و بينش در اين دوره، به همان دورهي اول بازميگردد، با اين تفاوت كه ابتدا ذوق ادبي است و در درجه دوم، دانش گسترده زباني. در اين دوره، بخشهايي از بينش ناسيوناليسم و سوسياليسم را كه در او باقي مانده است، در شعرهايش ميبينيم.
عابدي همچنين درباره بازگشت اخوان در دوره آخر شاعرياش به سنت ادبي توضيح داد: گروهي اين موضوع را به پير شدن او نسبت ميدهند. عدهاي نيز كه نگاهي مثبت دارند، معتقدند در شعر سنتي قويتر است. در اين ميان نيز گروهي بر اين باورند كه او در اصل كار، شاعري سنتگرا بود و اين باعث شد وقتي پا به پيري گذاشت، سنتها بر او غلبه كند.
اين منتقد ادبي با رد نظريه اخير دربارهي اخوان، يادآور شد: من نميگويم او ذاتاً شاعر سنتگرايي بود؛ بلكه به نظرم، شاعر نوگرايي بود. البته ميتوان گفت نوگرايي او نسبت به شاملو و فروغ محدودتر بود. از تجربههايي كه به لحاظ ايدئولوژيك مانند باروت براي شعر و شاعر است، استفاده ميكند و حاصل خشم و نفرت خود را در «زمستان» نشان ميدهد. شاعر در عين اينكه نوميد است، واقعيت را نميپذيرد و با پناه بردن به آرمان جهاني و ناسيوناليسم، دوباره ميخواهد خانهاي براي خود بسازد.
كاميار عابدي در پايان متذكر شد: نكتهاي كه كمتر به آن توجه شده، اين است كه وقتي شاعري به مرحلهاي ميرسد كه نوآوري و بينش به او كمك نميكند، اگر بخواهد در اين زمينه ايستادگي كند و خود را در شعر نيمايي و نو محصور سازد، زود لو ميرود؛ زيرا عنصر سخنوري تا حدي در شعر نو ميتواند بالا رود و اگر شاعري بدون دانش با سخنوري، شعر نو بگويد، زود لو ميرود. اخوان خودآگاه و ناخودآگاه به اين نتيجه رسيد كه اگر به سمت دستگاه سنتي شعري نرود، ديگر بينش قدرتمندي كه مثل باروت در شعرش عمل ميكرد، در او نيست و اگر ايستادگي كند و شعر نو بگويد، تصنع و مقابله با طبيعت شعر سنتي است؛ به اين دليل به سمت شعر سنتي ميرود و ترجيح ميدهد در شعر سنتي، اخوانيات بگويد و دل سنتگرايان طرفدارش را بشكند، تا اينكه شعر نو بگويد و شعرش آميخته با تصنع باشد.
پنجشنبه 14 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]